چکیده:
ما مسلمانان نگرشی بسیار مثبت وتوام با تقدس نسبت به " خانواده" داریم و آن را بهترین جایگاه و موقعیت برای زندگی ، تربیت و بالندگی نسل آینده جامعه می دانیم .این موضوع ریشه درتعالیم دینی وغنای فرهنگی ما دارد .
به همین دلیل خانواده یک کانون مقدس محسوب می شود که می بایست حریم آن حفظ شود و برای استحکام، پایداری و صیانت ازحدود آن برنامه ریزی کردو جدیت به خرج داد. به همین دلیل است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته ازتعالیم اسلامی می باشد.
کلید واژه:
شوراهای آموزش و پرورش،تعلیم و تربیت، خانواده
در مورد خانواده و تکلیف دولت در قبال آن چنین مصوب شده است:
▪ اصل دهم: " ازآنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است ، همه قوانین ومقررات وبرنامه ریزی های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد".
بر اساس اصل فوق سه وظیفه مهم می بایستی در برنامه ریزی ها و آن هم بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی مورد توجه دولت به معنای عام (یعنی قوای سه گانه، نه فقط مجریه) قرار گیرد. که این سه وظیفه عبارتند از :
۱) آسان کردن تشکیل خانواده
۲) پاسداری از قداست خانواده
۳) استواری روابط خانواده.
بنابر این دولت موظف است ، علاوه بر آنکه برای " آسان کردن تشکیل خانواده" برنامه ریزی مناسب انجام می دهد عوامل تهدید کننده قوام و دوام خانواده را شناسایی و راهکارهای مقابله با این عوامل را در برنامه ریزی های خود لحاظ کند و شیوه های تقویت پایانی خانواده را با توجه به این موارد کاراتر نماید. تاکیدات فوق الذکر در قانون اساسی به دلیل موضوع بسیار با اهمیت استمرار نسلها، حیات ملت و حفظ هویت آن است.از سوی دیگر با توجه به اینکه دستگاه آموزش و پرورش متولی تعلیم و تربیت نسل آینده کشور است و اصلی ترین وظیفه اش نیز همین امر می باشد، مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۶ قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش را تصویب وچنین تکلیف کرد:
ماده ۲ بند ۱۰: ایجاد روحیه پاسداری از قداست واستواری بنیان و روابط خانواده بر اساس تعالیم عالیه اسلام.
بنابراین آموزش و پرورش با عنایت و توجه مضاعف به کانون مقدس خانواده، نه تنها باید برای دوام و قوام آن برنامه ریزی کند بلکه به استناد ماده ۷ همین قانون که چنین تکلیف می کند: ماده ۷ : " به منظور تعمیم و توسعه آموزش و پرورش کشور ، زمینه های جلب مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش از هر طریق ممکن فراهم آید".
موظف است ا زتمام ظرفیت های مختلف جامعه بویژه خانواده ها برای تعمیم وتوسعه فعالیت های مرتبط با تعلیم وتربیت نسل آینده مملکت حداکثر امکانات و شرایط را فراهم نماید. با بررسی مختصری در زندگی پیرامونی خود این حقیقت آشکار می شود که خانواده ها نقش بی بدیل و بسیار مهمی در تربیت فرزندان خود دارند و نخستین آموزش ها ، ایجاد باورها و رفتارهایی که از افراد سر می زند در ابتدای امر از طریق خانواده اتفاق می افتد زیرا طفل در آغازین روزهای تولد با چهره های دلنشین مادر و سایر اعضای خانواده روبه رو می شود و تمام دنیا و محیط پیرامونی او همان خانواده ای است که در آن رشد و نمو می کند و کم کم بر دایره محیط زندگی او افزوده می شود و متناسب با افزایش شعاع ارتباطات بر دایره علوم، دانستنی ها ، ارزشها ، باورها و تجارب او نیز افزوده می گردد:" خانواده " اولین کانون موثر در تربیت ، رشد و تکوین شخصیت فرزندان می باشد، همچنان که مدرسه نیز اولین و مهمترین سازمان رسمی و موثر درتعلیم و تربیت نسل آینده است ، برقراری هماهنگی دراهداف ، محتوا و روشهای تربیتی این دو نهاد مهم ، ضرورتی اجتناب ناپذیر و عقلانی است. از این رو یکی از راههای بسیار مناسب برای تحقق این امر ، ارتباط بین خانه و مدرسه و به تعبیر صحیح تر
ارتباط بین اولیا ومربیان می باشد. رسالت اساسی نهادهای آموزشی ، تربیت افراد در حیطه ها و ابعاد مختلف می باشد، که در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی می بایست با جهت گیری و رویکرد دینی همراه باشند.
اما واضح است که از جمله کانون های بسیار مهم و اثر گذاری که می تواند بازوی توانمندی برای آموزش و پرورش در انجام رسالت بسیار مهم خویش باشد کانون مقدس خانواده است. با توجه به اینکه یکی از شاخص های مهم رشد هرجامعه وسعت دامنه وظایفی ا ست که نظام آموزش و پرورش آن کشور به عهده گرفته است، بنابراین آموزش و پرورش برای انجام رسالت خود نیازمند همکاری وهمیاری خانواده ها می باشد تا بتوانند بدون محدود کردن وسعت وظایف ، نقش خطیر خود را در تربیت نسل آینده ایفا نماید. بررسی تاریخچه وتربیت در ایران وجهان ، نشان می دهد که در تمام این کره خاکی و از گذشته های بسیار دور تعلیم وتربیت کودکان و نوجوانان برعهده خانواده و دین بوده است.
حتی در ایران دوره باستان نیز تربیت برعهده این دو نهاد بود و مشارکت مردم در امور آموزش و پرورش را می توان در پیوند این دو نهاد در رسالت تعلیم و تربیت نونهالان ونوجوانان بررسی کرد. با توجه به اینکه در ایران باستان آموزشگاههای رسمی عموما به فرزندان طبقات فرادست جامعه اختصاص داشت، آحاد مردم به جای برخورداری از آموزشگاههای رسمی ، با همکاری نهادهای دینی نسبت به تحصیل و تربیت فرزندان خود اهتمام می نمودند. پس ازورود اسلام به ایران و پذیرش آگاهانه و اختیاری آن توسط ایرانیان و تاکیدات دین مبین اسلام به اولیا مبنی بر وجوب حق تربیت فرزندان بر پدر و مادر، به این موضوع اهتمام مضاعفی شد. درایران دوره اسلامی ، مساجد نخستین نهادهای آموزشی عبادی بودند که ساخت آنها با مشارکت مردم بوده است، زیرا پیامبر اعظم (ص) پس از ورود به دارالهجره با همیاری مهاجرین وانصار، مسجد النبی را ساختند و سنت حسنه مشارکت آحاد جامعه در ساختن بناهای عبادی آموزشی را به مسلمانان آموختند و نشان دادند که علم و دین ، آموزش و عبادت متضاد و نافی یکدیگر نمی باشند. اعضای خانواده از آن جهت که اولین افرادی هستند که کودک با آنها مواجه می شود ومدت زمان طولانی تری با کودک و نوجوان ارتباط دارند و همچنین تاثیر پذیری والگو گیری فرزندان از اعضای خانواده بیشتر است نقش مهمتری بر تربیت فرزندان دارند. مسلم است که کودک متاثر از تمام انگیزه های خانوادگی است و رفتار او از رفتارهای اعضای خانواده و محیط خانوادگی تاثیر می پذیرد.
اعضای خانواده بخصوص والدین به عنوان الگوهای اصلی زندگی کودک، احساسات، علایق ، ویژگی های اخلاقی و شخصیتی و ارزشهای اعتقادی خود را به او منتقل می کنند. به همین دلیل است که امیر مومنان حضرت علی (ع) می فرمایند:" قلب نوجوان، همچون زمینی خالی است، هر بذری که در آن افکنده شود می پذیرد." واقعیت امر این است که کودکان ، نوجوانان و جوانان و به تعبیر نسل آینده ، امانت هایی هستند که در دست اولیا و سپس در اختیار دستگاه های تعلیم وتربیت کشور از جمله آموزش و پرورش می باشند، که اگر این نسل به سعادت برسد، در ثواب آن سهیم هستند و صلاح و فساد آنان خدمت و یا خیانت به سرمایه های آینده کشور است. زیرا بخش اعظم اوقات دانش آموزان در خانه و یا مدرسه سپری می شود بر این اساس هماهنگی بین این دو نهاد می تواند موجب تسهیل و ارتقای کمی وکیفی فعالیت های حوزه تعلیم و تربیت شود و بدون هماهنگی و همراهی خانواده با مدرسه نمی توان به ایجاد یک رفتارمتعالی دربین دانش آموزان امیدوار بود.
با توجه به آنچه درمورد نقش و اهمیت دو نهاد مهم یعنی "خانه و مدرسه" درامر تعلیم و تربیت گفته شد، چنانچه بین محتوا و شیوه های تربیتی که در مورد کودکان و نوجوانان در محیط خانه ، توسط والدین اعمال می شود با آنچه در محیط مدرسه ، توسط مربیان اعمال می شود ، هماهنگی باشد موجب تسهیل و تسریع در نیل به اهداف متعالی تعلیم وتربیت اسلامی می شود واگر خدای ناکرده بین آنها تضاد ، مغایرت و یا ناهماهنگی وجود داشته باشد،می تواند ویرانگر و مخرب باشد.
امیدوارم این تعامل و هماهنگی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر بین خانواده ها و مدارس فراهم شود وعلاوه بر آنکه آموزش و پرورش بستر وزمینه آن را فراهم می نماید، اولیای دانش آموزان نیز به اهمیت آن واقف شوند وتمایل بیشتری نسبت به این همکاری وهمراهی از خود نشان دهند.
تعلیم و تربیت و رشد اخلاق
مرکز مطالعات رشدی یک سازمان غیر انتفاعی پژوهشی درباره ی مدارس در کالیفرنیا همراه با ناحیه ی اموزش و پرورش دولتی سن رومن واقع در دنویل ، کالیفرنیا به مدت 5 سال به روی طرحی با عنوان پروژه رشد و تحول کودک کارکردند. انها 6 مدرسه از 13 مدرسه ی ناحیه ی سن رومن را برگزیدند سپس به تصادف، یکی از دو گروه را برای اجرای پروژه ی رشد و تحول کودک برگزیدند. گروه مدارس دیگر به عنوان گروه مقایسه در نظر گرفته شدند.
حاصل پژوهش بر روی این دو گروه ، مواردی است در ارتباط با عوامل موثر در ایجاد یک شخصیت اخلاقی که در پی می اید:
عناصر محوری کلاس درس در شکل دهی یک شخصیت اخلاقی
1 ) فعالیت های مشارکتی :
کودکان در ضمن فعالیت های مشارکتی ، در گروه های کوچک به فعالیت می پردازند . انها ممکن است در حل یک مساله ی منطقی، نوشتن یک شعر ، یا ....با یکدیگر همکاری کنند . معلمان، انواع مختلفی از نتایج مثبت تحصیلی و اجتماعی حاصل از فعالیت های مشارکتی را گزارش نموده اند.
2 ) کمک کردن و سهیم شدن:
پروژه ی مذکور از کودکان می خواست تا انجام کارهای دشوار کلاس ، به یکدیگر کمک کنند، به صورت غیر رسمی یا به شکل کمک در درسها به دانش اموزان دیگر کمک کنند وحتی در انجام طرح هایی نظیر زیبا شناسی فضای مدرسه شرکت نمایند. انجام چنین کارهایی توسط دانش اموزان سالهای ابتدایی به انها در این باره که چگونه این کارها بخشی از دنیای بزرگسالان محسوب می شود، دیدگاهی مناسب می دهد باید بدانیم که شنیدن درباره ی کمک کردن هیچگاه ان تاثیر را که انجام چنین کارهایی در پی دارد در خود نخواهد داشت.
3 ) الگوهای مثبت :
اگر کودکان به طور منظم، بزرگسالان ، دانش اموزان دیگر وحتی شخصیت های خیالی را ببینند که رفتاری مهربانانه، یاری گرانه و مسئولیت پذیرانه دارند، به احتمال زیاد خواهند دانست که چنین رفتارهایی ، ارزشی اساسی در جامعه ی انسانی محسوب می شوند و تلاش خواهد کرد چنین رفتارهایی را تقلید نمایند.
پروژه ی رشد و تحول کودک از طریق فراهم اوردن داستان های به دقت گزینش شده و طرح سوالات بحث انگیز و فعالیت های مرتبط با انها کوشید تا به معلمان در ایجاد این الگوها یاری رساند.
4 ) درک دیگران :
معلمان می توانند از طریق فعالیت های معمول کلاس ، به دانش اموزان کمک کنند تا دیدگاه های متفاوت را درک کرده و محترم بدارند. کلاس های ادبیات و مطالعات اجتماعی می توانند به بحث هایی درباره ی انگیزه ها ، نیت ها و ادب و رسوم افراد دیگر منجر شوند. برنامه های ویژه ای مثل هفته ی معلولین می تواند فرصت مغتنمی در این زمینه باشد.
5 ) نظم و انضباط:
نظم و انضباط به دانش اموزان کمک می کند تا خویشتن داری را بیاموزند و به جای اینکه برای حل مشکلاتشان به بزرگسالان برای ایجاد قوانین متوسل شوند، خود در قانون گذاری مشارکت نمایند.
اخلاق از دیدگاه اسلام
پیامبر اسلام ( ص) می فرمایند که من برگزید شده ام تا فضایل و مکارم اخلاقی رابه سرحد کمال برسانم . به همین دلیل ، می توان اسلام را دینی بر محور اخلاقیات و گسترش ان قلمداد کرد.
در زیر ویژگی های فعل اخلاقی را از دیدگاه اسلام ، بررسی می کنیم :
1 ) نیت در کارهای اخلاقی :
اساس افعال اخلاقی و عبادی در اسلام نیت است و کار با ارزش ان است که از روی نیت ، قصد و توجه و اگاهی انجام گیرد. از دیدگاه اسلام ، نیت در هر عملی دو رکن دارد اول اینکه انگیزه ی عمل ، از روی توجه والتفات انجام گیرد نه از روی عادت . دوم اینکه انگیزه ی عمل ، از روی اخلاق باشد یعنی انسان در هر عملی بداند چه کار می کند واین کار را برای چه هدفی انجام می دهد . به همین دلیل ، اهمیت نیت حتی از خود عمل بیشتر است ، یعنی نیت خیر، بر عمل خیر و نیت شر برعمل شر، مقدم است.
2 ) نقش خود کنترلی در افعال اخلاقی:
از دیدگاه اسلام ، چون هر انسانی توانایی اختیار و تصمیم گیری دارد و مبنای رفتار وی نیز اراده و اختیار اوست و با توجه به اینکه در درون هرکس ، وسیله ی شناخت درست از غلط قرار داده شده است ، هر فرد باید مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرد، بنابراین هرکس در مقابل اعمال خوب وبد خویش مسئول است انسان در حفظ و کنترل خویش چنان مسئولیتی دارد که خطا و گمراهی دیگران نیز نمیتواند دلیلی بر خطا و نادرستی عمل او به شمار اید.
3 ) نقش خداکنترلی در افعال اخلاقی :
ازدیدگاه اسلام ، همچنانکه نفس و وجدان انسان ، نقش و اهمیت خود را در کارهای اخلاقی حفظ می کند علاوه بر ان و حتی مهمتر از ان ، انسانی که به رشد اخلاقی دست پیدا کرده است در تمام کارها و حتی نیت ها و مقاصد ، خدا را حاضر و ناظر می بیند و خود را در محضر خدا می بیند.
4 ) نقش کرامت دادن و عزیز شمردن در افعال اخلاقی :
اسلام برای انکه میل به انجام کارهای خوب را در انسان تقویت کند و او را از انجام دادن کارهای بد پرهیز دهد و موجبات رشد اخلاقی اورا فراهم سازد، تاکید دارد که اصولا نفس انسانی ارزش ، فضیلت و کرامت خاصی دارد.
ما به فرزندان ادم کرامت بخشیدیم و انها را بر مرکب خشکی و دریا سوار کردیم و به انها از غذاهای خوب روزی دادیم و انهارا بر بسیاری از افریدگان خویش برتری بخشیدیم .
کسی که نفس خود را بزرگ و با کرامت بداند، زشتیها در مقابل او کوچک و حقیر است ( امام علی ) .
5 ) نقش محیط تربیتی در افعال اخلاقی :
هرچند نقش شناخت در فعل اخلاقی بسیار مهم است ولی انس و عادت نیز در انجام دادن انها نقش مهمی دارد. اسلام براین نکته تاکید دارد که در دوران کودکی و نوجوانی که انسان بیشتر براساس تقلید عمل میکند ، باید در محیطی قرار بگیرد که رفتار های صحیح اخلاقی را ببیند و پدر و مادر رفتار و اعمال خوب اخلاقی در برابر کودک بسیار انجام دهد واز کارهای بد بپرهیزد وبا اخلاق و کردار صحیح به تربیت عملی او اقدام کنند.
نوجوانان و جوانان، نقش مهم و تعیین کننده ای در ساختن جامعه دارند. آموزش و پرورش به معنای اعم، با جامعه پذیری مترادف است؛ یعنی فرآیندی که از راه آن، افراد به یادگیری نقش ها، قواعد، روابط و به طور کلی فرهنگ جامعه خود می پردازند. مدرسه با آن که واسطه عمده انتقال دانش و مهارت فنی است، به اجتماعی کردن افراد و همسازی آنان با اخلاق اجتماعی، از راه انتقال ارزش ها، هنجارها و نگرش های اجتماعی مطلوب و مناسب، توجه خاص دارد. بر همین اساس، شهیدان رجایی و باهنر در دوران تصدی وزارت آموزش و پرورش، در هشتم اسفندماه 1359، اقدام به تأسیس ستادهای امور تربیتی در مدارس کردند تا ضمن گسترش فرهنگ اسلامی، دانش آموزان را به احترام و عمل به ارزش های اسلامی ترغیب کرده، آنها را به اخلاق پسندیده روحی و شخصیتی بیارایند.
اهداف و اصول حاکم بر ستادهای امور تربیتی
ستادهای امور تربیتی، با هدف بیشتر آشنا کردن دانش آموزان با ارزش های اسلامی و ایجاد روحیه دین دوستی و تشویق و ترغیب دانش آموزان و دانشجویان به داشتن اخلاق اسلامی به وجود آمد. مهم ترین اهداف و اصول حاکم بر ستادهای امور تربیتی را می توان، پاسداری از ارزش ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی بین عملکرد عوامل تربیتی، توجه جدّی به اهمیت نقش معلمان در فعالیت های تربیتی، توجه به اهمیت و نقش ویژه دانش آموزان در فعالیت های تربیتی، و هماهنگی با امور تربیتی منطقه و رازداری در خصوص اسرار شخصی و خانوادگی دانش آموزان برشمرد که در تمام مراحل، از آغازین روزهای شروع فعالیت ستادهای امور تربیتی تاکنون، همواره مورد توجه مسئولان بوده و می باشد و آنان همواره در تلاش اند تا به بهترین نحو به این اهداف و اصول دست یابند.
وظایف ستادهای امور تربیتی
استمرار و بقای هر جامعه، مستلزم انتقال مجموعه باورها، ارزش ها، رفتارها، گرایش ها، دانش ها و مهارت ها، از راه آموزش و پرورش به نسل های جدید است. مهم ترین وظایف ستادهای امور تربیتی را می توان، تلاش در راه گسترش فرهنگ اسلامی در بین دانش آموزان و ترغیب آنان به احترام و عمل به ارزش های اسلامی و سعی در تخلّق به صفات پسندیده روحی و شخصیتی، نظارت بر فعالیت های آموزشی و پرورشی و استفاده از نیروی معلمان و کارکنان متعهد مدرسه به منظور تقویت بُعد «پرورش» در برنامه های درسی و تحقق گسترش فرهنگ اسلامی، نظارت بر برنامه های انضباطی و اخلاقی مدرسه و هدایت و ارشاد دانش آموزان از راه تماس با هسته مشاور منطقه، و بالاخره، برنامه ریزی به منظور استفاده بهینه از انجمن اولیا و مربیان، به منظور تقویت و توسعه فعالیت های پرورشی مدرسه برشمرد.
مفهوم تربیت
تربیت، ضرورتی اجتناب ناپذیر در زندگی اجتماعی انسان است. تربیت، از سویی علم است؛ چون موضوع، هدف و روش دارد، و از سویی فن است؛ زیرا جسم و روح با فنونی تحت مراقبت قرار می گیرد، و به عبارتی هنر است؛ چون در آن توجه به لطافت ها و ریزه کاری هایی وجود دارد که برای دوباره ساختن و سازمان دادن و پرورش استعدادها ضروری است.
مفهوم تربیت در دایره ای وسیع، شامل حال تمام موجودات می گردد که به تناسب آمادگی فطری و استعداد اولیه خود، در اثر مراقبت و پرورش، به امتیازهایی می رسند. تربیت، نوعی خدمت به جامعه هم به شمار می رود؛ زیرا آثار و فواید آن به همه جامعه انسانی می رسد. در اثر تربیت، استعدادهای نهفته کشف و ظاهر می شود. از نظر اسلام، تربیت عبارت است از هدایت و اداره جریان ارتقایی و تکاملی بشر و ایجاد هیئتی تازه در فرد، به منظور فراهم آوردن زمینه برای رشد و تکامل انسان.
وظیفه تربیت
وقتی افراد یک جامعه از نظر جسم، روح و عقل سالم باشند، آن جامعه مترقی و از انحراف، تنبلی، خیانت و فساد مصون و محفوظ خواهد بود. وظیفه تربیت این است که سلامت روانی افراد را حفظ کند و وجدان آنان را فعال و زنده نگه دارد و میان فرد و محیط، هماهنگی و تناسب ایجاد کند و پدیده های مختلف طبیعت را تفسیر نماید، تا آنکه آدمی بتواند از آنچه در طبیعت است، از آب و خاک و گیاه و حیوان و دیگر پدیده ها بهره برداری کند و همه آنها را به نفع و مصلحت خود و اجتماع تسخیر نماید، بدون آنکه حقوق دیگران را مورد سوء استفاده یا تجاوز قرار دهد.
تربیت در تمام مراحل عمر انسان
برنامه تربیتی اسلام، کلیه مراحل مختلف حیاتی انسان را در بر می گیرد. پیش از تولد و مراحل مختلف بعد از تولد تا لحظه مرگ، زیر پوشش برنامه ای قرار داد که از روی الگوی صحیح و برنامه ای منظم در تمام جهات و جنبه ها، و از ابتدایی ترین وساده ترین مراحل تربیت تا مراتب کمال روحی را شامل می شود؛ زیرا دستورات تربیتی اسلام، مانند حواس انسانی فقط به محسوسات توجه ندارد و شخص را برای یک زندگی کامل تر و جاودانی آماده می کند. این برنامه تربیتی، طوری تنظیم شده که در عین حال، افزون بر حیات مادی و ظاهری، به کمالات روحی و معنویِ حیات ابدی نیز توجه کامل دارد. از این رو، برنامه سازندگی و تربیتی اسلام، مخصوص به دوره معیّنی از زندگی نیست و تمام مراحل عمر آدمی را در بر می گیرد.
تربیت روح
نظام تربیتی اسلامی، ضمن اهمیت دادن به ترتیب بدنی و عقلی، به تربیت روحی نیز اهمیت می دهد و روش های دست یابی و پرورش این گونه تربیت را با ارائه الگو نشان می دهد. اسلام عنایت خاص به پرورش روح دارد؛ چون روح، مرکز و کانون شخصیت انسان را تشکیل می دهد. روش اسلام در پرورش روح این است که پیوستگی خلل ناپذیری را میان آن و خدا، تفکر، شعور و عمل انسانی در هر لحظه و هر جا برقرار می سازد. اسلام عادت به محبت و علاقه را در بشر به وجود می آورد؛ چون نفس انسانی همانند جسمْ با تراکم سم ها در آن مسموم می شود و هیچ عاملی مانند محبت نمی تواند این همه سم را برطرف نماید. دوستی و علاقه ای که تربیت اسلامی در روح بشر ایجاد می کند، محبت به هر چیز و هر موجود است و به ویژه، محبت میان افراد بشری، منظور نهایی تربیت اسلامی است.
تربیت در پرتو شخصیت
تربیت، کار ظریف و دشواری است و گذرگاه های دشواری دارد و تنها کسانی می توانند از این گذرگاه ها عبور کنند که دارای علم و تجربه باشند. یکی از اصول تربیت، حفظ حیثیت و شخصیت دانش آموز است. این اصل باید در همه ابعاد تربیتی محفوظ بماند. ضروری است معلمان و مربیان، اول شخصیت کودک را تثبیت نمایند و آن گاه به امور تربیتی بپردازند؛ زیرا با حفظ شخصیت، بهتر می توان دگرگونی هایی در کودک به وجود آورد. یکی از اشتباهات بزرگ این است که به هنگام خطای کودکان، به جای نگهداشت و حفظ شخصیت آنها، آبروی آنان را بر باد داده، از این رهگذر خطا را بزرگ جلوه دهیم؛ غافل از اینکه با انجام یک خطا، نباید شخصیت شاگرد را نادیده گرفت.
اهمیت نقش تربیتی معلم
معلم واقعی کسی است که عمر خود را وقف تعلیم و تربیت نموده و به کار معلمی عشق می ورزد و در بذل دانش و تربیت به دیگران، خلوص نیت دارد و با دانش آموزان خوش اخلاق و متواضع برخورد می کند. رسالت سنگین معلمی این است که در عین آموزش شاگردان، به طور غیرمستقیم با الگو و اسوه بودن، آنان را به سازندگی و اصلاح و تزکیه نفس راهنمایی کند و اندک اندک شاگردان را با آداب و شیوه های ستوده اسلام آشنا گرداند. امام خمینی رحمه الله در این زمینه می فرماید: «تربیت شما و تعلیم شما باید همراه هم باشد». بنا به گفته شهید باهنر، معلمْ زمانی با انبیا، هم صف و با امام عادل هم ردیف است که آموزش را از محتوای تزکیه پرکند و با روح پرورش درآمیزد. پروراندن دانشمندان دین دار در سرلوحه برنامه اش قرار گیرد و در اینجا تفاوتی بین معلم درس دینی و غیر دینی نخواهد بود.
اهمیت تربیت در دوران کودکی
در زندگی انسان، دوران کودکی از اهمیتی ویژه برخوردار است. در این دوران، می توان بنای یک زندگی سالم و سعادتمندانه را پی ریزی کرد و از بروز بسیاری از مشکلات در آینده جلوگیری نمود. اگر خانواده با اصول و روش های صحیحِ تربیت کودک آشنا باشد و آنها را به کار بندد، در دوره نوجوانی با مشکلات کمتری رو به رو خواهد شد. از اینجا می توان دریافت که آموزش خانواده ها و آشنا ساختن ایشان با روش های صحیح تربیتی، تا چه اندازه در تأمین سعادت فردی و اجتماعی افراد جامعه مؤثر است. در گذشته، به اهمیت و نقش این دوران در سرنوشت انسان توجه لازم نمی شد و پدران و مادران، گاه با بی توجهی و روش های خشونت آمیز با کودک رفتار می کردند. اما بررسی های علمی در قرن های اخیر نشان داده که دوران کودکی، به نسبت دوره های دیگر زندگی، نقش زیربنایی در ادامه حیات آدمی بر عهده دارد.
تعلیم و تربیت، مایه تداوم نسل بشر
تعلیم و تربیت، واژه هایی هستند که اولین سطر صفحه تاریخ بشری با آن دو آغاز گردیده و این نمای نخستین که در تمام صفحات تاریخ نمودی درخشان دارد، باعث تداوم و بقای نسل بشر می باشد. از درخت تربیت، میوه فرهنگ به دست می آید و از شاخه تعلیم، گل تمدن می شکوفد. فرهنگ و تمدن، میراث بشر است؛ میراثی که همه انبیا برای احیای آن مبعوث گردیدند و مسیری است که به خدا گونه شدن ختم می گردد. اگرچه بشر امروز از لحاظ مادی رشد کرده، ولی هنوز نیاز خویش را به معنویت و کیفیت زندگی فراموش نکرده است. تربیت مطلوب جامعه، موجب پدید آمدن فرهنگی خاص می گردد. این فرهنگ باید در نزد آیندگان مورد احترام بوده و تربیت نسل جدید، بر اساس ارزش های مطلوب جامعه ارزیابی گردد.
تربیت و اخلاق اسلامی
در اسلام مسئله اخلاق، از جمله مسایل مهم دینی به شمار می رود. اخلاق در اسلام متکی بر ایمان به خداست؛ زیرا دین اسلام معتقد است که خداوند متعال در همه احوال ناظر بر اعمال انسان بوده و همیشه مراقب اعمال و رفتار اوست. اسلام به پاداش و کیفر اعمال معتقد، و بر این باور است که انسان به طور فطری فضیلت دوست و از رذایل و زشتی ها، متنفر است. همچنین از عوامل مهم برتری اخلاق اسلامی بر دیگر مکاتب، داشتن پشتوانه اعتقادی و ضمانت اجرایی آن است. این قدرت، ایمان به خدا و اعتقاد به کیفر و پاداش روز جزاست که در اصلاح و تعلیم و تربیت انسان، نقش عمده ای به عهده دارد؛ چنانکه در آیه 201 سوره مبارکه اعراف می خوانیم: «کسانی که ایمان و تقوا دارند، اگر شیطان به سوی آنها رو آورد و بخواهد به گناهشان وادارد، خدا را ناظر و حاضر دانسته، به یاد او می افتند و جلو خودشان را از ارتکاب گناه می گیرند».
ویژگی های تربیت اسلامی
شیوه اسلام برای تربیت عبارت است از رسیدگی همه جانبه به همه ابعاد وجودی انسان و پرورش استعدادها و توانایی های او، به نحوی که عقل، روان، جسم، روح و زندگی مادی و معنوی انسان را دربر بگیرد. توجه ویژه به فطرت و تمایلات فطری انسان، توجه به نمونه ها و سیماهای انسان های صالح و شخصیت های متعادل و میانه رو در صفات و حالات روانی، واقعیت داشتن ایده آل، و ایده آل بودن واقعیت ها و پویایی تربیت اسلامی، از ویژگی های تربیت اسلامی است. انسان بنا بر ساختار فطرت خویش، به همه نیازهای مادی و معنوی خود توجه دارد. اسلام بر اساس این اصل فطری، به تربیت هر دو جنبه جسم و روان اهتمام ورزیده و به هر یک عنایتی مناسب مبذول داشته است. از آنجا که ابعاد وجودی انسان همواره در حال تغییر و تحول است و همچنین به اختلاف افراد متنوع می باشد، برای پرورش آنها، باید از روش های پویا و متنوعی بهره گرفت و تربیت اسلامی از این پویایی لازم برخوردار است.
عبادت و برنامه تربیتی
در اسلام، عبادات گذشته از اصالتی که دارد، جزء برنامه تربیتی آن هم به شمار می آید. اصالت داشتن عبادت، به این معناست که قطع نظر از هر جهتی و قطع نظر از مسایل زندگی بشر، خود عبادت جزء اهداف خلقت است. ولی عبادات گذشته از این اصالت، مقدمه چیز دیگر هم هستند؛ یعنی خود برنامه تربیتیِ اسلام اند. به این معنا که اسلام می خواهد افراد را چه از نظر اخلاقی و چه از نظر اجتماعی تربیت کند. یکی از وسایلی که برای این کار در نظر گرفته، عبادت می باشد. همان طور که تفکر و تعقل برای روشن شدن فکر، و تقوا و تزکیه نفس برای تقویت نیروی اراده در انسان است، عبادت هم برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان می باشد و ایمان را تقویت می کند. عبادت واقعی، عامل بزرگ و اساسی تربیت و پرورش روحی شخص عابد است.
سرمایه تربیت
خداوند متعال، ره توشه و سرمایه اولیه راه تربیت و سعادت و هدایت را در وجود نوزاد به ودیعت نهاده و آن «فطرت توحیدی» است؛ یعنی خمیرمایه یکتاپرستی و زمینه کسب کمالات معنوی را نوزاد با خود به این جهان می آورد. این فطرت توحیدی، زیربنای همه ارزش ها و خوبی هاست، ولی والدین و مربیان باید آن را پرورش دهند و زمینه رشد آن را فراهم سازند و موانع شکوفایی اش را برطرف کرده، نگذارند دچار «آفت زدگی» شود و اگر دچار آفتی شد، از آن «آفت زدایی» کنند و این معنای حقیقی تربیت است. پیامبران الهی نیز برای تربیت بشر، همین کار را می کردند. امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «هر نوزادی بر مبنای فطرت و سرشت خدایی متولد می شود، مگر این که پدر و مادرش او را یهودی، مسیحی یا زرتشتی کنند».
معلم بزرگ ترین امانتدار
یکی از صفات ارزنده انسان ها، خصلت امانتداری است. با بررسی آیات قرآنی، می توان استنباط کرد که همه مؤمنان راستین، امانتداران خوبی هستند. انسان تنها موجودی است که بزرگ امانت الهی، یعنی جانشینی خداوند را پذیرفت و متعهد گردید که در حفظ آن کوشا باشد و لازمه حفظ این امانت، تربیت صحیح است. معلمان و مربیان که شایسته ترین موجود آفرینش، یعنی دانش آموز در اختیارشان است، وظیفه ای بس سنگین و دشوار برعهده دارند؛ چرا که باید این امانت الهی را خوب تربیت نمایند. لازمه این کار این است که معلم پیش از آنکه به تربیت دیگران بپردازد، خویش را بسازد و تلاش کند که تربیت و سازندگی دیگران را به وسیله رفتار و سیرت خود انجام دهد،نه با بیان و گفتار.
با سلام و خسته نباشید با وبلاگ خوبتان آشنا شدم و حتماً از مطالب آن استفاده خواهم کرد از شما دعوت می کنم اگر دو ست داشتی به وبلاگ دانش آموزان پایه چهارم دبستان 22 بهمن قمصر هم سر بزنی بدو ن شک من به نظرات شما در راستای غنی سازی این وبلاگ نیازمندم راستی من شما رو لینک می کنم شما هم اگر دوست داشتی مرا لینک کن این هم آدرسم :
http://ganj4-22bahmanghamsar.loxblog.com
سلام -من شما را لینک کردم لطفا شما هم من را لینک کنید ممنون