بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بررسی راه کارهای تقویت ایمان

چکیده

:من حقیقة‌الایمان ان تؤثر الحق و ان ضرک علی‌الباطل و ان نفعک» (۱۱)از حقیقت ایمان،آن است‌که حق را برباطل ترجیح داده وبرگزینی،اگرچه حق‌به زیان توو باطل به نفع تو باشد.

یک انسان مسلمان و مؤمن، این حق‌طلبی، حق گزینی و حرکت بر مدار حق و اجتناب از مسیر باطل را هرچند در ظاهر به ضرر او باشد، از این حیث انتخاب می‌کند که براساس معرفت دینی، نفع واقعی و درازمدت خود را در آن می‌بیند.

حضرت امام باقر(ع) در حدیث شریفی فرمودند که خداوند می‌فرماید:

«به عزت و جلال و شرف و بلندی مقامم سوگند که هیچ بنده مؤمنی خواست مرا برخواست خود، در یکی از امور دنیا ترجیح ندهد و برنگزیند، جز آن که بی‌نیازی را در وجودش قرار دهم. همتش را متوجه آخرت سازم، آسمان‌ها و زمین را عهده‌دار روزی‌اش گردانم و خودم برایش، پشت سر تجارت هر تجارت او هستم

کلیدواژه

دانش آموز ، تقویت ایمان ، آموزش

مقدمه

از نظر قرآن و روایات کسانیکه از معنویت بالا و اهل معنا و سیرو سلوک روحانی باشند، اهل ایمان بوده و به درجه بالای تقوای الهی رسیده و جزء متقین هستند. متقین همان کسانی هستند که قرآن هدایت‌گر آنها بوده (ذلک‌الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین(۱٣) ) و در پرتو همین هدایت به فلاح و رستگاری می‌رسند. معنویت، ایمان و تقوا مراتبی دارد و هرچه انسان در مرتبه بالاتر از ایمان، تقوا و معنویت قرار گیرد، به خداوند نزدیکتر می‌شود. در قرآن کریم و روایات، ویژگی‌های اهل ایمان و اهل تقوا به صورت گوناگون ذکر شده است. خطبه همام معروف به خطبه متقین در نهج‌البلاغه، تمام ویژگی‌های یک انسان با ایمان و اهل تقوا در عالی‌ترین مرتبه را یکجا بیان می‌دارد. حضرت امام‌علی(ع) در این خطبه، در برابر اصرارهای فردی به نام همام که از یاران آن حضرت بود و از امام درخواست وصف متقین را کرده بود، زبان به توصیف اهل تقوا کرد و یکی یکی از ویژگی‌های متقین را برشمرد. این ویژگی‌ها، همان ویژگی‌های یک انسان با معنویت در حد اعلی می‌باشد.

این ویژگی‌ها عبارتند از:

۱- گفتارشان درست است.

٢- شعارشان اعتدال و میانه‌روی است.

٣- رفتارشان برپایه تواضع است.

۴-چشمهایشان را بر حرام‌های الهی می‌بندند.

۵- گوش‌های آنها شنوای مطالبی است که برای آنها سودمند و مفید باشد.

۶- در سختی‌ها و شرایط دشوار چنان زندگی می‌کنند که در حالت خوشی و آسایش روزگار می‌گذرانند.

۷- خداوند در دیدگان و اندیشه آنان بزرگ است و غیرخدا را کوچک و حقیر می‌شمارند.

۸- شوق وصف‌ناشدنی برای رسیدن به پاداش الهی دارند.

۹- اعتقادشان به بهشت چنان است که گویی آن را دیده و از نعمت‌های آن برخوردارند.

۱۰- دوزخ را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در آن عذاب کشیده‌اند.

۱۱- مردم از دست و زبان آنها درامانند.

۱٢- بدن‌هایشان نحیف، حاجاتشان خفیف و افرادی عفیف هستند.

۱٣- در روزگار کوتاه دنیا، صبرپیشه می‌کنند و در نتیجه در آخرت، آسایش درازمدت فراهم می‌نمایند.

۱۴- دنیاآنها راطلبید، ولی آنها دنیا را نطلبیدند، اسیرشان کرد، ولی آنها جان خود را دادند تا از دنیا آزاد شوند.

۱۵- در هنگام شب روی پای خود ایستاده و قرآن تلاوت می‌کنند و با خداوند راز و نیاز دارند.

۱۶- در هنگام روز، عالمان بردبار و اهل نیکی و پرهیزگارند و ترس از خدا آنها را مثل تیر نازک تراشیده است.

۱۷- آنان به اعمال کم خود راضی نیستند و درباره کارهای خود بیمناک بوده و از خدا طلب مغفرت می‌کنند.

۱۸- در دین نیرومند(دارای آگاهی و باور) هستند.

۱۹- در عین پایداری و استقامت، نرم و ملایم است.

٢۰- ایمانش همراه یقین است.

۲١- در کسب علم حریص بوده و عملش با حلم همراه است.

۲۲- در عین بی‌نیازی، میانه‌رو است و در نداری، خود را آراسته نشان می‌دهد.

۲٣- در عبادت، حالت خشوع دارد.

۲۴- در سختی‌ها و شداید، شکیبا و بردبار است.

۲۵- دنبال‌روزی حلال می‌رود.

۲۶- از حرص و طمع دوری می‌جوید.

۲۷- درحالی که اعمال صالح انجام می‌دهد باز نگران و در هراس است.

۲۸- روز را در حالی به شب می‌رساند که شاکر است و شب را در حالی به روز می‌رساند که ذاکر است.

۲۹- آرزوهایش کوتاه و لغزش‌هایش کم است و نفسی قانع دارد و خوراکش کم است.

٣۰- دینش محکم و شهوتش مرده و خشمش را فرو برده است.

٣۱- از او انتظار نیکی می‌رود ولی شرش به کسی نمی‌رسد.

٣۲- از کسی که به او ظلم کرده می‌گذرد و برکسی که از او دریغ داشته، عطا می‌کند.

٣٣- از گفتن ناسزا دور است و گفتاری نرم و ملایم دارد.

٣۴- برکسی که بغض دارد، ظلم نمی‌کند و درباره کسی که دوست دارد به گناه نمی‌افتد.

٣۵- کسی را با القاب زشت صدا نمی‌کند.

٣۶- درکارهای باطل خود را وارد نمی‌کند و از مسیرحق، هیچ‌گاه خارج نمی‌شود.

٣۷- خود را برای آخرت به زحمت می‌اندازد، ولی مردم را از گزند خویش در امان می‌دارد.

٣۸- دوریش از جهت تکبیر و خودبزرگ‌بینی نیست و نزدیکی‌اش برای فریب و نیرنگ نمی‌باشد.

٣۹- اگر از بعضی مردم دوری می‌کند به جهت زهد و پاک نگهداشتن خود از آلودگی‌هاست.

۴۰- آنچه را به او بسپارند ضایع نمی‌کند.(

سپاس و حمد بیکران سزاوار خداوندی است که ما را نعمت عظمای کتاب قرآن بخشید و در پرتو درخشان آن، رسالت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله را بر امت اسلام ارزانی داشت و جان و عقول بشری را از  حمایت و هدایت بی منتهای سیره نبوی سیراب گردانید.

بدون تردید سازندگی درونی انسان و اصلاح رفتار واخلاق او در سعادت فردی اجتماعی، دنیوی و اخروی او نقش بسزایی دارد به طوری¬که اگر آدمی تمامی علوم را تحصیل کند و کلیه نیروهای طبیعت را به  تسخیر خویش درآورد اما از تسخیر درون و تسلط بر  نفس خود ناتوان باشد از رسیدن به سعادت و کمال باز خواهد ماند.

انسان از آغاز تا پایان زندگی خویش به طور فطری به ارزش¬های اخلاقی گرایش دارد و شخصیت وی با معیار فضایل و رذایل اخلاقی محک می¬خورد و هرکس در این سنجش به امتیاز بالاتری دست یازد در خاطر مردمان و نزد  خدای خود جایگاهی ارزشمند خواهد داشت. بدین جهت پیامبران الهی و در رأس آنها حضرت رسول (ص) در طول تاریخ بشریت با فراخوانی امت¬ها به پرستش یگانه پروردگار جهان به تکیه بر ارزش¬های والای  اخلاقی و در همه ابعاد زندگی، انسان را به رشد و رویش رهنمون می¬سازد.

اهمیت و ضرورت بحث اخلاق:

یکی از مسایل بسیار مهم در زندگی هر بشری، اخلاق و ابعاد آن می¬باشد. هرچه علم و صنعت پیش می¬رود نیاز بشر به اخلاق افزایش می¬یابد. بعد از علم الهی، هیچ علمی از نظر اهمیت و ضرورت همپای علم اخلاق نیست؛ چه همگی علوم در خدمت انسان¬اند و آنجا که انسانیت و ارزش¬های اخلاقی ارج و بهایی بس والا دارد بنابراین علم  اخلاق از ضروری¬ترین علومی است که باید مورد توجه زیاد قرار گیرد گذشته از این نیاز انسان جدید به آموزه¬های اخلاقی نه تنها کمتر از انسان قرون گذشته نیست بلکه بیشتر و عمیق¬تر نیز هست. در جهان معاصر این و اقعیت تلخ انکارناپذیر است که در جوامع اسلامی بی¬توجهی به سازندگی اخلاقی اغلب مسلمانان نه تنها به گواهی اعمال و رفتار خود از آن همه تعالیم والای آسمانی و نبوی طرفی نبستند بلکه در اصلاح و تربیت خود آنچنان که انتظار می¬رود بهره¬ای نبرده¬اند.

بنابراین بسیار لازم است که دستورات اخلاقی پیامبران کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد. تمام انبیاء موضوع بحث و تربیت¬اشان و موضوع عملشان، انسان است؛ آنها آمده¬اند که انسان را تربیت کنند  تا این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق طبیعت و مافوق جبروت برسانند. ائمه اطهار برای انسان¬سازی آمده¬اند، هر چه هست حرف با انسان است. سیره انبیاء، سیره تربیت عملی و اخلاقی  انسان است.

 آنان با عمل خود انسان را تربیت می¬کنند. به فرموده امام صادق (ع): «کونوا دعاه الناس با عمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم»: دعوت کننده مردم با اعمال خود باشید نه صرفاً دعوت کننده با زبانتان. امامان معصوم با ارائه الگویی تمام عیار و عامل به علم، دل¬ها را از محبت خویش سرشار کرده¬اند تا انسان¬ها با پیروی در سیره عملی آنان در مسیر کمال قرار گیرند و از تنگنای زمین به بلندای آسمان برسند. در این راستا حضرت رسول با قیام به عدالت و دعوت به عبودیت به  عنوان غایت آفرینش، سیر کمال آدمی را ترسیم و مقدمات سیر خروج از ظلمات به سوی نور را فراهم می¬کنند. تعلیمات اخلاقی آنان بهترین وسیله¬ای است که می¬تواند بشر را به زندگی ایده¬آل برساند. اخلاق برای  تمام افراد بشر چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی لازم است اما برای کسانی که بار مسئولیت رهبری و هدایت جامعه را برعهده دارند ضروری¬تر به نظر می¬رسد؛ زیرا در درجه نخست چنین فردی باید خود نمونه¬ای از اخلاق و صفات برجسته انسانی باشد تا بتواند آلودگی¬های  اخلاقی را از لوح دل مردم بشوید، ثانیاً مسئولیت هدایت جامعه به قدری سنگین است که انسان بدون داشتن اخلاق کامل نمی¬تواند آن را تحمل کند.

 به‌ حسن خلق توان‌کرد صید ا                                            به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را   از این رو خداوند پیامبران خود را از میان افرادی انتخاب کرد که دارای روحی بلند، حوصله-ای زیاد، حلم و گذشت و سایر صفات اخلاقی بودند و با همین سلاح اخلاق بود که توانستند رژیم جامعه¬ای منحط و مستغرق در فساد را دگرگون سازند و مردم آلوده و محروم را نجات بخشند. در این میان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) به عنوان بهترین الگوی اخلاق در قرآن معرفی شده است. اخلاق عالی پیامبر اسلام امواج انقلاب مقدس اسلام را نخست در جامعه عرب و سپس در جهان پدید آورد و در سایه این رستاخیز عظیم معنوی، پراکندگی تبدیل به یگانگی، بی¬پروایی به عفت و پاکدامنی، بیکارگی به کار و کوشش، خودخواهی به نوع دوستی و تکبر عرب به تواضع و مهربانی بدل گردید و انسان¬هایی تربیت شدند که همگی تا همیشه نمونه¬های اخلاق به شمار می¬آیند، آری اخلاق پیامبر آنقدر عالی و پرارزش بود که خدا آن را خلق عظیم یاد کرده است: «و اِنَّکِ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمِ...»

راههای مقابله با ناتو ی فرهنگی

در مورد جمهوری اسلامی ایران، تمام روشها توسط دشمنان،مورد آزمایش قرارگرفته و نتیجه ای عایدشان نگردیده است. تهاجم فرهنگی، آخرین و قویترین حربه دشمنان است. این مقاله درپی آن است که به بررسی راههای مقابله با ناتوی فرهنگی دشمنان بپردازد. در ادبیات ملل مختلف، اسطوره هایی دیده می شوند که هریک درعصر خود به نحوی از انحاء سر آمد بوده اند، ولی همه آنها یک نقطه ضربه پذیر و یک نقطه ضعف داشته اند که آخر الامر همان سبب سقوط و نابودی آنان گردیده است. شاید امروزه، آن نقطه حساس برای بافت اسلامی و مردمی کشور ما فرهنگ باشد. گرچه اقدامات مدیران فرهنگی کشور سبب شده که هر روز شاهد برنامه های مختلف وتلاشهای فراوانی درجهت اعتلای سطح فرهنگی اجتماع باشیم، اما اینکه این برنامه ها و تلاشها چه قدر در برابر هجوم انبوه برنامه های مبتذل و صرف میلیونها دلار هزینه برای انحراف و کج روی جوانانمان توسط استعمارگران از طریق رسانه ها، ماهواره ها، ورود کالاهای مستهجن، راه اندازی سایتهای ضد اخلاقی و... مثمر ثمر باشد، قابل بحث و بررسی است. درگذشته چنین مرسوم بود که قدرت های بزرگ برای تسلط بر سایرکشورها به لشکرکشی و تحکم نظامی مبادرت می کردند، ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف، برای رسیدن به اهداف شوم خود، از طریق کنترل اهرم های کلیدی اقدام می کنند. یکی از کلیدی ترین اهرمها که همواره مدنظر ابر قدرتها از جمله غرب قرارگرفته است، فرهنگ می باشد. فرهنگ شاید به عنوان بی صدا و آرام ترین ابزار تهاجم آثارش چه بسا مخربتر از هزاران بمب و موشک وگلوله است. به خصوص در مورد جمهوری اسلامی ایران که توسط دشمنان، تمام روشها مورد آزمایش قرارگرفته و نتیجه ای عایدشان نگردیده است، به تهاجم فرهنگی، به عنوان آخرین و قویترین حربه امید بسته اند. این مقاله درپی آن است که به بررسی راههای مقابله با ناتوی فرهنگی دشمنان بپردازد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

    تعریف کلید واژه ها

    ناتو: از نظر لغوی ناسازگار و ناموافق معنا می دهد، اما در ادبیات نظامی نام سازمانی نظامی متشکل از کشورهای استعمارگر، به سردمداری آمریکا است. که یکدیگر را درمقابل تعهدات درمواجهه با خطرحملات سایر کشورها پشتیبانی و حمایت می نمایند.

    فرهنگ: علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت. در لغت نامه دهخدا معنای فرهنگ عبارتست از ادب، تربیت، پرورش، عقل وخرد، فضل و فضیلت، بزرگی، بزرگواری، دانش، وقار، شکوهمندی، حکمت، معرفت، فقه، علم شریعت، صنعت، هنر، هوش وفراست. واژه فرهنگ از دو بخش «فر» و«هنگ» تشکیل شده است. فر به معنای: شان، شوکت وشکوه، برازندگی، زیبایی وپیرایش، نور و پرتو، تابش، آواز و آهنگ عدالت و امامت، استقلال و سیاست و عقوبت، فوقانی، توانایی، سرافرازی و... هنگ به معنای: سنگین، تمکین، وقار، قصد و اراده و آهنگ جایی وسویی، زور، فراوان، زیرک دریافت، فهم، قوم و قبیله، لشکر، سپاه و نگهداری است.

    ناتوی فرهنگی: یعنی ابرقدرتها با کمک کلیه وسائل، فناوری و اطلاعات حتی امواج به راحتی درخانه های ما وارد می شوند و به صوت و تصویر، نوشتار، هنر، ورزش و حتی علم، ما و فرزندانمان را تحت تاثیر قرارمی دهند و با اهداف سیاسی، فرهنگی و تبلیغی درصدد متزلزل کردن فرهنگ خودی و سنتی کشورهای جهان سوم به خصوص کشورهای مسلمان بر می آیند. آنها به راحتی کالاهای خود را تبلیغ می کنند، پیام های روانی خود را می فرستند، روابط نامشروع بین زن و مرد را ترویج می نمایند، عکس های لخت و سکس زنان و مردان را به نمایش می گذارند، خبرهای دروغ برای جوامع می فرستند، زمینه های «آشفتگی هویت٣» را برای جوانان فراهم می کنند، ابهت فرهنگی و دینی خانواده ها را می شکنند، و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و با کمک فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت مرزهای زمانی و جغرافیایی جوامع مختلف را درهم شکسته و وارد تمام جوامع بشری می شوند و.. فعالیتهای فرهنگی و هنری یکی از اقدامات آموزشی و تربیتی مستمری است که با هدف هدایت و جهت دهی نسل جوان در تحصیل کمالات و فضائل اخلاقی از طریق تاسی به الگوها و اسوه های متعالی به منظور پیشگیری از زمینه های انحراف وکج روی با اهداف زیر طرح ریزی و اجرا می گردد.

    اهداف روشهای فرهنگی

    ۱- ارتقای سطح بینش و آگاهی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و علمی.

    ٢-پرورش روحیه تحقیق، تعقل، تفکرو بررسی، تعمق، نقد، ابتکار و خلاقیت.

    ٣- تقویت ایمان، معرفت دینی، و ترویج فرهنگ معروف دینی و تمدن اصیل جامعه اسلامی ایران،

    ۴- ایجاد رقابت سالم و غنی سازی اوقات فراغت جوانان و مردم.

    ۵- پرورش روحیه احترام به قانون، التزام به رعایت آن و نظم در روابط فردی و اجتماعی.

    ۶- پرورش روحیه مشارکت جویی، مسئولیت پذیری، تعامل و همدلی درزمینه های اجتماعی، فرهنگی وملی.

    ۷- توسعه و تقویت زمینه های بهبود تصمیم سازی واجرا درنظارت اجتماعی.

    ۸- تقویت «انگیزه و احساس مسئولیت» دو از طریق ایجاد تنوع و تحرک بیشتر در برنامه ها.

    کارآمدی و اثربخشی روش های فرهنگی

    برای ایجاد سازمان موثر در یک نظام اثربخش، توجه به سه عنصر اصلی یعنی «شناخت هدف»، «برنامه ریزی موثر» و «شناخت مخاطبان»، راه را هموار و رسیدن به کمال مطلوب را تسریع می نماید.

    در هر سازمان «افراد موثر» از میان تمام عناصر تاثیرگذار، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند. افراد موثر محور و نقطه ثقل همه عوامل پیرامونی آن محسوب می شوند. بدون توجه به این اصل، شناخت درست مولفه های اساسی و تبدیل آن به نظامی پایدار و مبتنی بر اصول متقن علمی و دست یابی به اهداف از پیش تعیین شده غیرممکن خواهد بود. از سوی دیگر برنامه های موثر نیز می تواند در تثبیت و اعتلای جایگاه سازمان، عینیت بخشیدن به فعالیت ها و در نهایت توسعه متوازن نیروی انسانی، نقش اساسی و تعیین کننده ای ایفا نماید. برنامه های فرهنگی از میان تمامی طرح ها و برنامه های متنوع و متعدد بسیج، توانسته است مورد اقبال علاقه مندان و قاطبه کارگزاران و دست اندرکاران امر قرار گیرد. شاید تبیین صحیح و جایگاه واقعی برنامه های فرهنگی در بین مخاطبان، بتواند با رعایت نکات زیر بر کارایی و اثربخشی بیشتر آن افزوده و اهمیتش را بیش از گذشته بیان نماید.

    ۱- اکثر فعالیت های مربوط به امور فرهنگی در راستای اشاعه معروفات و تقبیح منکرات، فرهنگ غرب و مصادیق ضدارزشی آن همچون مسابقات و جشنواره ها به صورت جمعی و گروهی انجام می گیرد. روح جمع گرایی و فطرت زندگی اجتماعی انسان، باعث می شود که افراد با دیگران طرح دوستی بریزند و با رفع نیازها و احتیاجاتشان، خود را در نزد آنان مطرح و با ایجاد روابط و مناسبات سالم اجتماعی اغنا نمایند. این امر زمینه ورود صحیح و بی قید و شرط و بدون دغدغه افراد به خصوص جوانان را به زندگی اجتماعی فراهم ساخته و انگیزه لازم برای حضور فعال در انجام کارها را خود به خود به وجود می آورد. وحدت ، همدلی، درک متقابل و تعامل سازنده از خصوصیات و ویژگی های زندگی اجتماعی و مستلزم موقعیت ها و بهانه های لازم برای فعلیت یافتن آنها است. در کارهای گروهی و جمعی، فرصت مغتنم و تلاش مضاعفی برای برطرف کردن خواسته ها و نیازهای همدیگر فراهم و احساس تعلق به یکدیگر تقویت و زندگی اجتماعی و شهروند خوب بودن، تمرین می شود.

    ٢- اگر امور فرهنگی در راستای اشاعه معروفات را به عنوان یکی از مهمترین رسالات و وظایف اصلی نیروی مقاومت بسیج، رفع موانع و ایجاد مقتضیات لازم برای شکوفا شدن استعدادهای انسان به خصوص جوانان در جهت کمال مطلوب و پیشگیری از جرایم بپذیریم، پرورش استعدادهای انسانی، با فراهم کردن زمینه های رشد استعدادهای بالقوه و به فعلیت رساندن آن، از اهداف و اولویت های تربیتی و بهترین خدمت به آنها محسوب می شود. در این خصوص اساسی ترین کار این است که با برداشتن موانع تربیت فرهنگی مسیر هدایت صحیح را هموار کرده و عشق و علاقه را در وجود آنان ایجاد نماییم. هر چند در مرحله اول، میل، رغبت، همراهی و همدلی خود افراد بسیار تعیین کننده است تا موانع میان افراد و پذیرش امور فرهنگی برداشته شده و اقتضای تحقق اهداف تربیت فطری فراهم گردد. چرا که مطمئنا اگر همه عوامل زیر فراهم شود، مادام که خود افراد انگیزه و رغبت پیدا نکنند و همگام نشوند، اثربخشی فرهنگی مورد انتظار در انسان محقق نمی شود. از این جهت برنامه های فرهنگی، آموزشی نوعی اقدام در راستای ماموریت نیروی مقاومت بسیج محسوب می شود، که باید با عشق و علاقه همراه و از هر نوع برخورد افراطی به دور باشد.

    ٣- از طرفی باید دانست هر امر و برنامه ای که به تعامل، افزایش ارتباط دو طرفه و آزادانه مربی و متربی کمک و مشارکت بیشتر آنان را جلب نماید، معقول و پسندیده است. اساسا تربیت جز با میل و رغبت و خواست افراد تحقق پیدا نمی کند. هنر تربیت کردن، هنر همراه و همسو کردن متربی با مربی براساس میل و انگیزه و خواست متربی است. تربیت با زور و تهدید و اجبار محقق نمی شود. باید با به کار گرفتن قدرت، موانع تربیت را از مسیر برداشت و میل و رغبت و انگیزه را چاشنی آن کرد؛ زیرا با تهدید و فشار نمی توان آدمیان را به مسیر هدایت کشاند.

   ۴ -  ایجاد انگیزه و رغبت بیش تر در مخاطبین برنامه های فرهنگی می تواند انجام کارها و فعالیت های مثبت اجتماعی و رسیدن به اهداف تربیتی و مسئولیت پذیری را تسهیل کند. مسابقات و برنامه های فرهنگی با فراهم کردن زمینه مساعد برای رقابت سالم و انجام فعالیت های گوناگون از اهمیت و جایگاه ویژه ای برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی برخوردار است.

    ۵ - چگونگی گذراندن اوقات فراغت، نقش موثری در تکوین شخصیت افراد به خصوص نوجوانان و جوانان دارد. شاید هیچ چیزی برای آنان به اندازه بیکاری مضر و خطرناک نباشد. غنی سازی اوقات فراغت از طریق ایجاد رقابت سالم و شیوه های جذاب و آموزنده، از برنامه ها و ماموریت های فرهنگی بسیج است. برگزاری مستمر، هدفمند و توام با عشق و علاقه مسابقات و جشنواره ها و اردوها در طول سال می تواند در رفع این نقیصه بزرگ بسیار موثر باشد.

    ۶- ارائه یک الگوی مقبول و سازنده به عنوان یکی از موثرترین روش های تربیتی، شناخته شده است. سایرین با عشق و علاقه و با تاسی از خط مشی و زندگی انسانی جامعه پویا، با نشاط و سرزنده، نیاز به الگوهایی دارد تا در مسیر سازندگی و پیشرفت جامعه، مشارکت بیشتر و فعالتری انجام دهند. امور فرهنگی در راستای جهت گیری های اساسی و سیاست های اصولی نظام وسیله و بهانه خوبی است که می توان از طریق آن، موقعیت ها و فرصت های گوناگونی را ایجاد و با معرفی شخصیت های علمی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، نسل آینده را مطمئن تر به جاده سعادت و خوشبختی رهنمون شد.

    ۷- تنوع، جذابیت و شمولیت کارها از جمله عوامل تاثیرگذاری است که در جذب مخاطبان و علاقه مندان نقش بزرگی را ایفا می نماید. برنامه های فرهنگی و هنری در راستای اشاعه معروف واجد چنین ویژگی و شرایط ارزشمندی است. به همین دلیل می تواند طیف وسیعی از مردم با علایق، استعدادها و خواسته های متفاوت را جذب فعالیت های فرهنگی بسیج نموده و دستیابی به اهداف آموزشی مستتر در برنامه ها را برای آنان تسریع و تسهیل نماید.

راههای تقویت ایمان چیست؟.

«بسم الله الرحمن الرحیم. قد افلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون. والذین هم عن اللغو معرضون...؛ مؤمنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از بیهودگی روی گردانند...» (مؤمنون، آیات ٣ - ۱)قبل از بررسی راه های تقویت ایمان، لازم است مطالبی پیرامون زمینه و جایگاه ایمان خدمتتان بیان کنیم. انسان با ذهن خود می اندیشد و علم به دست می آورد. پس جایگاه علم و شناخت، ذهن آدمی است. اما قرآن کریم، جایگاه ایمان را قلب معرفی می کنند. این کتاب آسمانی درباره عده ای که ادعای ایمان می کردند می فرماید: «بادیه نشینان خدمت پیامبر آمدند و گفتند ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده اید بلکه بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است» («قالت الاعداب امنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم..» (حجرات، آیه ۱۴).از این رو شناخت هدف و راه سعادت زمانی به حرکت در آن راه منجر خواهد شد که قلب به آن هدف و آن راه ایمان آورد. ایمان قلبی محرک انسان برای حرکت خواهد بود. به تعبیر دیگر بین «ایمان» و «عمل» رابطه ضروری هست و این دو از هم جدا شدنی نیستند.به این ترتیب درس بزرگی که از قرآن کریم می آموزیم این است: اگر می خواهیم به هدفی که برای زندگی خود شناخته ایم، ایمان بیاوریم و به سوی آن حرکت کنیم، ابتدا باید قلب خود را برای پذیرش آن هدف آماده سازیم.

آْمادگی قلب برای ایمان

قلب در صورتی برای پذیرش حقیقت و راه زندگی آماده می شود که به زیبایی هایی آراسته و از زشتی هایی دور گردد. قرآن کریم این زیبایی ها و آلودگی ها را به ما نشان می دهد که در اینجا به مواردی اشاره می کنیم:

۱- در زمین سیر کنید، آن گاه حقیقت زیبایی دینی را به وسیله قلب خود درک کنید (حج، آیه ۴۶).

۲- در قلب خود را به وسیله تفکر و تدبر در قرآن باز نگه دارید (محمد، آیه ۲۴).

٣- قلب خود را از آلودگی ها و تعلق های دنیایی مانند دوستی مال و فرزند، پاک سازید (شعرا، آیه ۸۹)

۴- قلب خود را از پلیدی ها پاک نگه دارید تا منزلگاه نیکی ها و زیبایی ها گردد، (بقره، آیه ۲۸۳).

۵- از غفلت بپرهیزید و قلب خود را متوجه زیبایی های زندگی سازید تا سیر شما راحت و هموار شود، (کهف، آیه ۲۸).

۶- توانایی قلب خود را برای تعقل و درک عمیق حقایق افزایش دهید، (حج، آیه ۴۶).

۷- قلب خود را در مقابل درستی ها و خوبی ها نرم و خاضع نگه دارید، (مائده، آیه ١٣).

ایمان همچون درختی است که در قلب جوانه می زند، تناور می گردد و بر شاخه های آن اعمال شایسته پدیدار می شود.

راه های تحصیل، تحکیم و تقویت ایمان

١- تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (سوره یس، آیات ٢٣ تا ۴۰).

٢- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه ۴۱).انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد.برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود.قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» (انفال، آیه ٢).

٣- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است:ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری(سعدی)انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند.

۴- انجام نیکی ها و دوری از بدی ها: هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تیره و کدر می سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی ها، دل خود را نورانی تر کنیم و با دوری از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازیم.مطالعه کنید: شهید مطهری، انسان و ایمان (ج ٢ از مجموعه آثار

راههای تقویت فرهنگ قرآن و اهل بیت در بین جوانان

کشور ما از لحاظ جمعیتی در زمره کشورهای جوان محسوب می شود. درحال حاضر قریب باتفاق نسل جوان و نوجوان ما همواره نشان داده است که طالب معنویت بوده و در عرصه های معنوی نیز این واقعیت، خود را به خوبی نشان داده است.آمار افزایش معتکفین در سالهای اخیر نیز گواه این عرض ماست. نگاهی کوتاه به آمار کسانی که در مراسم شورانگیز عزاداریهای امام حسین(ع) شرکت می کنند نیز نشان از حق جویی این نسل دارد.

راه اندازی تشکلهای مذهبی خودجوش مانند آنچه که به نام هیئت های کودکان، نوجوانان و جوانان در خیابانها از دو یا سه روز به محرم شکل و توسط خود آنان سازماندهی می شود، نشان از گرایش آنان به مباحث دینی دارد. آنان تشنه معنویتند و درپی آن راههایی که خودشان به آن می رسند، به عنوان صراط هدایت برمی گزینند و درپی آن می روند که ما از این عطش باید به عنوان یک فرصت و از آزاد گذاردن آنان در جهت دست یازدیدن به مسیرهای غیر تجربه شده و یا مسیرهایی که شارع بر آن صحه نگذاشته است، باید به عنوان یک آسیب و گاه به عنوان یک تهدید نام ببریم. در این مقاله سعی شده است راههای گسترش فرهنگ قرآن و معنویت در بین جوانان مورد بررسی قرار گیرد. مطلب را باهم ازنظر می گذرانیم.

اهمیت نهادینه شدن فرهنگ قرآن

امام صادق(ع) فرموده اند: «من قراالقرآن و هو شباب مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه». آن وجود شریف به خوبی تبیین می فرماید که اگر آموزه های قرآنی (و دینی) در جوانی در ذات و گوهر وجودی جوان قرار گیرد، آنگونه نهادینه و تثبیت می شود که در گوشت و خون جوان آمیخته می گردد؛ آمیختگی که به دنبال آن، ثبات در دین و پایداری در ایمان را بدنبال دارد. بنابراین اگر جامعه ما حساسیت این مقطع سنی را درک کند، از این فرصت به عنوان یک فرصت طلایی در بهره گیری از آن، همت ویژه ای را بکار خواهد بست. هرچند قبل از انقلاب، برادران روحانی و مبلغین دینی درپی چند جوان می گشتند تا مفاهیم دینی را به آنان بگویند اما در نظامی که ارکان مدیریتی آن به دست مؤمنین است، باید راههای ارتقای معنویت در بین جوانان شناسایی و بهترین مسیر برای جذب آنان برگزیده شود.

تذکر این نکته را هم لازم می دانم و آن اینکه ما وقتی می خواهیم به این مبحث بپردازیم، حتماً نباید بدنبال دست یافتن به مسیرهای جدید باشیم که این خود البته مطلوب است اما بنظر می رسد، کنکاش در مسیرهای تخریب شده و بازخوانی و ترمیم مسیرهای تخریب شده می تواند ما را به نتایج مطلوبی در کوتاه مدت برساند.

- کانون خانواده

نقش خانواده در تربیت دینی و افزایش معرفت و انس آنان با قرآن و هدایت بر کسی پوشیده نیست، در اینجا چند آموزه قرآنی ضروری به نظر می رسد:

پیامبراکرم(ص) وقتی از جانب حق تعالی، مأمور تبلیغ دین می شود، به امر خداوند قبل از پرداختن به جامعه؛ مأمور تبلیغ دین در خانه می شود. آیه «وانذر عشیرتک الآقربین» یا در آیه ١٣٢ سوره طه و آیه ۵۵ سوره مریم به پیامبراکرم(ص) خطاب می شود: خانواده ات را به نماز امر کن «و أمر اهلک بالصلوه » و یا در آیه ۶ سوره مبارکه تحریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً». بنابراین اگر بخواهیم با آموزه های قرآنی، راههای گسترش قرآن و سیره اهل بیت را در بین جوانان بررسی کنیم، باید خانواده ها را بر این مهم، حساس، ترغیب و تشویق کنیم (هرچند که پدران و مادران، خود کاستیهایی دارند که ما باید بر اصلاح آنهم هم فکر کنیم.)

این مطلب را با آماری از تحقیقی که در یک جامعه آماری به روش تصادفی از میان دانش آموزان اول تا سوم راهنمایی و به نسبت مساوی دختر و پسر (از هر جنس ١۵۰نفر) انجام شده، به این واقعیت تأکید کنم که در این تحقیق ٣٣% دانش آموزان، تربیت صحیح دینی را از مسیر خانواده می دانند و بر آن تأکید نموده اند.

چند پیشنهاد کاربردی:

١- اعضای خانواده هر شب به مدت ١۰دقیقه در کنار یکدیگر، نصف صفحه از قرآن را باهم تلاوت کنند.

٢- خانواده هایی که خودشان از نعمت تلاوت صحیح کلام خداوند محرومند، با بهره گیری از نوارهای صوتی و تصویری، قاری را در آیات تلاوت شده همراهی کنند.

٣- هر شب، یک واژه از کلمات قرآنی را باهم یاد بگیرند. البته ترجیحاً ابتدا از واژگان پرکاربرد استفاده شود تا سهل و آسان بودن مسیر فهم قرآن بر همه اعضای خانواده بخوبی روشن و ملموس شود.

۴- والدین برای کودکان خویش که قرآن را حفظ می کنند، جوائزی درنظر گیرند و مطمئن باشند که هر میزان روی حفظ آیات هزینه کنند، سرمایه گذاری آنان محسوب خواهد شد که بزودی بهره معنوی و مادی آن را بصورت مضاعف برداشت خواهند نمود.

۵- هر دو هفته، باهم یک حدیث را حفظ کنند. احادیث را بصورت کوتاه و کاربردی برگزینند و برای حفظ حدیث هم بهتر است از راهنمایی روحانیون محترم مشورت گیرند.

۶- اطاق خواب کودکان و نوجوانان را فرمایش معصومین(ع) (در طول زمان حفظ) روی مقوای بزرگ و زیبا نوشته تا در تیررس دید آنان بطور مدام قرار گیرد.

۷- پدران و مادرانی که اهل مطالعه هستند، فقط یک صفحه نسبت به یکی از امامان معصوم(ع) را برای کودکان و نوجوانان خویش بازخوانی کنند.

۸- و والدینی که از نعمت سواد یا مطالعه کم بهره اند از کودکان خویش بخواهند یک صفحه از قصه های قرآنی را باهم بخوانند.

٢- رسانه ملی

واقعیت جهان امروز نشان می دهد با گسترش سیستم های صوتی تصویری، خصوصاً تلویزیون، کودکان بخشی از برنامه و وقت خویش را به برنامه های تلویزیونی اختصاص می دهند.

براساس یک تحقیق در کشورهایی همچون آمریکا، روزانه بطور متوسط ٢۰۰دقیقه از وقت کودکان خود را در پای سیستم های صوتی تصویری سپری می کنند که سهم تلویزیون در مجموعه ابزارهای این بخش، از وضعیت بالایی برخوردار است.

در کشور ما، کودک، نوجوان و جوان، حداقل روزی یکساعت از وقت خویش را در پای تلویزیون (رسانه ملی) سپری می کنند. اگر با نگاه دینی به برنامه های صداوسیما نگاه کنیم، تأثیرگذاری دینی این برنامه ها تقریباً کمتر از ١۰% می باشد.

من چندین برنامه کودک را که یکی از شبکه های عربستان پخش می کرد، بررسی و ضبط کردم و برای تعدادی از مسئولین نظام ارسال نمودم. در این برنامه ها، کودک را به دو امر خطیر توجه می داد، یک قرآن و دوم نماز، اما واقعیت این است که ما با تکنیکهای هنری، کودک خود را به پای رسانه ملی کشانده و میخکوب هم کرده ایم اما در انتقال مفاهیم ارزشی و دینی گام جدی برنداشته ایم.

در تحقیقی که قبلا به آن اشاره گردید، ٣١% دانش آموزان اعلام کرده اند رسانه ملی می تواند بالاترین اثر را در یادگیری و درک مفاهیم دینی داشته باشد. پیداست صدا و سیما پس از خانواده، نقش بسیار بالایی در این مورد دارد و در فرآیند ابزارهای تربیت امروز، نقش مدارس را به مراحل بعدی تنزیل داده و خود به مرحله دوم صعود کرده، لذا می توان از ابزار ملی در پرورش فرزندان قرآنی و ولائی بخوبی بهره برد.

چند راه کار اجرائی:

١- کارگردانان دین مدار جهت سرمایه گذاری در این بخش شناسائی، تشویق و دعوت شوند.

٢- توسط سازمانهای مرتبط با کودک و نوجوان، برنامه های زیبا و کوتاه و یا سریالهایی با محتوای قرآنی و اهل بیت(ع) طراحی و اجرا شود.

٣- از نوجوانان بخواهیم با ساخت فیلمهای پیام دار یک، دو دقیقه ای با مفاهیم دینی در ساخت و برنامه های موردنیاز جوانان مشارکت جویند.

۴- برنامه های کودک کشورهای اسلامی را رصد و بهترین های آن را که با فرهنگ قرآنی و شیعه ما سازگاری دارد را پخش نمائیم. (و این را بر کارتنهای غربی بی محتوا ترجیح دهیم)

۵-در کنار برنامه های مثبت و پیام دار، بتدریج کودکان را از دیدن برنامه هایی که با هویت و فرهنگ دینی ناسازگاری دارد، پرهیز دهیم.

۶- با تبیین آموزه های دینی آنان را به نقد برنامه های کم محتوی وادار و بتدریج، ذهن آنان را متوجه ضرر و زیانها و آفتها و عواقب دیدن برنامه های غیرمفید نمائیم.

٣- همسالان

هنگامی که در تاریخ می خوانیم کودکی بر پرتگاه بامی قرار گرفته بود و همه نگران سقوط کودک بودند و هیچکس هم یارای جلو رفتن را نداشت. (چرا که کودک با دیدن بزرگترها، با وجد و یا با ترس ممکن بود حرکتی به جلو داشته و حرکت او منجر به سقوط گردد.) از مولایمان علی(ع) استمداد و راهنمایی طلبیدند. آن حضرت فرمان داد کودکی همسان و همسال کودک را نزدیک او قرار دهند و کودک در شرف سقوط با دیدن همسال خویش متوجه او گردید و بسویش جلب و ماجرا و مشکل حل گردید.

در همان تحقیقی که در بخش قبلی به آن اشاره کردم نیز آمار همان جامعه آماری نشان می دهد که جوانان و نوجوانان از همسالان خویش در تربیت و اصلاح دینی اثرپذیر بوده اند.

دغدغه خانواده های متدین از اینکه فرزندشان با چه کسی معاشرت دارد و فرزندان خویش را در این موضوع بطور مرتبط و پیوسته مورد سؤال می دهند نیز نشان از اهمیت آن است.

راهکارهای پیشنهادی

 در جزوه های تربیتی، موضوع دوست یابی صحیح و آثار و عواقب و آثار ناشی از آن بیان گردد.

٢- در همین رابطه، نمونه ای از کسانی که با دوستان خوب، رمز موفقیت و ترقی علمی، اخلاقی و دینی را طی کرده اند، بعنوان مصادیق روشن آورده شود.

٣- همینطور مصادیقی از کسانی که در خانواده موفق متولد شده اند اما دوستان ناباب، مسیر زندگی آنان را عوض و به تعبیر دینی، راه ضلالت و گمراهی را جایگزین صراط مستقیم انتخاب کرده اند، بیان شود.

۴- در سیستم مساجد و مدارس و بسیج، جوانان موفق و در صراط مستقیم قرار گرفته، شناسایی و بوسیله آن ها راههای جذب همسالان بیان گردد.

۵- همسالانی که با شیوه های مناسب جذب و در مسیر دین قرار می گیرند، توسط مساجد و مدارس و بسیج تشویق گردند.

۶- مباحث دینی با بیانی شیوا از زبان همسالان بیان گردد. بنابراین لازم است تشکلهای خاص شکل گیرد.

۷- در کانونهای اصلاح و تربیت حتماً جوانان موفق (که اثرگذار باشند) در جلساتی، به ارشاد دینی جوانان بپردازند.

۸- الگوسازی و الگوپروری را در جامعه رایج نموده و توجه هر قشر را با هر سن و سال، به الگوهای موفق همسال خویش معطوف نمائیم.

۹- با برنامه سازی، از الگوهای موفق بخواهیم همسالان خویش را در دست یابی به موفقیت های دینی، اخلاقی و علمی، راهنمایی و راز و رمز این موفقیت را به زبان آنان بیان کنند.

١۰- شکل گیری هدفمند و هدایت شده سازمانهای دولتی (NGO) توسط جوانان و نوجوانان را تعقیب نمائیم.

١١- خداوند تبارک و تعالی وقتی می خواهد شیوه بیان تبلیغ اسلام را به پیامبر اکرم(ص) بیان فرماید، در آیه١۵ سوره مبارکه آل عمران دستور می دهد که: «ای پیامبر، اگر روحیه خشن و تندی داشته باشی، حتماً از گرد تو پراکنده (دور) می شدند). بنابراین مهمترین تأکید در این بخش باید تبیین مفاهیم قرآن و عترت به زبان لین و دلنشین باشد، لذا شیوه بیان مفاهیم دینی و قرآنی به زبان مذکور بایستی تدوین و به مجریان ذی ربط منتقل گردد.

۴- مدارس و دانشگاه ها ومراکز آموزشی

تقریبا ١٢سال از زندگی یک فرد ایرانی (دختر و پسر) تا مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی در محیط مدرسه سپری می شود. یعنی با شاخص متوسط عمر یک ایرانی (۶۵ سال) ]یعنی ۱۸% عمر مفید[.

نگاهی کوتاه به فرآیندهای آموزش در موضوع آموزه های دینی در مدارس و شیوه های انتقال آن (صرف نظر از تعداد محدودی از مدارس) نشان می دهد که ما در این مبحث کمترین توجه را به مدارس داشته ایم و اگر هم اقداماتی انجام داده ایم، کافی و پاسخگو و انسان ساز نبوده است.

امروز چه کسی می تواند ادعا کند اگر آثار و آموزشهای خانوادگی، فردی، محیطی و... که در خارج از مدرسه به جوان و نوجوان منتقل می شود را حذف و چشم امید به ۱٢سال تلاش مربیان قرآنی، دینی و تربیتی مدارس داشته باشیم می توان ادعا نمود که جوان فارغ التحصیل از پیش دانشگاهی ما، جوانی مؤمن محصول آن خواهد بود؟

دغدغه هایی که رهبر انقلاب اسلامی از نظام آموزش و پرورش دارند، همان دغدغه ایست که متدین از آنچه قرار بود در نظام آموزش و پرورش اتفاق بیافتد (ولی حاصل نشده) می باشد.

من به چند مورد از دغدغه های معظم له اشاره می کنم:

به قرآن بها داده شود. این موضوع در مدارس ابتدایی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ هم در قرائت و هم در حفظ کردن، آمادگی بیشتر است. اگر بتوانید به این امر اهتمام کنید و صدقه جاریه ای را از خود به یادگار بگذارید، به توفیق بسیار بزرگی دست یافته اید.

وقتی در کشوری بیست میلیون جوان از زن و مرد هست، جا دارد در میان آنها دو سه میلیون اقلا تالی قرآن با آداب و شرایط باشند، یک میلیون اقلا از این جوانها حافظ کلام خدا باشند.

توجه به آموزش عربی در مدارس نه با هدف درک مفاهیم پیچیده حوزه ای و نه بمنظور مکالمه، بلکه به نحوی که پس از مدتی آموزش، دانش آموزان بتوانند معانی نماز، دعای کمیل، مکارم اخلاق و... را بفهمند و با مناجات و نحوه سخن گفتن و راز و نیاز با خدا آشنا شوند.

احیاء کنید مسائل پرورشی و ارزشی را در مدارس. مدتهاست د رمدارس، مسائل ارزشی خشکیده و به آن کم توجهی شده. برای رشد دیانت و احیای مسائل ارزشی و عبادی و فرهنگی مدارس اهتمام شود.

نسلی که رژیم فاسد، مفسد ظالم و بشدت پلید گذشته را ندیده، نسلی که مقدمات انقلاب را ندیده، نسلی که کتک خوردنها را در دوران غربت ندیده، نسلی که محنت جنگ را با گوشت و پوست خودش لمس نکرده، نو به نو زیر دست شما معلمان می آید. شما می خواهید از این نسل، انسانهایی بسازید که انقلاب را حفظ کنند.

راهکارهای اجرائی:

۱- قبل از اینکه تحول را در دانش آموز جستجو کنیم، معلم را نه از باب اینکه با درس و مباحث کلامی می تواند منشأ اثر باشد، بلکه از این حیث که: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم».

٢- درس عربی با گرایش فهم قرآن و متون ادعیه جایگزین عربی فعلی گردد.

۳- حفظ موضوعی آیات قرآن که در زندگی روزمره دانش آموزان کاربرد دارد را در برنامه های آموزشی یا فوق برنامه آنان قراردهیم.

۴- حفظ احادیث موضوعی را مبنای آشنایی با سیره ائمه(ع) قرار دهیم و بگونه ای برنامه ریزی کنیم که در هر مقطع (ابتدائی، راهنمائی و متوسطه)، 40حدیث کوتاه اما کاربردی، جانهای تشنه کودکان و نوجوانان و جوانان را سیراب نماید.

۵- انس با ائمه اطهار(ع) را از طریق برپایی مجالس زیارت نهادینه نمائیم.

۶- زیارات عرفانی کوتاه مثل خمس عشر، مناجات امام علی(ع) در مسجد کوفه و امثالهم را با بیانی زیبا مطرح و جانهای آماده جوانان را به پرواز معنوی تمرین دهیم.

۷- معلمین دروس قرآن و اعتقادات را از واجدین شرایط جهت تدریس در این موضوع برگزینیم.

۸- مسابقات قرآن و عترت را بعنوان پایه رقابت معنوی دانش آموزان توسعه دهیم.

۹- موضوعات مرتبط با کلاس انشاء را موضوعاتی هدفمند از بین آیات موضوعی مورد نیاز دانش آموز طراحی و زمینه تدبر در قرآن را در بین دانش آموزان فراهم کنیم.

۱۰- در پایان هر سال تحصیلی، میزان ارتقای کمی و کیفی دانش آموزان در بحث قرآن و عترت بررسی و در رفع اشکالات برنامه ای و اجرایی اهتمام نمائیم.

۱۱- مدارس موفق در موضوع مذکور را به آموزشگاه های دیگر معرفی کنم.

۱٢- جهت تقویت روحیه تبلیغ آموزه های دینی از دانش آموزان درخواست نمائیم آموزه ای از آموزه های قرآن و عترت (آیه-حدیث) را در جمع همسالان خویش از حفظ بیان و بهترینهای هر ماه یا هر فصل مورد تشویق قرارگیرند.

راه‌کارهای گرایش جامعه به دینداری

جهان امروز شاهد پا گرفتن و ریشه دواندن مکاتب مختلفی است که هر کدام به زبانی مدعی نجات و هدایت و احقاق حقوق بشریت هستند. از آن جایی که تکوین خلقت انسان به گونه‌ای است که هیچ اندیشه‌ای را جبراً نمی‌پذیرد، این گروه‌ها برای اشاعه و حاکم کردن اندیشه‌های خود، به جای تحمیل نظرات، به بررسی شیوه‌های تقریب آراء مردم به آراء خود رو آورده‌اند و در کنار آن، هم‌زمان از ایجاد جاذبه و باور قلبی نسبت به این افکار نیز غافل نیستند. جذب قلوب مردم در مقدمه و در مؤخره‌ی تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار آنان صورت می‌گیرد، چرا که حداقل نتیجه‌ای که از جذب و انجذاب حاصل می‌شود ایجاد همانندی و همگونی و هم‌شکلی در فرد مجذوب نسبت به عامل جذب کننده است.

از میان همه این مکاتب که افکار و دل‌ها را به خود جلب و جذب می‌کنند، مکاتب مذهبی به حکم ریشه داشتن مذهب در فطرت، جایگاه برجسته‌ای‌ دارند. اما توجه به این نکته‌ی دقیق حائز اهمیت فراوانی است که امور فطری نیازمند رشد و پرورش و مراقبت شایسته و بایسته هستند و الا تحت فشار غرایز و شهوات، دسیسه و مدفون و یا در تاریک و روشن فتنه‌ها و فریب‌ها به مسیرهای انحرافی کشیده خواهند شد.

در این میان رسالت همه متعهدان درد آشنا و دین مدار، بررسی راه‌کارهای «مناسب» و «مؤثر» در شکوفایی و حفظ سرمایه‌های فطری و در رأس همه آن‌ها، احساس و تعهد مذهبی در بین مردم است و ناگفته پیداست که اگر هرچه سریع‌تر و بهینه‌تر اقدامات لازم در این قلمرو انجام نگیرد، دشمنان بشریت با استفاده از شیوه‌های مخرب و پر جاذبه‌ی خود، سرمایه‌های عظیم جامعه اسلامی‌مان را مجذوب فرهنگ خویش نموده و از دامن پر مهر اسلام عزیز بیرون خواهند کشید و بالطبع با جایگزینی جاذبه‌های غیر دینی و ایجاد زاویه انحراف در مسیر‌ نسل‌های جوان، دین از متن زندگی به حاشیه رانده خواهد شد و صد البته یک دین سلیقه‌ای و حاشیه‌ای هرگز نمی‌تواند قانون و مدار زندگی و مبنای حرکت‌ها و قضاوت‌ها و آراء و اندیشه‌ها و مجاهدات و بینش و منش مردم یک جامعه اسلامی قرار گیرد.

و اما دین چگونه می‌تواند چهره جذاب خود را به نمایش بگذارد و دل‌ها را با جاذبه‌ی هر‌چه‌ تمام‌تر در تصرف خویش درآورد؟ در دنباله‌ی کلام به بررسی چند عامل اساسی و مهم در این راستا خواهیم پرداخت:

عوامل جذب کننده‌ی مردم به گرایش‌های دینی، به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند:

ـ عواملی که مردم را مستقیماً مجذوب دین می‌کنند.

ـ عواملی که مردم را مجذوب متدینان و اهل ایمان می‌کنند و از این طریق مردم جذب ایمان و مذهب می‌شوند، به نحوی که باور و محبت به یاری خداوند در این شماره به بخش اول این عوامل می‌پردازیم: نسبت به این افراد، آنان را به باور و محبت دین خواهد کشاند.

الف) اسباب گرایش مردم به دین از راه تعالیم و محتوای خود دین

۱) معرفت:

پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) دین را راهی معرفی می‌کند که باید از روی شناخت و معرفت آن را طی کرد و می‌فرماید: «قل هذه سبیلی أدعوا إلی الله علی بصیره أنا و من اتبعنی»(۱)؛ «بگو: این است راه من، که من و هر کس پیروی ام کرد با بینایی به سوی خدا دعوت می‌کنیم...»

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است تا با دادن شناخت صحیح به مردم، باور صحیح را القا کند چرا که باور ریشه‌دار، فرع معرفت است. در حیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است: «الحب فرع المعرفه(٢)؛ محبت برگرفته از معرفت است.»

اگر مردم با عقل و استدلال و نه با شیوه‌های خالی از منطق و حجت عقلی چیزی را بپذیرند، بدان پایبند و دلبسته نیز خواهند شد، لذا قدم اول در ایجاد محبت، ایجاد شناخت در مردم است.

٢) نفع‌رسان و پاسخگو بودن به نیازها؛

زمانی مردم احساس نیاز به حضور دین در عرصه‌های مختلف زندگی خود می‌کنند که دین را گره‌گشای مشکلات نظری و عملی خود ببینند. رو آوردن مردم به آموزش و ترویج علوم تجربی و ریاضی و غیره به جهت درک منفعت محسوس آن‌هاست و بدون احساس منفعت هیچ گرایشی ایجاد نمی‌شود. خداوند متعال در انتهای آیه ۱۷ سوره رعد می‌فرماید:

«... و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض...»؛ «ولی آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین [باقی] می‌ماند...»

اگر چیزی مفید و فایده رسان باشد اما مردم از فواید آن سر در نیاورند یا منافع آن قابل دستیابی و در دسترس به نظر نرسد (به اصطلاح نسیه باشد) باز هم در اجتماع منزوی و متروک خواهد شد.

دین باید در همه‌ی سطوح توانایی خود را در رفع نیازمندی‌ها به نمایش بگذارد نه ان که به نظر بیاید کارکرد آن در مسایل فکری و اخلاقی منحصر شده است. مزلو در یک تقسیم‌بندی، سلسله مراتب نیازها را چنین طبقه‌بندی کرده است: نیازهای فیزیولوژیکی (گرسنگی، تشنگی و ...)، نیاز به امنیت، نیاز تعلق داشتن و محبت، عزت نفس، نیازهای شناختی (دانستن، فهمیدن، جستجو کردن و ...)، ذوقی و هنری (نظم، زیبایی و ...) و در نهایت نیاز به خودشکوفایی.(۳)

اگر دین نتواند از طریق ایجاد عدالت اجتماعی و نظم و سامان‌دهی به امور فردی و اجتماعی پاسخگوی نیازهای اولیه باشد، مخاطبان خود را در دعوت به نیازهای برتری چون خود‌شکوفایی تا حد زیادی از دست خواهد داد. داشتن رفاه نسبی و عدالت طبقاتی جزو نخستین مطالبات و خواسته‌های انسان‌هاست و دین باید عملاً بتواند مشکلات مردم از جمله مشکلات اقتصادی، خانوادگی، معیشتی، روحی و روانی و جسمی و غیره را به خوبی ارزیابی و حل و فصل نماید و راه‌کارهای مشخص و عملی ارائه دهد.

اگر نتوان کاربرد دین را برای مردم ملموس کرد، در حد ذهنیات دور از دسترس و گاهی حتی ناممکن فرض خواهد شد که صرفاً به کار عالم دیگر می‌خورد، چرا که برای حل مشکلات این دنیا مؤثر نیست و چه نیکو امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمودند: «علم لا ینفع کدواء لا ینجع؛ (۴) علمی که نفع نبخشد چون دارویی است که اثر نبخشد.»

۳) لذت بخش بودن:

نیاز در انسان دردی ایجاد می‌کند که برآورده شدنش به احساس لذت می‌انجامد. تعالیم دینی ما را از لذت نهی نمی‌کنند بلکه به سوی لذت‌های بالاتر و ارزشمند‌تری چون بهشتی شدن و کسب مدارج متعالی انسانی هدایت می‌کنند. بهشت خود محل رفع نیاز‌ها بسته به مراتب انسان‌هاست. پس در واقع لذت طرد نمی‌شود، بزرگ می‌شود و لذت بردن از دین، خود یکی از علل روی آوردن مردم به آن خواهد بود از همین رو مجالس مذهبی از بهترین مکان‌هایی هستند که می‌توانند لذت مکالمه با خداوند و دعا و انس با قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) را به کام‌ها بچشانند.

۴) استفاده از هنر:

پیام دین بلند‌ترین و مهم‌ترین پیامی است که باید به مردم ابلاغ شود. حق آن است که در این ابلاغ‌ از هنرهای نمایشی، صوتی و تصویری، فنون خطابه و شعرسرایی بهره جست. در این میان برای نمایش هنرمندانه‌ پیام دین، تلویزیون به عنوان رسانه همگانی وسیله بسیار مطلوبی است زیرا هم تصویر زیبا هم صدا و آهنگ دلنشین و هم پیام احساس برانگیز را می‌توان از طریق برنامه‌های آن به خدمت گرفت. همچنان که قرآن کریم برای رساندن پیام خود در داستان‌ها از هنرهای تجسمی و نمایشی و کلامی مدد جسته است.

حضرت زهرا (علیها‌السلام) آن گاه که کودکان خود را به بازی می‌گرفت و به تربیت روحی و پرورشی جسمی آنان می‌پرداخت، در قالب اشعار ادیبانه‌ای مطلب را در ذهن آن‌ها جا می‌انداخت. مثلاً خطاب به امام مجتبی (علیه‌السلام) می‌فرمود:

«أشبه أباک یا حسن

و اخلع عن الحق الرسن

و اعبد إلها ذاالمنن

و لا توال ذالإحن؛(۵)

حسن جان! بمانند پدرت باش و ریسمان را از گردن حق بردار

خدای منت‌بخش را بپرست و با دشمنان کینه‌ ورز دوستی مکن»

یکی از نمونه‌های تأثیرگذار و پر مخاطب در تجسم مذهب به شیوه هنری، آثار بلند استاد فرشچیان است که انسان با تماشای نقاشی‌های ایشان، غالباً خود را در فضایی معنوی و روحانی حس می‌‌کند و به درک عمیق‌تری می‌رسد. کار دیگری که به عنوان نمونه می‌توان اشاره کرد استفاده از خطوط زیبا (به خصوص نوع جدید خط) به جای خطوط غربی که گرایش به فرهنگ غربی را به دنبال می‌آورد، بر روی وسایل و البسه است.

۵)گوشزد کردن جنبه‌های توافق دین با عقل و علم:

هرچه مسایل دینی روشن‌‌تر و علمی‌تر بیان شوند، عقول مستعد، بهتر آن را می‌پذیرند. چه نیکو و بلکه ضروری است که متخصصان هر رشته علمی، نکات قرآنی و روایی در باب آن علم را بیابند و بدانند و به دیگران نیز بشناسانند. جای سؤال و در عین حال تأسف است که چرا نظرات علمی امام باقر (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) در کتاب‌های علمی فیزیک و ریاضی و زیست جایگاهی ندارد؟ چرا مباحث جنین‌شناسی قرآن در کتاب‌های پزشکی دانشگاهی موجود و مطرح نیست؟ چرا در کتب ریاضی از یافته‌‌های علوم ریاضی توسط دانشمندان بزرگ اسلامی خبری نیست؟ چرا نجوم دانشگاه «اسلامی» با نجوم مطرح شده در منابع دینی تطبیق نشده است؟ نیایش‌های مسجع گونه ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در کتاب‌های ادبیات نیست.

نظرات تربیتی اسلام در کتاب‌های روانشناسی گنجانده نشده است و جان کلام این که در دانشگاه اسلامی، علوم غربی صرف، تدریس می‌شود و علوم اسلامی را در برخی علوم که غالباً هم نظری و تئوری هستند منحصر کرده‌اند، به نحوی که این باور به وجود آمده که دین، مجموعه‌ای از آراء و نظریات است که صحنه و عرصه‌ی فعالیت آن از عرصه‌ی علوم روز جداست. چرا باید کسی که فارغ‌التحصیل رشته پزشکی می‌شود (آن هم از دانشگاه اسلامی!) اصلاً نداند نظریات پزشکی اسلام چیست؟ چرا دانشجویی که در رشته مامایی فارغ‌التحصیل می‌شود کلامی از قرآن و روایات در باب مسایل بارداری و تشکیل نطفه و جنین و مسایل و احکامی که باید رعایت شود را نمی‌داند؟ همه این‌ها شبهه جدا بودن مذهب از علوم را در اذهان مردم به خصوص روشنفکران «دانشگاه دیده» تقویت می‌کند. این مشکل در کتاب‌های درسی مدارس در مقاطع مختلف تحصیلی نیز همچنان وجود دارد و شایسته است هرچه سریع‌تر برای آن فکر مناسبی بشود.

۶) سهل و قابل اجرا بودن احکام دین در هر زمان:

شکی نیست برای اغلب مردم دشواری و تکلف در عمل همراه با احساس آزار و زحمت و دست و پاگیر بودن است و کم هستند کسانی که تن به قیود پیچ در پیچ و آزار دهنده بدهند، از این رو یکی از عللی که می‌تواند در جذابیت دین فوق العاده مؤثر باشد، مسأله‌ی آسان و راحت العمل بودن آن است.

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می‌فرمایند: «بعثت علی الشریعه السمحه السهله؛(۶) خداوند مرا بر دینی مبعوث کرده که آسان، شدنی و با گذشت است.» یک دین با گذشت، منهای موارد اصولی، شرایط اجتماعی و شغلی و آداب و رسوم و موقعیت خانوادگی و مکانی و زمانی افراد را هم در نظر می‌گیرد تا زندگی آنان، در اثر عمل به اموری خشک و انعطاف‌ناپذیر، تبدیل به تافته‌ی جدا بافته از محیط و اجتماع و در نتیجه منجر به انزوای فردی و اجتماعی نشود. به همین جهت است که از شرایط بسیار مهم فتوا دادن، دانستن شرایط زمان و مکان و در واقع عملی و کاربردی صادر کردن فتواست و اگر این مهم رعایت نشود چیزی که متهم به خشک و سخت و غیر عملی بودن خواهد شد، متأسفانته مذهب است.

۷) پایه‌ریزی جذب از دوران کودکی:

یکی از مهمترین وظایف والدین و اولیای کودکان، فراهم آوردن اسباب لازم و مفید در گرایش فرزندان و کودکان به مذهب است. طبیعی است هرچه از کودکی به عنوان باور نهادینه گردد و روی آن کار کرده شود، بسیار ریشه‌دارتر و مستحکم‌تر خواهد بود. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أدبوا أولادکم علی حبی و حب أهل بیتی و القرآن؛ (۷) فرزندان خودتان را بر مبنای محبت من و محبت اهل بیتم و قرآن تربیت کنید.» در جهت تحقق این هدف، دستورات فراوان دینی وارد شده است که به برخی از آن‌ها به عنوان مثال اشاره می‌کنیم: «از خداوند فرزند صالح خواستن، دایه صالح و خوش خلق برای نوزاد گرفتن، کام نوزاد را با آب فرات و تربت کربلا برداشتن، هنگام تولد و نامگذاری در گوش او اذان و اقامه گفتن، نام نیک بر او نهادن، نام ائمه را بر او گذاردن، تعلیم قرآن و احادیث اهل بیت، تعلیم اذکار به تناسب سن بچه، آموختن نماز و واداشتن به روزه و غیره.»

برای نمونه به برخی از احادیث وارد شده اشاره می‌کنیم:

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمودند: «من از خداوند متعال فرزندانی زیباروی و خوش قامت نطلبیدم بلکه از پروردگارم خواستم فرزندانی به من عطا کند که مطیع خدا و خائف از او باشند تا هرگاه به آنان می‌نگرم که مطیع خدایند، چشمانم روشن گردد.»(۸ )

امام صادق (علیه‌السلام) به سلیمان بن هارون بجلی فرمودند: «ما أظن أحدا یحنک بماء الفرات إلا أحبنا اهل البیت؛ (۹) گمان نمی‌کنم کسی کام نوزاد را با آب فرات بردارد مگر آن که ما خاندان را دوست خواهد داشت.» و نیز فرمودند: «حنکوا أولادکم بتربه الحسین فإنها أمان؛ (۱۰) کام فرزندان خود را با تربت حسین بگیرید که مایه ایمنی است.»

اذکار و اعمال سفارش شده در سنین کودکی عبارتند از: «آموختن تهلیل در ۳ سالگی، آموختن شهادت به رسالت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از ۵/۳ سالگی، تمرین صلوات از ۴ تا ۵ سالگی، آموزش قبله، سجده و رکوع از ۶ سالگی، تمرین نماز و بیدار شدن برای خوردن سحری از ۷ سالگی، نبوسیدن جنس مخالف دختر ۶ ساله و پسر ۷ ساله.»(۱١)

«اصل اعتدال از اصول مورد توصیه اهل بیت (علیهم‌السلام) در برخورد تربیتی با فرزند است. به عنوان مثال از امام صادق (علیه‌السلام) نقل است که فرمودند: «کودک را با خود به مسجد ببرید ولی هرگز طول ندهید او را به نماز تشویق کنید ولی به انجام نوافل و نماز شب وادارش نکنید. به روزه تشویق کنید ولی هرگاه خسته و گرسنه شد او را وادار به افطار کنید»

و نیز از معصوم (علیه‌السلام) نقل شده است که: «ما کودکانمان را وا می‌داریم نماز ظهر و عصر را با هم بخوانند.» انجام تکلیف مذهبی به شکلی نباشد که کودک یکبار در ظهر و یکبار در عصر خود را آماده نماز کند و از این بابت احساس رنج کند.(۱٢)

باید گفت رعایت اصل اعتدال در اعمال مذهبی یکی از مهمترین اصول در حفظ محبت نسبت به مذهب می‌باشد و اگر همه عوامل لحاظ شود اما به این مهم توجه نشود، بی‌اثر و بلکه بداثر خواهد بود.

خانم دکتر ایریس یاب در کتاب ارزشمند خود که در واقع برای والدین اولیایی که می‌خواهند فرزندان خود را با روحیه و گرایش مذهبی بار آورند بسیار مفید است چنین می‌نویسد: «بذر ایمان در سال‌های اولیه زندگی کاشته می‌شود. هر کودکی اگرچه شخصیت ویژه خود را دارد راه خاص خود را به سوی رشد می‌پیماید اما الگوهای مشترکی به ویژه در خصوص رشد ایمان با کودکان دیگر دارد. این خصوصیات تا پنج سالگی در مورد تمام کودکان صدق می‌کند ... کودکان تا سن سه سالگی و برخی دوره‌های دیگر بین واقعیت و افسانه‌ها تفاوتی قایل نیستند. آن‌ها هر داستانی را که درباره ادیان و انبیاء گفته شود باور خواهند کرد ... داستان‌های جذاب و شخصیت‌های آن‌ها برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعی‌تر از توصیه‌های اخلاقی و تربیتی مجرد و ذهنی است. برای آموزش درس‌های بزرگ زندگی به فرزندان خود، از داستان و افسانه استفاده کرده و از هرگونه موعظه و سخنرانی اجتناب کنید. از اسباب‌بازی‌ها، کتاب‌های حاوی عکس و سایر وسایل بازی هم می‌توانید برای انتقال ایده‌های مختلف به کودکان استفاده کنید. کودکان در سنین چهار تا پنج سالگی از طریق نماد‌سازی و الگو‌سازی به تفکر می‌پردازند. کودک خردسال با دیدن پدر و مادر یاد می‌گیرد چگونه دعا کند، چگونه به کتاب مقدس و اماکن مذهبی احترام بگذارد و چگونه با دیگران رفتار کند. او می‌آموزد به چه چیزی اعتماد کند، چگونه امیدوار باشد و چگونه به آن چه حقیقت دارد یا زیبا و خوب است عشق بورزد.»(۱۳)

«نادیده گرفتن نیازهای طبیعی کودکان در هر مرحله رشد و برخورد فراتر از طاقت یا پایین‌تر از آن‌ها، باعث عدم موفقیت شما در آموزش آنان خواهد شد. در هر مرحله سنی، به نیازهای فرزندتان توجه کنید و به تدریج و قدم به قدم او را در معرض نیاز‌های مرحله بالاتر قرار دهید تا با آمادگی وارد مرحله بعدی شود.»(۱۴)

«تصویر کودکان از خدا، بسیار متأثر از تصویری است که از والدین خود دارند. خانم روانشناسی به نام «آن ماری ریزوتو» در کتاب خدای زنده نشان داده است که اگر کودکی، والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسی بداند، احتمالاً خدا را نیز دارای این صفات تصور خواهد کرد.

از سوی دیگر، اگر والدین خود را خشن، بی‌تفاوت و بی‌انصاف بداند درباره خدا نیز چنین تصوراتی خواهد داشت. والدین، در نحوه درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را دارند.

... آن ماری ریزوتو در کتابش به توضیح مواردی پرداخته است که بیماران او دچار مشکلاتی در زندگی عادی و اعتقادات مذهبی خود بودند. این افراد در کودکی بنا به دلایلی تصویر مخربی از خداوند داشتند.

نمونه‌های بسیاری وجود دارد که فرزندان شایسته و مؤمنی در دامن خانواده‌هایی با مشکلات زیاد پرورش یافته‌اند. آن چه برای کودکان اهمیت دارد اینست که نحوه برخورد والدینشان با اشتباهات خودشان چگونه است.»(۱۵)

«کتاب‌های آسمانی، مهمترین منبع آموزش درباره خدا هستند. برای رشد معنوی فرزندتان، کتاب‌های مقدس را وارد زندگی خود کنید. راهبرد‌های زیر به شما کمک خواهند کرد تا گنجینه‌‌های مورد بحث را در اختیار فرزندتان قرار دهید:

۱) تنوع موضوعات کتب مقدس را [با توجه به سن فرزند] در نظر بگیرید: بیشتر کتاب‌های مقدس حاوی موضوعاتی متعدد مانند: داستان، نظریه، اصول اخلاقی، اصول اعتقادی، عبادات فردی و نظایر این‌ها هستند. اگرچه کودکان شما سرانجام با این تنوع موضوعات آشنا خواهند شد اما در هر سنی باید موضوعات ویژه‌ای مورد توجه قرار بگیرند. به عنوان مثال موضوعاتی که در سنین مختلف باید طرف شوند عبارتند از:

* کودکان ۴ تا ۵ ساله

ـ داستان‌های ساده و صریح به ویژه دارای شخصیت‌های حیوانات و کودکان.

ـ توضیح ساده‌‌ی حق و باطل و درستی و نادرستی.

ـ خواندن آیات با قرائت و آهنگ.

* کودکان ۶ تا ۸ ساله:

ـ داستان‌های مهیج.

ـ بیان داستان‌‌های رویارویی مستقیم با خداوند (مثبت و منفی)

ـ اصول اخلاقی.

ـ خواندن آیات با قرائت و آهنگ.

* کودکان ۹ تا ١٢ ساله:

ـ داستان‌ها و الگوهای شخصیتی.

ـ آموزش آیاتی که باورهای کلیدی [اصول الدین] را مطرح کرده‌اند.

ـ اختصاص اوقاتی برای انجام تکالیف مذهبی و وظایف اخلاقی.

ـ خواندن اشعار عرفانی و حفظ آیات.

* نوجوانان:

ـ داستان‌هایی درباره توسعه و رشد جوامع مذهبی.

ـ مطالعه عمیق‌تر باورهای کلیدی.

ـ درک معانی مناسک مذهبی.

ـ مطالعه اشعار عرفانی و نمادین مذهبی.

* جوانان:

ـ مطالعه تاریخ.

ـ مباحث دینی و فلسفی مرتبط با ایمان.

ـ درک اصول مذاهب دیگر.

ـ اصول رابطه خدا و پدیده‌ها.

ـ داستان‌های حماسی و نوشته‌های نمادین مذهبی.

٢) کتاب‌های آسمانی را به گونه‌ای جذاب به فرزندتان معرفی کنید: بیشتر متون مذهبی توسط افراد بالغ و برای افراد بالغ نوشته شده است. به رغم تفاسیر مختلفی که وجود دارد، فرزندتان را با متن اصلی کتاب مقدس خود آشنا سازید.

برای این کار راه‌های مختلفی وجود دارد:

ـ آیات کتاب مقدس را به زبانی قابل فهم برای فرزندتان نقل کنید.

ـ از وسایل کمک آموزشی (فیلم، نقاشی، کتاب، سروده....) استفاده کنید.

۳) به فرزندتان کمک کنید تا آیات کاربردی در هر سنی را حفظ کنید: کودکان ۳ تا ١۰ ساله قدرت حافظه بیشتری دارند و بیش از آن که بفهمند، حفظ می‌کنند. حفظ این آیات به صورت گنجینه‌ای درون آن‌ها ذخیره شده و هنگامی که قادر به درک و فهم مطالب باشند کمک مؤثری به آن‌ها خواهد بود.»(١۶)

«از آن جا که والدین، فرزندان خود را با دو شیوه مختلف آموزش می‌دهند، یادگیری کودکان نیز در دو سطح مختلف انجام می‌گیرد. اولین نوع یادگیری که در تمامی اوقات صورت می‌گیرد یادگیری بدون برنامه است. این نوع یادگیری محصول دیدن، شنیدن و تفسیری است که کودک از دیده‌ها و شنیده‌ها دارد ... از سوی دیگر مواقعی وجود دارد که به طور آگاهانه به آموزش فرزندتان می‌پردازید و از تمامی منابع قابل دسترس بهره می‌گیرید و با داشتن هدف‌هایی خاص، برنامه‌ای برای رسیدن به آن‌ها تنظیم می‌کنید. این نوع آموزش را آموزش برنامه‌ریزی شده می‌نامند. تأثیر و کارآمدی آموزش برنامه‌ریزی شده به چگونگی یادگیری برنامه‌ای که بر آن استوار است بستگی دارد. در واقع بین گفتار و کردار ما باید نوعی انسجام وجود داشته باشد. به بیانی دیگر، آن چه راکه از فرزندمان انتظار داریم خود نیز باید به آن عمل کنیم و به قول و سخنان خود وفادار باشیم.

... تجربیاتی که کودک در زمینه مفاهیمی چون خوبی، راستی، زیبایی دارد خداشناسی او را شکل می‌دهد. خانه و زندگی شما می‌تواند مملو از این مفاهیم و ویژگی‌های مختلف باشد.»(١۷)

«عضویت در گروه‌های عام‌المنفعه و فعالیت‌های اجتماعی، باعث حفظ و تقویت ایمان در تمامی مراحل زندگی می‌شود. در این خصوص، باید در جستجوی یافتن گروهی باشید که نه تنها برای تبلیغ ایمان از روش‌های مناسب و مفیدی استفاده می‌کند بلکه گستره‌ی فعالیت‌های آن، تمام اعضای خانواده را دربر می‌گیرد.»( ١۸)

در مورد ایجاد حس مذهبی و شکوفا کردن آن، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به فرزند خویش در نامه سی و یکم نهج البلاغه می‌فرمایند: «من تربیت تو را از کودکی شروع کردم که هنوز زمینه وجودت از اثرات نامطلوب خالی بود و چون زمینی بکری بودی، قساوت، قلبت را نگرفته بود و هر اثر مطلوبی را به عنوان بذر مرغوب می‌شد در وجود تو کاشت.» بنابراین کوتاهی والدین در این امر، جرم بسیار بزرگ و نابخشودنی است.

 اندوخته ها

-ایجاد انگیزه (تشویق وترغیب دانش آموزان )

2-حفظ حرمت وشخصیت دانش آموزان

3-درک کردن دانش آموزان

4-توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان

5-دادن مسئولیت به دانش آموزان

6-ایجاد فضایی دوستانه (صمیمی ومحبت آمیز)     تجربیاتی دیگر

یاد گیری و یاد دهی از اولین روزهای زندگی بشری همواره وجود داشته و با زندگی انسانها عجین می باشد. چرا که بدون آموختن نمی توان در اجتماع زندگی کرد و حتی زنده ماند.آموزش کودک انسان نسبت به سایر جانداران بسیار مشکل و زمان بر می باشد بهمین خاطر اولین مربی انسان یعنی مادر و پدر باید روزهای طاقت فرسای زیادی را تحمل بنمایند تا بتوانند جهت تعلیم و تربیت ایشان قدمهای مثبت بر دارند و به استعدادهای نهفته ایشان پی ببرند و اورا مستعد یادگیری و مهارت آموزی برای زندگی وتحصیل علوم گوناگون بنمایند. بعد از اولیا جامعه خود نیز به عنوان مدرسه و محل تعلیم و تربیت عمل میکند اعضای خانواده ،فامیل ها ،همبازیهای کوچه و محله ودر روزگار جدید رسانه های جمعی در تعلیم و تربت انسانها نقش اساسی و اصلی را دارندبا این حال به منظور پاسخگویی به استعداد کودکان مراکز تعلیم و تربیت تاسیس شده و همه سعی دارند از همان دوران نو نهالی نسبت به آموزش و توانمندسازی کودکان وارد عمل شوند مهد کودکها ،کودکستانها ،مراکز فرهنگی ، هنری واماکن ورزشی و در نهایت مدارس باید پاسخگویی نو نهالان باشند حتی اگر کودکان به دلایلی ناتوان باشند باز این روزها مراکز ی هست که به کمک ایشان بیاید و یا اگر استعداد زیاد دارد بازمراکزی هست که پاسخگوی استعدادهای ایشان باشند دراین میان نقش معلم و مدرسه در توانمند سازی و غنی بار آمدن دانش آموزان بیسار زیاد و قابل تامل و انکار ناپذیر است. این نقش در ایام گذشته ودوربه طرق گوناگون صورت می گرفت (گاهی نفر به نفر و گاهی استاد ،شاگردی )ولی اکنون در کنار مراکز آموزشی و دانشگاهی ،  فناوری مجازی وارد عرصه شده است که مرز ،جغرافیا ،نژاد ،زبان ،کوچک و بزرگ ،فقیر وغنی نمی شناسد و در آن واحد قادر است بیشترین اطلاعات را به شکل ساده و آسان در اختیار انسانها قرار دهد بدون محدودیت زمان و مکان و خیلی ارزان. حال سعی می کنیم به عنوان معلم با مرور دو دهه فعالیت آموزشی و پرورشی روند فعالیت خود در طی این مدت را باز گویی نماییم تا نتایج مطلوب تقدیم همگان و انسانها جویای حقیقت بنماییم و بر خود و دیگران فرض بدانیم که سرعت یاددهی و یادگیری علوم و تغییر و تحول در آن و توجه زیاد به آموزش و پرورش در دنیا چقدر شتاب گرفته است و غفلت در این مورد چه ضررها را متوجه فرد و جامعه و کشور می نماید.             ورود به شغل معلمی از آرزوهای دیرین این جانب بوده و بسیار با علاقه و با جدیت وارد این شغل شدم در اوایل تصورم این بود که دانشجو با  ورود به  مراکزتربیت معلم منابع و کتابهای زیادی رامطالعه خواهد کرد و کارش پژوهش و تحقیق خواهد بود  چند هفته اول که از سال تحصیلی درمرکزتربیت معلم شهید رجایی اردبیل گذ شت فرق زیادی بین دبیرستان و تربیت معلم ندیدم به همین خاطر انتقاد زیادی بر اساتید داشتم و این کار من باعث اعتراض  دانشجویان همکلاسی شد چرا که آنها اعتقاد داشتند انتقادات من سختگیری اساتید را بدنبال خواهد داشت .بالاخره مجبور شدم مثل آنها عمل نمایم و بیشتر کتابهای تعریف شده را که به خاطرنمره باید میخواندیم را پیگیری نمایم و خیلی برایم تلخ بود که خودمان را مقید و منحصر به چند کتاب می کردیم تقریبا سرخورده و بی علاقه شده بودم و به روند آموزشیم نیز تاثیر منفی داشت به طوریکه زیاد با علاقه درسهایم را پیگیر نبودم.   سال دوم با ورود به مدارس در قالب کارورزی تقریبا به خود آمدم و اساتید مدارس نیز تاثیر خودشان را بر من گذاشت و تا حدودی توانستم علاقه قبلی را داشته باشم اما برای کلاس درس و حضور در آن و یاد دهی و یاد گیری بی تابی میکردم. تدریس و یاد دادن آرزو و عشق من بود و هنوز هم هست .   در کل تربیت معلم با وجود معایبش محاسنی هم داشت(تدریس و کلاسداری اساتید کتابخانه خوب و فعال ،سالن ورزشی عالی و...) ایرادات زیادی به نحوه آموزش در ایران  داشتم و دارم. وحتی در کارشناسی ارشد موجب مشاجرات می شد و برخلاف دوره های قبل مورد تحسین اساتید تراز اول کشور قرار میگرفتم واغلب اساتید طرفدار نظریات من بودند و حتی از اجرای آن در کشورهای پیشرفته خبر می دادندو یکی از اساتید از اجرای طرح پیشنهادی من در اوایل انقلاب با نام اختصاری طرح تام خبر داد اما نتوانست اطلاعات بیشتر در اختیارم قرار دهد.   به نظر من در تغییر شیوه های یاد دهی و یادگیری در آموزش و پرورش نباید شیوه مکتب خانه ای را به کلی حذف و کلا از غرب تبعیت می کردند شیوه مکتب خانه ای را غرب از ما گرفت و خود توسعه داد به همین خاطر د رکلیه علوم از ملل شرق جلو افتادند در لابلای تجربیات خود مواردی را از کار خودم به روش مکتب خانه ای گزارش خواهم داد که این گفته را تایید میکند و اکثرا در کشورهای پیشرفته امروزی به نوعی از این روش آموزش گذشته ما استفاده می کنند. 

در اولین روز ورود به مدرسه و تدریس،در بر قراری ارتباط با دانش آموزان جهت  یاددهی و یادگیری موانع بزرگی بر سر راه من بود،که مواردی را بیان می کنم: ندانستن زبان فارسی:  مهمترین وسیله برقراری ارتباط معلم و دانش آموز زبان می باشد.برای حل این مشکل خود معلم باید حتما در کلاس درس به زبان فارسی یا همان زبان کتاب صحبت کند در هر کلاس ماههـــــــا در این خصوص تلاش می کردم بعضی از بچه ها نمی توانســـــتند به این زبان صحبت کنند و بعضـــــی هم نمی دانستند، حل این مشکل کلید اصلی موفقیت های بعدی در کلاس می باشد پس از چند ماه با تکرار و تمرین به حد مطلوب می رسیدیم چرا که برقراری ارتباط در یادگیری دانش آموزان تاثیر بسزایی داشت.غیر از کتاب درسی ، قصه های کوچک را می خواندیم آنقدر در تکرار آن پافشاری می کردیم که حتی دانش آموزان ضعیف نیز به مدد حافظه خود آنها را می نتوانستند بگویند،داستان یا شرح حال میگفتیم،چندین بار تکرار می کردیم ،نکات مهم آن را در لوح می نوشتیم تا دانش آموزان در دفتر خود کامل کنند و به عنوان انشا و تکلیف فارسی قبول می کردیم  . از عوامل مدرسه میخواستیم با دانش آموزان به زبان فارسی صحبت کنند دربازیهای آنها خصوصــــــــا ورزش شرکت میکردیم کسی حق نداشت کلمه ای خارج از این زبان صحبت کند،با کسانی که به زبان فارسی صحبت می کردند رابطه نسبتا خوبی داشتیم. درس را خیلی تکرار می کردم خلاصه آنرا از زبان دانش آموزان می شنیدم برنامه های کودک و قصه های رادیو را تعقیب می کردیم و بچه ها نیز این برنامه ها را گوش می دادند جزو تکالیف بیرون از کلاس من بودو در کلاس چند نفر آنرا باز گو می کردند سایر دانش آموزان گفته های دوستان خود را تکمیل یا نواقصات آنرا می گفتند بدین ترتیب ارتباط مطلوب برای تدریس و یاد دهی و یادگیری مطالب سنگینتر آماده می شد. گوش دادن: در اوایل هر سال اغلب کودکان به خاطرعدم توجه، بی اعتنایی ،بازیگوشی، مهم نبودن مطلب و .. خود را مــــــــــلزم به گوش دادن به معلم نمی کنند. اصلاح این مهم را دراول سال در برنامه خود داشتیم.اول خودرا معرفی می کردیــــم با صدای آرام و شمرده.وقتی سئوال در این مورد  می خواستم بعضی ها حتی چند کلمه قادربه پاسخگویی نبودند.بعضی مشکل حافظه داشتند ولی برایم ثابت می شد که مشکل روی عدم تمرکز روی گفته های مخاطب دارند و عده ای به خاطر اینکه با صدای بلند در مدرسه و خانه صحبت می کنند نمی توانند صدای آرام را خــــــــوب بشنوند.پس ازمدت زمانی  تکراروتمرین حتی کوچکترین صدا را هم می شنیدند ،عادت به این موضوع مهم باعث می شد یادگیری صورت پذیر وانگیزه برای گوش دادن به معلم وشنیدن مطالب برایشان شیرین باشد و این باعث آرامش و احساس لذت برای کودکان می شد.سر و صدای زیاد درمدرسه تاثیر نامطلوب روی یادگیری کودکان،زود خسته شدن آنها و اغلب سردردها و زودرنجی می شود به این مهم باید توجه کرد.       نشستن: طرز قرار گرفتن در صندلی،اندازه خود صندلی؛عقب و جلو یا وسط کلاس نشستن ،با افراد خاص نشستن ،چون تاثیری در یادگیری مطالب داشت برایم مهم بود،اغلب صندلی و میز دانش آموزان غیر استاندارد است بطوریکه اکنون صندلی که برای کلاس اول در نظر گرفتند با کلاس پنجم و حتی راهنمایی فرقی ندارد در حالی که بصورت مستقیم و غیر مستقیم عدم توجه به آن باعث اخلال در یادگیری  می شود.بارها در کلاس شاهد بودم اکثر بچه هایی که کف پایشان به زمین نمی رسید با تکان دادن پا تمرکز خود را نمی توانستند روی مطلب معلم حفظ کنند .البته عده ای برای نوشتن به زور خودشان را روی آرنج دست نگه می داشتند و این باعث خستگی زودتر و در نتیجه عدم تعادل کودکان می شد کم نور بودن کلاس درس نیز بعضا باعث می شد کودکان در کلاس درس در حالت عادی قرار نگیرند مثلا یا کتاب را نزدیک صورت خود می بردند و یاخود به طرف کتاب یا دفتر خم می شدند . خواندن: کسانی می توانند خوب یاد بگیرند که در خواندن مشکل نداشته باشند یاددهی خوب الفبا توسط معلم اول تا حدود زیادی این مشکل را حل می کند .اما بعضی ها کند خوان هستند با تکرار تمرین بیشتر و بالا بردن تند خوانی آنها،طرز قرار دادن صحیح کتاب ومطالب در صندلی خود ،رعایت فاصله چشم ها از کتاب گوش دادن به مطالبی که می خوانند این مشکل تا حدودی حل می گردد. نوشتن: برآوردی که طی سالها بین دانش آموزان کلیه مقاطع تحصیلی داشتم به وضوح روشن کرد بیش از 95% آنها طرز صحیح نوشتن و طرز صحیح گرفتن مداد را نمی دانند و حتی طی سالهایی که به عنوان سر گروه درسی این دقت را در خصوص معلمان داشتم ثابت کرد که آنها خود نیز در طرز گرفتن مداد و حتی قرار گرفتن در مقابل لوح را نمی دانند و یا رعایت نمی کنند.اکثرا در تمام مقاطعی که بودم این مهم را یاد دادم حتی برای معلمان،اما کسانی که عادت غلط دارند باید حداقل 6 ماه تمرین کنند . طرز صحیح گرفتن مداد،صحیح قرار گرفتن در صندلی ،رعایت فاصله خود از مطالب نوشتاری ، کم یا زیادی نور می تواند در خستگی و عدم خستگی انسان تاثیرگذارد .چون زمان نوشتن راپایین می آورد،کم نوشتن یعنی کم تمرین کردن یعنی باز اخلال در یادگیری. البته تعریف تخته سیاه یا لوح را کمتر کسی می داند و ندانستن آن یعنی عدم ناتوانی در استفاده ازآن.اینکه دست ما کجا قرار گیرد از کجا شروع کنیم و چگونه حرکت کنیم نیز مهم هست که اکثرا در کلاسهای درس این مطالب را یاد دادیم در تعریف لوح به دانش آموزان با بدست گرفتن یک کاغذ یاد آور می شویم که این برگ بزرگ شده و به اندازه تخته سیاه درآمده وهمین طور که در نوشتن ریاضیات و فارسی و زبان خارجه در کاغذعمل می کنیم در تخته سیاه هم باید آنطور عمل نماییم و دستانمان را طوری قرار دهیم که جلوی نوشته هایمان را نگیرد و باعث اعتراض دانش آموزان نشود و...این موضوع شاید کوچک باشد ولی در یاددهی و یاد گیری تاثیر واهمیت زیادی دارد ،چرا که عدم رعایت آن تاثیر روحی روانی نیز در نویسنده دارد.       صحبت کردن،گفتگو یا پاسخ شفاهی: این موضوع بسیار با اهمیت است که دانش آموزان باید زمان ،طرز و اهمیت گفته های خود را بدانند برای فرد یا جمع صحبت کردن فرق نمی کند مهم این است که آیا شنونده آمادگی دریافت پیام را دارد؟به من گوش می کند؟منظور و هدفم چیست؟ و ... وقتی معلم سئوال می کند اغلب چند نفر آماده پاسخگویی می شوند زمانی معلم و کلاس می تواند خوب پاسخ دریافت کند که شرایط فراهم باشد .بارها دیده شده چند نفر همزمان جواب سئوال را گفتند ما باید یاد بدهیم سئوال از همه پاسخ از یک نفر.در این  صورت همه موفق به شنیدن می شوند درست یا غلط بودن پاسخ شناسایی شود در اینجا یادگیری برای معلم مهم نیست مهم اینست کلاس این جواب را شنید ه یا نه،این نیز می تواند نظم کلاس را بهبود بخشد وباعث شود آنها به نوبت با اجازه معلم پاسخ را بگویند . دیگران با اجازه معلم می توانند پاسخ اورا تایید یا تکذیب نمایند جمع بندی و پاسخ نهایی معلم هم مهم است و انتظار میرود معلم با رعایت این اصول یاد دهد که باید خوب گوش کنیم اغلب دیده ایم که بعضی با صدای بلند و بعضی با صدای آهسته صحبت می کنند دخالت به موقع معلم در این مورد باعث آرامش در کلاس و یادگیری مطلوب می شود .بعضی افراد جواب سئوالات را سریع می گویند بطوری که دانش آموزان ضعیف نمی توانند آنرا بشنوند باید کمک کنیم تا با آرامتر کردن آنها و دقت بیشتر شنونده ها به کودکان خوب شنیدن را یاد دهیم. نکته:در کلاس چهارم ابتدایی اوایل سال اغلب پرسش و پاسخ شفاهی داشتم روزی امتحان کتبی گرفتم یکی از دانش آموزان نمره 20 گرفته بود که باعث تعجبم شدهمان سئوالات کتبی را شفاها از او پرسیدم متوجه شدم او آنچنان با سرعت پاسخ می دهد که فهم آن برای من نیز مشکل بود.پس از تکرار و تمرین این دانش آموز ضعیف جزء دانش آموزان عالی شد او هوش بسار زیادی داشت قرائت و پاسخ شفاهی اوبرق آسا بود و این بر می گشت به تیزهوش بودن اواین در حالی است که اودرکلاسهای پایین همواره از دانش آموزان متوسط و گاها ضعیف بود. بهداشت فردی و نظم در کلاس: تدریس ویادگیری درمحیط شلوغ ،بی نظم وغیربهداشت بسیارمشکل است این است که من بارها توانستم با دقت در تمیزی لباس ،کیف و کفش،ظاهر دانش آموزان،مرتب چیدن صندلی های کلاسها، بهداشت خود کلاس و مدرسه ،از بی نظمی ها بکاهم.   داشتن برنامه خوب برای درس خواندن در منزل ،قرار دادن لباس و لوازم شخصی در منزل در جای خود،رسیدگی به بهداشت خود،خواب به موقع ،کمک از اولیا،با هم تمرین کردن،خوردن غذای مناسب و استراحت کافی  نتایج مطلوب در یادگیری دارند. نکته:در خصوص تغذیه کودکان باید یاد آور شوم که اغلب دانش آموزان به اندازه کافی فرصت پیدا نمی کنند در منزل غذا بخورند و اغلب ترجیح می دهند با آوردن غذا و پول و میوه به جبران گرسنگی بپردازند.دقت در این موضوع مهم باعث شد من بدانم که اغلب کودکانی که در مدرسه از تغذیه استفاده می کنند مورد تعرض و اذیت دانش آموزان دیگر قرار می گیرند به همین خاطر آوردن غذا و پول از خانه تاثیر زیادی ندارد به منظور جلو گیری ازاین مشـــکل به تمامی افرادی که غذابا خود می آوردند اجازه می دادم در پایان یا آغاز درس در کلاس غذای خود را میل کنند این باعث می شد اکثر افراد با خیال راحت و با آرامــــش در کـــــــلاس غذا بخورندو سایرین نیز به تدریج نــــــاچار به این جمــــــع می پیوستند.خوردن غذا د رمدرسه باعث کسب انرژی در نتیجه شادابی و سر حالی کودکان می شد و توان گوش دادن ،خواندن ونشستن آنها را افزایش می داد ودر کل موجب توجه بیشتربه معلم و یادگیری بهتر می شد. نکته:از جمله کارهای مهم که در مقطع راهنمایی انجام دادم و شاید جالب باشد تشکیل کلاس فوق برنامه برای 6 نفر از دانش آموزانی بود،که بعلت کبر سنی نتوانسته بودند د رمدرسه راهنمایی روزانه ثبت نام شوند مجبور بودند به صورت داوطلب آزاد ادامه تحصیل دهند با توجه به محدودیت وقت مـــن  و نیاز دانش آموزان به یادگیر تمام دروس با برنامه ریزی خاص تقریبا نزدیک به شیوه مکتب خانه ای توانستم آها را برای امتحان خرداد آماده کنم شیــــوه تدریسم به این صورت بودکه دو ساعـــــــت د رروزدرس می خواندیم ،تا کتابی تمام نمی شد کتاب دیگر شروع نمی کردیم ،تمرکز دانش آموزان فقط روی یک کتاب و مطالب معین وفردا ادامه مطلب دیروز،باعث می شد در مدت کوتاهی با صرف وقت کم کتابها تمام و یادگیری بهتر و عمیقتر صورت گیرد دانش آموزان از تداخل مطالب و انباشته شدن آن بدور باشند و فقط به یک مطلب معین فکر می کنند، تمام دروس را خودم به آنها در اندک زمان یاد دادم بهترین نتیجه را که قبولی آنها درسال 74 بود گرفتم بعد ها پیگیر موضوع شدم و با علاقه دنبال کردم در مقطع کارشناسی ارشد را بااساتید در میان گذاشتم از اجرای این شیوه در کشورهای غربی گزارش دادند اما این روش پیچیدگیهای خاص خودرا دارد اگر اجرا شود هر معلم در طول سال حداکثر دو ماه تدریس خواهد داشت و هشت ماه بیکار می ماند که بهترین فرصت برای آموزش و پرورش جهت غنی سازی معلمان خود خواهدبود برنامه مفصلش را قبلا تهیه کرده ام باتمامی نکات ریز درشتش .(قابل اجراست هزینه ، زمان و کار کارشناسی می خواهد) نتیجه گیری:معلمی تنها شغل نیست هنر است هنر معلم در آن است که زیر ساختها را بداند ،آنها را فراهم کند ،خود و مطالبش را آنقدر مهم کند که یادگیرنده بی تابی کند و انتظار بکشد لحظه یادگیری فرا رسد.دانش آموزان حواس خودرا جمع کنند خودرا متمرکز کنند آنگاه یاد بگیرند  آنگاه این معلم است که با شیوه های تدریس خود بتواند مطالب را ارائه کند تا در رفتار اشخاص تغییر ایجاد شود. این یادگیری قابل تجربه ، لمس وبیان باشد دانش آموزان بتوانند آموخته های خودرا بازگو کنند درباره آنچه اتفاق نظرمی کنند آنقدر تکرار و تمرین کنند تا یادگیری عمیق وهمیشگی شودبارها در کلاس درس توانستم مطالب را با رعایت موارد فوق یاددهم اغلب دیدم برای به یاد سپردن دانش آموزان در منزل متحمل زحمت زیاد نمی شوند چرا که در مدرسه آنرا یاد گرفته اند. خدا را شاکرم که حداقل کسانی پیدا شدند تا با ارائه این طرح مفید واقعیتهای آموزش و پرورش مارا جمع آوری کنند هر چند پراکنده و با اشکالات زیادهمراه است شاید با مطالعه آن د رفکر جبران باشیم ،باشد که حق بگوییم و حق عمل نماییم.

یکی از مسائلی که در تعلیم وتربیت انسانها فراوان به گرفته می شود موضوع تشویق وترغیب است که به اولیا ومعلّمان تأکید می شود که  فرزندان وشاگردان را تشویق کنند .سعی شود به جای توبیخ وملامت وکوبیدن ها از راه تشویق وارد شوند آنان را به حرکت وادارند . وقتی دانش آموز فاقد انگیزه درونی باشد از حرکت کردن باز می ایستد معلم ومربی می تواند با عوامل خارجی وبیرونی فرد را به حرکت بیندازد .

شاگرد دوست دارد پدر مادر ومعلمش کار او را تأئید کند وبه او آفرین وتحسین بگوید . نگاه کردن به تکلیف دانش آموز یک نوع تشویق برای او حساب می شود

. تشویق باید همگانی باشد

نکته بسیار مهم که در امر تشویق وجود دارد وبسیاری از آن غفلت  می کنند که تشویق نباید در انحصار افراد خاص قرار گیرد بلکه باید شمول وعموم داشته تا همه را به تحرک وپویایی وادار کند مثلاً اگر معلم  بگوید هر که در نوشتن املا هیچ اشتباهی نداشته باشد تشویق می شود عده معدودی را به حرکت خواهد انداخت ولی اگر معلم بگوید هر که در نوشتن املا کمتر از املای جلسه قبل اشتباه داشته باشد تشویق خواهد شد در این جا حرکت وفعالیت در دانش آموزان بطور گسترده ای انجام خواهد گرفت حتی دانش آموزان خیلی ضعیف هم به فکر پیشرفت وتعالی خواهند افتاد بدون تردید می توان گفت در پرتو تشویق خلا قیت وابداعات بوجود میآید

نیاز به درک شدن

یکی از علل موفقیت معلم در کلاس درس ودرتعلیم وتربیت درک دانش آموز است اگر دانش آموز درک شودآن وقت به معلم علاقمند شده به سوی او کشیده خواهد شد دلش هوای او خواهدکرد  آثار شادمانی ونشاط وخرمی در چهره اش موج خواهد زد واگر به او بگویند که این معلم دیگر به این مدرسه نخواهد آمد اشک تأثر چهره اورا شست وشو خواهد داد .یکی از عوامل جذب کننده شاگرد درک شدن او توسط معلمش می باشد ودر پرتو  این جذب شدن هاست که شاگرد قوه های خود را یکی پس از دیگری از دست داده آن ها را به فعلیت خواهد رسانید . راستی اگر معلمان نتوانند یا نخواهندبه اعماق وجودی شاگرد دست یابند چه کسانی می توانند این رسالت عظیم را انجام دهند ؟

دانش آموزان می خواهند معلمان آنها را درک کنند.

 

 دشواری های آنها را بشناسند وآرمان ها وآرزوها ی آنها را در یابند  .وقتی شاگرد ببیند که معلم با زمان خاص او با اوسخن می گوید .بلا فاصله احساس خواهد کرد که معلمش اورا درک کرده است در چنین موقع دانش آموز به کلاس درس ومعلم علاقه مند شده از کلاس درس لذت می برد وبا علاقه بیشتر به درس گوش می دهد ودریادگیری او تأثیر زیادی دارد. پس بیایید اول واقعیت درک شدن به او بفهمانیم سپس انتظار داشته باشیم که دیگران را درک کند.

 

حفظ حرمت وشخصیت دانش آموز

پس از چند سال تدریس وارد مدرسه ای شدم در اولین برخورد با اولیا ودانش آموزان پس ازپایان  صبحت آنان فهمیدم که یکی از دانش آموزان مشکل اخلاقی (رفتاری ) دارد .(از جمله عدم احترام به دوستان وحتی معلمان،سرپیچی از فعالیت کلاسی خیلی جسورانه و...) این شاگردسال قبل بیرون از کلاس بسر می برده ،در اولین جلسه برای انتخاب نماینده، اورا انتخاب کردم درهنگام نمایندگی در غیاب من شاگردان رامورد ضرب وشتم قرار میداد بچه ها به مدیر مدرسه شکایت کردند مدیر اورا به زور گرفته واو می خواست فرار کند اورادرون کلاس دیگری بردندمن وقتی دیدم که با مدیر این طوری رفتار می کند تصمیم دیگری گرفتم وارد کلاس شدم پس از صحبت درمورد( مهر و دوستی ، ادب واحترام به دیگران و...) قانون کلاس واحترام به دیگران را روی کاغذی نوشتم وبه دیوار کلاس نصب کردم وگفتم فعلاً کسانی که 5 الی6 قانون را رعایت کنند سر صف تشویق می شوندواز آنها عکس می گیریم در طی چند روز تحولی دراین دانش آموز ایجاد شد  بعضی قانون ها را رعایت کرد پس از تشویق  عکس او را با دانش آموزان مودب وزرنگ گرفته وروی عکس نوشتم شاگردان مودب کلاس وبه دیوار نصب کردم وبه او  گفتم چون مودب شدی باید با همین شاگردان درحیاط مدرسه راه بروی. دانش آموزان پایه ی بالاتر وقتی این عکس رامی دیدند به دیگران می گفتند وتعجب می کردند.بلا خره این تشوق وتشویق های دیگرآنچنان در روحیه ی او اثر گذاشت برخلاف قبلاً که ازانجام فعالیتها در کلاس سرپیچی می کرد خیلی سریع می نوشت وخیلی مودبانه وبا احترام به دیگران کمک می کرد . برخلاف گذشته خیلی با احترام کلاس را اداره می کرد.

زنگ استراحت بودو من در کلاس مشغول دیدن تکالیف بچه ها بودم معلم کلاس سوم سرزده وارد کلاس شدند چندین دانش آموز دور میزمن بودن در حضورآنهااز من پرسیدند این دانش آموز پارسال یاغی بود امسال با اوچه کردی این قدر مودب  شده ،میاد تو دفتر در میزنه، سلام می کنه تشکر میکنه دلیلش چیست تعریف کردم خوشحال شدند ورفتند بعد دانش آموزانی که کلمه ی یاغی راشنیده بودند از من سوال می کردن خانم یاغی یعنی چه ؟وظیفه ی ما معلمین حفظ شخصیت وحرمت دانش آموزان است.

. دادن مسئولیت به دانش آموزان

فردی که به او مسئولیت داده می شود درحقیقت با این عمل به او شخصیت داده می شده است .بدیهی است زیر بنای بسیاری از مفاسد اخلاقی وخلاف کاریها معلول بی شخصیتی است .پیامبر بزرگ در باره ی شخصیت کودکان فرموده به کودکان خود  شخصیت داده رفتار نیکو وآداب انسانی به آنان بیاموزید.بدیهی است که تربیت ،آنان را در پر تو شخصیت قرار داده است  اگر به کودکی شخصیت ندهیم نمی توانیم او

 را دگرگون کنیم

با سپردن مسئولیت به افراد راه خوب شدن رابه روی آنان باز کرده ایم ومعلمان نباید

فراموش کنند همه ی ابتکارات در انحصار درس خواندن ونمره بیست گرفتن نیست

.بنابراین نباید همه ی شاگردان را فقط به درس خواندن ونمره بیست گرفتن تشویق کنند درمیان شاگردان افرادی هستند که روحیه مدیریت در آنان از دیگران بیشتر است.

معلمان خوب می توانند با شناخت این نوع استعدادها این گونه افراد را با دادن مسئولیت پرورش داده راه مدیریت های بزرگ را برویشان بگشایند بنا بر این اگر دانش آموزی درس خوان از آب در نیامد نباید او را نفی مطلق کرد چه ممکن است

 خدا در جوهره ی او قدرت مدیریت قرار داده باشد با  سپردن مسئولیت ،این گونه ا فراد را از سقوط نجات داده ونیروی خدا دادی آنها را پرورش داده ایم

 مشاوره خانواده

خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.

اهمیت خانواده

عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بی‌نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی

نوزاد در خانواده به دنیا می‌آید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز می‌کند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز می‌شود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار می‌گیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحواره‌ها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می‌گیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش می‌کند نیازهای او را برآورده سازد.

کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمی‌شوند به انواع مشکلات مبتلا می‌شوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع می‌شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی می‌شود. سخت گیری زیاد والدین یا بی‌توجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که می‌تواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.

اهمیت خانواده در دوران نوجوانی

نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه‌های جسمانی و روانی در فرد اتفاق می‌افتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان می‌خواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده می‌کند و به گروه همسالان نزدیک می‌شود.

در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه‌های ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینه‌ها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.

سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل‌ گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده‌هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه‌اند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده‌های سالم بیرون آمده‌اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده‌های ناسالم هستند.

اهمیت خانواده = سلامت خانواده

انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می‌شوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می‌کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده‌های آن وابسته است.

لامارک و لوپله و دیگران ، خانواده را مهمترین کانونی می‌دانند که جامعه از آن تغذیه می‌کنند. به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود می‌پذیرد با توشه‌ای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی - اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که اصلاح یک جامعه ، پیشرفت و ترقی آن از جنبه‌های مختلف تأثیر اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.

اهمیت مشاوره

مهارت‌های زندگی > فرد  - امروزه اهمیت و جایگاه استفاده از خدمات مشاوره‌ای و روانشناختی بیش از پیش بر ما نمایان است.

در حقیقت هرچه بر میزان تحصیلات و آگاهی مردم افزوده می‌شود و هرچه زمان به جلوتر گام برمی‌دارد، علاقه افراد جهت اخذ مشاوره و راهنمایی از مشاورین باتجربه و خبره بیشتر و بیشتر می‌شود.

شاید بتوان گفت در جامعه ما دیدگاه مردم نسبت به مشاوره نسبت به 2دهه پیش مثبت‌تر و بهتر شده است. اگر زمانی تصور بر این بود که روانشناسان صرفا با بیماران روانی سر و کار دارند و هرکس تحت نظر روانشناس یا روانپزشک باشد، فردی است مسئله‌دار و نمی‌توان روی او حسابی باز کرد، حالا بسیاری از خانواده‌ها متوجه غیرمنطقی بودن این نوع طرز فکر شده و با روی گشاده به روانشناسی و مشاوره نگریسته و از این خدمات استفاده می‌‌کنند.

حالا دیگر کمتر کسی یافت می‌شود که مراجعه به روانشناس یا مشاور را محدود به وجود بیماری روانی بداند و دیگر اینکه استفاده از تجربیات کسانی که از این خدمات بهره‌مند شده و نتیجه مطلوب‌تری گرفته‌اند منجر به ایجاد رویکرد مناسب‌تری به این موضوع شده است. امروزه با جا افتادن بیشتر این نقش و افزوده شدن بر تعداد روانشناسان و مشاورین و همچنین گسترش دفاتر و کلینیک‌های مشاوره،‌ دسترسی افراد جهت مراجعه و گرفتن مشاوره بیشتر شده تا آنجا که در حال‌حاضر در دادگاه‌ها، کلانتری‌ها و مراکز بهداشتی و درمانی نیز شاهد حضور روانشناسان و مشاورین هستیم.

موضوعات زیادی هستند که می‌توان برای آنها از نظرات تخصصی مشاورین و روانشناسان استفاده کرد؛ از جمله:مشاوره پیش از ازدواج، مشکلات بین فردی زوجین و والدین با فرزندان یا فرزندان با والدین، مشاوره شغلی، مشاوره تحصیلی، اعتیاد، پرورش و تربیت کودکان و نوجوانان، اضطراب، افسردگی، وسواس، تشخیص عقب‌ماندگی ذهنی و بیش‌فعالی، سنجش هوش، سنجش رغبت شغلی و....

حیطه‌های کاری مشاورین بسیار گسترده شده و روانشناسان و مشاورین در صور مختلفی مشغول کمک‌رسانی به همنوعانشان هستند از جمله؛ مشاوره فردی و گروهی، کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی و مشاوره تلفنی.

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده به ارائه خدمات مشاوره‌ای در زمینه مسائلی می‌پردازد که به نحوی با خانواده و مسائل آن مرتبط است. نمونه‌ای از این مسائل عبارتند از ازدواج و تشکیل خانواده (تربیت فرزندان) شیوه‌های ارتباطی مؤثر بین همسران بررسی اختلافات خانوادگی و ارائه راه کارهای مناسب برای درمان مشکلات نوجوانی و مشاوره و شناسایی مشکلات روحی و ... .

اهمیت و لزوم مشاوره خانواده

با توجه به شیوه‌های زندگی نوین و پیچیده‌تر شدن شرایط زندگی افراد با استرسها و فشارهای حاصل از این زندگی مواجه هستند. مشاوره خانواده فرآیندی است که راه کارهای مناسب برای سازگاری افراد با این شرایط و مدیریت استرس فراهم می‌سازد. علاوه بر این چنین شرایط پیچیده زندگی نیاز افراد به دریافت اطلاعات مناسب در زمینه‌های مختلف را موجب می‌شود. از اینرو مشاوره خانواده چنین وظیفه‌ای را بر عهده می‌گیرد، به ارائه راهنمایی ، اطلاع رسانی و حل مسائل خانوادگی مبادرت می‌ورزد.

موضوعات قابل طرح در مشاوره خانواده

هر چند می‌توان گفت که بطور کلی تمام زمینه‌هایی که با خانواده و مسائل آن مرتبط هستند به عنوان موضوع قابل طرح در مشاوره خانواده مطرح هستند، اما به مواردی از موضوعات رایج در این فرآیند اشاره می‌شود:

ازدواج و تشکیل خانواده یا مشاوره قبل ازدواج

هر چند مشاوره قبل از ازدواج عموما اصطلاح کلی‌تری است و زمینه‌های مختلف را در جریان ازدواج در بر می‌گیرد از جمله مشاوره‌های پزشکی و ژنتیکی. اما مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی موضوع بسیار مهمی است که امروزه مورد توجه فراوان قرار گرفته است. آشنایی افراد با مشکلاتی که اغلب بعد از ازدواج منجر به پدیده‌های شومی چون طلاق می‌شود، انگیزه افراد را برای انجام مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی برانگیخته است.

چنین فرآیندی به جوانانی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند کمک خواهد کرد، اطلاعات مناسب و کاملتری از ویژیگیهای یکدیگر کسب کنند و تنها به معیارهای ظاهری به عنوان ملاک انتخاب همسر توجه نکنند. در این راستا روانشناسان و مشاوران کمک شایان توجهی در جهت شناسایی افرادی که ازدواج آنها با یکدیگر اغلب مشکل آفرین بوده و ازدواجهای ناموفقی را سبب می‌شوند، می‌نمایند. به عنوان مثال ازدواج یک فرد درون گرا با یک فرد برون گرا و در سطوح تخصصی‌تر ، افراد ناایمن اجتنابی با افراد ناایمن دوسوگرا. مشاوران خانواده در این فرآیند از انواع مصاحبه و در صورت نیاز از آزمونهای روانی استفاده می‌کنند.

تربیت فرزندان

مقوله تربیت فرزندان از موضوعات بسیار مهمی است که اغلب مشاوران خانواده ، مراجعین زیادی در این راستا دارند. بطوری که خانواده‌ها با افزایش اطلاعاتی که در زمینه تربیت مناسب فرزندان و لزوم آن پیدا کرده‌اند و رغبت فزاینده در جهت آموزش راهکارهای مناسب برای تربیت کودکان و نوجوانان خود نشان می‌دهند. در این زمینه خدمات مشاوران ممکن است درزمینه آموزش و ارائه راهنمایی باشد و یا زمینه حل یک مشکل تربیتی. در موضوع اول مشکلی اتفاق نیافتاده و خانواده راغب است به صورت پیشقدم مطالبی مفید را در زمینه تربیتی بیاموزد، اما در موضوع دوم اغلب بعد از بروز مشکل است که خانواده مراجع می‌کنند و در جهت حل مشکل اقدام می‌کند. به عنوان مثال خانواده‌هایی که متوجه شده‌اند فرزند آنها مدتی است دروغهای زیاد می‌گوید.

شیوه‌های ارتباطی مناسب بین همسران

روابط موجود بین اعضاء خانواده در سلامت خانواده و اعضاء آن از جنبه‌های مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی اهمیت فراوانی دارد. بسیاری از مشکلاتی که بین همسران رخ می‌دهد و گاه آنها را تا مرحله طلاق پیش می‌برد به خدشه بودن روابط بین آنها مربوط است و اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، می‌بینیم که در واقع هیچ مشکل جدی و حادی مطرح نبوده است. در این مقوله مشاوره خانواده تلاش می‌کند به همسران بعد از تشکیل خانواده آموزشهای لازم را بدهد، به آنها را در شناخت یکدیگر کمک نماید. همچنین به آنها کمک خواهد کرد شکل مناسبی به روابط خود بدهند، شیوه‌های مناسب ارتباط با یکدیگر بشناسند و از همه مهمتر به تفاوتهای موجود بین زن و مرد که اغلب مشکلات ارتباطی را به بار می‌آورد، آشنا شوند.

بررسی اختلافات خانواده و ارائه راهکارهای مناسب

هر چند وجود برخی مشکلات در اکثر خانواده‌ها به صورت جزئی و خفیف طبیعی به نظر می‌رسد، اما خانواده‌هایی نیز وجود دارند که با مشکلات حادتری روبرو هستند. بحث و بررسی این نوع اختلافات در جریان مشاوره خانواده اغلب کمک شایان توجهی به این خانواده‌ها می‌کند. هر چند در گذشته حل چنین مسائلی اغلب به صورت ریش سفیدی و کمک بزرگان خانواده صورت می‌گرفت. ولی آنچه اهمیت مشاوره خانواده را امروزه در این قبیل مسائل بارزتر می‌سازد دور شدن خانواده‌ها از یکدیگر و فقدان اطلاعاتی مناسب افراد در زمینه مسائلی است که خانواده با آن روبروست. در چنین جلساتی اغلب اعضاء مشکل‌دار و حتی اعضاء غیر مشکل‌دار شرکت می‌کنند. از جمله این مشکلات عبارتند از اختلافات مربوط به خانواده‌های همسران ، دخالت آنها و یا سایر عوامل و ... .

مشکلات روحی اعضاء خانواده

وجود یک عضو که از لحاظ روانی دارای مشکلاتی است تأثیرات زیادی روی بافت خانواده دارد. این مشکلات چه خفیف باشند مثل یک افسردگی خفیف و چه عمیق باشند، مثل وجود یک فرد اسکیزوفرن یا عقب مانده ذهنی در خانواده قابل توجه هستند. با توجه به اینکه این دسته از مشکلات اغلب کل اعضاء را می‌تواند به نحوی تحت تاثیر قرار دهد مشاوره با کل اعضاء خانواده لازم به نظر می‌رسد. به عنوان مثال آموزش خانواده‌ای که یک عضو معتاد دارد. به عبارتی مشاوره خانواده در این کارکرد خود علاوه بر شناسایی و ارجاع مناسب اختلالات روانی مثل انواع افسردگی ، اضطرابها ، اختلالات شخصیت ، اختلالات روان تنی ، اختلالات جنسی ، اختلالات سوء مصرف مواد ، آموزشهای لازم را برای سایر اعضاء سالم خانواده ارائه می‌کند.

وضعیت فعلی مشاوره خانواده در ایران

امروزه در کشور ایران ما این فرآیند گسترش فراوانتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. مردم اطلاعات بیشتری در زمینه انواع مشکلات پیدا کرده‌اند و به لزوم انجام مشاوره تمایل بیشتری نشان می‌دهند. با افزایش گرایش مردم به انجام مشاوره‌های خانواده در زمینه‌های گوناگون ، مراکزی که چنین خدماتی را ارائه می‌دهند نیز افزایش چشم گیری داشته‌اند. این مراکز در دو دسته دولتی و خصوصی انجام وظیفه می‌کنند. استفاده از خدمات دولتی به علت پایین بودن هزینه جلسات که اغلب تعداد جلسات هم زیاد است طرفداران بیشتری پیدا کرده است. مراکز وابسته به بهزیستی ، بیمارستانها ، ادارات بیمه و کارخانجات معمولا چنین خدماتی را ارائه می‌کنند.

اهمیت مشاوره در نهاد مقدس خانواده

گروه استان ها - مشاوره خانواده فرآیندی است که راهکارهای مناسب برای سازگاری افراد با شرایط و مدیریت استرس را فراهم می سازد.

 تاثیر نهاد مقدس خانواده بر شکل گیری شخصیت افراد به ویژه فرزندان غیر قابل انکار است. خانواده متعادل که همه اعضای آن از مهارت های لازم برای ایفای نقش های خود آگاهی دارند و از تداخل نقش ها و احساس نا امنی در آن خبری نیست می تواند احساس تعلق و ارزشمندی را در تمام افراد عضو حفظ و تقویت کند.

برای رسیدن به این شرایط مطلوب ، مشاوران خانواده می توانند با مداخله به هنگام و نگاهی آسیب شناسانه از بروز بحران های خانوادگی بکاهند و میزان سازگاری و تعامل سازنده بین اعضاء و خانواده را ارتقا بخشند.

امروزه اهمیت و لزوم مشاوره خانواده با توجه به شیوه های زندگی نوین و پیچیده ترشدن شرایط زندگی و استرس های حاصل از این زندگی ماشینی دو چندان شده است.

مشاوره خانواده فرآیندی است که راهکارهای مناسب برای سازگاری افراد با شرایط و مدیریت استرس را فراهم می سازد .

علاوه بر این ، چنین شرایط پیچیده زندگی نیاز افراد را به دریافت اطلاعات مناسب در زمینه های مختلف موجب می شود.

از این رو مشاوره خانواده چنین وظیفه ای را به عهده می گیردو به راهنمایی، اطلاع رسانی و حل مسائل خانوادگی مبادرت می ورزد.

موضوعات قابل طرح در مشاوره خانواده هر چند می توان گفت که به طور کلی تمام زمینه هایی که با خانواده و مسائل آن مرتبط هستند به عنوان موضوع قابل طرح در مشاوره خانواده مطرح هستند ، اما در ادامه به مواردی از موضوعات رایج در این فرآیند اشاره می کنیم:

- تربیت فرزندان از موضوعات بسیار مهمی است که اغلب مشاوران خانواده ، مراجعان زیادی را در این راستا دارند.

به طوری که خانواده ها با افزایش اطلاعاتی که در زمینه تربیت مناسب فرزندان و لزوم آن پیدا کرده اندو توجه فزآینده ای به منظور آموزش راهکارهای مناسب برای تربیت کودکان و نوجوانان خود نشان می دهند.

در این زمینه ممکن است مشاوره به منظور آموزش و ارائه راهنمایی  مدنظرباشد و یا حل یک مسئله تربیتی

 در موضوع اول مشکلی اتفاق نیافتاده است و خانواده راغب است به صورت پیش قدم مطالبی مفید را در زمینه تربیتی بیاموزد.اما در موضوع دوم اغلب بعد از بروز مشکل است که خانواده مراجعه و در جهت حل مشکل اقدام می کند.

-  مشاوره ممکن است به سبب آموزش مهارت های ارتباطی بین همسران و روابط موجود بین اعضای خانواده  باشد که این نیزدر سلامت خانواده و اعضای آن از جنبه های مختلف جسمی،روانی و اجتماعی اهمیت فراوانی دارد.

درواقع باید بگوئیم بسیاری از مشکلاتی که بین همسران رخ می دهد و گاه آنها را تا مرحله طلاق پیش می برد به خدشه دار بودن روابط بین آنها مربوط است و اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد می بینیم که در واقع هیچ مشکل جدی و حادی مطرح نبوده است.

در این مقوله مشاور خانواده تلاش می کند به همسران بعد از تشکیل خانواده آموزش های لازم را بدهد و به آنها در شناخت یکدیگر کمک کند.

 همچنین  مشاور به زوجین کمک خواهد کرد شکل مناسبی به روابط خود بدهند .

 شیوهای مناسب ارتباط با یکدیگر را بشناسند و از همه مهم تر با تفاوت های موجود بین زن و مرد که اغلب مشکلات ارتباطی را به بار می آورد، آشناشود.

- بررسی اختلافات خانواده و ارائه راهکار های مناسب ، هر چند برخی مشکلات در اکثر خانواده ها به صورت جزئی و خفیف طبیعی به نظر می رسداما خانواده هایی نیز وجود دارند که با مشکلات حادتری روبه رو هستند.

بحث و بررسی این نوع اختلافات در جریان مشاوره خانواده اغلب کمک شایان توجهی به این خانواده ها می کند.

هر چند در گذشته حل چنین مسائلی اغلب به صورت ریش سفیدی و کمک بزرگان خانواده صورت می گرفت ولی آن چه اهمیت مشاوره خانواده را امروزه در این قبیل مسائل بارزتر می کند دور شدن  اعضای خانواده  از یکدیگر وضعف آگاهی های  افراد در زمینه مسائلی است که خانواده با آن روبروست.

اهمیت و ضرورت خدمات مشاوره

     مشاوره فعالیتی تخصصی است که در یک فرایند ارتباط مشاوره ای، مشاور و مراجع به تجزیه و تحلیل مشکل و پیدا کردن راه حل های مناسب می پردازند. مراجع از طریق گفتگو با مشـاور، در جوی آکنده از تفاهم و همـدلی، خود را بهتر می شناسد، چگونگی تصمیم گیری را می آموزد و در نهایت راه حل مناسب را برای حل مشکل خود پیـدا می کند . مشکل مراجع ممکن است در زمینه های مختلف و متعددی از قبیل: ذهنی، اخلاقی، عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی، تربیتی، شغلی، شخصیتی و... باشد. مشاور می تواند فضایی همراه با درک، همدلی و تفاهم به وجود آورد تا مراجع احساس آرامش و امنیت کرده و مسائل خود را صادقانه مطرح نماید.

روش های مقابله با مشکلات

     از زمان پایه ریزی علم مشاوره در کشور عزیز ما 2 تا 4 دهه می گذرد؛ ولی گذشت این مدت زمان نتوانسته است آن گونه که باید و شاید، خدمات مشاوره ای را مطرح سازد و مراکز مشاوره متناسب با آن گسترش یابند. معمولاً افراد در برخورد با مشکلات، واکنش های گوناگونی از خود نشان می دهند: عده ای برای حل مشکلات خود به ریش سفیدان، فامیل و بستگان، اعضای خانواده، دوستان و همکاران و ... مراجعه می کنند.

برخی دیگر مشـکلات را در درون خـود نهادینه کرده و با آن مأنـوس می شوند؛ این قبیل افراد به دلیل حجم مشغله های جسمی و روحی، توجه چندانی به مشکلات خود نشان نمی دهندوحتی عده ای ناآگاهانه، سررشته ی زندگی خود را به دست فال گیرها، رمالان، دعانویس ها و افراد غیر متخصص می سپارند که نه تنها برای دردهای خود درمانی نمی یابند، بلکه مشکلات و خطرات بزرگتر و بیشتری را به جان می خرند.

البته در این بین عده ی معدودی نیز هستند که بنا به درک شرایط و اهمیت موضوع، جهت بررسی و پیشگیری از روند وخامت و نیز درمان مشکلات و اختلالات مربوطه، به مراکز مشاوره مراجعه می نمایند. بدتر از آن زمانی است که افرادی خیرخواه، سعی در ارجاع افـراد نیازمند به دریافت خدمات مشاوره دارند ، که با مقاومت شدید آنها مواجه می شوند. این دسته از افراد بر این باور هستند که: «مگر من دیوانه هستم که باید به مشاوره مراجعه کنم؟!» در صورتی که افرادی که از واقعیت و منطق دوری گزیده اند، باید به تیمارستان ها ارجاع داده شوند.

اهداف مشاوره

     امروزه خدمات مشاوره بر سه محور رشد، پیشگیری و درمان مبتنی است. امر مشاوره ضمن آن که موجبات تسهیل رشد مراجعان را فراهم می سازد، با افزایش دانش و مهارت های افراد، از بروز بسیاری از مسائل و مشکلات روزمره پیشگری می کند. علاوه بر این در مواردی که افراد، دچار مشکلات پیچیده و بحران های حاد می گردند، با استفاده از فنون و تخصص های مشاوره ای، می توان نسبت به کاهش و یا رفع و حل آنها اقدام کرد. باور ما بر این است که هر مشکلی، راه حل و یا راه حل های متعدد و مختلفی دارد و نباید تسلیم مسائل و مشکلات شد؛ فقط باید چاره ی کار را درست و منطقی و عاقلانه، چه به تنهایی، و چه با مشاوره، پیدا کرد.

     اهل فن، مشاوره را تنها راه پسندیده و عقلانی برای حل مشـکلات کنـونی می دانند؛ البتـه بخشی از کارهای مشـاوره ای، می تواند توسط پدر و مادر و یا معلمان انجام گیرد و یا روحانیون می توانند در خصوص مسائل اعتقادی، مشاور خوبی باشند؛ ولی واقعیت امر این است که در بعضی موارد، مشکلات خاصی وجود دارد که درسایه ی مشاوره به وسیله ی افراد متخصص قابل حل است؛ مانند: اضطراب، افسردگی، وسواس و ... . این مشکلات، مسائل ساده ای نیستند که توسط والدین، معلمان و حتی پزشکان درمان گردد.

کودکی که دست به دزدی می زند، نوجوانی که دچار خودارضایی است، جوانی که در مرحله ی خودکشی قرار می گیرد، دختر و یا پسری که قصد ازدواج دارند، همسـرانی که با هم سازگار  نبوده و درصدد طلاق برآمده اند،

والدینی که در تربیت فرزند خود با مشکل مواجه هستند، دانش آموزی که در راه کسب موفقیت، ناکام مانده است و هرکس که در کار خود چندان موفق نیست، فقط و فقط از طریق ارائه ی خدمات تخصصی مشاوره ای توسط مشاوران ماهر و توانمند امکان بهبودی وجود دارد، که با فنون و تخصص خود، علل انحراف و اختلال را ریشه یابی کرده و نسبت به درمان آن اقدام می کنند.

اصول کار مشاور

þ رعایت اصل احترام به انسان ها با هر دیدگاه و مشکلی که دارند(پذیرش غیر شرطی)

þ پایبندی به اصل رازداری و دقت در حفظ و بایگانی اطلاعات به دست آمده در مورد مراجعان

þ برقراری روابط انسانی مطلوب و مناسب با مراجعان

þ برخورداری از اطلاعات علمی و تخصصی بالا در زمینه ی مشاوره و روان شناسی و موضوعات مرتبط

þ درک صحیح نیازها، احساسات، افکار و مشکلات مراجعان و کاربرد واکنش های مناسب و دقیق فراخور مسئله

پیشنهادات

- خدمات مشاوره ای نقش بسیار مهمی در کاهش معضلات و آسیب های اجتماعی خواهد داشت و بهره گیری از این خدمات در کاهش مشکلات نوجوانان و جوانان و حتی خانواده ها، کاملاً مفید و مؤثر خواهد بود.

- استفاده از خـدمـات مشـاوره به هیچ وجه، به این معنی نیست که فرد دچار ضعف و یا اختلال روحی و روانی است؛ بلکه درحال حاضر، مشاوره دراکثر کشورهای پیشرفته، در بین افراد عادی نیز مرسوم است. اگر انسان در هر موقعیت و شرایط، تشخیص دهـد که جهت بررسی و حل بهتر مسائل و مشکلات خـود می تواند به مشاوره مراجعه نماید، نشان از رشد وی دارد.

- متأسفانه دیده شده است که برخی از افراد بی اطلاع، تعریف اشتباه و نامطلوبی از مشاوره ارائه می دهند طوری که فضای تنفر و بدبینی را در مردم ایجاد می کند؛ در صورتی که مشاور در مقابل مراجع قرار ندارد و با هدف کمک به افراد، جهت رشد و پیشرفت وی در امور زندگی و ... به فعالیت می پردازد.

- اولیای مدارس و یا والدین، زمـانی اقدام به ارجاع افراد می کنند که کار خیلی سخت شده و تغییر و اصلاح به مدت زمان بیشتری نیاز دارد که این خود هزینه ی بیشتری می طلبد.آیاپیشگیری بهتر ازدرمان نیست؟!

- برخی از افراد و یا مراجعان انتظار دارند که مشاور در اسرع وقت نسبت به بررسی و حل مسائل و مشکلات آنها اقدام نماید؛ در صورتی که مشاوره یک فرایند(چند جلسه ای) است و مسئله و یا مشکل آنها به صورت ناگهانی به وجود نیامده است که به یکباره مرتفع گردد.

- اکثر بیماری ها، روان تنی بوده و در صورت اقدام به موقع، نیازی به مصرف دارو ندارد؛ تمام انسان ها نیاز به آموزش دارند تا آسیبی نبینند و در صورت برخورد با مسائل، بتوانند آنها را حل نمایند؛ در غیر این صورت، جلوگیـری از استمـرار و افـزایش اختـلال، ضـروری به نظر می رسد. اگر پیشگیری به عمل نیاید، درمان باید صورت گیرد که تمام این مراحل، از طریق مشاوره میسر و امکان پذیر است.

منابع

http://www.irannaz.com

http://www.tebyan.net

http://www.beytoote.com

http://taher19.mihanblog.com

http://omedfarzane.blogfa.com

http://www.tehran.mobaleghan.com

http://www.farsnews.com

نظرات 1 + ارسال نظر
وب مانی سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:35

سلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.

عنوان:وب مانی
لینک:http://www.PersianXchange.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد