چکیده
عزت نفس از اصلى ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است و از جمله مفاهیمى است که در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران و صاحب نظران روان شناسى و علوم تربیتى قرار گرفته است.
دانشمندان بسیارى به این نتیجه رسیده اند که کودکان برخوردار از «عزت نفس بالا»، افرادى هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیرى از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود مى پردازند و به راحتى تحت تاثیر عوامل محیطى قرار مى گیرند.
کلیدواژه
تربیت ، آموزش ، دانش آموز ، پرورش
مقدمه
به اعتقاد روان شناسان، شخصیتى که از عزت نفس بالایى برخوردار است خود را به گونه اى مثبت ارزشیابى کرده و برخورد مناسبى با نظریات مثبت خود و دیگران دارد. اما در مقابل کسى که عزت نفس پایینى دارد اغلب نوعى نگرش مثبت تصنعى نسبت به جهان پیرامون خود دارد. این شخص اساساً فردى است که غرور کمى در خود احساس مى کند.
به نظر مى رسد عزت نفس مثبت بر چهارعامل مبتنى است که عبارتند از:
الف- ارتباطات بچه ها با والدین
ب- کنترل برخورد درباره عواطف منفى
ج - پذیرش خود
د - رفتار اجتماعى
گفته اند که نوجوانان با عزت نفس پایین نسبت به ماهیت انسان عقده حقارت دارند، این گونه اشخاص معمولاً از ابراز وجود ناتوان و چنین تصور مى کنند که دیگران دوستشان ندارند. بنابراین در فعالیت هاى فوق برنامه به طور مداوم شرکت نمى کنند و به ندرت به مدیریت جهت موقعیت هاى خاص انتخاب مى شوند و بیشتر تمایل دارند که ناشناخته باشند و چنین اشخاصى مى کوشند که از حضور در بحث هاى رسمى و غیررسمى اجتناب کنند.
رویکرد اسلام نسبت به عزت نفس
اسلام عالى ترین مکتب تربیتى است که ارزش هاى انسانى و متعالى را در وجود انسان پرورش مى دهد. از دیدگاه اسلام، انسان باید ارزش خویشتن را مبنى بر این که اشرف مخلوقات است و در بهترین صورت (وجه) آفریده شده است و امانت الهى را بر دوش دارد، بشناسد تا به عزت نفس نایل آید.
علماى اخلاق براى نفس (احساسات و غرایز و عواطف آدمى) سه مرحله قایل اند که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده است:
۱- نفس اماره: نفس سرکشى که انسان را به گناه فرمان مى دهد.
۲- نفس لوامه: پس از تعلیم و تربیت و کوشش و مجاهدت انسان به تعالى و برترى مى رسد.
۳- نفس مطمئنه: این مرحله اى است که پس از تهذیب و تزکیه و تربیت کامل انسان به مرحله اى مى رسد که غرایز سرکش در مقابل او رام مى شود و این همان مرحله آرامش است.
همچنین حضرت على (ع) مى فرماید : بزرگترین سرمایه انسان اعتماد به نفس است و نیز امام صادق علیه السلام مى فرماید: از آن اشخاص تندخو مباش که مردم خوش ندارند به آن ها نزدیک شوند، ولى خیلى هم سست مباش که هر که تو را ببیند تحقیر کند.
امام حسین (ع) نیز مى فرماید: کار بدى مکن که ناگزیر از عذرخواهى باشى زیرا انسان با ایمان نه بد مى کند و نه عذر مى خواهد، ولى منافق همه روزه بد مى کند و پوزش مى طلبد.
نیازهاى مربوط به عزت نفس را مى توان در زمره مقوله هاى زیر دانست، شامل:
- نیاز به کسب اعتماد در پذیرش و مورد تایید قرار گرفتن
- نیازهاى مربوط به عشق و محبت
- نیازداشتن به روابط محبت آمیز با دیگران
- نیاز به احساس امنیت، عدم نگرانى خاطر و داشتن محیطى امن
- نیازهاى فیزیولوژى مانند نیاز به آب، غذا و هوا و غیره
پس از آن که نیازهاى سطح سوم ارضا شدند نوبت به نیازهاى مربوط به عزت نفس یعنى نیاز به قدرشناسى خود و مورد قدرشناسى دیگران قرار گرفتن مى رسد و منظور این این نیازها آن است که فرد احتیاج دارد تا در خانه، اجتماع و محل کار مورد احترام دیگران واقع شود و خود نیز تصور مثبت از خویشتن داشته باشد.
یا این که فرد احساس کند دیگران او را مى شناسند و درکش مى کنند و از طرفى خود و دیگران را مى شناسد و درک مى کند.
تعریف اعتماد به نفس
اعتماد به نفس را این گونه تعریف کرده اند که اعتماد به نفس یعنى ایمان به توانایى هاى ذاتى و استعدادهاى فطرى خویش و ایمان به یارى خداوند در پرورش و گسترش آن ها.
روان شناسان مى گویند در اعتماد به نفس قدرتى است که توانایى ها و اقتدارتان را دو چندان مى کند .
- یکى از بهترین راه هاى ایجاد و پرورش اعتماد به نفس این است که شب در بستر، پیش از آن که به خواب فرو روید با اندیشه هاى قدرتمند سرشار از اعتماد به نفس به ذهنتان خوراک برسانید. روان شناسان همچنین معتقدند که آخرین اندیشه هایى که پیش از خواب به سرتان مى آیند در مدت زمان خواب به ذهن نیمه آگاهتان خوراک مى رسانند.
اگر در این هنگام ذهنتان را از اندیشه کامیابى و توانگرى و ثمرات نیکو سرشار کنید، ذهن نیمه هوشیارتان آن ها را به صورت فرمان از شما مى پذیرد.
یکى دیگر از بهترین عبارات تاکیدى براى ایجاد اطمینان و اعتماد به نفس این است که: «خداوند دوستم دارد، خداوند هدایتم مى کند و خداوند راه را نشانم مى دهد.» منتظر نشوید تا دیگران به شما اطمینان و اعتماد به نفس بدهند یا تحسینتان کنند.
و خلاصه آن که در خودتان و دیگران مواردى نظیر: قدردانى، تحسین و تمجید که از جمله نکات مثبت است را تقویت کرده و دل و جرات به خرج دهید و از دیگران نیز تعریف و تمجید کنید و آن ها را ستایش کنید، با مردم مهربان باشید و با کلامى مهرآمیز آن هارا به سوى تعالى و کامیابى سوق دهید.
ریشه هاى اعتماد به نفس
پدر و مادر اولین منبع قابل دسترسى جهت تقویت ریشه هاى اعتماد به نفس هستند. براى گروهى داشتن کمال و فضیلت، کار، موفقیت، خلاقیت و ابتکار سبب تقویت ریشه هاى اعتماد به نفس است و براى برخى دیگر، ظاهرى آراسته، زیبایى صورت و اندام، لباس، خانه و ماشین و پول جهت تقویت اعتماد به نفس ضرورى است. اعتماد به نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذیرش خود رشد و نمود مى یابد و براى استحکام و پایدارى به یک سیستم حمایتى قوى نیاز دارد.
نشانه هاى ضعف اعتماد به نفس
معمولاً یک یا چند علامت از نشانه هاى فیزیکى زیر مبین و نشانه ضعف اعتماد به نفس است:
۱- لبهاى آویزان ۲- صورت پژمرده و سیمایى غمگین ۳- چشمان بى فروغ ۴- لرزش خفیف دست ها ۵- صداى ضعیف و نامطمئن ۶- پشت قوز کردن ۷- ظاهرى شلخته و نامرتب
همچنین علایم و نشانه هاى شخصیتى افراد مبتلا به ضعف اعتماد به نفس را مى توان در یک یا چند طبقه زیر جاى داد:
- افراد مهاجم و ستیزه جو، افراد کم رو و گوشه گیر، افراد مبتکر و مغرور، افرادى که در تمام زمینه ها تشنه رقابت هستند، افرادى که لاف مى زنند و به دیگران فخر مى فروشند، افرادى که به سختى نیاز به کامل و بى عیب بودن را در خود احساس مى کنند، افرادى که محتاج تصدیق از سوى دیگران هستند.
علایم و نشانه هاى روانى ضعف اعتماد به نفس:
۱- بخل و حسادت ۲- نسبت به دیگران مشکوک بودن ۳- مشوش و نگران بودن ۴- نداشتن اعتماد به خود ۵- احساس عدم شایستگى و لیاقت و غرق در مشکلات خود بودن ۶- حریص در قدرت و جاه و مقام بودن ۷- اعتقاد داشتن به این که نکته که همیشه حق با آنان است ۸- تصور مى کنند که مجبورند همه توقعات دیگران را بر آورده نمایند.
خواستن توانستن است
توانا کسى است که به توانایى خویش اعتماد دارد. راه هاى موفقیت فقط جلوى پاى صاحبان عزم و کسانى است که موانع را با لبخند استقبال مى کنند و همانگونه که امرسون مى گوید: «مردى که با اراده براى رسیدن به یک ستاره، اسب مى تازد احتمال موفقیتش بیشتر از کسى است که براى رسیدن به منزل خویش با بى حالى در معبر تنگى مى خزد.»
اعتماد، کلید موفقیت است، مهارت را بیشتر مى کند، نیرو را زیادتر مى سازد، مغز را سالمتر مى کند و بر قدرت عمل مى افزاید. کارى که انجام مى دهید حاصل عقاید شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر این ها ضعیف باشند، حاصل کارتان نیز ضعیف است.
وقتى که مى خواهید کارى را انجام دهید، پیوسته پیش خود تکرار کنید که قادر به انجام آن هستید، به این ترتیب جرات به نیروى خود داشته باشید، اگر موفق شده باشید که احساسات معنوى تان را به خوبى متوجه هدف خویشى سازید، مسلماً به تمام آمال و آرزوهایتان خواهید رسید هر روز موضوع شاد و مورد علاقه اى براى خود پیدا کنید و هرگز از خاطر دور نسازید که خداوند وعده نیکى هاى فراوانى به شما داده است. به پیروزى خود معتقد باشید و بدانید که موفق خواهید شد و اطمینان داشته باشید که خواستن توانستن است.
چرا اعتماد به نفس ندارم؟
دانش آموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، ...
پرسش : دانشآموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، در فعّالیتهاى داخل کلاس شرکت کمى دارم. جرأت جواب دادن ندارم و در برقرارى ارتباط با دیگران ناتوان هستم و تاحدى خجالت مىکشم. لطفاً مرا راهنمایى کنید.
پاسخ:
نشانه هاى گفته شده همه حاکى از احساس حقارت (کوچکى) و عدم اعتماد به نفس است که خودتان نیز بدان اشاره کردهاید. قطعاً در پیدایش این معضل، عواملى دخیل بوده است که شناخت آن در درمان احساس حقارت و اصلاح رفتار بسیار مهم و حیاتى است، ولى متأسفانه در نامه در این باره توضیحى ندادهاید، یعنى باید مشخص شود دانش آموزى که در طول تحصیلات خود در مقطع راهنمایى و دبیرستان، در برقرارى ارتباط و جواب گویى به سؤال معلّم مشکلى نداشته، چگونه یک مرتبه در پیش دانشگاهى با وجود این که شاگرد اوّل است، احساس خود کم بینى دارد؟ از این رو لازم است با خود بیندیشید چرا امسال خود را پایینتر از دیگران مىبینم؟ چه اوضاعى عوض شده است؟ آیا محیط فرهنگى، عوامل تربیتى و یا برخورد والدین در این جهت مؤثر بوده است؟ پس از شناخت عامل مذکور که در نامه بعدى بدان اشاره مى کنید، باید وارد عمل شوید و عوامل را بر طرف کنید و بدانید:
1- اعتماد به نفس، پدیدهاى اکتسابى است، نه ذاتى. هر جوانى که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مىیابد، مىتواند با استفاده از روشهاى علمى و با روحیه امیدوارى براى تغییر شخصیت خود اقدام نمایید.
2- اعتماد به نفس، شرط موفقیت شما در مراحل مختلف زندگى است. پس کسب آن را با جدّیّت دنبال کنید. ثبات شخصیت و پایدارى جوان در برابر دشوارىها و تنگناهاى زندگى، درگرو اعتماد به نفس و خودباورى است. اگر خواهان ارتباط با دوستان و حضور در جمع و اظهار نظر هستید، باید خود را باور کنید.
3- نگرش و دید جامع فرد درباره خود که از آن به «خود پنداره»(1) یاد مى شود، تأثیر خاصى بر رفتار فرد دارد. اگر قضاوت انسان درباره خود مثبت باشد، از فعالیت خویش لذّت مى برد و به آینده امیدوار مى گردد. اما اگر ارزش یابى انسان از خود منفى باشد. از عزت نفس کمترى برخوردار است. نیز از موقعیتهاى اجتماعى، هراسناک است و خیلى سریع دلسرد مى شود و احساس یأس دارد. بر این اساس بعضى از روان شناسان در طبقه بندى نیازهاى انسان، نیاز به احترام و عزّت نفس را از نیازهاى اساسى بر شمردهاند.(2)
اسلام نیز بر این نکته پا مى فشارد و در احکام فردى و اجتماعى و توصیههاى اخلاقى اسلام، عزت و کرامت انسان محوریّت دارد. اگر فکر کنید از دوستانتان پایین ترید، با این تصور و تخیّل اوّلین قدم در راه شکست را برداشتهاید.
این اصل مهم در روان شناسى است که معمولاً همان اتفاقى مى افتد که به وقوع آن فکر مى کنید.(3)
ویلیام جیمز مى گوید: «بزرگترین کشف در زمانه ما، پى بردن به این راز است که مردم با تغییر در طرز تفکّر خود، قادر خواهند بود زندگى خود را عوض کنند».(4) جالب این که قرنها پیش، این نکته ظریف را مولاى متقیان على(ع) مطرح کرده و فرمودهاند: «من لم یُنجِد لم ینجد؛ کسى که خود را بالا نگیرد، بالا نمى رود».(5)
4- به هنگام بروز افکار منفى، اندیشه مثبت را درباره خویش مشخص کنید و آن را به ذهنتان تلقین نمایید. از واژه «نمى توانم، غیر ممکن است» استفاده نکنید و به جاى آن به خود بگویید: مى توانم و مى خواهم. بهترین موقع براى انجام تلقین به نفس، شب و قبل از خواب است.
5- هرگز از موقعیتهاى دشوار نگریزید، بلکه به جاى فرار از مسئله، به حل آن فکر کنید و در وسط میدان حاضر شوید و خود را در معرکهها قرار دهید، مثلاً از پاسخ دادن به سؤال معلّم یا دوستتان و ابراز وجود نهراسید و به رغم میل باطنى، این کار را انجام دهید و برخى مواقع خود را وارد آن کرده و بیفکنید.
امام على(ع) مى فرماید: «هرگاه سختى چیزى باعث بیم و هراست شد، تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختىها، مشکل بر تو آسان خواهد شد».(6)
6- زندگى نامه بزرگان و نام آوران عرصههاى علم و اندیشه و ادب و هنر در ایجاد اعتماد به نفس بسیار مؤثر است.
7- با تقویت مبانى دینى و انجام عبادات مانند نماز و روزه و دعا و توکّل بر خدا، اراده خود را تقویت کنید. از این طریق احساس مى کنید دیگر تنها نیستید و توانایى غلبه بر مشکلات را پیدا کردهاید.
در پایان کتاب جوان و نیروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى و معجزه اراده از وینسنت پیل را معرّفى مى کنیم.
به این نکته توجه داشته باشید که همه کمالات و خوبىها در یک شخص جمع نشده است.
اگر دوستتان امتیازى دارد که شما فاقد آن هستید، قطعاً عکس آن صادق است، یعنى امتیازى شما دارید که دوستتان ندارد. امتیازاتى که انسانها دارند، در مقابل آن چه ندارند، بسیار اندک است و این اختصاص به شما ندارد و در همه انسانها چنین است.
بنابراین نباید به آنچه ندارید، اصلاً فکر کنید. باید به آنچه دارید بیندیشید و با اتکا و تکیه به آنها به امورى دیگر دست یابید. این رمز بزرگ موفقیّت و اعتماد به نفس است. نیز هر انسانى با توجه به آن چه دارد، مورد سؤال واقع مى شود، نه آنچه ندارد.
امام على(ع) در مورد تفاوت میان انسانها مى فرماید: «آدمیان در آغاز ترکیبى از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم، نزدیک و به اندازه دورى آن از هم، دور و متفاوت اند. یکى زیبا روى و کم خِرَد، دیگرى بلند قامت و کم همّت، یکى زشت روى و نیکوکار، دیگرى کوتاه قامت و خوش فکر، یکى پاک سرشت و بد اخلاق، دیگرى خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگر سخنورى دل آگاه است».(7)
در امور مادى ما موظف به نگاه کردن به زیردستان هستیم تا از این طریق احساس حقارت نکنیم. امام صادق(ع) مى فرماید:
«بپرهیزید از این که نگاه شدید و توجه عمیق خود را به آن چه در دست فرزندان دنیاست، معطوف دارید. اگر کسى چنین کرد، غصه و اندوهش به درازا مى کشد و خشم درونى اش فرو نمى نشیند و نعمت خداوند را کوچک مى شمرد و آن طور که باید، اداى شکر نمى کند».(8)
زمانه پندى آزاد وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگرى همه پند است
به روز نیک کسى زینهار غصه مخور
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
اگر مى خواهید در پاسخ گفتن به سؤال معلّم، جرأت و شهامت داشته باشید، باید در آن لحظه خود را فراموش کنید و تنها به نقل مطالب بیندیشید. در حین سخن گفتن، مخاطب را پایینتر از خود بدانید تا بر تکلّم و خطابه تسلّط داشته باشید. در این صورت به خود اعتماد پیدا مى کنید. ارزش یابى دیگران با ارزیابى خودتان مرتبط است.
امام على(ع) مى فرماید: «شخصیت انسانى گوهر گران بهایى است که هر کس آن را حفظ کند، رشد یابد و هر کس آن را پس گرداند، فرو مى افتد».(9)
در روایت دیگر مى خوانیم: «ارزش هر فرد، وابسته به روشى است که اتخاذ مى کند. اگر خود را حفظ کرد، رفعت مقام پیدا مى کند و اگر آن را خوار شمرد، به پستى مى گراید».(10)
جوان و ابراز وجود
« به استعداد خودت ایمان داشته باش، همانطور که به خدا ایمان داری . روح تو پارهای ازآن« واحد » بزرگ است نیروهایی که در تو هست، مانند دریای عمیق و بیپایان است.» ویلکو
« هیچ راهی، بهتر از آنکه به مشکلات منتهی میگردد، انسان را به سرمنزل احتیاط و مآلاندیشی نمیرساند، دست توانای مصائب بهتر از انگشتان نیکبختی و اقبال، هر خطا و اشتباهی را به انسان نشان میدهد.» دانیال
از مناسبات انسانی جوانان در زندگی، رابطه آنان با خویشتن خود میباشد. و چگونگی این رابطه برارتباطات آنان با جامعه ، خانواده، خدا و هستی، نیز اثری تعیین کننده دارد. رابطه جوان و خویشتن در چند مقوله فرعیتر به طور دقیق اینگونه تبیین میشود: (درک) کشف خود ، پذیرش خود ، علاقه به خود(حب ذات) و ابراز خود (ابراز وجود اثبات ذات) با این توضیح که جوان، ابتدا درصد کشف ظرفیتهای پنهان خویش برمیآید تا بتواند خود را درک کند و این امر، علاوه برمهارتهای خودشناسی، در پرتو معاشرت سازنده با دیگران، حاصل میشود .پس از آن جوان، موجودیت خویش اعم از قابلیتها و نارساییهایش را میپذیرد و اصطلاحاً با واقعیات سازگار میشود و در مرحله بعد: علاقه به خویشتن، از راه میرسد که این علاقه در همه اشخاص، ضرورتاً، درحدی معتدل، تنظیم نمیشود بلکه بعضاً حالت افراط یا تفریط نیز به خود میگیرد . و در نهایت پس از وصول به این مرحله، موقعیت مناسبی برای ابراز خود یا « ابراز وجود» مهیا میشود.
آثار برجسته که در پرتو ابراز وجود، حاصل میشود عمدتاً عبارتند از : خود شکوفایی (تحقق خویشتن)، تأمین یک نیاز اساسی روانی، مساعدت در جهت سلامت روحی، تقویت حس خوشبینی، پرورش اعتماد به نفس و بهبود مناسبات انسانی با دیگران، که البته هر یک از مفاهیم مذکور، نیاز بیشتری به توضیح و تبیین دارد که از عهده این بحث خارج است و صرفاً به ذکرآثار اکتفا میشود .
در مقابل اگر، فرد نتواند به خوبی نیاز به ابراز وجود را درخویشتن تأمین نماید، ناگریز به واکنشهای دست میزند که خالی از نگرانی و مخاطره نیست، به عنوان مثال، جوانی که نمیتواند از طریق مثبت ابراز وجود نماید، « به منفی گرایی» روی میآورد و به مقابله و جبههگیری در قبال اطرافیان و همسالان اقدام مینماید و سعی برآن دارد که از موضعی خصمانه و منفی با دیگران مواجه شود. حتی باید اذعان کرد که برخی از پدیدههای رفتاری نامطلوب نظیر دروغ، تظاهر به موفقیت، اغراق در ارزیابی خویشتن و مبالغه در تواناییهای شخصی، زمانی در شخصیت جوان، ظاهر میشوند که وی فرصتهای مناسب را برای « ابراز وجود» به صورت مثبت و سازنده از دست داده و در کمال نا امیدی به شیوههای منفی روی آورده است
پیشنهادهایی برای تأمین ابراز وجود جوانان
1- قبلاً اشاره نمودیم که« ابراز وجود» متکی و منوط به « کشف و شناخت خود» است. از این روی، رسانهها میتوانند با ارائه مباحثی ساده مفید در زمینه « خود شناسی علمی » جوانان را در« شناخت خویشتن» یاری دهند تا آنان بتوانند در موقعیت ابراز وجود، به موقع و صحیح عمل کنند .
2- « توانایی سخن گفتن» یا« فن بیانِ» زیر مجموعه« ابراز وجود» است . با طرح مباحث عملی و کاربردی در این زمینه به ویژه در رسانهها جوانان را آموزش دهیم تا هم بتوانند « خوب صحبت» کنند و نیز« صحبت خوب» داشته باشند، که اولی ناظر به « روش» و دومی ناظر به« محتوا» است.
3- نقش اطلاعات عمومی و دانشهایی جنبی زندگی در توانایی ابراز وجود جوانان غیر قابل انکار است. آنان که اطلاعات وسعی از جهان بیرون و جهان درون خویش دارند، به طور قابل ملاحظهای بیش از سایرین میتوانند وجود خویش را به منصه ظهور برسانند.
4- جوانان به همان اندازه که نیاز به« خوب سخن گفتن» برای ابراز وجود دارند، نیاز به « خوب شنیدن» از جانب دیگران نیز دارند. اگر بتوانیم این مفهوم را گسترش دهیم که در صورت تمایل جوانان به سخن گفتن برایشان شنونده خوب، پرحوصله و با تجربهای باشیم، در این صورت آنان را برای ابراز وجود یاری نمودهایم. از یاد نیریم که هنر« خوب شنیدن » در روابط انسانی، مکمل « هنر خوب گفتن» محسوب میشود .
5- مدارس،کانونهای فرهنگی و تربیتی و دانشگاهها در تقویت ابراز وجود و از جمله هنزر خوب سخن گفتن ، نقش قابل ملاحظه ای دارند. ضروری است در فرصتهای مناسب با تشکیل کلاسهای فن بیان، برای جوانان، ظرفیت ابراز وجودشان را افزایش دهیم .
6- آموزش « شیوههای کاربردی» تقویت اعتماد به نفس فرزندان به والدین به ویژه از طریق رسانههای گروهی، فرصت مطلوبی است تا این دسته از والدین، خود از برترین افرادی باشند که میتوانند اعتماد به نفس فرزند خویش را تقویت نمایند.
7- برای تأمین نیاز مورد نظر، چنانچه به والدین، مربیان، معلمان و دبیران بیاموزیم که فرزند( دانش آموز) خود را همانگونه که هست بپذیرند و حدود انتظاراتشان را با امکانات وی تطبیق دهند، عملاً در جهت تأمین ابراز وجود نوجوانان و جوانان گام برداشتهایم و در این صورت در زمینه رشد و تعالی انها کوشیدهایم .
8- نوجوانان و جوانان متذکر این واقعیت باشند که مطمئنترین راه ابراز وجود ،« عمل» آنان است. زیرا آنچه در «عمل» از آدمی سر میزند به مراتب بیش از« سخن » در اثبات لیاقتشان تأثیر دارد.
یک نظر در مورد ابراز وجود
حتما در برخورد با افراد مختلف دیده اید که به گونه های مختلفی نظرات خود را بیان می کنند.عده ای نظرات خود را با احتیاط و با تن پایین بیان میکنند.عده ای به صورت غیر مستقیم و عده ای نیز به صورت مستقیم و با صراحت نظرات خود را بیان می کنند.البته امروز قرار نیست که در مورد شکلهای بیان نظرات صحبت شود.این مقدمه ای بود برای ادامه صحبت و آنچه نامش را ابراز وجود گذاشته ایم.
ممکن است در تعریف ابراز وجود این جمله به نظر بیاید:فرآیندی که در آن با توجه به ویژگیهای شخصیتی،فرد نشان می دهد که چیست و کیست.در اینجا ابراز وجود به معنای اینست که فرد چگونه با موقعیتهای فشار زا از طرف محیط، برخورد می کند.
هر کدام از ما در مقابل به اتفاقاتی که در محیطمان است به گونه های مختلفی واکنش نشان می دهیم.درا ین میان بعضی از افراد،مثلا وقتی که دوستشان حرف ناراحت کننده ای را به آنها می زنند،جواب نمی دهند یا اینکه صحبت او را می پذیرند.یا فردی که در معامله ای می داند که طرف مقابل دارد سر او کلاه می گذارد،هیچ نمی گوید و سریع از موضع خود عقب می نشیند و به صورت ناخودآگاه حتی از تجربه خود نیز استفاده نمی کند.احتمالا این افراد برای اینکه نکند که فرد مقابل،از دست آنها ناراحت شد و او نیز باید همیشه فردی باشد که دیگران از دستش راضی باشند،اینچنین رفتار می کنند.یا همین موضوع را مثلا می توان به ابراز نظر در مورد رفتار پدر و مادر،رئیس،یکی از اقوام،فروشنده،راننده تاکسی،همسر و ...تعمیم داد.اینگونه طرز فکر،باعث می شود همیشه از علائق خود پا پس بکشیم و در نگرانی اینکه نکند اتفاق بدی بیفتد سیر کنیم.این افراد به مرور زمان اعنماد به نفس خود را از دست داده و خود را به صورت ناخودآگاه در اختیار دیگران قرار می دهند تا هر آنچه آنها می خواهند بشوند.این به این دلیل است که عقیده دارند که آدم خوب،آدمی است که دیگران از دستش ناراحت نشوند.
به نظر شما تا کجا می توان اینگونه پیشرفت؟مطمئنا زمانی می رسد که دیگر طاقت شنیدن و هیچ نگفتن،یا ضرر کردن چند هزار یا چند میلیونی را نخواهیم داشت.شاید در اینگونه مواقع بهتر باشد،تعریف خود را از خوب و بد تغییر دهیم.یادمان باشد که دیگران از آدم خوب هم، به خاطر اینکه از حق خودش دفاع می کند ناراحت می شوند.این دلیل بر بد بودن نیست.کم کم و از جاهایی که می دانیم بهتر می توانیم شروع کنیم،سعی کنیم ناراحتی خود را(مثلا)از رفتار دوستمان بیان کنیم.به او بگوییم:فلانی،اگر میشه در مورد حرفت بیشتر توضیح بده،چون این حرفت منو ناراحت کرد.وقتی این کار را امتحان کنید خواهید دید،که به سرعت خود را جمع و جور خواهد کرد.بعد این کار را به جاهایی که بیشتر خود را مجبور کرده اید که تاکنون سختی بکشید،منتقل کنید.این کار باعث خواهد شد از خود احساس رضایت کرده و اعتماد به نفس شما نیز بالا رود.ضمن اینکه هر اتفاقی شمارا ناراحت نخواهد کرد چراکه شما یاد گرفته اید که با آن مقابله کنید.کافیست کمی با تغییر فکر،شجاعت را تمرین کنید.مطمئن باشید هیچ آسیبی به شما وارد نمی شود
نقش کلاس درس در رشد شخصیت دانش آموز
دانشآموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، افرادی حساس با ویژگیهای منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاسها و در مدارس شکل میگیرد. توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانشآموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها ، میتواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. نگاهی گذرا به ویژگیهای رفتاری شاگردان ما را به تعدادی از ویژگیهای روانی سوق میدهد.
اضطراب
علی رغم باور عمومی ، اضطراب به معنی واقعی کلمه ، عاملی مشکل ساز نیست، بلکه عامل بسیاری از پیروزیها میباشد. فرد بدون داشتن اضطراب نمیتواند به موقعیتهای بهتر و موثرتر برسد. اما نوع شدید آن که غیر قابل تحمل باشد، برای فرد ایجاد مشکل خواهد کرد. اضطراب در واقع ، واکنش در مقابل خطری که وجود خارجی ندارد، میباشد. میتوان فردی را در نظر گرفت که با وجود داشتن فرصت کافی باز هم مسیرش را تا مقصد میرود که مبادا دیر برسد.
و یا دانشآموزی که درس خود را خوبی یاد گرفته اما از ترس فراموش کردن بطور مداوم ناخنهای خود را میجود. به این ترتیب اضطراب برای دانش آموز مانند مرض میشود و در صورت عدم مقابله صحیح با آن تبدیل به یکی از خصوصیات او میشود و حتی ممکن است اقدام بیموقع در جهت رفع این مشکل کمکی به ما نکند. یک معلم یا پدر و مادر آگاه خیلی زود میتواند کودک یا نوجوان پرخاشگر را تشخیص دهد. رنگ او همواره پریده و خودش نگران است. ضربان قلبش شدید میباشد و میل به پرخاشگری دارد.
باید این سوال را برایش ایجاد کنیم که وقتی خطری وجود ندارد، چرا باید واکنش وجود داشته باشد؟ بنابراین اقدام نخست ایجاد آگاهی است که هیچ خطر خارجی که عامل این حالت ترس کاذب شده، وجود ندارد. قدم بعدی مطمئن ساختن فرد از عواقب این مسئله است. باید یک فرد مضطرب را اندک اندک از موقعیت اضطرابآورش دور کنیم و به او اطمینان بدهیم که نگرانی بیش از اندازه واقعا لازم نیست در صورت پاسخ ندادن فرد باید از والدین او کمک بگیریم.
خود کمبینی
خود کمبینی در تضاد با اعتماد به نفس و یکی از موانع بزرگ رشد شخصیت یه شمار میرود. فردی که فکر میکند کمتر از دیگران است و چیزی برای عرضه ندارد، در واقع دارای عقده خود کمبینی است. او در مسابقهای شرکت نمیکند، از بازیهای دسته جمعی گریزان است و از این رو در مقام مقایسه با دیگران احساس وحشت میکند. وظیفه یک معلم در برابر دانش آموز خود کمبین دشوار است.
او باید بتواند تشخیص دهد ناتواناییهای جسمی ، نامناسب بودن لباس و حتی اسم در احساس خود کمبینی دخیل هستند. برای چنین مشکلی نباید به این کودکان به عنوان افرادی بیمار توجه نشان بدهیم، بلکه باید آنها را همانند سایر افراد بشماریم، تنها با این تفاوت که آنها یک مشکل قابل حل دارند. یک معلم توانا با دادن مسئولیتهای قابل اجرا و در اندازه توان این افراد و با یاری کردن آنها در به سامان رسانیدن آن کار ، لذت اعتماد به نفس و پیروزی را به فرد میچشاند.
احساس مهم بودن
غالبا انسانها دوست دارند ارزش واقعیشان توسط اطرافیان دریافته شود. شاید نتوان کسی را یافت که خود را از برخی جهات بهتر و برتر از دیگران بداند. البته بسیاری از افراد این میل درونی را آشکار نمیسازند، اما این بدان معنی نیست که چنین میلی وجود ندارد. افراد خود را مهم میدانند و سعی میکنند این مهم بودنشان هم برای خودشان و هم برای دیگران آشکار و روشن باشد.
اگر معلم بتواند به این احساس افراد ارزش قائل شود و به آنها از صمیم قلب احترام بگذارد و یادآوری کند که واقعا با هوش ، توانا و موثر هستند، هنر معلمی خود را ایفا کرده است. نباید یک کودک یا نوجوان را که به طرز ناشیانه ابراز وجود میکند، سرخورده کرد، بلکه باید به جنب و جوش و فعالیت او اهمیت داد. اهمیت به احساس مهم بودن و تقویت آن باعث میشود، طرف مقابلمان ما را به عنوان فردی منحصر بپذیرد و بدین وسیله ما نفوذ قابل ملاحظهای بر روی او خواهیم داشت.
حسادت
حسادت در افراد مختلف و به اشکال متفاوت جلوه میکند. چشم همچشمی و مبارزه و رقابت نتیجه داشتن همین صفت است. حسادت میتواند مبنای بسیاری از پیروزیها هم باشد، به شرط آنکه فرد به نسبت معمول و متعارفی این خصیصه را داشته باشد. اغلب دانشآموزان به دوستان صمیمی خود حسادت میکنند و دوست دارند همیشه نمره خودشان از نمره او بیشتر باشد و این عاملی در ایجاد رقابت بین دو نفر میباشد. ممکن است سوال اشتباه دوستش را که معلم متوجه نمیشده است، او بدهد. یک معلم نباید در اندیشه سرکوب این صنفت باشد، بلکه باید بتواند این ویژگی را در مسیر صحیح خود هدایت کند. اصولا نقش یک معلم در پرورش افراد باید نقش هدایتکننده باشد نه راهبرنده.
یک معلم میتواند حس رقابت و حسادت را در گروهها ایجاد کند. مثلا بدین ترتیب که افراد کلاس را در گروههای خاصی تقسیم کند. یادگیری در گروهها به اختیار باشد. سپس نامی را که هر گروه برای خود میپسندد برای آن گروه انتخاب کند. سپس به طور غیر مستقیم به ایجاد رقابت در این گروهها بپردازد. او میتواند نمرات تمام افراد گروه جمع کرده و از آنها میانگین بگیرد و عدد بدست آمده را به عنوان نمره یک گروه در نظر بگیرد.
اعتماد به نفس
شناخت مثبت و سازنده که هر فرد از خود دارد، اعتماد به نفس میباشد. اعتماد به نفس به فرد کمک میکند تا نیروی درونی خود را به خوبی شناخته و از آنها در جهت شکوفایی استعدادها و بهبود زندگی خود بهره ببرد و فردی که اعتماد به نفس دارد در مقابله با مشکلات خود را نمیبازد و استقامت و پشتکار فراوانی از خود نشان میدهد. او در شرایط دشوار همواره خود را آماده نشان میدهد. و همواره دارای این تصور است که بهتر از هر کسی از عهده کارها بر میآید یک معلم در کلاس درس بدون شک با چنین افرادی مواجه خواهد شد. عدم توجه به این صفت باعث میشود، دانش آموز از معلم خود دور شود.
او دارای اثری نهفتهای است که باید توسط معلم و در جهت مثبت آزاد شود. میتوان با دادن مسئولیت نمایندگی کلاس به فرد این احساس او را ارضا کرد. در مقابل افرادی هم هستند که اعتماد به نفس آنها بسیار ضعیف است، این صعف را هم میتوان جبران کرد. یک معلم نباید دانشآموزی را که جسارت خودنمایی ندارد به حال خود رها کند. او باید در مقابل هر اظهار وجود دانشآموز خجل و سر به زیر او را در یک موقعیت دلپذیر قرار دهد. این موقعیت دلپذیر نقش تقویتکننده مثبتی را ایفا میکند که باعث میشود فرد رفتار دلیرانه را تکرارکند.
بیبند و باری
هر معلمی در کلاس درس خود با عدهای دانشآموزان نامرتب و بیبند و بار مواجه میشود. این بیبند و باری مطمئنا ریشه در بسیاری از عوامل دارد. یک معلم متعهد باید از خود سوال کند چه عاملی باعث میشود عدهای از شاگردان دیر سر کلاس حاضر شوند؟ چگونه میشود که حرفهای من اثری در رفتار بعضیها ندارد؟ چرا عدهای مخالف قوانین مدرسه لباس میپوشند و سر و وضع خود را میآرایند؟
این گونه رفتارها در واقع از خانواده ، جامعه ، زندگی خصوصی و حتی دوستان فرد تاثیر پذیرفته است. تعهد و مسئولیت معلم در قبال این گروه از دانشآموزان بسیار زیادتر است. او باید مانند یک روانکاو شاگردش را روانکاوی کند. او باید خانواده و دوستان شاگردش را بشناسد. اگر چه این کار فرصت حوصله بسیاری میخواهد، اما از آنجاییکه تربیت یک انسان ، با ویژگیهای انسانی کار پراهمیتی است، توجه به این نوع ناهنجاریها و کمک به حل و رفع آنها میتواند بسیار لذتبخش باشد. بیبند و باری ، اگر زود تشخیص داده و مهار نشود، بزهکاری را بدنبال خواهد داشت.
پرخاشگری
فردی که جایگاه خود را در این دنیا به درستی درنیافته است، کسی که از نعمت یک خانواده آرام و منسجم محروم است، کسی که طعم طلاق و جدایی پدر و مادر چشیده، کسی که همیشه بدلیل فقر فرهنگی و اقتصادی همیشه تحت فشار بوده ، پرخاشگر ، خود آزار و دیگر آزار میشود. او میخواهد از تمام دنیا بخاطر بیرحمیهایش و بخاطر توزیع ناعادلانه امکانات انتقام بگیرد.
باید به این افراد بیاموزیم که عملا و واقعا همه انسانها نمیتوانند از سهم یکسانی در این دنیا بهرهمند شوند. و برای مقابله با این تفاوتها نباید در پی انتقام از کسی بود. بلکه باید سعی کنیم در سایه تلاش و کوشش موقعیت خود را بالا ببریم و به موقعیتی که در حسرتش بودیم، برسیم. همچنین میتوان با خانواده فرد پرخاشگر صحبت کرد تا شاید راهی برای بهبود روابط آنها پیدا کرد. چرا که حتما این پرخاشگری ریشهای هم در خانواده دارد. از آنجا که ناهنجاری عوامل نامحدودی دارد، یک معلم نمیتواند همه را از بین ببرید، ولی میتوانند در رفع پیامدهای آن نقش موثری داشته باشد و حدالامکان آن را تقلیل دهد.
نتیجه بحث
دانشآموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، افرادی حساس با ویژگیهای منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاسها و در مدارس شکل میگیرد. توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانشآموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها میتواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. مدارس باید جای امنی برای فراگیران باشد. به گونهای که دانشآموز در آنجا احساس راحتی کند. جلسه امتحان نباید صورت باز خواست ، اضطراب آور و تنشزا باشد.
رابطه مدرسه با اولیا کودکان باید بهبود یابد و پدر و مادر باید عوامل قابل ذکر کودکانشان را به معلم و مسئولان مدرسه توضیح دهند، تا شاید به این وسیله یک ارتباط مناسب بین شاگرد ، مدرسه و والدین برقرار شود. و آخر اینکه سازمان آموزش و پرورش بهتر است افرادی را به عنوان معلم جذب کند که به روانشناسی و علوم تربیتی آشنا باشد و معلمان نیز بعد از حضور در کلاس تمام موارد جانبی زندگی خود را کنار گذاشته و به ایفای وظیفه و تعهد خود بپردازند.
اعتماد به نفس رمز موفقیت
تمام وعده وعید های دنیا فریب است.بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشید. « میکل آنژ»
موضوع اعتماد به نفس از اساسی ترین عوامل در رشد شخصیت افراد و کسب موفقیت های زندگی انسانها ست داشتن اعتماد به نفس و مجهز بودن به مهارتهای زندگی بدون تردید پیشرفتهای تحصیلی و کارآمدی بیشتری را به ارمغان می آورد. چه بسا بسیاری از شکست های شما محصول عدم اعتماد به نفس و احساس حقارتی است که در وجود تان به سر می برد. مقابله با احساس حقارت و خود کم بینی گام مهمی است در جهت تقویت اعتماد به نفس،و اعتماد به نفس قدم اول در راه موفقیت است.اکنون ضمن آشنایی شما با موضوع اعتماد به نفس پاره ای از مهارتها و راههای ساده کسب اعتماد به نفس جهت آشنایی شما عزیزان ارائه میگردد.
وقتی از چیزی خوف و تر س دارید خود را به دامان آن بیاندازید تا راه حل مناسبی بیابید. حضرت علی (ع)
تعریف اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یک ارزشیابی کلی در باره فضایل و قابلیتهای خودمان،ارزشهایمان و پاسخهای دیگران نسبت به ما میباشد.
اولین نماد درونی اعتماد به نفس همان رضایت خاطر است از احساس توانائی های مان و نماد درونی آن نیز همان تبسمی است که بر لب داریم پس همیشه خندان باشید.
کسب اعتماد به نفس
اعتماد به نفس تماماً اکتسابی می باشد. هیچکس با اعتماد به نفس ازمادر زاده نمی شود . اعتماد به نفس تنها با همت و تلاش شما ذره ذره اندوخته می شود.
رو راست بودن وجدان تان را آسوده نگاه می داردودرشما اعتماد به نفس ایجاد می نماید. و در مقابل آن احساس گناهی که معمولاً پس از انجام کارهای بد و ناپسند به سراغ ما می آید کشنده اعتماد به نفس است.پس هرگز اعمالی نظیر دروغگوئی،غیبت و...را انجام ندهید که نه تنها اعتماد به نفس شما را اضافه نمی نماید،بلکه مخرب آن نیز می باشد.
عدم اعتماد به نفس چرا؟؟؟
عدم اعتماد به نفس در بیشتر موارد به استفاده های غلط از حافظه بر می گردد.
مغز شما شباهت زیادی به یک بانک دارد. شما هر روز در بانک ذهنی خود سپرده های فکری می گذارید و هنگام بر خورد با مشکلات برای حل آن به بانک ذهنی خود مراجعه می کنید تا راه حل بیابید.پس برای اینکه بانک ذهنی خود را صحیح اداره کنید تا اعتماد به نفس شما بالا رود،بدین منظور:
الف:فقط افکار مثبت را به ذهن خود بسپارید.
هیچگاه خاطرات نا خوشایند و تجربیات نا موفق خود را به ذهن نسپارید و به آن فکر نکنید.مردم موفق اندیشه های مثبت خود را به ذهن می سپارند.
ب:فقط افکار مثبت از ذهن خود برداشت کنید.
وقتی خاطره ای را بیاد می آورید فقط روی قسمتهای خوب آن تاکید کنید.هر گاه دیدید که افکار ناخوشایند را مرور می کنید ذهن خود را به سوی مسئله دیگری منحرف سازید.
راههای ساده و عملی برای تقویت نیروی اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و اطمینان بی شک لا زمه پیشرفت در کارها می باشد,به خود واعمال خود اطمینان داشته با شیدبا این اقدام اعتماد به نفس رادر خود شکوفا می کنید.
این راهها در عین حال که ساده اند ولی بکار گیری و استفاده از آنها معجزه ای در بر دارد که فقط کسانی که آنرا پیموده اند واز آنها استفاده کافی برده اند درک می کنند.
شما نیز بپیمائید تا موفق باشید.
1ـ افکارتان را پیشاپیش بر موفقیت متمرکز کنید.
2ـ با تمرکز بر استعداد ,توانائی و امکانات خود نیروی درونیتان را تقویت کنید.
3ـ سعی کنید با تکرار کلمات امید بخش و دلگرم کننده روحیه خود را از هر لحاظ قوی سازید.
4ـ در پی هدفتان باشید و فکر تاثیر از جانب دیگران را از خود دور سازید.
5ـ از شکست هراسی به دل راه ندهید,زیرا شکست آغاز پیروزی است.
6ـ امید وایمان را باور کنید و آنراشعار همیشگی خود سازید.
7ـ دائماًَ به خود تلقین کنیدکه: من میتوانم راه حل هر مشکلی را پیدا کنم.
8ـ برای رفع هر مشکلی به مغزتان رجوع کنید واز آن کمک بخواهید.
هفت تمرین برای افزایش اعتماد به نفس
این تمرینها بیشتر بدنبال هماهنگ نمودن شرایط جسمی با شرایط روحی می باشد.
1ـ همیشه در ردیف های جلو بنشینید.
2ـ نگاه کردن به چشمان دیگران را تمرین کنید.
عدم نگاه به دیگران 2معنا دارد:
الف: احساس گناه در برابر او
ب:احساس ضعف وناتوانی در برابر او
3ـ سرعت راه رفتنتان را 25%تندتر کنید.حرکات بدن نتیجه واکنش ذهن است. آدمهای با اعتماد به نفس راه رفتنشان کمی شبیه به دویدن است,انگار به جای مهمی می روندو یا کار مهمی دارند.این تکنیک را بکار ببریدتا نگرش محیط خارجی نسبت به شما تغییر کند.
4 ـ بلند وجدی حرف بزنید.
5ـ هنگام دست دادن جدی باشید.
6ـدر جمع نظر بدهید.
7ـخندان باشید.لبخند شما بهترین دارو برای کمبود اعتماد به نفس است.
توصیه های دیگر:
1ـ سعی کنید همیشه بهترین لباسها را بپوشید.
2ـ در هر مکالمه تلفنی خود را معرفی کنید.
3ـ در برابر هر کاری که برایتان انجام می دهند لفظ متشکرم را بکار ببرید.
4ـمقتدرانه,افراشته و با گامهای بلند و تند راه بروید.
5ـ هیچگاه خود را با دیگران مقایسه نکنید.
6ـ همیشه با زبان مثبت با دیگران هم صحبت شوید.
تعریف اعتماد به نفس از دیدگاه قرآن :
اعتماد به نفس از نظر قرآن ، به معناى پى بردن به کرامت و ارزش نفس است;(اسراء ،70 )
و این کرامت انسان از ویژگى هاى او است که سائر مخلوقات از آن برخوردار نیستند;
و به همین خاطر نسبت به دیگر مخلوقات برترى دارد .
از دیگر کرامات و ارزش هاى انسان ، مقام «خلیفة اللهى » (بقره ،30) و «مسجود ملائکه » (بقره ، 33)
و «تعلیم الاسماء» (بقره ،31) بودن او است کشف این حقایق سبب مى شود انسان ، جایگاه و ارزش خود را بشناسد ،
و به خود ببالد و اعتماد کند; و با این ویژگى ها در مسیر سعادت و کمال گام بردارد .
البته یادتان باشد در روان شناسى غرب ، اعتماد به نفس در مقابل توکل به خداست ;
زیرا توکل به خدا به معناى اعتماد به خدا است ، ولى اعتماد به نفس از دیدگاه روان شناسان غرب به معناى اعتماد به خود است
و اگر اعتماد به خدا جایش را به اعتماد به خود داد شرک خواهد شد .
اما آثار اعتماد به نفس
با تعریفى که از اعتماد به نفس شد ، آثار اعتماد به نفس به معناى آثار کرامت نفس خواهد بود .
برخى از آثار کرامت نفس عبارت است از:
1. عزت نفس
2. موفقیت
3. پرهیز از گناه
4. بی نیازی به غیرخدا
5. به بن بست نرسیدن
6. یاد دائمی خدا
1 . عزت نفس : کسى که مقام و ارزش خود را شناخته باشد تلاش مى کند آن را از دست ندهد ، و با قدرت و قوت ، موقعیت والاى خود را حفظ کند و هرگز شکست نخورد» . و از آن جا که تمامى این ارزش ها از سوى خدا است ، عزت را نیز از خدا مى خواهد . «مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّب ُ وَ الْعَمَلُ الصَّــلِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّـَات ِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِید;(فاطر ،10) کسى که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد) که تمام عزت براى خدا است ، سخنان پاکیزه به سوى او صعود مى کند ، و عمل صالح را بالا مى برد ، و آن ها که نقشه هاى سوء مى کشند ، عذاب شدید براى آن ها است و مکر آن ها نابود مى شود» . امام باقر(علیه السلام)مى فرماید: «الیاس عمانى ایدى الناس عزّ للمومن ; ناامید و مایوس بودن از آن چه در دست مردم است براى مومن عزت است .
2 . موفقیت ، پیشرفت و ترقى در کارها:
«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ;(آل عمران ،139) و سست نشوید و غمگین مگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید .» ایمان به خدا به ارزش هاى والاى خدادادى سبب آن مى شود که انسان از کسى ترس نداشته باشد ، سست نشود و خودرا برتر ببیند . این روحیه ، عامل مهمى براى موفقیت و پیشرفت در کارها است .
3 . پرهیز از گناه :
نتیجه ایمان به خدا و ایمان به مقام بلند انسان ، عاملى است که انسان از هر گناه پرهیز کند; زیرا گناه ، انسان را از موقعیتى که دارد تنزل مى دهد . «وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّر * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ;(مدثر ،4ـ5) و لباست را پاک کن و از پلیدى هاى بپرهیز» . امام على(علیه السلام)مى فرماید: «کسى که کرامت خودش را حفظ کند موقعیت گناه برایش پیش نمى آید» .
4 . استغناء; بى نیازى به غیر خدا نیز از آثار کرامت نفس است . امام على(علیه السلام) مى فرماید: «بى نیازى تو از مردم در پاکى تو از آبروى تو و بقاء عزت تو است » .
5 . به بن بست نرسیدن :
شناخت خود ، و شناخت راه و هدف ، انسان را در پیمودن راه و رسیدن به هدف ثابت قدم نگه مى دارد; و در این مسیر هیچ مشکلى و یا شکست ظاهرى او را به بن بست نخواهد کشاند; «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلآَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَاب مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ;(توبه ،52) بگو آیا درباره ما جز یکى از دو نیکى انتظار دارید (یا بر شما پیروز مى شویم و یا شربت شهادت مى نوشیم ) ولى ما انتظار داریم یا عذابى از طرف خداوند (در آن جهان ) یا به دست ما (در این جهان ) به شما برسد ، اکنون که چنین است شما انتظار بکشید ما هم با شما انتظار مى کشیم » .
6 . یاد دائمى خدا:
نتیجه ایمان به خدا و ایمان به کرامات انسانى و تحمل تمامى سختى ها آن است که انسان در نهایت به خوشى و سعادت واقعى برسد; و این جز با یاد و حضور خدا در متن زندگى حاصل نخواهد شد . کسى که اعتماد به کرامت نفسانى خود کرده باشد هرگز از یاد خدا غافل نمى شود; اما کسى که غافل از یاد خدا شد زندگى تلخى خواهد داشت ; «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَـمَةِ أَعْمَى;(طه ،124) و هر کس از یاد من روى گردان شود زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور مى کنیم » .
و . . .
چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم ؟
دعوا سر اسم نیست. اعتماد به نفس، خودباوری، حس اطمینان شخصی و امثالهم همگی سر و ته یک کرباساند که همهمان کم و بیش میشناسیماش. اگر تعریف اعتماد به نفس و خوبیهایش را دانسته فرض کنیم و دلایل عدم اعتماد به نفس و بدیهایش را هم مفروض بگیریم، آنوقت فقط میماند یک سوال مهم: چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم؟
رفقای خوب: بیشتر اوقاتتان را با آدمهایی بگذرانید که اعتماد به نفسشان بالاست. اگر این کار برایتان ممکن نیست، لااقل توی برنامه هر روزتان مدتی را برای همنشینی با افرادی اختصاص بدهید که خودباور و خودساختهاند. حقیقت این است که انرژی مثبت و نیروی درونی آدمها تا حدی مسری است. در حضور این آدمها اصلا لازم نیست کاری بکنید. کافی است کنارشان باشید و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگی کنند و شما تماشاگر باشید تا اعتماد به نفسشان کمکم به شما هم سرایت کند. ضمن این که چیزهای بسیاری را هم میشود از همین جماعت و با همین همنشینیهای ساده آموخت. گاهی تنها با آموختن و به کار بستن یک نکته تازه، مسیر زندگی آدم زیر و رو میشود.
آن یک نفر: تقریبا تمام آدمهای موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشتهاند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی، یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگیتان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده، از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما میخواهید طی کنید و هدفی که میخواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفتهاند و به آن هدف رسیدهاند. مشورت با آن رفتهها و رسیدهها و همنشینی با آن آدمها، اعتماد به نفستان را برای رفتن و رسیدن تقویت میکند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدنتان را هم چند برابر میکند.
این حس دوستداشتنی : سعی کنید این را بفهمید که اعتماد به نفس فقط یک حس است. تا به حال برایتان پیش نیامده که در یک موقعیت خاص، این حس را تجربه کرده باشید؟ اگر قبلا توانسته باشید این حس را حتی برای یک بار تجربه کنید، قطعا باز هم میتوانید. چگونه؟ با فراهم آوردن مقدمات پدید آمدن آن حس. این همان چیزی است که ارزش تمرین هر روزه دارد. لااقل 15 دقیقه از هر روزتان را اختصاص بدهید به تجسم همان شرایطی که در آن، با حس اعتماد به نفس رفتار کردهاید. آن شرایط را با جزییات دقیق توی ذهنتان مرور کنید و به حستان در آن لحظه توجه کنید. پس از مدتی، همراه داشتن این احساس برایتان به شکل یک عادت درمیآید.
از مهارت تا اطمینان: پاواروتی سرشناسترین خواننده اپرای دنیاست. چندی پیش، او در مصاحبهای با یک روزنامه ایتالیایی گفته بود که هر روز لااقل 6 ساعت تمرین میکند و هنوز هم احساس میکند که هر روز، چیز تازهای درباره صدا و موسیقی یاد میگیرد. این تمرین و تمرین و تمرین که منجر به مهارت بیشتر میشود، یکی از لازمههای اعتماد به نفس است. در یک مهارت یا توانایی ویژهای که حس میکنید علاقه و اشتیاقتان برای آموختناش بیشتر است، سرمایهگذری کنید و بکوشید تا هر روز چیز تازهای در همان زمینه یاد بگیرید.
در جستجوی ارزشهای از دست نرفته: اگر توی زندگیتان ارزشهای قطعی و شناخته شدهای هست که واقعا باورشان دارید و میخواهید بهشان عمل کنید، خوب بشناسیدشان و مراقب باشید که ازشان تخطی نکنید. تخطی از این ارزشها به ویژه در آنهایی که زندگی آگاهانه را انتخاب کردهاند، موجب شعلهور شدن حس گناه و در هم شکسته شدن خانه اعتماد به نفس میشود. میتوانید این ارزشهای شخصی یا اعتقادی را فهرست کنید و زیر میز تحریرتان یا گوشه و کنار اتاق منزل یا اتاق کارتان نصب کنید تا ملکه ذهنتان شود. این پایبندی، پایههای عزت نفس و اعتماد به نفستان را محکم میکند.
از تو میپرسم خودم را: توی زندگیتان چه کسی یا چه کسانی را تحسین میکنید؟ چرا؟ به خاطر کدام ویژگی یا کدام ویژگیهایشان؟ پاسخ به این پرسشها را به دقت یادداشت کنید و فهرستی تهیه کنید تا ویژگیهای مورد علاقهتان همیشه جلوی چشمتان باشد. هر روز برای رسیدن و نزدیکتر شدن به این ویژگیها تلاش کنید.
فهرستهای بهدردبخور : چرا باید اعتماد به نفس داشته باشید؟ دلایلتان را فهرست کنید. در تهیه این فهرست، سختگیر نباشید. اگر همه آدمها بخواهند مته به خشخاش بگذارند و مو را از ماست بکشند، هیچ کس هیچ دلیل موجهی برای اعتماد به نفس نخواهد داشت. یک فهرست هم از آدمهایی تهیه کنید که به دلایلی در زمان گذشته یا حال، از خصوصیات خوب شما حرف زدهاند. حرفهای آنها را هم تا آنجا که یادتان هست، در فهرستتان بگنجانید و هر از گاهی به این دستنوشتههایتان نگاهی بیندازید.
حرمت نگه دارید: تا حالا کسی یا کسانی بهتان بیاحترامی کردهاند؟ آیا این اتفاق، زیاد تکرار میشود یا به ندرت برایتان اتفاق میافتد؟ اگر میزان تکرار این اتفاق، زیاد است و اگر نمیتوانید شخص یا اشخاصی را که بهتان بیاحترامی میکنند به رفتار صحیح مجاب کنید، از آنها دور شوید. آن روی این سکه هم در تقویت اعتماد به نفس حقیقی، موثر است. یعنی خودتان هم نباید به کسی بیاحترامی کنید. حتی با کسانی که از آنها خوشتان نمیآید با مهربانی رفتار کنید و این را برای خودتان به شکل یک عادت در بیاورید تا تاثیرش را در جذب دیگران و تقویت اعتماد به نفس خودتان مشاهده کنید.
روزی یک کار ترسناک: هر روز یکی از کارهایی را که همیشه ازشان واهمه داشتید و دارید، انجام بدهید. خیلی از ترسهایی که در زندگی ما وجود دارند و با ما زندگی میکنند، اجازه نمیدهند که ما قابلیتهایمان را بروز بدهیم. خودتان را مقید کنید که هر روز لااقل یک قدم از محدوده تنگ و تاریک این مرزها فراتر بروید و یکی از این حصارهای ترس را بشکنید. هر چه از این ترسها بیشتر فاصله بگیرید و بیشتر ازشان دوری کنید، ترسناکتر به نظر میرسند. در عوض، هر چه به آنها نزدیکتر شوید و بیشتر با آنها مواجه شوید، میبینید که چقدر راحت میشود از آن مرزهای خیالی رد شد.
در ستایش دانستن : با این همه کتاب و کتابخانه و شبکههای اطلاعرسانی، دیگر هیچ دلیل موجهی برای بیاطلاعی وجود ندارد. اگر بر حسب شرایط کار و زندگیتان احتیاج دارید که از چیزی یا چیزهایی سر در بیاورید، کوتاهی نکنید. خودتان را مجهز کنید به دانستن و بیشتر دانستن. به مطالعه منابع مختلف عادت کنید. تسلط و اطلاع کافی در زمینه شغلی منجر به افزایش اعتماد به نفس در محیط کار میشود. پس از کسب این تسلط، کمکم به سمت علایق و سلایق شخصیتان بروید و درباره آنها هم بیشتر و بیشتر بدانید تا پایههای خودباوریتان محکم شود.
ببخشید :خودتان را ببخشید. خب، هر کسی ممکن است هر از گاهی در طول زندگیاش به کارهای اشتباه و حتی احمقانهای دست بزند. سخت نگیرید. بگذارید دست درمانگرِ بخشش و بخشایش به شانهتان بخورد. باور کنید و ایمان داشته باشید که این نواقص هم جزو زندگی است و ما حتی برای اصلاح این نواقص هم به اعتماد به نفس احتیاج داریم.
از خدا جوییم توفیق ادب : حتی اگر خودتان هم جزو این آدمها نباشید، لابد دیدهاید آدمهایی را که تا دست از پا خطا میکنند یا اتفاق بدی برایشان میافتد، شروع میکنند به سرزنش خود و طوری با خودشان حرف میزنند که فقط بوی تحقیر از آن میآید. این کار، اعتماد به نفس را ویران میکند. اگر تا به حال هم اینگونه بودهاید؛ دیگر تمامش کنید. تمریناش آسان است. وقتی خودتان را مخاطب میکنید، حرمت خودتان را حفظ کنید. خودتان را در مقام کسی مورد خطاب قرار بدهید که ارزش عشق و ملاطفت و خوشرفتاری دارد. طوری با خودتان حرف بزنید که با عزیزترین عزیزانتان توی این دنیا. با خودتان مودب باشید تا بقیه هم حرمتتان را نشکنند و ادبِ حضورتان را حفظ کنند.
شروع از نقطه نهایی :اعتماد به نفس از بیرون به درون نمیآید. این حس، یک حس کاملا درونی است که البته آثار و برکاتش در بیرون از وجودتان هم ظاهر می شود. وقتی می خواهید کاری انجام بدهید یا به هدف خاصی برسید، همیشه از انتها شروع کنید. مثلا امروز یا فردا میخواهید چه کار کنید؟ کجا بروید؟ به چه هدفی برسید؟ چطور باشید؟ چگونه حرف بزنید؟ و . . . پس از پاسخ به این سوالها، یک لحظه چشمانتان را ببندید و توی ذهنتان سعی کنید خودتان را رسیده به آن نقطه هدف فرض کنید: در حال سخنرانی به همان نحو دلخواه، در حال رانندگی بدون اشتباه، در حال همکلامی بدون عصبانیت و . . . تصویر دلخواهتان را با تمام جرییاتاش در ذهنتان بسازید و دایما آن را پررنگتر و پررنگتر کنید تا لوازم و لواحق ذهنیاش هم برایتان ایجاد شود. این تصویر میشود عصای دستتان برای رسیدن به آنجا و آن شرایطی که دلتان میخواهد. مطمئن باشید.
مثبت باشید: مثبت باشید اما کمالگرا نه. مثبت بودن منجر به افزایش جاذبههای درونی و بیرونی میشود، در حالی که کمالگرایی افراطی، آدم را فلج میکند و باعث میشود آدم به خیلی از هدفهای دیگرش در زندگی نرسد. با مثبت بودن، هم در وجود خودتان احساس ارزشمندتری را تجربه میکنید، هم دیگران نسبت به شما این حس را پیدا میکنند. البته برای مثبت بودن، هیچ الزامی به انجام کارهای فوق العاده نیست. کافی است خوبیهای دیگران را سرمش زندگی خودتان کنید و تا آنجایی که از دستتان برمیآید، خیرخواه و یاریرسان باشید.
ظاهر از باطن پیروی میکند: نسبت به ظاهرتان بیتوجه نباشید. آراستگی ظاهری یک از لازمههای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی است. سعی کنید حتی در روزهایی که حس و حال چندان خوبی هم ندارید، باز هم ظاهرتان مرتب باشد و آراسته باشید. اتفاقا آن روزهایی که بیحوصلهترید، بیشتر باید به این نکته توجه کنید. این کار هم باید به شکل یک عادت دربیاید و البته این عادت هم از آن عادتهایی است که شمشیر دولبه است. یعنی با افراط در آن، از آن سوی بام اعتماد به نفس میافتید وباز هم خودباوریتان ضربه میخورد. پس برای این آراستگی، حد و مرز روشنی تعریف کنید.
انرژی تولید کنید: از انرژی درونیتان غافل نشوید. هر روز لااقل یک کار مثبت انجام بدهید که حس خوبی در درونتان ایجاد کند و در رابطه با این کار هم با هیچکسی حرف نزنید. این حس و انرژی مثبت درونی را فقط و فقط برای خودتان نگه دارید. این تمرین واقعا اثربخش است.
سلامت باشید: به سلامتتان توجه داشته باشید. نرمش یا ورزش روزانه و منظم حتی در حد پیاده روی روزانه، دویدن، شنا و . . . کمککننده است. این طوری واقعا احساس میکنید که به جسمتان تسلط بیشتری دارید و این حس میتواند اعتماد به نفستان را هم تا حدی تقویت کند. هر روز، زمانی را برای گوش کردن به موزیک دلخواهتان کنار بگذارید و توی آن مدت، ذهنتان آزاد کنید تا پرواز کند و رویاهایتان را بازسازی کند.
تا پخته شود خامی :سفر چیز خوبی است، خصوصا برای شما که می خواهید اعتماد به نفستان را تقویت کنید. وقتی از محیط آشنایتان جدا میشوید و از آن فاصله میگیرید، دستتان برای رها شدن و افزایش اعتماد به نفس بازتر میشود چون در بسیاری از اوقات مجبور می شوید به نوعی با خودتان درگیر شوید و نیازهای معمولتان را مرتفع کنید. از این درگیری نترسید. نتیجهاش مثبت است.
دیدن نور در ظلمات :در هر محیط تاریکی لااقل میشود یک نقطه روشن پیدا کرد. اگر عادت کنید، میتوانید همیشه و در هر محیط تاریکی با دیدن آن نقطه، روشن و دلگرم باشید. این طوری، روحیهتان شادابتر میشود و انگیزهتان برای تلاش، بیشتر. سعی کنید منفیها را گذرا و ناپایدار ببینید و مثبتها را پایدار و ماندنی. اگر کسی به سلامتان جواب نداد، همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که شاید سلامتان را نشنیده یا ذهناش آنقدر مشغول بوده که متوجه سلامتان نشده است، کما این که در بیشتر مواقع هم همین طور است.
استقلال انسان
انسانها بر حسب طبع مدنی هستند و هرگز از زندگی دسته جمعی بی نیاز نیستند. لذا برای ادامة حیات به یکدیگر نیازمندند. استقلال انسانها و جوامع به معنای بی نیازی کامل و صد در صد از یکدیگر نیست; زیرا هیچ انسانی به تنهایی نمیتواند همة نیازهایش را پاسخگو باشد.
استقلال یعنی وابسته نبودن و برای برطرف شدن نیازها، اطاعت بی چون و چرا نکردن از دیگران.
اگر فرد یا جامعهای به این مرحله برسد که برای رسیدن به خواستهها و نیازهایش هر چه دیگران میگویند اطاعت کند، گرچه بر خلاف عزّت و شرف انسانی و عقل و دستورات الهی باشد، چنین فرد یا جامعه از خود استقلال ندارد.
برخی از راه های بدست آوردن استقلال فردی و اجماعی عبارت است از:
توکل و تکیه بر خداوند و از منبع فناناپذیر قدرت الهی کمک طلبیدن. یکی از چیزهایی که ممکن است به استقلال ضربه بزند، مشکلات و حوادث سخت زندگی است. توکل بر خدا، سبب میشود تا مقاوت انسان در برابر مشکلات افزایش یابد.
(ابراهیم،12)... و توکل کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند."
از مجموع آیات قرآن استفاده میشود که منظور از توکل این است که در برابر عظمت مشکلات، انسان احساس حقارت و ضعف نکنند ،بلکه با اتّکا بر قدرت بی پایان خدا، خود را پیروز بداند. بنابراین، توکل، امید آفرین، نیروبخش و سبب فزونی مقاومت است.
توکل بر خدا آدمی را از وابستگیها که سرچشمة ذلت و بردگی است نجات میدهد و به او استقلال و آزادگی میبخشد.
تلاش و فعالیت در تمام ابعاد زندگی. (نجم،39) و این که برای انسان جز حاصل تلاش او نیست.(انفال،60) و هر چه در توان دارید از نیرو بسیج کنید...(ملک،15) اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید، پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزی خدا بخورید..."
این آیات و مانند آن، مسلمانان را به تلاش و فعالیت ترغیب میکند.
اعتماد به نفس و در برابر بیگانه احساس حقارت نکردن و خود را کوچکتر از آنان ندیدن و توانایی خود را کمتر از آنان ندانستن.
اتحاد مسلمانان; تفرقه و اختلاف سبب به هدر رفتن امکانات و نیروها و زمینهساز وابستگی است. (آل عمران،103) و همگی به رسیمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.(انفال،46) و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شویدومهابت شما از بین برود..."
صبر و استقامت در برابر مشکلات فردی و اجتماعی و پایداری بر اصول اسلامی.(جن،16) و اگر مردم در راه راست پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم.
عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یک ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد.
اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف کرد:
* باور و اعتقادی که فرد نسبت به خود دارا میباشد.
* شناخت ارزش و اهمیت خویش - داشتن اعتماد و رضایت از خویش.
* توانایی برخورد و کنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.
* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش - پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.
* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.
افرادی که از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.
* هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).
* معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.
* احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند.
* احساس میکنند با دیگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.
* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.
* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.
* از شکست وموفقیت می هراسند.
* مرتبا سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند.
* دچار هراس اجتماعی میباشند.
* قادر به مدیریت زمان خود نمی باشند.
* عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر
می باشند.
* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.
* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.
* از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.
* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.
* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.
* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.
* تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.
* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:
وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.
وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.
وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.
اعتماد بنفس واقعی
اعتماد بنفس حقیقی یک حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شکستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها کاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:
*اعتماد بنفسهای کاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی که به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند که همگی کاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.
* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یک نوع نقاب برای استتار بی کفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.
* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شکست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء کرده و از شکست بسیار هراسانند.
همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تکبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یک پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد که با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست که شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلکه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.
خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
* برخوردار از مرکز کنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میکنند.
* میانه روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میکنند.
* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه کردم" میباشند.
* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
* همواره مسئولیت ادراکات، احساسات و واکنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافکنی نمیکنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسکهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
* از آنکه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
* هنگامی که از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
* در برابر موانع و مشکلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
* از آنکه در کاری شکست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
* باور دارند که فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
* نیازی به کمالگرایی ندارند.
* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند.
* از آنکه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
* نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید
* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سریع تر بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
* خود را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب گشته اید عفو کنید.
* برروی نقاط ضعف خود تمرکز نکنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی کنید.
* از تحقیر و سرزنش خود دوری کرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.
* خود را بر اساس یک سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.
* یاد بگیرید که شما یک انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان می باشید.
* بیاموزید که با پشتکار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.
* بیاموزید که شما نیازی به تلاش بی وقفه برای کامل گشتن ندارید.
* خودتان تعیین کننده مفهوم موفقیت باشید.
زن و شوهران جوان ، تفاهم ایجاد کنیم
همیشه به یاد داشته باش تا به فراموشى بسپارى آن چه را که اندوهگینت مى سازد.
اما ... هرگز فراموش مکن به یاد داشته باشى آن چه را که شادمانت مى سازد .
«آلبرت هوبارد»
زن و شوهر جوان، معمولاً در آغاز زندگى، به مشکلات توجه عمیقى ندارند و شادمان از این هستند که هر دو به آرامش روان رسیده اند اما چند صباحى که از این پیوند مقدس مى گذرد، حساسیت ها شروع شده، مشکلات و پیچ و خم هاى زندگى، توجه آنان را به خود جلب مى کند. چرا که مرد براى رسیدن به استقلال اقتصادى، سعى در حل این گونه مشکلات دارد و کمتر به اوضاع و احوال خانواده مى رسد. زن نیز در گیر و دار این مسایل، سطح توقعاتش از زندگى بالاتر مى رود و به همین ترتیب، کم کم مشکلات روانى ناشى از خستگى ها و حساسیت ها، خود را مى نمایاند. بدون شک، جدى گرفتن مشکلات زندگى و دایم در فکر آن ها بودن، زندگى را در کام دختر و پسر جوانى که دل به فرداى زیباى خویش بسته اند، تلخ مى سازد.
مشکلات زندگى در سال هاى اولیه را مى توان به دو دسته عمده تقسیم کرد:
مشکلات اقتصادى
مشکلات اقتصادى مانند تهیه مسکن، هم سطح نبودن میزان دخل و خرج، مشکل اشتغال و ... که خرج تراشى ها، چشم و هم چشمى ها، تجمل پرستى و توقعات نابه جا مى تواند این مشکلات را دامن بزند و موجب بروز نابسامانى و فشارهاى روانى شود.
این گونه مشکلات که در آغاز هر زندگى نوپایى وجود دارد، چیزى نیست که نتوان آن را بر طرف کرد. کمک و یارى مالى و فکرى خانواده هاى عروس و داماد، مى تواند مانع بروز چنین مشکلاتى شده، یا عاملى براى رفع آن ها باشد. در این میان، زن و مرد نیز با درایت و کاردانى، مدیریت صحیح و چشم پوشى از خواسته هاى نابه جا، قادر به رفع مشکلات اقتصادى خویش هستند.
در این مورد، زن نقش عمده و مهمى بر عهده دارد، چرا که او مى تواند با مراعات اقتصاد خانواده و کاستن از مخارج غیرضرورى، به شوهر خویش کمک کند و بارى از دوش او بردارد. در آغاز زندگى، اغلب این چنین است و زن و مرد توقع چندانى از زندگى ندارند و اعتدال را در هزینه و خرج زندگى رعایت مى کنند. اما اگر آن ها بخواهند اندکى سطح زندگى خود را بالاتر ببرند، توقعات بى مورد زیادتر شده، خوشى ها و لذت ها را از بین مى برد و چه بسا مواردى سبب پیدایش اختلاف و درگیرى مى شود.
در آغاز زندگى، زنان و شوهران جوانى که با تکیه به هدف هاى معنوى و اخلاقى با یکدیگر پیمان زناشویى بسته اند و به یکدیگر عشق مى ورزند، چه بسا بعضى شب ها حتى نان خالى هم براى خوردن ندارند و این هیچ مشکل حادى در روابط صمیمانه آنان پدید نمى آورد. زن و شوهر مومن و معتقد، به خوبى مى دانند که «در پى دشوارى، آسانى و راحتى است» و بر همین اساس دل به آینده مى بندند و مشکلات را بر خود هموار و آسان مى کنند. آنان مى دانند که شکوه از کمبودهاى زندگى و نداشتن وسایل و ... خود پدیدآورنده کدورت ها و مواجه کردن زندگى با مشکلات و ناآرامى هاست و حاصل آن چیزى نیست، جز این که شوهر بخشى از هزینه لازم زندگى را بزند و توقع نابه جاى همسر را بر آورده کند، یا تن به گناه، حرام و اختلاس و ... دهد تا بتواند زندگى را تامین کند و یا با همسر به مشاجره و درگیرى بپردازد، که این ها همه راه حل هاى نامطلوب و مردودند و تنها راه سعادتمندى و آبرومندى، توکل به خداوند و تحمل سختى هاى زندگى است.
گوش به زنگ علایم منفى باشیم
اگر فردى از رفتار یا گفتار شما رنجیده باشد، زبان رفتار او پیشاپیش با علایم خود به شما هشدار مى دهد که در ارتباطات متقابل خللى به وجود آمده است. گوش به زنگ باشید، گاه برقرارى ارتباط آسان تر از حفظ ارتباط است.
در مجموع علایم منفى زبان رفتار را مى توان به شرح زیر خلاصه کرد، دقت کنید:
۱- نوک پاها در جهت مخالف شماست.
۲- تکان دادن سریع سر .
۳-نشستن و ایستادن در جهت مخالف.
۴- مالیدن و گرفتن گوش ها.
۵-مالیدن و خراشیدن گردن .
۶- مشت کردن و فشردن پنجه .
۷- بى قرار بودن، براى مثال نوک مداد را بى وقفه روى میز زدن .
۸- پا به زمین کوبیدن .
۹- برآمدگى عضلات.
۱۰- به آسمان و یا بالا نگاه کردن.
۱۱- چرخیدن به دور و اطراف.
علایم مثبت همواره وجود دارند
هر وقت هریک از علایم مثبت زبان رفتار زیر را مشاهده کردید مطمئن باشید که یک ارتباط مثبت و ثمربخش برقرار کرده اید. اعمال و گفتار خود را مرور کنید تا آنچه سبب انگیزش مثبت فرد دیگر شده را بشناسید.
باز هم مى توان علایم مثبت زبان رفتار را به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- اندیشمندانه سر تکان دادن.
۲- تماس چشمى مناسب.
۳- نشستن یا ایستادن فرد دیگر به طرف شما.
۴- طرز نشستن و نشستن راحت.
۵- نوک پاها در جهت شماست.
۶- اندیشمندانه حرف ها را تایید کردن.
۷- دست به چانه کشیدن.
۸- عضلات آرام و راحت.
در هر صورت امیدواریم
بهداشت روان در مدارس
کارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان گفت: برنامههای بهداشت روان سازمان آموزش و پرورش استان زنجان در سطح آموزش و پرورش در مقاطع تحصیلی مختلف توسط 300 مشاور تخصصی در مدارس اجرا می شود.
کریم فیضی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه زنجان ، اظهار داشت: بهداشت روان رشتهای تخصصی از علم بهداشت عمومی محسوب میشود که بیماریهای روانی در جامعه را کاسته و به بررسی انواع مختلف اختلالات روانی و عوامل موثر در بروز آنها در قلمرو علم میپردازد.
وی ابراز داشت: دست اندرکاران این رشته باید با مطالعه راههای از بین بردن علتهای بروز اختلالات روانی ، نحوه غلبه بر این اختلالات را پیدا نمایند.
کارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان تصریح نمود: سلامت فکر و نشان دادن وضعیت مثبت سلامت روان می تواند ، نسبت به ایجاد سیستم با ارزشی که منجر به تحرک ، پیشرفت و تکامل در حد فردی و بین المللی میشود ، کمک نماید.
فیضی ادامه داد: زمانی که سلامت روان شناخته شود و نسبت به تحقق این مقوله تلاش شود ، راه برای تکامل فردی و اجتماعی گشوده می شود. به همین منظور بهداشت روان در برنامههای آموزشی و پرورشی مقاطع تحصیلی ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه به صورت جدی و با توجه به ویژگیهای سنی هر دوره اجرا می شود.
وی بیان داشت: دست اندر کاران تعلیم و تربیت باید برنامههای بهداشت روان را به مولفههای آن متمرکز نمایند تا این فعالیتها منجر به ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان گردد.
کارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان با بیان اینکه نتایج برنامههای بهداشت روان در مدارس موجب ارتقاء این مقوله در بین دانش آموزان میشود ، افزود: با اجرای برنامههای بهداشت روان دانش آموزان بااعتماد به نفس و احساس مسئولیت بیشتری به وضع مطلوب جسمی و روحی و اجتماعی می رسند.
وی ادامه داد: تقویت مقاومت دانش آموزان نسبت به اضطراب و استرس محیط ، تقویت درک واقعی دانش آموزان از محیط ، تقویت پذیرش ضریب اشتباه خود و تلاش برای جبران اشتباه ، تقویت احترام فرد به شخصیت خود ، دیگران و اجتماع ، از نتایج توجه به بهداشت روان در مدارس محسوب میشود.
فیضی خاطرنشان ساخت: معلمین و والدین باید با توجه جدی و مراقبت از دانش آموزان و آموزش مهارتهای زندگی ، قدمهای اساسی در ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان بردارند ؛ چرا که آموزش مهارتهای زندگی برای زندگی و تفکر سالم لازم و ضروری می باشد.
کارشناس مسئول مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان زنجان مهارتهای جرات مندی ، برقراری ارتباط موثر با دیگران ، حل مسئله و تصمیم گیری موثر ، مقابله با استرس ، تفکر نقادانه و خلاق ، کنترل خشم ، خودآگاهی و همدلی را از انواع مهارتهای زندگی برشمرد و گفت: دانش آموزان نیازمند یادگیری مهارتهای فوق میباشند.
فیضی در پایان اظهار داشت: امیدواریم دانش آموزان با روحیه شاد ، قلههای سعادت و پیروزی بهداشت روان را در کنار خانواده و معلمین خود فتح نمایند
● راهکارهای تقویت اعتماد به نفس
۱) آراستگی ظاهری خود را حفظ کنید. چون اگر شما ظاهر مرتبی داشته باشید، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. به خصوص اگر ظاهر شما مطابق هنجارهای مذهبی و اجتماعی باشد. اما اگر شما پوشش مطلوبی نداشته باشید، به طور ناخودآگاه از درون احساس رخوت و نارضایتی خواهید کرد و این مسأله موجب می شود از "من آرمانی خود" فاصله بگیرید، در نتیجه اعتماد به نفس شما کاهش می یابد.
۲) آرامش خود را حفظ کنید. مضطرب و عجول بودن، از اعتماد به نفس شما خواهد کاست. البته این به آن معنا نیست که در رفتار و اعمالتان کند عمل کنید، بلکه شما می توانید با سرعت و دقت کارهای خود را انجام دهید، ضمن اینکه آرامش خود را حفظ کنید. پس به خاطر داشته باشید آرامش ضریب خطا را کاهش می دهد به همین دلیل اعتماد به نفس می آورد.
۳) از یادآوری شکستهای قبلی خود جداً پرهیز کنید، اما درسی را که از آن گرفته اید، هرگز فراموش نکنید. به عنوان نمونه اگر شما خاطره بد یک مهمانی را همواره برای خود تداعی کنید، به طور حتم از رفتن به مهمانی های دیگر هم امتناع می ورزید، پس یادآوری شکست های گذشته و تعمیم آن در زندگی اعتماد به نفس را کاهش می دهد.
۴) عاشق خود، خانواده، اطرافیان، کار و خدای خود باشید یعنی در هر شرایطی که هستید خود را بپذیرید و بدانید هرگونه که باشید "روح خداوند در شما جاری است." توجه به همین نکته، اعتماد به نفس را افزایش می دهد؛ زیرا اگر عاشق خدا باشیم و خود را وابسته به یک نیروی برتر بدانیم، به طور حتم هرگز احساس پوچی نخواهیم داشت و دیدگاه ما نسبت به زندگی مثبت است. همان طور که می دانید افراد مثبت اندیش از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.
۵) مبهم صحبت نکنید. اگر به اصطلاح "من من" کنید. به دیگران اعلام کرده اید که من اعتماد به نفس لازمه را ندارم. روان و رسا صحبت کنید و صراحت بیان داشته باشید. به "روشنی" منظورتان را به طرف مقابل تفهیم کنید. این اقدامات اعتماد به نفس شما را تقویت می کند.
۶) مطالعه خود را زیاد کنید. کسی که زیاد مطالعه می کند، اطلاعات زیادی هم به دست می آورد، بنابراین چون به مسایل گوناگون اشراف دارد، هنگام مواجه شدن با مسایل مختلف از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار است؛ چون دچار تزلزل نمی شود.
۷)"اقتدار" و "قاطعیت" داشته باشید. از امروز تمام کارهای خود را با قاطعیت انجام دهید، بعد از اینکه به درستی تصمیم خود مطمئن شدید، با پشتکار پیش بروید.
۸) "نه" گفتن را یاد بگیرید. بسیاری از افراد قدرت "نه گفتن" را ندارند و این همواره برایشان مشکلاتی به وجود می آورد. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می شود که میل ندارید آن را بپذیرید با قاطعیت ولی محترمانه بگویید"نه".
۹) در زمان حال زندگی کنید. اگر در "حال" زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در "همان لحظه ای که هستید" کنید، فردای شما هم تضمین خواهد شد؛ چرا که فردای شما حاصل عملکرد صحیح "امروز" شماست. اگر عمر خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظه ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می باشد.
۱۰) لبخند را فراموش نکنید. سعی کنید در هر شرایطی تبسم بر لب داشته باشید، تبسم نشانه بارز اعتماد به نفس و سلامت روان است چهره اخم آلود برخی از افراد زندگی را هم برای خودشان و هم کارکنانشان و هم خانواده شان تلخ کرده است. گرچه شرایط کاری سخت، کشیک های شبانه، مأموریت ها و درآمدهای پایین به این مسأله دامن زده است، اما اگر شما بخواهید می توانید در هر شرایطی تبسمی بر لب داشته باشید؛ چون اخم کردن هیچ مشکلی را حل نمی کند. در حالی که تبسم نماد خوشرویی است و خوشرویی از نشانه های ایمان است و انسانهای مؤمن همواره امیدوار و شادابند.
منبع
مجلات رشد
. http://zanjan.isna.ir
http://www.pasokhgoo.ir
.http://nassir.blogsky.com
http://daneshnameh.roshd.ir
http://saeed623.parsiblog.com/-135148.htm
http://www.falahisocialworker.blogfa.com/cat-2.aspx