سالهاست از فساد گسترده در آموزش کشور فریاد میزنیم اما کسی گوشش بدهکار نیست.
وقتی مدیران برخی از مدارس، میتوانند ماشین چندصدمیلیون تومانی، خریداری کنند، اما معلمان همسابقه و هممدرک با آنها نتوانند، حتما یک جای کارمان ایراد دارد.
وقتی رئیس یک اداره آموزشوپرورش میتواند باغی میلیاردی خریداری کند، اما معلمان همسابقه و هممدرک با وی حتی با تلاش بیشتر، نتوانند چنین کاری انجام دهند، حتما یک جای کارمان ایراد دارد.
وقتی معاون مدیرکل میتواند منزلی چندین میلیاردی خریداری کند، در حالیکه هیچ معلمی در آن استان نتواند چنین منزلی داشتهباشد، مگر میشود که یک جای کارمان ایراد نداشتهباشد؟
وقتی مدیرکلی میتواند چند صد میلیارد تومان سرمایه داشتهباشد و سنسورهای ناظرین هم حساس نشدهباشد، کار ایراد گذشته، یعنی تمام سیستم آموزشی کشور را فسادسیستمی فراگرفتهاست.
وقتی تمام پذیرفتهشدگان برگزیده کنکورسراسری، از مدارس تیزهوشان و نمونهدولتی باشند، کارمان از جستجو برای رفع ایراد گذشتهاست، فاتحه این سیستم آموزشی را باید خواند.
فاتحه عدالتآموزشی را سالها پیش خواندهایم، اما به نفع مسؤلین آموزشوپرورش در استانها و وزارتخانه نیست که این واقعیت را بپذیرند.که اگر مشکل را بپذیرند، جایی برای آنان نه در وزارتخانه هست و نه در هیچ جای دیگری.
تقریبا تمام معلمین پذیرفتهاند که هیچ امیدی به بهبودی سیستمآموزشی کشور نیست، این وحشتناکترین تراژدی تاریخ ایران است.
هیچ مسؤلی در آموزشپرورش، حق ندارد نتایج مدارس تیزهوشان و نمونهدولتی و ... را نشانه تاثیر خود یا نظامآموزشی بداند، *هرگاه توانستید با ارائه خدمات آموزشی به دانشآموزان مدارس عادی، زمینهای برای رقابت آنان با دیگران آماده کنید، آنگاه زبان به تفسیر بگشائید.
هیچ دانشآموزی از مدارس عادی، نتوانسته است در کنکور سراسری، جز برگزیدگان باشد، این پایان یک اندیشه است و باید مسیر آموزش در کشور را تغییر دهیم، برای اینکار باید بدون از دست دادن فرصت و زمان، تغییرات وسیع در شورایعالی آموزشوپرورش، وزارتخانه، اداراتکل و همچنین مناطق انجامشود.
مسؤلین آموزشوپرورش، لطفا همگی سکوت اختیار کنید.
وای بر ملتی که کار به نااهلان سپردهاست.