بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

تربیت از دیدگاه نهج البلاغه و بزرگان

چکیده

این مقاله به بیان روش‌ها و راهکارهای علمی و عملی تربیت بر اساس دیدگاه‌های امام علی(ع) در نهج البلاغه پرداخته و در ارائه راهکارها و شیوه‌ها به ابعاد عاطفی و درونی انسان‌ها توجه بسیاری شده است. پرداختن به این نوع نگرش‌ها در تمام شیوه‌ها از جمله الگوبرداری و پیشگیری، تذکر و یادآوری، محبت و مدارا، عبرت آموزی و بصیرت آفرینی و بالأخره عفو، تغافل و تشویق و تنبیه به منظور تربیت انسان، نیاز عاطفی و مقتضای فطرت انسان‌ها است، که از دیدگاه‌های گوناگون قابل بحث است.

کلید واژه‌ها: اخلاق، تربیت، الگوی تربیت، معیار عملی، اصلاح.

مقدمه

از تأمل در اهتمام دین اسلام به همه ابعاد وجودی انسان از جمله روح و جسم ، فطرت و عقل، توجه ویژه آن به بلوغ فکری و رشد انسان و تربیت و تزکیه او، و ارائه برنامه‌ای فراگیرتر از مکاتب بشری، به غنای واقعی آن می‌توان پی‌برد؛ چنان که خداوند تزکیه را جزء اهداف اصلی بعثت پیغمبر خود و انسان را موجودی توانا و مسئول می‌داند. تربیت باید مایه دینی بیابد تا ناقص و صوری و بی‌دوام نماند و بتواند خُلق و سیرت افراد و اعتماد و ایمان و باور آنها را اصلاح و تکمیل کند.[1]

کار عمده تربیت اسلامی این است که آدمی را به ماهیت وجودی و هدف خلقت خود آگاه سازد تا با تکیه بر عقل و مقتضای فطرتش بر اساس راه و روشی حرکت کند که برای او تبیین شده است. در روش الگویی که بیشتر صورت رفتاری مطرح است و غالباً بر اساس فطرت انسان تدوین یافته، نقش مؤثر الگویی رسول اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) برای خانواده‌‌ها به عنوان الگوهای مجسّم و علمای عامل بر مبنای همان ویژگی‌ها، درخور توجه است.

از آن جا که اسلام، دین آگاهی بخش و هدایت است و در تمام راه کارهایش پیشگیری را بر درمان مقدم می‌شمرد، روش کنترل و پیشگیری به ویژه در بعد تربیتی از دوران کودکی در اجتماع انسانی و خانواده را بسیار مهم دانسته، بر آن تأکید می‌ورزد. پس از آن، روش موعظه و تذکر به عنوان غذای روح و لازمه فطری بشر و سپس محبت و مدارا که به مثابه اکسیر جان انسان‌ها و با طبع بشر سازگار است و روش‌های عبرت آمیز، بصیرت آفرینی و تشویق و تنبیه (عفو و تغافل) مورد اهتمام قرار گرفته است

روش الگوبرداری

بررسی شیوه‌های تربیتی از منظر اسلامی اهمیت ویژه‌ای دارد. تربیت آن گاه به بار می‌نشیند که اصول تربیتی آن در قالب شیوه‌های درستی به اجرا در اید. یکی از آن روش‌ها، الگوبرداری برحسب نیاز فطری انسان و همانند سازی و الگوپذیری از همان زمان کودکی است، ولی هرم این الگو هر چه مناسب‌تر و کامل‌تر باشد، آدمی را در راه رسیدن به کمال مطلوب بیشتر یاری می‌رساند. از دیدگاه امام علی(ع) تأسّی به اسوه‌های حسنه، نقش مهمی در رشد و تعالی انسان‌ها ایفا می‌کند:

«و اقتدوا بهدی نبیکم أفضل الهدی و استنّوا بسنّتهِ فإنّها أهْدَی السنن[2] ؛ به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او باشید که هدایت کننده‌ترین سنّت‌هاست».

آن حضرت در جای دیگر، از تأسّی و اقتدای خویش به حضرت رسول اعظم(ص) سخن می‌گوید:

«و لقد کنت اتبعُهُُ اتباع الفصیل أثر أمّه یرفع لی فی کلّ یوم من أخلاقه علماً یأمرنی بالاقتداء بِهِ[3]؛ و من در پی او بودم، چنان که بچه شتر در پی مادر است. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای بر پا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت».

امیر علم و بیان مولا علی(ع) در سخنی دیگر نقش الگوپردازی و الگوپذیری از معصومان(ع) و لزوم پیروی از ایشان را در ابعاد والای تربیتی چنین بیان می‌فرمایند:

«به خاندان پیامبرتان بنگرید، بدان سو که می‌روند، بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند، بایستید و اگر برخاستند، برخیزید. بر ایشان پیشی مگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان پس نمانید که تباه گردید».[4]

اسلام چون به نقش مهم و سازنده الگوها و اسوه‌های حسنه در تربیت افراد، واقف بوده است، به افراد ممتاز که دارای موقعیت خاص اجتماعی هستند و می‌توانند برای سایرین الگو و سرمشق باشند، سفارش می‌کند که قبلاً سیره و رفتار خودشان را اصلاح کنند؛ زیرا نقش الگودهی در تربیت در زمان غیبت بر عهده آنان است. از این رو، آنان باید متخلّق به اخلاق معصومان(ع) باشند و با ارائه صحیح مسیر تربیتی، انسان‌ها را در پرورش روح و جان خود یاری رسانند و به مقابله با لغزش‌های فکری و علمی و ناهمسویی در قول و عمل خود برخیزند. مولا علی(ع) می‌فرماید:

«هر کس که خودش را در منصب پیشوایی و رهبری مردم قرار داد، لازم است قبل از تعلیم دیگران، نفس خودش را اصلاح کند و باید تأدیب او به وسیله رفتارش، قبل از تأدیب با زبانش باشد. کسی که معلم و تأدیب‌کننده نفس خویش باشد، شایسته‌تر به احترام است از معلم و تأدیب‌کننده دیگران».[5]

در جای دیگری آن حضرت می‌فرماید:

«ای مردم! به خدا قسم من شما را به طاعتی بر نمی‌انگیزم، جز اینکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی‌خیزم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، جز اینکه پیش از شما آن را فرو می‌گذارم».[6]

روش پیشگیری و کنترل

رفتار و کردار انسان، متأثر از اوضاع محیطی مثل زمان و مکان و عوامل اجتماعی مثل دوستان و نزدیکان در معرض تغییر و تحوّل است. بنابراین در تربیت افراد، باید نهاد آنها را نیز به دست گرفت تا در معرض آسیب‌های گوناگون اجتماعی قرار نگیرند. کودکی که در دامان پر مهر خانواده‌ای پرورش یافته که خود متخلّق به مبانی دینی و آشنا به فنون تربیت اسلامی بوده، در سنین بالاتر که غالباً به دور از چشم والدین و معلم به انتخاب دوست و همنشین می‌پردازد، کمتر در معرض آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی قرار می‌گیرد و نقش نظارتی خانواده ر نیز بر خود می‌پذیرد.[7]

پس اسلام، پیشگیری در تربیت را به عنوان سازنده‌ترین شیوه کنترل افراد، بر درمان آن مقدم می‌داند و امام علی(ع) از آن به عنوان امری لازم در مسیر تربیت و رشد انسان‌ها یاد می‌کند و خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) درباره فلسفه تربیتش در نوجوانی می‌فرماید:

«قلب نوجوان، چون زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از اینکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول شود تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را کشیده و تو را از تلاش و یافتن بی‌نیاز ساخته‌اند».[8]

صد هزاران دام و دانه است ای خدا

ما چو مرغان حریص بینوا

دم به دم ما بسته دام توایم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

چشم باز و گوش باز و دام پیش

سوی دامی می‌پرد با پر خویش[9]

روش موعظه[10] و تذکر

یکی از شیوه‌های تربیت و هدایت، موعظه حسنه و تذکّر بجاست که نیاز فطری انسان است و بدون آن، دل به شرار غفلت و ضلالت دچار می‌شود و می‌میرد. به فرموده امام علی(ع):

«الموعظةُ جلاءُ القلوبِ و صقالُ النفوس؛ موعظه، جلا دهنده قلب‌ها و روشنی بخش جان‌‌هاست».

روش نیکوی موعظه و تذکّر در قرآن کریم نیز بعد از حکمت مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنان که خداوند خطاب به پیامبر خود در راه ابلاغ رسالت فرمود: )ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ... ( [11] ؛ «ای پیامبر! مردم را به راه خدا با کلام حکمت‌بار و موعظه حسنه دعوت کن و با آنها به بهترین شیوه، سخن بگو».

تذکّر و یادآوری نعمت‌ها و تکالیف ابتدا در حق خود و آن گاه در حق دیگران، از آن رو لازم است که در طریق معرفت و رشد یا درمان باشد و غفلت‌ها را از دلمان در مسیر نورانی تربیت بزداید.

امیرمؤمنان(ع) ندای وعظ آمیز پیامبران را چنین می‌داند:

« پس خدای تعالی پیامبران خود ر برانگیخت و ایشان را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که فطری آنان بود، بطلبند و نعمت‌های فراموش شده را یادآوری و از راه تبلیغ با ایشان گفتگو کنند و عقل‌ها را از زیر غبار ضلالت و غفلت بیرون آورند و به کار اندازند».[12]

شیوه امام علی(ع) در سفر و حضر، و در دوران زمامداری و خانه‌نشینی‌اش، همین بود که جاهلان را از راه وعظ و نصیحت و تذکّر، هدایت و تربیت می‌کرد و طاغیان سرکش را از راه مبارزه و تهدید و تنبیه بیدار می‌ساخت و تأکید می‌فرمود:

«إن للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فانّ القلوب إذا أکره عمی؛[13] دل‌ها را روی کردن و پشت کردنی است؛ پس دل‌ها را آن گاه به کار وادارید که بخواهند؛ زیرا اگر دل را به اجبار به کاری واداری، کور می‌گردد».

