بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

افت تحصیلی دانش آموزان

چکیده

یکی از مشغله های اصلی بشریت در تمام دوران ، توانا ساختن نسل آینده در اداره امور خویش و سپردن میراث فرهنگی بوده است . قسمت اعظم این وظیفه ، در ابتدا توسط خانواده انجام می شد .

کلید واژه

افت تحصیلی ،  دانش آموزان یادگیری 

مقدمه

یکی از مشغله های اصلی بشریت در تمام دوران ، توانا ساختن نسل آینده در اداره امور خویش و سپردن میراث فرهنگی بوده است . قسمت اعظم این وظیفه ، در ابتدا توسط خانواده انجام می شد . همزمان با گسترش جوامع و تقسیم کار اجتماعی و افتصادی وظیفه تعلیم و تربیت به نهاد آموزش و پرورش محول گردید .

این نهاد به طور رسمی عهده دار این امر گشت تا بر اساس اصول و اهداف مورد قبول جامعه ، توانایی ها و استعدادهای کودکان و نوجوانان را شناسایی نماید و به منظور اجتماعی شدن و به عهده گرفتن مسئولیت های آتی تعالیم لازم را به آنان بیاموزد

امروزه دیدگاه مردم در مورد آموزش و پرورش به گونه ای است که استفاده از امکانات تربیتی جامعه را حق طبیعی و مسلم خود می دانند . دلیل عمده این امر آن است که تعلیم و تربیت با سرنوشت انسان در زندگی آینده پیوند خورده است . در عصر حاضر بسیاری از امکانات مادی و نیروهای انسانی در خدمت تعلیم و تربیت قرار گرفته است . همچنین تعلیم و تربیت در بسیاری از جوامع یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب می شود . که به بهای چشم پوشیدن و صرف نظر کردن از رشد کوتاه مدت دیگر امکانات جامعه حاصل می شود . بنابراین اگر تعلیم و تربیت نتواند نیروهای انسانی تحت آموزش خود را در قالب انواع تخصص ها و مهارتهای مکمل و مورد لزوم جامعه درآورد و بدین ترتیب نتواند به ایفای نقش خود در زمینه شکوفایی جامعه بپردازد ، در واقع باید گفت که این امکانات و نیروها به هدر رفته است . لذا تفکر عاقلانه حکم می کند که سرمایه ها و نیروهای به کار گرفته شده در تعلیم و تربیت به گونه ای برنامه ریزی و سازماندهی شود تا بتواند به اهداف مورد نظر خویش دست پیدا کند .

کودکان و نوجوانان در دوران تحصیل ، نگرش مثبت یا منفی نسبت به خود و محیط پیرامون بدست می آورند این مسأله به مقدار زیاد به تجارب موفق یا ناموفق دانش آموزان در دوران تحصیل بستگی دارد . آنها در مدرسه در مسیر رشد و بالندگی قرار می گیرند . در حقیقت در طول بهترین سالهای عمرخود با عوامل مختلف مؤثر بر تحول شناختی ، عاطفی و اجتماعی به کنش متقابل می پردازند .

آنها با پیشرفت در تحصیلات و افزایش میزان یادگیری علاوه بر رشد علمی به سلامت روانی نیز دست پیدا می کنند . بر عکس در صورت عدم موفقیت تحصیلی و فشارهای روانی ناشی از آن ، بهداشت روانی شان برهم خورده و بدین گونه خسارتهایی متوجه آنها و جامعه می شود .

به همین دلیل باید به مقوله افت تحصیلی توجه بیشتری نمود تا بتوان با شناخت آن ، توانایی ها و شایستگی های کودکان و نوجوانان را بارور کرد .

تعریف افت تحصیلی

افت از نظر لغوی به معنی کمبود ، کمی ، کم و کاست و نقصان است . منظور از افت تحصیلی « کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطح رضایت بخش به سطحی نامطلوب است . » همچنین افت در لغت به معنای ضایعات ، ضایع کردن که بیشتر در نظر اقتصاددانان مطرح شده است . اما در بعضی از متون فارسی کلمه ترک تحصیل نیز معادل افت تحصیلی در نظر گرفته شده است . به عبارتی افت تحصیلی عبارت است از نزول از یک سطح بالاتر به سطح پایین تر در تحصیل و آموزش .

افت تحصیلی به معنای دقیق آن ، زمانی است که فاصله قابل توجهی بین توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعالیتهای درسی و پیشرفت تحصیلی مشهود باشد . گرچه این تعریف می تواند همه کسانی را که به دنبال شکستهای پی در پی تحصیل ، از تحصیل عقب مانده و عمدتاً به اصطلاح تجدید یا مردود شده اند را در بر گیرد اما مفهوم افت تحصیلی صرفاً در رفوزگی و تجدیدی خلاصه نمی شود و می تواند شامل هر دانش آموز و دانشجویی شود که اکتسابهای آموزشگاهی و پیشرفت دانشگاهی او کمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست . لذا بر اساس این تعریف دانش آموزان تیزهوش نیز ممکن است دچار افت تحصیلی و کم آموزی بشوند . لذا افت تحصیلی مسئله ای است عام و نسبی .

کاربرد دقیق اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش را به صنعتی تشبیه می کنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول نهایی تبدیل می شد تلف نموده و نتیجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است شاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح « قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل » مطلوبتر باشد . با وجود این اگر از نقطه نظر منابع و مخارجی که جامعه در اختیار نهاد تعلیم و تربیت قرار می دهد به آموزش و پرورش بنگریم بدون شک آموزش و پرورش یکی از بزرگترین مشاغل اقتصادی جهان می باشد . لذا می توان اصطلاح افت یا اتلاف را در مورد این نهاد نیز به کار برد یعنی در حقیقت در فرآیند تعلیم و تربیت افت شامل اتلاف در پرورش و یادگیری انسانها ، تأسیسات ساختمانی و تجهیزات مدارس و مؤسسات آموزشی و ارزش کار معلمان و اوقات دانش آموزان به وجود می آید . اگر فرض کنیم که هدف همه دانش آموزانی که وارد یک مرحله از مقطع تحصیلی می شوند ، گذراندن موفقیت آمیز آن دوره یا مقطع باشد بنابراین ، هم تکرار پایه های تحصیلی یک دوره و هم ترک تحصیل پیش از پایان دوره را نیز می توان به عنوان افت تحصیلی تلقی کرد . تکرار پایه تحصیلی عبارتست از تکرار یک کلاس برای دانش آموزی که در سال قبل در همان پایه مشغول به تحصیل بوده است .

تکرار پایه تحصیلی از این جهت افت تحصیلی محاسبه می گردد که موجب کاهش ظرفیت ثبت نام در پایه تکرار شده می گردد و از پذیرش دیگر دانش آموزان در آن پایه جلوگیری به عمل می آورد ویا باعث به وجود آمدن تراکم دانش آموزان در آن پایه می گردد . این موضوع هم باعث تحمیل هزینه های بیشتری به نظام آموزش و پرورش می شود و هم به عنوان یک عامل شدید افت تحصیلی مضاعف می شود که باعث ترک تحصیل می گردد . ترک تحصیل عبارت از وضعیتی است که دانش آموز پیش از پایان سال دوره آموزشی که در آن ثبت نام کرده است آن دوره را ترک کرده و در حقیقت به هدفهای آن دوره دست پیدا نمی کند .

اما در اهداف تعلیم و تربیت اینگونه عنوان شده است که هدف تعلیم و تربیت ، اجباری کردن آموزش تا پایان دوره راهنمایی است اگر چنانچه فردی تا پایان دوره راهنمایی ترک تحصیل نماید آن را جزء افت تحصیلی محسوب می کنند اما بعد از دوره راهنمایی چون این احتمال پیش بینی شده است که فقط بخشی از قبول شدگان دوره راهنمایی وارد مقطع دبیرستان شوند . بنابراین ترک تحصیل قبول شدگان دوره دبیرستان افت محسوب نمی گردد بلکه به عنوان فارغ التحصیل تلقی می شوند بنابراین با توجه به مسائل مطرح شده در فوق افت تحصیلی عبارت است از وقوع ترک تحصیل زودرس و تکرار پایه تحصیلی در نظام آموزش و پرورش یک کشور . البته قابل ذکر است که این تعریف تا حدودی محدود است زیرا انواع افت را نادیده گرفته و نتایج آموزشی و پرورشی ترک تحصیل زودرس یا مزیتهایی را که ممکن است تکرار پایه تحصیلی در برداشته باشد در نظر نمی گیرد . به هر حال حدود ترک تحصیل و تکرار پایه تحصیل به ساخت نظام آموزشی و هدفهای این نظام بستگی دارد .

عوامل مؤثر بر افت تحصیلی و مردودی

علل گوناگونی ، زمینه ساز افت تحصیلی و احیاناً توقف در یک پایه تحصیلی می شوند . در کل نمی توان علل ثابتی را عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد . اغلب محققان و صاحب نظران عوامل شکست تحصیلی را در دو طبقه درون سازمانی و برون سازمانی قرار می دهند . از عوامل بیرونی به تعدد زبان ، نابرابری ، امکانات آموزشی در شهر و روستا ، محرومیت برخی از گروهها مثل غیربومیان ، مهاجرین ، دختران و محدودیتهای مالی کشورها ، عوامل شخصی مانند هوش و استعداد ، امور عاطفی و نتایج تحصیلی اشاره نموده و از عوامل درونی نظام آموزش و پرورش کیفیت معلمان، برنامه های آموزشی ، تقویم و ساعت آموزشی را می توان نام برد .

در یک تقسیم بندی مشابه نیز می توان عوامل زیر را در افت تحصیلی دخیل دانست :

۱) علل داخلی که متوجه نظام آموزش و مدرسه می باشد

۲) علل خارجی که خود به دو دسته تقسیم می شوند :

الف) علل اجتماعی و خانوادگی

ب) علل فردی

این دسته بندی دارای مرز مشخصی نیست و می توانند در یکدیگر تداخل داشته باشند ، چرا که نظام آموزشی نمی تواند از اجتماع جدا باشد و خود متأثر از آن است . همچنین عوامل فردی بی تأثیر از اجتماع و خانواده نمی باشد . این دسته بندی فقط برای سهولت مطالعه و تحقیق می باشد که در زیر به تفصیل بیان می شود .

علل داخلی

 مدرسه به عنوان دومین کانون که در رشد و تحول کودک سهم بسزایی دارد می تواند نقش خود را به طور سازنده و یا بعضاً به شکل مخرب ایفا کند . اولین تجارب آموزشی و اجتماعی در محیط مدرسه یا کلاس درس ، روابط با همسالان و مشکلات ناشی از نظام آموزشی با افت تحصیلی دانش آموزان در ارتباط هستند

روانشناسان انسانگرا بر این باورند که عواملی چون نگرش نسبت به خود ، آموزشگاه و دیگران ، میزان همدلی ، احترام بی قید و شرط . یکرنگی و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی می توانند عوامل مهمی در مسائل انطباقی ، سلامت جسمانی ، میزان توجه و حتی تغییر در میزان بهره هوشی و رشد شناختی باشد . از دیدگاه انسانگرایانه ، یادگیری می بایست در محیطی با روابط انسانی خوب تحقق یابد . در واقع تجربه یادگیری متأثر از دیدگاه یادگیری است و از این رو یادگیری تا حد امکان باید فردی و در زمان حال صورت پذیرد .

آموزش انسانگرایانه با کل وجود آدمی در ارتباط است . بنابراین هم مسائل آموزشی و هم مسائل عاطفی به موازات هم می بایست در آموزشگاه مورد توجه قرار گیرد .

اعم علل آموزشگاهی که باعث افت تحصیلی می شود عبارتند از :

۱) نامتناسب بودن هدفها و محتوای برنامه ها با نیازها ، استعداد و علاقه دانش آموزان :

اگر فراگیران برنامه درسی را نامربوط تشخیص دهند و آنها را متناسب با اهداف خود ندانند آن گاه است که افت تحصیلی افزایش می یابد . از آنجائیکه در نظام آموزشی ما هدف ، نخبه پروری وطرح تعلیم و تربیت بر مبنای تشکیل ذهن و ذخیره هر چه بیشتر دانش آموزی می باشد . قصور در برقراری هدفها و برنامه هایی که با نیازهای رشد ، تکامل ، علائق و انگیزه های فرد متناسب و هماهنگ نباشد بر جریان تعلیم و تربیت تأثیر نامناسبی برجای گذارده و باعث افت تحصیلی می شود .

۲) نامتناسب بودن روشها و امکانات آموزشی با محتوای برنامه ها :

در نظام آموزشی ما روشهای تدریس و یادگیری بر اساس گوش دادن و بیان لفظی و حفظ مطالب درسی استوار است و تأکید بر روشهای غیرفعال است . در نتیجه ذوق و خلاقیت و ابتکار دانش اموزان نادیده گرفته می شود و انگیزه و علائق آنان برای آموختن از بین می رود ودرنتیجه افت تحصیلی نمایان می شود

۳) نامتناسب بودن معلمان از نظر صلاحیت ها ، شایستگی ها و تعداد با نیازهای برنامه کمبود معلم مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه به دلیل کاهش جاذبه برای شغل معلمی ، یکی از دلایل شلوغی کلاسها و عدم توجه مناسب به پرورش و شکوفایی استعدادهای دانش آموزان می باشد که این امر باعث مردودی و یا ترک تحصیل آنان گردیده و یکی از عوامل افت تحصیلی است . کانت معتقد است در بین ابداعات بشری هنرمملکت داری و هنر تعلیم و تربیت از مابقی دیگر مشکل تر است یک معلم خوب برای اداره کردن به دو ویژگی نیاز دارد . اشراف بر کلاس یعنی توانایی معلم در کنترل کلاس و حضور ذهن یعنی توانایی معلم برای انجام دادن دو یا چند عمل در یک زمان . معلم همیشه در یک کلاس با دو نوع موقعیت روبروست . موقعیتهای مقرر یا پیش بینی شده وموقعیتهای اضطراری که از قبل قابل پیش بینی نمی باشد . کلاسهای شلوغ به علت کمبود معلم و فضا و در نتیجه عدم توجه مناسب به پرورش و شکوفایی استعدادهای دانش آموزان و تدریس معلمان به شیوه قدیمی به صورت غیرفعال و پذیرنده کاهش جاذبه برای شغل معلمی به خاطر حقوق ناکافی و عدم رفاه در نتیجه عدم جذب نیروهای مطلوب کارآمد از جمله مواردی است که در نهایت افت تحصیلی وتکرار پایه تحصیلی را به دنبال دارد .

۴) نامتناسب بودن مقررات و شرایط و فضای مدرسه و کلاس با نیازها و شرایط اجتماعی

مقرراتی که در اکثر مدارس حاکم است با وضعیت معلمین و دانش آموزان متناسب نیست و در این شرایط به استعدادها ، علائق و مشکلات دانش آموزان و تفاوتهای فردی آنان توجهی نمی شود . در این شرایط تعلیم و تربیت تحمیل شده ، تهدید ، توبیخ جنبه رسمی به خود می گیرد و این خود باعث بی علاقگی و عدم پرورش استعدادها شده و افت تحصیلی را به دنبال دارد همچنین مقررات و شرایط نامناسب مدرسه ، کلاس و محیط داخلی مدرسه و جریانهای اجتماعی آن ممکن است به طور کلی با نیازهای کودکان و جامعه ای که آنها را در برگرفته است بیگانه و ناهماهنگ باشد از جمله ساختمان مدارس ، تجهیزات ، کتابها و برنامه های درسی ممکن است از عوامل این بیگانگی به شمار آیند از عوامل مؤثر دیگر در این ارتباط می توان از مدت زمان و تعداد جلسات کلاس در هر روز ، مدت زمانی که برای انجام تکالیف در منزل تعیین می شود و تعداد روزهای حضور در مدرسه در هر هفته و همچنین چگونگی روابط معلمان و مسئولان مدرسه با دانش آموزان و اولیاء آنان نیز نام برد .

۵) نامتناسب بودن روشهای ارزشیابی و سنجش یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و تأکید زیاد بر امتحانات

از آنجا که آموزش و پرورش عمومی حق همه افراد جامعه است پس باید افراد جامعه به اهداف و نتایج پیش بینی شده برای این سطح آموزش و پرورش برسند . در نتیجه افت تحصیلی در آن بی معنا خواهد بود نظر به اینکه یادگیری فرآیندی پویا و ممتد است نه ثابت و مقطعی ، بنابراین تقسیم بندی تغییر و تحولات مداومی که فرد در جریان یادگیری با آنها روبروست به مراحل دلخواه تحصیلی و ارائه آزمونهایی برای اندازه گیری یادگیری او در خلال یا در پایان هر یک از مراحل به منظور تعیین سرنوشت او نمی تواند توجیه پذیر باشد . زیرا نمرات امتحانی به شخصی که امتحانات را تصحیح می کند وابستگی دارد و شایستگی معلمان در تدریس از یک موضوع درسی به موضوع درسی دیگر متفاوت است پس ارزش نمرات امتحانی متفاوت است . تأکید زیاد بر نمرات امتحانی هدفهای اصلی آموزش و پرورش را به مخاطره می اندازد و نمره به صورت هدف در می آید و به جای تأکید بر پرورش قدرت خلاقیت وابتکار و جرأت و جسارت ، بر حفظ و ذخیره دانشهای ساخته و پرداخته کنونی در ذهن تأکید می کند .

دانش آموزان به طور کلی در فعالیتهای اولیه تحصیلی شان تقریباً یاد می گیرند که به نظام نمره گذاری و ارتقا گواهینامه گزارشهای تحصیلی اهمیت قائل شوند امتحانات در صورتی توجیه پذیرند که نقاط قوت و ضغف دانش آموزان را نشان داده و زمینه پیشرفت آنان را فراهم نماید .

علل خارجی

ـ خانواده و نقش آن بر افت تحصیلی

۱) محرومیت فرهنگی

۲) فقر و محرومیت اقتصادی

۳) عوامل عاطفی و رفتاری خانواده

۴) فقدان والدین

۵) بی سوادی والدین

۶) تعداد اعضای خانواده

هر انسانی قسمت اعظم زندگی خود را در خانواده سپری می کند . خانواده به اولین گروه خویشاوندی یک کودک اطلاق می شود و نخستین پیوند میان کودک و محیط اطراف است . کودک در آنجا پندارهای اولیه درباره جهان خارج را فرا می گیرد . از لحاظ جسمی و ذهنی رشد و پرورش پیدا می کند . سخن گفتن و هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرشها ، اخلاق و روحیاتش در خانواده شکل می گیرد و به عبارت دیگر اجتماعی می شود .

اعم عواملی که تحت عنوان عوامل اجتماعی خانوادگی مطرح می شود در ذیل ذکر می شود :

۱) محرومیت فرهنگی

کودک دچار فقر فرهنگی ، کودکی است که از فقر زبانی ، تجربی ، شناختی و شخصیتی و دامنه وسیعی از نگرشها ، هنجارها و ارزشهای بدون معیار رنج می برد و با توجه به این موارد است که فرصتهای برابر آموزش ، شانس مساوی در برخورداری از تعلیم و تربیت را فراهم نمی کند . زیرا بسیاری از افرادی که وارد نظام آموزشی می شوند این بار محرومیت فرهنگی است که آهنگ برخورداری آنان را معین می کند .

هر چه امکانات فرهنگی خانواده زیادتر باشد امکان رشد توانایی های هوشی کودکان زیادتر می شود و برعکس فقر محیط فرهنگی اثرات منفی بر رشد عقلی و شناختی کودکان دارد و در نتیجه موجبات افت تحصیلی را به وجود می آورد .

۲) فقر و محرومیت اقتصادی

کودکانی که متعلق به خانواده هایی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی فوق العاده پائین بوده و تواماً با فقر اقتصادی و فرهنگی مواجه اند ، از انگیزه تحصیلی بسیار پائین برخوردارند . از سوی دیگر در کنار فقر فرهنگی و محرومیتهای محیطی ، شرایط اقتصادی اجتماعی حاکم بر جامعه نیز در چگونگی تبلور انگیزه های رشد و پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارد .

فقر و نداری به شکلهای گوناگون موانعی را در جهت پیشرفت تحصیلی به وجود می آورد از قبیل :

ـ نامناسب بودن مکان زندگی از جهت آب سالم ، نور و فضای اتاق ، رفت و آمد و شلوغی و سر و صدا، آلودگی هوا ، نبودن مکان برای کارهای شخصی .

ـ نامناسب بودن امکانات بهداشتی و تغذیه و در نتیجه ابتلا به انواع بیماریها و سوء تغذیه و کمبود خواب

ـ کارکردن در خارج از منزل که مانع رفتن آنها به مدرسه یا باعث حضور نامرتب آنان در کلاس می شود .

ـ یکی از عوامل منفی خانوادگی که همواره منشاء انحراف توجه کودک از تحصیل می گردد جابجائی وظایف والدین و فرزند است . از جمله جابجائی ها که ارتباط قابل توجهی با افت تحصیلی دارد ، اشتغال کودکان است . به این ترتیب کودکان در سنی به کار و اشتغال می پردازند که معمولاً از آنها انتظار می رود درآن مقطع بیشتر به نقشهای مورد انتظار از جمله تحصیل بپردازند . عدم تامین نیازهای مالی خانواده و نیاز به نیروی کار کودک از دلایل عمده اشتغال کودکان در سنین پائین است که در این زمینه صرف وقت و نیروی بسیار در اشتغال ، باعث افت تحصیلی آنها می شود . اشتغال دانش آموزان انرژی جسمی و ذهنی شان را برای یادگیری دروس کاهش می دهد . به این ترتیب کودکان ممکن است به دلیل عدم حضور فعال و مستمر در محیطهای آموزشی نتوانند به نحو مطلوبی به تحصیل ادامه دهند .

وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خانواده در نظام ارزشها به ویژه در روش تربیت فرزندان تأثیر می گذارد . در بعضی از خانواده ها پیشرفت کودکان در امر تحصیل به عنوان یکی از ارزشهای مهم تلقی می شود . این گونه خانواده ها برای پیشرفت فرزندان خود اهمیت زیادی قائل هستند .

آنان اغلب با مدرسه و معلم و فرزندان خود در ارتباطند . ولی اعضای طبقه کارگر ارزش پائین تری برای آموزش و پرورش قائل هستند همچنین آنها تأکید کمتری بر آموزش رسمی دارند و آن را وسیله ای برای پیشرفت شخصی قلمداد نمی کنند .

۳) عوامل عاطفی و رفتاری خانواده

رفتار والدین با یکدیگر و تعامل آنها با کودک و به طور کلی جو عاطفی خانواده به عنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رفتار و سازگاری کودک به شمار می رود . پذیرش یا طرد کودک از جانب والدین و رابطه فرزندان با یکدیگر ، بهداشت روانی کودک را تحت تأثیر قرار می دهد . کودکی که در خانواده احساس تبعیض و طردشدگی و ناامنی می کند ممکن است از نظر بهداشت روانی مورد تهدید قرار گیرد .

و این امر ، به تدریج باعث می شود که کودکان انگیزه یادگیری را از دست بدهند و اکثر آنها به گروه مردودشدگان و شکست خوردگان تحصیلی می پیوندند . در خانواده هایی که جو عاطفی سالم در آنها وجود دارد و روابط عاطفی والدین با بچه ها و همچنین روابط اجتماعی مناسبی بین افراد خانواده برقرار است کودک احساس امنیت می کند چنین کودکی از سلامتی روانی و پختگی عاطفی و رشد اجتماعی بهتری برخوردار است که طبعاً در سازگاری او با مدرسه و یادگیری و پیشرفت تحصیلی وی تأثیر تعیین کننده دارد .

۴) فقدان والدین

نبودن پدر یا مادر یا هر دو ، اختلافات خانوادگی ، جدایی والدین از یکدیگر در خانواده ، باعث می شوند شرایط امنیت روانی و عاطفی به شدت کاهش یابد و باعث افت تحصیلی شود . فقدان والدین باعث آثار منفی رفتاری و عاطفی بر کودکان شده و به تبع آن بی علاقگی و آشفتگی های هیجانی ایجاد می شود که هر یک به نوبه خود می تواند عاملی برای افت تحصیلی دانش آموز باشد .

۵) بی سوادی والدین

بی سوادی والدین موجب عدم درک وظایف مدرسه ، برنامه های آن و تداوم حضور مرتب دانش آموز در مدرسه می گردد و مشکلاتی برای تحصیل دانش آموز و کار مدرسه فراهم می کند . همچنین از نظر ناتوانی در کمک فکری و عملی به امور برنامه درسی دانش آموزان در منزل ، از پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان می کاهد .

والدین با سواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود ، الگوی منسجمی از یک فرد باسواد نیز هستند . سواد والدین در تحصیل فرزندان نقش دو جانبه ای دارد . از یک سو برای آنها جنبه کمک آموزش دارد و از سوی دیگر انگیزه ای برای درس خواندن آنها می شود . برخی از تحقیقات نشان داده اند کودکانی که در امور تحصیلی موفق هستند از والدینی برخوردار هستند که تحصیلات بالاتری دارند .

۶) تعداد اعضای خانواده

امروزه در کلیه جوامع بشری افزایش جمعیت یکی از مشکلات اساسی می باشد و ازدیاد روزافزون آن جامعه را تهدید می کند و در نتیجه توجه اصلی پژوهشگران و صاحب نظران علوم اجتماعی و تربیتی را به خود جلب کرده است . تحقیقات نشان می دهد مجموع تعداد خواهران و برادران در گروهی که دارای افت تحصیلی هستند بیشتر است . زیرا هر خانواده مقدار محدودی از منابع از قبیل پول ، غذا ، فضای زندگی ، رسیدگی و توجه والدین ، کنترل فرزندان و ... را دارد که هر چه تعداد اعضای خانواده بیشتر باشد تعداد متوسط منابع برای هر کودک کمتر می شود . در خانواده های پرجمعیت ، کودکان در مدتی که وقت خود را خارج از منزل صرف می کنند احساس آرامش بیشتری می کنند و از طرفی در این خانواده ها والدین کمتر می توانند فعالیتهای خارج از منزل فرزندان خود را تحت نظر داشته باشد .

علل فردی

۱) هوش

۲) انگیزش

۳) توجه

۴) آشفتگیهای عاطفی و هیجانی

۵) جنسیت

۶) نارسائیهای جسمانی

بسیاری از مسائل مربوط به یادگیری و نابهنجاری های دانش آموزان از علتهای پنهانی که در تفاوتهای فردی نهفته است ناشی می شود . شناخت تفاوتها موجب بهبود کیفیت آموزش و پرورش و کاهش افت تحصیلی می شود . مساله تفاوت های فردی به ویژگیهای شناختی ، روانشناختی و شخصیتی از قبیل هوش ، انگیزش ، اعتماد به نفس ، توجه ، نارسائیهای جسمی و غیره مربوط می شود . برای پی بردن به علل این تفاوتها لازم است که به علل وراثتی و محیطی و تأثیر متقابل این دو عامل بر هم اشاره شود . افراد از یک طرف با خصوصیات وراثتی معین به دنیا می آیند و از طرف دیگر در شرایط و محیطهای گوناگون پرورش می یابند . بنابراین تفاوتهای افراد نتیجه کنش متقابل بین محیط و وراثت است مهمترین عوامل فردی که در مردودی و افت تحصیلی نقش دارند عبارتند از :

۱) هوش بدون شک یکی از عومل مهم افت تحصیلی کمبود هوش و توانایی ذهنی است . هوش هر فرد را می توان به دو نوع هوش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد . هوش عمومی نوعی توانایی است که در اغلب فعالیتهای انسان خود را نشان می دهد . هوش اختصاصی استعداد و توانایی خاصی است که فرد در یک یا چند زمینه خاص دارد . اگر به نمرات دروس مختلف یک دانش آموز بنگریم می بینیم که نوعی رابطه بین آنها وجود دارد که حاکی از هوش عمومی است یعنی این طور نیست که آن دانش آموز در یک درس بسیار قوی و در درس دیگر بسیار ضعیف باشد . از طرف دیگر ممکن است کمی تفاوت دیده شود مثلاً در درس علوم بهتر از تاریخ باشد که این نشاندهنده هوش اختصاصی است . افراد از نظر میزان برخورداری از هوش عمومی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند که باید به آنها توجه شود .

کودکان و نوجوانان از نظر ظرفیت هوش با هم متفاوت هستند زیرا بهره هوشی افراد نتیجه تعامل بین وراثت و محیط است . بنابراین کودکان با ظرفیت متفاوت به دنیا آمده و در شرایط محیطی مختلف بهره هوشی خود را می یابند . بدیهی است درصد قابل توجهی از دانش آموزان که از نظر هوشی پائین تر از میانگین هستند ، در گروه دانش آموزان مرزی قرار دارند و احتمال اینکه این دانش آموزان شکست تحصیلی را بیشتر تجربه کنند زیاد است . این دانش آموزان اغلب در مدارس عادی حضور دارند و نیازمند توجه خاص معلمان و مشاوران مجرب هستند . برخی از تحقیقات نشان داده اند که انگیزه تلاش در این گونه دانش آموزان به دلیل عدم درک فهم مطالب درسی ، اندک است .

۲) انگیزش

انگیزش چیزی است که ما را از ملالت به سوی علاقه حرکت می دهد . انگیزش عبارت از آن چیزی است که به ما انرژی می دهد و فعالیتهای ما را هدایت می کند گاهی انگیزش را به موتور و فرمان یک اتومبیل تشبیه می کنند . انگیزه در واقع موتور حرکت هر فردی است . یکی از دلایل افت تحصیلی نداشتن انگیزه پیشرفت می باشد . آنهایی که دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند به تکالیفی روی می آورند که درجه دشواری آن در حد متوسط باشد و از تکالیف خیلی آسان یا خیلی متوسط دوری می کنند. چون تکالیف آسان برای آنها مبارزه ای به حساب نمی آید و ایجاد نگیزه نمی کند و انجام دادن تکالیف آسان فصیلتی به شخص نمی بخشد به این دلیل است که تکالیف دشوار برای آنهایی که خواستار پیشرفت هستند انگیزه آفرین نیست آنهایی که نیاز به پیشرفت پایین دارند به تکالیف نیمه دشوار روی می آورند و آنهایی که ترس شدید از شکست دارند به سوی تکالیف آسان می روند که احتمال موفقیت در انها بسیار است و احتمال شکست بسیار کم و یا اینکه به سوی تکالیف خیلی دشوار می روند که بهانه ای برای آنها باشد . روانشناسان در پژوهشها دریافته اند که نقش انگیزش در مسائل یادگیری و پیشرفتهای تحصیلی خیلی مؤثر تر از درجه هوش شاگردان است .

۳) توجه

برای یادگیری و به خاطر سپردن هر مطلبی اولین شرط توجه به آن است بدیهی است اگر دانش آموز از هوش بالایی برخوردار باشد ولی به مطلب توجه نکند ، نمیتواند آن را فرا گیرد ، بنابراین باید خاطر نشان کرد علت افت و شکست تحصیلی بعضی از دانش آموزان ناشی از دامنه توجه پایین است و نیز عدم تمرکز حواس هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی نیز یکی از علل شکست و افت تحصیلی می باشد .

۴) آشفتگیهای عاطفی و هیجانی

مشکلات عاطفی و هیجانی دانش آموزان در مقاطع مختلف رشد می تواند باعث افت تحصیلی آنان شود که مهمترین آنها را به اختصار توضیح می دهیم .

ـ اضطراب و نگرانی

یکی از عوامل عاطفی که در یادگیری فرد تأثیر سوء دارد اضطراب است . اضطراب در یادگیری اختلال ایجاد می کند. این عامل در حالت شدید می تواند افت تحصیلی را باعث گردد چرا که فرد نمی تواند تمام قوای فکری و روانی خود را در هنگام یادگیری مطالب به کار گیرد . علت اضطراب و نگرانی می تواند ناشی از ترس از امتحان ، نمره ، معلم یا اختلالات عاطفی رفتاری خانواده و غیره باشد . وجود اندکی اضطراب در انسان به عنوان یک حالت عاطفی و هیجانی نه تنها طبیعی است بلکه فقدان کامل آن می تواند مشکلاتی را پدید آورد . اما همین اضطراب که چاشنی زندگی است و انسان را به کار و کوشش و تکاپو وا می دارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیان بخش خواهد شد وجود اندکی اضطراب در دانش آموزان برای مدرسه و تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت ، برنامه ریزی و مطالعه بیشتر آنها می شود حتی در مواردی که برخی از دانش آموزان نسبت به درس ، امتحان و مدرسه هیچگونه مسئولیتی احساس نمی کنند گاه لازم است که معلمان یا اولیاء با تشریح عواقب قصور ، کوتاهی و تنبلی دانش آموزان مقداری اضطراب در آنها ایجاد کنند . اما از طرف دیگر مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب شدید باشد کاهش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را به همراه خواهد داشت . به بیان دیگر یکی از دلایل اساسی افت تحصیلی ، تجدیدی و مردودی دانش آموزان ، اضطراب امتحان است که برخی مطالعات سهمی در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان داده اند .

۵) جنسیت

از دیگر متغیرهای فردی که می تواند تفاوتهایی را در پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند جنسیت می باشد . برخی از محققان معتقدند که دختران در علوم انسانی و پسران در علوم ریاضی و فنی توانایی بهتری دارند همینطور میزان مردودی در پسران به مراتب بیشتر از دختران می باشد . مسئله دیگر نحوه تفکر دانش آموزان است . به طوریکه دانش آموزانی که در امر تحصیل با شکست مواجه می شوند این امر را به فقدان توانایی خود نسبت می دهند و خود را ناتوان می پندارند . در آنها احساس عدم شایستگی ایجاد می شود و به تبع کاهش عملکرد را به دنبال دارد که خود باعث دور باطل و شکستهای پی در پی می شود .

۶) نارسائیهای جسمانی

نارسائیهای جسمی و بیماریها ممکن است سبب پیدایش ناراحتیهای جسمی خاص در دانش آموزان شده به طوریکه در برنامه های تحصیلی کودک مزاحمت ایجاد کرده و در نهایت به افت تحصیلی منجر شود . نارسائیهای جسمانی خود به انواع مختلف تقسیم می شود که در اینجا به اختصار به چهار نوع از آنها اشاره می شود .

الف) ضعف بنیه : دانش آموزانی که ضعف بنیه دارند و از سلامت کامل برخوردار نیستند نمی توانند زیاد فعالیت و کوشش کنند و به خاطر آمادگی برای انواع بیماری از پیشرفت تحصیلی باز می مانند .

ب) ضعف بینایی و شنوایی :

آنهایی که دچار ضعف در بینایی و شنوایی هستند درس را خوب درک نمی کنند و خودبخود افت تحصیلی دامنگیر آنها خواهد شد . مطابق تحقیقات انجام شده ملی و بین المللی حدود دو درصد از کودکان و دانش آموزان بدون اینکه از عینک و سمعک استفاده کنند وبی آنکه شناسایی شده باشند دچار نارسایی بینایی و شنوایی هستند . در واقع یکی از مهمترین عوامل افت تحصیلی همانا ضعف بینایی و شنوایی است .

ج) ناراحتیهای جسمی حرکتی

ناراحتیهای مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی های حسی و حرکتی مانند صرع ، فلج مغزی نیز می تواند باعث افت تحصیلی شود .

د) مشکلات ارتباطی :

دانش آموزانی که با دیگر دانش آموزان و معلمان ارتباط برقرار می کنند مشکلات خود را با آنها حل می کنند ولی ان دسته از دانش آموزانی که از این نظر مشکل دارند و نمی توانند با دیگران روابط حسنه برقرار کنند ومنزوی و گوشه گیر هستند ناچارند که مشکل خود را به خود بازگو کنند که به دور تسلسل خواهند رسید و مشکل آنها باعث افت تحصیلی در آنها خواهد شد .

۷) مشکلات رفتاری

در بعضی از مواقع مشکلات رفتاری ، باعث افت تحصیلی می شوند . برخی از محققان معتقدند که اختلالات رفتاری ، رفتارهای افراطی ، مزمن و انحرافی هستند که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه می باشد .

دانش آموزانی که دارای مشکلات رفتاری هستند توانایی ایجاد تمرکز و انگیزه لازم برای یادگیری ندارند و کمتر قادر به شرکت در کلاسهای عادی هستند زیرا به طور متوالی شکست را تجربه می کنند .

از مشکلات و عوامل فردی دیگری که در امر افت تحصیلی و مردودی دخیل است می توان عزت نفس پایین ، ناتوانائیهای یادگیری ، دوزبانگی دانش آموزان را نام برد که هر کدام از انها احتیاج به بررسیها و پژوهشهای عمیقی دارد .

پیامهای افت تحصیلی و مردودی

۱) اثرات افت تحصیلی بر کودکان

۲) اثرات افت در محیط خانواده

۳) هزینه های تحمیل شده بر دولت

افت تحصیلی و مردودی را نمی توان فقط به عنوان یک مشکل فردی مورد توجه قرار داد . زیرا ابعاد و پیامدهای ناشی از آن خیلی فراتر و وسیع تر از مسائل شخصی و فردی است . از آنجائیکه مسئله افت تحصیلی و مردودی پیامدهای گسترده را در بر می گیرد در این اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم.

۱) اثرات افت تحصیلی بر کودکان

پایان سال تحصیلی برای کودکی که مردود شده است لحظه ای بحرانی است . زیرا شکست ، تصوری را که کودک از خود دارد دگرگون می سازد و نیز عقیده دیگران را نسبت به او عوض می کند . این تغییرات در شخصیت در حال تکوین و تشکیل کودک بسیار ظریف و آسیب پذیر است و آثار نامطلوب به جای می گذارد . بسیارند دانش آموزان شکست خورده که از خانه می گریزند یا به مواد مخدر پناه می برند و یا حتی اقدام به خودکشی می کنند . در ضمن تجربیات موفق مدرسه باعث نگرش مثبت به خود می شود . اما تجربیات ناموفق مدرسه به مفهوم منفی می انجامد که در نتیجه آن فرد ممکن است دچار دی منفی نسبت به خود شود . اگر محیط مدرسه برای دانش آموزان شواهدی که حاکی از شایستگی و لیاقت وی در کار مدرسه باشد طی چندین سال خصوصاً سالهای نخست تحصیلی فراهم بیاورد و این تجارب موفقیت آمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند . مطمئناً برای مدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد می شود . چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه کند . اگر یک کودک صرفنظر از سابقه زندگی اش بتواند در مدرسه موفق شود برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزش خود ( مدارس ابتدائی ، دبیرستان یا دانشگاه ) با شکست مواجه شود شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا می کند .

۲) اثرات افت تحصیلی در محیط خانواده

برای خانواده ها قبول چنین شکست در تحصیلات فرزندانشان بسیار سنگین و دردآور است و باعث می شود که رفتارشان نسبت به کودک شکست خورده تغییر کند و در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل عاطفه خانواده و مخصوصاً تعادل بین کودک شکست خورده و خانواده می گردد . برای خانواده ها نیز شکست فرزندان دردناک است و بر آن می شوند تا مسئول آن را پیداکنند و معمولاً یا مدرسه را مسئول می دانند یا فرزند خود را در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل محیط خانوادگی می شود . بسیاری از خانواده های کم درآمد از ادامه تحصیل فرزند خود ناامید می شوند و او را وادار به کار می کنند واین خود سبب ترک تحصیل می شود .

۳) هزینه های تحمیل شده بر دولت

ـ هزینه تحمیل شده بر دولت شامل :

الف) اتلاف هزینه های جاری اداره مؤسسات آموزشی توسط دولت

ب) اتلاف سرمایه گذاری های ثابت برای احداث و تجهیز فضاهای آموزش و پرورش

بحث و نتیجه گیری

همانطور که در ابتدای بحث گفتیم تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان از اهمیت شایانی برخوردار است چرا که نهایتاً بر پیشرفت و توسعه هر جامعه ای تأثیر می گذارد . متأسفانه عوامل زیادی بر جریان آموزش تأثیر می گذارد و موجبات افت تحصیلی را فراهم می کند . شناخت این عوامل می تواند به برنامه ریزی در زمینه کاهش این معضل کمک نماید . بخشی از این افت ناشی از مشکلات موجود در نظام آموزشی است .

آموزش و پرورش باید در تعیین اهداف مناسب آموزشی تجدید نظر کند و با توجه به تغییر شرایط اجتماعی و شناخت صحیح گروه هدف خود یعنی دانش آموزان ، زمینه های جامعه پذیری شان را فراهم نماید . زیرا هدف تعلیم و تربیت باید آماده کردن افراد برای زندگی بهتر باشد ، متأسفانه در نظام آموزشی موجود کشورمان ، تأکید بر پیشرفت تحصیلی است تا یادگیری در معنای واقعی کلمه . نظام آموزشی باید زمینه لازم را برای تفکر خلاق فراهم کند و پاسخگوی نیاز افراد باشد . وضعیت موجود موجب افت انگیزه و سرخوردگی دانش آموزان می گردد زیرا به جای اینکه ذهن آنها را وادار به اندیشه و خلاقیت نماید آن را تبدیل به صندوقچه محفوظات کرده است . این امر از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چرا که وزارت آموزش و پرورش از متولیان تعلیم و تربیت نسل جدید است و اگر در ساختار ، محتوای دروس و تعریف اهداف و محصولات آموزشی تجدید نظر نکند باید منتظر عواقب شومی باشیم .

یکی دیگر از عوامل مؤثر بر افت تحصیلی ومردودی عوامل خانوادگی است . مطالعات نشان داده اند که کودکان با خانواده های فقیر ، تحصیلات و درآمد پایین ، کودکانی که در خانواده آنها مشاجرات زیاد است ، بیشتر احتمال دارد مردودی را تجربه نمایند . از عوامل دیگری که با ترک تحصیل رابطه دارند . سطح موفقیت شغلی والدین ، نبودن پدر و مادر در خانه و وسائل کمک آموزشی در خانه را می توان نام برد . می توان با تقویت رابطه مدرسه و خانواده از طریق آموزشهای عملی و تشکیل گروههای خاص مثل گروههای همیار ، تأثیر سوء عوامل خانوادگی هر چند اندک را به حداقل رساند . انجمن اولیاء و مربیان می تواند در جهت این هدف گام جدی تری بردارد . در زمینه عوامل فردی مؤثر بر افت تحصیلی می توان با توجه به استعدادهای بالقوه فرد از طریق آموزش های مناسب در جهت رفع آشفتگیهای عاطفی ، هیجانی ، مشکلات رفتاری و به منظور تقویت انگیزه دانش آموزان برنامه ریزی کرد .

افت تحصیلی را نباید نادیده گرفت زیرا از طرفی بین افت تحصیلی ، مردودی و ترک تحصیل رابطه وجود دارد . مطالعاتی که به بررسی ارتباط بین مردودی و ترک تحصیل در دبیرستان پرداخته اند همواره نشان داده اند که اکثر دانش آموزانی که تجربه مردودی دارند عاقبت مدرسه را رها می کنند . برخی از محققان گزارش کرده اند که ترک تحصیل کنندگان پنج برابر بیشتر از دیگر دانش آموزان تجربه مردودی دارند .

بنابراین اگر بطور جدی در جهت کاهش افت تحصیلی و نهایتاً مردودی و ترک تحصیل اقدام شود منابع جامعه خصوصاً مابع انسانی ، این گنجینه های ملی به هدر خواهد رفت . با توجه به تمام مطالب این مقاله باید گفت آموزش و پرورش نیازمند تحول است . در نظام آموزشی باید تجدید نظر کرد و با بررسی کارشناسانه ، زمینه لازم را برای رسیدن به اهداف مناسب آموزشی و آماده کردن افراد برای زندگی و تأمین آینده فراهم نمود .

درجهت پیشبرد این اهداف ، آموزش و پرورش می تواند دیگر نهادها و سازمانها را با خود همراه کند .

ارزشیابی پیشرفت تحصیلی

در حال حاضر، روش «ارزشیابی توصیفی» از پایه ی اول ابتدایی به اجرا در آمده است و بسیار جای امیدواری است که بتوان روش های یاددهی یادگیری و آموزش مهارت های زندگی را نیز با توجه به ویژگی های فردی و شناختی و با در نظر گرفتن شرایط و امکانات هر دانش آموز، اجرا کرد. این مقاله کوشیده است، لزوم تغییر شیوه ی ارزشیابی کمّی به کیفی را در دوره ی ابتدایی شرح دهد.

روش ارزشیابی کمّی دانش آموزان در مدارس، به نحوی محسوس فرایند آموزش و پرورش و شیوه های یاددهی یادگیری را تحت کنترل دارد. این کنترل چنان عمیق و ژرف شده است که می تواند مسیر یادگیری و فرایند آن را خنثی کند. وقتی نمره حرف اول را می زند، مدیر و معلم، خواسته یا ناخواسته می توانند جنبه های مهم و حیاتی پرورش و یادگیری دانش آموزان را، با سلطه ی نمره تفویض کنند.

از سوی دیگر، رقابت های نمره ای نه تنها استعدادهای نهفته ی دانش آموزان را خفته نگه می دارند، بلکه موجب اشاعه ی انواع درگیری ها، سوء تفاهم ها و رفتارهای غیر اخلاقی بین معلمان و دانش آموزان و حتی خانواده های آنان می شوند.

در نظام ارزشیابی کمّی، اگر به درستی از ارزشیابی و اعلام نتیجه ی آن در قالب نمره استفاده نشود، نمره به کالایی پر ارزش تبدیل خواهدشد که می توان بر سر آن معامله کرد. آموزش و پرورش ایران سال هاست که با این معضل درگیر است و با وجود تلاش فراوان، متأسفانه در حل آن ناکام مانده است.

از سال 1337 تا سال 1388، پنجاه و یک سال می گذرد. در آن سال ها نیز آموزش و پرورش با این مسئله رو به رو بود و پیوسته در این زمینه به تغییر می اندیشید. گواه این ادعا، کارنامه ای است که در سال 1337 برای یک دانش آموز دختر دوره ی ابتدایی صادر شده است. در آن کارنامه از نمره گذاری خبری نیست. در عوض کیفیت فعالیت های درسی این دانش آموز کلاس اولی توصیف شده است. من به طور تصادفی به این کارنامه برخوردم.

در آن سال ها این نوع ارزشیابی به دلیل ضعف هایی که داشت، مورد قبول واقع نشد و متأسفانه هیچ گونه برنامه ای هم برای تغییر یا ارتقای کیفیت و رفع نارسایی های آن صورت نگرفت و لاجرم به بوته ی فراموشی سپرده شد.

ارزشیابی کیفی خصوصاً در دوره ی ابتدایی که دوره ی آغاز حضور کودک در جامعه است، اهمیت خاصی دارد. اعتقاد من بر این امر، باعث شد که حدود یک دهه پیش، در زمان مدیریت خودم در یک دبستان دولتی، فرصت پیاده کردن محدود این نوع ارزشیابی در یک مدرسه دولتی مستلزم آن بود که :

برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای در کوتاه مدت داشته باشیم.

 هدف های اجرای این برنامه را با نیازها و خواسته های محیطی تطبیق دهیم.

معلمان و مجریان را در جریان بگذاریم و طرح کارنامه ی ارزشیابی را در اختیارشان قرار دهیم تا با کم و کیف آن آشنا شوند و نظرات اصلاحی خود را ارائه کنند.

در حین اجرا، کمک و یاور معلمان باشیم.

گزاره ها را مختصر و مفید انتخاب کنیم تا معلمان حوصله کنند و وقت نسبتاً کافی در اختیار داشته باشند.

توصیه کنیم که مجریان تحت تأثیر عواطف و یا تلفیق های اطرافیان قرار نگیرند.

در نهایت با توجه به واکنش های خانواده ها، دانش آموزان و مجریان، نتایج اجرای طرح به دقت مورد بررسی قرار گیرند.

به نظر نگارنده ، اجرای صادقانه و آگاهانه ی ارزشیابی کیفی، همراه با نگرش مثبت مجریان، تا حدودی می تواند طرح را به موفقیت نزدیک کند. نتایج کار ما در آن سال مثبت و بسیار خوب بود. زیرا در این نوع ارزشیابی، دانش آموز با دیگری مقایسه نمی شود و مورد تفاخر یا تحقیر قرار نمی گیرد.

در نتیجه بچه ها از ترس، تهدید و تخریب در امان می مانند و در تبلور گام به گام هویت خود، به خودباوری می رسند.

در واقع در آن سال ها، انگیزه ی من برای اجرای چنین طرحی آن بود که می دیدم بعضی از دانش آموزان، وقتی کارنامه های خود را به خانه می برند، از نشان دادن آن شرم دارند؛ زیرا مورد تنبیه و شماتت اولیاء قرار نمی گیرند. در نتیجه، در آنان حالت خشونت و تهاجم به وجود می آید تا آن جا که می خواهند درماندگی درونی خود را با تمرد و پرخاشگری پنهان کنند. در حالی که ما باور داریم، مدرسه محلی برای رشد شخصیت بچه ها و رفع ضعف ها و ناتوانی های عملی و مهارتی آن هاست.

تغییرات رفتاری و خودباوری تعدادی از دانش آموزانی که قبلاً مدرسه با آنان مشکل داشت، در این چند ماهی که گزارش های جدید را به خانه می بردند، نتایج مثبت نگرش تازه ی اولیای مدرسه را گواهی می داد. جا دارد به نکته ی مهمی اشاره کنم که آن سال، انگیزه ی من برای رعایت اختصار و ایجاز و اهّم فی الاهم کردن، در نوشتن گزاره ها بود. من سعی کردم به حداقل مشاهدات رفتار قناعت شود، تا معلمان حتی در یک کلاس پر جمعیت، با راحتی بیشتری بتوانند دانش آموزان را مورد مشاهده و ارزیابی قرار دهند.

رعایت شرایط کلاس داری معلمان، با تعداد زیادی دانش آموزان در کلاس، یکی از مشکلات اجرایی در طرح های نظری است که وقتی به مرحله ی عمل می رسند، ابتر می شوند. مسلماً ریز کردن رفتارها و جزئی نگری در برنامه های درسی، اعم از پرورشی و آموزشی، ایده آل  و بسیار خوب است، اما آیا واقعا وقتی معلم باید حداقل 20 تا 40 دانش آموز را مورد مشاهده ی دقیق قرار دهد و رفتارهایشان را تحلیل کند، می توانیم به این روش ارزشیابی متوسل شویم؟

لذا در اجرای صحیح و حساب شده ی این گونه طرح ها رعایت نکات زیر ضروری است:

در هر محیط آموزشی، گزاره ها با توجه به شرایط محیطی کلاس های درس، معیارهای مشاهده و ارزیابی عملکرد دانش آموزان نوشته شوند و از اعتبار کافی برخوردار باشند.

هدف ها و مهارت ها اجرایی این طرح برای معلمان و مجریان کاملاً روشن و شفاف باشد و اطلاعات کافی در اختیارشان قرار گیرد.

بهتر است گزاره ها، در مواجهه با شرایط کلاس و نظر معلمان، قابلیت تغییر داشته باشد. پیچیدن یک نسخه برای تمام کلاس های درس در سراسر کشور، قدری تأمل برانگیز است!

برای کمک به معلمانی که مجریان طرح هستند، لازم است افرادی که آگاهی بیشتری نسبت به طرح دارند، در هر واحد آموزشی حاضر باشند تا به ابهامات ذهنی و عملی معلم پاسخ دهند. آن ها می توانند ناظران کیفی اجرای طرح باشند.

لازم است ارزشیابی از عملکرد دانش آموزان، از عوامل مداخله گر در حین اجرا دور باشد. متغیرهایی مانند پیش داوری، اعمال نظر شخصی معلم، پذیرفتن مداخلات دیگران و توصیه های شخصی، و ناآشنایی با روان شناسی رشد، می تواند در ناکارامدی طرح مؤثر باشد.

توجه بیش از اندازه به «فرایند محوری» ممکن است موجب غفلت معلمان از ارتقای سطح دانش و یادگیری بچه ها شود زیرا رعایت تعادل در هر زمینه، یکی از مهارت های معلمان ورزیده است.

روش های تدریس

روش های تدریس به 2 دسته ی کلی تقسیم می شوند:

1- روش های تدریس نمایشی: شامل روش های تدریس سخنرانی، کتاب خوانی، آموزش برنامه ای، آموزش مفاهیم و تقویت حافظه می باشد.

2- روش های تدریس اکتشافی:

الف- روش کشف مسئله

ب- روش حل مسئله

ج- روش اکتشافی هدایت شده

د- روش بحث گروهی (جستار گروهی)

ه- روش پرسش و پاسخ

تفاوت روش های تدریس نمایشی و اکتشافی در این است که، در روش های تدریس نمایشی، مطالب آماده، با استفاده از بیان شفاهی یا کتاب و یا کامپیوتر در اختیار یادگیرنده قرار می گیرد؛ حال آن که در روش های اکتشافی، یادگیرنده خود باید مطالب را پیدا (کشف) کند. در روش های تدریس نمایشی، هدف، انتقال معلومات و مهارت هاست نه پرورش تفکر و خلاقیت؛ در حالی که در روش های تدریس اکتشافی، هدف پرورش تفکر و خلاقیت می باشد.

در یادگیری اکتشافی، دانش آموز باید خود مسئله را مشخص کند، راه حل های ممکن را برای آن در نظر بگیرد، این راه حل ها را با توجه به شواهد، آزمایش کند و با توجه به این آزمایش ها، نتیجه گیری های مناسبی به دست آورد و سپس این نتیجه گیری ها را در موقعیت های جدید  به کار گیرد و سرانجام به قوانین کلی و قابل تعمیم، دست یابد.

فواید استفاده از روش های تدریس اکتشافی

پرورش قدرت تفکر

افزایش انگیزه درونی

پرورش اعتماد به نفس

نظم دادن به مطالب پراکنده

افزایش قدرت خلاقیت و کاوشگری

گروهی بودن کار

روش های تدریس اکتشافی، عبارتند از:

الف) روش کشف مسئله: در این روش، معلم یادگیرنده را با یک موقعیت مبهم مواجه می سازد و سعی می کند یادگیرندگان، این «مبهم بودن موقعیت» را حس کنند. در این روش، کمک معلم به حداقل می رسد و این یادگیرنده است که هم باید مسئله را مشخص کند و هم برایش راه حل پیدا کند و هم این که راه حل خود را آزمایش کند تا از صحت آن مطلع شود؛ به عنوان مثال در سؤالات زیر، هم مسئله نامشخص است و هم علت یا راه حل آن نامشخص است که دانش آموز باید هر دو را کشف کند و به نتیجه گیری برسد.

علت رکود اقتصادی چیست و چگونه می توان آن علل را از بین برد؟

چرا گاهی لامپ می ترکد و چگونه می توان این مشکل را حل کرد؟

ب) روش حل مسئله: در این روش یادگیرنده با یک مسئله مشخص مواجه می شود؛ یعنی برخلاف روش کشف مسئله، در این جا فراگیر با «موقعیت مبهم» مواجه نیست؛ بلکه معلم مسئله را در اختیار یادگیرنده قرار می دهد و یادگیرنده فقط برای آن مسئله راه حل پیدا می کند و سپس راه حل خود را آزمایش می کند.

در این روش، میزان کمک معلم به فراگیر، افزایش می یابد؛ به عنوان مثال؛ شما علت پوسیدگی لوله ها در اثر تماس با آب شور را می دانید و نیز با خواص مواد محافظ و روش های محافظت از پوسیدگی فلزات آشنا هستید، حال بگویید چگونه می توان از پوسیدگی لوله های آب در شهرهایی که آب شور دارند (مثل زاهدان) و با روش مقرون به صرفه جلوگیری کرد؟ چگونه از مؤثر بودن و مقرون به صرفه بودن روش خود مطمئن هستید؟ 

ج) روش اکتشافی هدایت شده: در این روش نیز یادگیرنده با یک مسئله مواجه است که در پی کشف مسئله یا پیدا کردن راه حل برای مسئله و آزمایش آن می باشد. در این جا برای آزمایش راه حل، از طرف معلم، راهنمایی هایی به صورت مستقیم و غیرمستقیم انجام می گیرد. میزان کمک معلم به یادگیرنده در این روش، با توجه به تفاوت های فردی، قابل افزایش یا کاهش است و علت نام گذاری این روش به «اکتشافی هدایت شده»، همین مداخله و کمک معلم می باشد. بهتر است کمک معلم در حد اشاره (سرنخ) باشد، که می تواند با عبارتی چون «با توجه به...»، «با استفاده از...» و... شروع شود و نیز اشاره ها می توانند به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیان شوند. اشاره های غیرمستقیم، به پاسخ یا راه حل اشاره نمی کنند؛ بلکه پاسخ ها و راه حل های اشتباه یا نامطلوب را حذف می نمایند؛ اما اشاره های مستقیم، به جای بستن راه های انحرافی، به راه اصلی اشاره می کنند.

اشاره ها هم چنین می توانند به صورت صوری باشند؛ به عنوان مثال: یکی از راه های کاهش آلودگی هوا، استفاده از وسایل نقلیه گ... است (جواب = گازسوز) حرف اول جواب از طرف معلم راهنمایی شده است.

ونیز اشاره ها می توانند با توجه به موضوع یا عنوان مطلب انجام گیرد به عنوان مثال: مغز تکانش هایی را از طریق عصب... از گوش داخلی می رسد، درک می کند (جواب = شنوایی) که موضوع خود بیان گر جواب هست.

و نیز اشاره هایی وجود دارند که مبتنی بر مترادف یا متضاد هستند. مثال: اگر بعد از انجام یک رفتار، رویداد مطلوبی صورت گیرد، تقویت مثبت روی داده است و اگر بعد از انجام یک رفتار، شخص از یک محرک نامطلوب خلاص شود، تقویت... انجام گرفته است. (جواب = منفی) که تقویت مثبت و تقویت منفی متضاد هم هستند و جواب جای خالی با توجه به تضاد این دو کلمه، کاملاً آشکار است.

د) روش بحث گروهی (جستار گروهی): روش بحث گروهی عبارتست از، فعالیت دسته جمعی دانش آموزان (غالباً در قالب گروه های کوچک) که به منظور انجام دادن امر مورد مطالعه، سازماندهی می شود.

 به زعم صاحب نظران علوم تربیتی زمانی از روش گروهی استفاده درست و مناسب می شود که در عمل، نتیجه ی مطالعات گروهی دانش آموزان، بیش تر از بازده مطالعات فردی آنان باشد. لازمه ی فعالیت های مشترک و گروهی، مهارت هایی است که فرد  فرد اعضای گروه باید از پیش کسب کرده باشند. برای انجام دادن پژوهش های گروهی در کلاس درس، توصیه می شود که عده ی اعضای گروه بین 5 تا 6 نفر باشد؛ زیرا در این حالت، همه ی اعضا، فرصت مطالعه، تفکر و اظهارنظر در گروه را به دست می آورند.

روش بحث گروهی را برای تعداد محدود 6 تا 20 نفر می توان به کاربرد و برای گروه های بیش از 20 نفر ایجاد مشکل می کند.

این روش برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی کارایی زیادی ندارد. یکی از مشکلات این روش این است که گاه ممکن است وقت گیر باشد؛ اما اگر معلم به موقع بحث را هدایت کند و راه های انحرافی را ببندد و نیز اگر یادگیرندگان اطلاعات کافی در زمینه ی موضوع مورد بحث داشته باشند، تا حد زیادی مشکل وقت گیر بودن برطرف خواهد شد. در این روش یادگیرنده از اندیشه ی دیگران استفاده می کند و قدرت بیان افراد، افزایش می یابد.

ه) روش پرسش و پاسخ: در این روش نیز یادگیرنده در صدد کشف مسئله یا حل آن است و میزان کمک معلم می تواند افزایش یا کاهش یابد. فرقی که این روش با روش های قبلی دارد، این است که در این جا معلم علاوه بر استفاده از اشاره ها، مسئله یا موقعیت مبهم را به سؤالات جزئی تری نیز تقسیم می کند. به این ترتیب معلم دو کمک را یعنی، اشاره ها و سؤالات جزئی را به طور هم زمان ارائه می دهد.

در این روش با توجه به پرسش ها و پاسخ های متعدد، یادگیرندگان فعال تر هستند.

و) تلفیق روش ها: معلم پس از این که با روش های مختلف تدریس آشنا شد، در عمل و به هنگام ارائه ی درس، باید با تشخیص موقعیت، روش ها و فنون مناسب را انتخاب کند؛ به عنوان مثال اگر معلمی در تدریس خود از روش سخنرانی استفاده می کند، در صورت لزوم می تواند با دانش آموزان بحث گروهی داشته باشد یا از روش پرسش و پاسخ استفاده کند یا به آن ها تمرین بدهد یا برایشان آزمایش کند یا نمونه سؤالی و مدلی را به آن ها نشان دهد و در مجموع چند روش تدریس را درهم بیامیزد.

ارتقای کیفیت اجرای برنامه‏های درسی

مدیران و معلمان برای کسب موفقیت در ارتقای کیفیت اجرای برنامه‏های درسی، به دانش و اطلاعاتی گسترده نیاز دارند؛ دانش و اطلاعاتی که از منابع موثق و معتبر قابل حصول باشد. مدارس و کلاس‏های درس امروز، بسیار ناهمگن‏تر و پیچیده‏تر از مدارس و کلاس‏های گذشته‏اند. به‏دلیل وجود تفاوت‏های‏ فردی‏ و فرهنگی، چه‏در جامعه‏ی دانش‏آموزی و چه‏در جامعه‏ی معلمان‏ و کارکنان‏مدارس، و نیز به‏دلیل چند‏وجهی‏بودن فرهنگ و محیط مدارس و کلاس‏ها، معلمان و مدیران مدارس به‏عنوان رهبران آموزش و سکان‏داران چرخه‏ی یادگیری، با چالش‏های متعدد و متنوع رو به ‏رو هستند.

چگونگی رویا رویی با معضلات و چالش‏ها، بدون شک در کیفیت اجرای برنامه‏های درسی، به‏عنوان مهم‏ترین مؤلفه ی مسئولیتی و کاری مؤثر است. در این دوره از انتشار مجله (دوره‏ی بیست و پنجم) کوشش بر این است که در هر شماره چند نکته یا توصیه‏ی کلیدی ارائه شود که به‏طور عام راهگشای ارتقای کیفیت اجرای برنامه‏های درسی در مدارس و کلاس‏های درس باشد؛ نکته‏هایی که حاوی اصول و بایسته‏ها در جهت تحقق هدف‏های برنامه‏های درسی باشد و در نهایت به کسب درجات بالای کیفیت اجرا در مدارس بینجامد.

می‏کوشیم‏ نکته‏ها بیشتر در ارتباط با ماهیت یادگیری و چگونگی یادگیری توسط دانش‏آموز و فرایند تفکر او بر مبنای یافته‏های جدید روان‏شناسی یادگیری و دانش مدرن فناوری اطلاعات و ارتباطات مطرح شود

می‏کوشیم‏ نکته‏ها بیشتر در ارتباط با ماهیت یادگیری و چگونگی یادگیری توسط دانش‏آموز و فرایند تفکر او بر مبنای یافته‏های جدید روان‏شناسی یادگیری و دانش مدرن فناوری اطلاعات و ارتباطات مطرح شود؛ به نحوی که معلمان و رهبران آموزشی علاقه‏مند امروزی بتوانند در عمل از آن‏ها استفاده کنند و موجبات رضایت‏خاطر و موفقیت دانش‏آموزان را فراهم‏نمایند.

شناخت رجحان‏های فردی و متناسب کردن شیوه‏های یاددهی و یادگیری با آن‏ها، از عوامل مهم و تأثیرگذار در ارتقای کیفیت اجرای برنامه‏های درسی است. از وسایل متنوع دیداری، شنیداری و حرکتی به تناوب یا همراه با هم استفاده کنید.

یادگیری با یادسپاری تفاوت اساسی دارد

نکته‏ی قابل ذکر این است که هیچ‏گاه نباید به یادگیری بسنده شود. حفظ و نگه‏داری مطالب در حافظه‏ی بلندمدت و یادسپاری مطالب یاد گرفته شده، به اندازه‏ی خود یادگیری مهم است. استفاده از راهبردهای مؤثر و مفید، تقویت و حفظ و نگه‏داری مطلب، از نکته‏های کلیدی در ارتقای کیفیت اجرای هر برنامه‏ی درسی است.

بهره‏گیری از ابزارهای متنوع و گوناگون آموزشی، همراه کردن آموزش با فناوری‏های مناسب، استفاده از رسانه‏های متعدد، مرور، تمرین و تکرار کافی، ارزش‏یابی مستمر و به‏جا نیز می‏تواند موجبات یادسپاری قوی‏تر را فراهم کند. هم‏چنین‏ رعایت توالی منطقی مطالب، پیوند یا تلفیق موضوعات و مقوله‏های همگن و هم‏خوان، تصویر‏سازی ذهنی، ارائه‏ی اطلاعات و دانش بر مبنای شباهت‏ها و تفاوت‏ها، مزایا و معایب، سلسله‏مراتب و نظایر آن، همه به ‏نوعی در کمک به یادسپاری مطالب سهیم و مؤثر هستند.

نکته‏ی قابل توجه دیگر در زمینه‏ی یادسپاری خوب مطالب، توجه‏ هم‏زمان به ابعاد شناختی، عاطفی و روان حرکتی موضوع یا مطلب مورد یادگیری است. برخورداری از احساسات و عواطف خوب و مثبت، مشوق و برانگیزاننده و لذت‏بخش و عاری از تهدید و ترس به‏هنگام یادگیری، بسیار مؤثرتر از داشتن حالات احساسی بد و منفی، غم‏افزا و دلسرد کننده عمل می‏کند و موجبات یاد سپاری قوی را فراهم می‏سازد. جای شبهه نیست که یادگیری توأم با عمل، کار یدی و دست ‏ورزی، بهره‏گیری از ابزارهای رسانه‏ای و رایانه‏ای، بسیار ماندگارتر و با ثبات‏تر از یادگیری نظری و ذهنی است.

((ارزش‏یابی)) نقش کاملا"استثنایی دارد

نقش ارزش‏یابی، به ‏ویژه ارزش‏یابی پیشرفت تحصیلی، به پاسخ‏گویی به سیاست‏مداران و طبقه‏بندی دانش‏آموزان به قبولی و مردودی محدود نیست. مهم‏ترین نقش ارزش‏یابی، فراهم‏کردن زمینه‏های شناخت از چگونگی یادگیری، درجه‏ی تحقق هدف‏های برنامه‏ی درسی و تعیین ویژگی‏ها و توانمندی‏های مثبت و منفی یادگیرنده‏هاست و مهم‏ترین اثر آن مشخص کردن نقاط اصلاح، ترمیم، تکمیل و فراهم کردن زمینه برای جبران کاستی‏ها و نقطه‏ضعف‏هاست.

ارزش‏یابی خوب و کیفی با بهره‏گیری از شیوه ‏های نوین مثل تشکیل پوشه‏ی کارنما و خود‏سنجی می‏تواند، زمینه‏های یادگیری بهتر و بیش‏تر را برای دانش‏آموز فراهم کند. ارزش ‏یابی ‏های ملاک مرجع، همیشه در حوزه‏ی یادگیری، بر ارزش‏یابی‏های نورم مرجع رجحان دارند. به‏علاوه، سنجش‏های عملکردی و آزمون از فعالیت‏های عملی، ابزارهای دقیق‏تری برای هدایت یادگیری‏اند تا آزمون‏های استاندارد یا معلم‏ساخته‏ی‏ تستی و مداد و کاغذی. توصیه‏های زیر می‏تواند در انتخاب ابزارهای سنجش عملکرد، مفید واقع شود:

*‏ ابزار سنجش چالش‏های فکری و هوشی را بطلبد، نه صرفا" اجرای یک ‏سلسله کارهای مجزا و پشت‏ سرهم.

* اجرای عمل، نشانگر کوشش در یک موضوع خاص در یک حوزه‏ی درسی باشد.

* به‏ وسیله‏ی همه‏ی دانش‏آموزان قابل انجام باشد.

* توانمندی‏ ها، مهارت‏ها و نقاط‏ قوت را مشخص کند.

* دانش و مهارت‏های اساسی را بسنجد، نه جزئیات و موارد پیش‏ پا افتاده را.

* در راستای برنامه‏ی درسی و یا مکمل آن باشد.

* ازاضطراب امتحان کم کند.

* و زمینه را به‏منظور چالش فکری و یادگیری‏ فعال برای دانش‏آموز فراهم کند.

اداره ی کلاس

دلایل ضرورت وجود ضوابط و روش کار مشخص برای دانش‌آموزان بحث می‌کنیم.

1- برای کاهش حس عدم امنیت در میان شاگردان، باید ضوابط و مقررات مشخص باشد و به روشنی بیان شود تا پیش‌بینی‌پذیر بودن مسائل کلاس، از عدم امنیت و نگرانی دانش‌آموزان کاسته شود. زیرا بخش تحتانی مغز مسئول اعمال حیاتی انسان است و چون این بخش از مغز در هنگام ترس فعال می‌شود، برای یادگیری واقعی باید این بخش از مغز در آرامش باشد.

2- احساس ترس و عدم امنیت، یکی از موانع یادگیری است.

3- وقتی معیارها به طور پیوسته به اجرا درآید، از بروز رفتارهای آزارنده و مخرب غیراجتماعی جلوگیری می‌کند. زیرا این رفتارها در فرآیند یاددهی یادگیری مطلوب اختلال ایجاد می‌کند.

4- خود معلم با وجود ضوابط از ابتدای کلاس و در مراحل مختلف، می‌داند از کلاس چه می‌خواهد و برنامه مشخصی دارد.

5- با وجود ضوابط مشخص به طور غیرمستقیم به دانش‌آموزان نظم را آموزش می‌دهیم.

حال که با وجود ضرورت ضوابط آشنا شدیم، برای تنظیم آن چه کار باید کرد... 

1- برای تنظیم ضوابط مورد نیاز کلاس باید وقتی را برای تفکر در مورد آنها بگذرانید و مشخص کنید برای مراحل تدریس زیر چه ضوابط مشخص و تعریف‌شده‌ای دارید.

- وقتی دارید حضور و غیاب می‌کنید؛

- وقتی شاگردان در گروه‌های کوچک با هم کار می‌کنند؛

- وقتی همه کلاس در مورد موضوعی واحد بحث می‌کنند؛

- وقتی شاگردان امتحان می‌دهند؛

- وقتی شاگردان کنفرانس می‌دهند؛

- وقتی شاگردان وارد کلاس می‌شوند یا از کلاس خارج می‌شوند؛

- وقتی شاگردان فعالیتی را تمام می‌کنند و به سراغ فعالیتی دیگر می‌روند؛

- وقتی شاگردان کارهای فردی خود را انجام می‌دهند؛

- وقتی شاگردان رفع اشکال می‌کنند؛ یا

- وقتی که دارید در جلو کلاس؛ درسی را مستقیماً ارایه می‌کنید.

2- اداره کلاس شما باید براساس ویژگی‌های شخصی خودتان باشد و از کپی‌برداری صرف که با روحیه شما سازگار نیست، اجتناب کنید.

3- در مورد ضوابط کار در کلاس، صراحت و قاطعیت داشته باشید.

4- به شاگردان باید تفهیم کنید که چه انتظاری دارید و منطق این ضوابط را نیز برای آنها بیان کنید.

برای روشن شدن مطلب مثال‌هایی از وقت حضور و غیاب و ورود شاگردان به کلاس را در اینجا می‌آوریم.

مرحله اول:

از سه تا یک آهسته آهسته و بلند می‌شماریم. با این کار به شاگردان هشدار می‌دهم که انتظار این است که ساکت باشند و در ضمن این شمارش، صحبت‌ شان را تمام کنید.

مرحله دوم:

 به همه کلاس نظری می‌اندازم تا مطمئن شوم شاگردان همه رو به من نشسته‌اند.

مرحله سوم:

نام شاگردان را یک ‌به ‌یک می‌خوانم.

مرحله چهارم:

تذکراتی که مسئولین مدرسه داده‌اند به بچه‌ها اطلاع می‌دهم.

مرحله پنجم:

به بچه‌ها اجازه می‌دهم آرام صحبت کنند.

5- با بچه‌ها بحث کنید و آنها را در تعیین ضوابط مشارکت دهید زیرا اگر آنها احساس کنند که در این فرآیند سهیم هستند، ضوابط را بهتر رعایت می‌کنند و هم‌چنین برای پیشبرد مقاصد آموزشی این امر مهم و حیاتی است.

6- از ضوابط نسخه‌ای را نوشته و روی دیوار کلاس بچسبانید، زیرا یادگیری از طریق دیدن بیشتر از شنیدن است.

7- اگر می‌خواهید کلاس مطابق پیش‌بینی شما پیش برود، در روش‌ها و ضوابط، ثبات داشته باشید.

8- این نکته را فراموش نکنید که گاهی شاگردان، معلم خود را محک می‌زنند تا ببینند چقدر در کارش جدی است.

9- جریمه‌های درجه‌بندی شده به منظور تحکیم این روش‌ها در نظر بگیرید و شاگردان را از قبل از آنها مطلع سازید.

اولین خطا: تذکر

دومین خطا: مؤاخذه و درخواست ارایه توضیح از شاگرد

سومین خطا: ماندن در کلاس پس از اتمام مدرسه

چهارمین خطا: تماس با والدین

10- با یک‌بار گفتن، ضوابط به طور خودکار و همیشه اجرا می‌شود. باید مرتب کنترل گردد که مطمئن شوید شاگردان ضوابط را درک کرده‌اند.

11- چون ضوابط برای ایجاد نظم در کلاس و تسهیل در یادگیری است، اگر متوجه شدید ضوابطی که قرار داده‌اید این امر را میسر نمی‌کند، می‌توانید آنها را تغییر دهید.

علاوه بر ضوابط که مواردی تقریباً ثابت در طول سال تحصیلی است. دستورالعمل‌ها نیز وجود دارد.

دستورالعمل‌ها، تدابیر غیررسمی هستند که در یک کلاس معین و یک موقعیت خاص وضع می‌شود که بگوید کارها چگونه انجام یابد. مثلاً در کلاس درس مواردی چون امتحان پیش می‌آید که در همان لحظه دستورالعمل‌هایی را به شاگردان باید داد.

1- دلایل وجود دستورالعمل ار شرح دهید.

مثال:

راهنمایی‌هایی که برای امتحان روز شنبه، قبل از شروع امتحان می‌دهم. آنها را به دقت دنبال کنید تا بتوانید از عهده امتحان برآیید و موفق شوید.

2- بچه‌ها را سؤال کردن درگیر کنید.

مثال:

چه عواقبی در انتظار شاگردی است که وسایل لازم را با خود به جلسه امتحان نیاورده باشد.

3- برای مؤثر بودن دستورالعمل‌ها، آنها را باید جدی آموزش داد.

4- دستورالعمل‌ها باید پیوسته اجرا شوند، زیرا اگر پیوسته نباشد، نقض می‌شوند.

5- در دادن دستورالعمل‌ها باید متوسط شاگردان را در نظر گرفت، هرچند بچه‌های ضعیف‌تر را نباید نادیده گرفت.

مثال:

 دستورهای خاص امتحان را توضیح دهید.

- به جز یک خودکار چیزی روی میز نباشد.

- صحبت نکنید، کسی از جایش بلند نشود.

- تا وقتی نگفته‌ام، برگه‌ها به پشت روی میزتان باشید.

- وقتی که من گفتم شروع کنید، برگه‌ها را برگردانید، نام خود و تاریخ را روی آن بنویسید و سؤالات را به دقت بخوانید.

- وقتی آماده شدید، شروع به نوشتن کنید.

- اگر سؤالی داشتید، دست‌تان را بلند کنید؛ و تا من بالای سرتان بیایم، صبر کنید.

- وقتی که تمام کردید، پاسخ‌هایتان را کنترل کنید. به جلو کلاس بیایید و برگه‌هایتان را تحویل دهید. تا وقتی که همه برگه‌ها جمع شوند می‌توانید کتابی را دربیاورید و آرام مطالعه کنید.

حال اگر ضوابط مناسبی در نظر گرفته باشیم و دستورالعمل‌ها را نیز به درستی به شاگردان منتقل کنیم، آیا در اداره کلاس موفق هستیم یا باز مسایل دیگری نیز هست که باید رعایت کنیم؟

چگونه است که شاگردان بعضی از معلمان را جدی می‌گیرند و بعضی دیگر را نه؟

و چگونه است که بعضی از معلمان از یک کلاس شکایت دارند ولی بعضی دیگر این‌گونه نیستند؟

در اصل معلمان موفق کسانی هستند که پی برده‌اند که باید همه توانایی‌هایشان را در کار معلمی به کار گیرند، این توانایی‌ها چه هستند که معلم می‌تواند استفاده از آنها تأثیرگذار باشد.

در اینجا ما آنها را به شرح زیر معرفی می‌کنیم:

1- استفاده از زبان بدن

هنگام صحبت کردن با شخص یا گروهی، پیام ما علاوه بر آنچه می‌گوییم، از طریق چگونگی گفتن ما منتقل می‌شود.

براساس پژوهش‌ها 7٪ پیام از طریق کلام و واژه‌ها، 38٪ توسط آهنگ صدا و 55٪ توسط زبان بدن منتقل می‌شود.

هم‌چنین معلمانی که در ایجاد ارتباط غیرکلامی تبحر دارند، در انتقال دانش هم موفق‌تر هستند.

ژست شق و رق و باابهت این پیام را به دانش‌آموزان القا می‌کند که همه چیز در کنترل شما است و از طرفی هم می‌توانید بر کارهای بچه‌ ها نظارت کنید.

برای القای این‌که اعتماد به نفس دارید و در موضع ضعف و دفاع نیستید، سعی کنید دست ‌هایتان از دو طرف بدن آویخته باشد و حتی‌الامکان از حلقه کردن دست‌ها بر سینه اجتناب کنید.

2- طرز نشستن و ایستادن

در طرز نشستن و ایستادن خود پیام‌های قوی را به مخاطبین می‌فرستید و هم‌چنین در نشستن و ایستادن قدرتی نسبی نهفته است.

در مدرسه که معمولاً بچه‌ها باید بنشینند، ایستادن در کنار کسی که در حال نشستن است، ایجاد اقتدار می‌کند.

کار ساده‌ای مثل نشستن شما روی صندلی بزرگ می‌تواند در مورد توازن قوا در کلاس پیام نمادین خوبی باشد.

3- صمیمیت

گاهی یکی از بهترین شیوه‌های کنترل شاگردان ایجاد شرایطی است که بتوانید به آنها نزدیک شوید، به طوری که یکی از آنها محسوب شوید.

بعضی وقت‌ها خوب است از فرصتی استفاده کنید و کمی با شاگردان‌تان بنشینید. این کار حس هم‌پایه بودن را ایجاد می‌کند و شاگردان می‌توانند مستقیماً با شما تعامل برقرار کنند.

اگر برای رودررو قرار گرفتن با مخاطب کاملاً بدن خود را بچرخانید، گفت‌وگوی‌تان خودمانی و خصوصی‌تر می‌شود. هم‌چنین این کار نشانه آن خواهد بود که کاملاً به آن توجه دارید و بیشتر علاقه‌مندید که در این کار سهیم باشید.

برای شروع کلاس بهترین حالت یک احوال‌پرسی ساده با شاگردان است.

برای اشاره به یک دانش‌آموز، از انگشت استفاده نکنید زیرا احساس ترس و نگرانی ایجاد می‌کند بلکه از او فاصله بگیرید و مستقیم به او نگاه کنید و اگر لازم شد با دست کامل به او اشاره کنید.

از هر دو شیوه کنترل و اقتدار و جدی بودن و صمیمیت آگاه باشید و به تناسب از آنها استفاده کنید.

4- ارتباط چشمی

چیزی که باعث ناکامی بعضی از معلم‌ها می‌شود، اکراه آنها از ارتباط چشمی در هنگام بیان روش‌ها و ضوابط کلاس است. ارتباط چشمی برای درگیر کردن همه دانش‌آموزان به درس ضروری است.

نگاه به آرامی و باعلاقه به دانش‌آموزان، گفت‌وگوها را صمیمی‌تر می‌کند و آنها را درگیر درس می‌کند، این کار شبیه یک تعهد عاطفی و روانی است.

شاگردان از چشم‌های شما می‌خوانند که چقدر امنیت و اعتماد دارید، زیرا چشم‌ها میزان اعتماد به نفس شما را برملا می‌کند. حتی زمانی که حس درونی شما خلاف این مسأله بود، با این کار به حس اعتماد و امنیت تظاهر کنید.

5- لحن صدا

صدا همراه ژست بدنی مناسب و ارتباط چشمی ابزار بسیار مهمی در کنترل جمعی است.

معلمی که اوضاع را در کنترل ندارد، فریاد می‌کشد پس از آن اجتناب کنید.

صدای خیلی آرام یعنی نداشتن صلابت و در نتیجه کسی به صحبت شما توجه نمی‌کند.

لحن صدا باید محکم و دارای صلابت کافی باشد.

تمام شدن مبحثی از درس و شروع بحث جدید را با تغییر لحن صدا نشان دهید.

در تعیین تکلیف شاگردان، از لحن صریح و قوی استفاده کنید.

می‌توانید صدای خود را ضبط کنید تا از تأثیری که صدایتان ایجاد می‌کند، آگاه شوید.

6- وضع اندامی یا طرز نشستن و ایستادن

اهمیت و اعتبار گفته‌های‌تان را با وضع اندامی که به خود می‌گیرید، مشخص می‌کنید.

حرکات صریح و بی‌پروا، اعتماد به نفس را القا می‌کند، البته نباید غیرعادی باشد که عصبی بودن را نشان می‌دهد.

اگر به دست راست خود برای تأکید بر نکات درسی حرکت دهید باعث می‌شود که مخاطب در جریان ندریس دخیل شود.

کشیدن دست به طرف بدن، گرمی و خواست شما به شرکت همه بچه‌ها در درس را القا می‌کند.

 برای اینکه آرامش را به شاگردان انتقال دهید باید پاها را روی هم نیندازید، دست را روی سینه گره نکنید، هنگام صحبت کردن کمی به جلو خم شوید.

ارزش لبخند را کم نگیرید، لبخند زدن و ارتباط چشمی مثبت و طولانی و حلقه نکردن دست‌ها، حس صمیمیت را القا می‌کند.

ژست‌های ناساز، پیام‌های معکوس می‌فرستند.

فشردن لب‌ها به هم، اجتناب از ارتباط چشمی، تکیه کردن به عقب و گره زدن دست‌ها، القا کننده وضعیت دفاعی است.

امید است که این دو مقاله قبل از شروع سال تحصیلی، راه‌گشایی باشد برای دوستانی که تجربه‌های اولین سال تدریس خود را می‌گذرانند.

راهکارها و پیشنهادات

الف) ایجاد فضای خلاقیت و توانمندی در مدرسه و کلاس درس

1. برای کسب موفقیت، همه‏ی دست‏ اندر کاران تحقق هدف‏های برنامه‏ها را در برنامه‏ریزی مشارکت دهید.

2. دانش‏آموزان را در انتخاب راه و روش‏های موفقیت آزاد بگذارید و از ابتکارات آن‏ها استقبال کنید.

3. فرصت و امکان مبادله‏ی افکار و ایده‏های نو را برای افراد و گروه‏ها به وجود آورید.

4. از روش‏های بارش مغزی یا سیال‏سازی ذهن بهره‏ی کافی بگیرید.

5. از سخت‏گیری‏های مقرراتی بپرهیزید.

6. از باز خوردهای مثبت و فوری برای افزایش انگیزش استفاده کنید.

7. از واگذاری مسئولیت به افراد و گروه‏ها نهراسید.

8. مدیریت در یادگیری، خودگردانی و خود ارزیابی را ترویج دهید.

9. در مدیریت و راهبری آموزشی، مبتکر و خلاق باشید.

10. شیوه‏های ارزش‏یابی را با تنوع روش‏های کسب موفقیت دم‏ساز کنید.

جمله ی (همه‏ی کودکان می‏توانند یاد بگیرند)، زمانی تحقق پیدا می‏کند که به عنوان معلم بتوانیم راه درست یاددهی و یادگیری را پیدا کنیم.

ب) تعدیل و اصلاح فرایند فعالیت‏های مدرسه و کلاس درس

1. اگر‏چه فعالیت‏های متعددی در مدرسه و کلاس درس صورت می‏گیرد، اما اساس فعالیت‏ها، یاددهی و یادگیری است. یاددهی و یادگیری پیوسته باید مرکز توجه باشد و سایر فعالیت‏ها به نوعی فرایند یاددهی _‏ یادگیری را حمایت، تقویت و پشتیبانی کند.

2. سیاست‏ها، رویه‏ها، روش‏ها، ارزش‏ها، اعتقادات و ساختارهای ارتباطی که یک نظام اجتماعی هم‏چون کلاس درس یا مدرسه را به وجود می‏آورند، در واقع به نوعی معماری اجتماعی تلقی می‏شوند. اصلاح این چنین معماری، به عبارت دیگر اصلاح سیاست‏ها، روش‏ها و رویه‏ها و ساختارهای ارتباطی، هم‏زمان با اصلاح جریان فعالیت‏ها، احتمال کسب موفقیت کامل در اجرای برنامه‏های درسی را دو چندان می‏کند. این اصلاح در هر دو سطح مدرسه و کلاس درس، توسط مدیر و معلم قابل اعمال است.

3. اصلاح ارتباط ‏ها در ابعاد گوناگون، ارتباط میان دانش‏آموز و معلم، دانش‏آموز و دانش‏آموز، معلم و اولیاء، مدیر و معلم، مدیر و اولیاء و ارتباط کارکنان با یکدیگر، از دیگر عوامل مؤثر در کسب موفقیت در اجرای مطلوب برنامه‏های درسی است. معلمان و راهبران آموزشی بهتر است در همان‏ زمان که به اصلاح و تعدیل و تقویت فعالیت‏ها و معماری اجتماعی مدرسه و کلاس درس می‏پردازند، به اصلاح و بهبود ارتباط‏ها در ابعاد گوناگون نیز توجه خاص داشته باشند. توصیه این است که محیطی برای یادگیری در مدرسه و کلاس درس به وجود آید تا مشوق برقراری ارتباطات اجتماعی مثبت و مشارکت فعال در فرایند یادگیری باشد.

4. هماهنگی با تنوع توانایی‏های دانش‏آموزان، عاملی دیگر در کسب موفقیت در اجرای برنامه‏های درسی و ارتقای کیفیت اجراست. این گفته که((همه‏ی کودکان می‏توانند یاد بگیرند))، زمانی تحقق پیدا می‏کند که به عنوان معلم بتوانیم راه درست یاددهی و یادگیری را پیدا کنیم.))

رویکرد جدید در آموزش و یاد دهی این است که به جای ارائه‏ی یک برنامه‏ی درسی یکسان به گروهی نامتجانس و غیر هم توان، شیوه‏ای را برای یاد دهی برگزینیم که برای سازگاری با نیازهای همه‏ی انواع دانش‏آموزان (ضعیف، متوسط و قوی) قابلیت انعطاف در طراحی را داشته‏ باشد. در کلاس‏های نامتجانس، تهیه‏ی طرح درس با توجه و تأکید بر نکات زیر ضروری است:

* علاقه‏ی دانش‏آموزان در انتخاب مواد و محتوای برنامه لحاظ شود.

* ‏استفاده از منابع و مواد متعدد و گوناگون ممکن و عملی باشد.

* ‏حق انتخاب نوع تکالیف درسی، برای دانش‏آموزان محفوظ بماند.

* ‏زمان تدریس بر مبنای حوصله‏ی دانش‏آموزان منعطف باشد.

* ‏ارزش‏یابی دانش‏آموزان با برنامه‏ی یادگیری آن‏ها هماهنگ شود.

نتیجه گیری

  * ‏انتظار این نیست که مدیر مدرسه یا معلم کلاس درس، همه‏چیز مربوط به آموزش و پرورش را بداند، اما انتظار این است که مجموعه شایستگی‏هایی را که برای موفقیت در انجام مسئولیت‏ها و وظایف خویش لازم است، به‏خوبی بشناسد و وجود خود را به کسب آن شایستگی‏ها مزین کند.

* ‏هدایت مؤثر آموزش و یادگیری، عملی تک‏نفره نیست، بلکه به مشارکت دیگران نیازمند است. احساس احترام به نظر دیگران و دعوت آن‏ها به مشارکت در برنامه‏ریزی‏های اجرایی برنامه‏های درسی، به ارتقای کیفیت اجرا کمک و تحقق هدف‏های مورد نظر در برنامه را تسهیل می‏کند.

*‏ هیچ سبک رهبری واحدی نمی‏تواند در حل مشکلات و مسائل دنیای به سرعت در حال تغییر امروز کاملا"موفق باشد. مدیران و معلمان باید باشناخت توانایی‏ها و ضعف‏های خود و شناخت عوامل دست در کار دیگر، اعم از کارکنان، همکاران و دانش‏آموزان، سبک‏های رهبری خود را تعدیل و اصلاح کنند و آن را بسته به موقعیت، در جهت تحقق هدف‏های مورد نظر تغییر دهند.

*‏ توجه به سبک‏های یادگیری دانش‏آموزان و رجحان‏های فردی آن‏ها، از ضرورت‏های مهم آموزش است. دانش‏آموزان‏بر مبنای ساختار و عملکرد مغز خود با رجحان‏های متفاوت، مطالب را یاد می‏گیرند. برخی از رجحان بینایی برخوردارند و از طریق خواندن و مطالعه بهتر یاد می‏گیرند و برخی دیگر رجحان شنوایی دارند و از طریق گوش کردن و شنیدن بهتر می‏آموزند. برخی نیز از رجحان‏های لمسی و جنبشی برخوردارند و کارهای یدی را بهتر و سریع‏تر یاد می‏گیرند.

منابع

http://www.beytoote.com

http://www.zibaweb.com

http://www.mobtakeran.com

http://rasekhoon.net

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد