کلیـات
شهر مقدس مشهد در برهه ای مغفول از حکمت و فلسفه و در خلأ عالمان متعمق و حکیم ، مواجه بروز افکار حادّ و خصمانه در مبارزه با حکمت شد ، چهره فلسفه ستیزان عنوان گرفته از عالمانی شد که خود را تنها وارث علم و دانش نبوی و طریقه سلوک علمی و عملی خود را انحصارا برگرفته از متن دین و معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت میدانستند و هر گونه تفسیر و برداشت خود را از آیات و روایات صرفا عین مراد شریعت و دین قلمداد می کردند .
این بزرگان چنان خصومت زایدالوصفی با روش های فلسفی و عرفانی در قلمرو تفکر دینی ابراز می داشتند که تنها وجه ممیز خود را با سایر عالمان دینی که به تعمق و تفکر درباره متون فلسفی دین می پرداختند احیای فلسفه ستیزی و عرفان زدایی توسط استاد و شاگردانش با وجهه مذکور سرگذشت شنیدنی دارد . این سرگذشت توسط یکی از هواداران این مدرسه به کتابت درآمد و در اوایل دهه هفتاد شمسی به نام "مکتب تفکیک" منتشر شد ، البته این طرح گسترده تر از راه و رسم مرسوم و واقع این جریان بی نام تا آن زمان بود و فکر و ایده هایی بود که آن نگارنده برای تبلیغ و ترویج مشی دل داده خود به آن تعلیق کرده بود اما در مشی و مرام بزرگان و سایر همگنان او از اعمال این دقایق و ظرایف نه تنها خبری نیست که بر خلاف آن بسیار واضح ، مطلب وجود دارد . به هرصورت از آن زمان به بعد نام "تفکیک" عنوانی شد تا به این "مدرسه" و پیروانش تشخص بدهد و جمع این عالمان و مشی فکری آنها را نشانه ای باشد .
شاگردان چندی در این مشی و مرام پرورش یافتند و هرکدام به فراخور استعداد و میل درونی شیوه ای برای اداء دین به استاد و ترویج تفکرات وی برگزیدند استادی که شاگردانش او را با غلو مفرط بحری قمقام و زخار و گفته های او را وحی منزل و فرصت هرگونه سوال درباره او را از خود زدوده و حتی چون و چرا در این باره را خروج از تدین تلقی می کردند ، برخی از شاگردان که دست به قلم بودند دریافت ها و یاداشت های خود از دروس استاد را عینا یا با کمی تفاوت تحریر کردند و متناوب منتشر کردند برخی دیگر که در حال و هوای وعظ و منبر و سخنرانی سیر می کردند نقش خود را در این زمینه بروز دادند . جمع همه این تلاش ها همه مکمل یکدیگر بود که با تمرکز بر قلمرو باورها به ویژه برخی مسائل معرکه آرا بین دانشمندان دینی فقط درباره مبدأ و معاد آنهم فقط مسائلی که علیه فلسفه و عرفان توشه فراهم آورد ، دور می زد .
ابتدای سخن و نوشته آنها مستقیم یا غیر مستقیم معارضه با عرفان و فلسفه اسلامی و انتها هم به همان جا ختم می گردد استدلال و استنتاج هر دو ، یک چیز را هدف می گیرد . این خصومت زاید الوصف همه وام گرفته از استادی است که سرنوشت او خود جالب است . گرچه شاگردانش او را تا حد شخصیتی نظرکرده و تشرف حاصل کرده و دست خط از امام غائب در دست می نگرند و مستند حجیت همه گفتارهای او ! چنین جمله ای را حاصل همان تشرف میدانند ! اخذ المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا .
نقطه عطف سخنان و نوشتار این بزرگان تحذیر بلیغ و توصیه اکید بر احتراز از فکر فلسفی و شیوه عرفانی است ، گویا تنها رسالت دین و تکلیف دینی این بزرگان کوبیدن فلسفه و عرفان است و البته این ها همه از نعمت درسهایی است که استاد آنان سرلوحه مشی خود قرار داده و بلوایی عظیم تر از رسوخ و یا پیدایش فکر فلسفی در حوزه فکر اسلامی پیدا نکرده است .
در بین این شاگردان وفادار به مرام استاد ، شیخ محمود تولایی مشهور به "حلبی" بیش از همه مقید و مروج فکر او گشت ، وی در منابر و در بین عموم مردم بی نشان و با نشان به ترویج یکسره این شیوه پرداخت . او با نوشتن دروس استاد و به اصطلاح تقریرات درسی ، نقش مهمی در محفوظ ماندن دروس وی ایفا کرد .
وی یکسره به تقریرنویسی از دروس استاد با خط چشم نواز پرداخت اما به انتشار آنها نپرداخت و در سالهای پایانی عمر همه دستنوشته های خود را به مرکز اسناد آستان قدس رضوِی تحویل داده است .
زندگی شیخ محمود حلبی با تأسیس انجمن ضد بهائیت موسوم به "انجمن حجتیه" بسیار پرماجرا است ، انجمنی بسیار پر رمز و راز چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن ، انجمنی که مشخصه اصلی آن عدم دخالت در امور سیاسی و کنار نهادن سیاست از قلمرو فعالیت دینی آنان است . آنان خود اگر چه توجیه عوام پسند برای اتخاذ این مرام دارند اما به آسانی می توان در آینه مبانی فکری شان علت کناره گرفتن آنها را از سیاست مشاهده نمود .
نگرش انحصار گرایانه به دین و منحصر دانستن تفکر دینی در آن چه استاد آنان به آنان القا کرده ، حاصلی بیش از این نمی تواند داشته باشد موج توفنده انقلاب اسلامی چنان چه حکومت طاغوتی را برافکند و نوید بخش حکومت جهانی منجی عالم بشریت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف شد ، مجال از اندیشه های یکسویه و یا انحرافی از مهدویت را نیز به زاویه راند ، انجمن مزبور که در تربیت نیروهای نفوذی و اِعمال پنهان کاری ید طولی داشت و در دوره طاغوت بسیار این ترفند آزموده و تمرین کرده بود بعد از انقلاب اسلامی نیز همان شیوه را با زبردستی دنبال نمود و اعضای خود را بی نام و نشان به مصادر امور کشوری فرستاد و زمینه تسلط بر مصادر حکومتی را برای خود فراهم آورد و به این وسیله در القای فکر خود مبنی بر ناکارآمدی حکومت ها و تفکیک دین از سیاست در زمان غیبت عملا دست به کار شد .
متن کامل را پس از پرداخت وجه می توانید دانلود نمایید
نوع فایل : word فایل زیپ شده
تعداد صفحات 88
حجم : 230 kb
مبلغ قابل پرداخت 50000 ریال
پس از واریز وجه به صورت خودکار به صفحه پرداخت هدایت می شوید در صورت هرگونه مشکل با پشتیبانی 09357668326 تماس بگیرید.