سرآغاز
مجموعهای که پیش رو دارید، از سلسله کتابهای ((هدایت دانشآموزان به سوی موفقیت)) انتخاب شده است. در این کتاب، محتوای تغییریافتهی آن را با عنوان ((نوآوری در یادگیری با تکالیف درسی خلاق)) برای خوانندگان ایرانی ارائه کردهایم، از سوی واحد آموزش ((ادارهی تحقیقات آموزشی و توسعهی ایالات متحدهی آمریکا)) است.
پیش گفتار
تکالیف درسی بسیار متنوع هستند و میتوان آنها را به گونهای متفاوت برای دانشآموزان طرح کرد. برخی از معلمان، تکالیف درسی را به گونهای طرح میکنند که یادگیری فراگیرندگان را با لذت توأم میسازد. ولی بعضی دیگر، تکالیف درسی را نوعی فعالیت عادی میپندارند که با انجام آنها، دانشآموزان روی مسائل مهم و نکات اصلی درس، تمرین و تمرکز بیشتری میکنند و هدف از این کار آن است که در آن درس، تسلط بهتری پیدا کنند. متأسفانه انواع اغلب تکالیف درسی که از کوچکترین خلاقیتی بیبهرهاند، فقط((مشغلهای)) هستند که معلمان برای دانشآموزان خود میتراشند و هدف آموزشی خاصی در آنها نهفته نشده است.
دانشآموزان با انجام این تکالیف دلسرد میشوند و لذت و ارزش یادگیری را احساس نمیکنند. حتی به این نتیجه میرسند که معلمانشان نیز به آنها اهمیت نمیدهند و آنطور که باید، درکشان نمیکنند. همین امر، موجب وارد شدن لطمه به مراحل تعلیم و تربیتی آنان میشود. بنابر دلایلی، از دیرباز از تکالیف درسی بهعنوان نقطهای اتکایی در آموزشوپرورش کشورهای جهان از جمله آمریکا نام برده شده است.
یکی از آن دلایل این است که با انجام تکالیف درسی، زمان یادگیری افزایش مییابد و کودکانی که وقت بیشتری را به انجام تکالیف اختصاص میدهند، بهطور متوسط درمدرسه نیز شاگردان بهتری هستند. کارول5، از روانشناسان پیرو بلوم9، در بحث یادگیری کامل، استعداد را چنین تعریف میکند: ((استعداد، مدت زمانی است که برای یادگیری کامل موضوعی لازم است.)) وی استعداد را با طول زمان متناسب میداند و میگوید، اگر بتوانیم شرایطی فراهم آوریم که زمان آموزش برای افرادی که ظاهرا" کماستعداد هستند و در واقع زمان بیشتری را برای یادگیری میطلبند، افزایش یابد، حتی امکان اینکه آنان هم به یادگیری کامل دست یابند، وجود خواهد داشت.
عدهای معتقدند، برای رساندن دانشآموزان به مرز یادگیری کامل، میتوان از تکالیف درسی نیز استفاده کرد. ولی با متفاوت بودن دانشآموزان از لحاظ ویژگیهای فردی که نمیتوان برای همهی آنها تکلیف یکسان و همگنی را ارائه کرد و نیز سایر مشکلات، چه باید کرد؟ معلمان چگونه میتوانند بر مشکلات ناشی از تکالیف درسی و اضطرابی که از طریق انجام تکالیف به شاگردان منتقل میشود، غلبه کنند؟ نظراتی که در این کتاب ارائه میشوند، بر مبنای تحقیقات معتبر آموزشی داخلی و خارجی تدوین شدهاند و اطلاعات ارائه شده از بهترین و مجربترین معلمان نیز، به شکلی کارشناسی شده در کتاب درج شده است. در حین مطالعهی این کتاب، به برخی عقاید آشنای قدیمی نیز برخواهید خورد.
اما ممکن است به نکات و موارد خلاقانهی جدیدی نیز دست یابید که برای روش تدریس معلمان مناسب باشد و به کار شما پدران و مادران نیز بیاید. دانشآموزان، معلمان، والدین و معلمان خصوصی، همگی نقش حیاتی و مهمی را در مراحل انجام تکالیف درسی برعهده دارند. بیایید با پرمحتوا و غنیساختن و هرچه مفیدتر کردن تکالیف درسی برای دانشآموزان و ایجاد شرایط مناسب برای پرورش خلاقیت فراگیرندگان، در رشد بهینهی نسل آینده خود بکوشیم.
تکالیف درسی، دردسری بزرگ برای معلمان
معلمان، همواره از مشکل بودن تکالیف درسی در همهی ابعاد آن سخن گفتهاند. خانم نانسی پائولو، در متن اصلی ((با تکالیف درسی به دانشآموزان خود کمک کنید))، نمونههایی را از دیدگاههای چند معلم و چالشهای گروههای معلمی، ذکر کرده است. ما هم در حین مطالعات تطبیقی، به چنین مواردی برخوردیم. چند مورد از این نظرات را میآوریم:
* خانم الینور دیزنبوروک7، آموزگار کلاس ششم ابتدایی در درسهای اجتماعی و قرائت در ایالت ویرجینیا میگوید: ((مشق شب، از بزرگترین مشکلات و دردسرهایی است که بعد از دو دهه تدریس، هنوز با آن روبهرو هستم.))
* خانم مینو طاهری، آموزگار کلاس اول ابتدایی در یکی از مناطق شمالی تهران که کلاسهای پرجنبوجوشی دارد، در اینباره میگوید: ((چون کودکان باهم متفاوتاند و ویژگیهای فردی هر یک و استعداد و علاقهای که به یک درس و یا هنر خاص دارند، گوناگون است، سختترین زمان تدریس من هنگامی است که میخواهم برای این کودکان تکلیف تعیین کنم. به راستی من چگونه باید عمل کنم؟))
* برای بسیاری ازمعلمان، ارائهی تکلیف درسی، منشأ اضطراب و نگرانیهای فراوانی است. در سال 1998 در کلرادو آمریکا، در جلسهی بحث و گفتوگوی معلمان و کارگاههای آموزشی که به همین منظور تشکیل شده بود، شرکتکنندگان دربارهی این سخن گفتند که چهطور میتوان راهحلهایی پیدا کرد تا کیفیت تکالیف درسی را بهبود بخشید. آنان همچنین به دنبال راهی بودند تا با تکالیف درسی، علاوهبر کمک به دانشآموزان در یادگیری مطالب، چنان آن را سرگرم سازند که دیگر مجالی برای بازیهای رایانهای مخرب و فعالیتهای ناسالم دیگر باقی نماند.
* درنیمهی دوم سال 1378، در مناطق داخلی شهر تهران و برخی شهرستانها، دربارهی چگونگی ارائهی تکلیف خلاق نشستهایی ترتیب داده شد و تعدادی از معلمان دورههای ابتدایی و راهنمایی، نمونههایی از تکالیف درسی متنوع و خلاقانهی خود را که با تکالیف عادی و تکراری فرق داشتند، برای حاضران ارائه دادند. این تکالیف در پایانسال 1378، در جلساتی که ((جشنوارهی تکلیف)) نامیده شدند، به نمایش درآمدند. از آن زمان تاکنون، جامعهی آموزشی کشور ما منتظر انتشار این تجربیات مستندسازی شده است و بهطور قطع معلمان میتوانند با دراختیار داشتن این نمونهها، خود به طراحی تجربههایی جدیدتر در زمینهی تکالیف درسی خلاق اقدام کنند.
* در جلساتی که در دههی قبل در چند ایالت و شهر آمریکا برگزار میشدند، تکالیف درسی موضوعاصلی گفتوگوی معلمان بود. درجلسهی معلمان در تگزاس، شرکتکنندگان به مشکلاتی مانند حمایتنشدن ازطرف پدران و مادران در انجام تکالیفدرسی اشاره کردند. در تالار دبیرستانی در کالیفرنیا، دو معلم دربارهی اینکه چگونه میتوان دردانشآموزان انگیزه ایجادکرد و آنان را به انجام و تکمیل تکالیفدرسی تحریککرد، گفتوگو کردند. در نیویورک، در دفتر معلمان، یکی از آموزگاران نقل کرد که سگ دانشآموز کلاس چهارمیاش، تکلیف درسی ریاضی او را پاره_ پاره کرده و جویده است و این، مورد بسیار حادی بود. چرا که پیش از این، تنها در مورد پاره شدن تکالیفدرسی توسط برادران و خواهران کمسنوسالتر دانشآموزان در برخی موارد، توسط پدران و مادران عصبانی و خشمگین، گزارشهایی دریافت شده بود.
* دکتر غلامرضا حسیننژاد، استاد ایرانی و متخصص فناوری آموزشی که در آموزش بسیاری از معلمان در گوشه و کنار کشور نقش داشته است، مهمترین پرسش معلمان، بهویژه شاغلان دورههای ابتدایی و راهنمایی در چند سال گذشته را، ((تکلیف درسی)) میداند. او میگوید: ((در سالهای اخیر، کلاسی نیست که برخی از مباحث آن به گفتوگو دربارهی تکالیف درسی و چگونگی متنوع ساختن آنها منجر نشود. معلمان، به شکل گستردهای خواهان فراگیری روشهای جدید ارائهی تکالیف درسی خلاق هستند و خود نیز تجربههای خوبی در این زمینه دارند.))
* دکتر داوود خالقی، استاد تربیت معلم که سالهای گذشته هدایت دهها کارگاه آموزشی و جلسهی آموزشی معلمان را برعهده داشته، بر این باور است که تغییر در محتوای تکالیف درسی سنتی آغاز شده است و در صورتی که در ارائهی آموزشهای نوین به معلمان قصور نکنیم، به زودی شاهد تنوع در تکالیف درسی و گسترش خلاقیتهای معلمان در این زمینه خواهیم بود.
یکی از مشکلات تکالیف درسی که امروزه تقریبا" همهی معلمان با آن روبهرو هستند، طرح تکالیف پرمحتوا، غنی و مناسب و متنوع است. زمانی موفقیت دانشآموز بهطور رضایتبخش افزایش مییابد که معلمان به شکلی منظم تکلیف درسی طرح کنند و دانشآموزان نیز مسئولانه این تکالیف را انجام دهند. هرقدر تعداد دانشآموزانی که به کلاس بالاتر میروند، افزایش یابد، از نظر علمی نیز سود بیشتری نصیب جامعه خواهد شد. بهطور قطع نقش تکالیف درسی خوب در تربیت مناسب این دانشآموزان بهعنوان شهروندانی مسئولیتپذیر و فهیم، غیرقابل انکار است. تکالیف درسی خلاق، به بهبود عادتهای خوب و دقت دانشآموزان کمک میکند. همچنین در گسترش اعتماد به نفس فراگیرندگان و مسئولیتپذیری آنها نقش دارد و مهمتر اینکه عشق به آموختن را در آنان تقویت میکند.
کشف یک مفهوم علمی
((الگوی دریافت مفهوم)) یکی از الگوهایی است که در تدریس بهکار میرود و معلمان دورهی ابتدایی با آن کاملا" آشنا هستند. مراحل کار در این الگو بدین صورت است: معلم مفهومی را که میخواهد تدریس کند، در نظر میگیرد. این مفهوم میتواند یکی از مفاهیم ریاضی،علوم، جغرافی و....... باشد.
او مفهوم را در ذهن خود نگه میدارد و به بچهها میگوید: ((امروز یک بازی درپیش داریم. موضوعی در ذهن من است که شما باید به آن برسید. البته من شما را تا حدودی راهنمایی میکنم.)) شاید بازی بیست سؤالی در ذهن فراگیرندگان تداعی شود، اما الگوی دریافت مفهوم با این بازی تفاوتهای بسیاری دارد! معلم جدولی روی تخته میکشد که دوستون دارد: ستون بله و ستون خیر. بیشک هر مفهومی مثالها و نمونههایی دارد؛ مفهوم پستاندار: سگ، گربه، گاو و...یا مفهوم رسانا: میخ، سکه و... معلم با توجه به مفهومی که در ذهن دارد و بهمنظور کمک به دانشآموزانبرایدریافت آن، نمونهها و مثالهایی راکه مفهوم مورد نظرش را دارند، در ستون بله قرار میدهد
فرضیههایی در ذهن بچهها در راستای شناخت مفهوم شکل میگیرد. اما تنها ارائهی نمونههایی که ویژگی مورد نظر را دارند، کافی نیست. برای کمک بیشتر به دانشآموزان در تعیین قلمرو مفهوم، نمونههایی را نیز که فاقد ویژگی مورد نظر هستند، در ستون خیر قرار میدهد. این کار نه تنها در رسیدن به مفهوم به دانشآموزان کمک میکند، بلکه فرصتی برای مقایسه، تجزیه و تحلیل، استدلال و درک عمیق مطلب به دانشآموزان میدهد.
قصد ما در این الگو، انجام یک بازی سادهی بیست سؤالی نیست، بلکه باید در طول کار، تکتک دانشآموزان درگیر فرایند تفکر باشند. با ارائهی مثالهای دارای مفهوم و فاقد آن در ستونهای بله و خیر، فرضیههایی در ذهن برخی از دانشآموزان شکل میگیرند. دانشآموزی فریاد میزند، فهمیده که موضوع از چه قرار است. او را آرام میکنیم.
باید چهار پنجم کلاس با دنبال کردن تفکر خود به مفهوم برسند و بعد مفهوم مورد نظر در جمع بیان شود. او را آرام میکنیم و با یک مثال او را امتحان میکنیم. از او میپرسیم: ((اگر دقیقا"مطمئن هستی، بگو این نمونه (مثالی میزنیم) در ستون بله جای دارد یا درستون خیر؟)) ممکن است واقعا"به مفهوم مورد نظر رسیده باشد. از او میخواهیم ساکت بماند. بازی ادامه پیدا میکند. کمکم تعداد زیادی از دانشآموزان به مفهوم موردنظر پی میبرند و مفهوم کشف میشود.
غرور خاصی در بچهها شکل میگیرد؛ غروری ناشی از کشف یک مفهوم. گذشت زمان را در کلاس درک نکردهاند و یک ساعت گذشته است. اگراین مفهوم با روش سخنرانی ارائه میشد، زمان چهقدر دیر میگذشت! و چهقدر با بیحوصلگی همراه بود! درطول این جریان در ذهن تکتک افراد چه گذشته است؟ پرداختن بهاین موضوع نیز یکی از گامهای مهم در این الگوست.
پس از اینکه مفهوم مورد نظر از سوی اکثر افراد دریافت و در جمع بیانشد، از دانشآموزانمیخواهیم تفکراتی را که در طول کار داشتهاند، شرح دهند. آنها از فرضیههایی که در طول تدریس ساختهاند میگویند، از زمانهایی که فرضیهی خود را محکم میپنداشتند و گویی به مفهوم رسیدهاند و بعدناگهان با ارائهی یکمثال در ستون بله و یا خیر از سوی معلم، فرضیهی خود را از دسترفته دیدهاند و باز فرضیهای دیگر.
آنها همچنیناز علل ساختن و خرابشدن فرضیههایشان میگویند و بهطور کامل راهبردهای تفکر خود را تحلیل میکنند. بدینصورت تدریس با این الگو به پایان میرسد. ما دانشجویان درس ((روش تدریس علوم تجربی))، در اواخر ترم تحصیلی، بهمنظور محک تواناییهایمان در کاربرد و استفادهی عملی از آموختهها، به ارائهیکنفرانس و اجرای آزمایشی تدریس در کلاس درس دست زدیم. ابتدا کل کلاس را به گروههای سه نفری تقسیم کردیم.
بعد از گروهبندی با مشورت و کمکاستاد، موضوع آشنایی با استانهایی کهبا مرکزشان همنام هستند را انتخاب کردیم. بعد از آن نوبت این بود که شیوهی مناسبی برای ارائه و آموزش این درس انتخابکنیم؛ شیوهای که دانشآموز را بهفعالیت، چالش و تفکر وادارد و در نهایت، یادگیری حاصل شود. ما شیوهی الگوی دریافت مفهوم را شیوهی مناسبی دیدیم و تصمیم گرفتیم بر مبنای این الگو به تدریس این درس بپردازیم. در شروع کار براساس اولین گام از الگو که عرضهی مطلب و شناسایی مفهوم است، باید اطلاعات، امکانات و تجهیزات لازم برای تدریس را تدارک میدیدیم. به این منظور، فهرستی از اطلاعات و وسایلی را که باید فراهم میآوردیم، تهیه کردیم و با توجه به آن، میان اعضای گروه تقسیم کار کردیم.
کوشیدیم استانهایی را انتخاب کنیم که تا حد امکان سبب شوند، دانشآموزان برای یافتن مفهوم مورد نظر به چالش کشیده شوند و با توجه به اطلاعات ارائه شده، به حدس زدن و فرضیهسازی بپردازند و در نهایت هم بتوانند مفهوم موردنظر (استانهایی که با مرکزشان همنام هستند) را شناسایی کنند. اطلاعات هر استان را با جستوجو در اینترنت فراهم کردیم. به منظور جذابیت بیشتر و گریز از شیوهی یکنواخت و خستهکنندهی سخنرانی صرف و عمق بخشیدن به یادگیری، موقعیت جغرافیایی هر استان را با نقشهای که استان موردنظر را به صورت برجسته و رنگی نشان میداد، نمایش دادیم.
لباس محلی، آثارباستانی و اماکن دیدنی، صنایعدستی و سوغات هر استان را نیزبا عکس و تصویر به نمایش در آوردیم. به منظور آشنا کردن دانشآموزان با زبان، گویش یا لهجهی مردم هر استان و نیز جذابتر کردن تدریس، تصمیمگرفتیم که در میان دوستانمان، از آنهایی که اهل استانهای مورد نظر هستند، بخواهیم جملهای را به زبان و لهجهی خود بگویند. گفتهها را ضبط کنیم و هنگام ارائهی اطلاعات هر استان، برایدانشآموزان پخش کنیم. البته اینکار با توجهبه امکانات محدود ما، بسیار سخت و مشکلآفرین بود.
اگر این مفهوم (مفاهیم علمی) با روش سخنرانی ارائه میشد، زمان چهقدر دیر میگذشت و چهقدر با بیحوصلگی همراه بود!
صدای بچهها را با گوشی همراه ضبط میکردیم. بماند که چهقدر از پلههای خوابگاههای متفاوتبالا و پایین رفتیم تا توانستیم افرادی را که زبان یا لهجهی موردنظرمان راداشتند، پیداکنیم؛ تازه اگر لطف میکردند و اجازه میدادند که صدایشان را ضبط کنیم. بعداز همهی اینها متوجه شدیم که صداها توی گوشیهایهمراه با فرمت ((ای.ام.آر)) ضبط میشوند و برای انتقالبهپاورپوینت، بایدبهفرمت ((ام.پی.تری)) تبدیل شوندکه با توجه بهکمبود امکانات، اینکار برای ما بسیار مشکلآفرین شد. به هرحال با تلاشهای زیادی موفق بهپخش صدا روی پاورپوینت شدیم. باید اضافهکنم، یکیدیگر از مشکلات این کار نسخهی متفاوت پاورپوینتروی سیستمهای متفاوت بود که در کارما اشکال ایجادمیکرد. بعد از جمعآوری تمام اطلاعات لازم برای تدریس، به کمک استاددر مورد نحوهی چیدمان و ترتیب ارائهی اطلاعات به دانشآموزان، تصمیم گرفتیم تمامی اطلاعات گردآوری شده را با استفاده از پاورپوینت طبقهبندی کنیم و اطلاعات هر استان را در یکاسلاید بگنجانیم.
با توجه به دومین گام از الگوی دریافت مفهوم که آزمون دستیابی به مفهوم است، در این مرحله مییابد بعد از ارائهی اطلاعات مربوط به اولین استان، به دانشآموزان بگوییم که این استان با مفهوم موردنظر ما منطبق است یا خیر و با ارائهی اطلاعات استانهای دیگر و با پاسخ بله و خیر به دانشآموزان، به آنها فرصت دهیم تا حدس بزنند، فرضیه بسازند و مثالهایی را ارائه دهند و بالاخره به مفهوم موردنظر دست یابند.
قابل ذکر است که دانشآموزان کلاس را قبل از شروع تدریس با استفاده از تکههایی از عکسهایی که مربوط به استانهای موردنظر بودند و در اختیارشان قرار دادیم، گروهبندی کردیم. برای آسان شدن و جذابیت کار، کارتهایی را که نام استانها روی آنها درج شده بود تدارک دیدیم و روی تخته یا دیوار در جدولی که به دو بخش بله و خیر تقسیم شده بود، چسباندیم. در آخر برای عمق بخشیدن به یادگیری و در راستای گام سوم از الگویدریافت مفهوم، ازدانشآموزان خواستیم دربارهی تفکرات خود شرح و توضیح دهند و مثالها و فرضیههایشان را به بحث و گفتوگو بگذارند.