یکی از راه‌های موعظه و تذکّر، عبرت است. عبرت، حالتی است که در اثر برخورد با اموری به انسان دست می‌دهد و به خودی خود یک روش نیست، بلکه یک پیامد شیرین تربیتی است. لکن با توجه به عامل ایجاد کننده این حالت، می‌توان آن را روش نامید و اظهار داشت که حالت تربیتی عبرت به دو طریق پدید می‌اید:

1. گاهی خود فرد با خواندن جریانات تاریخی یا دیدن طبیعت و آثار به جای مانده از گذشتگان به این حالت می‌رسد.

2. گاهی دیگران زمینه‌ها و مقدمات به وجود آمدن چنان حالتی را برای فرد فراهم می‌کنند؛ مثلا مربی با هدف عبرت آموزی، تربیت آموزان خود را به دیدن برج و بارو‌ها، کاخ‌های سلطنتی، مقابر و زیارتگاه‌ها می‌برد که در این صورت کار او «روش تربیتی» است.

به عامل و طریق اول، «عبرت گیری یا عبرت پذیری» و به عامل دوم، «عبرت‌دهی یا عبرت‌آموزی» می‌گوییم.[14]

امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در تربیت فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع)، از روش و عامل دوم استفاده برد و در نامه‌ای خطاب به ایشان فرمود:

«ای پسرم! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی و دست به دست گردیدنش، آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسان‌ها در آنجا فراهم است، آگاه ساختم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیری و بر اساس آن در زندگی گام برداری».[15]

در این سخن،حضرت علی(ع) متذکّر می‌شوند که ای فرزندم! من، اخبار را برای تو گفتم و نشانه‌ها را نیز بیان کردم و راه را نشان دادم. حال تو باید خود پندگیری و مسیر زندگی را بر اساس آن بپیمایی.

تأکید بر عبرت در مسیر موعظه و تذکّر به مثابه یک روش ایده‌آل تربیتی، به دلیل پیامد‌های مطلوب و شایسته‌ای است که در تربیت دارد. این پیامد‌ها از دیدگاه امام علی(ع) در نهج‌البلاغه بدین قرارند:

1. عبرت، کلید بصیرت است؛ زیرا «مَنْ اعتبر أبصر و مَنْ أبصر فَهِمَ و مَنْ فَهِمَ عَلِمَ؛ کسی که عبرت آموزد آگاهی یابد و کسی که آگاهی یابد، می‌فهمد و آنکه بفهمد، دانش آموخته است».[16]

سخن اصلی در این کلام، آن است که تفکر زمینه‌ساز عبرت است و عبرت، زمینه بصیرت را فراهم می‌آورد. در حقیقت، در مسیر تربیت، زمانی انسانی به بینش و بصیرت می‌رسد که به شنیدن اکتفا نکند، بلکه در شنیده‌ها، اندیشه کند و با دقت به امور بنگرد. نتیجه این اندیشه و دقت نظر، همان عبرتی است که در تصمیم‌گیری‌ها و رفتار انسان مؤثر خواهد بود.

2. عبرت، عامل انتقال تجارب است. انسان‌ها در طول زندگی سعی می‌کنند هر امری را حداقل یک بار تجربه کنند و یک خطا را چند بار مرتکب نشوند. خردمندان در تلاش هستند که آن یک خطا را هم که دیگران تجربه کرده‌اند، اصلاً مرتکب نشوند و در واقع سعی در بهره‌مندی از تجارب دیگران دارند:

«إنّما العاقل مَنْ وَعَظته التّجاربُ؛ همانا عاقل، کسی است که تجربه‌ها او را پند دهند».[17]

همچنین امیرمؤمنان(ع) در وصیتی به فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع) می‌فرمایند:

«ای بُنی إنّی و إنْ لم أکُنْ عُمِّرتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلی فَقَدْ نَظَرْتُ فی أعمالِهِمْ ...؛[18] ای پسرم! اگر چه من به اندازه همه کسانی که پیش از من می‌زیسته‌اند، عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم؛ تا بدان جا که همانند یکی از آنها شدم؛ بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسید، با همه آنها از اول تا آخر بوده‌‌ام. پس من قسمت زلال و مصفّای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم. از میان تمام آنها، قسمت‌های مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت برگزیدم و ناشناخته‌های آن را از تو دور کردم».

بر اساس این کلام گهر بار امام علی(ع)، تجربه اندوزی از سرگذشت دیگران، بهره‌مندی از حاصل عمر آنهاست. گویا انسان، عمری به درازای همه آنها داشته است، با این تفاوت که خطاهای آنان را مرتکب نشده است. نکته دیگری که در سخن امام علی(ع) مشهود است، وظیفه‌ای است که ایشان برای مربی ترسیم می‌کند و آن، این است که وی باید تجربیات خود و دیگران را جمع آوری، تلخیص و تنقیح کند و آن را به طور صریح و دسته‌بندی شده، در اختیار تربیت آموز قرار دهد.

3. عبرت، عامل بازداری از خطاست؛ زیرا همواره انسان در سایه عبرت به رشد و کمال می‌‌رسد و به راه درست هدایت می‌شود. عبرت به منزله چراغ‌هایی است که راه صحیح زندگی را نشان می‌دهد:

«الاعتبارُ یقودُ إلی الرُّشد؛ عبرت گرفتن، انسان را به سوی راه صواب و درست می‌کشاند».[19]

ثمره این هدایتگری نیز دوری از خطاست:

«الاعتبارُ یثْمَرُ العصمة؛ میوه عبرت گرفتن، نگاهداری است».[20]

4. عبرت چراغ راه اینده است؛ زیرا «و لو اعتبرتَ بما مَضی حفظت ما بَقی؛[21] اگر از آنچه گذشته است عبرت بگیری، آنچه را که باقی است، حفظ خواهی کرد»؛ زیرا تاریخ تکرار پذیر است: همواره قومی می‌رود و قومی دیگر جایگزین می‌شود. اختلاف حوادث و رویدادهای تاریخی، در جزئیات آنهاست. انسان‌های عاقل و عبرت‌گیر، می‌توانند با موازنه و مقایسه این پدیده‌ها و بررسی اسباب و عوامل آنها، پیامد‌ها و نتایج آنها را پیش‌بینی و تصمیم درست و متناسب را در هر مورد اتخاذ کنند. امام علی(ع) در نامه خویش به حارث هَمْدانی به این نکته اشاره فرموده است:

«از حوادث گذشته دنیا برای باقی مانده آن عبرت‌گیر؛ چرا که بعضی از آنها شبیه بعضی دیگر است و پایانش به ابتدای آن می‌پیوندد و در هر حال، تمام آن گذرا و ناپایدار است».[22]

ب توجه به تاریخ نیز می‌توان بصیرتی راهگشا در مسیر تربیت افراد فراهم کرد؛ بصیرتی که به تحولات عمیق در زندگی و رفتار فرد منجر می‌شود و از غفلت به آگاهی و از غرور به شعور برساند؛ چنان که علی(ع) برای ادامه مسیر تربیت، امام حسن(ع) را به عبرت‌آموزی از سرنوشت دیگران در طول تاریخ توصیه می‌کند و می‌فرماید:

«و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا؛[23] در دل تاریخ گذر کن و از میان راه‌های رفته و نرفته‌اش بگذر و آثار به جای مانده‌اش را بنگر و ببین که مردمان آن، چه کردند و چه با خود بردند و ...».

روش محبّت و مدارا

محبّت، اساس و رکن دین است و دین بر پایه آن به دل‌ها رسوخ کرده و راسخ مانده است. شیوه محبّت و مدارا در سراسر زندگی انسان‌ها، درس آموز و روشی مطلوب و ایده‌آل در مسیر تربیت اسلامی است که هم جاذبه در افراد می‌آفریند و هم انگیزه؛ تا از تلاطم و پراکندگی، انسان‌ها را به اتفاق و اجتماع بر محور دین سوق دهد و فرهنگ دینی رواج یابد.

از آنجا که محبّت با سرشت و فطرت آدمی سازگار است و پذیرش آن از ناحیه درون و به دور از هیچ تحمیلی است، باید مربیان تربیتی به ویژه خانواده‌ها برای جذب فرزندان و جلوگیری از انحراف آنان بدان متوسل شوند و آگاه باشند که اگر جام محبّت در خانواده‌ها لبریز باشد، فرزندان کمتر به ناهنجاری‌های جامعه تن می‌دهند. در شیوه تربیتی امام علی(ع) به نهایت بعد عاطفی آن حضرت در برابر فرزندانش برمی‌خوریم؛ از جمله آنگاه که به امام حسن مجتبی(ع) در بیان وصایای خود چنین خطاب می‌کند:

«فرزندم! تو را دیدم که پاره تن من بلکه همه جان منی؛ آن گونه که اگر آسیبی به تو رسد، به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو اید، زندگی مرا گرفته است. پس کار تو را کار خود شمردم و نامه‌ای برای تو نوشتم تا تو را در سختی‌های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم».[24]

بنابراین طبق فرمایش و سیره امام علی(ع)، برای تربیت فرزند لازم است که با مدارا، ابتدا شفقت و دلسوزی و مهربانی خود را به اثبات رسانیم و این شیوه را در سطح گسترده برای همه در پیش بگیریم. آن امام همام در تربیت افراد جامعه نیز به اصل تألیف قلوب و محبّت و مدارا بسیار توجه می‌کرد و بر اشاعه آن تآکید می‌فرمود:

«قلوب الرجال حشیة فمن تألفها اقبلت علیه؛ دل‌های مردم وحشی (پراکنده) است. به کسی روی می‌آورند که با آنها خوش‌رویی (محبت و مدارا) کند».[25]

عفو و تغافل، تنبیه و تشویق

یکی از روش‌های تربیتی دین اسلام، تمسّک به عفو و تغافل و تنبیه و تشویق افراد است که در باب برتری هر یک از ملاک‌ها، بحث‌ها و گفتار‌های بسیار وجود دارد. چون انسان جایز الخطاست و مصون از اشتباه و خطا نیست، اگر در مسیر دچار سهوی شود، نباید چنان مورد عتاب و خطاب قرار گیرد که از ادامه راه بازماند و از خود باوری و اعتماد به نفس فاصله بگیرد. اما باید در مسیر تربیت فرزندان در خانواده‌ها و افراد در جامعه، معیار و میزان تنبیه و تشویق به خوبی شناخته و مراعات شود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) با شناختی که از نهاد افراد و قابلیت‌هایشان داشتند، به این مهم یعنی تقدم عفو و تشویق بر تنبیه و مجازات مبادرت می‌ورزیدند. امام علی(ع) در دستگاه عدالت خود هر دوی آنها یعنی مهر و قهر، و شمشیر تیز عدالت و زبان رأفتش را نیز در جای مناسب به کار می‌بست. در عین حال در مسیر تربیت و پرورش فکری و اخلاقی افراد، به سان پیامبر اعظم(ص) از حقوق خود و جسارت‌های افراد در اوج قدرت می‌گذشت و ناسزای معاندان جاهل را به جای اینکه به محکمه قضاوت بکشاند، با خود به مسجد می‌برد و صمیمانه از خدا برای چنین افرادی طلب مغفرت، و برای هدایت ایشان دعا می‌کرد. آن حضرت برای بیداری و هوشیاری مربیان در مسیر تربیت افراد، خطاب به امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید:

« پس اگر یکی از شما مرتکب خطایی شد، عفو و تغافل همراه با توازن و به تناسب خطا، از تنبیه و زدن فرد ـ البته برای کسی که عاقل است ـ بهتر و برتر است».[26]

البته آن حضرت برای تعدیل در برخوردها با این اعتقاد که گاهی، بخشیدن یک فرد تبهکار برای فرد و جامعه مضر و فساد آور است، به تعیین حدود و مرزهای تشویق و تنبیه متربّیان پرداخته، فرمودند:

«نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک پایه باشند که آن، نیکوکاران را در نیکویی بی‌رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وا می‌دارد. پس هر یک از ایشان را به آنچه عمل کرده است، جزا بده».[27]

نکته شایان توجه دیگر در این روش آن است که حضرت علی(ع) بر اساس کرامتی که برای انسان‌ها قائل بودند، همواره تأکید می‌کردند که با انسان خطاکار در مرحله اول از روی رأفت و کرامت رفتار کنید و به منظور بیداری و تحرّک انسان‌ها بر اساس همان غیرت و روح کرامتش وارد عمل شوید؛ چنان که خود در خطاب به تمام وجدان‌های خفته می‌فرماید:

«بزرگوارتر از آن باش که به پستی دنیا تن دهی؛ هر چند تو را به مقصود برساند؛ زیرا نمی‌توانی در برابر آنچه از شخصیت خود که در این راه از دست می‌دهی، جایگزینی به دست آوری. بنده دیگری مباش؛ در حالی که خدایت آزاد آفریده است».[28]

به راستی، خداوند برای حفظ کرامت انسان‌ها، آنان را از هر گونه هدف و روشی که به کرامتش لطمه بخورد، بازداشته و از این رو، می‌بینیم که حضرت علی(ع) بدین طریق به افراد منزلت می‌بخشید و آنها را با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری به تربیت خودشان وامی‌داشت تا ضمن حفظ عزّت و کرامت خود، به سراغ تخلّفی نروند و به عجز کشیده نشوند؛ بلکه متوجه شخصیت کریمانه خویش باشند و در سایه‌سار آن از پستی‌های گناه به بلندای قلّه تقوا پناه آورند.

نتیجه

1. هر یک از روش‌های مذکور در تعلیم و تربیت اسلامی برای هر فردی تعریف و جایگاه خاصی می‌یابد که خداوند متعال و پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی(ع) همه این روش‌ها و راه‌ها را در مقام بیان و عمل به ما نشان داده‌اند.

2. چگونگی تطبیق شرایط و مقتضیات افراد به تناسب شاخصه‌های مذکور و نیازمند درک ظرفیت‌ها در افراد است و فهم این امر بر عهده مربیان از جمله پدر، مادر و معلم است که بر اساس توانایی و درایت خاص، با شناخت توانایی‌های افراد و متناسب با محور‌های عملی راه کارهای بیان شده، وارد عرصه عمل می‌شوند.

3. در کاربرد روش‌ها در مسیر تربیت اسلامی، حتماً باید به مسئله کرامت و شخصیت انسان‌ها توجه و تعدیل در برخوردها اعمال شود.

امام معصوم(ع) که خود، اسوة تربیت و انسان کامل در امر تربیت است، از حضرت حق کمک می‌طلبد.

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «من هر شب برای سعادت فرزندانم دو رکعت نماز می‌خوانم».4 کیفیت این نماز این‌گونه است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سورة «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سورة« إذا جاء نصرالله» می‌باشد.

علی(ع) می‌فرمایند: «هیچ ارثی بهتر از ادب نیست».5 شما اگر ثروت زیادی برای فرزند بی‌ادب بگذاری آن را در جهت گناه صرف می‌کند. پس این سرمایه را در راه ادب و تأدیب فرزندان به کار ببرید که آدم با ادب نه تنها مورد عنایت حضرت حق است بلکه جامعه از وجود او سود و بهره می‌برد.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «اگر خدا دو روز به شما عمر داد یک روز آن را ادب یاد بگیرید و یک روز ادب را به کار ببرید».6

کار انبیای الهی کار تربیتی بوده است فعل خدا هم تربیتی است. شما در روز ده مرتبه خدا را سپاس و تشکر می‌کنید که خدایا تو را شکر می‌کنم که تو مربی من هستی. «الحمد لله ربّ العالمین».

آنچه بشر از اوّل خلقت حضرت آدم تا کنون چوب خورده از آدم‌های بی‌ادب در طول تاریخ بوده است.

در دهة گذشته صدام یک آدم بی‌تربیت ولی امام(ره) یک فرد تربیت شده در مکتب اسلام بود.

قرآن کریم در سوره فرقان،آیه 74 می‌فرماید:

«ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّیاتنا قرة اعین...»؛ عبادالرحمن کسانی هستند که می‌گویند: خدایا از همسران و فرزندانمان به ما آن مرحمت فرما که مایة روشنی چشممان باشند.

در سورة ابراهیم آیة 40، می‌فرماید:

ربّ اجعلنی مقیم الصّلوة و من ذرّیّتی؛ خدایا مرا نمازگزار قرار بده و فرزندانم را نیز.

در آیة 128 سوره بقره:

«ربّنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذرّیّتنا امّةً مسلمةً لک؛ خدایا مرا فرمانبردار خود ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خود گردان».

و در سوره آل عمران آیة 38:

«ربّ هب لی من لدنک ذرّیةً طیّبةً انّک سمیع الدّعاء؛ خدایا مرا به لطف خویش فرزندی پاک‌سرشت عطا فرما؛ همانا تو شنوای دعایی».

از خدا جوییم توفیق ادب

بی‌ادب محروم ماند از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش بر همه آفاق زد

وقتی با نمونه‌ای انحراف در اجتماع، حتی در سنین خردسالی، مواجه می‌شویم، سؤال این است که آیا این افراد در بدو تولد دچار این رفتارهای ضدّ اجتماعی و ناهنجاری‌ها بود یا در بستر و مصدر تربیت دچار مشکل شدند. هلی سیوس از متخصصان علوم تربیتی  می‌گوید:« بچه‌ها نادان متولد می‌شوند ولی نه ابله، شمایید که اینان را به بلاهت می‌کشانید».

2. اجر اخروی و ثواب تعلیم و تربیت

براساس روایات ما هیچ کاری در عالم وجود به اندازة تربیت ثواب و اجر اخروی ندارد. اگر همة مردم همت خود را صرف تربیت فرزندان‌شان نمایند می‌توان به وجود جامعه‌ای سالم که زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی(ع) بشود امید داشت.

ثواب تربیت در بعضی روایات آن‌قدر ذکر شده که ارزش یک انسان با ادب و هدایت یک انسان گمراه برابری با همة عالم دارد.

در مأموریتی که امیرالمؤمنین(ع) می‌رفتند، وقتی خدمت پیامبر آمدند، پیامبر(ص) فرمودند: «یا علی اگر یک نفر به وسیلة تو مسلمان و هدایت شود، بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست». معاویه بن عمار از امام صادق(ع) راجع به کسی از شیعیان که احادیث اهل بیت(ع) را نقل کند و باعث آرامش دل مردم گرددپرسید، امام صادق(ع) فرمود: «مقام این فرد از هزاران عابد بالاتر است».7

تربیت آن‌قدر اهمیت دارد که از خون شهید بالاتر است. چون شهید در اثر تربیت عالمان دینی به این مقام رسید.

«من أحیاها فکأنّما احیی الناس جمیعاً؛9 هر کسی نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همة مردم را حیات بخشیده است».

3. وظیفة منتظران امام عصر(ع) در تربیت نسل حاضر و آینده

چیزی که این مقاله به آن بیشتر می‌پردازد، وظایف والدین در تربیت نسل حاضر و نسل آینده است.

منتظران واقعی کسانی هستند که همة همت خود را صرف تربیت فرزندان خود می‌نمایند. اینکه در روایت از قول امام معصوم(ع) نقل شده است: «بالاترین عبادت انتظار فرج است».10

آیا واقعاً منتظران واقعی امام زمان(ع) خود و خانوادة خود را آمادة پذیرش آقا کرده‌اند؟

آیا خصلت انتظارمعطوف به تربیت نیست؟

منتظران واقعی کسانی هستند که در تربیت نسل جوان خود سرمایه‌گذاری می‌نمایند. آدم بی‌ادب و بی‌تربیت به درد امام زمان(ع) نمی‌خورد. کسانی که در رکاب حضرت هستند آدم‌های خودساخته‌اند.

اگر همة توان‌ها و توانمندی‌های یک جامعه در یک جهت قرار گیرد و آن تربیت سالم در مدارس، دانشگاه‌ها، بازار، کوچه و خیابان باشد، انسان لذت می‌برد در چنین جامعه‌ای زندگی کند.

امروز اگر والدین فرزند خود را خوب تربیت کردند، نه تنها خود فرزند به خاطر کسب ادب راحت است بلکه اطرافیان او احساس آرامش می‌کنند. فرد مؤدب مصدر خیر و، در جامعه منشأ نیکی است. برای امام زمان(ع) کادرسازی کرده‌اند و لذا مهم‌ترین وظیفة منتظران واقعی آقا امام زمان(ع) توجه کردن به بعد تربیت است.

4. اهداف تربیت

هدف تربیت، ایجاد انسان‌های متدین، با تقوا، دین‌باور، مسئولیت‌پذیر و مردم‌گرا و به عبارت دیگر رسیدن به قرب الی الله است.

هدف تربیت، ساختن انسان‌های مفید برای جامعه است نه افراد مهم. اشکال تربیتی والدین ما این است که می‌خواهند فرزندانشان آدم‌های مهم باشند نه مفید.

افرادی مفید هستند که نفعشان به جامعه می‌رسد اما افراد مهم، گاهی برای جامعه مضر بوده‌اند. هدف تربیت، ساختن انسان‌هایی است که باعث آبروی امامان معصوم باشند. لذا در آیة 74 سورة فرقان می‌فرماید:

« و اجعلنا للمتّقین إماماً؛ خدایا ما را پیشوای اهل تقوا قرار بده.»

به عبارت دیگر، انسان باید چنان ساخته شود که با دوری از رذایل و آلودگی‌ها، استعدادهای عالیة روحی و ملکوتی‌اش شکوفا شده و چنان به کمالات علوی و فضایل ملکوتی آراسته گردد که استعداد و لیاقت قدم‌نهادن در آستان قرب ربوبی را کسب و با وصال به حق، به سعادت جاویدان برسد؛ سعادتی که شرح آن در قالب الفاظ نگنجد و به وصف و بیان نیاید. لذا سعدی می‌گوید:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت

بدر آی تا ببینی طیران آدمیت

علی محمد رفیعی محمدی

ماهنامه موعود شماره 93

ربیت از دیدگاه بزرگان

مقدمه

تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏آید. بزرگ مربی اسلام، حضرت علی (ع) در سخنان گوهر بار خود بارها و بارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتایج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‏توجهی به آن را بیان داشته‏اند . از طرفی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:پدر و مادر می بایست به فرزندان صالح و نیکوکار خویش شخصیت داده و احترام گذارند، از مصادیق اعانت و یاری فرزند بر نیکوکاری این است که والدین از دوران کودکی، بلکه قبل از تولد فرزند، با مهیا نمودن محیط سالم، زمینه را برای رشد و تکامل وی آماده نمایند. چرا که کوچکترین رفتار و گفتارشان در نوزاد موثر است.مقام فرزندحضرت رسول اکرم (ص) در تبین جایگاه فرزندان امتش می فرماید "هر آینه نوزاد امتم نزد من محبوب تر است از آنچه خورشید بر آنان می تابد".در وجود انسان ها بذرهای سعادت و خوشبختی نهفته است که با پرورش صحیح، هر یک از آنها شجره طیبه خواهد بود که در تعالی و کمال انسان نقش بسزایی دارد که یکی از آن بذرهای سعادت داشتن فرزند صالح است که پیامبر (ص) فرمودند.

ازسعادت انسان،داشتن دوستان صالح و فرزند نیکوکار است.

فرزند منهای آداب اکتسابی او از جامعه، بیانگر اخلاق و ایمان و ارزش های نهادینه شده در وجود والدین و خانواده است. چرا که پدر و مادر بذر کمالات وجودی خویش را در وجود فرزندشان پرورش می دهند. فرزندان، آنگونه که می خواهیم پرورش نمی یابند، بلکه آنگونه که هستیم، خواهند بود و از این رو است که پیامبر اعظم(ص) فرمودند خداوند متعال فرزند را با فطرت سالم سعادتمند به انسان عطا می فرماید و این والدین هستند که او را آنگونه که خود هستندبدبخت و گمراه می کنند.

محبت به کودکان

کودکان ما در طول زندگی باید از بیشترین محبت ممکن برخوردار باشند، چرا که پیامبر خدا (ص) با سیره و کنش خویش و رهنمودهای نورانی به پیروان خود، به آن امر فرمودند. در روایتی دیگر: هر بوسه پدر و مادر بر فرزند را خداوند متعال حسنه ای می نویسد و هر که فرزندش را شاد کند خداوند در روز قیامت بر او لباس پوشانده که از نور آن، چهره اهل بهشت درخشان می شود.

در اظهار مهر و محبت به کودکان و فرزندانتان، مهمترین نکته وعده های پدر و مادر به فرزندان است و پیامبر گرامی اسلام در این باره می فرمایند: کودکان را دوست داشته باشید با ایشان مهربانی کنید و هرگاه به ایشان وعده ای داده اید به وعده خود وفا کنید زیرا آنان روزی خود را از شما می دانند. از دیگر مشکلاتی که گریبان گیر خانواده ها می باشد همسان نبودن رفتار پدر و مادر با فرزندان و عدم توجه به اقتضای سنی آنان می باشد، از اینرو پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر کس که کودکی دارد باید با او به کودکی رفتار کند.

چونکه با کودک سرو کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد

اجتماعی بودن فرزندان

یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر و مسئولان فرهنگی و آموزشی نهادینه نمودن آداب و تربیت اجتماعی اسلام در عمل با همنوعان است که نقطه آغازین این ارتباط، بنابر آموزه های دینی، باید سخن از صلح و صفا و صمیمت باشد که در سلام دادن به هم، نمود یافته است و در بیان چگونگی نهادینه ساختن آن ارزش در جامعه بشری، پیامبرگرامی اسلام (ص) فرمودند: که تا زنده ام سلام دادن بر کودکان را ترک نخواهم کرد تا به صورت سنت نهادینه شده در جامعه در آید. اگر به این موضوع از زاویه دیگر بنگریم، خواهیم دید که حضرت رسول (ص) با عمل خویش به جهانیان آموزش داد که ای انسانها! ای جوامع بشری! اگر می خواهید جامعه ای را مشحون از صلح و صفا و سلام و صمیمیت داشته باشید، از خود شروع کنید خویش را به آداب زیبا زینت داده و به آنچه می گوئید عمل کنید تا فرزندانتان خوب تربیت شوند(1).

از طرفی امروزه والدین ازبسیاری از رفتارهای فرزندان خود ناخشنودند و امید دارند که کسی از راه برسد وفرزندشان را به حقوق والدین آشنا کند، حال آن که گاه کوتاهی خود والدین سبب بروزچنین مشکلی است. زیرا در تربیت و پرورش آنان سهل انگاری نموده اند. رسول خدا(ص) درهمین باره فرموده است: خدای رحمت کند کسی که فرزندخود را به نیک رفتاری کمک کند. از آن حضرت پرسیدند، چگونه؟فرمود

1- آنچه کودک در توان داشته و انجام داده از او بپذیرند2- آنچه انجام آن در توانش نیست از او نخواهند3- به او دروغ نگویند و در برابر او رفتار نابخردانه انجام ندهند و به گناه وادار نسازند.

ضرورت تربیت فرزند صالح

تربیت مجموعه روش ها وراهکارهایی است که از آغاز زندگی انسان بکار گرفته شده است تا او در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزش ها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد.پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده اند: فرزند صالح گلی است از بوستان بهشت1. هم چنین فرمودند: فرزند صالح نشانه خوشبختی فرد است. امام صادق(ع) نیز فرمودند: میراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است.

نام گذاری شایسته

مساله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. امام کاظم(ع) می فرماید: نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام می دهد این است که نام نیکو بر او بگذارد.

لزوم تربیت فرزند از سنین کودکی

بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است. زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزه های تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آن چه را که به او آموخته می شود، فرا می گیرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرزند خود امام مجتبی(علیه السلام) می فرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از این رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشه ات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند».ضرورت مهرورزی و توجه به عواطف کودکانه

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق(ع) فرموده اند: همانا پروردگار بنده اش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود می بخشاید. هم چنین از رسول خدا (ص) روایت شده است: هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی می نویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد می گرداند.

آموزش های دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک

امام صادق (ع) می فرمایند: هنگامی که کودک به سه سالگی رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید. وقتی هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (ص) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آن گاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آن گاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامی که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزش شان خواهد آمرزید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد