گاهی میان دو پدیده یا دو مفهوم در ذهن ما، چنان پیوندی برقرار میشود که با ورود یکی از آنها در فضای ذهن، دیگری نیز بلافاصله حضور مییابد . دستگاه ذهنی ما از برخورد با یکی به دیگری منتقل میشود و از تصور یکی، دیگری را نیز تصور میکند . این عملکرد ذهن را «تداعی معانی» نامیدهاند . مثلا اگر دو دولت نماد و معنا در آیینه فرهنگ
گاهی میان دو پدیده یا دو مفهوم در ذهن ما، چنان پیوندی برقرار میشود که با ورود یکی از آنها در فضای ذهن، دیگری نیز بلافاصله حضور مییابد . دستگاه ذهنی ما از برخورد با یکی به دیگری منتقل میشود و از تصور یکی، دیگری را نیز تصور میکند . این عملکرد ذهن را «تداعی معانی» نامیدهاند . مثلا اگر دو دولت صمیمی را چند بار با هم ببینیم، با یادآوری یکی از آنها دیگری نیز به یاد میآید .
انسان از این ویژگی مهم ذهن خود استفاده کرده و با قراردادهای خاص یا عام، از نشانههای سادهای برای احضار معانی به ذهن بهره گرفته است . این نشانههای قراردادی، نماد، سمبل، شعار و مظهر نام دارند . تمام واژهها، نشانههای قراردادی معانی خود هستند . پرچم نماد یک کشور و ملیت است، آرم نشان یک مؤسسه یا نهاد، حلقه نامزدی نشان همسری، دستبر سینه نماد احترام، بوسیدن نماد محبت، القاب و عناوین نشاندهنده رتبه علمی و میزان تحصیلات اذان، پیام اسلام، صلیب نشان مسیحیت، چفیه و پلاک نماد جبهه و ایثار و فداکاری و جانبازی، سوزاندن پرچم آمریکا نماد تحقیر فرهنگ استکبار، چادر مشکی سمبل عفت و متانت زن مسلمان، گنبد و گلدسته نشانه مسجد، نوع آرایش سر و صورت نشان اعتقاد به یک ایده و فرهنگ و گروه [اجتماعی] زنگ مدرسه نشان شروع ساعت کلاس چراغ سبز نشان دهنده حق عبور، ویرگول نشان مکث کوتاه، علائم روی دوش نظامیان معرف درجه و موقعیت آنها، و هلال قرمز نماد امداد رسانی . دستهای از نمادها، نمایانگر یک ایده و فرهنگ و اندیشه هستند و استفاده از آنها دلبستگی انسان را به آن مکتب یا روش بیان میکند . به راستی در روزگار ما رنگها، خطها، طرحها، آرمها، فعلها، صداها و ... خلاصه نمادها روزانه چه میزان پیام را بدون ادعا رد و بدل میکنند و چه مقدار بر ذهن و دل ما اثر میگذارند؟ پیوند میان این «نشان» و آن «صاحب نشان» در ذهن چنان استوار و محکم است که گویی وجود این با وجود آن در هم آمیخته و این نماد وجود دیگری از آن معنی شده است . نماد چنان در معنی ذوب میشود که میتوان به جای احضار معنی از نماد آن استفاده کرد و به این ترتیب روابط اجتماعی را تسهیل بخشید . انسانها برای برقراری روابط و انتقال معانی به اذهان یکدیگر از این پس مجبور نیستند به خود شیء اشاره کنند بلکه با استفاده از یک لفظ، خط، طرح، رنگ، تصویر، صدا و خلاصه با یک «نماد» این رابطه را به سهولتبرقرار مینمایند .
«نماد» آینه تمام نمای معنا است . ما آنگاه که برای خرید آینه اقدام میکنیم به ویژگیهای آینه و آینه بودن توجه میکنیم، اما وقتی که در آینه نظر میکنیم، آینه را نمیبینیم خود را میبینیم . «نماد» هم این گونه است . وقتی برای وضع یک نماد اقدام میشود، به ویژگیهای فردی او توجه میشود . اما پس از آن، نماد وجود دیگری از معنی است و بدون ارائه ویژگیهای خود، یکبار معنی را نشان میدهد . این ارتباط شدید میان نماد و معنی هنگامی در ذهن ایجاد میشود که شخص،
1 . از وضع نماد برای معنی آگاهی داشته باشد.
2 . مکرر این پیوند را مشاهده کرده باشد .
هر چه این مشاهده بیشتر باشد، ارتباط میان نماد و معنی شدیدتر میشود; به حدی که گویا نماد، معنا و معنا، نماد است . آنگاه اگر آدمی نماد را تصور کند، معنا را دیده است و اگر معنا را تصور کند آن را با نمادش درک میکند . شاهد این ارتباط شدید انتقال زشتی و زیبایی، قداست و کراهت، عظمت و حقارت و سایر ویژگیهای معنی به نماد است . خاک تیره کربلا و سنگهای سخت قبرستان بقیع زیبا و مقدس و ارزشمند و دوست داشتنی هستند; زیرا نشان از محبوب دارد . لفظی که برای معانی رکیک یا لباس زیر وضع شده - هر چند به خودی خود روان و نمکین باشد - زشت و سنگین و نفرتانگیز به نظر میرسد و بر زبان جاری نمیشود; زیرا نماد یک امر قبیح است . پرچم آمریکا در نظر مردم دنیا تداعی کننده ظلم و تیرگی و وحشت است; زیرا نماد قرنها استکبار و تباهی است .
فواید و تاثیرات نماد
1 . چنان که پیش از این گفتیم، نمادها با تبادل سریع پیام، روابط اجتماعی انسان را آسان میکند . رنگ نارنجی اتومبیل، راننده تاکسی را از تلاش برای اعلام شغل بینیاز میکند; همانگونه که عصای سفید موقعیت جسمانی فرد نابینا را به راحتی برای دیگران روشن مینماید .
2 . علاوه بر این، نمادها بر ذهن و حال انسان - هر چند در میان جمع نباشد و قصد ارتباط با دیگران را نداشته باشد - اثر میگذارند . نماد با یادآوری معنا و احضار آن در ذهن، «توجه» ما را جهت میدهد و غفلت را میزداید . این «توجه» در شکلدهی اراده ما بسیار مؤثر است . (1) شرکتهای بزرگ که برای تبلیغ فراوردههای خود، مبالغ هنگفتی هزینه میکنند با جلب توجه و تداعی معانی مکرر، در ناخودآگاه وجود ما باورهای جدید ایجاد میکنند و اراده ما را برای خرید آن کالاها تحت فشار قرار میدهند .
3 . فایده دیگر نماد این است که باطن و شخصیت فرد را مینمایاند . پیراهن مشکی شیعیان در ایام محرم و مجالس سوگواری عشق و علاقه آنها را به امام حسین (ع) و اعتقاد آنها را به فرهنگ عاشورا بیان میکند . شیخ فضل الله نوری با امتناع از نصب پرچم بیگانه بر آستانه منزل، ایمان و باور خود را نمایانده است .
با توجه به اصل تاثیر باطن بر ظاهر، از ظواهر افراد تا اندازهای به حقیقت وجود آنها دست مییابیم . اگر در یک کشور غیر مسلمان، کسی تصویر امام خمینی (ره) را در منزل یا محل کار خود نصب کرده باشد، چقدر با او احساس خویشاوندی میکنیم؟ این تصویر، گویاتر از هزار کلمه، دلبستگی او را به ارزشها و آرمانهای امام بیان میکند . حجاب دختران دانشجوی اروپایی که با خالفتشدید دولتمردان روبرو شد، همین نقش را ایفاد کرده است .
«لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست ... .» (2) بر این اساس، تغییری که در تیپ ظاهری مردمان رخ میدهد، نشان از طوفانی درونی دارد که بر زوایای افکار و امیال آنان اثر گذاشته است .
4 . نماد علاوه بر اینکه معنای خود را مینمایاند، درجه حضور و حیات آن معنی را در جامعه بیان میکند . التزام مسلمانان به احکام شرعی، اعلام حضور اسلام و حیات آن در جامعه است . صلیب و صدای ناقوس کلیسا ابراز موجودیت فکر مسیحی است . مظاهر جبهه و جنگ نشاندهنده آن است که اجتماع اسلامی پس از پایان جنگ نیز شهادت و جانبازی در راه خدا را ارزشمند میداند . گردهمایی سالیانه حج، تظاهر به قدرت عظیم امت اسلامی و اتحاد آنها گرد محور بندگی است و نشانه بقای اسلام .
امام صادق (ع) میفرماید: لا یزال الدین قائما ما دامت الکعبه (3)
«تا کعبه باقی است، دین پایدار است .»
(بقای یک نماد بقای فرهنگ و ادامه حیات آن)
5 . نماد، توسعه دهنده فکر و ایده و فرهنگ در اجتماع خصوصا برای نسلهای آینده است . مثلا نماز یک مسلمان یادآور فرهنگ اسلامی و تبلیغ غیر مستقیم اندیشه توحیدی است .
پس ما با استفاده از «نماد» چه بخواهیم و چه نخواهیم:
1 . پیامی را انتقال میدهیم و توجه فراوانی جلب میکنیم
2 . اثری میپذیریم
3 . باطن خود را مینمایانیم
4 . حضور و حیات اندیشهای را پاس داشته، موجودیت آن را اعلام میکنیم
5 . فکری را ترویج و فرهنگی را تبلیغ میکنیم .
اندیشمندان و مصلحان بزرگ در طول تاریخ از نقش کار آمد نماد در برنامههای اصلاحی و تربیتی خویش بهره فراوان جستهاند .
در میان برنامههای عبادی اسلام نیز نماز و حج صورت نمادین آشکاری دارد . رکوع نماد تعظیم، سجده نشانی از نهایت کرنش و خاکساری، قنوت نماد تذلل و در خواست عاجزانه، قربانی جلوه دستبر داشتن از همه دلبستگیها، رمیجمرات طرد همه وسوسهها ... و لباس احرام، طواف کعبه، قبله، وضو، سعی صفا و مروه هر کدام یک نشانه و یک شعار (4) است .
شیاطین و منکران نیز برای پیشبرد اهداف پلید خویش این اهرم توانا را فراموش نکردهاند . آنها برای انتشار فرهنگ و اندیشه خود دو تلاش موازی انجام میدهند:
1 . نمادهای خود را در سراسر جهان توزیع میکنند . زبان، خط، لباس، آرایش ظاهری، معماری، رفتارهای اجتماعی، خوراکیها و نوشیدنیها و همه مظاهر فرهنگ خود را بینالمللی مینمایند و با این نشانهها در صددند تا فرهنگ و باور و سلیقه خود را برتر اعلام کنند و حضور دائم خود را به رخ جهانیان بکشند .
2 . نمادهای فرهنگ اصیل ما را تضعیف یا تحریف میکنند . تلاش برای از بین بردن نمادهای دین و ارزشهای انسانی و یا قطع ارتباط آن نمادها با محتوایشان از مهمترین برنامههای بیگانگان است . برای آنکه جهاد و شهادت از خاطرهها محو گردد، باید نام و تصویر شهدا و بنا یا مجلس یادبود آنها را که تداعی کننده عزت و شرف و فداکاری است از میان برداشت . شهید نماد پرادختن همه داراییها و سرمایهها در راه خداست . شهید نماد معامله جان با رضای اوست . شهید و آنچه متعلق به فرهنگ شهادت است، باید از جامعه زدوده شود تا روحیه شهادتطلبی و جانبازی در راه خدا بر اثر طول زمان دستخوش فراموشی گردد . چفیه که حامل قداست این فرهنگ است، باید بر سر دختران بدحجاب بازاری دیده شود تا معنای تازهای جایگزین مفاد آن گردد و ارزش و قداست آن لوث شود . نام شیرین امامان معصوم که نماد عشق و علاقه نسلهای ما به انسانهای کامل و فضیلتهای مجسم است، به جرم عربی بودن! تحقیر میشود و نام پادشاهان خونریز تاریخ به بهانه احیای زبان فارسی، شیوع پیدا میکند . پرچم آمریکا و انگلیس که منفورترین دولتهای جهان هستند، برچسب ماشینها میشود . عکس سگ و خوک و خوانندگان و هنرپیشگان غربی بر روی پیراهن جوانان ما تبلیغ میشود . در مقابل، پوشیدن چادر مشکی یا به دست کردن انگشتر عقیق مورد تمسخر قرار میگیرد . انباشتهای از مو که ما را مشابه گروههای بی هویت غربی میگرداند، حرام نیست، ولی اندکی ریش که نشان تشبه ما به شهدا و پاکان و نماد مورد توصیه دین برای مردان مسلمان است، براساس قواعد بهداشتی، زیانبخش تلقی میگردد!
چند درصد سود بیشتر، اتومبیل پر از اسکناس، کلید زرین یک واحد مسکونی سکههای طلا که مانند باران بر سر یک برنده خوششانس! فرو میبارد و مظاهر فراوانی از این دست، همراه با آهنگی که ذهن را رها نمیکند، در کار تبلیغ مستمر ارزشهای مادی و ایجاد التهاب و عطش برای از دست ندادن یک فرصت استثنایی! علاقهها و حساسیتهای مردم را دستکاری میکنند . نشان شرکتهای بزرگ صنعتی در ابعاد چشمگیر دور تا دور ما را گرفته و دائم، ذهن و دل ما را به اسباب رفاه این دنیا فرا میخواند .
کودکان ما نیز هر روز در معرض داستانها و فیلمهایی که آداب زندگی غرب را میآموزانند و لطیفهها و بازیهایی که نمادهای فرهنگ بومی را تحقیر میکند، قرار میگیرند . از باب نمونه به بازی کامپیوتری «شاهزاده ایرانی - Princeof Persia اشاره میکنیم که محل وقوع درگیری، در کاخ چند طبقه مجللی استبا نمای خارجی مسجد، دارای گنبد و گلدسته و مقرنس کاری اسلامی در داخل، متعلق به کسی به نام جعفر که لباس بلند شرقی بر تن و عمامه بر سر دارد . او در طبقه نهایی این کاخ دخترکی را محبوس کرده و تدابیر امنیتی شدیدی از جمله نگهبانانی با همان هیات و لباس برای محافظت در نظر گرفته است . بازیگر باید با تمام این مظاهر شیعی، اسلامی یا شرقی مبارزه کند تا بتواند آن زیبایی در بند را دریابد .
ما و شعائر
با توجه به اهمیت نماد و توانایی فراوان آن در انتقال فرهنگ، تلاش برای 1 . اظهار و ابراز شعایر، 2 . بزرگداشت آنها 3 . محافظت از آنها 4 . ایجاد و ابداع نمادهای نوین یا تکمیل نمادهای موجود، یک ضرورت است . «محافظت از نماد» نیز، هم به معنی باقی نگاه داشتن ظاهر نماد و حضور مستمر آن در صحنه اجتماعی است و هم به معنی جلوگیری از تحریف آن و حفظ رابطه نماد با معنی .
و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب (5)
«بزرگ داشتشعائر الهی نشانه تقوای قلب است .»
یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعائر الله (6)
«ای اهل ایمان، حرمتشعائر الهی را نگاه دارید .»
امام سجاد (ع) که مجسمه مهابت و وقار است (7) ، از نماد گریه و اشک برای ابقای حرکت کربلا بهره گرفته است . اساسا مراسم سوگواری امام حسین (ع) موجب انتقال فرهنگ عاشورا به نسلهای پیوسته تاریخ است . تشییع پیکر شهدا که پس از سالها در مناطق جنگی کشف میشدند و نیز تدفین آنها در میان جامعه، نه خارج از شهر و دور از چشمها، عطر فرهنگ شهادتطلبی را در کشور ما زنده و پایدار کرده است . نامگذاری سالها و روزها و ماهها که موجب تذکر مجدد ارزشها میشود، بهانه کردن زمان و خلق نماد است . حضور رهبر انقلاب در مراسم تشییع پیکر شهدا و بوسیدن تابوت شهید، ارج نهادن به مقام شهید و تعظیم شعائر است .
بسیاری از شخصیتها، تبدیل به نماد «فضائلی» شدهاند که در طول حیات خود با مجاهدت به دست آوردهاند . تجلیل از آنها، بزرگداشت آن مجاهدت و احیای آن فضایل است ... .
از طرف دیگر وظیفه موضعگیری در مقابل سنتهای باطل و اندیشههای نادرست مقتضی از بین بردن، تحقیر یا تحریف نشانههای آن است . توصیه به از بین بردن هیاکل عبادت مثل بت و صلیب، اقدام حضرت موسی (ع) در به آتش کشیدن گوساله سامری و به دریا ریختن خاکستر آن (8) و سوزاندن مسجد ضرار توسط پیامبر اکرم (ص)، نمونههایی از این موارد است .
کمترین موضعی که درباره این قبیل شعائر میتوان به کار گرفت، عدم استفاده و ترک آن است که به مرور زمان منجر به مرگ آن خواهد شد . «الباطل یموت بترک ذکره» .
استفاده از نمادهایی که متعلق به فرهنگ باطل است، تبلیغ و تقویت آن فرهنگ و اعلام حیات و حضور آن در جامعه است . ما با این نمادها عضویتخود را در آن اندیشه و وفاداری خود را نسبتبه آن اعلام میکنیم و سیاهی لشکر آن محسوب میشویم .
من تشبه بقوم فهو منهم . (نهج البلاغه، حکمت 207، نحوه)
«هرکس به گروهی شبیه گردد، از آنها است .»
بهره گرفتن از یک نماد «پذیرش» آن و «ابراز مهر» به اوست و این نتیجه تولی است: و من یتولهم منک فانه منهم; (9) «هرکس از شما که تحت ولایت آنها رود، از آنها است .»
پیامبر اکرم به امتخود سفارش میفرمودند:
ولا تشبهوا بالیهود (10)
«ظاهر خود را به مانند قوم یهود مگردانید .»
به این ترتیب برما است که رابطه میان نمادهای دین و معانی آن را اگر گسسته شده برقرار کنیم و اگر متزلزل گشته، محکم گردانیم و باید بدانیم که دینداران بی تعهد، بیش از دشمنان متعهد، میتوانند در تغییر و تحریف نمادهای دین تاثیر داشته باشند .
در شرایطی که گنبد و گلدسته مساجد، لابلای برجهای سر به فلک کشیده گم میشوند و هر آنچه انسان را به یاد خدا و معنویت و ابدیت میاندازد، کمفروغ میشود و اطراف ما را مظاهر لذایذ مادی و دنیاطلبی فرا میگیرد و ابزارهای لهو و لعب و سرگرمیهای غفلتزا فراوان میشود، بهترین خدمت، تذکر حقیقت و تداعی ارزشها و فضیلتها است; احیای نمادها و بلندکردن صداهایی که در میان این همه هیاهوی خاموش، دعوت انبیا را تداعی کند و پژواک پیام صالحان باشد .
اگر ما از سر ضعف یا جهل مظاهر فرهنگ و اصالتخود را پنهان کنیم، نسل آینده ما که در معرض هزاران پیام پنهان و آشکار قرار دارد، از دینداری خجالتخواهد کشید و از عمل به وظایف شرعی احساس حقارت خواهد کرد و آنگاه نماز خواندن، صدقه دادن، بسم الله گفتن، امر به معروف، نهی از منکر، اذان، سلام، چادر مشکی، عزاداری و ... پدیدهای شبیه کالای قاچاق و به تدریج دستخوش فراموشی خواهد شد .
نمادها و نشانه ها/مولف آلفرد هوهنه گر؛مترجم علی صلح جو/تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/1376/ 282 صفحه مصور
رویارویی با نمادها و نشانه ها، شناخت آن ها و ابداع اشکال جدیدی از آن ها در جهان امروز، یکی از مهم ترین و جالب توجه ترین راه های درک و آشنایی
با زبان تصویری و نوشتاری و نحوه ی تفکر جوامع گوناگون پیرامون جهان خارج از ذهن و در ارتباط با دنیای ذهنی و کالبد انسانی و جانوری و طبیعت، چه در برهه ی زمان حال و چه در زمان و دوره های تاریخی پیش از ماست. حال آن که مطالعه و سخن راندن درباره ی نمادها و نشانه ها زمانی جالب تر و حائز اهمیت تر می شود که بدانیم می توان از این طریق پلی زد میان گذشته های بسیار دور و زمان و مکان حاضر. جایی که می فهمیم پیشرفت و تکامل در نشانه ها را از ساده ترین و بنیانی ترین شکل ها برگرفته ایم و شاهد بودن وفور نمادها در زندگی روزمره امان را از علائمی که در گذشته برای بیان ساده ترین مقصودها از منظر نگاه ما در زمان حال و پرمعناترین و پیچیده ترین افکار برای گذشتگان، وام گرفته ایم.
زبان های نوشتاری و بسیاری از نمودهای بیرونی تجسمات ذهن انسان، چون معماری، ابزار سازی، نقاشی و... برگرفته از سه شکل هندسی است که اساس دیگر شکل ها و نمادهاست: دایره، مربع و مثلث. آلفرد هوهنه گر در کتاب «نمادها و نشانه ها» به بررسی این سه شکل هندسی و تاثیر ژرف و جالب توجه آن ها در اشکال گوناگون بیان، از ابتدای پیدایش زبان تصویری، اندیشه نگاره ها و ابداع حروف الفبا در شرق و انتقال آن به غرب و یونان و امتداد آن ها در اشکال و نشانه ها و نمادهای امروزی می پردازد.
دایره نمادی است از «یکپاچگی» و نبود تمایز و تفکیک. نمادی از زمان: پی در پی و تکرار شونده و پویا. آن جا که در متون کهن گفته می شود: «خداوند هم چون دایره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ کجاست.» نمادی از ابدیت.
مربع احساسی است از «سکون» و «منزل». که الهام بخش بسیاری از معماران و هنرمندان برای ابداع بوده است. مربع شکلی است مربط به «مکان». و جایی که گفته می شود:«واقعیت تنها به کمک مربع قابل بیان است.»
مثلث با وجهه های گوناگون خود الهام بخشی است برای سه گانه ها: «عقل، قدرت، زیبایی». «تولد، رشد، مرگ.» و نظامی است با پیچیدگی های نمادین و قابل فهم در کنار دیگر اشکال هندسی. در تقاطع زمان و مکان در دایره و مربع.
برقراری ارتباط میان انسان ها و محیط پیرامون آن ها، دلیلی است برای معناسازی و گسترش دادن خطوط و شکل ها در قالب نماد، واژه و تصویر. اما نماد ها جنبه ای وسیع تر از ذهن انسانی و پیچیدگی هایش را بیان می کند. به گفته ی کارل گوستاویونگ سوئیسی، موسس مکتب روان شناسی تحلیلی، نماد نوعی نا خودآگاه است... . نماد می تواند به فهم ما برای بسیاری چیزهای دور و دست نیافتنی کمک کند. « هنگامی که ذهن به پویش نماد می پردازد با اندیشه هایی برخورد پیدا می کند که در ماوراء قابلیت های منطقی – عقلانی آن قرار دارند. اندکی تامل و در خود فرو رفتن ما را به این نتیجه می رساند که بشر قادر به دریافت و درک کامل هیچ چیز نیست. او می تواند ببیند، بشنود، لمس کند و بچشد. اما قابلیت های دیداری و شنیداری و تمام آگاهی هایی که از طریق قوای لامسه و چشایی می توانند برای او حاصل شوند وابسته به تعداد و کیفیت قوای احساسی اوست... ما تر جیح می دهیم که فاصله های بعید زمانی و مکانی را، علاوه بر به کار گیری زبان گفتاری، از طریق زبان نوشتاری در تمام ابعاد آن برطرف سازیم...»(ص:13)
آلفرد هوهنه گر، با توجه به اسطوره ها، تاریخ نوشتار و فرهنگ های گوناگون انسانی، درباره ی نمادهای تصویری، مفهومی و نمادهای مبتنی بر حروف، کتابی را به تالیف رسانده است که به جمع آوری اطلاعاتی در خور توجه درباره ی شکل ها، نمادها و زبان های اروپایی انجامیده است. وی پس از توضیح درباره ی اشکال هندسی نام برده به بررسی حروف الفبای اروپایی و چگونگی ترکیب آن ها از شکل های هندسی و تعریف هر کدام با توجه به فرهنگ ها و زبان های گوناگون می پردازد. چرا که حروف الفبا در درجه ی اول یک شکل هستند. صفحات کتاب بسیاری از این نمادها و نشانه ها را به تصویر کشیده است که می تواند برای فهم بیشتر، راهنما باشند. این تصاویر که به نسبت جملات نوشته شده حجم بیشتری از کتاب را فرا گرفته اند، مخاطب را با این اشکال، که برخی از آن ها شناخته شده به نظر می رسند، آشنا می سازد. کتاب مورد نظر نگاهی جامع و مقدماتی در زمینه نشانه شناسی و نمادشناسی است که با توجه به حاصل دقت و کار نویسنده در این زمینه و به ثمر رساندن آن، برای فهم بسیاری از اشکال که ما همواره در زندگی با آن ها سرو کار داریم و اغلب از ساختار، معناها و چگونگی تشکیل اشان در طی زمان نا آگاهیم، به کار می آید و آگاهی ای ابتدایی به ما ارائه می دهد. از این رو خواندن و آشنایی با مطالب این کتاب که تنها وقت اندکی می طلبد می تواند برای یافتن نگاهی ابتدایی از نماد و نشانه مفید باشد.
در انتها قسمتی از کتاب را می خوانیم:
« در حدود 40000 سال قبل بشر اولیه که از طریق شکار روزگار می گذراند، به منظور انتقال افکار و امیال خویش به حک علائمی گرافیکی بر صخره ها پرداخت و بدین وسیله کوشید امیال و افکار خویش را از طریق تصویر بنمایاند. از این رهگذر، اندیشه که تا آن زمان صرفا از طریق صوت(زبان) یا حرکات(حالت دست ها) بیان می شد، این قابلیت را پیدا کرد که بتواند گردد و پایدار بماند.»