بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

تربیت از دیدگاه قرآن، نهج البلاغه و بزرگان

چکیده

این مقاله به بیان روش‌ها و راهکارهای علمی و عملی تربیت بر اساس دیدگاه‌های امام علی(ع) در نهج البلاغه پرداخته و در ارائه راهکارها و شیوه‌ها به ابعاد عاطفی و درونی انسان‌ها توجه بسیاری شده است. پرداختن به این نوع نگرش‌ها در تمام شیوه‌ها از جمله الگوبرداری و پیشگیری، تذکر و یادآوری، محبت و مدارا، عبرت آموزی و بصیرت آفرینی و بالأخره عفو، تغافل و تشویق و تنبیه به منظور تربیت انسان، نیاز عاطفی و مقتضای فطرت انسان‌ها است، که از دیدگاه‌های گوناگون قابل بحث است.

کلید واژه‌ها:

 اخلاق، تربیت، الگوی تربیت، معیار عملی، اصلاح.

مقدمه:

دانش تربیت در اندیشه و فرهنگ بشری پیشینه ای دیرینه دارد و دامنه و ژرفای تحولات معرفت و فرهنگ انسان معاصر به آن معنا و مفهومی نوین بخشیده است.

روشن است که این تحول، پرسشهای را فراروی تعلیم و تربیت اسلامی می نهد و کوشش و کاوشی بدیع برای ساماندهی مجدد آن می طلبد. از این رو تعلیم و تربیت اسلامی به عنوان مجموعه ای از دانش های تربیتی (فلسفه تربیتی، برنامه ریزی درسی و آموزشی، روش تدوین، مدیریت آموزشی و . . .) می تواند نیازهای حال  و آینده جامعه اسلامی را برآورده سازد. به ویژه فلسفه تربیتی اسلام که در آن مسائل انسان شناسی، معرفت شناسی، ارزش شناسی، قلمرو و ممیزات تربیتی اسلام و شاخص و اولویت های تربیت اسلامی مطرح     می شود.

تربیت قرآنی

آیت اللّه سید محمد حسین فضل اللّه، برجسته ترین شخصیت فکری، فرهنگی، سیاسی و مذهبی شیعیان لبنان و تئوریسین مقاومت اسلامی در برابر صهیونیسم است. اقدامات اصلاحی فکری و عملی او تأثیرات عمیق و وسیعی در میان شیعیان لبنان و دیگر کشورهای عربی به جای کذاشته است. رویکرد روشن و باز به جهان معاصر و درک تازه و معاصر از مفاهیم اسلامی درعین پایبندی به منابع اصیل، از ویژگی های آثار ایشان است.

تفسیر «من وحی القرآن» که در 24 جلد چاپ و منتشر شده، حاصل جلسات هفتگی ایشان است که از حدود 3 دهه پیش آغاز شده است و هنوز هم ادامه دارد. در پایان هر جلسه، ایشان به پرسش های قرآنی حاضران پاسخ می گویند. آنچه در این بخش می خوانید منتخبی است از این پرسش ها و پاسخ ها.

به نظر حضرت عالی روش قرآن در تربیت انسان ه چگونه است؟

معمولاً از کلمه «تربیت» بُعد رفتاری آن مراد است، اما اگر بخواهیم موضوع را وسیع تراز این بُعد ببینیم، تربیت قرآنی این است که شیوه معرفت و اندیشه خویش را از قرآن بگیریم، زیرا مشکل آشکار و روشن ما مسلمانان این است که ما اسیر انفعال خویش هستیم و به تعبیر دیگر، بسیاری از باورهای ما و بسیاری از اوضاع و احوال ما خاستگاه و مبدأ فکری ندارد و ما از پنجره تفکر به عرصه جهان نمی نگریم.

در قرائت، فهم و برداشت از قرآن باید به جستجوی شیوه عملی تفکر و راه کسب معرفت و شکل دهی به باورهای خویش باشیم، زیرا قرآن بر بُعد علم و آگاهی به عنوان پایه مسؤولیت تأکید کرده است، یعنی این که قرآن به هیچ فکر و عمل و باوری احترام نمی گذارد، مگر آن که دارای پایگاهی فکری و غیر قابل شک و تردید داشته باشد.

این مطلب را از منطق آیاتی از قرآن در می یابیم که روی سخن با اندیشه های مخالف دارد. قرآن می کوشد تا شیوه آنان را در حمل این افکار، ردّ کند و به آنان بفهماند که شیوه شان فکری و علمی نیست، بلکه شیوه ای عاطفی و تقلیدی است. چنین افرادی در برابر دعوت انبیا حرفشان این بود که: «انّا وجدنا آباءنا علی امة و اناّ علی آثارهم مقتدون؛ ما پدران خود را بر آیین [و راهی] یافته ایم و ما از پی ایشان راه سپریم». (سوره زخرف، آیه 23) اندیشه ای که قرآن در پاسخ منطق آنان عرضه می کرد این بود: «او لوکان آباؤهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون؛ آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمی کرده و به راه صواب نمی رفته اند [باز هم در خور پیروی هستند]؟». (سوره بقره، آیه 17) قرآن می کوشد تا با اسلوب فکر آنان درگیر شود و اسلوب صحیح شکل دهی به باورها و عقیده ها و اندیشه ها را به آنان عرضه کند.

به این ترتیب از دیدگاه قرآن، اندیشه قابل احترامی که بتواند مبنای زندگی مسؤولانه انسان قرار گیرد، اندیشه ای است که مبتنی بر برهان و حجت باشد. قرآن ، حتی رابطه خداوند با انسان هنگام واگذاری تکلیف و مسؤولیت را بر مبنای حجت می داند، یعنی اگر خداوند حجتش را برمردم تمام کرد و آنان منحرف شدند، مجازاتشان می کند، اما اگر حجتی برآنان نداشت، عذابشان نمی کند: «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً؛ وما تا پیامبری برنیانگیزیم، به عذاب نمی پردازیم». (سوره اسراء، آیه 15)

قرآن کریم می گوید: علت عذاب شدن کافران در قیامت این نیست که شک و شبهه ای به ذهنشان راه یافته که از حل آن عاجز بوده اند، بلکه علت عذاب این است که کافران دارای دلهایی هستند که با آن حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که نمی شنوند. کافران از ابزارهای شناخت بهره نمی گیرند و حتی این ابزارها را انکار می کنند، انکارشان هم مستند ومتکی به دلیل و برهان نیست، بلکه دلایل روشن و براهینی را که می تواند به ایمان رهنمون شود نادیده می گیرد. معیار و مقیاس قرآن برای سنجش هر اندیشه ای چه موافق و چه مخالف حجت و برهان است.

باید از قرآن بیاموزیم که باورهایمان را به عقلانیت متکی کنیم، نه به احساسات و تقلید کورکورانه. قرآن می گوید: «و لا تقف ما لیس لک به علم انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً؛ چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد». (سوره اسراء، آیه 36)

قرآن از مردم می خواهد که دچار طوفان احساسات جمعی نشوند که آنان را مانند پرکاهی به هر سوی می کشاند: «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقومواللّه مثنی و فرادی ثم تتفکرواما بصاحبکم من جنّة؛ بگو من فقط به شما یک اندرز می دهم که دو دو و به تنهایی برای خدا به پاخیزید سپس بیاندیشید که رفیق شما هیچ گونه دیوانگی ندارد». (سوره سبأ، آیه 46)

از تأمل در اهتمام دین اسلام به همه ابعاد وجودی انسان از جمله روح و جسم ، فطرت و عقل، توجه ویژه آن به بلوغ فکری و رشد انسان و تربیت و تزکیه او، و ارائه برنامه‌ای فراگیرتر از مکاتب بشری، به غنای واقعی آن می‌توان پی‌برد؛ چنان که خداوند تزکیه را جزء اهداف اصلی بعثت پیغمبر خود و انسان را موجودی توانا و مسئول می‌داند. تربیت باید مایه دینی بیابد تا ناقص و صوری و بی‌دوام نماند و بتواند خُلق و سیرت افراد و اعتماد و ایمان و باور آنها را اصلاح و تکمیل کند.[1]

کار عمده تربیت اسلامی این است که آدمی را به ماهیت وجودی و هدف خلقت خود آگاه سازد تا با تکیه بر عقل و مقتضای فطرتش بر اساس راه و روشی حرکت کند که برای او تبیین شده است. در روش الگویی که بیشتر صورت رفتاری مطرح است و غالباً بر اساس فطرت انسان تدوین یافته، نقش مؤثر الگویی رسول اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) برای خانواده‌‌ها به عنوان الگوهای مجسّم و علمای عامل بر مبنای همان ویژگی‌ها، درخور توجه است.

از آن جا که اسلام، دین آگاهی بخش و هدایت است و در تمام راه کارهایش پیشگیری را بر درمان مقدم می‌شمرد، روش کنترل و پیشگیری به ویژه در بعد تربیتی از دوران کودکی در اجتماع انسانی و خانواده را بسیار مهم دانسته، بر آن تأکید می‌ورزد. پس از آن، روش موعظه و تذکر به عنوان غذای روح و لازمه فطری بشر و سپس محبت و مدارا که به مثابه اکسیر جان انسان‌ها و با طبع بشر سازگار است و روش‌های عبرت آمیز، بصیرت آفرینی و تشویق و تنبیه (عفو و تغافل) مورد اهتمام قرار گرفته است

روش الگوبرداری

بررسی شیوه‌های تربیتی از منظر اسلامی اهمیت ویژه‌ای دارد. تربیت آن گاه به بار می‌نشیند که اصول تربیتی آن در قالب شیوه‌های درستی به اجرا در اید. یکی از آن روش‌ها، الگوبرداری برحسب نیاز فطری انسان و همانند سازی و الگوپذیری از همان زمان کودکی است، ولی هرم این الگو هر چه مناسب‌تر و کامل‌تر باشد، آدمی را در راه رسیدن به کمال مطلوب بیشتر یاری می‌رساند. از دیدگاه امام علی(ع) تأسّی به اسوه‌های حسنه، نقش مهمی در رشد و تعالی انسان‌ها ایفا می‌کند:

«و اقتدوا بهدی نبیکم أفضل الهدی و استنّوا بسنّتهِ فإنّها أهْدَی السنن[2] ؛ به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او باشید که هدایت کننده‌ترین سنّت‌هاست».

آن حضرت در جای دیگر، از تأسّی و اقتدای خویش به حضرت رسول اعظم(ص) سخن می‌گوید:

«و لقد کنت اتبعُهُُ اتباع الفصیل أثر أمّه یرفع لی فی کلّ یوم من أخلاقه علماً یأمرنی بالاقتداء بِهِ[3]؛ و من در پی او بودم، چنان که بچه شتر در پی مادر است. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای بر پا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت».

امیر علم و بیان مولا علی(ع) در سخنی دیگر نقش الگوپردازی و الگوپذیری از معصومان(ع) و لزوم پیروی از ایشان را در ابعاد والای تربیتی چنین بیان می‌فرمایند:

«به خاندان پیامبرتان بنگرید، بدان سو که می‌روند، بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند، بایستید و اگر برخاستند، برخیزید. بر ایشان پیشی مگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان پس نمانید که تباه گردید».[4]

اسلام چون به نقش مهم و سازنده الگوها و اسوه‌های حسنه در تربیت افراد، واقف بوده است، به افراد ممتاز که دارای موقعیت خاص اجتماعی هستند و می‌توانند برای سایرین الگو و سرمشق باشند، سفارش می‌کند که قبلاً سیره و رفتار خودشان را اصلاح کنند؛ زیرا نقش الگودهی در تربیت در زمان غیبت بر عهده آنان است. از این رو، آنان باید متخلّق به اخلاق معصومان(ع) باشند و با ارائه صحیح مسیر تربیتی، انسان‌ها را در پرورش روح و جان خود یاری رسانند و به مقابله با لغزش‌های فکری و علمی و ناهمسویی در قول و عمل خود برخیزند. مولا علی(ع) می‌فرماید:

«هر کس که خودش را در منصب پیشوایی و رهبری مردم قرار داد، لازم است قبل از تعلیم دیگران، نفس خودش را اصلاح کند و باید تأدیب او به وسیله رفتارش، قبل از تأدیب با زبانش باشد. کسی که معلم و تأدیب‌کننده نفس خویش باشد، شایسته‌تر به احترام است از معلم و تأدیب‌کننده دیگران».[5]

در جای دیگری آن حضرت می‌فرماید:

«ای مردم! به خدا قسم من شما را به طاعتی بر نمی‌انگیزم، جز اینکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی‌خیزم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، جز اینکه پیش از شما آن را فرو می‌گذارم».[6]

روش پیشگیری و کنترل

رفتار و کردار انسان، متأثر از اوضاع محیطی مثل زمان و مکان و عوامل اجتماعی مثل دوستان و نزدیکان در معرض تغییر و تحوّل است. بنابراین در تربیت افراد، باید نهاد آنها را نیز به دست گرفت تا در معرض آسیب‌های گوناگون اجتماعی قرار نگیرند. کودکی که در دامان پر مهر خانواده‌ای پرورش یافته که خود متخلّق به مبانی دینی و آشنا به فنون تربیت اسلامی بوده، در سنین بالاتر که غالباً به دور از چشم والدین و معلم به انتخاب دوست و همنشین می‌پردازد، کمتر در معرض آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی قرار می‌گیرد و نقش نظارتی خانواده ر نیز بر خود می‌پذیرد.[7]

پس اسلام، پیشگیری در تربیت را به عنوان سازنده‌ترین شیوه کنترل افراد، بر درمان آن مقدم می‌داند و امام علی(ع) از آن به عنوان امری لازم در مسیر تربیت و رشد انسان‌ها یاد می‌کند و خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) درباره فلسفه تربیتش در نوجوانی می‌فرماید:

«قلب نوجوان، چون زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از اینکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول شود تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را کشیده و تو را از تلاش و یافتن بی‌نیاز ساخته‌اند».[8]

صد هزاران دام و دانه است ای خدا

ما چو مرغان حریص بینوا

دم به دم ما بسته دام توایم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

چشم باز و گوش باز و دام پیش

سوی دامی می‌پرد با پر خویش[9]

روش موعظه[10] و تذکر

یکی از شیوه‌های تربیت و هدایت، موعظه حسنه و تذکّر بجاست که نیاز فطری انسان است و بدون آن، دل به شرار غفلت و ضلالت دچار می‌شود و می‌میرد. به فرموده امام علی(ع):

«الموعظةُ جلاءُ القلوبِ و صقالُ النفوس؛ موعظه، جلا دهنده قلب‌ها و روشنی بخش جان‌‌هاست».

روش نیکوی موعظه و تذکّر در قرآن کریم نیز بعد از حکمت مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنان که خداوند خطاب به پیامبر خود در راه ابلاغ رسالت فرمود: )ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ... ( [11] ؛ «ای پیامبر! مردم را به راه خدا با کلام حکمت‌بار و موعظه حسنه دعوت کن و با آنها به بهترین شیوه، سخن بگو».

تذکّر و یادآوری نعمت‌ها و تکالیف ابتدا در حق خود و آن گاه در حق دیگران، از آن رو لازم است که در طریق معرفت و رشد یا درمان باشد و غفلت‌ها را از دلمان در مسیر نورانی تربیت بزداید.

امیرمؤمنان(ع) ندای وعظ آمیز پیامبران را چنین می‌داند:

« پس خدای تعالی پیامبران خود ر برانگیخت و ایشان را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که فطری آنان بود، بطلبند و نعمت‌های فراموش شده را یادآوری و از راه تبلیغ با ایشان گفتگو کنند و عقل‌ها را از زیر غبار ضلالت و غفلت بیرون آورند و به کار اندازند».[12]

شیوه امام علی(ع) در سفر و حضر، و در دوران زمامداری و خانه‌نشینی‌اش، همین بود که جاهلان را از راه وعظ و نصیحت و تذکّر، هدایت و تربیت می‌کرد و طاغیان سرکش را از راه مبارزه و تهدید و تنبیه بیدار می‌ساخت و تأکید می‌فرمود:

«إن للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فانّ القلوب إذا أکره عمی؛[13] دل‌ها را روی کردن و پشت کردنی است؛ پس دل‌ها را آن گاه به کار وادارید که بخواهند؛ زیرا اگر دل را به اجبار به کاری واداری، کور می‌گردد».

یکی از راه‌های موعظه و تذکّر، عبرت است. عبرت، حالتی است که در اثر برخورد با اموری به انسان دست می‌دهد و به خودی خود یک روش نیست، بلکه یک پیامد شیرین تربیتی است. لکن با توجه به عامل ایجاد کننده این حالت، می‌توان آن را روش نامید و اظهار داشت که حالت تربیتی عبرت به دو طریق پدید می‌اید:

1. گاهی خود فرد با خواندن جریانات تاریخی یا دیدن طبیعت و آثار به جای مانده از گذشتگان به این حالت می‌رسد.

2. گاهی دیگران زمینه‌ها و مقدمات به وجود آمدن چنان حالتی را برای فرد فراهم می‌کنند؛ مثلا مربی با هدف عبرت آموزی، تربیت آموزان خود را به دیدن برج و بارو‌ها، کاخ‌های سلطنتی، مقابر و زیارتگاه‌ها می‌برد که در این صورت کار او «روش تربیتی» است.

به عامل و طریق اول، «عبرت گیری یا عبرت پذیری» و به عامل دوم، «عبرت‌دهی یا عبرت‌آموزی» می‌گوییم.[14]

امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در تربیت فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع)، از روش و عامل دوم استفاده برد و در نامه‌ای خطاب به ایشان فرمود:

«ای پسرم! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی و دست به دست گردیدنش، آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسان‌ها در آنجا فراهم است، آگاه ساختم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیری و بر اساس آن در زندگی گام برداری».[15]

در این سخن،حضرت علی(ع) متذکّر می‌شوند که ای فرزندم! من، اخبار را برای تو گفتم و نشانه‌ها را نیز بیان کردم و راه را نشان دادم. حال تو باید خود پندگیری و مسیر زندگی را بر اساس آن بپیمایی.

تأکید بر عبرت در مسیر موعظه و تذکّر به مثابه یک روش ایده‌آل تربیتی، به دلیل پیامد‌های مطلوب و شایسته‌ای است که در تربیت دارد. این پیامد‌ها از دیدگاه امام علی(ع) در نهج‌البلاغه بدین قرارند:

1. عبرت، کلید بصیرت است؛ زیرا «مَنْ اعتبر أبصر و مَنْ أبصر فَهِمَ و مَنْ فَهِمَ عَلِمَ؛ کسی که عبرت آموزد آگاهی یابد و کسی که آگاهی یابد، می‌فهمد و آنکه بفهمد، دانش آموخته است».[16]

سخن اصلی در این کلام، آن است که تفکر زمینه‌ساز عبرت است و عبرت، زمینه بصیرت را فراهم می‌آورد. در حقیقت، در مسیر تربیت، زمانی انسانی به بینش و بصیرت می‌رسد که به شنیدن اکتفا نکند، بلکه در شنیده‌ها، اندیشه کند و با دقت به امور بنگرد. نتیجه این اندیشه و دقت نظر، همان عبرتی است که در تصمیم‌گیری‌ها و رفتار انسان مؤثر خواهد بود.

2. عبرت، عامل انتقال تجارب است. انسان‌ها در طول زندگی سعی می‌کنند هر امری را حداقل یک بار تجربه کنند و یک خطا را چند بار مرتکب نشوند. خردمندان در تلاش هستند که آن یک خطا را هم که دیگران تجربه کرده‌اند، اصلاً مرتکب نشوند و در واقع سعی در بهره‌مندی از تجارب دیگران دارند:

«إنّما العاقل مَنْ وَعَظته التّجاربُ؛ همانا عاقل، کسی است که تجربه‌ها او را پند دهند».[17]

همچنین امیرمؤمنان(ع) در وصیتی به فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع) می‌فرمایند:

«ای بُنی إنّی و إنْ لم أکُنْ عُمِّرتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلی فَقَدْ نَظَرْتُ فی أعمالِهِمْ ...؛[18] ای پسرم! اگر چه من به اندازه همه کسانی که پیش از من می‌زیسته‌اند، عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم؛ تا بدان جا که همانند یکی از آنها شدم؛ بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسید، با همه آنها از اول تا آخر بوده‌‌ام. پس من قسمت زلال و مصفّای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم. از میان تمام آنها، قسمت‌های مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت برگزیدم و ناشناخته‌های آن را از تو دور کردم».

بر اساس این کلام گهر بار امام علی(ع)، تجربه اندوزی از سرگذشت دیگران، بهره‌مندی از حاصل عمر آنهاست. گویا انسان، عمری به درازای همه آنها داشته است، با این تفاوت که خطاهای آنان را مرتکب نشده است. نکته دیگری که در سخن امام علی(ع) مشهود است، وظیفه‌ای است که ایشان برای مربی ترسیم می‌کند و آن، این است که وی باید تجربیات خود و دیگران را جمع آوری، تلخیص و تنقیح کند و آن را به طور صریح و دسته‌بندی شده، در اختیار تربیت آموز قرار دهد.

3. عبرت، عامل بازداری از خطاست؛ زیرا همواره انسان در سایه عبرت به رشد و کمال می‌‌رسد و به راه درست هدایت می‌شود. عبرت به منزله چراغ‌هایی است که راه صحیح زندگی را نشان می‌دهد:

«الاعتبارُ یقودُ إلی الرُّشد؛ عبرت گرفتن، انسان را به سوی راه صواب و درست می‌کشاند».[19]

ثمره این هدایتگری نیز دوری از خطاست:

«الاعتبارُ یثْمَرُ العصمة؛ میوه عبرت گرفتن، نگاهداری است».[20]

4. عبرت چراغ راه اینده است؛ زیرا «و لو اعتبرتَ بما مَضی حفظت ما بَقی؛[21] اگر از آنچه گذشته است عبرت بگیری، آنچه را که باقی است، حفظ خواهی کرد»؛ زیرا تاریخ تکرار پذیر است: همواره قومی می‌رود و قومی دیگر جایگزین می‌شود. اختلاف حوادث و رویدادهای تاریخی، در جزئیات آنهاست. انسان‌های عاقل و عبرت‌گیر، می‌توانند با موازنه و مقایسه این پدیده‌ها و بررسی اسباب و عوامل آنها، پیامد‌ها و نتایج آنها را پیش‌بینی و تصمیم درست و متناسب را در هر مورد اتخاذ کنند. امام علی(ع) در نامه خویش به حارث هَمْدانی به این نکته اشاره فرموده است:

«از حوادث گذشته دنیا برای باقی مانده آن عبرت‌گیر؛ چرا که بعضی از آنها شبیه بعضی دیگر است و پایانش به ابتدای آن می‌پیوندد و در هر حال، تمام آن گذرا و ناپایدار است».[22]

ب توجه به تاریخ نیز می‌توان بصیرتی راهگشا در مسیر تربیت افراد فراهم کرد؛ بصیرتی که به تحولات عمیق در زندگی و رفتار فرد منجر می‌شود و از غفلت به آگاهی و از غرور به شعور برساند؛ چنان که علی(ع) برای ادامه مسیر تربیت، امام حسن(ع) را به عبرت‌آموزی از سرنوشت دیگران در طول تاریخ توصیه می‌کند و می‌فرماید:

«و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا؛[23] در دل تاریخ گذر کن و از میان راه‌های رفته و نرفته‌اش بگذر و آثار به جای مانده‌اش را بنگر و ببین که مردمان آن، چه کردند و چه با خود بردند و ...».

روش محبّت و مدارا

محبّت، اساس و رکن دین است و دین بر پایه آن به دل‌ها رسوخ کرده و راسخ مانده است. شیوه محبّت و مدارا در سراسر زندگی انسان‌ها، درس آموز و روشی مطلوب و ایده‌آل در مسیر تربیت اسلامی است که هم جاذبه در افراد می‌آفریند و هم انگیزه؛ تا از تلاطم و پراکندگی، انسان‌ها را به اتفاق و اجتماع بر محور دین سوق دهد و فرهنگ دینی رواج یابد.

از آنجا که محبّت با سرشت و فطرت آدمی سازگار است و پذیرش آن از ناحیه درون و به دور از هیچ تحمیلی است، باید مربیان تربیتی به ویژه خانواده‌ها برای جذب فرزندان و جلوگیری از انحراف آنان بدان متوسل شوند و آگاه باشند که اگر جام محبّت در خانواده‌ها لبریز باشد، فرزندان کمتر به ناهنجاری‌های جامعه تن می‌دهند. در شیوه تربیتی امام علی(ع) به نهایت بعد عاطفی آن حضرت در برابر فرزندانش برمی‌خوریم؛ از جمله آنگاه که به امام حسن مجتبی(ع) در بیان وصایای خود چنین خطاب می‌کند:

«فرزندم! تو را دیدم که پاره تن من بلکه همه جان منی؛ آن گونه که اگر آسیبی به تو رسد، به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو اید، زندگی مرا گرفته است. پس کار تو را کار خود شمردم و نامه‌ای برای تو نوشتم تا تو را در سختی‌های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم».[24]

بنابراین طبق فرمایش و سیره امام علی(ع)، برای تربیت فرزند لازم است که با مدارا، ابتدا شفقت و دلسوزی و مهربانی خود را به اثبات رسانیم و این شیوه را در سطح گسترده برای همه در پیش بگیریم. آن امام همام در تربیت افراد جامعه نیز به اصل تألیف قلوب و محبّت و مدارا بسیار توجه می‌کرد و بر اشاعه آن تآکید می‌فرمود:

«قلوب الرجال حشیة فمن تألفها اقبلت علیه؛ دل‌های مردم وحشی (پراکنده) است. به کسی روی می‌آورند که با آنها خوش‌رویی (محبت و مدارا) کند».[25]

عفو و تغافل، تنبیه و تشویق

یکی از روش‌های تربیتی دین اسلام، تمسّک به عفو و تغافل و تنبیه و تشویق افراد است که در باب برتری هر یک از ملاک‌ها، بحث‌ها و گفتار‌های بسیار وجود دارد. چون انسان جایز الخطاست و مصون از اشتباه و خطا نیست، اگر در مسیر دچار سهوی شود، نباید چنان مورد عتاب و خطاب قرار گیرد که از ادامه راه بازماند و از خود باوری و اعتماد به نفس فاصله بگیرد. اما باید در مسیر تربیت فرزندان در خانواده‌ها و افراد در جامعه، معیار و میزان تنبیه و تشویق به خوبی شناخته و مراعات شود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) با شناختی که از نهاد افراد و قابلیت‌هایشان داشتند، به این مهم یعنی تقدم عفو و تشویق بر تنبیه و مجازات مبادرت می‌ورزیدند. امام علی(ع) در دستگاه عدالت خود هر دوی آنها یعنی مهر و قهر، و شمشیر تیز عدالت و زبان رأفتش را نیز در جای مناسب به کار می‌بست. در عین حال در مسیر تربیت و پرورش فکری و اخلاقی افراد، به سان پیامبر اعظم(ص) از حقوق خود و جسارت‌های افراد در اوج قدرت می‌گذشت و ناسزای معاندان جاهل را به جای اینکه به محکمه قضاوت بکشاند، با خود به مسجد می‌برد و صمیمانه از خدا برای چنین افرادی طلب مغفرت، و برای هدایت ایشان دعا می‌کرد. آن حضرت برای بیداری و هوشیاری مربیان در مسیر تربیت افراد، خطاب به امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید:

« پس اگر یکی از شما مرتکب خطایی شد، عفو و تغافل همراه با توازن و به تناسب خطا، از تنبیه و زدن فرد ـ البته برای کسی که عاقل است ـ بهتر و برتر است».[26]

البته آن حضرت برای تعدیل در برخوردها با این اعتقاد که گاهی، بخشیدن یک فرد تبهکار برای فرد و جامعه مضر و فساد آور است، به تعیین حدود و مرزهای تشویق و تنبیه متربّیان پرداخته، فرمودند:

«نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک پایه باشند که آن، نیکوکاران را در نیکویی بی‌رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وا می‌دارد. پس هر یک از ایشان را به آنچه عمل کرده است، جزا بده».[27]

نکته شایان توجه دیگر در این روش آن است که حضرت علی(ع) بر اساس کرامتی که برای انسان‌ها قائل بودند، همواره تأکید می‌کردند که با انسان خطاکار در مرحله اول از روی رأفت و کرامت رفتار کنید و به منظور بیداری و تحرّک انسان‌ها بر اساس همان غیرت و روح کرامتش وارد عمل شوید؛ چنان که خود در خطاب به تمام وجدان‌های خفته می‌فرماید:

«بزرگوارتر از آن باش که به پستی دنیا تن دهی؛ هر چند تو را به مقصود برساند؛ زیرا نمی‌توانی در برابر آنچه از شخصیت خود که در این راه از دست می‌دهی، جایگزینی به دست آوری. بنده دیگری مباش؛ در حالی که خدایت آزاد آفریده است».[28]

به راستی، خداوند برای حفظ کرامت انسان‌ها، آنان را از هر گونه هدف و روشی که به کرامتش لطمه بخورد، بازداشته و از این رو، می‌بینیم که حضرت علی(ع) بدین طریق به افراد منزلت می‌بخشید و آنها را با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری به تربیت خودشان وامی‌داشت تا ضمن حفظ عزّت و کرامت خود، به سراغ تخلّفی نروند و به عجز کشیده نشوند؛ بلکه متوجه شخصیت کریمانه خویش باشند و در سایه‌سار آن از پستی‌های گناه به بلندای قلّه تقوا پناه آورند.

نتیجه

1. هر یک از روش‌های مذکور در تعلیم و تربیت اسلامی برای هر فردی تعریف و جایگاه خاصی می‌یابد که خداوند متعال و پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی(ع) همه این روش‌ها و راه‌ها را در مقام بیان و عمل به ما نشان داده‌اند.

2. چگونگی تطبیق شرایط و مقتضیات افراد به تناسب شاخصه‌های مذکور و نیازمند درک ظرفیت‌ها در افراد است و فهم این امر بر عهده مربیان از جمله پدر، مادر و معلم است که بر اساس توانایی و درایت خاص، با شناخت توانایی‌های افراد و متناسب با محور‌های عملی راه کارهای بیان شده، وارد عرصه عمل می‌شوند.

3. در کاربرد روش‌ها در مسیر تربیت اسلامی، حتماً باید به مسئله کرامت و شخصیت انسان‌ها توجه و تعدیل در برخوردها اعمال شود.

امام معصوم(ع) که خود، اسوة تربیت و انسان کامل در امر تربیت است، از حضرت حق کمک می‌طلبد.

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «من هر شب برای سعادت فرزندانم دو رکعت نماز می‌خوانم».4 کیفیت این نماز این‌گونه است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سورة «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سورة« إذا جاء نصرالله» می‌باشد.

علی(ع) می‌فرمایند: «هیچ ارثی بهتر از ادب نیست».5 شما اگر ثروت زیادی برای فرزند بی‌ادب بگذاری آن را در جهت گناه صرف می‌کند. پس این سرمایه را در راه ادب و تأدیب فرزندان به کار ببرید که آدم با ادب نه تنها مورد عنایت حضرت حق است بلکه جامعه از وجود او سود و بهره می‌برد.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «اگر خدا دو روز به شما عمر داد یک روز آن را ادب یاد بگیرید و یک روز ادب را به کار ببرید».6

کار انبیای الهی کار تربیتی بوده است فعل خدا هم تربیتی است. شما در روز ده مرتبه خدا را سپاس و تشکر می‌کنید که خدایا تو را شکر می‌کنم که تو مربی من هستی. «الحمد لله ربّ العالمین».

آنچه بشر از اوّل خلقت حضرت آدم تا کنون چوب خورده از آدم‌های بی‌ادب در طول تاریخ بوده است.

در دهة گذشته صدام یک آدم بی‌تربیت ولی امام(ره) یک فرد تربیت شده در مکتب اسلام بود.

قرآن کریم در سوره فرقان،آیه 74 می‌فرماید:

«ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّیاتنا قرة اعین...»؛ عبادالرحمن کسانی هستند که می‌گویند: خدایا از همسران و فرزندانمان به ما آن مرحمت فرما که مایة روشنی چشممان باشند.

در سورة ابراهیم آیة 40، می‌فرماید:

ربّ اجعلنی مقیم الصّلوة و من ذرّیّتی؛ خدایا مرا نمازگزار قرار بده و فرزندانم را نیز.

در آیة 128 سوره بقره:

«ربّنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذرّیّتنا امّةً مسلمةً لک؛ خدایا مرا فرمانبردار خود ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خود گردان».

و در سوره آل عمران آیة 38:

«ربّ هب لی من لدنک ذرّیةً طیّبةً انّک سمیع الدّعاء؛ خدایا مرا به لطف خویش فرزندی پاک‌سرشت عطا فرما؛ همانا تو شنوای دعایی».

از خدا جوییم توفیق ادب

بی‌ادب محروم ماند از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش بر همه آفاق زد

وقتی با نمونه‌ای انحراف در اجتماع، حتی در سنین خردسالی، مواجه می‌شویم، سؤال این است که آیا این افراد در بدو تولد دچار این رفتارهای ضدّ اجتماعی و ناهنجاری‌ها بود یا در بستر و مصدر تربیت دچار مشکل شدند. هلی سیوس از متخصصان علوم تربیتی  می‌گوید:« بچه‌ها نادان متولد می‌شوند ولی نه ابله، شمایید که اینان را به بلاهت می‌کشانید».

2. اجر اخروی و ثواب تعلیم و تربیت

براساس روایات ما هیچ کاری در عالم وجود به اندازة تربیت ثواب و اجر اخروی ندارد. اگر همة مردم همت خود را صرف تربیت فرزندان‌شان نمایند می‌توان به وجود جامعه‌ای سالم که زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی(ع) بشود امید داشت.

ثواب تربیت در بعضی روایات آن‌قدر ذکر شده که ارزش یک انسان با ادب و هدایت یک انسان گمراه برابری با همة عالم دارد.

در مأموریتی که امیرالمؤمنین(ع) می‌رفتند، وقتی خدمت پیامبر آمدند، پیامبر(ص) فرمودند: «یا علی اگر یک نفر به وسیلة تو مسلمان و هدایت شود، بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست». معاویه بن عمار از امام صادق(ع) راجع به کسی از شیعیان که احادیث اهل بیت(ع) را نقل کند و باعث آرامش دل مردم گرددپرسید، امام صادق(ع) فرمود: «مقام این فرد از هزاران عابد بالاتر است».7

تربیت آن‌قدر اهمیت دارد که از خون شهید بالاتر است. چون شهید در اثر تربیت عالمان دینی به این مقام رسید.

«من أحیاها فکأنّما احیی الناس جمیعاً؛9 هر کسی نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همة مردم را حیات بخشیده است».

3. وظیفة منتظران امام عصر(ع) در تربیت نسل حاضر و آینده

چیزی که این مقاله به آن بیشتر می‌پردازد، وظایف والدین در تربیت نسل حاضر و نسل آینده است.

منتظران واقعی کسانی هستند که همة همت خود را صرف تربیت فرزندان خود می‌نمایند. اینکه در روایت از قول امام معصوم(ع) نقل شده است: «بالاترین عبادت انتظار فرج است».10

آیا واقعاً منتظران واقعی امام زمان(ع) خود و خانوادة خود را آمادة پذیرش آقا کرده‌اند؟

آیا خصلت انتظارمعطوف به تربیت نیست؟

4. اهداف تربیت

هدف تربیت، ایجاد انسان‌های متدین، با تقوا، دین‌باور، مسئولیت‌پذیر و مردم‌گرا و به عبارت دیگر رسیدن به قرب الی الله است.

هدف تربیت، ساختن انسان‌های مفید برای جامعه است نه افراد مهم. اشکال تربیتی والدین ما این است که می‌خواهند فرزندانشان آدم‌های مهم باشند نه مفید.

افرادی مفید هستند که نفعشان به جامعه می‌رسد اما افراد مهم، گاهی برای جامعه مضر بوده‌اند. هدف تربیت، ساختن انسان‌هایی است که باعث آبروی امامان معصوم باشند. لذا در آیة 74 سورة فرقان می‌فرماید:

« و اجعلنا للمتّقین إماماً؛ خدایا ما را پیشوای اهل تقوا قرار بده.»

به عبارت دیگر، انسان باید چنان ساخته شود که با دوری از رذایل و آلودگی‌ها، استعدادهای عالیة روحی و ملکوتی‌اش شکوفا شده و چنان به کمالات علوی و فضایل ملکوتی آراسته گردد که استعداد و لیاقت قدم‌نهادن در آستان قرب ربوبی را کسب و با وصال به حق، به سعادت جاویدان برسد؛ سعادتی که شرح آن در قالب الفاظ نگنجد و به وصف و بیان نیاید. لذا سعدی می‌گوید:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت

بدر آی تا ببینی طیران آدمیت

علی محمد رفیعی محمدی

ماهنامه موعود شماره 93

تهذیب و تربیت قرآنی درسیره معصومین

امروزه ما وراث جهانی پر از ناکامیها ، شکست ها ، بیمناکی ها و سرخوردگی ها هستیم ، کنار نهادن عقل و خرد و پیروی از امیال درونی ، غرایز حیوانی و خودخواهی ها ، انسان هایی بی رحم ، بی منطق و تخریب گر ساخته است . وجود این همه بی عدالتی ، سرگشتگی ، جنگ و بسیاری از رفتارهای غیر عقلانی ، موید این امر است که بشر امروزی قبل از هر چیز به تربیت کردن نیاز دارد . در اهمیت تربیت در اسلام همین بس که در قرآن مجید از یکی از اهداف عالیه بعثت پیامبران به عنوان تزکیه ( تربیت ) نام برده شده است . تربیت در اسلام با معانی و تعابیر مختلفی به کار رفته است . در یک تعبیر ، تربیت به معنای رسیدن به رشد است . آیه 1 سوره ی جن ناظر بر این تعبیر است . در این آیه هدف قرآن هدایت به حق و کمال عقلی است . آیات دیگری مانند 256 سوره بقره ، 10 سوره جن و 10 سوره ی کهف نیز ناظر بر همین معنا از تربیت هستند . در جای دیگر قرآن مانند آیات 29 و 38 سوره غافر ماموریت پیامبر اسلام هدایت به راه کمال ذکر شده است . هدایتی که در آن فرد ، در راه مستقیم ( صراط المستقیم ) گام بر می دارد . در سوره ی آل عمران آیه 164 آمده است که همانا خداوند بر افراد با ایمان منت نهاد و برای آنان پیامبری را مبعوث کرد تا آنان آیات الهی را تلاوت کنند و انسانها را از آلودگیها برهانند ( تزکیه کنند ) و به آنها کتاب و حکمت بیاموزند . و یا در نهج الفصاحه ، پیامبر اکرم (ص) می فرماید : " من برای به کمال رساندن خوبیهای اخلاق مبعوث شدم " بنابراین تزکیه نفس باعث رستگاری می شود و تربیت باعث به کمال رسیدن ابعاد معنوی و شخصیتی انسانها می گردد . در این میان پرمعناترین تعبیر از تربیت اسلامی همان تعبیر به تزکیه است . در آیه دوم سوره جمعه ، هدف از بعثت رسولان و پیامبران آگاه ساختن انسانها از نشانه های الهی ، تزکیه آنها و علم آموزی به آنها عنوان شده است . این سه هدف بزرگ الهی جز برترین اهداف تربیت اسلامی است ( مکارم شیرازی ، 1367 ) هدف اول یعنی آگاه ساختن انسانها به نشانه های الهی جنبه ی مقدماتی دارد و در آن سعی می شود کودک با رشد گیرنده های حسی خود مخصوصا دیدن و شنیدن بتواند به تفکر و تاملی درست
در عالم خلقت برسد . در مرحله ی بعد کودک یاد می گیرد که از انجام رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی بپرهیزد و فضائل و کمالات انسانی را در خود رشد دهد . در مرحله ی سوم و آخرین مرحله ی تربیت ، کودک شروع به علم آموزی می کند تا بیشتر از پیش رو به سوی کمال برود . تربیت اسلامی جامع است از این نظر که شامل پرورش جسم ، روح ، فرد و جمع ، دینا و آخرت می شود ( احمدی ، 1364 ) تربیت در اسلام تنها انجام مناسک دینی نیست . بلکه پروراندن هر صفت و کمالی است که انسان به عنوان جانشین خدا بر زمین و انسان به عنوان انسان باید دارا باشد . آیات ، روایات و تصویه های دینی متفاوتی را می توان یافت که در آن نه تنها به عبادت و انجام مراسم دینی توصیه شده است بلکه کسب کلیه فضایل و دوری از هر حیوان صفتی سفارش شده است . از دیگر ویژگیهای تربیت اسلامی این است که تمامی تلاشهای تربیتی یک مسیر را دنبال می کنند و آن عبادت و بندگی خدا و تسلیم رضای او بودن است . این ویژگی مخصوص تربیت اسلامی است و در هیچ یک از مدلهای تربیتی وجود ندارد . در بهترین روشهای تربیتی فرد خدمتگزار جامعه است و هدف والاتری وجود ندارد . از ویژگیهای دیگر تربیت اسلامی تاکید آن بر تربیت شناختی است . آنقدر که در تربیت اسلامی بر پرورش تفکر و علم آموزی تاکید شده است در هیچ یک از مدلهای تربیت چنین سفارش نشده است .

بررسی هدف های تربیتی اسلام از منظر علمای علوم تربیتی :

هدفهای تربیتی در اسلام از نظر شریعتمداری عبارتند از : تقوی و پرهیزگاری ، آموزش حکمت ، پرورش عدالتخواهی ، تکامل انسان، استقلال فردی ، پذیرش مسئولیت فردی ، تغییر رفتار ، احترام به انسان ، ایمان به صلاحیت مردم ، پرستش خدا ، برادری و همکاری ، دوستی با ملل دیگر و پرورش روح اجتماعی . پس می توان گفت یکی از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی شناخت خود و پیرامون خود است . فرزندانمان را باید به گونه ای تربیت کنیم که مشتاقانه در پی کشف خود و محیط خود برآیند . ما می توانیم به روش بسیار دقیق و هوشمندانه آن را هدایت نمائیم مسلماً اگر این نهاده درونی نتواند به درستی رشد یابد ما در اهداف تربیتی خود دچار شکست شده ایم . برای تربیت و رشد این نهاده باید سعی کنیم از ابتدا کودک را مشتاق به بررسی و پویش اطراف خود نمائیم . ما می توانیم با جواب دادن به پرسشهای او با حوصله و سعی بیشتر او را برای طرح پرسشهای دیگر به حرکت وا داریم پس شناخت خود و پیرامون خود می تواند از اولین اهداف تربیتی باشد که از ابتدای تولد می توان به آن پرداخت . آموزشهایی که در این مرحله به کودک داده می شود باید در برگیرنده ی شناخت کودک از حقوق خود و دیگران باشد . کودک یاد می گیرد که به دیگران احترام بگذارد. حق خود را در قبال جامعه و میحط زیست ادا کند . یاد بگیرد که فکر کند و مهارتهای تفکر را بیاموزد و بتواند رابطه ای انسانی با دیگران برقرار سازد . در مرحله ی بعد که هفت سالگی شروع می شود ، بیشترین تاکید بر تربیت دینی است . کودک یاد می گیرد که مناسک دینی را انجام دهد . دین خود را بشناسد و هر آنچه به او از طرف دین امر شده است ، انجام دهد و از آنچه که از آن نهی شده است، دوری گزیند . این مرحله توأم است با شروع تعلیم و تربیت رسمی که در آن مرحله سوم از تعلیم و تربیت اسلامی که همان یاددهی علم و حکمت است آغاز می شود . در این مرحله است که شناخت و آگاهی های فرد از خود و جهان و همچنین آفریدگار جهانیان به مرتبه ای رسیده است که بتواند از روی آگاهی به سوی شکوفایی گوهر انسانی خود قدم بردارد . بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که در تعلیم و تربیت اسلامی یک هدف
اساسی وجود دارد و آن حرکت انسان به سوی خداست . روشهای تربیت اسلامی در قرآن به روشهای گوناگون تربیت اشاره شده است . یکی از آن روشها که اتفاقا در روان شناسی مدرن امروزی نیزکاربرد دارد ، روش تشویق و تنبیه است . مکررا در قرآن می بینیم که خداوند انسانها را به دادن پاداش در مقابل نیکی ها و مبتلا ساختن آنها به عذاب در مقابل بدیها اشاره دارد . این روش در روان شناسی بسیار رایج است .در این روش برای تغییر و اصلاح رفتار می توان با دادن پاداش و یا تنبیه کردن انسانها را واداشت تا رفتار بخصوصی را ارائه دهند و رفتار دیگر را سرکوب نمایند . تفاوت روش تشویق و تنبیه قرآنی و روان شناسی امروزه در این است که تنبیه یا تشویق خداوند اکثراً به دنیا دیگری واگذار شده است . اگر چه در این دنیا نیزتا حدودی تشویق و تنبیه وجود دارد ولی در روان شناسی بلافاصله بعد از رفتار خاصی تشویق و تنبیه صورت می گیرد . با این حال می توان از هر دو روش قرآنی و روان شناسانه برای تربیت افراد استفاده نمود . روش دیگری که در تربیت اسلامی وجود دارد و مکررا به آن اشاره شده است . الگوگیری از سیره پیامبران و اولیا خداست . خداوند رفتار رسول اکرم (ص) را اسوه حسنه برای مردم می شمارد تا از آن الگو گیرند . در روان شناسی مدرن نیز از این روش مخصوصا برای فراگیری رفتارهای اجتماعی استفاده شایانی می شود . الگو باید ویژگیهای به خصوصی داشته باشد تا مورد الگوگیری قرار بگیرد . این ویژگیها شامل جنسیت ، سواد ، موقعیت اقتصادی ، اجتماعی ، ویژگیهای شخصیتی ، سن و از این قبیل است . توجه به این ویژگی ها می تواند این روش تربیتی را کارآمدتر سازد . روش دیگر تربیت در اسلام روش تذکر است . ذکر به معنای یادآوری است . به این معنا که ما ، چیزی را که قبلا فرد یاد گرفته است،با بیان صفتی از آن ، به او گوشزد می کنیم.این روش صرفا موقعی موثر است که فرد چیز را قبلا یادگرفته باشد. در این صورت نیازی به استفاده از تنبیه نیست بلکه یادآوری آنچه فراموش کرده کافی است . گاهی این روش می تواند به صورت امر به معروف و نهی از منکر صورت بگیرد که نوع دیگری از تذکر دادن است . از دیگر روشهای تربیت السامی می توان روش " بیان داستان " را نام برد . در قرآن بسیاری از داستانهای عبرت آموز وجود دارد که هر یک می تواند انقلابی در درون انسانها ایجاد نماید . روش داستانی روش استفاده از تجربیات دیگران به جای تجربه فردی است .
این روش مخصوصا در سنین نوجوانی بسیار کاربرد دارد . چرا که در این سن ، نوجوان می تواند روابط منطقی بین پدیده ها را به طور ذهنی درک نماید ولی کاربرد آن در کودکان نمی تواند موثر باشد . روش دیگری که باز در قرآن نیزبه آن اشاره شده است روش محاسبه نفس است . این روش که در آن فرد به باز نمودن اعمال خویش طی دوره مشخصی می پردازد ، در روان شناسی مدرن نیز کاربرد فراوانی دارد . این روش از جمله روشهای شناختی تعلیم و تربیت است که امروزه به آن خود جهت دهی یا خود نظم دهی می گویند . از طریق این روش می توان به افراد یاد داد تا خود ، رفتارها و اعمال خود را تحت نظر بگیرند و آنها را کنترل نمایند . به این وسیله به عوض اینکه از بیرون به کنترل افراد بپردازیم ، خود آنها را مسئول اعمال خودشان قرار می دهیم . البته روشهای دیگری نیز در تربیت اسلامی وجود دارد که نویسندگانی مانند ( تهرانی ، 1376 ) به آنها اشاره داشته اند مانند روش محبت ، روش موعظه ، روش توجه و روش ابتلا و امتحان. ما از ذکر این روشها به جهت طولانی تر شدن بحث خودداری می نمائیم . هر چند بعضی از آنها در دل روشهای ذکر شده مستتر است ، مانند روش محبت که باید در تمامی روشهای تربیتی اعمال گردد . روش موعظه می تواند به صورت ذکر یا
داستان سرایی نیز صورت پذیرد و روش توبه که روش کاملا فردی است و ابتلا به امتحان الهی نیز از روشهایی است که خداوند در قبال بندگان خود به کار می برد .
نظام تعلیم و تربیت پیامبر اعظم (ص) بهترین و مناسب ترین زمینه وحدت مسلمانان جهان است ، چون مورد قبول همه امت اسلامی هست و هر کس به خدا و قرآن عقیده داشته باشد ، تعالیم پیامبر (ص) را باور داشته و بر آن پایبند است . اگر اندیشمندان مسلمان به نظام تربیتی پیامبر (ص) عمل کنند ، همه اختلافهای مذهبی و گروهی بر طرف و اتحاد واقعی در میان امت اسلامی حاکم می گردد .
آنچه در نظام تربیتی پیامبر اعظم (ص) مهم است ، ضمن عمل به دستورالعمل های تربیتی آن بزرگوار ، ترویج و تبلیغ آموزه های نبوی است . مهمترین مسئولیت آنان دعوت مردم به اتحاد و هماهنگی بر اساس تعالیم پیامبر اسلام (ص) و نادیده گرفتن عوامل اختلاف و تفرقه امت اسلامی است . اگر علمای شیعه و سنی در کشورهای اسلامی به سوی وحدت واقعی حرکت کنند ، مناسب ترین روش و راهکار ، شناخت نظام تربیتی پیامبر اعظم (ص) و عمل و ترویج معارف نبوی در میان جوامع مسلمان و به خصوص نسل جوان است که در کمترین زمان ممکن ، نتیجه مطلوبی خواهد داشت .

روشهای تربیتی رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم )

1 ـ اصل هماهنگی تربیت و فطرت انسانی :

در این روش ، شکوفاسازی و پرورش متربیان مدنظر است ، به کارگیری این روش مستلزم این است که برنامه ریزی های تربیتی به گونه ای باید هدایت شود که به تحقق این مهم بینجامد .

2 ـ اصل توحید محوری :

دومین اصلی که از مبانی تعالیم انبیا به روشنی قابل دستیابی است ، اصل توحید محوری و یگانه پرستی است که همواره اساس دعوت پیامبران بوده است . پیامبر خاتم (ص) به عنوان آخرین فرستاده خدا ، مانند انبیای سلف ، توحید را مبنای تعلیم و تربیت خویش قرار داد و بر این اساس تبلیغ دین کرد . تمام فعالیتهای پیامبر ، به ویژه اساس تعلیم و تربیت آن حضرت بر محور اصل توحید استوار بود .

3 ـ اصل آخرت گرای ی:

اصل آخرت گرایی به معنای دست کشیدن از دنیا نیست . بلکه منظور از آن بهره گیری درست از مادیات دنیا است که نحوه ی استفاده از آن زمینه ساز زندگی آخرت خواهد . رسول خدا (ص) می فرماید : « دنیا کشتزار جهان آخرت است » هیچ کس نمی تواند در آخرت محصول خوبی برداشت کند ، مگر اینکه در دنیا بذر خوب پاشیده باشد .

4 ـ اصل کرامت انسانی :

کرامت به معنای شرافت ، اصالت ، بزرگ منشی و نیک سیرتی است که حاصل بهره مندی فطری و ذاتی یک موجود باشد . خداوند آدمی را از بهره مندیهای درونی ویژه ای ، چون عقل و اراده و اختیار برخوردار ساخته که موجب کرامت او شده است . تکریم و تعزیر متربی از اساسی ترین اصول تربیت است ؛ زیرا اساس تربیت بر کرامت و عزت مندی است . پیامبر (ص) می فرماید : « مبادا فردی از مسلمانان را کوچک شمرده و تحقیر نمایید ؛ زیرا کوچک آنان هم در نزد خدا بزرگ است » .

5ـ اصل توجه به تفاوت های فردی :

تفاوتهای فردی ناشی از سرشت و فطرت انسانی است که نظام توحیدی و جاودانگی انسان هم موافق
و مقتضی آن می باشند ؛ تفاوتهای فردی به عنوان یک اصل در تعلیم و تربیت همه انبیا وجود داشته و بر اساس آن مشی می کردند . پیامبر خدا (ص) می فرماید : « ما جماعت انبیا مامور شدیم که با مردم بر میزان عقل شان سخن بگوییم » .

سیره تربیتی امام علی ( ع)

1 ـ الگوی عملی بودن :

به نظر می رسد مهمترین و کارآمدترین روشی که ائمه (ع) در تربیت اخلاقی فرزندانشان به کار می گرفتند ، رفتار عملی آنان بود . آنها خود الگوی کامل و مطمئن اخلاقی برای فرزندانشان بودند . اعمال و رفتارشان هر لحظه در منظر فرزندان قرار داشت و فرزندان با دیدن آنها مشق زندگی می گرفتند . سیره تربیتی علی (ع) مملو از رفتارهای عملی است که برای همه سرمشق بود .

2 ـ موعظه :

پند دادن یکی از روشهای اخلاقی است که درسیره ی تربیتی علی (ع) بسیار دیده می شود ،آن حضرت در فرصتهای مناسب فرزندان خویش را پند می داد و دلهای پاک و نورانی را نورانی تر می ساخت. روش تربیتی موعظه چنان در سیره تربیتی آن حضرت مهم بود که حتی در بستر شهادت از آن بهره جست .

3 ـ یاد مرگ و قیامت :

از جمله روشهای تربیت اخلاقی ، یاد مرگ و قیامت است . یاد مرگ و قیامت موجب می شود انسان از آرزوهای مادی جدا گردیده ، به گناه تن ندهد به خصوص فرزندانش را به فراموش نکردن آن توصیه می فرمود . حضرت ضمن نامه ای به امام حسن (ع) می فرماید : « فرزندم ! فراوان به یاد مردن باش و به یاد موقعیتی که در آن قرار می گیری و پس از مردن بدان روی می کنی تا چون بر تو درآید ، ساز خویش را آراسته و کمر خود را بسته باشی چنان نباشد که ناگهان مرگ تو را دریابد و بر تو چیره گردد » .

4 ـ تربیت اجتماعی :

تربیت اجتماعی از ابعاد مهم تربیت در نظام تربیتی اسلام است .اسلام دین عزلت گزینی و فردگرایی نیست بلکه علاوه بر توجه به امور فردی ، به مسایل اجتماعی نیز توجه ویژه دارد و این یکی از امتیازهای بزرگ دین خاتم است . در سیره معصومان (ع) ، به ویژه امام علی (ع) ، تربیت اجتماعی از جایگاهی ویژه و با اهمیت برخوردار است . مراد از تربیت اجتماعی مجموعه دیدگاه ها در زمینه ی روابط اجتماعی و نیز رفتارهای عملی است که امام علی (ع) فرزندانش را به آن سفارش می کرد

الف ) تربیت اجتماعی در خانه :

آغاز تربیت اجتماعی از جامعه کوچک خانواده است و فرزندان نخستین برخوردهای اجتماعی را در درون خانه تجربه می کنند . رفتار با پدر ، مادر ، برادران و خواهران ابتدایی ترین ارتباطات اجتماعی فرزندان است .
مهمترین و کارآمدترین روشی که ائمه (ع) در تربیت اخلاق فرزندانشان به کار می گرفتند ، رفتار عملی آنان بود . در سیره ی تربیتی امام علی (ع) این نکته مورد توجه بود و آن
حضرت با ایجاد رابطه اجتماعی صحیح میان فرزندان خود به تربیت اجتماعی آنان اقدام می فرمود . در روایت آمده است : امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع) فرمود : « شما را به تقوای الهی و گرایش و رغبت به آخرت و زهد در دنیا سفارش می کنم . بر آنچه از دنیا از دست داده آید ، تاسف نخورید ، کار خیر انجام دهید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید » . سپس فرزندش محمد را صدا زد و فرمود : « آیا آنچه را به برادرانت سفارش کردم شنیدی ؟ » او گفت : « آری ، فرمود : « شما را نیز به آنها سفارش می کنم . بر تو باد به نیکی به برادرانت امام حسن ( علیه السلام ) و امام حسین (ع) و رعایت احترام آنها و شناخت فضل و مقام آنان . بدون نظر آنان کاری انجام مده » .

ب ) تربیت اجتماعی خارج از خانه :

فرزند در خارج از خانه با اجتماع سر و کار دارد و در پرتو این ارتباط به زندگی اجتماعی خود استمرار می بخشد . از این رو نیازمند برقراری ارتباط سالم و عاطفی با دیگران است . علی (ع) در هنگام احتضار ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و محمد بن حنفیه و سایر فرزندان خود را جمع کرد و در پایان وصیت خویش فرمود : « یا بنی عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا الیکم و ان فقدتم بکو علیکم » .
با مردم به گونه ای معاشرت و ارتباط داشته باشید که اگر از نظرشان دور شدید دل در هوای شما داشته باشند و اگر مردید، شدید بر شما بگریند .

5 ـ میزان و معیار رابطه درست با دیگران :

امام علی (ع) در سیره ی تربیتی خویش برای برقراری ارتباط درست و سالم با دیگران و نیز برخورد با آنها معیار و ملاک کلیدی را به فرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است : « یا بنی اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک ... » فرزندم ! خود را میان خویش و دیگری میزان قرار ده ، پس آنچه را برای خود دوست می داری ، برای غیر خود نیز دوست داشته باش و آنچه را برای خود خوش نداری ، برای دیگری نیز خوش مدار ؛ ستم نکن چنانکه دوست نداری به تو ستم شود ، و نیکی کن چنانکه دوست داری به تو نیکی کنند ... » .

6 ـ تربیت جسمانی :

در سیره ی تربیتی معصومان (ع) تربیت جسمانی و حفظ تندرستی مورد توجه واقع گردیده ؛جسم مرکب روح و حفظ سلامتی جسم ، مقدمه سلامتی روح تلقی شده است . از این رو تغذیه مناسب و رعایت نکات بهداشتی در سیره ی تربیتی حضرت علی (ع) مورد توجه ویژه قرار گرفته است .

الف ) تغذیه :

تغذیه مناسب یکی از عوامل تداوم سلامت انسان است و برای کودکان و نوجوان اهمیت ویژه ای دارد . برای کودک شیر مادر با برکت ترین ماده غذایی است . علی (ع) می فرماید : « مامن لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من لبن امه » برای نوزاد هیچ شیری با برکت تر از شیر مادر نیست » .

ب ) رعایت نکات بهداشتی :

علاوه بر تغذیه سالم و مقوی ، رعایت نکات بهداشتی چه در هنگام غذا خوردن و چه در تداوم سلامتی کودک نقشی مهم دارد ، حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : آیا نمی خواهی چهار صفت به تو آموزم که از پزشک و دارو بی نیاز شوی ؟ عرض کرد : آری . حضرت فرمود : هرگز بر سر غذا منشین مگر اینکه گرسنه باشی و از غذا دست مکش مگر اینکه هنوز به غذا اشتها
داشته باشی . در جویدن غذا خوب دقت کن و در وقت خواب خود را از فضولات فارغ ساز . اگر این دستورها را به کار بندی ، از پزشک بی نیاز خواهی شد » .

شیوه های تربیت فرزندان در سیره و کلام امام علی (ع) :

الف ) شیوه محبت :

برای کودکان در آغوش گرفتن و بوسیدن و برای بزرگترها دادن هدیه و اظهار محبت زبانی از مناسب ترین شیوه هاست . علی (ع) می فرماید : « هر که فرزند خود را ببوسد ، برای اوپاداش و حسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند ، خداوند در روز قیامت او را شاد خواهد فرمود

ب ) شیوه احترام به شخصیت فرزند :

شیوه احترام به شخصیت فرزند واگذار کردن مسئولیت به او است . احترام به فرزند و تکریم شخصیت او ، اعتماد به نفس را در وی تقویت می کند و او را برای انجام مسئولیتهای مهم فردی و اجتماعی آماده می سازد . از سوی دیگر ، سرزنش زیاد فرزند ، آتش لجاجت و دشمنی را در او شعله ور می سازد . علی (ع) در این زمینه می فرماید : « الا فراط فی الملامه ی یثبت نار اللجاجه » زیاده روی در سرزنش ، آتش لجاجت را در فرد روشن می کند » .

ج ) شیوه تشویق و تنبیه :

از شویه های مسلم تربیتی ، تشویق و تنبیه است . تشویق عامل برانگیزاننده و تنبیه عامل بازدارنده است . حضرت علی (ع) شیرین کاری کودکش را با بوسیدن و در آغوش گرفتن وی پاسخ داد و تشویق کرد . البته فرزندان تربیت یافته علی (ع) به ویژه دو فرزند معصومش حسن و حسین (ع) به تنبیه نیاز نداشتند . اما در مواردی که مساله ای بسیار مورد اهتمام علی (ع) بوده و فرزندان آن حضرت ترک اولی انجام می دادند ، آن حضرت موضعی سختگیرانه و انعطاف ناپذیر داشته اند و گاهی فرزندان خود را تهدید می نمودند ؛ برای نمونه در امور مربوط به بیت المال که بسیار برای آن حضرت مهم می نمود ، آنگاه که فرزندان در مورد آنها احتیاط نمی نمودند و موجب ترک اولی می شدند ، حضرت بسیار سخت می گرفتند .

د ) شیوه ی الگویی :

شیوه ی الگویی نیز از شیوه های مهم تربیتی است زیرا در پرتوی آن شخصی تربیت شده با نصب العین قرار دادن رفتار و کردار الگوها ، آنها را نیز در خود ایجاد نموده و به تدریج درونی می کند . این شیوه تربیتی امام علی (ع) از اهمیت زیادی برخوردار است و آن حضرت به دو طریق از این شیوه تربیتی فرزندان خود بهره می جستند : یکی از طریق معرفی نمودن الگوهای مطمئن و دیگری الگو بودن خودشان برای آنان .

هـ ) شیوه ی همراه کردن امور دینی با خاطرات خوشایند :

یکی از شیوه های جالب توجه در تربیت دینی فرزندان همراه نمودن امور دینی و معنوی با خاطرات خوشایند برای آنان است . بدین صورت که رفتارها و آداب دینی و مذهب را در یک فضای مطبوع و همراه با ایجاد خوشایندی و مطلوبیت به فرزندان القاء نمود . برای نمونه ، هنگامی که فرزند را همراه خود به نماز جمعه می بریم حتی الامکان در آنجا برای آنان هدیه تهیه نماییم و یا آنا را بیشتر در مجالس ائمه ( ع) که همراه با شادی است .

شیوه های تربیتی حضرت زهرا (س) :

حضرت زهرا (س) با همفکری و همکاری پیامبر (ص) و علی (ع) زیباترین نام ها را برای فرزندان خود انتخاب نمود و از این جهت ، حقی که بر ذمه داشت به بهترین شکل ممکن ادا کرد .

اعتقاد به عقیقه :

عقیقه (قربانی) و صدقه از مستحباتی است که در اسلام ، تاکید زیادی بر آن شده است . نقل شده است که فاطمه (س) هر گاه صاحب فرزندی می شد ، برای آنها گوسفندی عقیقه می داد ، سپس روز هفتم ، سرشان را می تراشید و برابر وزن موهای آنها نقره صدقه داده ، برای قابله و همسایه ها هدیه می فرستاد و دیگران را در شادی خود سهیم می کرد. یکی دیگر از سنت های جاری در زندگی صدیقه کبری (س) گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود . آن حضرت به خوبی می دانست که باید کودک را از همان لحظات اول زندگی با کلماتی چون الله ، محمد ، نماز و ... آشناکرد که این آشنایی ، به یقین در جهت گیری تمایلات روحی او به ملکوت اعلا اثر خواهد گذاشت .

عواطف مادری و نقش آن در تربیت فرزند :

حضرت فاطمه (س) که خود از سرچشمه ی محبت و عطوفت رسول خدا (ص) سیراب گشته و قلبش کانون محبت به همسر و فرندان خود بود در این جهت نیز وظیفه ی مادری خود را به بهترین شکل ، انجام می داد .سلمان می گوید : روزی فاطمه زهرا (س) را دیدم که مشغول آسیاب بود . در این هنگام ، فرزندش حسین گریه می کرد و بی تاب بود . عرض کردم ، برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم ؟ ایشان فرمود : من به آرام کردن فرزندم اولی هستم ، شما آسیاب را بچرخانید .

توجه به نیازهای کودک :

فاطمه زهرا (س) شکم فرزندانش را به قیمت گرسنگی خود ، سیر می کرد .
زمانی که مسلمانان به علت کمبود آب ، سخت در مضیقه بودند ،فاطمه (س) حسن و حسین (ع) را نزد پیامبر (ص) برد و عرض کرد : ای رسول خدا ! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگی در توان آنها نیست . پیامبر (ص) که نگرانی دخترش را در این رابطه ، به جا و به موقع دید ، زبان مبارکش را در دهان حسن و حسین (ع) قرار داد و با تر کردن دهان آنها ، حضرت زهرا را از نگرانی در آورد و آن دو طفل کوچک را نیز از تشنگی مفرط نجات داد .

بازی و تحرک :

در شیوه ی تربیت حضرت زهرا (س) جایگاه خاصی داشت ، تحرک و بازی کودکان بود . این فعالیت و تکاپو به قدری برای سلامتی و رشد مناسب کودک ، ضروری است که حتی برای تشویق آنها به تحرک و بازی ، بزرگترها نیز باید تن به بازی و جست و خیز بدهند .
حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) در خانه به بازی بچه ها توجه کافی مبذول می داشتند و همین امر ، موجب شادابی و نشاط روزافزون آنها می شد . در مقابل ، خانه هایی که برای کودک ، محیط مناسب و دلنشین برای بازی و تحرک نیست ، در روحیه و شخصیت اعضای خردسال آن خانه ، اثر نامطلوبی دارد ، نباید فراموش کرد که تحرک و بازی ، اقتضای طبیعت و سن کودک است و پدر و مادر وی وظیفه دارند شرایط و لوازم این مهم را برای کودکان خود فراهم سازند . حضرت فاطمه (س) از همان دوران کودکی با فرزندانش همبازی می شد ، و به این نکته نیز توجه داشت که در بازی ، نوع الفاظ و حرکات مادر ، سرمشق کودک ، قرار می گیرد ؛ بنابراین باید از الفاظ و جملات مناسبی استفاده کرد . علاوه بر این باید
در قالب بازی و شوخی ، نفس کودک را تقویت نموده ، او را به داشتن مفاخر و ارزشهای اکتسابی تحریک و تهییج کرد . اینها همه مرهون درپیش گرفتن شیوه های صحیح در این رابطه است .
نقل شده است که حضرت زهرا (س) با فرزندش امام حسن مجتبی (ع) بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمود : پسرم حسن ، مانند پدرت باش . ریسمان ظلم را از حق بر کن . خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی ، دوستی مکن.
همچنین نقل شده است که وقتی فرزندش حسین (ع) را بازی می داد ، این گونه می فرمود :
تو به پدر من ( پیامبر «ص» ) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری .
طبق همین نقل ، این بیت ، موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شد . از این قطعات تاریخی ، استفاده می شود که حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) علیرغم تمام مشکلات و گرفتاری های موجود ، در برخورد با کودکان ، خود را خوشحال و خندان نشان می دادند . این لازمه و جوهره ی جوانمردی است که انسان گرفتاری های خارج از خانه را با خود به خانه نیاورد و غصه های خود را هر قدر که باشد ، در ظاهر خود ، نمایان نسازد . بدون تردید ، فرزندانی که محصول تربیت چنین خانواده هایی هستند از روانی سالم ، روحیه ای قوی و نفسی مطمئن برخوردار خواهند بود .

سیره ی تربیتی امام حسن (ع) :

در سیره تربیتی امام حسن(ع) مسائل تربیتی و نکات باریک روان شناختی قابل توجهی دیده می شود که می تواند به عنوان الگو و روش صحیح تعلیم و مطرح شود .

الف ) تحریک حس کمال خواهی :

اما حسن (ع) از این شیوه در تربیت فرزندان استفاده می کرد . آن حضرت روزی فرندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوی صمیمی به آنان فرمود : انکم صغار قوم و یوشک ان تکونوا کبار قوم آخرین فتعلموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه و لیضعه فی بیته ؛ همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است که بزرگان جامعه فردا باشید پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید . هر کس از توانایی حفظ دانش را ندارد آن را بنویسید و در منزلش نگهداری نماید .

ب ) شناساندن الگوهای خوب :

اما مجتبی (ع) در سیره و سخن خویش به الگوی نیکو اشاره کرده و آنان را به پیروانش می شناساند . آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفی شخصیت ممتاز تاریخ ، حضرت امیر المومنین (ع) پرداخته و آن گرامی را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفی کرده و فرمود : ای مردم ! در این شب مردی از دنیا رفت که در هیچ کار نیکی ، پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هیچ سعادتی به او نمی توانند برسند . او به همراه پیامبر (ص) جهاد می کرد و جان خود را فدای او می نمود .

ج ) شیوه ی حلم و خویشتن داری :

حلم و بردباری مربیان در ارتباط با مربیان حساسیت خاصی دارد . زیرا نوجوانان و کودکان در اثر بازی گوشی و شیطنت ممکن است دچار خطاها و لغزش هایی شوند و موجبات ناراحتی برگترها را فراهم آوردند اما استفاده از این شیوه مربیان را بیشتر یاری خواهد کرد . و طعم شیرین مدارا و گذشت را در آینده نزدیک خواهند چشید .

د ) شیوه های رفتاری :

با مروری کوتاه به سیره ی عملی امام مجتبی (ع) بهره گیری از این شیوه را به روشنی مشاهده خواهیم کرد که تمام کمالات اخلاقی و معنوی و انسانی در سراسر زندگی آن حضرت به چشم می خورد . عفو و گذشت ، حلم و بردباری ، تواضع و فروتنی ، عبادت و راز و نیاز کرامت و بخشش و سایر خصلت های ویژه انسانی در زندگی آن حضرت مشهود است .

هـ ) ورزش و تفریح :

در امر تربیت توجه به شادی سالم و روحیه بخش و حرکات نشاط آفرین جایگاه ویژه دارد . چرا که تفریح و ورزش کودکان و نوجوانان را پر توان ، فعال و نیرومند می سازد و افرادی که با نشاط باشند آموزه های اخلاقی و کمالات را بهتر می پذیرند . در سیره ی امام حسن (ع) ورزش از روش های تفریح ، سرگرمی و تقویت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربیت محسوب می شود آن حضرت ضمن شرکت در ورزشهای تربیتی و تفریحی از پرورش روحی و معنوی نیز غافل نبود .

تاسی به امام حسین (ع) در تربیت فرزند :

در میان معصومان (ع) امام حسین (ع) از موقعیت ویژه ای برخوردار است و این موقعیت به زندگی و سیره تربیتی آن حضرت برجستگی خاصی بخشیده است . امام حسین (ع) به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل ، محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته ، در قالب های گوناگون به ابراز آن می پرداخت . گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان ، زمانی با بوسیدن آنان و گاه گاه به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز . عبیدالله بن عتبه چنین می گوید : « نزد حسین بن علی (ع) بودم که علی بن حسین (ع) وارد شد . حسین (ع) امام سجاد (ع) را صدا زد ، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید ، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود : پدرم به فدایت باد ، چقدر خوشبو و زیبایی ! » .

1 ـ اهمیت آموزش های دینی فرزندان و قدردانی از معلمان و مربیان :

مرحوم بحرانی در حلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفی ـ که از فضلا و زهاد بود ـ چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام « جعفر » نزدش آموزش می دید. معلم جمله « الحمدالله رب العالمین » را به جعفر تعلیم داد . هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد ، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله ... به او هدیه داد . وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت ، در جواب فرمود : هدیه من برابر با تعلیم « الحمدالله رب العالمین » است .

2 ـ احترام به انتخاب جوان :

جوان در طول زندگی با انتخاب های گوناگون رو به روست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسر است . در این مسئله ، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است ، باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواج های تحمیلی پرهیز کرد . حسن ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) یکی از دختران امام حسین (ع) راخواستگاری کرد . امام حسین (ع) به او فرمود : « فرزندم ! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن » فرزند امام مجتبی (ع) شرم کرد و جوابی نداد . آنگاه امام حسین (ع) فرمود : « من دخترم فاطمه را برایت انتخاب کرده ام ؛ زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (ص) شبیه تر است » .

سیره ی تربیتی امام سجاد (ع)

امام صادق ( ع) فرمود : شیوه حضرت علی بن الحسین (ع) در ماه رمضان چنان بود که هر گاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطایی را مرتکب می شدند آنان را تنبیه نمی کرد . آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتری ثبت کرده و تخلفات هر کس را با نام و موضوع مشخص می نمود . در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان می ایستاد . آنگاه از روی نوشته تمام کارهای خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد می کرد و به تک تک آنان می فرمود : فلانی تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفی کردی و من تو را تنبیه نکردم ! آیا به یاد می آوری ؟ می گفت : بلی ای پسر رسول خدا ! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر می شد و آنان به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف می کردند . آنگاه به آنان می فرمود : « ارفعوا اصواتکم و قولوا یا علی بن الحسین ! ان ربک قد احصی علیک کلما عملت کما احصیت علینا کلما قد عملنا و لدیه کتاب ینطق علیک بالحق لا یغادر صغیره و لا کبیره مما اتیت الا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضرا ... ؛ با صدای بلند بگوئید : ای علی بن الحسین ! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان که تو اعمال ما را نوشته ای . نزد خداوند نامه اعمالی هست که با تو به حق سخن می گوید و هیچ عمل ریز و درشتی را فروگزاری نمی کند و هر چه انجام داده ای به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده ای نزد او حاضر و آماده خواهی یافت ، چنان که ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم . پس ما را ببخش همچنان که دوست داری خدا تو را ببخشد .

شیوه ی تربیتی امام باقر (ع) :

1 ـ گفتن اقامه در گوش و باز کردن کام نوزاد با آب فرات :

امام باقر (ع) فرمودند : « شایسته است کام نوزاد با آب فرات باز گردد و در گوشش اقامه گفته شود

2 ـ عقیقه و نامگذاری :

آن حضرت فرمودند : « هر گاه برای شما فرزندی به دنیا آمد در روز هفتم اگر پسر است گوسفند نر و اگر دختر است گوسفند ماده برایش عقیقه کنید و از گوشت آن به قابله بدهید و در روز هفتم او را نامگذای کنید .

3 ـ انتخاب نام نیکو :

صادق ترین نامها ، نامهایی است که بندگی خداوند را تداعی نماید و بهترین آنها نامهای پیامبران است . و در حدیث دیگری فرمودند : « مبغوض ترین نامها نزد خداوند نامهای « حارث ، مالک و خالد » است .

4 ـ کودک و نیاز به محبت :

امام باقر (ع) در فرصتهای مناسب از طریق در آغوش گرفتن و بیان جملات محبت آمیز ، محبت خود را به کودک خردسالش امام صادق (ع) نشان می دادند و از این طریق به نیاز عاطفی او پاسخ می گفتند .

5 ـ ستایش از فرزند صالح :

علی بن حکم به نقل از طاهر یکی از اصحاب امام باقر (ع) نقل می کند . من در خدمت امام باقر (ع) نشسته بودم که فرزندش جعفر (ع) وارد شد . امام باقر (ع) درباره اش فرمود : « او بهترین مخلوقات خداوند است » در این حدیث ملاحظه می شود که امام باقر (ع) در نزد صحابی خود فرزندش را که
صلاحیت و شایستگی لازم را داشته به بهترین وجه ممکن ستوده است .

رفتار تربیتی امام کاظم (ع)

1 ـ اولین نیکی به فرزند :

انتخاب نام نیکو ، از حقوق فرزند بر والدین و نشانه احترام و اهمیت آنها به آینده فرزند است . موسی بن بکر از امام کاظم (ع) نقل می کند که فرمود : اولین کار نیک پدر برای فرزند این است که نام نیکو برایش انتخاب نماید .

2 ـ عقیقه و ولیمه فرزند :

اهمیت عقیقه تا بدانجاست که امام کاظم (ع) فرمود : « هنگام تولد فرزند عقیقه برای او واجب است » .

3 ـ احترام به فرزند :

کودک ادب و احترام را در آموزشگاه خانواده فرا گرفته و آن را در صحنه ی اجتماع به نمایش می گذارد . از سلیمان بن حفص مروزی نقل شده که گفت : موسی بن جعفر فرزند خود علی را « رضا » نامید و هر زمان که نام او را بدون خطاب به او بر زبان جاری می کرد ، می فرمود : بگویید فرزند من رضا ، نزد من بیاید و به فرزند خود « رضا » چنین گفتم و فرزند من رضا چنان گفت و هر گاه آن جناب را مخاطب قرارمی داد ، می فرمود : « یا اباالحسن »

4 ـ وفای به وعده :

وفای به وعده ، حتی در برابر کفار ، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین است . این عمل مهم در برخورد با کودکان اهمیت بیشتری دارد . « کلیب صیداوی » نقل می کند که امام کاظم (ع) فرمود : هنگامی که به فرزندانتان وعده دادید ، وفا کنید ؛ همانا کودکان چنان می پندارند که شما به آنها روزی می دهید . خداوند متعال به خاطر هیچ چیزی به اندازه زنان و کودکان خشمگین نمی شود » .

5 ـ کودکان و نماز :

نماز ستون دین و سرچشمه ی همه نیکی هاست . هر چند این امر مهم همزمان با سن تکلیف بر انسان واجب می شود ؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند ، بیشتر با نماز مانوس می شوند و زودتر شیرینی عبادت و ارتباط با پروردگار را می چشند. امام کاظم(ع) فرمود: مروا صبیانکم بالصلاه اذا کانوا سبع سنین...، هنگامی که فرزندانتان به سن هفت سالگی رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید.

6-تفاوت یا تبعیض:

تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیک، ولی متفاوت است. تبعیض بدین معناست که در میان افراد همپایه و همسان بی دلیل فرد یا افرادی را برتر به شمار آوریم؛ولی تفاوت عبارت است از برتری شایستگان . در سیره تربیتی امام کاظم(ع) تبعیض ممنوع و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض میان فرزندان بذر کینه و اختلاف و بدبینی به والدین را در دل کودکان می پراکند.

7-والدین و موعظه فرزندان:

امام کاظم(ع) بعضی از فرزندانش را چنین اندرز می دهد: فرزندم! بپرهیز از اینکه خداوند تو را در گناهی که از آن نهی ات کرده، ببیند؛ بپرهیز از اینکه پروردگار تو را از طاعتی که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش . هرگز خود را از کوتاهی در عبادت خداوند تهی مشمار؛ زیرا خداوند چنان که شایسته است عبادت نمی شود؛ و از مزاح بپرهیز که نور ایمانت را می برد و تو
را سبک می سازد ؛ و از اندوه و کسالت دور باش ، که از بهره دنیا و آخرتت جلوگیری می کند » .

سیره تربیتی امام رضا (ع) :

در اندیشه اسلامی ، آنچه دارای ارزش و اهمیت است اعمال انسانهاست ؛ بدین معنا که آدمیان ساخته دست خویشند و با اعمال و کارهایی که انجام می دهند سنجیده شده و به سعادت می رسند و هیچ گاه عوامل بیرونی مانند خانواده ، نیاکان و روابط اجتماعی در ساخته شدن انسانها نقشی ندارد . بلکه تنها سکوی پرش انسان ، عمل و کوشش اوست . پیشوایان راستین ما نیزهمواره مردم را با این اصل آشنا کرده و حتی افراد خانواده خود را نیز آموزش داده اند که با تکیه بر شرافتها و ارزشهای خانوادگی ، از پارسایی و نیکوکاری دست برنداشته و برای خود اسطوره های خیالی نسازند . حضرت علی بن موسی الرضا (ع) نیز چنین بودند و انسانها را با تقوا و عمل الهی و انسانی سنجیدند و میان سیاه و سفید ، فقیر و غنی و هر گروه و طایفه با هر اصل و نسبی فرق نمی گذاشتند و تنها برتری را در تقوا و خداباوری راستین و عمل شایسته ، می دانستند . به عنوان مثال ، وقتی فردی به امام (ع) گفت : به خدا سوگند ، در روی زمین از نظر نیاکان و نسب کسی از شما برتر نیست ، امام (ع) به آن مرد فرمودند : « تقوا به آنان برتری داد و فرمانبرداری خدا آنان را به آن پایه و مقام رسانید » همچنین ، امام دلیل برتری امامان شیعه (ع) را بر مردم ، فرمانبرداری بیشتر آنان از خداوند می دانستند و تقوای الهی آنان را ملاک والایی و برتری می شمردند .
روزی شخصی به آن حضرت عرض کرد : به خدا قسم تو بهترین مردم هستی . امام (ع) به او فرمودند : « سوگند مخور ، بهتر از من کسی است که برای خدا فرمانبردارتر و از نافرمانی او پرهیزگارتر باشد . به خدا سوگند این آیه نسخ شده است که و شما را شاخه ها و تیره ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید . هر آیینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزگارترین شماست » . ( حجرات آیه ی 133) همچنین ابراهیم بن عباس صولی می گوید : از علی بن موسی الرضا (ع) شنیدم که فرمودند : برای سوگند خود ، بنده ای را آزاد می کنم ، و من چنین سوگندی نمی خورم مگر اینکه بنده ای را آزاد و پس از آن همه دارایی خود را در راه خدا انفاق می کنم . « سوگند می خورم به قرابتی که باپیامبر خدا (ص) دارم ، اگر کسی گمان کند من بهتر از این هستم ( اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمودند ) درست نیست ، مگر اینکه من دارای عمل شایسته باشم ، تا اینکه بهتر از او باشم » .

راهکارها با توجه به شیوه های تربیتی امام هادی (ع) :

1 ـ ایجاد زمینه مساعد تربیتی :

امام هادی (ع) ، نقش مادر را در تربیت صحیح فرزند ، بسیار مهم می دانند و یکی از زمینه های تربیت صحیح را ، خانواده شایسته معرفی کنند ؛ چنان که از علی بن مهزیار روایت شده است که آن حضرت در وصف مادر بزرگوارشان ، چنین می فرمایند :
« روی محمد بن الفرج و علی بن مهزیار عن الهادی (ع) : مادرم ، به حق من عارف و اهل بهشت بود ، شیطان سرکش به او نزدیک نمی شد و مکر ستمگر لجوج به او نمی رسید ، در پناه چشم همیشه بیدار خدا بوده و در ردیف مادران انسان های صدیق و صالح قرار داشت » .

2 ـ داشتن الگو و سرمشق مناسب :

از منظر امام هادی (ع) ، وقتی کودک متولد می شود ، استعداد فطری و آمادگی ذاتی برای یادگیری و تربیت را دارد و می بایست یک الگوی تربیتی صحیح را برای او ایجاد کرد تا از مشاهده رفتارآنان ، به ویژه از والدین ، الگو گیرد و از آنان تبعیت کند و اگر چنین الگویی فرا روی فرزند نباشد ، مسلماً تربیت او دچار انحراف خواهد شد . امام هادی (ع) در مرحله ی اول ، قرآن و اهل بیت (ع) را به عنوان بالاترین الگوی تربیتی معرفی می کند . امام هادی (ع) سرپیچی از الگوهای هدایت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودی انسان معرفی می کند و چنین می فرماید : هر کس به سوی شما اهل بیت (ع) بیاید ، نجات می یابد ، هر کس از شما دوری کند ، هلاک می شود ، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده می شود . هر کس به شیوه و راه شما تمسک جوید ، به فلاح و رستگاری می رسد » .

3 ـ روش تمرین ، تکرار و عادت دادن عملی :

از شیوه های دیگر تربیتی امام هادی (ع) این بود که آن حضرت سعی می کرد افراد را به رفتار پسندیده ، ایجاد نظم و انضباط در زندگی تسلط بر نفس عادت دهد و با اجرای برنامه های مستمر همراه با تمرین و تکرار ، رفتارهای شایسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگی فردی و اجتماعی افراد به منصه ظهور درآورد .

4ـ روش موعظه و نصیحت :

یکی از شیوه های تربیتی امام هادی (ع) برای تربیت افراد بود . آن حضرت همیشه افراد جامعه را با بیان نورانی و الهی خویش موعظه و نصیحت می فرمود و آنان را متحول و متذکر می ساخت ؛ چنان که در روایت آمده است : « بریحه عباسی ، پیش نماز دستگاه خلافت در مکه و مدینه ، در حضور متوکل عباسی ، از شخصیت امام هادی (ع) و خطر او در میان شیعیان به شدت انتقاد کرد و از خلیفه خواست که او را از مدینه تبعید سازند و همین گونه هم شد . هنگامی که امام هادی (ع) را از مدینه به سمت سامرا می بردند ، بریحه با امام همراه بود و به حضرت چنین گفت : تو خود می دانی که عامل تبعید تو ( به سامرا ) من بودم . با سوگندهای محکم و استوار قسم می خورم که اگر شکایت مرا نزد امیرالمومنین یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری ، تمامی درختانت را ( در مدینه ) آتش می زنم و بردگان و خدمتکارانت را می کشم و چشمه های مزرعه های تو را کور خواهم کرد و بدان که این کارها را می کنم . امام هادی (ع) متوجه او شدو در مقام موعظه و نصیحت به او چنین فرمود: نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من شکایت تو را که بر خدا عرضه کردم ، نزد بندگانش نخواهم برد . بریحه چون این سخنان حکیمانه و موعظه آمیز امام را شنید ، به دامان حضرت افتاد و با تضرع و انابه تقاضای بخشودن کرد . امام نیز در جواب فرمود تو را بخشیدم » .

نتیجه:

منتظران واقعی کسانی هستند که در تربیت نسل جوان خود سرمایه‌گذاری می‌نمایند. آدم بی‌ادب و بی‌تربیت به درد امام زمان(ع) نمی‌خورد. کسانی که در رکاب حضرت هستند آدم‌های خودساخته‌اند.

اگر همة توان‌ها و توانمندی‌های یک جامعه در یک جهت قرار گیرد و آن تربیت سالم در مدارس، دانشگاه‌ها، بازار، کوچه و خیابان باشد، انسان لذت می‌برد در چنین جامعه‌ای زندگی کند.

امروز اگر والدین فرزند خود را خوب تربیت کردند، نه تنها خود فرزند به خاطر کسب ادب راحت است بلکه اطرافیان او احساس آرامش می‌کنند. فرد مؤدب مصدر خیر و، در جامعه منشأ نیکی است. برای امام زمان(ع) کادرسازی کرده‌اند و لذا مهم‌ترین وظیفة منتظران واقعی آقا امام زمان(ع) توجه کردن به بعد تربیت است.

منابع و مآخذ :

1 ـ احمدی ، ا . اصول و روشهای تربیت اسلام ، جهاد دانشگاهی ، 1364
2 ـ تهرانی ، د . م . سیری در تربیت اسلامی ، تهران ، موسسه نشر و تحجقیقات ذکر ، تهران ، 1376
3 ـ مسروری ، ح . ع . مباحثی چند پیرامون مبانی تعلیم و تربیت اسلامی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1367
4 ـ شیرازی ، مکارم ، تفسیر نمونه ، جلد بیست و چهارم ، دارالکتاب الاسلامیه ، 1367
5 ـ شریعت مداری ، علی ، تعلیم و تربیت اسلامی ، نهضت زنان مسلمان
6 ـ طباطبایی ، محمد حسین . تفسیر المیزان ، ترجمه موسوی همدانی م ب . بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی ، 1367
7 ـ مطهری ، مرتضی ، تعلیم و تربیت در اسلام ، انتشارات صدرا ، 1369

منبع:نشریه قرآنی کوثر شماره28

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد