بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

مدیریت اسلامی

چکیده

سازمان های دولتی تلاش می کنند روحیه کار و تلاش را بر سازمان خود حاکم نمایند، از این رو کارایی و اثربخشی سازمان، در مهمترین بعد، به کارایی و اثربخشی مدیران و کارمندان بستگی دارد.سازمان ها به این دانش دست یافته اند که محور قراردادن بعضی اصول و ارزش های اخلاقی و انسانی و دینی ،موجب کارایی و اثربخشی بیشتر مدیران بر کارکنان و در نتیجه ایجاد فضای تلاش و خلاقیت برای سازمان می شود.

مدیریت به صورت کلی از دشوارترین و در عین حال از ظریف ترین کارهای انسانی است که برای خود ویژگی هایی دارد. چه بسا فقدان یکی از این خصوصیات ، مایه رکود کار و نابسامانی اوضاع قلمرو مدیریت می شود. افراد ناوارد، مدیریت را کاری ساده تلقی می کنند و تصور می کنند تنها داشتن مدرک و تحصیلات برای مصدر کار شدن کافی است و در چشم انداز این گروه ، مدیران لایق بر سر هر کوی و برزن ، به فراوانی پیدا می شوند. در صورتی که واقعیت به گونه ای دیگر است. مدیر شایسته و کارساز کمتر از آن است که تصور می شود و راز آن این است که بخشی از ویژگی های مدیریت ، موهبتی است که باید آفرینش در نهاد انسان به ودیعت بگذارد و هرگز با آموزش و دوره دیدن و درس خواندن ، قابل تحصیل نیست.

کلیدواژه

مدیریت ، اسلامی ، دبستان

مقدمه:

 تغییرات بنیادی در حال شکل گیری درمحیط کار است و معنویت یکی از موضوعات اساسی خواهد بود. دلایل سودمند بسیاری برای بررسی رابطه معنویت و مدیریت وجود دارند. یکی از آنها تأثیری است که معنویت بر رفتار مدیریتی دارد. ایجاد معنویت در کار، دارای مزایای بسیاری برای مدیریت کارکنان و سازمان است. معنویت، ماهیت کار را تغییر می دهد. افراد در جستجوی معنا در کارشان هستند، آنها به دنبال راهی هستند که زندگی کاریشان را با زندگی معنویشان پیوند بزنند و با بصیرت و هدفی هماهنگ شوندکه فراتر از به دست آوردن پول است. معنویت افراد را در کارشان نیرومند می سازد و به آنها اجازه می دهد که با خداوند متعال در همه جوانب زندگیشان، مرتبط شوند . همان‌گونه که ماهیت کار تغییر کرده است ارتباط بین مدیران و کارکنان نیز دگرگون شده است. در یک دوره، مدیران دستور دهندگانی بودند که هیچ نقشی در بالندگی شخصی کارکنان نداشتند. امروزه مدیران راهنماهایی هستند که به خلق معنا و هدف برای همکارانشان کمک می کنند . با برخورداری از معنویت، مدیران خواهند توانست نه تنها بهره وری را در محیط کار یا سازمان خود بهبود بخشند، بلکه از آن مهمتر می‌توانند به آرامش خاطر و رضایت باطن یا یک شادی طولانی دست یابند و محیطی را فراهم آورند تا همکاران ،دوست و دوستان همکارشان نیز از این شادی و رضایت باطن برخوردار شوند . معنویت، درجامعه ایرانی، مبتنی بردین است. بدین معنا که تعالیم و آموزه‌های دین اسلام شکل‌دهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرموده‌های حضرت محمّد(ص) و ائمه اطهار(س) است.

ایمان و عمل دو شاخصه اصلی دینداری انسانها هستند . دو ویژگی کاملاً منحصر به فرد و شخصی که به هیچ عنوان قابل ارزشیابی توسط کسی ( جز خداوند متعال) نیست. دانش ونگرش و توانایی هایی که طی فرایند یاددهی یادگیری به افراد آموخته می شود، اگر همه جانبه و اثر بخش باشد می تواند شخصیت ومنش آنان را شکل دهد . بنابراین بین آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان رابطه تنگانگی وجود دارد . با تکیه بر همین رابطه است که می توان آموزش و پرورش و مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل ) تقسیم کرد که  در ادامه به بیان نکاتی چند  پیرامون رکن دوم خواهیم پرداخت .

مدیریت اسلامی

مدیریت اسلامی شیوهٔ به‌کار گیری منابع انسانی و امکانات مادی، برگرفته از آموزه‌های اسلامی برای نیل به اهدافِ متأثر از نظام ارزشی اسلام است.[۱]

پیشینه

در متون اسلامی، نگاهی نزدیک به آنچه امروز علم مدیریت نامیده می‌شود وجود دارد. در حوزهٔ مدیریت کلان و خرد اخباری از پیامبر اسلام و امامان شیعه در دست است. در روایتی از امام اول شیعیان آمده‌است «لابُدَّ لِلنَّاسِ من أمیر بِرّ أو فاجِر» (ترجمه: مردم ناگزیرند امیری داشته باشند، چه نیکوکار و چه تباه‌کار) و همچنین از پیامبر اسلام منقول است «إذا کان ثَلاثَةٌ فی سفر، فَلْیُؤَمِرُوا أحَدهم» (ترجمه: هنگامی که سه‌نفر در سفر بودند، باید از یک نفرشان فرمان ببرند).[۲]

فضای ارزشی

خود علم بار ارزشی ندارد ولی به هر حال در یک فضای ارزشی بکار گرفته می‌شود[۳].مثلاً جامعه، سازمان و افرادی که در آن هستند اعتقادات، رسوم و ارزشهای فرهنگی خاصی دارند و بنا به اصل تاثیر جبر زمان و مکان بر پدیده‌ها، مدیریت نیز ناگزیر از عمل در بستر ارزشی آن جامعه می‌باشد هرچند که ادعا شود جامعه‌ای غیر توتالیتر و یا لائیک می‌باشد.

هدف

هر علمی هدفی را دنبال می‌کند و در پی دستیابی به مقصدی است.در تعریف مدیریت نیز عنوان شد که هدف نیل به اهداف سازمان است. این هدف یا ارائه خدمات و یا تولید محصول می‌باشد.همچنین هدف مدیریت در یک جامعه غربی حداکثر کردن سود است.به عبارت دیگر سود اصالت دارد و انجام وظایف مدیریت در راستای نیل به این هدف است[۴].حال چرا مدیریت در جامعه غربی به دنبال حداکثر سود است؟زیرا سعادت را در مادیات و در دنیا جستجو می‌کند و به پایان کار (آخرت)اعتقادی ندارد.حال آنکه در قرآن این صفت از ویژگیهای کافران شمرده شده است[۵].

نگرش به انسان در مکاتب مختلف مبنای بسیاری از رفتارها را در آن جامعه تشکیل می‌دهد.

اصول مدیریت اسلامی

۱-در اسلام تفکیکی بین دنیا و آخرت صورت نگرفته‌است و آخرت ادامه حیات دنیوی محسوب می‌شود لیکن اصالت دادن به دنیا و محبوب و مقدم داشتن آن مذموم شمرده شده است[۶].بر این اساس هر نوع فعالیت دنیوی با نیت اخروی، عبادت بوده و در انسان مسلمان برای تلاش و اصلاح امور دنیوی و خدمت به بندگان خدا یک تعهد محسوب می‌شود.

۲-نیت نیت همان نطفه اولیه افکار است که به ذهن می‌آید و مبنای شروع رفتار و عمل می‌باشد.اگر کنترل انسان بر این گلوگاه باشد بسیاری از اعمال او اصلاح و کنترل خواهد شد.

۳-توحید توسل و توکل به هر اراده و شخصی غیر از خدا شرک است.در این معنی، بسیاری از ما در طول حیات خود بارها دچار شرک می‌شویم.در سوره یوسف، زمانی که یوسف خواب هم زندانیان خود را تعبیر می‌کند به یکی می‌گوید تو ندیم پادشاه خواهی شد و وقتی رفتی آنجا از ما هم یادی کن.قرآن می‌فرماید بخاطر این تفکر، یوسف چند سال دیگر در زندان بماند.

۴-ادای تکلیف

نتیجه آنی در اسلام چندان مهم نیست بلکه ادای تکلیف مهم است حتی در تبلیغ دین.در این مورد سوره عبس در قرآن نکته بسیار جالبی دارد.

۵-بینش دهی پیگیری هدف در تمام فعالیتهاهمراه با بینش دهی است.به عبارت دیگر در اسلام وظیفه تعطیل ناپذیر هر انسان بینش دهی به سطوح پایین تر خود و بینش گیری از سطوح بالاست(ولایت سلسله مراتبی انسان‌ها نسبت به هم)

۶- انسانگرایی

۷-همه مسول همه مرئوس

در اسلام کسی نمی‌تواند بگوید این مشکل شماست و به من مربوط نمی‌شود.به محض اطلاع از موضوعی، در مورد آن تکلیف ایجاد می‌شود.

۸-نسبی بودن قوانین'

امام علی در فرمان خود به مالک اشتر به این نکته اشاره می‌کند که عامل حکومت نباید بگوید من مامورم و معذور.

مدیریت مالی در اسلام

ابزارهای مالی، بازارهای مالی و مؤسسات مالی اجزای یک نظام مالی را تشکیل می‌دهند که وظیفة انتقال وجوه مازاد را در جامعه به جاهایی که کمبود منابع مالی وجود دارد بعهده دارند. اگر ارکان فوق در یک جامعه به درستی شکل گیرد زمینه رشد اقتصادی فراهم شده‌است. کشورهای پیشرفته که از نظام مالی پیشرفته استفاده می‌کنند، توانسته‌اند با هدایت صحیح منابع مالی به رشد اقتصادی دست یابند. توسعة نظام مالی در یک کشور بدون در نظر گرفتن شرایط بومی کشور میسر نمی‌باشد؛ از این رو، توجه به دستورات اسلامی در زمینه امور مالی بویژه حرمت ربا در تأسیس یا کارآیی یک نظام مالی در ایران به عنوان یک کشور اسلامی ضروری محسوب می‌شود. نظام مالی درجهان از دهه ۱۹۵۰ به سرعت توسعه یافته‌است. وجود«نرخ بهره ثابت» محوراصلی این نظام می‌باشد بطوری که ابزارها و بازارهای مالی رایج دردنیای غرب عمدتاً مبتنی برسیستم نرخ بهره تضمینی وثابت می‌باشد. بکارگیری نظام مالی اقتصاد سرمایه داری در کشورهای اسلامی با تردیدهای جدی همراه است. آن دسته از کشورهای اسلامی که از نظام مالی متعارف در کشورهای خود استفاده کرده‌اند، توفیق چندانی به دست نیاورده‌اند. درحال حاضر، تمایلات قابل توجهی در مردم و دولتهای اسلامی برای مراجعه به دستورات اسلامی در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی پدید آمده‌است. برخی از کشورهای بزرگ مانند عربستان و مالزی مطالعاتی را در زمینة نظام مالی اسلامی انجام داده‌اند و گامهایی را در این خصوص برداشته‌اند. اکنون، بیش از یکصد مؤسسة مالی در بیش از ۴۵ کشور جهان وجود دارد که بر اساس دستورات اسلامی در زمینة امور مالی فعالیت می‌کنند.

ایران نظام بانکداری اسلامی را رسماً پذیرفته‌است. به دلیل مشکلاتی که این نظام احیاناً در ابعاد نظری و بی شک در مراحل اجرایی داشته‌است، نتوانست رشد اقتصادی را برای کشور به ارمغان آورد. بعلاوه، یک نظام مالی فراتر از یک نظام بانکداری است. در واقع، نظام بانکداری بخشی از یک نظام مالی را تشکیل می‌دهد. لازم است در یک جامعه اسلامی رفتار اقتصادی فرد با ایمان قلبی او سازگار باشد. در غیر این صورت، وجود تعارض در دو جهت مذکور موجب ناپایداری نظام مالی خواهد شد. بنابراین باید یک نظام جامع مالی اسلامی وجود داشته باشد تا سازگاری انگیزه‌های اقتصادی را با دستورات اسلامی در بازارهای مالی و استفاده از ابزارها و نهادهای مالی تأمین نماید.

فلسفه نظام جامع مالی اسلامی:باتوسعه وگسترش مدنیت، کیفیت کالاها و خدمات بهبود چشمگیری یافت و پاسخگویی به نیازهای انسان تکامل یافت همه این پیشرفت‌ها مدیون توسعه تکنولوژی در حوزه‌های مختلف می‌باشد. باتوسعه تکنولوژی درزمینه‌های مختلف تهیه منابع مالی مورد نیاز این توسعه احساس می‌شود. امروزه نظام مالی عملیات واسطه گری مالی وتصدی جریان گردش وجوه در سیستم اقتصادی را به عهده دارد. رابطه بین وام دهنده ووام گیرنده دراین سیستم و تعامل آن با موازین اسلامی موضوع مورد بحث درحوزه نظام مالی اسلامی است. در واقع، فلسفه نظام مالی اسلامی ارائه اصولی است که گردش وجوه براساس موازین اسلامی صورت پذیرد. این نکته باید مورد توجه قرارگیرد که دراسلام سرمایه پولی به عنوان یک عامل مستقل دربرابرتولید تلقی نمی‌شود اما، دربرخی از برداشتهای موجود از نظام سرمایه داری، سرمایه پولی به عنوان یک متغیر مستقل در فرایند تولید تلقی می‌شود. اقتصاددانان مسلمان عموماً سرمایه پولی را به عنوان ابزاری قابل تبدیل به داراییهای مولد تلقی می‌کنند. تأمین مالی با بهره ثابت در نظام مالی اسلام با محدودیتهایی مواجه‌است در قراردادهای سرمایه گذاری مبتنی بر عقود اسلامی، این نکته مکرراً تأکید می‌شود که پول بدون تحمل ریسک نمی‌تواند در سود سهیم باشد. نظام مالی اسلامی باید به گونه‌ای طراحی شود که اولاً دستورات اسلامی را در زمینه امور مالی نقض نکند و ثانیاً، رشد اقتصادی را به دنبال داشته باشد. فلسفه نظام مالی اسلامی فراتر از تعامل میان عوامل تولید است. در نظام مالی اقتصاد سرمایه داری، عمدتاً بر جنبه‌های مالی و اقتصادی تأکید می‌شود بعلاوه، بکارگیری نظام مالی متعارف در کشورهای در حال توسعه از جمله کشورهای اسلامی عمدتاً موجب سوق دادن منابع مالی به سمت بخشهایی از اقتصاد شده‌است که امکان افزایش داراییهای مالی در آن بخشها وجود داشته‌است. تلفیق انگیزه‌های معنوی با انگیزه‌های اقتصادی در یک نظام مالی اسلامی می‌تواند سرمایه گذاری را در بخشهای واقعی اقتصاد افزایش دهد.

برخی از دستورات اسلامی در زمینه امور مالی

چارچوب اصلی نظام مالی اسلامی، مجموعه‌ای از قوانین ومقررات است که ضمن رعایت دستورات شرع در زمینه امور مالی، رشد اقتصادی را مدنظر دارد. شریعت از احکام قرآن سرچشمه گرفته‌است . جزئیات مربوط به این احکام توسط فقها ارائه شده‌است . در احکام اسلامی ربا حرام است، وفای به عهد و پایبندی به معاملات واجب است و فعالیتهای اقتصادی براساس مشارکت در سود و زیان ترغیب شده‌است. جزئیات مربوط به این احکام براساس مناسبات اقتصادی در قرون گذشته بطور استادانه‌ای توسط فقها تدوین شده‌است. توجه کنونی انسان به مسأله «رشد اقتصادی» موجب توسعه زندگی در همه ابعاد آن شده‌است، نظام تأمین مالی در نیل به رشد اقتصادی نقش قابل توجهی داشته‌است. متأسفانه، پدیده «رشد اقتصادی» از سوی دولتهای اسلامی مورد غفلت واقع شده‌است و به دنبال آن به عنوان یک موضوع مستقل در فقه اسلامی مورد مطالعه قرار نگرفته‌است. از این رو، تعامل اندکی بین نظام تأمین مالی و رشد اقتصادی با فقه اسلامی وجود دارد. تدوین نظام جامع مالی در جمهوری اسلامی ایران می‌تواند این تعامل را پدید آورد و زمینه را برای یک رشد پایدار مبتنی بر فرهنگ اسلامی فراهم سازد.

- نظام مالی اسلامی: نظام مالی اسلامی، شبکه‌ای از بازارهای مالی، نهادهای مالی و ابزارهای مالی است که وظیفه انتقال وجوه را میان خانوارها، بنگاهها ودولت براساس اصول اسلامی تسهیل می‌کند و زمینه را برای نیل به رشد اقتصادی فراهم می‌سازد. ۲- بازارهای مالی اسلامی: بازارهای مالی اسلامی، بازارهایی هستند که در آنها دارائیهای مالی (دارائیهایی که ارزش آنها به جریانات نقدی آتی بستگی دارد) براساس اصول اسلامی مبادله می‌شود و عمدتاً براساس مشارکت در سود و زیان استوار می‌باشد. - ابزارهای مالی اسلامی : ابزارهای مالی اسلامی، اوراق واسنادی هستند که توسط شرکت‌ها، مؤسسات مالی واقتصادی و دولت برای تأمین مالی صادرمی شود ودر بازارهای مالی اسلامی مبادله می‌شود این ابزارها براساس اصول اسلامی طراحی می‌شود. ۴-۴- نهادهای مالی اسلامی نهادهای مالی اسلامی، مؤسساتی هستند که زمینه مبادله ابزارهای مالی اسلامی را در بازارهای مالی براساس اصول اسلامی فراهم می‌کنند. اهداف بازارمالی اسلامی را می‌توان برقراری رابطه مشارکتی بین عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان پول در نظام مالی، برقراری سیستم معاملات وتسویه منصفانه و عادلانه، توسعه ابزارهای مالی متناسب با موازین شرعی درسطح جهان برشمرد. به طور کلی مهمترین اهداف بازار مالی اسلامی به شرح زیر است: ۱. ایجاد نقدینگی کافی برای سرمایه گذاران و سرمایه پذیران بر اساس مشارکت در سود و زیان باعث می‌شود هر دو گروه که به وجه نقد نیاز داشتند بتوانند به سرعت به آن دست یابند به عبارت دیگر همواره خریداران و فروشندگان اوراق بهادار در بازار وجود خواهند داشت. ۲. ایجاد ارتباط مشارکتی بین عرضه کنندگان و مصرف کنندگان وجوه نقد بر اساس نرخ بازدهی که بر اساس تولید و وضعیت بازار خواهد بود. ۳. برقراری سیستم معاملات و تسویه به طور منصفانه بطوریکه بر افشاء اطلاعات نظارت صورت گیرد و بطور یکسان برای همگان صورت پذیرد. ۴. بازار مالی اسلامی امکان انتقال ریسک بین سهامداران را بطرز مؤثر و کارآ فراهم می‌کند. ۵. مکانیسم بازار مالی اسلامی به گونه‌ای است که امکان انجام معاملات غرری، قماری، شرط بندی و بورس بازی محض وجود ندارد. ابزارهای مالی اسلامی اوراق بهاداری هستند که جهت تأمین مالی دولت، شرکتها و مؤسسات مالی واقتصادی بکار می‌روند، از جمله اوراق مالی اسلامی که توسط دولتها صادرمی شوند می‌توان به اوراق قرضه بدون بهره دولتی، اوراق خرید نسیه دولتی، اوراق مضاربه دولتی، اوراق مشارکت دولتی، گواهی سپرده مشارکتی انتقال پذیر اشاره کرد. اوراق مالی اسلامی که توسط مؤسسات مالی وشرکتها صادر می‌شود اوراق فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، فروش مطالبات، سلف، قرضه مشارکتی و قرضه درآمدی می‌باشند. نهادهای مالی اسلامی نهادهایی هستند که نحوه تأمین مالی و تشکیل سرمایه آنها منحصراً از محل بدهی باسود ثابت نمی‌باشد و این نهادها درابزارهای مالی اسلامی که دربازارهای مالی اسلامی مبادله می‌شوند سرمایه گذاری می‌کنند. درحال حاضر نهادهای مالی اسلامی ازجمله صندوق‌های مشترک سرمایه گذاری اسلامی، بانکهای سرمایه گذاری، موسسات اعتباری اسلامی و در جهان فعالیت می‌کنند که روند طراحی و تشکیل آنها رو به رشد می‌باشد.

در نظام مالی کشور که عده‌ای نیاز به تأمین مالی و گروهی تمایل به سرمایه گذاری دارندوبرای ایجاد تولید، اشتغال و دستیابی به رشد اقتصادی باید مبالغ هنگفتی سرمایه از روشی متناسب با موازین شرعی تأمین و سرمایه گذاری شود، نیاز به یک نظام جامع مالی اسلامی احساس می‌شود. امروزه انواع مختلف بازار مالی و نهاد مالی در جهان وجود دارد که ابزارهای مالی متنوعی را مبادله می‌کنند اساس طراحی برخی از آنها مشارکت در سود و زیان می‌باشد و در چارچوب نظام مالی اسلامی قرار می‌گیرند که منعی از لحاظ دین مقدس اسلام برای مبادله آنها وجود ندارد. تعدادی دیگر نیز با اعمال محدودیتهایی قابلیت استفاده در نظام مالی اسلامی را دارا می‌باشند و برای بر طرف کردن سایر نیازها می‌توان براساس اصول نظام مالی اسلامی بازارها، ابزارهاونهادهایی را باکمک مهندسی مالی طراحی و در ممالک اسلامی تأسیس نمود.

با عنایت به مسکوت ماندن« طرح نظام مالی اسلامی در جمهوری اسلامی ایران» و ضرورت پرداختن به آن به علت قرار داشتن در چارچوب اولویتهای پژوهشی دانشگاه، طرح مذکور مجدداً در دی ماه ۱۳۸۲ مورد بررسی قرار گرفته و وارد فاز اجرایی اداری گردید. در مدیریت مالی سه رکن اصلی ابزارهای مالی، بازارهای مالی و مؤسسات مالی اجزای تشکیل دهنده نظام مالی به حساب می‌آیند که وظیفه نقل و انتقال وجوه مازاد در جامعه را به جاهایی که کمبود منابع مالی وجود دارد به عهده دارند. اگر ارکان فوق به درستی در جامعه شکل گیرد شاهد شکوفایی اقتصاد کشور خواهیم بود. برای دستیابی به اهداف کلان اقتصادی ناگزیر باید نظام مالی کشور به سمت یک نظام مالی پیشرفته و تکامل یافته حرکت کند. کشور ایران با تولید ناخالص داخلی (GDP) حدود ۱۰۷ میلیارد دلار در مقابل تولید ناخالص جهان که ۳۲ هزار میلیارد دلار است در حدود ۳٪ اقتصاد جهان را تشکیل می‌دهد و از لحاظ GDP در رتبه مناسبی نیست. از طرفی تنها بازار سرمایه سازماندهی شده کشور، بازار بورس سهام می‌باشد که با ارزش روز ۳۶ میلیارد دلار در بهمن ماه ۱۳۸۲ به نسبت GDP در حدود ۳۳ درصد می‌باشد، حجم معاملات بورس در طی سال ۱۳۸۱ در حدود ۶/۲ میلیارد دلار بوده که به نسبت GDP در حدود ۳/۲ درصد می‌باشد. شاخصهای کلان بازار سهام ایران در مقایسه با کشورهایی که دارای بازارهای نوظهور هستند نیز در سطح نازلی قرار دارد به عنوان مثال نسبت ارزش بازار سهام به GDP در مالزی ۱۴۲ درصد و تایوان ۱۰۸ درصد می‌باشد و نسبت حجم معاملات به GDP در مالزی ۵/۱۴ درصد و در تایوان حدود ۲۰ درصد می‌باشد که درمقایسه با ایران بسیار بالاتر است. در بررسی علل ضعف بازار سهام در ایران می‌توان عواملی همچون کم عمقی بازار، عدم شفافیت و کارآیی و عدم تکافوی ابزارها و مهارتهای مورد نیاز بازار برشمرد. با توجه به کارکرد اصلی بازار سرمایه که عبارت است از تجمیع و تخصیص بهینه منابع به بخش‌های تولیدی، لذا با توجه به این مشکلات، این کارکرد به درستی اعمال نمی‌شود و درنتیجه نمی‌تواند منجر به تأمین مالی درست و بهینة بنگاههای اقتصادی شود و به تبع رشد تولید و در نهایت رشد اقتصادی در کشور ایجاد نمی‌شود.

کارکرد اصلی نظام مالی، تجهیز منابع و وجوه پس اندازکنندگان و هدایت و تخصیص بهینه آنها به فعالیتهای اقتصادی سودآور و دارای ارزش افزوده بالا می‌باشد. بین نظام مالی هر کشور و نظام تولید آن ارتباط تنگاتنگی وجود داشته و کارکرد صحیح این دو نظام در رشد و توسعه اقتصادی نقش کلیدی خواهد داشت. از سوی دیگر نظام مالی صحیح از تشکیل نقدینگی سرگردان جلوگیری نموده و بین عرضه و تقاضای پول از یک طرف و عرضه و تقاضای کالا و خدمات در جامعه ایجاد تعادل می‌کندو از این طریق از بروز تورم شدید جلوگیری می‌کند. همانگونه که ذکر گردید نظام مالی پیشرفته دارای سه رکن اساسی بازار، ابزار و نهاد مالی است که هر یک از این ارکان در نظام مالی دارای کارکرد مشخصی می‌باشد. طراحی انواع ابزارهای مالی با توجه به میزان ریسک و بازدة آنها، امکان جذب هرگونه سرمایه گذار و با هر سلیقه‌ای و به هر میزان وجوه در دسترس را فراهم خواهد ساخت. معامله بر روی ابزارهای مالی با حداقل هزینه و زمان نیازمند وجود بازارهای مالی متناسب می‌باشد. با توجه به نوع ابزار مالی، وجود انواع بازارهای مالی مورد نیاز خواهد بود. مهمترین نقش بازارهای مالی در نظام مالی کشور، تخصیص بهینه منابع مالی، کاهش هزینه‌های معاملات، سرعت بخشیدن به معاملات، افزایش توان نقد شوندگی دارائی‌ها، تسهیل فرآیند تأمین منابع مالی برای بنگاههای اقتصادی، ارزش گذاری منصفانة دارایی‌های بنگاههای اقتصادی، براساس مکانیسم عرضه و تقاضا، شفاف سازی اطلاعات، و نظارت بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است.

نهادها و مؤسسات مالی از دیگر ارکان نظام مالی محسوب می‌شوند. مهمترین کارکرد نهادهای مالی شامل تحلیل و ارزش گذاری منصفانة ابزارهای مالی، شفاف سازی اطلاعات، ایجاد تعادل در بازار، مشارکت در ریسک، افزایش کارآیی بازار و ایجاد امکان سرمایه گذاری غیر مستقیم در بنگاههای اقتصادی و……است. با توجه به نقش و اهمیت نظام مالی در رشد و توسعه اقتصادی، شناسایی ارکان اصلی نظام مالی کشور و طراحی یک الگوی جامع نظام مالی منطبق بر شرع اسلام که در آن کلیه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی معرفی و نحوة ارتباط منطقی بین آنها تبیین شوند ضروری است. طبق موازین شرع مقدس اسلام و با توجه به وضعیت ایران، تقلید صرف از الگوی نظام مالی غربی به دلیل مشکلات فقهی و عدم وجود بسترهای اقتصادی مناسب امکان پذیر نمی‌باشد. فلذا طراحی و تدوین الگوی نظام مالی بازار سرمایه مناسب ایران ضروری است. رابطه بین وام دهندة وجوه و وام گیرنده، سرمایه گذار و سرمایه پذیر و رابطة بین سرمایه گذاران در بازار مالی در چنین سیستمی و تعامل آن با موازین اسلام موضوع اصلی مورد بحث در حوزه نظام مالی اسلامی است. به عبارت ساده فلسفه نظام مالی اسلامی این است که اصولی ارایه نماید که گردش وجوه براساس موازین اسلامی صورت پذیرد.

مدیریت اسلامی و دینی

آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزش‌های اسلامی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهره‌مندی از چارچوب‌ها و ساختارهای علمی و مدیریتی می‌باشد، یعنی اگر علم مدیریت برای داده‌های خود از احکام، راهکارها و ارزش‌های اسلامی بهره‌مند گردد، به موفقیت حقیقی خود دست خواهد یافت. در واقع به نظر می‌رسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزش‌های الهی اسلام، زمینه‌های تعالی و شکوفایی انسان را فراهم می‌آورد.

ما در مدیریت اسلامی مدعی هستیم که با نگاهی جامع به تمام ابعاد وجودی انسان و با مد نظر قرار دادن تمام نیازهای او (با درنظر گرفتن اولویت‌بندی نیازها)، می‌خواهیم ارزش‌هایی  را برای سازمان  تعریف کنیم که با توجه  به فلسفه وجودی و رسالت هر  سازمان، آن را به موفقیت‌های منحصر بفرد و متعالی برساند.
نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاه‌‌های اسلام در مورد مدیریت قلم زده‌اند؛ هر یک به فراخور برداشت‌های خود از اسلام، مبانی اخلاقی، و سیره پیامبر (ص) و معصومین (ع) به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تعاریف و یا توضیحاتی را ارایه داده‌اند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد می‌شود. البته دامنه این برداشت‌ها و تعریف‌ها ( که بیشتر بر محور ارزش‌ها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشته‌اند) گسترده و از نظر نوع نگاه نیز (در عین نزدیک به هم بودن) متنوع است، در ادامه به تعدادی از تعریف‌های ارایه شده در مورد مدیریت اسلامی اشاره می‌شود.

افجه‌ای مدیریت اسلامی را مقوله‌ای مکتبی می‌‌داند و وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راه‌حل‌هایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است (افجه ای، 1377، ص22). حمیدی‌زاده نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقادی آن سرچشمه می‌گیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه‌ انسانی و در یک سازمان ،در راستای مدیریت جهان خلقت است، با این ویژگی‌، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح می‌کند که در آن مدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است (حمیدی زاده، 1378، ص2). عسگریان مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند می‌داند. بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه می‌شود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی می‌یابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر می‌شود (عسگریان، 1370، ص 52). مشرف جوادی معتقد است در مدیریت اسلام (اسلامی)، ابتدا محور رابطه با خدا و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی، یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است ( مشرف جوادی، 1378 ص11)، «مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است ( مشرف جوادی، 1378، ص ج)، هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام می‌شود، ابتدا منظور اداره امور و بهره‌برداری صحیح از نعمت‌های الهی بر اساس اعتقاد به جهان‌بینی توحیدی است، یعنی کلیه اعمال و رفتار انسان‌ها و یا مدیران باید بر مبنای جهان‌بینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب می‌کند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهان‌بینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد (مشرف جوادی، 1378، ص 3). هاشمی رکاوندی نیز مدیریت در اسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنت‌نبی اکرم (ص) استوار می‌داند (هاشمی رکاوندی، 1379، ص 76). تقوی دامغانی بدون این که از مدیریت اسلامی تعریفی ارایه دهد در مورد چیستی مدیریت توضیحی داده و به امانت بودن، تکلیف بودن، خدمت بودن و مواردی از این قبیل اشاره کرده است و سپس به توضیح نقش مدیر در جوامع اسلامی پرداخته است(تقوی دامغانی، 1378). نبوی مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است، مدیریت هنر وعلم به کارگیری صحیح افراد و امکانات درجهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد (نبوی، 1380، ص 33). قبادی نیز مدیریت اسلامی را آن بخش از «مدیریت» و فرآیند آن می‌داند که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریتها را در مبتنی بودن بر وحی، نبود نظام بهره‌کشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزشهای متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن برپایه تعالی، کرامت و شرافت انسانها می‌داند. (قبادی، 1378، ص 12)
الگوی تدوین مدیریت اسلامی

اسلام متشکل از 4 جزء اصلی می باشد که عبارتند از قرآن، روایت، سیره ائمه اطهار(ع) و بزرگان اسلامی، و عقل. برای تدوین الگوی مطالعاتی مدیریت اسلامی ، لازم است تا به طور جامع در تمام اجزای ذکر شده تحقیق صورت پذیرد.یک الگوی جامع برای شناخت مدیریت اسلامی تدوین گردیده است . بر اساس این الگو مطالعات علم مدیریت اسلامی به صورت کلی به دو حوزه مطالعات محتوایی و حوزه مطالعات ساختاری تقسیم می‌شود.

در  حوزه محتوایی تمام منابع موجود مدیریت اسلامی را به 4 گروه زیر تقسیم می‌کند:1.    منابع قرآنی
2.    منابع روایی و حدیثی
3.    منابع فلسفی اسلامی
4. منابع تاریخی و سیره
در حوزه مطالعات ساختاری هم جهت تدوین اصول و مبانی مدیریت اسلامی، می‌باید مطالعات و پژوهش‌های مورد نیاز در 3 گروه زیر انجام پذیرد.1.    غرب شناسی
2.    فلسفه مدیریت غربی
3.    تئوریها و نظریه‌های مدیریت

انواع مدیران از دیدگاه قرآن کریم

1. مدیران و الگوهای مدیریتی که کارمندان مؤمن و مسلمان را از بندگی خدا باز می دارد.«أرَأیتَ الَّذی یَنهی؛ عَبدًا إذا صَلّی»؛ (علق، 9 و10)  آن مدیر کسی بوده که پیش از این بر سبیل  هدایت بوده ولی اکنون نیست . «أرَأیتَ إن کانَ   عَلَی الْهُدی‏ أو  أمَرَ بِالتَّقوی‏ أرَأیتَ إن کَذَّبَ وَ تَوَلّی ألَم یَعلَم بِأنَّ اللّهَ یَری»؛ (علق، 14-11) اکنون او با اینکه حق را از غیر حق تشخیص می دهد ، از فرامین خدا سرپیچی می کند و آنچه پیش از این  اعتقاد  داشته را  تکذیب می نماید . او مدیری  است که  فراموش کرده که در حقیقت خدا می بیند.
2. مدیر یا الگوهای مدیریتی که غیر از دسته اول می باشند. آنها مدیرانی هستند که خداوند مردم را به اطاعت از آنها  فراخوانده و اطاعت از آنها را اطاعت از خود می داند: « یَأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أطِیعُوا اللَّهَ  وَ أطِیعُوا  الرّسُولَ وَ أولِی الأمرِ مِنکُم...» در  آیه  اول سوره علق، که بنابر روش تحقیق  ،  مهمترین  سیاق برای  استخراج  موارد  مربوط  به اطاعت پذیری می باشد  ، خداوند به خواندن امر فرموده که منظور خواندن قرآن است «اقرأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ»؛ (علق، 1) بخوان به نام پروردگارت که خلق نمود.
تلاوت قرآن در حقیقت به مدیران، قابلیت اطاعت پذیری می دهد. مدیرانی که مأنوس با قرآن باشند، هم بر سبیل هدایت اند و هم دچار تقلیل گرایی در  برداشت و اجرای احکام الهی نمی شوند . به علاوه ، الگوهای مدیریتی که برگرفته از قرآن باشد  ، قابلیت اطاعت پذیری  را کسب می کند و دچار تقلیل گرایی نیز نیست . هر چه انس مدیر و تطابق الگوی مدیریتی  با قرآن بیشتر باشد ، قابلیت اطاعت پذیری از آن بیشتر و بیشتر می شود . با توجه به اینکه در منشورهای  اخلاقی سازمان ها  به موارد اخلاقی ،  از جمله عدم ارتشا ، صداقت  و راستگویی و.....  امر می شود ، می توان گفت که  منشورهای اخلاقی سازمان ها ، حرکت  به سوی  تدوین مصادیق تقوا در شغل ها وصنف های و سازمان ها ، می باشد. به عبارت دیگر ، پایه و اساس تدوین منشورهای اخلاقی و سازمان ها حذف تمامی مصادیق «فسق» و «فساد» در سازمان  می باشد. استراتژی  های اخلاقی در رویکرد های  جدید  خود سعی دارند با کم کردن مصادیق  فسق  و فساد ، سازمان را هر چه  بیشتر «اصلاح» نمایند . اما نکته مهم  این است که در جامعه  اسلامی ،  منشورهای اخلاق  حرفه ای باید بر اساس آموزه های  قرآن تدوین  شوند. «فَأینَ  تَذهَبُونَ  إن هُوَ إِلاّ  ذِکرٌ لِلعالَمینَ  لِمَن شاءَ مِنکُم أن یَستَقیمَ»؛ (تکویر، 28-26) پس به کجا  می روید ؟ این سخن جز ذکری  برای  عالمیان نیست، برای کسانی که می خواهند بر صراط مستقیم حرکت کنند.
در تقسیم بندی می بینیم مدیران و الگوهایی قابل اطاعت پذیری هستند که خود مقیدند بر سبیل هدایت باشند و دیگران را به تقوای الهی امر می کنند. دلیل اینکه قرآن  تبعیت  از نوع  کلی انسان ها را تأیید نمی کند ، طغیانگری انسان است. انسان ،  به محض اینکه استغنای خود را احساس کرد، سر بر طغیان و سرکشی می سپارد و البته این از خصوصیات ذاتی انسان است. از مهمترین مسائلی که انسان را به طغیان وا می دارد، احساس استغنا در علم می باشد. کسانی که علم و دانش را در اختیار دارند، احتمال طغیان و سرکشی آنها بیشتر است.«عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم کَلاّ إنَّ الإنسانَ لَیَطغی‏ أنْ رَآهُ استَغنی‏» (علق 7-5) خداوند به انسان آنچه را که نمی دانست آموخت، همانا  انسان  هر گاه خود را  مستغنی ببیند ، طغیان می کند. به این علت، در قرآن، اطاعت نکردن  بر اطاعت کردن مقدم است. یعنی اول باید دانسته شود چه مدیرانی اصلا قابلیت اطاعت پذیری را ندارند.
مدیرانی که خداوند  را تکذیب می کنند  و با عمل و گفتار، از خداوند  روی گردانی می نمایند ،  قابلیت  اطاعت را  ندارند .  این مدیران و الگوهای مدیریتی ،  نظارت خداوند را  باور ندارند  یا  به آن بی توجهی می کنند. «ألَم یَعلَم بِأنَّ اللّهَ یَری‏»؛ (علق،14) آیا نمی داند که خداوند در حقیقت، [بر همه چیز] ناظر است. شایسته است مدیران  همیشه این آیه را  مد نظرداشته باشند و آنرا نصب العین خود قرار دهند.

ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلام و قرآن

ایمان به ارزش کار
کشش درونی و  علاقه باطنی  به هر کاری که  انسان  تصدی آن  را به عهده  می گیرد، از عوامل بزرگ موفقیت انسان است ، زیرا عشق و علاقه به کار مانع می شود که غبار خستگی  بر روان انسان  بنشیند.  نه  تنها احساس  خستگی نمی کند ، بلکه دوری  از کار در او ایجاد خستگی می کند. عشق و علاقه به کار، روح  ابتکار و  نوآوری را در  انسان  زنده می کند  و در  پرتو  کشش درونی ، مشکلات را بر طرف می کند. در حالی که کار از روی بی میلی و بی رغبتی ، نه تنها پیش نمی رود، بلکه در جا می زند. در انتخاب مدیر باید ایمان او را به ارزش کار به دست آورد و  از طریق  ذوق آزمایی و استعداد  سنجی وجود این ویژگی را در او کشف کرد و از زمانهای دیرینه گفته اند در هر سری شوری است ، خوشبخت کسی که ذوقش را دریابد. پیامبران  ،  مدیران عمومی جامعه بوده  و  از طریق  هدایت  مردم ، کار  خود را  آغاز کرده اند و در سخت ترین شرایط ،  موفقیت هایی به دست می آوردند و یکی از علل موفقیت آنان ، هر چند در قلمرو محدود، ایمان آنان به ارزش کار خود بود و قرآن هنگام توصیف پیامبر درباره او چنین می گوید: "پیامبر به آنچه که از سوی خدا بر او نازل شده ، ایمان آورده است."
در پایه ایمان او به ارزش کارش کافی است که از اقبال مردم  به آیین الهی خرسند و شادمان  می شد؛ در حالی که اعتراض و روی گردانی مردم ، روح او را سخت می فشرد و تا لب مرگ پیش می برد. قرآن این حقیقت را چنین بیان می کند: "گویی می خواهی خود را از فرط غم و اندوه به خاطر روی گردانی کافران هلاک سازی."

2- مُطاع وامین بودن

به دنبال رسیدن به درصد اطاعت پذیری بالا در سازمان، مدیرانی که در رأس امور و حوزه ها انتخاب می شوند باید ویژگی هایی داشته باشند: «مُطاعٍ ثَمَّ أمینٍ»؛ (تکویر، 21) دیگران [او] را اطاعت می کنند و او امانتدار است. امین بودن مفهوم عمیق و گسترده ای است که مصادیق بسیار فراوانی دارد. هیچ کس به اندازه ی خود مدیران نمی داند که اختیار چه مواردی به دست آنها سپرده شده است. آنها با محاسبه و مشاوره خواهند فهمیدکه نسبت به چه مواردی باید امانتدار باشند.
امانتداری ویژگی دوم این مدیران است (...ثَم أمین). امانتداری در درجه اول مربوط به حفظ امکانات و تجهیزات و پاس داشت حقوق کسانی است که در حوزه اطاعت مدیر می باشد. در درجه اول، مدیر و الگوهای مدیریتی باید نسبت به جسم و روح کارکنان و مدیران خود امانتدار باشند. همچنین، قدرتی که در اختیار مدیران قرار می گیرد، امانتی است که باید در جهت نزدیک تر شدن سازمان به رسالت خود استفاده شود. امکانات و تجهیزاتی که در اختیار مدیر قرار می گیرد جز در راه رسیدن به افق های روشن در رسالت و چشم انداز نباید مورد استفاده قرار گیرد. به نظر قرآن، مهمترین شاخصه برای کسانی که به عنوان مطاع بودن انتخاب می شوند امانتداری است. به گونه ای که این صفت حتی بر علم و دانش هم برتری دارد. البته معیار دانش لازم برای مدیر، منطق و مدرک لازم برای دست یافتن به قابلیت امانتداری است.«وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ»؛ (تکویر، 22) پیامبر اکرم (ص) مجنون و دیوانه نیست».

3-هم صحبتی و مشورت با زیردستان

مدیر موفق کسی است که با کارکنان هم نشینی و هم صحبتی می کند. هم صحبتی با زیردستان، شوق و طوع و رغبت و انگیزش برای کار و تلاش را در کارکنان صدچندان می نماید. به تعبیر دیگر، مدیر می تواند با همنشینی با زیردستان خود، اهداف بلند خود را روشن سازد و بار مسئولیت و رسالت خود را با حالتی مطمئن به دوشن آنها بسپارد. از طرف دیگر، هم نشینی مدیران و رهبران با زیردستان شور و نشاط و انگیزه ی درونی آنها را تقویت کرده، شدت می بخشد؛ به گونه ای که آنها با طوع و رغبت مسئولیت های محوله را به نتیجه برسانند. یکی از صفات پیامبر(ص) در مدیریت ، که مورد نقد نقادان خشک سیرت قرار می گیرد، هم نشینی و هم صحبتی او با زیردستان است. در پاسخ به آنها خداوند می فرماید: «وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ وَ لَقَد رَآهُ بِالأُفُقِ المُبینِ»؛ (تکویر، 23-22) او که [در اوج مدیریت و فرماندهی] با شما همنشینی و رفاقت می کند مجنون نیست. او کسی است که در دوردست، بلندترین چشم اندازهای دنیا و آخرت را دیده است.

بنابراین قرآن ، هم به اهمیت مشاوره تصریح می کند و هم به انتخاب خود مدیر درباره موضوع نخست می فرماید: «کار مومنان پیوسته شور و مشورت است.» و درباره موضوع دوم می فرماید: «ای رسول گرامی با مومنان به مشورت بپرداز و آن گاه که تصمیم  

گرفتی ، با تکیه بر عنایت الهی کار را آغاز کن»

پیامبر گرامی (ص) درباره مشاوره چنین می فرماید: «در موردی که چهره کار برای کسی روشن نیست باید مشورت کرد. هیچکس

در موردی مشورت نمی کند مگر این که به خیر و صلاح کار پی می برد»

امیر مومنان (ع) می فرماید: «آن کس که با بزرگان مشورت کند از عقل و خرد آنان بهره می گیرد»
مدیر در راس هرم سازمان قرار دارد و رهبر و پیشرو کارگزاران سازمان است و بر حسب موقعیت اجرایی خود و مسوولیتی که به عهده دارد، مرکز ثقل اندیشه ها، طرحها، پیشنهادهاست و در حقیقت آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل و جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است.

4-تواضع و فروتنی یا مردمی بودن

یکی از پشتوانه های کار مدیران ، حمایت های زیردستان است و این پشتوانه در صورتی به دست می آید که مدیر حالت مردمی به خود بگیرد و از تواضع و فروتنی در عین حفظ شخصیت چشم نپوشد و با مهر و محبت سخن بگوید و طرح دهد یا اجرا کند. امام علی بن ابیطالب (ع) در فرمان خود به یکی از فرمانروایان که مدیریت مصر را به او واگذار کرده بود چنین می نویسد: «ای مالک! مهر و محبت تو به افراد زیردست دلهای آنها را متوجه تو می کند و آنچه موجب چشم روشنی زمامدار می شود 2 چیز

است: یکی برقراری عدالت ، دومی ابراز علاقه به آنهاست.

در جایی دیگر یادآور می شود که مدیر یک جامعه برای رسیدگی به نیاز زیردستان باید وقتی را مقرر سازد و با کمال فروتنی با آنان سخن بگوید و در این مورد چنین می گوید: «برای مراجعان خود وقتی مقرر نما، به نیاز آنها شخصا رسیدگی کن ، مجلس عمومی و همگانی برای آنها تشکیل بده و در را به روی هیچکس نبند و به خاطر خداوندی که تو را آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز تا هر کس بدون ترس و لکنت سخنان خود را با تو بگوید.»
امروز در تمام سازمان های دولتی و ملی ، صندوق شکایات و پیشنهادها نصب شده و انتظار می رود مراجعان و کارکنان مشکلات یا پیشنهادهای خود را بنویسند و در صندوق بیندازند، ولی بهتر این است که مدیر برای کارکنان جلسه خاصی تشکیل دهد و آنچنان امنیت و عطوفت بر مجلس حاکم باشد که افراد بتوانند معایب حوزه مدیریت او را بدون پروا بگویند. 5- شناخت و اعتماد به غیب در کارها 

از ویژگی های دیگر مدیران، اعتقاد آنها به عالم غیب می باشد. در نظام مدیریتی مورد نظر، مدیران عالی در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها به عالم غیب نیز توجه می کنند و مدیران و الگوهای مدیریتی نباید در وجود عالم غیب، شک و غفلت کنند. «وَ ما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنینٍ»؛ (تکویر، 24) مدیر موفق نسبت به امور غیب و [رساندن آن به مردم] شک نمی کند. انس با قرآن، اعتقاد به غیب مدیران را تقویت می کند و بخل ورزی  رساندن امور غیب به مردم را از بین می برد.

6- انس با قرآن و ثبات قدم  انس با قرآن، موجب ثبات مدیر می شود که در رأس جریان های اجتماعی قرار می گیرد. مدیران این جمع و سازمان، با انسی که با قرآن دارد، می تواند خود را از افتادن در این تعجیل باز دارد. و گرنه اطاعت پذیری دیگران از مدیری که در هنگام صبح و شام با قرآن انس ندارد، اطاعتی کورکورانه است. انس با قرآن است که می تواند کارکنان را از افتادن در دام اطاعت از سودجویان و رانت خوران باز دارد. مدیران بویژه مدیران عالی در نظام مدیریتی قرآن، در ابتدای امور و در روند انجام کارها و در همه حال، به تعالیم قرآن توجه می کنند و به تسبیح خداوند می پردازند.

7-دادگری میان زیردستان
عدالت و دادگری در میان زیر دستان از ویژگی هایی است که می تواند تکمیل کننده امانت و تعهد مدیر باشد. قلمرو مدیریت مجموعه ای است که باید بر آن توازن حکومت کند و هر کسی به حق شایسته خود برسد، در حالی که تبعیض و ظلم مایه از هم پاشیدگی مجموعه است که در نتیجه دود آن به چشم مدیر و صاحبان مدیریت می رود. گاهی گفته می شود مدیر باید به همه به یک نظر بنگرد و در میان آنان مساوات برقرار کند ولی تعبیر بهتر این است که بگوییم مدیر باید عدالت را میان همه برقرار کند، زیرا چه بسا مساوات بر خلاف دادگری باشد، ولی آنجا که هر 2 گروه امتیاز مشترکی داشته باشند مقتضای عدالت یکسان نگری است. درباره عدالت و تاثیر آن در حفظ توازن و انضباط سخن زیاد گفته شده است و ما در این مورد به ترجمه آیه ای و نقل روایتی
بسنده می کنیم.قرآن به عدالت بسیار بها می دهد و یادآور می شود که عدالت را  به پا دارید  و اگر عدالت به ضرر شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما تمام شود، حق را بگویید و به آن گواهی دهید.

امیر مومنان به والیان و فرماندهان خود چنین هشدار می داد: "هر کس پس از من سرپرستی جامعه را به عهده بگیرد، او را در روز رستاخیز در کنار صراط نگاه می دارند و فرشتگان ، نامه اعمالش را می گشایند. اگر میان مردم با عدالت رفتار کرده است ، عدالت او نجات بخش او است و اگر بر خلاف آن رفتار کرده باشد، در آتش دوزخ سرنگون می شود."

عوامل افزایش انگیزه در بین کارکنان از منظر قرآن کریم

الگوهای مدیریتی که مبتنی بر قرآن شکل گرفته باشد، در حقیقت تابع حکم خداوند بوده و اطاعت پذیری از آنها، اطاعت پذیری از خدا محسوب می شود. بنابراین در این نظام، برای اجرای این الگوها نیز انگیزه فراوانی وجود خواهد داشت.

بنا به نظر قرآن کریم، روش ارتباط مستقیم و بیان دستورات توسط مدیر، میزان تأثیرپذیری کارکنان و اطاعت پذیری انها را بیشتر می کند. به عبارت دیگر، اطاعت پذیری از دستورات مسموع، بیشتر از دستورات مکتوب می باشد.«فَاتَّقُوا اللّهَ مَا استَطَعتُم وَ اسمَعُوا وَ أطیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیرًا ِلأنفُسِکُم وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ»؛ (تغابن، 16) تقوای الهی پیشه کنید تا آنجا که می توانید و گوش فرا دهید و اطاعت پذیری کنید و انفاق نمایید، این اعمال برای نفس های شما اثربخش تر است، هر کس [که برای انجام این امور] از هواهای نفسانی اش بگذرد، همانا رستگار خواهد بود.

از آیه اخیر این چنین استنباط می شود که در نظام مدیریت در قرآن، تقوای الهی، زمینه ای ارزشمند برای افزایش اطاعت پذیری و ایجاد روحیه کار و تلاش در میان کارکنان می باشد. ایجاد روحیه تقوا در سازمان، زمینه لازم برای حرکت پرشتاب سازمان را مهیا می کند.

مورد دیگری که اطاعت پذیری را در کارکنان و مدیران سازمان افزایش می دهد توکل به خداوند است. توکل یعنی دادن وکالت خود و آینده خود به دست خدا. خداوندی که ربوبیت دارد و همچنین اله است. کارکنان و مدیران با توکل به خدا، دچار سردرگمی نسبت به آینده و نتیجه نمی شوند و فقط اطاعت پذیری می کنند.«اللّهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ وَ عَلَی اللّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنُونَ»؛ (تغابن، 13) خدایی جز او نیست و مؤمنان فقط بر الله توکل می کنند. مدیران باید روحیه توکل را نیز در سازمان خود ترویج نمایند.

مدیر منتخب توسط قرآن، برای افزایش اطاعت پذیری در سازمان خود، از افراد عیب جو و سخن چین، کسانی که از خیر و خوبی منع می کنند و همچنین از گناه کاران، اطاعت نمی کند. همچنین مدیر نباید از گستاخ ها و عصیانگران و افرادی که پول و قدرت در اختیار دارند اطاعت پذیری داشته و صرفا به خاطر پولشان از آنها پیروی کند.«وَ لا تُطِع کُلَّ حَلاّفٍ مَهینٍ هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ مَنّاعٍ لِلخَیرِ مُعتَدٍ أثیمٍ عُتُلٍّ بَعدَ ذلِکَ زَنیمٍ أن کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»؛ (قلم، 14-10) با توجه به آیه های سوره قلم، چنین برداشت می شود که یکی از راهکارهای اساسی برای افزایش اطاعت پذیری و در نتیجه کارآمدی و اثربخشی سازمان، رفع خبرچینی و پادویی برای خودشیرینی در سازمان است. اما نکته مهمتر این است که اگر در سازمانی سخن چینی (زیراب زنی) رواج دارد، به نظر قرآن، نقصی در مدیریت سازمان می باشد. با رفع مشکل سخن چینی در سازمان، امنیت شغلی افراد بیشتر شده، میل و رغبت همه به انجام کار خود به صورت فوق العاده ای زیاد می شود.

 مدیرى که مسلمان باشد انگیزه جلب محبت کارمندان در او بیشتر است. او می‌خواهدازراه جلب محبت در آنها تأثیر بیشترى بگذارد و روح آنها را تعالى ببخشد. محبتى که او به خدا دارد ایجاب می‌کندکه به کارمند بیشتر محبت کند و با محبت، نظر او را بیشتر جلب نماید، خواه این محبت از راه صداقت به دست آید یا از راه امانت یا از طریق خدمت، احسان یا ایثار. وقتى کارمند می‌بیند که مدیرش براى او ایثار می‌کند او را از صمیم قلب دوست می‌دارد. وقتى چنین رابطه اى عاطفى برقرار شدکارهابهترپیشرفت می‌کند، اما از مسیر صحیح، نه از راه حقه بازى و فریب کارى. براى تحقق این امر چه کار باید کرد؟ باید گذشت داشت و از خود مایه گذاشت. باید دلسوز بود; مثلاً، می‌تواند با سلام و احوالپرسى ساده، محبت کارمند را جلب کند یا احوال زنش را، که مریض بوده است، بپرسد. نباید گفت که در محیط کار این مسائل مطرح نیست، بلکه اینها مقدمه‌اى است براى اینکه کار بهتر صورت گیرد. اگر کارمند دردى دارد مدیر باید درد او را بشناسد و درصدد درمانش برآید; زیرا او نیز انسان است. باید ابتدا شخصیت انسانیش را بشناسد و به او احترام بگذارد، سپس از او کار بخواهد. در این صورت، حتى اگر از او کارى هم نخواهد او کار خود را انجام می‌دهد; «الانسانُ عبیدُ الاحسانِ.» ایثار، فداکارى، احترام، دلسوزى، خیرخواهى و مانند آن ابزار کار یک مدیر مسلمان است، نه فریب کارى وتشویقهاى توخالى و. بگذریم که بسیارى از مدیران متأسفانه از این کارها هم خوددارى می‌کنند. صمیمیت و دلسوزى با کارمند مهمترین مسأله اى است که می‌تواند موجب پیشرفت کارو ایجاد انگیزه گردد.

تفاوت مدیریت اسلامی‌با مدیریت غربى

مدیریت اسلامی‌مانند مدیریت غربى صدرصد مادى نیست، چیزهایى اضافه بر آن دارد. اسلامی‌بودنش نیز جزو همان اضافات است. در کنار استفاده از نظریه هاى مدیریت، باید ارزشهاى اسلامی‌و رابطه آن ارزشها با این نظریه ها نیز مطرح شود، وگرنه به آرامى، در زیر شعار ارزشهاى اسلامى، به فرهنگ غرب گرایش پیدا می‌کنیم و خداى نکرده، وقتى چشم باز می‌کنیم که می‌بینیم آنچه به نام اسلام و نظام اسلامی‌نامیده می‌شود چیزى جز فرهنگ غربى نیست. ما با غرب به عنوان قطعه اى از کره زمین مخالف نیستیم، با انسانهایى که در گوشه اى از دنیا زندگى می‌کنند و با عقل و فهمشان مخالفتى نداریم. پیشتر هم گفتیم که ما همه انسانها را دوست داریم و گفته شد که بینش اسلامی‌چنین اقتضایى دارد; اما اگر کسى برخلاف انسانیت یا اسلام قدم بردارد در آن صورت، بالعرض مبغوض واقع می‌شود، وگرنه اصل بر این است که ما همه انسانها را دوست داریم، چه غربى، چه شرقى، چه شمالى، چه جنوبى. همه بنده خدا هستند و به آنهااحترام می‌گذاریم تا زمانى که بر خلاف انسانیت قدمی‌بر نداشته اند و بر خلاف حق رفتارى نکرده اند. ما با غرب جغرافیایى مخالف نیستیم، با علم و تکنولوژى غربى هم مخالف نیستیم، بلکه با جنبه منفى و سلبى آن، با محدود شدن در قالب مادیات و فراموش کردن ارزشهاى معنوى مخالفت داریم. اگر می‌گوییم که نباید محکوم فرهنگ غربى شدنقطه هاى مثبت آن مورد نظر نیست; زیرا علمی‌که از فضایل الهى و مواهب خدادادى است عیبى ندارد،بلکه ما با نقطه هاى منفى آن مخالفیم. در واقع، آنها فراموش کرده اند که بنده خدا هستند و سرانجام، به سوى او می‌روند. ما چنین طرز تفکرى را مردود می‌شماریم. هدف ما از مدیریت تنها رفاه مادى نیست، رفاه مادى مقدمه اى براى تعالى روحى انسان است. لذا، ما باید از این نظریه ها و علوم تا جایى استفاده کنیم که براى تعالى روحى و کمال معنوى انسان مفید باشد و در جایى که با این کمالات برخورد پیدا می‌کند باید آنها را محدود سازیم.

ارتقای مشارکت اولیا دانش آموزان در اداره امور مدرسه

انجمن های اولیا» و مربیان فصل مشترک همکاری های مردم و نظام تعلیم و تربیت کشور محسوب می شوند و از این رو دارای اهمیت اند به همین دلیل جلب مشارکت های فکری و عملی اولیا» و مربیان در زمینه حل و فصل مشکلات و نیز برقراری ارتباط درست و هماهنگی میان انجمن های یاد شده با واحدهای آموزشی کشور، نیازمند شناخت اهداف انجمن اولیا» و مربیان توسط والدین است تا با علاقه مندی و انگیزه بیش تر در مدارس به همفکری بپردازند.

مدت ۱۷ سال در آموزش و پرورش مشغول به کار بوده و در این مدت ۱۱ سال به عنوان مدیر در دبستان شهید کیانفر مشغول به کار می باشم .

در این مدت شاهد بی توجهی اولیا» به مشکلات مدرسه بودم، با اینکه اولیا» این دبستان همه نظامی هستند و از نظر وضع مالی مشکلی نداشتند ولی متاسفانه با آموزشگاه هیچ همکاری نداشتند و می گفتند که مشکل مدرسه به آموزش و پرورش مربوط می شود و ارتباطی به ما ندارد.

و حتی هر سال چندین دفعه جلسه عمومی گذاشته و مشکلات را مطرح نموده اما هیچ فایده ای نداشت، تا اینکه دو سال قبل تصمیم گرفتم که روش کار خود را جهت همکاری اولیا» عوض کنم که شاید به نتیجه ای برسم.

در جهان امروز مشارکت و آموزش از پایه های بنیادین توسعه هستند با توجه به این که آموزش و پرورش نتیجه فعالیتهای سه نهاد عمده خانه، مدرسه و جامعه است. همکاری این سه نهاد در امور آموزش و پرورش بیش از پیش ضرورت دارد.

مشارکت در امور آموزش و پرورش ویژه دوره های بحرانی کشور و دستگاه آموزش و پرورش نیست، بلکه برای تحقق بهینه ی آموزش و پرورش نوباوگان کشور ، مشارکت گروههای اجتماعی گوناگون همواره لازم و ضروری است.

امروز اساس پیشرفت و توسعه تفکر گروهی است . تفکر گروهی جز با مشارکت همگان و احاد گوناگون مردم تحقق نمی یابد. تفکر گروهی به این معنی است که همه کسانی که می توانند در عرصه هایی چون کمک فکری ، پرداخت مالی، کمکهای فنی یا عرصه علمی فعالیت کنند به یاری و همکاری طلبیده شوند .

مشارکت در حد مشارکت مالی یا شرکت در تاسیس مدرسه و جز آنها نمی تواند پاسخگوی همه معضلات آموزش و پرورش کشور باشد.

آموزش و پرورش گستره ای بسیار وسیع دارد و این وسعت و گستردگی ایجاب می کند که به مشارکت از ابعاد گوناگون بنگریم.

رابطه خانه و مدرسه همچون رابطه جسم و روح است، هیچ کدام بدون دیگری نمی تواند به اهداف خود برسد و به قولی خانه و مدرسه دو بال لازم برای پروازند و بدون دیگری امکان پرواز وجود ندارد.

هدف از مشارکت استحکام بخشیدن به روابط بین خانه و مدرسه و تقویت و توسعه فرهنگ مشارکت و ایجاد فضایی مناسب به منظور تبادل افکار، اطلاعات و تجارب اولیا» و مربیان با یکدیگر و ارتقای سطح آگاهی آنان و تبیین جایگاه انجمن اولیا» و مربیان در نظام تعلیم و تربیت است.

پیشنهادهایی برای افزایش مشارکت اولیا در امور مدرسه

برای مشارکت اولیا در امور مدرسه ، تدوین راهبردی مبتنی بر سازمان دهی و اتخاذ سیاست ها و خط مشی هایی که بتواند مشارکت حد اکثری اولیا را به دنبال داشته باشد ، از اهمیت و ضرورت خاص برخوردار است . البته سیاست مشارکتی باید با سیاست های تغییر نگرش مدیران و اولیا نسبت به برقراری ارتباط با هم افزایش انگیزه در آنها همراه باشد تا نتایج اثر بخش حاصل شود . در کنار اقدامات فوق برخی از راه هایی که موجب افزایش مشارکت اولیا می شود عبارتند از :

1 زمان کافی برای مشارکت اولیا وجود داشته با شد . در این جهت ، دولت می تواند با تصویب قانونی ، حضور اولیا ، به ویژه پدران را در زمان برگزاری انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه و نیز تشکیل جلسات عمومی انجمن در طی سال ، به مدت 8 ساعت قانون مند نموده ، جزء زمان کار آنها به حساب آورد .

2 باز نگری در قوانین و مقررات موجود در زمینه ی ارتباط اولیا با مدارس و تدوین قوانین مرتبط با موضوع ، در سطحی بالاتر از آموزش و پرورش ، از جمله در هیأ ت محترم دولت یا مجلس محترم شورای اسلامی ، با توجه به نیاز ها و الزامات فرا روی جامعه .

3 هدایت قانون مند مدیران آموزش و پرورش از جمله مدیرا ن مدارس در جهت جلب مشارکت های اولیا و ارزیابی از عملکرد آنها در این زمینه .

4 پخش برنامه های مناسب از طریق رسانه های ارتباط جمعی ، به ویژه تلویزیون ، برای تبیین مزایای مشارکت اولیا در امور مدرسه .

5 افزایش منابع و امکانات انجمن اولیا و مربیان برای اجرای برنامه های مرتبط با جذب مشارکت های اولیا .

ارتباط والدین با مدرسه

آیا شما به عنوان والدین می دانید در قبال ارتباط با مدرسه فرزندتان چه وظایفی بر عهده دارید؟والدین وظیفه دارند به طور مرتب با مدرسه ارتباط داشته باشند و باکسب اطلاعات کافی از وضع درسی واخلاقی فرزندشان، تصمیم معقولی برای مشارکت درتربیت آنها اتخاذکنند. دربرقراری ارتباط باید به چند نکته اساسی توجه کنند.

1 -والدین زمانی قادر خواهند بود نقش تربیتی خود را به نحو مطلوب ایفا کنند و با مدرسه ارتباطی صحیح برقرار نمایند که از وضع درسی و رفتاری فرزندشان اطلاع کافی داشته باشند.

2- والدین در موقع حضور در مدرسه، همیشه باید حفظ آرامش را به عنوان یک اصل به خاطر داشته باشند. گاهی ممکن است پدر و مادر با مشاهد ه ضعف درسی در دانش آموز و یا گریه های او که مخصوصا در دوره ابتدایی بیش تر اتفاق می افتد، احساساتی شوند و به صورت خشن و برافروخته با اولیای مدرسه برخورد کنند. قطعا چنین حالتی مخل برقراری ارتباط موثر با مسوولان مدرسه خواهد بود.

3- والدین باید در مدرسه به عنوان ولی حضور پیدا کنند، نه به عنوان فردی که در یک جای خاص، مسوولیت دارد. اگر پدر یا مادر دانش آموز در وزارتخانه یا سازمانی، مسوولیت اجرایی سطح بالایی دارد و در آنجا به عنوان رئیس ایفای نقش می کند و به تناسب مسوولیت، گاهی امر و نهی می نماید، نباید با همان شاکله و با همان انتظارات و تصورات وارد مدرسه شوند.

4- ارتباط اولیا با مسوولان مدرسه باید مستمر باشد. معنای استمرار این نیست که هر روز سری به مدرسه بزنند، بلکه لازم است به طور مرتب در منزل به وضع درسی و رفتاری فرزند خود رسیدگی کنند و بر طبق اطلاعات به دست آمده، با مدرسه ارتباط برقرار نمایند.

همکاری خانه و مدرسه در امور آموزش دانش آموزان

همکاری والدین با مسوولان مدرسه، در دوره ابتدایی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. می توان گفت بعد اصلی همکاری این دو را همکاری در مسائل آموزشی و پرورشی تشکیل می دهد. نخستین نکته اینکه والدین باید نسبت به پایه تحصیلی و عناوین دروس فرزند خودشان اطلاع کافی داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازین کتاب های درسی، آگاهی نسبی به دست آورند. گاهی در بحث های مقدماتی کتاب های درسی نکاتی درج می گردد که مطالعه آنها برای والدین ضروری است. شناخت نقاط ضعف درسی دانش آموز و همفکری برای رفع آن، ضرورت دیگر ارتباط خانه و مدرسه است. پس از گذشت چند هفته از سال تحصیلی می توان در وضع درسی دانش آموز تامل کرد و نقاط قوت و ضعف او را شناخت. مطلب دیگر، توجه والدین و معلمان به ویژگی های روانی کودکان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی آنان است. به عنوان مثال کودکان نیاز به جلب توجه و ابراز خود دارند. آنها علاقه مند هستند که حاصل کار خودشان را عرضه کنند و بدین وسیله این نیاز در آنان تامین و ارضا شود. این نیاز در دوران مدرسه، از طریق ارائه حاصل کارهای خود در امور درسی جلوه گر می شود. مثلا ممکن است کودکی نقاشی بکشد و آن را نزد پدر و یا مادر خود بیاورد و ارائه دهد. در مقابل این عمل، والدین باید به آن توجه کنند و کودک را مورد تشویق قرار دهند. احتیاج به هدف، نیاز دیگر کودک است. اگر کودک بداند که درس را برای چه هدفی می خواند و آثار و نتایج هریک از مواد درسی به او تفهیم شود، علاقه اش به درس خواندن افزایش پیدا می کند.

همکاری خانه و مدرسه در امور رفتاری دانش آموزان

ترس از مدرسه یکی از رفتارهای کودک در دوره دبستان، مخصوصا در پایه اول ابتدایی است. علل مختلفی ممکن است این رفتار را به وجود آورند. گاهی ممکن است دورشدن از خانواده، به ویژه مادر باعث ترس شود، چون در دوره ابتدایی، رابطه عاطفی کودک با خانواده بسیار قوی است و او مایل نیست از پدر و مادر جدا شود. ترس از مدرسه و غیبت از مدرسه، هم معنا نیستند. ترس از مدرسه با نوعی دل زدگی و تنفر از مدرسه همراه است، ولی غیبت از مدرسه همراه با چنین حالت عاطفی نیست، بلکه به علل مختلف ممکن است کودک در طول سال تحصیلی چند دفعه در کلاس درس خود حضور پیدا نکند و این امر باعث عقب ماندگی تحصیلی او شود. گاهی ممکن است بیماری کودک موجب غیبت شود. هرچند بیمار شدن دلیل موجهی برای غیبت است، ولی بعضی از مادران به دلیل یک سرما خوردگی یا سرفه و یا خس خس کردن خفیف، مانع از رفتن فرزندشان به مدرسه می شوند، در حالیکه او را همراه با خود به بیرون می برند! در چنین خانواده هایی گاهی با یک سردرد جزئی، از رفتن کودک به مدرسه ممانعت می شود و گاهی نیز تشویق می گردد که وی علائم یک بیماری را بزرگ تر از آنچه هست، نشان دهد. علت دیگر غیبت از مدرسه، ممکن است کار کردن باشد. بعضی خانواده ها از این بابت شکایت دارند که چرا فرزندشان در منزل، به پرسش ها به خوبی پاسخ می دهد، ولی در مدرسه نمره کمی از معلم می گیرد. به عبارت دیگر کودک توانایی هایی دارد و درس را نیز به خوبی خوانده است، ولی در اثر عواملی قادر به ابراز توانایی های خود نیست. گاهی شلوغی کلاس و زیاد بودن عده دانش آموزان مانع از این می شود که معلم بتواند با آنها ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کند و با شنیدن پاسخ های یک دانش آموز و ارائه توصیه های لازم، از توانایی های او آگاهی پیدا کند و در نتیجه درباره وی به نحو مطلوب داوری نماید. گاهی هم شلوغی مانع نیست، بلکه معلم روابط انسانی مناسبی با کودک برقرار نمی کند و در نتیجه فضای مناسب برای ابراز وجود و ارائه پاسخ های لازم برای دانش آموز به وجود نمی آید. به عبارت دیگر در اثر فقدان روابط عاطفی سالم، توانایی کودک پنهان می ماند و ممکن است او را به عنوان شاگرد تنبل معرفی کند. ممکن است تحقیر دانش آموز توسط همکلاسی ها موجب اختلال عاطفی در او شود و نتواند در یادگیری مطالب موفقیت به دست آورد و یا آموخته های خود را به خوبی عرضه کند. گاهی دانش آموزانی که با لهجه متفاوت از دانش آموزان دیگر صحبت می کنند و یا لباس ویژه ای می پوشند، در میان دانش آموزان دیگر احساس غربت می کنند و از جهت عاطفی امنیت خود را از دست می دهند. هرجا که نیازهای عاطفی کودک تامین گردد، برای مطالعه و یادگیری ترغیب می شود و هرجا اختلالات عاطفی پیدا شود، علاقه به درس و یادگیری در او تضعیف می گردد.

روش های برقراری ارتباط میان خانه و مدرسه

آیا شما به عنوان والدین می دانید در قبال ارتباط با مدرسه فرزندتان چه وظایفی بر عهده دارید؟والدین وظیفه دارند به طور مرتب با مدرسه ارتباط داشته باشند و باکسب اطلاعات کافی از وضع درسی واخلاقی فرزندشان، تصمیم معقولی برای مشارکت درتربیت آنها اتخاذکنند. دربرقراری ارتباط باید به چند نکته اساسی توجه کنند.

1 -والدین زمانی قادر خواهند بود نقش تربیتی خود را به نحو مطلوب ایفا کنند و با مدرسه ارتباطی صحیح برقرار نمایند که از وضع درسی و رفتاری فرزندشان اطلاع کافی داشته باشند.

2- والدین در موقع حضور در مدرسه، همیشه باید حفظ آرامش را به عنوان یک اصل به خاطر داشته باشند. گاهی ممکن است پدر و مادر با مشاهد ه ضعف درسی در دانش آموز و یا گریه های او که مخصوصا در دوره ابتدایی بیش تر اتفاق می افتد، احساساتی شوند و به صورت خشن و برافروخته با اولیای مدرسه برخورد کنند. قطعا چنین حالتی مخل برقراری ارتباط موثر با مسوولان مدرسه خواهد بود.

3- والدین باید در مدرسه به عنوان ولی حضور پیدا کنند، نه به عنوان فردی که در یک جای خاص، مسوولیت دارد. اگر پدر یا مادر دانش آموز در وزارتخانه یا سازمانی، مسوولیت اجرایی سطح بالایی دارد و در آنجا به عنوان رئیس ایفای نقش می کند و به تناسب مسوولیت، گاهی امر و نهی می نماید، نباید با همان شاکله و با همان انتظارات و تصورات وارد مدرسه شوند.

4- ارتباط اولیا با مسوولان مدرسه باید مستمر باشد. معنای استمرار این نیست که هر روز سری به مدرسه بزنند، بلکه لازم است به طور مرتب در منزل به وضع درسی و رفتاری فرزند خود رسیدگی کنند و بر طبق اطلاعات به دست آمده، با مدرسه ارتباط برقرار نمایند.

همکاری خانه و مدرسه در امور آموزش دانش آموزان

همکاری والدین با مسوولان مدرسه، در دوره ابتدایی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. می توان گفت بعد اصلی همکاری این دو را همکاری در مسائل آموزشی و پرورشی تشکیل می دهد. نخستین نکته اینکه والدین باید نسبت به پایه تحصیلی و عناوین دروس فرزند خودشان اطلاع کافی داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازین کتاب های درسی، آگاهی نسبی به دست آورند. گاهی در بحث های مقدماتی کتاب های درسی نکاتی درج می گردد که مطالعه آنها برای والدین ضروری است. شناخت نقاط ضعف درسی دانش آموز و همفکری برای رفع آن، ضرورت دیگر ارتباط خانه و مدرسه است. پس از گذشت چند هفته از سال تحصیلی می توان در وضع درسی دانش آموز تامل کرد و نقاط قوت و ضعف او را شناخت. مطلب دیگر، توجه والدین و معلمان به ویژگی های روانی کودکان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی آنان است. به عنوان مثال کودکان نیاز به جلب توجه و ابراز خود دارند. آنها علاقه مند هستند که حاصل کار خودشان را عرضه کنند و بدین وسیله این نیاز در آنان تامین و ارضا شود. این نیاز در دوران مدرسه، از طریق ارائه حاصل کارهای خود در امور درسی جلوه گر می شود. مثلا ممکن است کودکی نقاشی بکشد و آن را نزد پدر و یا مادر خود بیاورد و ارائه دهد. در مقابل این عمل، والدین باید به آن توجه کنند و کودک را مورد تشویق قرار دهند. احتیاج به هدف، نیاز دیگر کودک است. اگر کودک بداند که درس را برای چه هدفی می خواند و آثار و نتایج هریک از مواد درسی به او تفهیم شود، علاقه اش به درس خواندن افزایش پیدا می کند.

شش عامل ارزش آفرین و اثر گذار بر موفقیت مدیران :

1- اختیار   2 - اعتماد به نفس 3  - تقسیم کار  4  - روابط انسانی دوستانه  5  - گذشته نگری 6-آینده نگری 

چرا مدیران مدارس باید روان شناسی بدانند ؟

- مدرسه مکانی است که در آن انسان سازی می شود .در چنین مکانی ، قرار است علم ، فرهنگ و تمدن تولید شود و در واقع زیر ساخت جامعه در مدارس  ریخته شود .

- همواره مبنا ، محور و اساس توسعه ، آموزش و پرورش  عنوان می شود که واحد اصلی آن را آموزشگاه تشکیل می دهد

- مدیر مدرسه ، مدیریت یا اداره ی کارخانه ی انسان سازی را بر عهده دارد .

- در مدرسه با انسان طرف هستیم و تمام موجودیت این انسان یعنی شخصیت ، عاطفه ، هوش ، عشق ، توانمندی ها ، فرصت ها و تهدید های او را می توان با یک واژه ی کلیدی به نام " ارتباط " سنجید . یعنی تمام موجودیت انسان در این " ارتباط " تعریف و بیان شدنی است .

- روان شناسی کاربرد قواعد در زندگی است .

- توسعه ی مناسبات انسانی ، صداقت و تقوای مدیر مدرسه را سوخت سیستم مدرسه می توان تلقی کرد .

- مدیر باید بکوشد به ابزار های حوزه ی ارتباط مسلح شود .

- روان شناسی در واقع فن تسلط بر ارتباط هاست .

- مدیر مدرسه به دو دلیل باید به این موضوع ( ارتباط ) توجه کند : اول این که با انسان سروکار دارد و مدرسه جایی است که در آن انسان سازی صورت می گیرد . و دوم این که تمام سرمایه گذاری انسان روی همین ارتباط است .

- آدم های موفق ، آنهایی هستند که در برقراری ارتباط با دیگران موفقند .به همین دلیل ، مدیر باید روان شناسی را حتی بیش از خواندن و دانستن عملی مورد توجه قرار دهد .

- یک مدیر خوب باید بتواند یک روان شناس خوب هم باشد .

اساسی ترین کاربرد روان شناسی در " جو " مدرسه است . زیرا امروز بیش تر از مکان یادگیری ، به فضای یادگیری اهمیت داده می شود .

مدیر با ایفای نقش خود ، می تواند در ایجاد فضایی  مناسب برای یاد دادن ، یاد گرفتن ، شکل دادن به شخصیت ها ، جریان پیدا کردن عواطف و در یک کلمه بالندگی آدم ها مؤثر باشد .

مدیر با روان شناسی مناسب ، می تواند به معلم خسته از مشکلات و دغدغه های گوناگون ، از جمله دغدغه های مسکن ، ارتقای شغلی ، معیشت و گرفتاری های شخصی ، انرژی و قوت قلب بدهد و یک فضای نرم حل مساله برای مجموعه ی اعضای مدرسه ایجاد کند و آن ها را به یک کل که یک هدف را دنبال می کنند  تبدیل کند .

#    مدیران مدارس باید در زمینه ی روان شناسی تربیتی ، یعنی کاربرد روان شناسی در آموزشگاهها مطالعه کنند .

#     مدیر مدرسه باید بتواند فرایند حل مساله را تسهیل کند . ( دانش آموزی که درس نمی خواند ،از چه مشکلات عمده ای رنج می برد ) .

#     مدیرانی که خودشان بخواهند مساله ای را حل کنند ، راه حل آن را به دیگران نیز یاد می دهند .

#     در هنگام برخورد های احتمالی بین معلم و دانش آموز ، مدیر از چند قدم جلوتر یا چند قدم عقب تر مساله را دنبال می کند . گاهی اوقات ، حاشیه بیش تر از متن ، مؤ ثر واقع می شود .

$   دو منبع تقویت کننده ی ارتباطات وجود دارد : رسمی و غیر رسمی

$   مدیر خوب قبل از تسلط بر روابط رسمی ، باید بر روابط غیر رسمی تسلط یابد . * دانش آموزی که سر کلاس به خود اجازه می دهد رو در روی معلم بایستد ، از طرف سازمانی غیر رسمی که می تواند شبکه ای ارتباطی از دوستان او باشد ،

تقویت و تشویق می شود و معلمی هم که سر کلاس با دانش آموز خود درگیر می شود ، می تواند در شبکه ای غیر رسمی حضور داشته باشد . * گروهی که بر اثر ارتباطی غیر رسمی شکل گرفته و به تفکری خاص و برخوردی ویژه معتقد شده باشد ، ممکن است بدون هیچ عمدی ، با دانش آموزان نیز بر مبنای همان تفکر برخورد کند .

مدیر خوب ، باید آبشخور این ارتباطات را بیابد و در ابتدای کار به حوزه ی این ارتباطات نا پیدا ، اما اثر گذار و غیر رسمی توجه کند و به حوزه های ارتباطات غیر رسمی و رسمی نزدیک شود .

در واقع مدیران مدارس ، یک جامعه ی کوچک را مدیریت می کنند .

مدیران در مدرسه باید برخوردی اقتضایی داشته باشند . یعنی در صورت نیاز ، به بعضی ها سخت بگیرند و مقررات را اعمال کنند و در برخورد باعده ای ، آزادی عمل بیشتری به آنها بدهند . برای مثال،  به بعضی ها پاداش دهند و به آن ها بیشتر توجه کنند و در باره ی برخی دیگر این گ.نه نباشند .

مدیر باید به حوزه ی رفتاری در مدرسه ی خود اشراف داشته باشد . 

مدیر باید بر حوزه ی مدیریت خود تسلط داشته باشد و ارتباطات را صحیح هدایت کند و بتواند مسایل را خوب درک کند . ( قبل از مداخله گوش دادن به موارد برای روشن شدن موضوع ، بسیار مهم است .)

مدیر خوب به دنبال بالا بردن تاثیر عوامل یادگیری است . باید ابتدا مشکل و مسایل دانش آموزان را شناسایی کند و بداند ، هر دانش آموز به چه چیزهایی نیاز دارد .

مدیران باید متوجه باشند که دانش آموزان نیازمند توصیه های روان شناسی نیستند ، بلکه خواهان برطرف کردن نیازهای روان شناختی خود هستند .

باید دانست روان شناسی ، کاربرد قواعد در زندگی است و مدارا کردن و تحمل کردن را در عمل و در زندگی می آموزد .

دانایی باید در مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه ها به توانایی تبدیل شده و سپس به مدرسه ها بیاید و به تجربه ی زیسته یک مدیر تبدیل شود . پس دانش روان شناسی ، به مفهوم دانش زیستن است .

در مدرسه ها به دانش متوسط روان شناسی ، ولی توانایی فوق العاده در اجرا نیازمندیم. و عمل را جایگزین حرف کنیم .

باید بتوانیم با اولیای هر دانش آموز ، مدیریت مشارکتی ایجاد کنیم . از پدر و مادر بچه ها در مدیریت مدرسه کمک بگیریم

معمولا اولیای دانش آموز هنگامی که از بچه های خود دفاع می کنند ، در واقع از حیثیت و نظام خانوادگی خود دفاع می کنند و احساس ناامنی که از طرف مدرسه به آن ها تحمیل می شود ، در آن ها واکنش  ایجاد می کند .

@     متاسفانه مدیران ما چالش پذیر نیستند و تنها سعی می کنند ، امور را بی سرو صدا بگذرانند . این روش درستی نیست . مدیر باید چالش پذیر باشد و به استقبال خطرات برود . اما اگر تنها بخواهد از مجموعه اش صدایی بلند نشود ، و مدرسه  بی درد سر  اداره شود ، در واقع ضعف ها را پوشانده ، تهدید ها را خاموش کرده

فرصت ها را از دست داده ، به نقاط قوت دست پیدا نکرده و کاری را به شکوفایی نرسانده است

@    مدیر باید فرصت ها را دریابد ، با تهدید ها به مقابله برخیزد ، ضعف ها را جبران کند ، و قوت ها را گسترش دهد . بعلاوه ، مسایل معلمان برای او مهم باشد و بتواند با ایجاد ارتقای حرفه ای و در نظر گرفتن پاداش ، به انگیزه ی آنان بیفزاید .

اگر بخش اساسی مدرسه را کلاس درس در نظر بگیریم که یادگیری در آن به طور جدی اتفاق می افتد ، هرچه فضای آن آزادتر ، امن تر و غنی تر باشد ، یادگیری بهتر صورت خواهد گرفت .

باید امکان یادگیری معلم از معلم نیز فراهم شود و فضای همکاری و بعضا رقابت را در میان معلمان ایجاد کرد

باید بدانیم ؛ دوستی فقط تعریف کردن از یکدیگر نیست ، بلکه باید ضعف های یکدیگر را هم بشناسیم و به موقع به یکدیگر گوشزد کنیم .

شش عامل ارزش آفرین و اثر گذار بر موفقیت مدیران :

.1 اختیار   2 . اعتماد به نفس 3  . تقسیم کار  4  . روابط انسانی دوستانه  5  . گذشته نگری  .6آینده نگری 

پیشنهادها

از آنجا که‌ باورها و ارزش‌ها ریشه‌ در برداشت‌ ما از خود، اجتماع‌ و دنیایی‌ دارد که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ همواره‌ این‌ باورها به‌ صورت‌ فیلترهای‌ ادراکی‌ عمل‌ می‌کنند که‌ فقط‌ پذیرای‌ پدیده‌هایی‌اند که‌ به‌ مذاق‌ ما خوش‌ می‌آیند و با ارزش‌های‌ ما همسازی‌ دارند. از همین‌رو گاه‌ باورهای‌ منفی‌ نه‌ تنها دنیای‌ ما را محدود می‌سازد و امکان‌ انتخاب‌ درست‌ را از ما سلب‌ می‌کند بلکه‌ ما را از پرداختن‌ به‌ اندیشه‌های‌ نو، خلاق‌ و مفید باز می‌دارند.مصطفی اسلامبولچی

              از آنجا که‌ باورها و ارزش‌ها ریشه‌ در برداشت‌ ما از خود، اجتماع‌ و دنیایی‌ دارد که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ همواره‌ این‌ باورها به‌ صورت‌ فیلترهای‌ ادراکی‌ عمل‌ می‌کنند که‌ فقط‌ پذیرای‌ پدیده‌هایی‌اند که‌ به‌ مذاق‌ ما خوش‌ می‌آیند و با ارزش‌های‌ ما همسازی‌ دارند. از همین‌رو گاه‌ باورهای‌ منفی‌ نه‌ تنها دنیای‌ ما را محدود می‌سازد و امکان‌ انتخاب‌ درست‌ را از ما سلب‌ می‌کند بلکه‌ ما را از پرداختن‌ به‌ اندیشه‌های‌ نو، خلاق‌ و مفید باز می‌دارند و این‌ احتمال‌ وجود دارد که‌ شخص‌ تا حد افراد بی‌صلاحیت‌ نزول‌ کند. باورها و ارزش‌ها اکتسابی‌اند و در بستر فراز و نشیب‌های‌ زندگی‌ شکل‌ گرفته‌، تغییر یافته‌ و تکامل‌ می‌یابند و در نهایت‌ زیربنای‌ الگوی‌ رفتاری‌ فردی‌ و اجتماعی‌ را شکل‌ می‌دهند.

از این‌ رو انسانها برای‌ شناخت‌ یکدیگر باید از ارزش‌ها و باورهای‌ هم‌ مطلع‌ شوند تا زمینه‌ تفاهم‌ برای‌ انجام‌ کار مشترک‌ فراهم‌ آید.

در این‌ راستا برای‌ نیل‌ به‌ این‌ هدف‌ به‌ نکاتی‌ چند می‌پردازیم‌ که‌ نه‌ تنها توفیق‌ بیشتر در عرصه‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ را نصیب‌ مدیران‌ می‌کند بلکه‌ آنها را در حیطه‌ فعالیت‌ خود دوست‌ داشتنی‌ و قابل‌ اعتماد می‌نماید:

انگیزه‌ دادن‌ به‌ کارکنان‌: شیوه‌هایی‌ را به‌ کارکنان‌ خود پیشنهاد نمائید که‌ در پروسه‌ انجام‌ کار آموزش‌ بینند و مهارت‌های‌ لازم‌ را کسب‌ کنند. علائق‌ و اهداف‌ شغلی‌ آنها را بشناسید و فرصت‌های‌ لازم‌ را برای‌ نیل‌ به‌ این‌ هدف‌ فراهم‌ کنید. تمایلات‌ و عوامل‌ جذب‌ کننده‌ کارکنان‌ خود را شناخته‌ و مورد بررسی‌ قرار دهید. بجای‌ پرداختن‌ به‌ این‌ موضوع‌ که‌ چه‌ عواملی‌ ایجاد انگیزه‌ در کارکنان‌ شما می‌کند، مستقیماً آنها را مخاطب‌ قرار داده‌ و سئوال‌ کنید "انتظارات‌ آنها از کاری‌ که‌ انجام‌ می‌دهند چیست‌؟" "پیشنهادات‌ آنها برای‌ تکامل‌ کارشان‌ کدامند؟" سپس‌ برداشت‌ و تصورات‌ خود را در این‌ مورد بررسی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ نمائید. به‌ آینده‌ کارمندان‌ خود علاقه‌ نشان‌ دهید و روش‌هایی‌ را در پروسه‌ کار اعمال‌ کنید که‌ تحرک‌ بیشتر در وضعیت‌ و موقعیت‌ آنها به‌ وجود آورد. روش‌هایی‌ که‌ شرایط‌ مناسب‌ برای‌ آموزش‌ و کسب‌ مهارت‌ در زمینه‌های‌ جدید را برای‌ آنها فراهم‌ کند. کارکنان‌ خود را از موضوعاتی‌ که‌ با آن‌ مواجه‌اند مطلع‌ نمائید و شرایطی‌ ایجاد کنید که‌ به‌ اطلاعات‌ مفید برای‌ ارتقاء کیفیت‌ کار خود دسترسی‌ داشته‌ باشند .

حمایت‌ از اعمال‌ و پیشنهادات‌ درست‌ کارکنان‌: به‌ پیشنهادات‌ سازنده‌ و انتقادات‌ صحیح‌ کارکنان‌ خود در حیطه‌ فعالیت‌ مشترک‌ اهمیت‌ دهید و با ایجاد تغییرات‌ مناسب‌ در شرایط‌ کاری‌ اعتمادشان‌ را جلب نمائید

در روابط‌ کاری‌ از به‌ کاربردن‌ کلمات‌ با بار "مطلق‌" جداً پرهیز نمائید و با شناخت‌ و احترام‌ به‌ باورها و ارزش‌های‌ مورد قبول‌ کارکنان‌ خود زمینه‌ شکوفایی‌ خلاقیت‌های‌ آنها را در حیطه‌ کار فراهم‌ آورید. به‌ جای‌ واژه‌ "من‌" از واژه‌ "ما" در روابط‌ خود با دیگران‌ بهره‌ بگیرید. اجازه‌ ندهید شیوه‌ برخورد توأم‌ با منییت‌ در کار اثر گذاشته‌ و مانع‌ انجام‌ آن‌ گردد. همواره‌ به‌ عنوان‌ عضوی‌ برابر و همسان‌ در کارها شرکت‌ کنید و در عمل‌ نشان‌ دهید که‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ مشترک‌ همواره‌ در کنار کارکنان‌ خود حضور فکری‌ و فیزیکی‌ دارید. با خونسردی‌ و ملایمت‌ مدیریت‌ نمائید. در مورد عقاید و باورهای‌ کارکنان‌ خود، فردی‌ قضاوت‌ نکنید. برای‌ نمونه‌ چنانچه‌ یکی‌ از کارکنان‌ اشتباه‌ می‌کند یا پیشنهادات‌ نادرستی‌ را ارائه‌ می‌دهد به‌ جای‌ انتقاد فردی‌ نظر دیگر کارکنان‌ را درحضور آن‌ کارمند جویا شوید.

به‌ عقاید آندسته‌ از کارکنان‌ خود که‌ انرژی‌ مثبت‌ دارند و با منفی‌گرایی‌ برخورد می‌کنند اهمیت‌ دهید و سایرین‌ را هم‌ تشویق‌ به‌ این‌ عمل‌ ارزشمند کنید. به‌ منظور ایجاد ارتباط‌ صمیمانه‌ با کارکنان‌ خود در موقع‌ توضیح‌ اهداف‌ و استراتژی‌ سازمان‌ به‌ جای‌ واژه‌ "شما" از واژه‌ "ما" استفاده‌ نمائید. بیان‌ کلماتی‌ مانند "شرکت‌ ما" ، "سرنوشت‌ کاری‌ ما" ، "موفقیت‌ ما" و "مشتریان‌ ما" در کارکنان‌ شما اعتماد و انگیزه‌ تعلق‌ به‌ سرنوشت‌ سازمان‌ را شکل‌ می‌دهد، به‌ گونه‌ای‌ که‌ آنها نیز خود را در موفقیت‌ و ناملایمات‌ سازمان‌ سهیم‌ می‌دانند و آنچه‌ را که‌ در توان‌ دارند در جهت‌ رشد و ارتقاء سازمان‌ به‌ کار خواهند گرفت‌. همواره‌ شنونده‌ خوبی‌ باشید، مدیران‌ موفق‌ و لایق‌ هرگز با توسل‌ به‌ شعار و سخنرانی‌های‌ جذاب‌ اهداف‌ سازمان‌ خود را برای‌ دیگران‌ توضیح‌ نمی‌دهند. آنها با گوش‌ دادن‌ به‌ حرف‌ و پیشنهادات‌ سایرین‌ موضوعات‌ را تجزیه‌ و تحلیل‌ و جمع‌بندی‌ می‌نمایند و این‌ فرصت‌ را فراهم‌ می‌کنند تا کارکنان‌ در اتخاذ تصمیمات‌ خود را سهیم‌ بدانند.

گشاده‌رویی‌ و خونسردی‌ نیز از خصایص‌ برجسته‌ و نیک‌ مدیران‌ کاردان‌ است‌، در برخورد با مشکلات‌ و کارکنان‌ با رویی‌ گشاده‌ مسائل‌ را حل‌ و فصل‌ نمائید. به‌ نیازهای‌ مادی‌ و فکری‌ کارکنان‌ خود بیندیشید، و در صورت‌ امکان‌ تأمین‌ نیازهای‌ آنها را مقدم‌ بر نیازهای‌ شخصی‌ خود قرار دهید

نتیجه گیری:

همانطور که گفتیم آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزش‌های اسلامی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهره‌مندی از چارچوب‌ها و ساختارهای علمی و مدیریتی می‌باشد. سازمان ها به این دانش دست یافته اند که محور قراردادن بعضی اصول و ارزش های اخلاقی و دینی ،موجب کارایی و اثربخشی بیشتر مدیران بر کارکنان و در نتیجه ایجاد فضای تلاش و خلاقیت برای سازمان می شود. گفته شد که بین آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان رابطه تنگانگی وجود دارد . با تکیه بر همین رابطه است که می توان آموزش و پرورش و مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل ) تقسیم کرد . نکات و ظرایف مربوط به مدیریت بسیار است که ذکر تمام آنها در این مختصر امکان پذیر نبود. با وجود این، همه اینها مقدمه و وسیله است براى اینکه انسان دایماً به خداى متعال توجه داشته باشد و روح او از تنگناى مادیت و زندگى دنیوى  استعلا پیدا کند و در این قفس مادیت و تن ، محدود و محصور نشود.

منبع

http://www.ommatandreyhane.mihanblog.com

مجله پیوند فروردین و اردیبهشت 1387

http://paknevis.parsiblog.com/

 www.zibaweb.com

http://afshin1363.blogfa.com/cat-85.aspx

نظرات 1 + ارسال نظر
zoha دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 http://www.sokhanetarikh.com/

باعرض سلام و خسته نباشید . سخن تاریخ و گروه تاریخ اسلام فرارسیدن سالروز میلاد حضرت مهدی(عج) را تبریک گفته و شما را به مطالعه ویژه نامه ای که به همین مناسبت تهیه شده است دعوت می کند. http://www.sokhanetarikh.com/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D8%AC

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد