بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

کودکان با نیازهای ویژه و اختلالات یادگیری

چکیده

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی، قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوش کم و بیش عادی دارند، به خوبی حرف می زنند و مانند سایر کودکان بازی می کنند، مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنها می سپارند، به خوبی انجام می دهند، و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند، لیکن زمانی که به مدرسه می روند و می خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می شوند، این کودکان به تدریج درمی یابند که سایر کودکان از نظر وضع درسی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه می کنند و کم کم بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود می آید. والدین آنها که اغلب از دلایل ناتوانی یادگیری آنها بی خبر هستند، مشکل را بیشتر می کنند و با فشارهایی که به کودک وارد می آورند،

کلیدواژه

کودکان ، اختلال ، یادگیری

مقدمه

دشواری را چند برابر می کنند (احدی، 1382). کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، گروه نامتجانسی را شکل می دهند. یک وجه مشترک که در بین انها وجود دارد این است که همگی در یادگیری دروس مدرسه دچار مشکل می باشند. این کودکان که طبق تخمین های جهانی حدود هشت درصد از کودکان وغالبا پسران را تشکیل می دهند، معمولا پیش از ورود به مدرسه شناخته نمی شوند.یکی از کار هایی که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مورد خود انجام می دهند عبارت است از مقایسه خود با سایر همکلاسی ها و دستیابی به یک تشخیص در باره قابلیت های شخصی و تفاوت خود با دیگران، این ادراک های شخصی براساس نوع تقویتی  که از محیط اطراف دریافت می دارند، زمینه ساز موفقیت یا شکست دانش آموز است. موقعی که دانش آموز به ناتوانی خود اطمینان یابد، دیگر انرژی لازم برای انجام سایر وظایف محوله را ندارد و در برخورد با مشکلات دچار ضعف و فقدان پیگیری می شود. برخی از پژوهش ها حاکی از آن است که وقتی دانش آموز به ناتوانی خود باور داشته باشد توانایی های خویش را هم نادیده خواهد گرفت و به این دلیل ، به ضعف مسئولیت شخصی و بی کفایتی متهم خواهد شد. به هر حال آنچه که حایز اهمیت می باشند کمک به افرادی است که دچار این گونه ناتوانی های یادگیری می باشند و شناخت ویژگی ها و مشخصات آنان تا حد زیادی می تواند در کمک به ایشان مثمر ثمر واقع گردد.

تعریف اختلالات یادگیری

اگر چه تلاش فراوانی برای یافتن یک تعریف جامع در زمینه اختلالات یادگیری انجام گرفته است، هنوز تعریف کاملی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد. ادامه...

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی، قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوش کم و بیش عادی دارند، به خوبی حرف می زنند و مانند سایر کودکان بازی می کنند، مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنها می سپارند، به خوبی انجام می دهند، و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند، لیکن زمانی که به مدرسه می روند و می خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می شوند، این کودکان به تدریج درمی یابند که سایر کودکان از نظر وضع درسی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه می کنند و کم کم بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود می آید. والدین آنها که اغلب از دلایل ناتوانی یادگیری آنها بی خبر هستند، مشکل را بیشتر می کنند و با فشارهایی که به کودک وارد می آورند، دشواری را چند برابر می کنند (احدی، 1382). کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، گروه نامتجانسی را شکل می دهند. یک وجه مشترک که در بین انها وجود دارد این است که همگی در یادگیری دروس مدرسه دچار مشکل می باشند. این کودکان که طبق تخمین های جهانی حدود هشت درصد از کودکان وغالبا پسران را تشکیل می دهند، معمولا پیش از ورود به مدرسه شناخته نمی شوند.یکی از کار هایی که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مورد خود انجام می دهند عبارت است از مقایسه خود با سایر همکلاسی ها و دستیابی به یک تشخیص در باره قابلیت های شخصی و تفاوت خود با دیگران، این ادراک های شخصی براساس نوع تقویتی  که از محیط اطراف دریافت می دارند، زمینه ساز موفقیت یا شکست دانش آموز است. موقعی که دانش آموز به ناتوانی خود اطمینان یابد، دیگر انرژی لازم برای انجام سایر وظایف محوله را ندارد و در برخورد با مشکلات دچار ضعف و فقدان پیگیری می شود. برخی از پژوهش ها حاکی از آن است که وقتی دانش آموز به ناتوانی خود باور داشته باشد توانایی های خویش را هم نادیده خواهد گرفت و به این دلیل ، به ضعف مسئولیت شخصی و بی کفایتی متهم خواهد شد. به هر حال آنچه که حایز اهمیت می باشند کمک به افرادی است که دچار این گونه ناتوانی های یادگیری می باشند و شناخت ویژگی ها و مشخصات آنان تا حد زیادی می تواند در کمک به ایشان مثمر ثمر واقع گردد.

ویژگی های کودکان دارای اختلالات یادگیری

1-اختلالات حرکتی

کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری، الگو های حرکتی متمایزی از کودکان دیگر دارند که مهمترین آنها شامل موارد زیر می شود: الف- بیش فعالی: بیش فعالی یکی از فراوان ترین اختلالات حرکتی گزارش شده کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری است. این کودکان در سنین پایین همیشه در حال حرکت و جنبیدن هستند در هیچ جایی آرام و قرار ندارند و رفتاری غیر قابل پیش بینی از خود نشان می دهند. کودکان سنین پایین تر رفتارهایی همچون صحبت کردن زیاد و دعوای بین خواهر و برادر ها، دوستان و همکلاسی ها دارند و در دوره نوجوانی گرچه فعالیت بیش از اندازه ممکن است وجود نداشته باشد؛ اما نشانه های دیگری مانند مشکلات رفتاری، عزت نفس پایین، بی توجهی، و یا حتی افسردگی بروز نماید. (فریک و لاهی،1991). ب- کم فعالی: برخلاف کودکان بیش فعال بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری وجود دارند که به طور غیرطبیعی فعالیت حرکتی محدودی داشته و بیش از اندازه آرام و بی حال هستند. ج- ناهماهنگی: این کودکان در فعالیت هایی که نیاز به هماهنگی کاملی دارد همچون دویدن، پریدن، جست و خیز کردن و مانند آن مشکل دارند، نوع راه رفتن آنها معمولاً خشک، نا آزموده و بیروح است و در فعالیت های مربوط به حرکات ظریف مانند نوشتن و نقاشی کردن نیز دارای ضعف هستند (امیدوار، 1384). د- تکرار: تکرار خود به خودی و غیر عادی رفتار که ممکن است تقریباً در تمام رفتارهای بیانی مانند صحبت کردن، نوشتن، خواندن، ترسیم کردن، و اشاره کردن وجود داشته باشد. این حالت در صحبت کردن شامل داشتن اشکال در رفتن از یک کلمه به کلمه دیگر و در نوشتن تکرار یک حرف یا غلط نوشتن یک کلمه و تکرار مکرر آن است.

2- اختلالات اجتماعی عاطفی

کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری انواع متفاوتی از اشکالات اجتماعی و عاطفی همچون خود پنداره پایین، تحمل کم نسبت به ناکامی، اضطراب، کناره گیری اجتماعی، طرد اجتماعی، اجتناب کردن از کار یا کند بودن در آن از خود نشان می دهند. این کودکان معمولاً در کار کردن و بازی کردن با کودکان دیگر از خود ناتوانی نشان می دهند و بیشتر اوقات در اثر ناکامی های ناشی از آن، رفتارهای مداخله گری دارند.

3- اختلالات ادراکی

اختلالات ادراکی یعنی ناتوانی در شناسایی، تمیز، و تعبیر و تفسیر کردن احساس است که می باید از اشکالات مربوط به حواس فرق گذاشته شود. اختلالاتی همچون عدم ایجاد اشکال هندسی، تشخیص متن و زمینه، حروف وارونه و واژگون و مانند آن نشانه اختلال در ادراک بینایی، عدم تشخیص تن صدا و فرق نگذاشتن بین صداهای گوناگون نشانه اختلال در ادراک شنوایی، ناتوانی در شناخت اشیاء معمولی از طریق لمس کردن نشانه اختلال در ادراک لمسی و اشکال در هماهنگی، جهت یابی و تعادل نشانه اختلال در ادراک تعادل است. اما اختلال در ادراک بویایی و چشایی به نظر می رسد کمتر با نارسایی ویژه در یادگیری بستگی داشته باشد.

4-اختلالات نمادسازی

نمادسازی یکی از پیشرفته ترین توانایی های ذهنی است که در آن مغز ادراکات، حافظه و حالت های وابسته به آنها را برای بدست آوردن مهارت های اساسی یادگیری به صورت یکپارچه در می آورد و از آنها یک زنجیره فکری یا فرآیند می سازد. الف- دریافتی شنیداری: شکل ضعف در فهمیدن نمادسازی زبانی، تقاضای بیش از اندازه برای تکرار و گیج شدن در اجرای دستورات. ب- دریافتی دیداری: عدم تشخیص دیداری کلمات یا حروف و شکل ها و خواندن با درک و فهم کمتر. ج- بیانی کلامی: نارسایی در تنظیم افکار برای صحبت کردن. د- بیانی حرکتی: نارسایی در تنظیم افکار برای صحبت کردن و ارتباطات غیرکلامی مانند حالت قیافه، حذف کلمات و اشکالات هجی کردن.

5- اختلالات توجه

برای موفق شدن در یادگیری کودک باید توانایی توجه کردن به یک موضوع معین و به همین ترتیب در موقعیت مناسب جدا کردن توجه از یک موضوع و پرداختن به یک موضوع معین دیگر را داشته باشد(پوتوس و کرک، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1384). الف) عدم توجه: توانایی جدا کردن یک محرک معین از میان محرک های محیطی گوناگون را ندارند. ب- توجه بیش از اندازه: توجه ویژه در یادگیری جزئیاتی که در واقع چندان هم مهم نیستند و بازماندن از موضوعات اساسی دیگر.

6- اختلالات حافظه

اختلالات حافظه شامل اشکال در جذب، ذخیره سازی و باز شناسی اطلاعات در ارتباط با بینایی، شنوایی یا فرآیندهای دیگر یادگیری است. در این زمینه ناتوانی در به تصور در آوردن حروف، کلمات و یا ارقام نشانه اشکال در حافظه دیداری و ناتوانی در به وجود آوردن مجموعه یا ترتیب حروف، کلمات یا ارقام نشانه اشکال در حافظه شنیداری است. علاوه برحافظه غیرکلامی(شین و همکاران، 2003) دررابطه با حافظه کوتاه مدت و دراز مدت نیز اشکالاتی دارند که شامل ضعف در حافظه، دامنه لغت ضعیف و اشکال در درک جملات می شود (میلن، 1999 ؛ به نقل از امیدوار، 1384).

7-اختلالات زبانی

اختلالات زبانی و گفتاری یکی دیگر از ویژگی های کودکان با نارسایی در یادگیری است که در حوزه هایی همچون بیان شفاهی و درک مطلب شنیداری و مانند آن خود را نشان می دهد و از اشکالات گفتاری مانند اشکالات تلفظی، اشکالات صدایی مانند صدای گرفته و اشکال در روان بودن گفتار مانند لکنت زبان فرق گذاشته می شود. در این زمینه کسانی که نارسایی در زبان و گفتار به طور همزمان دارند احتمال بیشتری برای نارسایی در خواندن ایجاد می شود (اسکیوئل، 2004). تأخیر در زبان یکی از مشکلات رایج این کودکان است و معمولاً در سنینی که کودکان به طور معمول صحبت می کنند، ممکن است اصلاً صحبت نکنند یا از زبان محدودی استفاده نمایند. لازم به ذکر است که معمولاً صحبت نکردن در سن 4 سالگی به عنوان تأخیر در زبان در نظر گرفته می شود( به نقل از امیدوار، 1384).

1-  عوامل محیطی: محیط های متفاوتی که کودک با آنها سروکار دارد هر کدام به نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر می گذارند. محیط ها شامل این موارد می شود: محیط خانه، محیط مدرسه، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی، محیط فیزیکی.

2-  عوامل عاطفی: به اعتقاد بعضی نارسایی های یادگیری در اثر اشکالات عاطفی به وجود می آیند و بنابراین باید از طریق روش های روان شناختی اعتماد به نفس لازم را در کودکان ایجاد کرد، خود پنداره آنان را افزایش داد و علایق آنان را کشف نمود تا نارسایی های یادگیری ناشی از آنها نیز درمان شود. بعضی دیگر معتقد هستند مشکلات عاطفی در اثر نارسایی های یادگیری به وجود می آیند و بنابراین باید با به کارگرفتن روش آموزش مستقیم سعی در از بین بردن نارسایی یادگیری کرد تا عوامل عاطفی نیز به تدریج ضعیف شده از بین بروند.

3- عوامل فیزیکی: بعضی از عوامل فیزیکی نیز به گونه ای با نارسایی های یادگیری ارتباط پیدا می کنند و بدین جهت باید اطمینان حاصل شود وجود نارسایی در اثر بودن عوامل زیر نباشد: الف اختلالات شنوایی، ب- اختلالات بینایی، ج- آسیب مغزی، د- چیرگی مغزی، ه- تفاوت های جنسی.

4-عوامل هوشی: هوش یکی از شاخص هایی است که می تواند تعیین کند آیا کودک توانایی آن را دارد که بهتر از آنچه که فعلاً است، به یادگیری مهارت ها برسد یا نه؛ بنابراین می تواند نقش مهمی در یادگیری و نارسایی های مربوط به آن داشته باشد. منتهی باید توجه داشت که کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری در حوزه های متفاوت هوشی توانایی های مختلفی را نشان می دهند.

5-عوامل ژنتیکی: فراوانی نارسایی های ویژه در یادگیری در بعضی از خانواده ها این باور را ایجاد می کند که نارسایی های یادگیری اساس ژنتیکی دارد گرچه هنوز ارتباط مستقیمی در این زمینه پیدا نشده است (دمونت و همکاران، 2004) دوفرایز و همکاران (1982) در مطالعه 250 نفر از 1044 خانواده به این نتیجه رسیدند که نارساخوانی مبنای ژنتیکی دارد. ویجزمن و همکاران (2000) و میستر و همکاران (2001) نیز در تحقیق خود حدود 42 درصد تاریخچه خانوادگی را ذکر می کنند.همچنین میزان بالای نارسایی های یادگیری در پسرها می تواند این توجیه را به دنبال داشته باشد که نارسایی به نوعی در ارتباط با کروموزوم های جنسی است (مویر، 2000).

مراحل ارزیابی و تشخیص مشکلات یادگیری: والدین و معلمین اولین کسانی هستند که متوجه اختلالات یادگیری در کودکان می شوند. عمده ترین شیوه های شناسایی و تشخیص این گونه مشکلات، روش های مشاهده، مصاحبه و آزمون های روانی است. روش مشاهده: مشاهده کودک در موقعیت ها و مکان های مختلف، اطلاعات زیادی را درباره او فراهم می آورد که روش های دیگر قادر به تأمین آن نیست. مثلاً از مشاهده غیر مستقیم کودک در کلاس درس می توان میزان تمرکز و توجه او را به سخنان معلم و... به دست آورد. روش مصاحبه: مصاحبه با کسانی که نسبت به کودک شناخت کافی دارند مانند والدین و مربیان می تواند در زمینه تشخیص مسائل کودک مؤثر باشد. روش استفاده از آزمون های روانی: یکی از راه های مهم در تشخیص کودکان مبتلا استفاده از آزمونهای روانی است. آزمون هایی مثل آزمون سنجش هوش وکسلر، آزمون دیداری حرکتی بندر، آزمون ادراکی بینایی فراستیگ، آزمون شنوایی وپمن، آزمون رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی، آزمون برتری طرفی و....

مداخله و درمان اختلال های یادگیری ویژه

 برنامه های اصلاحی که برای کمک به کودکان مبتلا به مشکلات یادگیری تهیه می شوند باید مبتنی بر مؤلفه هایی نظیر توانایی کودک، منابع بالقوه درون خانواده، مدرسه و شبکه های تخصصی باشند. این برنامه ها باید بسیار ساختارمند باشند و مواد باید به شکل متوالی و پیوسته ارائه شوند. در درمان اختلالات یادگیری از چهار روش استفاده می شود :

1- آموزش مهارتی: در این روش تلاش می شود مهارتی به دانش آموز آموخته شود. این مهارت در اجزای ساده و گام به گام آموزش داده می شود.

2- آموزش فرایندی: در این روش درمانی بر ناتوانی خاصی که در فرد وجود دارد، تمرکز می کنند و با برنامه هایی که طرح ریزی می شود، تلاش می کنند تا بدکارکردی موجود را برطرف کنند. به عنوان مثال اگر مشکل در توجه وجود دارد تلاش می شود تا مهارت توجه کردن در او افزایش یابد.همانطور که قبلاً در معرفی مراکز اختلالات یادگیری اشاره شد در این مراکز بیشتر از این روش (آموزش های فرایندی) جهت درمان اختلالات یادگیری استفاده می شود. وجود اختلال در هر یک از موارد الف)دقت، حافظه، تمیز، تشخیص و ادراک دیداری ب) دقت، حافظه، تمیز، تشخیص و ادراک شنیداری ج) دقتتوجه و تمرکز. د) هماهنگی بین چشم و دست ه)غلبه طرفینی، باعث ایجاد مشکلاتی در خواندن، نوشتن، املا و ریاضی خواهد شد که ما در مراکز اختلالات یادگیری میکوشیم با تشخیص صحیح درصورت نیاز با در نظرگرفتن برنامه های آموزشی انفرادی خاص، با رفع مشکلات دانش آموز در موارد یادشده، ریشه های بروز مشکل را رفع نموده و زمینه ساز ایجاد و بروز توانایی لازم در فراگیر، جهت کسب آموزش های عادی کلاسی باشیم.

3- آموزش مهارتی فرایندی: این روش ترکیبی از دو روش قبلی است.

4- روش های شناختیرفتاری: درمواردی که ناتوانی یادگیری خفیف یا متوسط است، ازاین روش استفاده می کنند. دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری از یکطرف دارای توانایی های برجسته در زمینه هایی و از طرف دیگر واجد ضعف واختلال در زمینه های دیگر می باشند، به همین علت به شکل های متفاوت و حتی متضاد رفتار می کنند. لذا مداخله های شناختیرفتاری برای تغییر تفکر واحساسات و رفتارهای آنها می توانند مؤثر باشد.  

در این رویکرد سعی می شود اینگونه دانش آموزان را متقاعد سازند درعین اینکه در برخی حوزه ها با استعداد هستند، اما در زمینه های دیگر به عنوان مثال هجی کردن و سازمان دادن ادراکی دارای اختلال می باشند. برای رسیدن به این هدف، گفتگوی درونی مثبت باید جایگزین گفتگوی منفی گردد و تجلیات منطقی و رفتاری عاطفی مثبت آنان مورد تقویت قرار گیرد. شایان ذکر است از راهبردهای دیگر این رویکرد نظیر فنون کاهش استرس همچون آموزش آرامش عضلانی و تصویر سازی ذهنی در مشاوره فردی اینگونه دانش آموزان استفاده می گردد (محمدیان و همکاران، 1387).

کودکان پرتنش و کودکانی که فشار خون بالایی دارند از اختلال یادگیری بیشتری رنج می‌برند. کودکان پرتنش به‌دلیل نداشتن تمرکز کافی معمولاً دچار اختلال در یادگیری هستند و آنها به خصوص در درس‌های تئوری و مفهومی مشکل بیشتری دارند. این کودکان به‌دلیل مشکلات در عملکرد شناختی‌شان معمولاً نمرات درسی پائینی داشته و در کلاس درس نکات آموزشی را کمتر فرامی‌گیرند. بنابراین توصیه اصلی بر این است که والدین قبل از کاربرد مهارت‌های آموزشی و یادگیری برای درمان اختلال یادگیری او بهتر است، ابتدا از میزان فشار خون فرزند خود اطمینان حاصل کرده و در صورت مبتلا بودن کودک به بیماری بیش‌فعالی ابتدا راهکارهای درمانی به‌کار گرفته شود و بعد برای اختلال یادگیری او دنبال راه‌حل باشند.

اختلالات یادگیری دبستان در دوران پیش دبستان قابل حل است

رخساره فضلی، کارشناس مطالعات و برنامه ریزی در خصوص بحث آموزش در پیش دبستانی ها در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران بیان کرد: از سال 84 آموزش و پرورش متولی آموزش پیش دبستانی در رده سنی 4 تا 6 سال شد که از 89 این قانون در کشور اجرایی و نظارت بر پیش دبستانی ها به عهده آموزش و پرورش قرار گرفت.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه آموزش در این دوران رسمی نیست و برای حضور کودکان در آن اجباری وجود ندارد، در این مورد از سوی بعضی والدین سهل انگاری شده و از طرفی در برخی از حوزه ها به عنوان یک نیاز اجتماعی به آن پرداخته شده است.

فضلی اظهار کرد: اگر آموزش ها در دوران پیش دبستانی بر مبنای معیارهای همه جانبه و توسط متخصصان و کارشناسان انجام شود تاثیرات چشم گیری پایداری را در دوران دبستان و حتی تا میانسالی دارد.

وی به لزوم وجود شاخص های مهم آموزش در پیش دبستانی تاکید کرد و گفت: مهمترین چیزی که در مراکز پیش دبستانی باید مورد توجه قرار گیرد. غنی بودن محیط یادگیری و ایجاد فرصت، قرار دادن کودکان در معرض محرکهای حسی و حرکتی و مواجه کردن او در محیط یادگیری فعال است. همین طور مسائل آموزشی باید با زندگی اجتماعی ارتباط داشته تا رشد همه جانبه را به دنبال داشته باشد.

این کارشناس آموزش به ویژگی معیارهای مناسب آموزشی اشاره کرد و گفت: رشد جسمی حرکتی، رشد عاطفی اجتماعی؛ رشد ساختی، رشد زبان و گفتار، رشد خلاقیت و مهمترین مسئله رشد زمینه دینی و اخلاقی باید در آموزش ها گنجانده شود تا بتواند تاثیر گذاری مثبت آموزشی را به دنبال داشته باشد.

کارشناس مطالعات و برنامه ریزی با اشاره به اینکه اختلالات یادگیری دوران دبستان در پیش دبستانی قابل حل است تصریح کرد: براساس پژوهش های انجام شده اختلال یادگیری، بیش فعالی، اختلال سلوک و بسیاری از مشکلات دانش آموزان در دوران دبستان در با کارشناسی و مداخله موثر قابل بهبود است . شروع به کار مشاوران در مدارس ابتدایی نیز که از سال گذشته آغاز شده است گام بسیار موثری در آموزش محسوب می شود و با گسترش آن در تمامی مدارس کشور شاهد تاثیر قابل قبول آن خواهیم بود.

گر چه آموزش از دیدگاه والدین در جایگاه خاصی برای والدین قرار دارد، اما نباید نیاز کودکان به بازی و سرگرمی ها تحت الشعاع قرار گیرد و در این محور هم وجود چارچوب هایی مطابق با هنجارهای اجتماعی و اصول اسلامی یک ضرورت محسوب می شود

آفت تنبلی؛ معلم یا دانش آموز!

جام جم آنلاین: «افت تحصیلی» و «مردودی» دانش آموزان، از جمله موانع بر سر راه نظام تعلیم و تربیت کشورمان است است که وقوع آنها، علل گوناگونی دارد ولی همواره نوک پیکان انتقادات ما متوجه «دانش آموز» است و از اثر گذاری سایر عوامل چشم پوشی می کنیم.

دانش آموز وقتی نمره 20 می گیرد، معلم به گونه ای جلوی اولیاء ظاهر می شود که او را تنها عامل برتری فرزندشان تصور کنند و اصلا کاری به هوش و استعداد و ذکاوت و تلاش دانش آموز ندارند ولی اگر معلمی هست که خاک گچ تخته سیاه را می خورد، حتما دانش آموزی هم هست که زحمت می کشد تا بتواند از آنچه می آموزد، بهره بگیرد.

متاسفانه «آفت تنبلی» در نظام تعلیم و تربیت ایران، فقط متوجه دانش آموز است و هیچ گاه نخواسته ایم باور کنیم و بپذیریم که بعضی وقتها «معلم تنبل» هم داریم.

به گزارش مهر، یک نظام آموزشی کارآمد کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. از آنجا که افت تحصیلی با نظام آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد، بررسی آن مستلزم دریافت نظرات و ارزیابی دقیق عوامل بسیاری است.

بسیاری از افراد «افت تحصیلی» را به معنای ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی می دانند درحالی که این تصور نادرست است. ناتوانی دانش آموز در فراگیری درس ممکن است از توانایی های ذهنی محدود و ضعیف ناشی شود در حالی که افت تحصیلی به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر در تحصیل و آموزش است.

همانطور که گفته شد عوامل زیادی از جمله مشکلات خانوادگی، سواد والدین، عدم توجه معلمان به تفاوتهای فردی دانش آموزان در امر آموزش، دشواری امتحانات، کمبود تجهیزات و... به نحوی از انحاء در بروز افت تحصیلی دانش آموز موثر است اما آنچه دیده نمی شود، کارکرد پایین برخی معلمان در ارتباط با نحوه آموزش و انتقال مفاهیم به دانش آموزان است.

متاسفانه یا خوشبختانه باید به این واقعیت اعتراف کرد که در نظام تعلیم و تربیت ما هنوز هیچ پژوهش و تحقیق علمی و جامع در ارتباط با بررسی سطح کارآیی معلمان انجام نشده و ما نمی دانیم که چه تعداد از صدهها هزار معلم در مقاطع مختلف تحصیلی، از توانایی لازم برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان برخوردارند. بنابراین، ادعا برای مواجهه با معضل "معلمان تنبل" فعلا در حد یک فرضیه است و نمی توان برای آن مستندات ارائه داد.

ولی چه خوب است، مسئولان نظام تعلیم و تربیت، کمی در این زمینه تامل و تفکر کنند تا شاید بتوان به موفقیت بیش از پیش دانش آموزان امیدوار بود. قطعا کسی منکر مشکلات معیشتی معلمان نیست اما نمی بایست به بهانه ای ، بهای ارزشمند تعلیم و تربیت را از دست داد.

بررسی نقش انگیزش در تعلیم و تربیت دانش آموزان

دنیای پرهیجان یادگیری

 چرا بعضی دانش آموزان ، مشتاقانه به تکالیف آموزشگاهی روی می آورند و در انجام دادن تکالیف آموزشگاهی از خود سختکوشی نشان می دهند، حال آن که بعضی دیگر، از تکالیف آموزشگاهی اجتناب می کنند و از روی بی علاقگی به انجام دادن آنها مبادرت می ورزند؟ چرا بعضی دانش آموزان از یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه لذت می برند و به پیشرفتشان افتخار می کنند، حال آن که بعضی دیگر، نسبت به یادیگری آموزشگاهی دلواپس و ناشادند؟ اینها پرسش های انگیزشی اند و برای یادگیری آموزشگاهی دانش آموزان اشارات مهم در بر دارند.

انگیزش با یادگیری ارتباط دارد، زیرا یادگیری فرآیندی متعالی است که مستلزم کوشش عمدی و آگاهانه است. حتی اگر دانش آموزانی که از توانایی بالا برخوردارند، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشند و کوشش از خود نشان ندهند، قادر به یادگیری نخواهند بود. برای این که دانش آموزان بتوانند از برنامه های درس آموزشی حداکثر بهره را ببرند، باید مربیان و پرورشکاران زمینه ای فراهم آورند که در آن دانش آموزان به درگیری در فعالیت های یادگیری برانگیخته شوند.

رابطه میان انگیزش و یادگیری سال ها توجه روان شناسان را به خود جلب کرده است. در این ارتباط می توان گفت برای این که ما چیزی را یاد بگیریم باید:

1- به یادگیری آن راغب باشیم.

2- قدرت و توانایی یادگیری آن را داشته باشیم.

3- فرصت و امکان یادگیری آن به ما داده شود.

4- در آنچه یاد می گیریم راهنمایی لازم شده باشد.

از این 4 عامل ، 3 عامل قدرت ، فرصت و راهنمایی وقتی سودمند خواهند بود که ما یاد گرفتن را بخواهیم ، یعنی محرک یا انگیزه ای ما را به آموختن برانگیزد، زیرا همان طور که می دانیم یادگیری عبارت از تغییر کم و بیش دائمی در رفتار است که در نتیجه فعالیت خود فرد انجام می گیرد.

فرد نیز وقتی فعالیت می کند که عاملی او را به این فعالیت برانگیزد، پس بدون انگیزه و برانگیختگی یادگیری وجود نخواهد داشت بنابر این هرگونه آموزشی باید بر نیازها و انگیزه های اساسی و فرعی در دانش آموزان مبتنی باشد و رغبت های آنها را برای آموختن برانگیزد. وجود انگیزه نه تنها با آغاز یادگیری ضروری است ، بلکه برای ادامه و تقویت آن و حل مسائل و مشکلاتی که پیدا می شود و کاربرد آموخته ها در اوضاع تازه نیز ضرورت دارد و بدین سبب که انگیزه قوی دقت و تمرکز فعالیت ذهنی را زیاد می کند، پیدایش خستگی را به تاخیر می اندازد و پذیرش راهنمایی را در یاد گیرنده بیشتر می کند. به این ترتیب انگیزه یا محرک ، شرط ضروری هرگونه یادگیری است.

درباره تاثیر انگیزش بر یادگیری ، پژوهش های زیادی انجام شده است . در یک مطالعه تازه تر چند محقق آثار عوامل مهم مانند توانایی یادگیرندگان ، آموزش معلمان و انگیزش بر یادگیری را در متجاوز از 25هزار دانش آموز مورد بررسی قرار دادند.

مهم ترین عاملی که مستقیم با میزان یادگیری رابطه مثبت نشان داد، سطح توانایی یادگیرندگان بود. پس از آن ، 2عامل مهم دیگر، یکی آموزش معلم و دیگری انگیزش برای یادگیری بودند. پژوهشگران مذکور (کیت و کول ) در نتیجه گیری از بررسی خود نوشتند به نظر می رسد دانش آموزانی که در یک مدرسه دارای کیفیت و برنامه های سطح بالا به تحصیل اشتغال دارند از انگیزش زیادی برخوردارند.

دانش آموزانی که انگیزش تحصیلی بالایی دارند، فعالیت های تحصیلی بیشتری را می پذیرند، تکالیف درسی بیشتری انجام می دهند و در نتیجه موفقیت بیشتری کسب می کنند.

انگیزش تشویقی

اساسا استفاده از مشوق ها برای تغییر جهت رفتار برانگیخته شده به استفاده از وابستگی های تقویت به طور عاقلانه مربوط می شود، برای مثال ، در کلاس های ابتدایی ، کودک خردسال ممکن است به خاطر فعالیت های اجتماعی تقویت دریافت کند. کار کردن با دیگر کودکان و رابطه برقرار کردن با معلم به شکل مناسب برای یادگیری موثر ضروری است . کودک از راه اشتیاق به کسب تایید دیگران ، پرهیز از عدم تایید آن و برخورداری از یک جایگاه احترام اجتماعی در میان همگان برانگیخته می شود.

انگیزش پیشرفت

یکی دیگر از نیازهایی که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده نیاز به پیشرفت با انگیزه پیشرفت است . انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موقعیت کلی یا موقعیت در یک زمینه فعالیت خاص تعریف کرده اند. پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده اند که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت دارند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران و در کارهای خود برای کسب موقعیت بسختی می کوشند. بعضی دیگر انگیزه چندانی به پیشرفت موقعیت ندارند و از ترس شکست آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند.

پژوهش های انجام شده نشان داده که افراد دارای انگیزه پیشرفت زیاد در انجام کارها و از جمله یادگیری بر افرادی که از این انگیزه بی بهره اند، پیشی می گیرند. بنا به نظریه اتکینسون ، اشخاصی که دارای انگیزه پیشرفت زیاد هستند در تکالیفی که دارای درجه استواری متوسطند و نه خیلی دشوار و نه خیلی آسان توفیق زیادی به دست می آورند، یعنی تکالیفی که این افراد در آن حداکثر جدیت را نشان می دهند تکالیفی هستند که انجام دادن آنها مستلزم قدری تقبل خطر است.

وظایف انگیزشی معلم

ابتدا باید چند نکته ریز درباره یادگیری را همیشه در نظر داشته باشیم : همیشه آنچه را یاد می گیریم خوب نیست . آدمی ، بد را همچون خوب یاد می گیرد. همیشه یادگیری آگاهانه انجام نمی گیرد و گاهی هم بدون این که آگاه باشیم یاد می گیریم . همیشه آنچه را می آموزیم آشکار نیست یا بزودی ظاهر نمی شود، بلکه گاهی ناپیداست یا در بلندمدت ظاهر می شود، مانند آموختن نفرت از یک شی ئ یا یک شخص . در هر صورت پدیده مهم در یادگیری که همیشه ضروری است ، انگیزش یا برانگیختگی است و هر معلم در برانگیختن محصلانش دارای 4وظیفه اساسی است.

1- درگیر کردن محصلان که وظیفه تحریکی است.

2- توصیف و توضیح درست به محصل که آنچه را او می تواند در پایان آموختن انجام دهد (توانایی های تازه ) و این را وظیفه انتظاری گویند.

3- تدارک پاداش هایی برای پیشرفت در راهی که پیشرفت محصل را برمی انگیزد و این وظیفه تشویقی است.

4- کاربرد پاداش ها و تنبیه برای هدایت و کنترل رفتار منحرف و این را وظیفه انضباطی خوانند.

روش های ایجاد انگیزش یادگیری

طرح مطالب درسی به صورت پرسش های جالب : مطالب یا موضوعی را که می خواهیم کودک و نوجوان یاد بگیرد به صورت پرسش یا پرسش هایی روشن و جالب که آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب کند، مطرح کنیم.

باید کوشید تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید. وقتی دانش آموزی بر اثر شکست در درس تازه نسبت به آن درس نگرش منفی پیدا می کند، باید به او کمک کرد در درس تازه موفقیت کسب کند و در نتیجه به تصویری مثبت تر نسبت به توانایی خود در مورد یادگیری مطلب درسی دست یابد، زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود. آنچه را که از دانش آموزان به عنوان هدف آموزشی انتظار داریم در آغاز درس دقیقا برای آنان بگوییم.

هدف هایی را که مطرح می کنیم باید روشن ، معین و مناسب با توانایی دانش آموزان باشد.در شرایط مقتضی ، از تشویق های کلامی استفاده کنیم . استفاده از کلماتی چون خوب ، آفرین ، مرحبا و عالی پس از عملکرد درست دانش آموز، از تدابیر موثر در ایجاد انگیزه است.

باید شرایطی را فراهم کرد که دانش آموز موفقیت خود را احساس کند، زیرا هیچ چیز مانند خود موفقیت به موفقیت کمک نمی کند.تکالیفی را که ارائه می کنیم باید نه بسیار مشکل باشد و نه ساده .باید از ارائه تکالیف یکنواخت پرهیز کرد، به عبارت دیگر باید از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کرد.از آزمون ها و نمره ها به عنوان وسیله ای برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان استفاده کنید.تکالیفی را که به دانش آموزان می دهید، همه را بعدا از آنان بخواهید.

تبادل نظر با دانش آموزان درباره مشکلات درس و شرکت دادن آنان در طرح نقشه های کار و فعالیت ، فواید زیادی دارد. قدردانی از کار دانش آموز او را به انجام کوشش و دلبستگی بیشتر وادار خواهد کرد.

می توان با فعال کردن دانش آموز هنگام تدریس و وادار کردن وی به انجام کارهایی درباره درس ، در او انگیزه قوی ایجاد کرد.

استفاده از علایق موجود یادگیرنده : مربیان و والدین می توانند علایق موجود دانش آموز را بشناسند و از آن استفاده کنند. به این صورت که از موضوع ها، دروس و فعالیت هایی که دانش آموز به آنها علاقه دارد در جهت علاقه مند کردن او به فعالیت هایی که کمتر علاقه دارد، استفاده کرد.

یکی دیگر از راه های ایجاد انگیزش ، تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان است . اگر معلم بتواند ضمن درس ، مسائل مربوطی را مطرح یا طرح هایی را ارائه کند که نیاز به دانش و بینش داشته باشد آنچنان که دانش آموزان را برای یافتن پاسخ به تلاش و کوشش فکری وادارد.

وقتی درس با تفریح و بازی همراه باشد دانش آموزان به آموختن آن علاقه بیشتری پیدا می کنند. نکته دیگر برای افزایش انگیزش در دانش آموزان عبارت است از فراهم آوردن دروس و فعالیت های جالب.  قدرت ذهن ناخودآگاه برای فهم بهتر

یکی از بهترین راه‌های تقویت توانایی یادگیری و بالا بردن نمراتتان این است که راه و روش کار کردن با قدرت ذهن ناخودآگاهتان را یاد بگیرید.

فرایند فکر کردن ناخودآگاه است و ما آگاهانه از نتایج آن باخبر می‌شویم. همه تغییرات در ناخودآگاه ما صورت می‌گیرد. زمانی که آمادگیش را داشته باشیم، با آگاهی از آن تغییر باخبر می‌شویم.

اما این یعنی چه؟ اگر علاقمندید بدانید این چه مفهومی دارد، مقاله را با ما دنبال کنید

تقریباً دو میلیون بیت ( واحد اطلاعات ) در هر ثانیه وارد سیستم عصبی انسان می شود. تقریباً می توان گفت که ما با بمبارانی از اطلاعات روبه رو هستیم. برای حفظ سلامت عقل، ذهن هوشیار ما اکثر محرک ها را فیلتر می کند و میلر (۱۹۵۶) کشف کرده است که ما فقط می توانیم مثبت هفت یا منفی دو بیت اطلاعات در یک زمان استفاده کنیم.

این ذهن ناخودآگاه است که با سایر اطلاعات بالای هفت بیت (مثبت و منفی دو) سروکار دارد که در یک زمان خاص به آن توجه نمی کنید. به محض اینکه توجهمان را به چیزی می دهیم، آنوقت است که ذهنمان آگاه می شود. بعضی از قسمت های فیزیولوژی شما همیشه ناخودآگاه می ماند. این اصلاً نباید مایه تعجب باشد. ذهن ناخودآگاه ما همیشه مراقب ماست. ما که قلب، ریه ها، کلیه ها و سیستم ایمنی بدنمان را آگاهانه اداره نمی کنیم، می کنیم؟

می خواهیم به شما نشان دهیم که چطور برای دست یافتن به قدرت ذهن ناخودآگاهتان از ذهن آگاهتان بگذرید. ذهن ناخودآگاه تقریباً ۹۰% از کل قدرت ذهن شما را گرفته است، درمقابل ۱۰% از ذهنتان که برای فعالیت های روزمره از آن استفاده می کنید. ذهن ناخودآگاه گنجینه ای بسیار گرانبهاست، گنجینه ای از مهارت ها، حافظه، و تجربه.

قدرت تفکر مثبت را می توان با استفاده از تاییدات و تصدیق ها تقویت کرد. تصدیق یک عبارت کوتاه در زمان حال است که مداوماً برای تاثیرگذاشتن روی ذهن ناخودآگاه تکرار می شود. ایدآلترین آن باید کوتاه و کاملاً واضح باشد. این اهمیت زیادی دارد چون ذهن ناخودآگاه نمی تواند به سادگی عبارات و جملات طولانی و پیچیده را تحلیل کنذ. ذهن ناخودآگاه معمولاً با جملات کوتاه و مناسب بیشتر تاثیر می گیرد.

اما اکثریت مردم عادت به منفی اندیشی دارند. این یعنی بیشتر روی نقاط مشکل دار زندگی خود متمرکز می شوند و مداوماً اتفاقی را که دوست ندارند بیفتد، بر زبان می آورند. این مسئله معمولاً باعث می شود که مشکلات اصلی بیشتر و بیشتر شده و وضعیت حتی بدتر هم بشود. مثلاً یک دانش آموز ممکن است مداوم با خود بگوید:

“من هیچوقت در این امتحان موفق نمی شوم”.

یا “همیشه وقتی می خواهم درس بخوانم حواسم پرت می شود”.

یا “من نمی توانم روی درسم تمرکز کنم”.

دانش آموزی که مداوم این تاییدات منفی را با خود تکرار می کند، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، معمولاً به احتمال کمتری در امتحانات خود موفق می شود و هیچوقت نخواهد توانست روی درس خود تمرکز کند.

پشت هر احساس منفی یک فکر یا باور است و در اکثر موارد اینها افکار و عقایدی ناسالم هستند. از ناسالم منظور این است که نمی توانند به شما برای رسیدن به آنچه در زندگی می خواهید کمک کنند. یعنی هیچ خدمتی به شما نمی کنند.

باور (معمولاً ناخودآگاه) مثل ماشه اسلحه می ماند و باعث می شود که در برخی موقعیت های خاص زندگی شکست بخورید.

این را یادتان باشد: اگر مثبت فکر نکنید و فکرتان را با افکار و باورهای مثبت پر نکنید، آنوقت افکار منفی برای خالی کردن شکاف ها می آیند.

لطفاً هیچوقت توانایی های خودتان را دست کم نگیرید. هیچوقت نباید فکر کنید که توانایی انجام کاری را دارید یا نه. سوال اصلی این است که آیا می خواهید فلان کار را بکنید یا نه!

در مثالهای بالا، آن دانش آموز تاییدات منفی را وارد مغزش می کرد. درحالیکه باید آنرا با تاییدات مشابه اما مثبت آن جایگزین می کرد.

“من می دانم که در امتحاناتم موفق می شوم”.

یا “وقتی برای درس خواندن می نشینم، اصلاً حواسم پرت نمی شود”.

یا “قدرت تمرکزم رو به پیشرفت است”.

شاید انجام اینکار به نظر سخت بیاید، مخصوصاً در انجام کاری که به نظرتان خیلی دشوار است. اما باور کنید، این هم مثل خیلی چیزهای دیگر، فقط تمرین می خواهد.

هرچه این تاییدات را بیشتر و بیشتر با خود تکرار کنید، آگاهانه یا ناآگاهانه، سریعتر به واقعیت تبدیل خواهد شد. اما باید مراقب باشید چون این روش هم برای افکار منفی و هم مثبت به این خوبی عمل می کند. یک زمان عالی برای تکرار تاییدات مثبت قبل از خواب یا بعد از بیدار شدن در صبح است. در این اوقات، ذهن ناخودآگاه شما بیشترین ارتباط را با شما خواهد داشت. اگر بتوانید آن عبارات را در طول روز با خود تکرار کنید یا حتی بنویسید و کپی هایی ازآن را همه جای خانه بگذارید، خیلی بهتر خواهد بود.

یک جایگزین خیلی خوب این تاییدات “پیام های نیمه خودآگاه” است .

قدرت پیام های نیمه خودآگاه در طول سالها به اثبات رسیده است و برای برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه از طریق روش های سمعی و بصری استفاده می شود. درواقع، پیام های نیمه خودآگاه در عملکرد خود در ذهن ناخودآگاه آنقدر قدرت دارند که در سال ۱۹۷۴، دولت امریکا همه انواع تبلیغات رادیو و تلویزیون با روش پیام نیمه خودآگاه را ممنوع کرد.

پیام های نیمه خودآگاه با کار کردن در سطحی که توسط ذهن خودآگاه قابل تشخیص نیست، به ذهن ناخودآگاه می رسند. درنتیجه ذهن خودآگاه هیچوقت فرصتی برای رد کردن آن پیدا نمی کند و ذهن ناخودآگاه می تواند آن را پذیرفته و برحسب آن عمل کند.

استفاده از پیامهای نیمه خودآگاه دو روش دارد: سمعی و بصری

پیامهای نیمه خودآگاه بصری تاییداتی هستند که با سرعت بالایی پیش روی چشم فلاش زده که ذهن خودآگاه قادر به تشخیص آن نیست. درنتیجه این تاییدات مستقیماً وارد ذهن ناخودآگاه می شوند که بلافاصله هم آنرا درک کرده و نسبت به آن عمل می کند.

پیام های نیمه خودآگاه سمعی هم به همان روش عمل می کنند بااین تفاوت که دراین روش، صدایی با فرکانسی که بالاتر از آستانه نرمال شنوایی انسان است، اجرا می شود. در این حالت هم مثل نوع بصری، بااینکه ذهن خودآگاه قادر به تشخیص آن نیست، ذهن ناخودآگاه آن را دریافت کرده و بلافاصله به آن واکنش می دهد.

هر دو نوع آن در رسیدن به قدرت شگرف ذهن ناخودآگاه بسیار نیرومند هستند.

وقتی قدرت ذهن ناخودآگاه خود را درک کردید و شروع به تحت کنترل درآوردن آن کردید، قادر خواهید بود نمراتتان را با سرعت زیادی بالا برده و فرایند یادگیری خود را شدیداً تقویت کنید. آنوقت است که درس خواندن برایتان لذت بخش خواهد بود نه یک فعالیت اجباری.

تکنیک‌هایی برای افزایش فعالیت ذهنی

یکی از مهم‌ترین تکنیکهایی که باعث افزایش قدرت یادگیری می‌‌شود، افزایش فعالیت ذهنی است. میزان واکنش ما نسبت به مطالب تحت تاثیر حالات روحی، علایق، انگیزه‌ها و فنون مورد استفاده در مطالعه تغییر می‌‌کند. هر چقدر این واکنش نسبت به مطالبی که مطالعه می‌‌کنیم بیشتر باشد، آنها بیشتر و بهتر در ذهن ما جای خواهند گرفت. برای ایجاد واکنش فعالانه ذهن می‌‌توانید از روشهای معرفی شده در این مقاله استفاده کنید.

۱- گرم کردن: ذهن ما نیز مانند جسم ما برای اینکه ورزیده تر باشد و کارش را بهتر انجام دهد، نیاز به گرم کردن دارد. در پانزده دقیقه اول مطالعه نیروی ما صرف گرم کردن مغز در جهت تمرکز روی موضوع مورد نظر می‌‌شود. بنابراین کارآیی فرد در ۱۵ دقیقه ی اول کمتر است. حتما تا به حال متوجه شده اید که در دقایق اول امتحان فهم سوالات و پاسخ دادن به آنها تا اندازه ای مشکل است. اما بعد از چند دقیقه با سهولت بیشتری موفق به پاسخ دادن به سوالات می‌‌شوید. پس اگر شروع درسی برایتان مشکل بود، دلسرد نشوید و به مطالعه ادامه دهید. وقتی ذهنتان آماده شد با سرعت بیشتری مطالب را فرا خواهید گرفت.

به طور کلی بهترین راه برای گرم کردن ذهن، مرور مطالب گذشته است. این کار علاوه بر آماده کردن مغز، باعث می‌‌شود که بهتر بتوانید بین معلومات جدید و دانسته های قبلی ارتباط برقرار کنید.

۲- تکرار کردن: همانطور که ذکر شد، مرور و تکرار مطالب گذشته به فهم مطالب جدید کمک قابل توجهی می‌‌نماید؛ چون باعث می‌‌شود ذهن فعال تر شود.

۳- اثر «بالارد»: این اثر مربوط به قسمت ناخودآگاه ذهن می‌‌باشد. در حقیقت بعد از مطالعه قسمتی از مغز هنوز به فعالیت خود در زمینه یادگیری و یادآوری مطالب خوانده شده، ادامه می‌‌دهد. درست مانند وقتی که پا را از روی پدال گاز برمی دارید، اما ماشین هم چنان به حرکت خود ادامه می‌‌دهد.

برای تقویت و ادامه این حرکت ذهنی باید:

اولا، نسبت به مطالب در خود علاقه ایجاد کنید، زیرا ثابت شده مطالب مورد علاقه زمان کمتری می‌‌برد. حتی تظاهر به داشتن علاقه به یک مطلب قدرت یادگیری را افزایش می‌‌دهد.

ثانیا، در خود انگیزه ایجاد کنید. اهمیت یادگیری مطالب را برای خود مشخص کنید تا با هدف و انگیزه بیشتری مطالعه کنید.

ثالثا، پس از مطالعه مطالب مشکل، به ذهن خود کمی استراحت دهید. چون هر چقدر مطالب مشکل تر باشد و قوای ذهنی بیشتری را بکار گیرد، حرکت ناخودآگاه ذهن بیشتر خواهد بود.

جالب است بدانید بسیاری از کشفیات مهم مانند کشف انسولین که توسط “بانتینگ” صورت گرفت، در اثر فعالیت قسمت ناخودآگاه ذهن و در خواب حاصل شده است.

چرا دانش آموزان درس را فراموش می کنند؟

بسیاری از دانش آموزان از اینکه درس ها را فراموش می کنند گله مند هستند.

اما چرا آنها درسهایی را که ادعا می کنند یاد گرفته اند فراموش می کنند؟

آیا آنها قدرت و توانایی لازم را برای یادگیری ندارند؟

چگونه می شود آنها فراموشی خود را به حداقل برسانند؟

از آنجاینکه حافظه انسان درگیر یادگیری و به خاطر سپردن مطالب است. در واقع فراموشی هم به حافظه انسان مرتبط است، نخست کمی درمورد حافظه صحبت می کنیم سپس به نحوه مطاله درست که منجر به فراموشی نشود می پردازیم.

 یک برداشت عامیانه حافظه را مخزنی تصور می کندکه اطلاعات آنجا ریخته شده و نگهداری میشود و در مواقع لزوم اطلاعات استخراج شده و یادآوری می شود.

 از نظر علمی حافظه عنوانی است در مورد توانایی انسان در یادگیری، نگهداری، یاآوری و استفاده از آن اطلاعات و دانش در مواقع لزوم.

تقسیم بندی حافظه

بطور کلی انسان سه نوع حافظه دارد:

1- حافظه حسی: اطلاعات در این حافظه یک تا سه ثانیه دوام می آورد و گنجایش آن نسبتاً زیاد است و درصورتی که به ورودی این حافظه توجه و دقت صورت گیرد وارد حافظه کوتاه مدت میشود.

2- حافظه کوتاه مدت: اطلاعات دراین حافظه 15تا30ثانیه نگهداری می شود. گنجایش آن 5 تا 9 قطعه است و نوع اطلاعات آن شنیداری، رویدادی و معنایی است و دلیل عمده فراموشی دراین حافظه جانشین سازی یا محو شدن اثر است. درصورتی که اطلاعات موجود دراین حافظه تکرار یا رمزگردانی شود به حافظه ی بلند مدت انتقال پیدا می کند.

3- حافظه بلند مدت: اطلاعاتی که به این نوع حافظه انتقال پیدا می کند ماندگاری نامحدود دارد و گنجایش آن هم نامحدود است و اطلاعات ذخیره شده هم عمدتا ًمعنایی و قدری هم شنیداری و دیداری است.

 از آنجایکه تمام مطالبی که درک شده و ابعاد معنایی ان برای دانش آموز روشن شده در این حافظه قرار میگیرد لذا درک معنایی مطالب برای آنها بسیار مهم و بخاطر سپاری آنهم آسان است.

البته فراموشی در این حافظه هم به علل سرکوبی، تداخل و مشکلات بازیابی رخ می دهد، اما مقایسه میزان بازیابی آن با فراموشی قابل مقایسه نیست. بنابر این تلاش براین است که دانش آموزان با شیوه های مناسب اطلاعات را به حافظه بلندمدت بسپارند.

 دانش آ موزان چگونه درس بخوانند تا فراموشی آنها به حداقل برسد؟

حقیقت این است که بسیاری از دانش آموزان درست درس خواندن را نمی دانند. بسیاری از آنها کلی تلاش میکنند و زحمت می کشند اما زمان یادآوی مطالب دچار مشکل می شوند. در یک مطالعه خوب و سازگار با کشفیات علمی بهتر است موارد زیر را مد نظر داشته باشیم تا ضمن یادگیری صحیح، فراموشی را به حداقل برسانیم.

1- درک معنای مطالب: مطالبی که فهمیده و استنباط می شود بهتر در حافظه می ماند. لذا باید روی معنا و مقهوم مطالب تمرکز شده و تفکر صورت گیرد.

2- درک کل و جزء: دانش آموز هر مطلبی را که می خواند ممکن است جزئی از یک کل باشد. لذا مطالبی که زیر مجموعه یک عناوین کلی هستند بایدارتباط ذهنی داده شوند و دانش آمو بتواند بفهمد که مطالبی را که می خواند مربوط به کلیتی است که این بخش مربوط به آن است.

3- بازگویی مطالب برای خود: مطالبی که از حفظ برای خود بازگو می کنیم ماندگاری بیشتری پیدا می کند.

4- تمرین و تکرار: این شیوه ای است که مطالب حتی اگر برای شخصی بی معنی باشد از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال پیدا می کند.تمرین و تکرار باید به تدریج و با فاصله های زمانی خاص صورت گیرد.

5- استراحت قبل از یادگیری و بعد از یادگیری: تحقیقات نشان داده است که بعد از یک استراحت و خواب آرام انسان مطالب را بهتر یاد می گیرد. همچنین اگر بعد از یادگیری مطلبی کمی استراحت کنیم یا به  خواب برویم یادگیری با دوامتر است.

6- یاد گیری تدریجی: تحقیقات نشان می دهد که یادگیری باید تدریجی و در زمانهای مختلف باشد. سعی در یادگیری مطالب زیاد در وقت کم منجر به فراموش می شود. برخی از دانش آموزان از اینکه سعی می کنند مطالب انباشته شده را بدون استراحت و در وقت کوتاه بخوانند جز فراموشی چیزی عایدشان نمی شود.

7- ایجاد تصویر ذهنی: از آنجایکه انسانها خالق تصاویر ذهنی هستند می توانند در دنیای ذهن خود برای مطالب آموخته شده تصاویر ذهنی خلق کنند که خود مبتکر آن هستند.

8- ارتباط اموخته ها به هم: انسان هرمطلبی را که می آموزد می تواند دردنیای آموخته های ذهنی خود مفاهیم و مطالب به آنها مرتبط سازد.

9- وجود نظم و آهنگ: اگر برخی از مطالب درسی را به صورت شعر و آهنگ موزون در بیاوریم یادگیری و ماندگاری آن هم آسان و هم طولانی می شود. انسان ذاتا گرایش به هارمونی و نظم و آهنگ دارد برای همین است که بچه ها خیلی زود مطالب را که درقالب شعر و آهنگ باشند یاد گرفته و به خاطر می سپارند.

10- البته تمام مطالبی گفته شد فرض بر این بود که انسان برای یادگیری انگیزه و علاقه کافی داشته باشند و گرنه بدون انگیزه و علاقه مطالب بالا هم جایگاه خود را از دست خواهند داد.

همچنین اضطراب و نگرانی و ترس اجازه نمی دهد که انسان به درستی مطالب را یاد بگیرد و در صورت یادگیری زود فراموش می شوند. بنابراین انگیزه و آرامش روحی و روانی مقدمه ای برای طی فرایندی یادگیری است.

 یک قدرت نهفته در دانش آموزان زرنگ

یک نکته مهم این که:

 برخی از دانش آموزان از راه تجربه و تکیه بر هوشمندی خود و به مرور زمان با موارد بالا برای یادگیری و یادسپاری و مقابله با فراموشی آشنا می شوند.

 شاید با اصطلاح فرا شناخت آشنا باشید؟ فراشناخت یعنی انسان می داند که باید چگونه بداند. برای همین برخی از دانش آموزان در وجود خود یک قدرت نهفته دارند و بتدریج با گذشت زمان به این مسئله پی می برند که چگونه و از چه راههایی باید برای یادگیری اقدام کنند. یعنی آنها به چگونه یادگیری خود متمرکز میشوند. فرق این دانش آموزان با دیگر دانش آموزان این است که به یک نوع خود آگاهی دست یافته اند که طی آن روش های یادگیری و یادآوری را ناخودآگاه می دانند. در حالی که همسالان آن، گویا آب در هاونگ می کوبند و از ناتوانایی خود شکوه می کنند.

مواد غذایی که حافظه را تقویت می کند

بدون شک داشتن حافظه قوی ضمن اینکه ارثی است شدیداً به نوع تغذیه مرتبط است. لذا استفاده از آنها حافظه انسان را برای جلوگیری از فراموشی تقویت می کند.   

استفاده بیشتر از مواد گلوکز مثل خرما، عسل و شیرینی های طبیعی، همچنین غذاهای حاوی کلسیم و فسفر مثل،  لبنیات، روغن ماهی و جگر و ... و یتامین ها مثل پرتقال، هویج، گوجه فرنگی و سبزیجات تازه و همچنین خوردن برخی از حبوبات خصوصا عدس توصیه  شده است .

روش های مطالعه صحیح

*** دوستان عزیز، قبل از شروع مطالعه حتماً هدفتان را مشخص کنید. این هدف می‌تواند لذت بردن از یک رمان،‌ فهمیدن و درک یک مطلب، شرکت در کنکور یا آمادگی برای امتحان و ..... باشد.

*** برای مطالعه مطالب، بهتر است در ابتدا به صورت کلی و اجمالی مرور کنید و سپس مطالعه جزئیات را شروع کنید.

*** برای تصمیمات و کارهای روزمره خود برنامه‌ای را دنبال کنید. برنامه‌ریزی، همت و پشتکار، پله‌های موفقیت را تشکیل می‌دهند. پس طبق برنامه عمل کنید و از اینکه نتوانستید کل برنامه را در مدت زمان مقرر تمام کنید، مایوس نشوید.

*** گام نخست و اساسی در مطالعه، نحوه مطالعه است. هر وقت مطلبی را می‌خوانیم نخست باید معنای آن را درک کنیم. اکثریت عظیمی از خوانندگان کمتر به این موضوع اهمیت می‌دهند و فقط آن چه را که واضح است یا فکر می‌کنند فهمیده‌اند، مطالعه می‌نمایند.  

*** مطالعه همانند انجام هر کار یا فعالیت دیگر، نیازمند استفاده از روش درست است. رشد و شکوفایی اندیشه، توانایی‌ها و فرهنگ هر انسان به کمیت و کیفیت مطالعه وابسته است. اگر به دقت بررسی کنیم می‌بینیم که یکی از دلایل افت تحصیلی برخی از دانش‌آموزان این است که شیوه مطالعه آنها بر طبق اصول صحیح مطالعه نیست و عدم رعایت اصل و بهداشت مطالعه موجب پایین آمدن سطح کارایی و بازدهی انسان، تضعیف روحیه، کاهش اعتماد به نفس و خستگی و دلزدگی از مطالعه می‌شود. واقعیت در این است که در دنیای امروز که عصر اطلاعات و نبرد اندیشه‌ها و مغزهاست و انسان با انبوه فزاینده اطلاعات اعم از کتاب، مجله، روزنامه و مواجه است، نمی‌توان با همان روش‌های قدیم پیش رفت. در جهان امروز مطالعه ضرورت پیشرفت است.

*** شما می‌توانید با توجه به اهداف خود، برای مطالعه مطالب گوناگون از روشهای مختلف استفاده کنید.

*** برای مطالعه یکسری راهکارهایی وجود دارد که سعی می‌کنیم به طور مختصر در این نوشته برای شما دوستان ذکر کنیم که رعایت آنها برای همه افراد مفید و ضروری به نظر می‌رسد.

*** وقتی شما ابتدا مفاهیم کتب درسی را بطور عمیق مورد مطالعه قرار دهید (متن درس مثال‌ها تمرین‌ها ارتباط دادن‌ها) با یک تعداد تست کافی و استاندارد به آمادگی لازمه می‌رسید و در غیر اینصورت باید چندین برابر تست بزنید که تازه با تردید نسبت به یافته‌ها نیز همراه است.

*** در مطالعه همیشه تلاطم داشته باشد(مطالعه فعال) دریا هم اگر ساکت و آرام باشد به تدریج به مرداب تبدیل می‌شود یادداشت‌برداری، حاشیه‌‌نویسی، طبقه‌بندی وخلاصه نویسی و سازمان‌ دادن، برجسته و بارز ساختن نکات مهم مطالب مورد نظر، به زبان خود تکرار کردن مطالب و تصویر سازی ذهنی و تجسم عینی ...(مخصوصا برای دروسی که نیاز به اندیشه و تفکر بیشتری دارد) از جمله فنونی هستند که انسان را در هنگام مطالعه ، فعال نگه می‌دارند و نتیجه آن بالا رفتن تمرکز حواس و سرعت عمل است .

*** از تصاویر و نمودارهای کتابها حداکثر استفاده را بکنید و به آنها خوب دقت نمایید.   

 *** مطالب دشوار را به قسمت‌های ساده و کوچکتر تقسیم کنید. 

 *** تمرین کنید که مطلب را تند بخوانید، تندخوانی باعث صرفه‌جویی در وقت و تمرکز حواس می‌شود. 

*** بین میزان یادگیری با مدت زمانی که صرف آن می‌شود رابطه نزدیک وجود دارد. توصیه می‌شود که برای مطالعه وقت کافی در نظر بگیرید. 

*** از برخواندن مطلبی که قبلاً یاد گرفته‌اید برای شخص دیگری که بتواند اشتباهات شما را اصلاح و جاافتادگی‌های آن را گوشزد کند، بسیار مفید است. 

*** یکی از شگردهای یادگیری مطالب، استفاده از برگه نکته‌ها می‌باشد یعنی نوشتن نکته‌ای دارای اهمیت خاص بر روی یک برگه و دادن تعریفی از آن به زبان خودتان، که برای یادگیری موثر می‌باشد. 

*** حتی‌الامکان سعی کنید که مطالب را بفهمید و به خاطر بسپارید زیرا مطالبی که طوطی‌وار حفظ شده‌اند، خیلی زود فراموش خواهند شد. 

*** میزان از دست دادن مطالب و فراموشی حافظه، در خواب به مراتب کمتر از بیداری است. بنابراین بعد از آموختن یک مطلب علمی و مشکل(به خصوص قبل از امتحان) مدتی استراحتی مطلق داشته باشید.و با توجه به اینکه تحقیقات نشان داده است مطالعه در هنگام شب (قبل از خواب) و صبح زود، کارآمد است، بیشتر در این مواقع مطالعه مطالب جدید را انجام دهید . 

*** سعی کنید مطالب را به خاطر بسپارید و خلاصه آن را در ذهن خود تکرار کنید که یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مرحله در یادگیری درست، تکرار مطالب است. 

*** بکوشید به مطالب مطالعه شده معنایی مشخص بدهید و از روشهایی که به تجربه دریافته‌اید که بیشترین بازدهی را برای شما دارد، حداکثر استفاده را بکنید. 

*** بین مطالب جدیدی که می‌خواهید یاد بگیرید و مطالبی که قبلاً آموخته‌اید پیوند برقرار کنید. 

*** یکی از نقش‌های مهم در مطالعه، علاقه است. اگر باعلاقه مطالب را بخوانید، آن را بهتر درک می‌کنید و بیشتر به خاطر می‌سپارید. 

*** سعی کنید که پس از مطالعه هر مطلب، خود را تقویت کرده و احساس رضایتمندی کنید

*** زمانی که حواس شما به چیز دیگری باشد، حافظه نمی‌تواند مطلبی را به خاطر بسپارد و یا به یاد آورد. پس برای به خاطر سپردن و به یاد آوردن هر مطلب باید تمرکز حواس داشته باشید. 

*** نکات به یاد سپرده شده را، مرتبط‌تر و منظم‌تر طبقه‌بندی کنید، زیرا باعث می‌شود مطالب بهتر در خاطر بماند و به یاد آوردن آنها راحت‌تر و سریع‌تر خواهد بود. 

*** هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطی از خودتان راضی نباشید و همواره برای بهتر شدن تلاش کنید و دائم رضایت خاطر خود را به تعویق اندازید. 

*** به یاد داشته باشید که این سالها کنکور تفهیمی شده و نمی‌توانید با دانش سطحی به رتبه‌های خوب فکر کنید باید دانش شما عمیق باشد و هر مطلبی را با دلیل و استدلال به خاطر بسپارید. 

*** تست زدن هیچ گاه نمی‌تواند جای یادگیری عمیق را بگیرد. داوطلبان عزیز باید بیش از هر چیز به یادگیری عمیق مفاهیم درس‌ها توجه کنند. اگرچه تجربه در پاسخ دادن به سؤالات چهار گزینه‌ای می‌تواند سرعت عمل در پاسخگویی را افزایش دهد ولی این عمل باید پس از یادگیری مباحث موجود در کتب درسی صورت پذیرد. 

*** معلوماتی که از راه تست زدن به دست می‌آید، چون معلوماتی غیرپیوسته و مجزا است، از نظر محتوایی بی‌ارزش بوده و در ذهن پایدار نمی‌ماند. دانش کسب شده از طریق تست زدن بیشتر جنبه حفظی دارد و فرد را به عادات تحصیلی نامطلوب سوق می‌دهد و برای آینده چنین فردی پایه مستحکم و قابل اعتمادی برای ادامه تحصیل نباید متصور باشیم. 

سؤال: یک حالتی در مورد برخی سؤال‌ها به برخی داوطلبان دست می‌دهد بعد از آزمون‌ها می‌گویند بلد بودم ولی نتوانستم حل کنم یا اینکه می‌گویند همه سؤال‌ها را بلد بودم ولی وقت کم آوردم می‌توانید علت را توضیح دهید؟ 

جواب: این موارد دلایل متعددی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 

1) داوطلب کم‌کاری کرده است یعنی خودش را تحت فشار قرار نداده که در زمان محدود به تعدادی تست پاسخ دهد.2) داوطلب به دلایلی بر موضوع اشراف کامل ندارد و وقتی سؤال را می‌خواند می‌خواهد بین این سوال با یکی از نمونه سوال‌هایی که حل کرده است یا برایش حل کرده‌اند مشابهت برقرار کند اما اگر اصل آن مفهوم را بداند و خودش تجزیه و تحلیل کرده باشد دیگر مشکلی نخواهد داشت. 

راه حل چنین مشکلی را در یک جمله می‌تواند ارائه کرد و آن عبارت است از: ذهن به عنوان یک فاعل باید با مطلب درگیر شود و با یک قدرتی استدلال کند و با یک سرعتی انتقال اطلاعات را انجام دهد و این 3 بدست نمی‌آیند مگر اینکه قبل از آن در دوران آموزش به تجزیه و تحلیل عادت کرده باشد. 

*** آنچه شما سر جلسه آزمون در اختیار دارید قلم و کاغذ است که باید با آن مانوس شوید و سعی کنید که با بهره‌گیری از این دو، تمرکز حواس خود را بالا ببرید بعنوان یکی از کارکردهای قلم و کاغذ می‌توان گفت: اگر عادت دارید به اینکه خودتان یک صفحه از کتابی را که می‌خوانید در یک خط خلاصه کنید در واقع با این کار دائماً مشغولید به اینکه به یافته‌های ذهنی خود نظم بدهید و این بهترین است و تاکید می‌شود که از خلاصه‌نویسی دیگران استفاده نکنید چون در ذهنتان پایدار نمی‌ماند و سعی کنید خودتان آنچه از کل یک مفهوم برداشت می‌کنید به عنوان خلاصه برای خود یادداشت کنید. 

*** حجم مطالب درسی دوره پیش‌دانشگاهی بسیار بالا است و اگر مطالب این دوره را با کلاس درسی پیش نبرید و در آن تاخیر ایجاد نمائید جبران این عقب ماندگی بسیار کار سختی خواهد بود و یادتان باشد که اگر عقب ماندگی از مطالب دوره پیش دانشگاهی دارید در اولین قدم باید این عقب افتادگی را جبران کنید و خودتان را به کلاس درس و معلم برسانید مخصوصاً به این دلیل که برخی از مباحث این دوره در دروس پایه سال‌های قبل آمده است، به عنوان مثال (مبحث بردارها حرکت شناسی دینامیک و ...) که در فیزیک 2 دبیرستان آمده بود در دوره پیش دانشگاهی نیز تکرار شده است. 

*** در پایان ذکر این موضوع ضروری است که همواره در پی خلق راه های جدید و تازه برای درست مطالعه کردن خود باشید و به روشهای فوق قناعت نکنید ایجاد تازگی و طراوت به شما شور وشوق مضاعف می دهد

نتیجه :

دانش ما درباره ویژگی های این کودکان، شناسایی توانایی ها و محدودیت های هر کودک و تدارک برنامه های آموزشی خاص برای تامین نیازهای آنان می تواند در رشد همه جانبه ذهنی آن ها تاثیر بسزایی داشته باشد.

یکی از موثرترین این روش ها، قصه گویی و خواندن کتاب برای این کودکان و تشویق غیرمستقیم آن ها به نزدیکی با کتاب است که می تواند تا حد زیادی عقب ماندگی های آموزشی آن ها را، از لحاظ فردی و اجتماعی جبران کند و آن ها را به سطح رشد اجتماعی، شناختی و عاطفی سایر همسالان خود نزدیک کند. شناخت ویژگی های این کودکان و انتخاب کتاب متناسب با ویژگی های آن ها کمک می کند که این کودکان هم مانند همنوعان خود از کتاب، قصه، شعر و بازی لذت ببرند و از هرکدام دریافت های حسی، عاطفی و آموزشی ویژه خود داشته باشند. خواندن کتاب های داستان، لالایی و شعر برای کودکان با نیازهای ویژه در هر سنی، کمک می کند تا پا به پای همسالان خود بیاموزند و متحول شوند.

راهکار

کودکان توانایی های متفاوتی از هم دارند، هریک در موضوع و مهارتی تواناترند و بهتر می آموزند، اما هیچ کودکی بدون توانایی نیست. بسیاری از این کودکان توانایی های شگفت آوری در آموختن دارند. خواندن، یکی از مهارت های پایه ای آموزش برای کودکان است. به کودکان کمک شود تا تجربه های مثبت و لذت بخشی از خواندن به دست آورند.

درمورد پسرها بیشتر به مشکلات رفتاری آن ها و در مورد دخترها، گوشه گیری و عقب نشینی ها توجه شود. شیوه ای که برای برطرف کردن مشکل کودک استفاده می شود، باید اثرگذار و تدریجی باشد. برای حل مشکلات از همان شیوه هایی استفاده گردد که برای بچه های معمولی به کار برده می شود. کودکان برای آموختن خواندن و نوشتن به پایه های آموزشی استواری نیاز دارند.

 برای هر دانش آموز روش آموزشی ویژه ای در نظر گرفته شود که همسان با نیازهای دانش آموز باشد. مسولان مدرسه می بایست کودکان دارای مشکل و ناتوانی در خواندن را شناسایی کنند و با خانواده هایی که فرزندانی این چنینی دارند، همکاری نمایند تا به کودک در به دست آوردن مهارت خواندن کمک شود.

منابع و ماخذ :

آموزش وپروش، (بی تا)، اختلالات در یادگیری. چالوس، آموزش و پرورش چالوس.

باباپور، جلیل و صبحی قراملکی، ناصر، (1380)، اختلالات یادگیری رویکرد تشخیصی و درمانی. تهران، انتشارات سیمین.  

داکرل، جولی و مکشین، جان، (1376)، رویکرد شناختی به مشکلات یادگیری کودکان، ترجمه عبدالجواد احمدی و محودرضا اسدی. تهران، انتشارات رشد.

زارع مقدم، علی اکبر، (بی تا)، اختلالات یادگیری و انواع و مداخلات درمانی.

سیف نراقی، مریم و نادری، عزت الله، (1379)، نارسائی های ویژه در یادگیری و چگونگی تشخیص و روش های بازپروری. تهران، انتشارات مکیال.

کریمی، یوسف، (1380)، اختلالات یادگیری. تهران، نشر ساوالان.

مکنامارا، باری م، (1385)، کلیدهای برخورد با ناتوانی در یادگیری، ترجمه ترانه بهبهانی. تهران، انتشارات صابرین.

نادری، عزت الله و سیف نراقی، مریم، (1379)، اختلالات یادگیری. تهران، انتشارات امیرکبیر.

http://tabrizebidar.ir/news/4702

جام جم

http://mathyar.blogsky.com/

www.classro.blogsky.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد