چکیده:
ادبیات و فرهنگ نقد و نقادی در یک جامعه، نشان از حیات فرهنگی، بالندگی و پویایی علمی و رشد فهم و بصیرت و دلیلی بر عرضه آراء و اندیشهها در عرصه ملی و تمدنی است.
شهید مطهری در بین اندیشمندان معاصر، از چهرههای ممتاز در الگوآفرینی از روش نقد، نقدآفرینی و نقدپذیری بودهاند. در این مقاله سعی شده تا حد امکان موضع استاد پیرامون چیستی، چگونگی و چرایی نقد به همراه مصادیق و نمونههایی از آثار ایشان ارائه گردد.
کلید واژهها: استاد مطهری، نقد، چیستی نقد، چگونگی نقد، چرایی نقد.
مقدمه:
در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چهرهها و معلمین ممتازی وجود دارند که بازشناسی و بازخوانی آثار آنان، حاوی درسها و عبرتهایی برای زندگی امروز و فردای ماست. شهید مطهری نادره دوران ما و عصاره اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) از این گونه شخصیتهاست.
تأکید مقام معظم رهبری در بازشناسی آثار مطهری مبنی بر این که:
«باید روی افکار شهید مطهری، کار فکری شود و دوباره موضوعات بیشمار و متنوعی که ایشان در مباحثشان مطرح کردهاند از مجموعه آثار، نظر آن شهید را استخراج کنند. این راه گسترش و پیشرفت و شکوفایی فکری جامعه بر مبنای آثار شهید مطهری است و امیدواریم این کار انجام بگیرد.»
نگارنده را بر آن داشت تا با واکاوی در مجموعه آثار و سیره استاد، موضوعات و مسایل موردنیاز برای هادیان و فرهیختگان سیاسی را بر اساس این الگوی ماندگار ترسیم نماید.
بر این اساس نقد و نقادی یکی از روشهایی است که استاد با بهرهگیری از آن درصدد روشن کردن ضمیر مخاطبان خود به دور از هرگونه تعصب و یا غرضورزی بودهاند.
چیستی نقد:
در کتابهای فرهنگ لغت، واژه نقد را به معنای: "سره را از ناسره جدا کردن"، "محاسن را از معایب جدا کردن"، "خوب را از بد تشخیص دادن"، گفتهاند. (معین،1346، ص 4784)
در معدل و مخرج مشترکی از واژه شناسی نقد و انتقاد، میتوان به این نتیجه رسید که درون مایه اصلی این مفهوم، به نوعی بازشناسی خوبی از بدی، نیکی از زشتی، صحیح از سقیم و سره از ناسره باز میگردد و سایر معانی نسبت به معنای یاد شده (مثلاً نقد معادل خردهگیری) در حاشیهاند. (منصورنژاد، 1384، 13)
"فوکویاما" اندیشمند پُست مدرن نیز درباره نقد مینویسد:
«نقد، روش بررسی، در فرآیند گیرندگی و دهندگی ذهن است که در ارتباط دوسویه با نگرش نقادانه و ماهیت اثر شکل میگیرد.»
استاد شهید مطهری در کتاب اسلام و مقتضیات زمان در معنای نقد مینویسد:
«به طور کلی برای هر انسانی لازم است که دارای فکر نقادی باشد. قوه نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یک شیء را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. مثلاً انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتماً باید معایب آن کتاب نمودار بشود، بلکه باید هرچه از معایب و محاسن داشته باشد، آشکار بشود.» (مطهری، 1379، ج1، 285)
و یا در جای دیگری در معنای نقد میفرمایند:
«نقد به معنی واقعی، روشن کردن نقاط (قوت) و نقاط ضعف و نشان دادن چهره واقعی یک نوشته، یک شخصیت (است).» (مطهری، 1372، 62)
بنابراین میتوان گفت: «نقد، تشخیص سره از ناسره، تمایز نقاط قوت از ضعف و آشکار کردن درست و واقعی از امری نادرست و غیرواقعی است.
چرایی نقد:
علیرغم نگاه مثبت در آموزههای دینی و انقلابی به فرهنگ نقد و نقادی در عرصه فکر و اندیشه و نیز عمل و رفتار، متأسفانه هنوز نقد به مثابه یک سوژه و موضوع قابل بررسی و بحث نتوانسته در عرصه علمی و رسانهای جای چندان مناسبی بیابد. این بیتوجهی موجب تهیدستی معرفتی و اکتفا به تجربههای گذشتگان و عدم تولید فکر و اندیشه جدید و ... گردد.
گسترش فضاهای آموزشی و رسانهای و توسعه نهادها و انجمنهای علمی در کشور و نیز بازتر شدن فضای سیاسی و امکان نقد اندیشهها و عملکرد شخصیتها، احزاب و جریانات در سالهای اخیر موجب بهبود وضعیت نقد و نقادی در کشور گردیده است. اما علیرغم پیشرفتهای حاصله، هنوز فرهنگ نقد نقادی در مراکز دانشگاهی، علمی و فرهنگی جایگاه مطلوب خود را به دست نیاورده است.
در پاسخ به چرایی نقد و ضرورتهای آن در جامعه عوامل مختلفی قابل ردیابی است از جمله: تبدیل نهضت به نظام، اغوا، مصلحتسنجیهای کاذب، تغییرات اجتماعی، ایدئولوژیهای رقیب، تحولات بینالملل، انطباق شرایط ساختاری زمان انقلاب با وضع جاری (افروغ، 1385، 48 ـ 37) و نیز رشد علم، ادای حق عقل، تصحیح نظر و عمل، رفع نسیان و غفلت، آفتزدایی از بیرون (منصور نژاد، 1384، 78 ـ 71) همچنین در فواید نقد نکاتی از جمله: نقد و اصلاح پیوند وثیق (با هم) دارند، زیرا در اصلاح با حُسن دیدن برخی از مبانی و عملکردها، به دنبال طرح نقایص و رفع معایب از مواردی هستند که مشکل دارند و از این رو اصلاحطلبی در مقابل محافظهکاری (که اهتمام آن طرح محاسن است) و انقلاب (که اهتمام آن در طرح معایب نظام موجود قرار میگیرد) نقد و انتقاد با توسعهیافتگی ارتباط محکم دارد، زیرا تنها راه رسیدن به توسعه، رفع و دفع نواقص و معایب است که در نقد و انتقاد بدانها پی میبریم.
فرهنگ نقد و انتقاد، فرهنگ مشارکت را دامن میزند، چون به همه مردم و خصوصاً نخبگان فکری، حق اظهارنظر میدهد. نقد و انتقاد بر اخلاق آثار عجیب و عمیق دارد. زیرا به جای این که افراد را به سوی نفاق و دورویی و تظاهر بکشاند، به سمت شجاعت، صراحت و شفافیت میبرد و چنین جامعهای از جهت اخلاقی در استانداردهای بسیار بالا قرار میگیرد. نقد از جهت سیاسی، مردم سالاری و نظارت از پایین را تقویت میکند واز جهت اجتماعی، از جمله زیرساختهای جامعه مدنی است. نقد جلوی رشد افراد فرصتطلب را میبندد، زیرا معایب آنها را برملا میسازد واز این رو به شایستهسالاری دامن میزند و اگر در جامعهای مسئولان در معرض نقد و انتقاد مردم در همه ابعاد باشند و نقدپذیران نیز از انتقادات آنها استقبال نموده و به رفع نواقص خود بپردازند، این تعامل دوسویه مردم و دولتمردان، ضریب امنیت ملی، اجتماعی، شهروندی و ... را نیز بالا میبرد. (همان، 79 ـ 78)
استاد مطهری در بیان ضرورت نقد و اهمیت توجه به آن میگوید:
«انسان باید هر چیزی که از دیگران میشنود نقاد باشد یعنی آن را بررسی و تجزیه و تحلیل بکند. صرف این که یک حرفی در میان مردم شهرت پیدا میکند خصوصاً که با یک بیان زیبا و قشنگ باشد دلیل بر آن نیست که انسان حتماً باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین و آنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد.» (مطهری، 1372، 62)
ایشان حدیث منقول از پیامبر(ص) را بیان کرده و میفرمایند:
«آنچه که راجع به احادیث بحث میکردیم که پیغمبر فرمود آنچه را که از من میشنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید و اگر مخالف است، نه، خود نوعی نقادی است.» (همان، 286)
متن کامل را پس از پرداخت وجه می توانید دانلود نمایید.لطفا مشخصات خواسته شده را جهت پیگیری پرداخت دقیق وارد نمایید.
نوع فایل : word فایل زیپ شده
تعداد صفحات 10
حجم : 190 kb
مبلغ قابل پرداخت 16000 ریال
پس از پرداخت موفق وجه به صورت خودکار به صفحه دانلود هدایت می شوید و می توانید فایل را دانلود کنیددر صورت هرگونه مشکل با پشتیبانی 09357668326 تماس بگیرید.