ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
علی پورسلیمان «من معلم اخراجی هستم که در سال 54 از آموزش و پرورش اخراج شدهام و هماکنون هیچ حقوق بازنشستگی دریافت نمیکنم. 10ماه است که اجاره ماهانه 600 هزار تومانی خود را پرداخت نکردهام و مبلغ شش میلیون تومان به صاحبخانه خود بدهکارم. بنابراین صاحبخانهام اثاثم رابه بیرون خانه انتقال داده و نیز مبلغ شش میلیون تومان را از پیش پرداختی که به او داده بودیم کم کرده است. در سال 42 لیسانس بیولوژی خود را از دانشگاه گرفتم و در سال 54 به دلیل مبارزات از آموزش و پرورش اخراج شدم و پس از آن دیگر حقوقی نگرفتم. رییس شورای شهر نیز پس از شنیدن صحبتهای این پیرمرد دستور رسیدگی به آنها را صادر کرد که شهردار منطقه هفت نیز به معاونان خود دستور داد که وسایل آنها را به بیت الحسن انتقال دهند...» (ایسنا – 30/1/93) شاید اگر رییس شورای شهر یا شهردار منطقه 7 گذرشان و به صورت اتفاقی به آن «معلم خانه به دوش» نمیافتاد، کسی به داد آنان نمیرسید !انتشار این خبر، افکار عمومی فرهنگیان را جریحهدار کرد. دیدن آن صحنه، موجب تاثر و تاسف جامعه از وضعیت یک معلم شد، اگرچه این نخستینبار نیست که یک معلم به خاطر مشکلات مالی و معیشتی، اینگونه مورد بیمهری قرار میگیرد. «فقر» پدیده تلخی است و نگارنده به دنبال تحلیل ریشهها و عوامل موجده آن در جامعه نیست. بحث ما بر سر نحوه برخورد مسوولان آموزش و پرورش با وقایعی از این دست است. در اینجا به عنوان «یک معلم» پرسشهایی از مسوولان آموزش و پرورش مطرح میکنم، امید که پاسخی در خور از سوی مسوولان دریافت شود. 1- برنامهها، تمهیدات یا تسهیلات آموزش و پرورش برای حل مشکلاتی از این دست چیست، با تاکید بر اینکه این وضعیت، متاسفانه، مسبوق به سابقه بوده است و مسوولان تاکنون، فکری برای این موضوع نکردهاند. 2- با وجود پیگیریهای شهرداری و شورای شهر، چرا مسوولان آموزش و پرورش حتی برای دلجویی در محل حضور پیدا نکردند؟ آیا کثرت جلسات اداری، اجازه چنین اموری را به آنان نمیدهد؟ 3- فرهنگیان و به ویژه معلمان بر خلاف سایر کارکنان دولت، «حق مسکن» دریافت نمیکنند. این برخلاف قانون و عدالت است. مسوولان آموزش و پرورش برای حل این تبعیض تاکنون، چه اقداماتی انجام دادهاند؟ 4- پرسش چهارم، در مورد جایگاه «صندوقهای وام ضروری» در ادارات آموزش و پرورش است. آیا در این صندوقها، پتانسیلی برای حل چنین مشکلاتی پیشبینی شده است؟ 5- با وجود انعکاس این خبر در رسانهها، رسانه آموزش و پرورش، به راحتی از کنار این مسائل میگذرد. آیا مسوولان آموزش و پرورش نمیتوانستند با حضور در چنین محلیهایی و دلجویی از خانواده این معلم، فصل جدیدی در شکاف ستاد و صف در آموزش و پرورش آغاز کنند؟فرستادن فقط یک پیام تشکر از سوی مدیرکل آموزش و پرورش تهران و آن هم برای یک مقام دولتی، راهحل این قضیه نیست. پرسش آخر این است که آیا وزارت آموزش و پرورش نمیتواند از امکاناتی مانند خانههای معلم و... که در اختیار دارد برای حل چنین مشکلاتی به صورت موقت استفاده کند تا این معلم مجبور نباشد تا از امکانات شهرداری استفاده کند؟اینگونه برخوردها که بعضا از سر تکلیف صورت میگیرد، نمیتواند مورد قبول افکار عمومی فرهنگیان قرار گیرد و معلمان از مسوولان انتظاری بیش از این دارند. |