بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

مدیریت اسلامی

فهرست مطالب

عنوان                                                      صفحه

چکیده ..................................................................................................................................

مقدمه ......................................................................................................................................

مدیریت اسلامی و دینی .............................................................................................................

الگوی تدوین مدیریت اسلامی .....................................................................................................

انواع مدیران از دیدگاه قرآن کریم ..............................................................................................

ویژگی عمومی مدیریت از دیدگاه قرآن کریم .....................................................................

عوامل افزایش انگیزه در بین کارکنان از منظر قرآن کریم .....................................................................................

تفاوت مدیریت اسلامی با مدیریت غربی ..........................................................

نتیجه گیری ..........................................................................................

فهرست منابع ....................................................................................................

چکیده:

سازمان های دولتی تلاش می کنند روحیه کار و تلاش را بر سازمان خود حاکم نمایند، از این رو کارایی و اثربخشی سازمان، در مهمترین بعد، به کارایی و اثربخشی مدیران و کارمندان بستگی دارد.سازمان ها به این دانش دست یافته اند که محور قراردادن بعضی اصول و ارزش های اخلاقی و انسانی و دینی ،موجب کارایی و اثربخشی بیشتر مدیران بر کارکنان و در نتیجه ایجاد فضای تلاش و خلاقیت برای سازمان می شود.

مدیریت به صورت کلی از دشوارترین و در عین حال از ظریف ترین کارهای انسانی است که برای خود ویژگی هایی دارد. چه بسا فقدان یکی از این خصوصیات ، مایه رکود کار و نابسامانی اوضاع قلمرو مدیریت می شود. افراد ناوارد، مدیریت را کاری ساده تلقی می کنند و تصور می کنند تنها داشتن مدرک و تحصیلات برای مصدر کار شدن کافی است و در چشم انداز این گروه ، مدیران لایق بر سر هر کوی و برزن ، به فراوانی پیدا می شوند. در صورتی که واقعیت به گونه ای دیگر است. مدیر شایسته و کارساز کمتر از آن است که تصور می شود و راز آن این است که بخشی از ویژگی های مدیریت ، موهبتی است که باید آفرینش در نهاد انسان به ودیعت بگذارد و هرگز با آموزش و دوره دیدن و درس خواندن ، قابل تحصیل نیست.

مقدمه:

 تغییرات بنیادی در حال شکل گیری درمحیط کار است و معنویت یکی از موضوعات اساسی خواهد بود. دلایل سودمند بسیاری برای بررسی رابطه معنویت و مدیریت وجود دارند. یکی از آنها تأثیری است که معنویت بر رفتار مدیریتی دارد. ایجاد معنویت در کار، دارای مزایای بسیاری برای مدیریت کارکنان و سازمان است. معنویت، ماهیت کار را تغییر می دهد. افراد در جستجوی معنا در کارشان هستند، آنها به دنبال راهی هستند که زندگی کاریشان را با زندگی معنویشان پیوند بزنند و با بصیرت و هدفی هماهنگ شوندکه فراتر از به دست آوردن پول است. معنویت افراد را در کارشان نیرومند می سازد و به آنها اجازه می دهد که با خداوند متعال در همه جوانب زندگیشان، مرتبط شوند . همان‌گونه که ماهیت کار تغییر کرده است ارتباط بین مدیران و کارکنان نیز دگرگون شده است. در یک دوره، مدیران دستور دهندگانی بودند که هیچ نقشی در بالندگی شخصی کارکنان نداشتند. امروزه مدیران راهنماهایی هستند که به خلق معنا و هدف برای همکارانشان کمک می کنند . با برخورداری از معنویت، مدیران خواهند توانست نه تنها بهره وری را در محیط کار یا سازمان خود بهبود بخشند، بلکه از آن مهمتر می‌توانند به آرامش خاطر و رضایت باطن یا یک شادی طولانی دست یابند و محیطی را فراهم آورند تا همکاران ،دوست و دوستان همکارشان نیز از این شادی و رضایت باطن برخوردار شوند . معنویت، درجامعه ایرانی، مبتنی بردین است. بدین معنا که تعالیم و آموزه‌های دین اسلام شکل‌دهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرموده‌های حضرت محمّد(ص) و ائمه اطهار(س) است.

ایمان و عمل دو شاخصه اصلی دینداری انسانها هستند . دو ویژگی کاملاً منحصر به فرد و شخصی که به هیچ عنوان قابل ارزشیابی توسط کسی ( جز خداوند متعال) نیست. دانش ونگرش و توانایی هایی که طی فرایند یاددهی یادگیری به افراد آموخته می شود، اگر همه جانبه و اثر بخش باشد می تواند شخصیت ومنش آنان را شکل دهد . بنابراین بین آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان رابطه تنگانگی وجود دارد . با تکیه بر همین رابطه است که می توان آموزش و پرورش و مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل ) تقسیم کرد که  در ادامه به بیان نکاتی چند  پیرامون رکن دوم خواهیم پرداخت .

مدیریت اسلامی و دینی

آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزش‌های اسلامی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهره‌مندی از چارچوب‌ها و ساختارهای علمی و مدیریتی می‌باشد، یعنی اگر علم مدیریت برای داده‌های خود از احکام، راهکارها و ارزش‌های اسلامی بهره‌مند گردد، به موفقیت حقیقی خود دست خواهد یافت. در واقع به نظر می‌رسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزش‌های الهی اسلام، زمینه‌های تعالی و شکوفایی انسان را فراهم می‌آورد.

ما در مدیریت اسلامی مدعی هستیم که با نگاهی جامع به تمام ابعاد وجودی انسان و با مد نظر قرار دادن تمام نیازهای او (با درنظر گرفتن اولویت‌بندی نیازها)، می‌خواهیم ارزش‌هایی  را برای سازمان  تعریف کنیم که با توجه  به فلسفه وجودی و رسالت هر  سازمان، آن را به موفقیت‌های منحصر بفرد و متعالی برساند.
نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاه‌‌های اسلام در مورد مدیریت قلم زده‌اند؛ هر یک به فراخور برداشت‌های خود از اسلام، مبانی اخلاقی، و سیره پیامبر (ص) و معصومین (ع) به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تعاریف و یا توضیحاتی را ارایه داده‌اند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد می‌شود. البته دامنه این برداشت‌ها و تعریف‌ها ( که بیشتر بر محور ارزش‌ها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشته‌اند) گسترده و از نظر نوع نگاه نیز (در عین نزدیک به هم بودن) متنوع است، در ادامه به تعدادی از تعریف‌های ارایه شده در مورد مدیریت اسلامی اشاره می‌شود.

افجه‌ای مدیریت اسلامی را مقوله‌ای مکتبی می‌‌داند و وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راه‌حل‌هایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است (افجه ای، 1377، ص22). حمیدی‌زاده نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقادی آن سرچشمه می‌گیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه‌ انسانی و در یک سازمان ،در راستای مدیریت جهان خلقت است، با این ویژگی‌، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح می‌کند که در آن مدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است (حمیدی زاده، 1378، ص2). عسگریان مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند می‌داند. بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه می‌شود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی می‌یابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر می‌شود (عسگریان، 1370، ص 52). مشرف جوادی معتقد است در مدیریت اسلام (اسلامی)، ابتدا محور رابطه با خدا و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی، یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است ( مشرف جوادی، 1378 ص11)، «مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است ( مشرف جوادی، 1378، ص ج)، هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام می‌شود، ابتدا منظور اداره امور و بهره‌برداری صحیح از نعمت‌های الهی بر اساس اعتقاد به جهان‌بینی توحیدی است، یعنی کلیه اعمال و رفتار انسان‌ها و یا مدیران باید بر مبنای جهان‌بینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب می‌کند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهان‌بینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد (مشرف جوادی، 1378، ص 3). هاشمی رکاوندی نیز مدیریت در اسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنت‌نبی اکرم (ص) استوار می‌داند (هاشمی رکاوندی، 1379، ص 76). تقوی دامغانی بدون این که از مدیریت اسلامی تعریفی ارایه دهد در مورد چیستی مدیریت توضیحی داده و به امانت بودن، تکلیف بودن، خدمت بودن و مواردی از این قبیل اشاره کرده است و سپس به توضیح نقش مدیر در جوامع اسلامی پرداخته است(تقوی دامغانی، 1378). نبوی مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است، مدیریت هنر وعلم به کارگیری صحیح افراد و امکانات درجهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد (نبوی، 1380، ص 33). قبادی نیز مدیریت اسلامی را آن بخش از «مدیریت» و فرآیند آن می‌داند که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریتها را در مبتنی بودن بر وحی، نبود نظام بهره‌کشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزشهای متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن برپایه تعالی، کرامت و شرافت انسانها می‌داند. (قبادی، 1378، ص 12)
الگوی تدوین مدیریت اسلامی

اسلام متشکل از 4 جزء اصلی می باشد که عبارتند از قرآن، روایت، سیره ائمه اطهار(ع) و بزرگان اسلامی، و عقل. برای تدوین الگوی مطالعاتی مدیریت اسلامی ، لازم است تا به طور جامع در تمام اجزای ذکر شده تحقیق صورت پذیرد.یک الگوی جامع برای شناخت مدیریت اسلامی تدوین گردیده است . بر اساس این الگو مطالعات علم مدیریت اسلامی به صورت کلی به دو حوزه مطالعات محتوایی و حوزه مطالعات ساختاری تقسیم می‌شود.

در  حوزه محتوایی تمام منابع موجود مدیریت اسلامی را به 4 گروه زیر تقسیم می‌کند:1.    منابع قرآنی
2.    منابع روایی و حدیثی
3.    منابع فلسفی اسلامی
4. منابع تاریخی و سیره
در حوزه مطالعات ساختاری هم جهت تدوین اصول و مبانی مدیریت اسلامی، می‌باید مطالعات و پژوهش‌های مورد نیاز در 3 گروه زیر انجام پذیرد.1.    غرب شناسی
2.    فلسفه مدیریت غربی
3.    تئوریها و نظریه‌های مدیریت



انواع مدیران از دیدگاه قرآن کریم

1. مدیران و الگوهای مدیریتی که کارمندان مؤمن و مسلمان را از بندگی خدا باز می دارد.«أرَأیتَ الَّذی یَنهی؛ عَبدًا إذا صَلّی»؛ (علق، 9 و10)  آن مدیر کسی بوده که پیش از این بر سبیل  هدایت بوده ولی اکنون نیست . «أرَأیتَ إن کانَ   عَلَی الْهُدی‏ أو  أمَرَ بِالتَّقوی‏ أرَأیتَ إن کَذَّبَ وَ تَوَلّی ألَم یَعلَم بِأنَّ اللّهَ یَری»؛ (علق، 14-11) اکنون او با اینکه حق را از غیر حق تشخیص می دهد ، از فرامین خدا سرپیچی می کند و آنچه پیش از این  اعتقاد  داشته را  تکذیب می نماید . او مدیری  است که  فراموش کرده که در حقیقت خدا می بیند.
2. مدیر یا الگوهای مدیریتی که غیر از دسته اول می باشند. آنها مدیرانی هستند که خداوند مردم را به اطاعت از آنها  فراخوانده و اطاعت از آنها را اطاعت از خود می داند: « یَأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أطِیعُوا اللَّهَ  وَ أطِیعُوا  الرّسُولَ وَ أولِی الأمرِ مِنکُم...» در  آیه  اول سوره علق، که بنابر روش تحقیق  ،  مهمترین  سیاق برای  استخراج  موارد  مربوط  به اطاعت پذیری می باشد  ، خداوند به خواندن امر فرموده که منظور خواندن قرآن است «اقرأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ»؛ (علق، 1) بخوان به نام پروردگارت که خلق نمود.
تلاوت قرآن در حقیقت به مدیران، قابلیت اطاعت پذیری می دهد. مدیرانی که مأنوس با قرآن باشند، هم بر سبیل هدایت اند و هم دچار تقلیل گرایی در  برداشت و اجرای احکام الهی نمی شوند . به علاوه ، الگوهای مدیریتی که برگرفته از قرآن باشد  ، قابلیت اطاعت پذیری  را کسب می کند و دچار تقلیل گرایی نیز نیست . هر چه انس مدیر و تطابق الگوی مدیریتی  با قرآن بیشتر باشد ، قابلیت اطاعت پذیری از آن بیشتر و بیشتر می شود . با توجه به اینکه در منشورهای  اخلاقی سازمان ها  به موارد اخلاقی ،  از جمله عدم ارتشا ، صداقت  و راستگویی و.....  امر می شود ، می توان گفت که  منشورهای اخلاقی سازمان ها ، حرکت  به سوی  تدوین مصادیق تقوا در شغل ها وصنف های و سازمان ها ، می باشد. به عبارت دیگر ، پایه و اساس تدوین منشورهای اخلاقی و سازمان ها حذف تمامی مصادیق «فسق» و «فساد» در سازمان  می باشد. استراتژی  های اخلاقی در رویکرد های  جدید  خود سعی دارند با کم کردن مصادیق  فسق  و فساد ، سازمان را هر چه  بیشتر «اصلاح» نمایند . اما نکته مهم  این است که در جامعه  اسلامی ،  منشورهای اخلاق  حرفه ای باید بر اساس آموزه های  قرآن تدوین  شوند. «فَأینَ  تَذهَبُونَ  إن هُوَ إِلاّ  ذِکرٌ لِلعالَمینَ  لِمَن شاءَ مِنکُم أن یَستَقیمَ»؛ (تکویر، 28-26) پس به کجا  می روید ؟ این سخن جز ذکری  برای  عالمیان نیست، برای کسانی که می خواهند بر صراط مستقیم حرکت کنند.
در تقسیم بندی می بینیم مدیران و الگوهایی قابل اطاعت پذیری هستند که خود مقیدند بر سبیل هدایت باشند و دیگران را به تقوای الهی امر می کنند. دلیل اینکه قرآن  تبعیت  از نوع  کلی انسان ها را تأیید نمی کند ، طغیانگری انسان است. انسان ،  به محض اینکه استغنای خود را احساس کرد، سر بر طغیان و سرکشی می سپارد و البته این از خصوصیات ذاتی انسان است. از مهمترین مسائلی که انسان را به طغیان وا می دارد، احساس استغنا در علم می باشد. کسانی که علم و دانش را در اختیار دارند، احتمال طغیان و سرکشی آنها بیشتر است.«عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم کَلاّ إنَّ الإنسانَ لَیَطغی‏ أنْ رَآهُ استَغنی‏» (علق 7-5) خداوند به انسان آنچه را که نمی دانست آموخت، همانا  انسان  هر گاه خود را  مستغنی ببیند ، طغیان می کند. به این علت، در قرآن، اطاعت نکردن  بر اطاعت کردن مقدم است. یعنی اول باید دانسته شود چه مدیرانی اصلا قابلیت اطاعت پذیری را ندارند.
مدیرانی که خداوند  را تکذیب می کنند  و با عمل و گفتار، از خداوند  روی گردانی می نمایند ،  قابلیت  اطاعت را  ندارند .  این مدیران و الگوهای مدیریتی ،  نظارت خداوند را  باور ندارند  یا  به آن بی توجهی می کنند. «ألَم یَعلَم بِأنَّ اللّهَ یَری‏»؛ (علق،14) آیا نمی داند که خداوند در حقیقت، [بر همه چیز] ناظر است. شایسته است مدیران  همیشه این آیه را  مد نظرداشته باشند و آنرا نصب العین خود قرار دهند.

ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلام و قرآن

1- ایمان به ارزش کار
کشش درونی و  علاقه باطنی  به هر کاری که  انسان  تصدی آن  را به عهده  می گیرد، از عوامل بزرگ موفقیت انسان است ، زیرا عشق و علاقه به کار مانع می شود که غبار خستگی  بر روان انسان  بنشیند.  نه  تنها احساس  خستگی نمی کند ، بلکه دوری  از کار در او ایجاد خستگی می کند. عشق و علاقه به کار، روح  ابتکار و  نوآوری را در  انسان  زنده می کند  و در  پرتو  کشش درونی ، مشکلات را بر طرف می کند. در حالی که کار از روی بی میلی و بی رغبتی ، نه تنها پیش نمی رود، بلکه در جا می زند. در انتخاب مدیر باید ایمان او را به ارزش کار به دست آورد و  از طریق  ذوق آزمایی و استعداد  سنجی وجود این ویژگی را در او کشف کرد و از زمانهای دیرینه گفته اند در هر سری شوری است ، خوشبخت کسی که ذوقش را دریابد. پیامبران  ،  مدیران عمومی جامعه بوده  و  از طریق  هدایت  مردم ، کار  خود را  آغاز کرده اند و در سخت ترین شرایط ،  موفقیت هایی به دست می آوردند و یکی از علل موفقیت آنان ، هر چند در قلمرو محدود، ایمان آنان به ارزش کار خود بود و قرآن هنگام توصیف پیامبر درباره او چنین می گوید: "پیامبر به آنچه که از سوی خدا بر او نازل شده ، ایمان آورده است."
در پایه ایمان او به ارزش کارش کافی است که از اقبال مردم  به آیین الهی خرسند و شادمان  می شد؛ در حالی که اعتراض و روی گردانی مردم ، روح او را سخت می فشرد و تا لب مرگ پیش می برد. قرآن این حقیقت را چنین بیان می کند: "گویی می خواهی خود را از فرط غم و اندوه به خاطر روی گردانی کافران هلاک سازی."

2- مُطاع وامین بودن

به دنبال رسیدن به درصد اطاعت پذیری بالا در سازمان، مدیرانی که در رأس امور و حوزه ها انتخاب می شوند باید ویژگی هایی داشته باشند: «مُطاعٍ ثَمَّ أمینٍ»؛ (تکویر، 21) دیگران [او] را اطاعت می کنند و او امانتدار است. امین بودن مفهوم عمیق و گسترده ای است که مصادیق بسیار فراوانی دارد. هیچ کس به اندازه ی خود مدیران نمی داند که اختیار چه مواردی به دست آنها سپرده شده است. آنها با محاسبه و مشاوره خواهند فهمیدکه نسبت به چه مواردی باید امانتدار باشند.
امانتداری ویژگی دوم این مدیران است (...ثَم أمین). امانتداری در درجه اول مربوط به حفظ امکانات و تجهیزات و پاس داشت حقوق کسانی است که در حوزه اطاعت مدیر می باشد. در درجه اول، مدیر و الگوهای مدیریتی باید نسبت به جسم و روح کارکنان و مدیران خود امانتدار باشند. همچنین، قدرتی که در اختیار مدیران قرار می گیرد، امانتی است که باید در جهت نزدیک تر شدن سازمان به رسالت خود استفاده شود. امکانات و تجهیزاتی که در اختیار مدیر قرار می گیرد جز در راه رسیدن به افق های روشن در رسالت و چشم انداز نباید مورد استفاده قرار گیرد. به نظر قرآن، مهمترین شاخصه برای کسانی که به عنوان مطاع بودن انتخاب می شوند امانتداری است. به گونه ای که این صفت حتی بر علم و دانش هم برتری دارد. البته معیار دانش لازم برای مدیر، منطق و مدرک لازم برای دست یافتن به قابلیت امانتداری است.«وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ»؛ (تکویر، 22) پیامبر اکرم (ص) مجنون و دیوانه نیست».

3-هم صحبتی و مشورت با زیردستان  

مدیر موفق کسی است که با کارکنان هم نشینی و هم صحبتی می کند. هم صحبتی با زیردستان، شوق و طوع و رغبت و انگیزش برای کار و تلاش را در کارکنان صدچندان می نماید. به تعبیر دیگر، مدیر می تواند با همنشینی با زیردستان خود، اهداف بلند خود را روشن سازد و بار مسئولیت و رسالت خود را با حالتی مطمئن به دوشن آنها بسپارد. از طرف دیگر، هم نشینی مدیران و رهبران با زیردستان شور و نشاط و انگیزه ی درونی آنها را تقویت کرده، شدت می بخشد؛ به گونه ای که آنها با طوع و رغبت مسئولیت های محوله را به نتیجه برسانند. یکی از صفات پیامبر(ص) در مدیریت ، که مورد نقد نقادان خشک سیرت قرار می گیرد، هم نشینی و هم صحبتی او با زیردستان است. در پاسخ به آنها خداوند می فرماید: «وَ ما صاحِبُکُم بِمَجنُونٍ وَ لَقَد رَآهُ بِالأُفُقِ المُبینِ»؛ (تکویر، 23-22) او که [در اوج مدیریت و فرماندهی] با شما همنشینی و رفاقت می کند مجنون نیست. او کسی است که در دوردست، بلندترین چشم اندازهای دنیا و آخرت را دیده است.

بنابراین قرآن ، هم به اهمیت مشاوره تصریح می کند و هم به انتخاب خود مدیر درباره موضوع نخست می فرماید: «کار مومنان پیوسته شور و مشورت است.» و درباره موضوع دوم می فرماید: «ای رسول گرامی با مومنان به مشورت بپرداز و آن گاه که تصمیم  

گرفتی ، با تکیه بر عنایت الهی کار را آغاز کن»

پیامبر گرامی (ص) درباره مشاوره چنین می فرماید: «در موردی که چهره کار برای کسی روشن نیست باید مشورت کرد. هیچکس

در موردی مشورت نمی کند مگر این که به خیر و صلاح کار پی می برد»

امیر مومنان (ع) می فرماید: «آن کس که با بزرگان مشورت کند از عقل و خرد آنان بهره می گیرد»
مدیر در راس هرم سازمان قرار دارد و رهبر و پیشرو کارگزاران سازمان است و بر حسب موقعیت اجرایی خود و مسوولیتی که به عهده دارد، مرکز ثقل اندیشه ها، طرحها، پیشنهادهاست و در حقیقت آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل و جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است.

4-تواضع و فروتنی یا مردمی بودن

یکی از پشتوانه های کار مدیران ، حمایت های زیردستان است و این پشتوانه در صورتی به دست می آید که مدیر حالت مردمی به خود بگیرد و از تواضع و فروتنی در عین حفظ شخصیت چشم نپوشد و با مهر و محبت سخن بگوید و طرح دهد یا اجرا کند. امام علی بن ابیطالب (ع) در فرمان خود به یکی از فرمانروایان که مدیریت مصر را به او واگذار کرده بود چنین می نویسد: «ای مالک! مهر و محبت تو به افراد زیردست دلهای آنها را متوجه تو می کند و آنچه موجب چشم روشنی زمامدار می شود 2 چیز

است: یکی برقراری عدالت ، دومی ابراز علاقه به آنهاست.

در جایی دیگر یادآور می شود که مدیر یک جامعه برای رسیدگی به نیاز زیردستان باید وقتی را مقرر سازد و با کمال فروتنی با آنان سخن بگوید و در این مورد چنین می گوید: «برای مراجعان خود وقتی مقرر نما، به نیاز آنها شخصا رسیدگی کن ، مجلس عمومی و همگانی برای آنها تشکیل بده و در را به روی هیچکس نبند و به خاطر خداوندی که تو را آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز تا هر کس بدون ترس و لکنت سخنان خود را با تو بگوید.»
امروز در تمام سازمان های دولتی و ملی ، صندوق شکایات و پیشنهادها نصب شده و انتظار می رود مراجعان و کارکنان مشکلات یا پیشنهادهای خود را بنویسند و در صندوق بیندازند، ولی بهتر این است که مدیر برای کارکنان جلسه خاصی تشکیل دهد و آنچنان امنیت و عطوفت بر مجلس حاکم باشد که افراد بتوانند معایب حوزه مدیریت او را بدون پروا بگویند.
5- شناخت و اعتماد به غیب در کارها 

از ویژگی های دیگر مدیران، اعتقاد آنها به عالم غیب می باشد. در نظام مدیریتی مورد نظر، مدیران عالی در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها به عالم غیب نیز توجه می کنند و مدیران و الگوهای مدیریتی نباید در وجود عالم غیب، شک و غفلت کنند. «وَ ما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنینٍ»؛ (تکویر، 24) مدیر موفق نسبت به امور غیب و [رساندن آن به مردم] شک نمی کند. انس با قرآن، اعتقاد به غیب مدیران را تقویت می کند و بخل ورزی  رساندن امور غیب به مردم را از بین می برد.

6- انس با قرآن و ثبات قدم  انس با قرآن، موجب ثبات مدیر می شود که در رأس جریان های اجتماعی قرار می گیرد. مدیران این جمع و سازمان، با انسی که با قرآن دارد، می تواند خود را از افتادن در این تعجیل باز دارد. و گرنه اطاعت پذیری دیگران از مدیری که در هنگام صبح و شام با قرآن انس ندارد، اطاعتی کورکورانه است. انس با قرآن است که می تواند کارکنان را از افتادن در دام اطاعت از سودجویان و رانت خوران باز دارد. مدیران بویژه مدیران عالی در نظام مدیریتی قرآن، در ابتدای امور و در روند انجام کارها و در همه حال، به تعالیم قرآن توجه می کنند و به تسبیح خداوند می پردازند.

7-دادگری میان زیردستان

 
عدالت و دادگری در میان زیر دستان از ویژگی هایی است که می تواند تکمیل کننده امانت و تعهد مدیر باشد. قلمرو مدیریت مجموعه ای است که باید بر آن توازن حکومت کند و هر کسی به حق شایسته خود برسد، در حالی که تبعیض و ظلم مایه از هم پاشیدگی مجموعه است که در نتیجه دود آن به چشم مدیر و صاحبان مدیریت می رود. گاهی گفته می شود مدیر باید به همه به یک نظر بنگرد و در میان آنان مساوات برقرار کند ولی تعبیر بهتر این است که بگوییم مدیر باید عدالت را میان همه برقرار کند، زیرا چه بسا مساوات بر خلاف دادگری باشد، ولی آنجا که هر 2 گروه امتیاز مشترکی داشته باشند مقتضای عدالت یکسان نگری است. درباره عدالت و تاثیر آن در حفظ توازن و انضباط سخن زیاد گفته شده است و ما در این مورد به ترجمه آیه ای و نقل روایتی
بسنده می کنیم.قرآن به عدالت بسیار بها می دهد و یادآور می شود که عدالت را  به پا دارید  و اگر عدالت به ضرر شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما تمام شود، حق را بگویید و به آن گواهی دهید.

امیر مومنان به والیان و فرماندهان خود چنین هشدار می داد: "هر کس پس از من سرپرستی جامعه را به عهده بگیرد، او را در روز رستاخیز در کنار صراط نگاه می دارند و فرشتگان ، نامه اعمالش را می گشایند. اگر میان مردم با عدالت رفتار کرده است ، عدالت او نجات بخش او است و اگر بر خلاف آن رفتار کرده باشد، در آتش دوزخ سرنگون می شود."

عوامل افزایش انگیزه در بین کارکنان از منظر قرآن کریم

الگوهای مدیریتی که مبتنی بر قرآن شکل گرفته باشد، در حقیقت تابع حکم خداوند بوده و اطاعت پذیری از آنها، اطاعت پذیری از خدا محسوب می شود. بنابراین در این نظام، برای اجرای این الگوها نیز انگیزه فراوانی وجود خواهد داشت.

بنا به نظر قرآن کریم، روش ارتباط مستقیم و بیان دستورات توسط مدیر، میزان تأثیرپذیری کارکنان و اطاعت پذیری انها را بیشتر می کند. به عبارت دیگر، اطاعت پذیری از دستورات مسموع، بیشتر از دستورات مکتوب می باشد.«فَاتَّقُوا اللّهَ مَا استَطَعتُم وَ اسمَعُوا وَ أطیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیرًا ِلأنفُسِکُم وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ»؛ (تغابن، 16) تقوای الهی پیشه کنید تا آنجا که می توانید و گوش فرا دهید و اطاعت پذیری کنید و انفاق نمایید، این اعمال برای نفس های شما اثربخش تر است، هر کس [که برای انجام این امور] از هواهای نفسانی اش بگذرد، همانا رستگار خواهد بود.

از آیه اخیر این چنین استنباط می شود که در نظام مدیریت در قرآن، تقوای الهی، زمینه ای ارزشمند برای افزایش اطاعت پذیری و ایجاد روحیه کار و تلاش در میان کارکنان می باشد. ایجاد روحیه تقوا در سازمان، زمینه لازم برای حرکت پرشتاب سازمان را مهیا می کند.

مورد دیگری که اطاعت پذیری را در کارکنان و مدیران سازمان افزایش می دهد توکل به خداوند است. توکل یعنی دادن وکالت خود و آینده خود به دست خدا. خداوندی که ربوبیت دارد و همچنین اله است. کارکنان و مدیران با توکل به خدا، دچار سردرگمی نسبت به آینده و نتیجه نمی شوند و فقط اطاعت پذیری می کنند.«اللّهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ وَ عَلَی اللّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنُونَ»؛ (تغابن، 13) خدایی جز او نیست و مؤمنان فقط بر الله توکل می کنند. مدیران باید روحیه توکل را نیز در سازمان خود ترویج نمایند.

مدیر منتخب توسط قرآن، برای افزایش اطاعت پذیری در سازمان خود، از افراد عیب جو و سخن چین، کسانی که از خیر و خوبی منع می کنند و همچنین از گناه کاران، اطاعت نمی کند. همچنین مدیر نباید از گستاخ ها و عصیانگران و افرادی که پول و قدرت در اختیار دارند اطاعت پذیری داشته و صرفا به خاطر پولشان از آنها پیروی کند.«وَ لا تُطِع کُلَّ حَلاّفٍ مَهینٍ هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ مَنّاعٍ لِلخَیرِ مُعتَدٍ أثیمٍ عُتُلٍّ بَعدَ ذلِکَ زَنیمٍ أن کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»؛ (قلم، 14-10) با توجه به آیه های سوره قلم، چنین برداشت می شود که یکی از راهکارهای اساسی برای افزایش اطاعت پذیری و در نتیجه کارآمدی و اثربخشی سازمان، رفع خبرچینی و پادویی برای خودشیرینی در سازمان است. اما نکته مهمتر این است که اگر در سازمانی سخن چینی (زیراب زنی) رواج دارد، به نظر قرآن، نقصی در مدیریت سازمان می باشد. با رفع مشکل سخن چینی در سازمان، امنیت شغلی افراد بیشتر شده، میل و رغبت همه به انجام کار خود به صورت فوق العاده ای زیاد می شود.

 مدیرى که مسلمان باشد انگیزه جلب محبت کارمندان در او بیشتر است. او می‌خواهدازراه جلب محبت در آنها تأثیر بیشترى بگذارد و روح آنها را تعالى ببخشد. محبتى که او به خدا دارد ایجاب می‌کندکه به کارمند بیشتر محبت کند و با محبت، نظر او را بیشتر جلب نماید، خواه این محبت از راه صداقت به دست آید یا از راه امانت یا از طریق خدمت، احسان یا ایثار. وقتى کارمند می‌بیند که مدیرش براى او ایثار می‌کند او را از صمیم قلب دوست می‌دارد. وقتى چنین رابطه اى عاطفى برقرار شدکارهابهترپیشرفت می‌کند، اما از مسیر صحیح، نه از راه حقه بازى و فریب کارى. براى تحقق این امر چه کار باید کرد؟ باید گذشت داشت و از خود مایه گذاشت. باید دلسوز بود; مثلاً، می‌تواند با سلام و احوالپرسى ساده، محبت کارمند را جلب کند یا احوال زنش را، که مریض بوده است، بپرسد. نباید گفت که در محیط کار این مسائل مطرح نیست، بلکه اینها مقدمه‌اى است براى اینکه کار بهتر صورت گیرد. اگر کارمند دردى دارد مدیر باید درد او را بشناسد و درصدد درمانش برآید; زیرا او نیز انسان است. باید ابتدا شخصیت انسانیش را بشناسد و به او احترام بگذارد، سپس از او کار بخواهد. در این صورت، حتى اگر از او کارى هم نخواهد او کار خود را انجام می‌دهد; «الانسانُ عبیدُ الاحسانِ.» ایثار، فداکارى، احترام، دلسوزى، خیرخواهى و مانند آن ابزار کار یک مدیر مسلمان است، نه فریب کارى وتشویقهاى توخالى و. بگذریم که بسیارى از مدیران متأسفانه از این کارها هم خوددارى می‌کنند. صمیمیت و دلسوزى با کارمند مهمترین مسأله اى است که می‌تواند موجب پیشرفت کارو ایجاد انگیزه گردد.


تفاوت مدیریت اسلامی‌با مدیریت غربى

مدیریت اسلامی‌مانند مدیریت غربى صدرصد مادى نیست، چیزهایى اضافه بر آن دارد. اسلامی‌بودنش نیز جزو همان اضافات است. در کنار استفاده از نظریه هاى مدیریت، باید ارزشهاى اسلامی‌و رابطه آن ارزشها با این نظریه ها نیز مطرح شود، وگرنه به آرامى، در زیر شعار ارزشهاى اسلامى، به فرهنگ غرب گرایش پیدا می‌کنیم و خداى نکرده، وقتى چشم باز می‌کنیم که می‌بینیم آنچه به نام اسلام و نظام اسلامی‌نامیده می‌شود چیزى جز فرهنگ غربى نیست. ما با غرب به عنوان قطعه اى از کره زمین مخالف نیستیم، با انسانهایى که در گوشه اى از دنیا زندگى می‌کنند و با عقل و فهمشان مخالفتى نداریم. پیشتر هم گفتیم که ما همه انسانها را دوست داریم و گفته شد که بینش اسلامی‌چنین اقتضایى دارد; اما اگر کسى برخلاف انسانیت یا اسلام قدم بردارد در آن صورت، بالعرض مبغوض واقع می‌شود، وگرنه اصل بر این است که ما همه انسانها را دوست داریم، چه غربى، چه شرقى، چه شمالى، چه جنوبى. همه بنده خدا هستند و به آنهااحترام می‌گذاریم تا زمانى که بر خلاف انسانیت قدمی‌بر نداشته اند و بر خلاف حق رفتارى نکرده اند. ما با غرب جغرافیایى مخالف نیستیم، با علم و تکنولوژى غربى هم مخالف نیستیم، بلکه با جنبه منفى و سلبى آن، با محدود شدن در قالب مادیات و فراموش کردن ارزشهاى معنوى مخالفت داریم. اگر می‌گوییم که نباید محکوم فرهنگ غربى شدنقطه هاى مثبت آن مورد نظر نیست; زیرا علمی‌که از فضایل الهى و مواهب خدادادى است عیبى ندارد،بلکه ما با نقطه هاى منفى آن مخالفیم. در واقع، آنها فراموش کرده اند که بنده خدا هستند و سرانجام، به سوى او می‌روند. ما چنین طرز تفکرى را مردود می‌شماریم. هدف ما از مدیریت تنها رفاه مادى نیست، رفاه مادى مقدمه اى براى تعالى روحى انسان است. لذا، ما باید از این نظریه ها و علوم تا جایى استفاده کنیم که براى تعالى روحى و کمال معنوى انسان مفید باشد و در جایى که با این کمالات برخورد پیدا می‌کند باید آنها را محدود سازیم.


نتیجه گیری:

همانطور که گفتیم آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزش‌های اسلامی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهره‌مندی از چارچوب‌ها و ساختارهای علمی و مدیریتی می‌باشد. سازمان ها به این دانش دست یافته اند که محور قراردادن بعضی اصول و ارزش های اخلاقی و دینی ،موجب کارایی و اثربخشی بیشتر مدیران بر کارکنان و در نتیجه ایجاد فضای تلاش و خلاقیت برای سازمان می شود. گفته شد که بین آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان رابطه تنگانگی وجود دارد . با تکیه بر همین رابطه است که می توان آموزش و پرورش و مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل ) تقسیم کرد . نکات و ظرایف مربوط به مدیریت بسیار است که ذکر تمام آنها در این مختصر امکان پذیر نبود. با وجود این، همه اینها مقدمه و وسیله است براى اینکه انسان دایماً به خداى متعال توجه داشته باشد و روح او از تنگناى مادیت و زندگى دنیوى
استعلا پیدا کند و در این قفس مادیت و تن ، محدود و محصور نشود.


فهرست منابع

1. قرآن کریم.
2.
نهج البلاغه

3.ابطحی، سید محمد تقی(1384)، "درآمدی بر روش شناسی مدیریت اسلامی" ، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال یازدهم، شماره 45.4.حمیدی زاده، محمدرضا (1378)، " تبیین نقش پیش‌بینی و آینده‌نگری در نظام مدیریت اسلامی"، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 20.5.افجه‌ای، سیدعلی‌اکبر (1377)، "مدیریت اسلامی"، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی. 6. تقوی دامغانی، سیدرضا (1378)، "نگرشی بر مدیریت اسلامی"، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.7.رضاییان، علی (1382) ، " اصول مدیریت"، تهران، انتشارات سمت.8.عسگریان،مصطفی (1370)، "مدیریت اسلامی"، تهران، جهاد دانشگاهی دانشگاه تربیت معلم.9.قبادی، اسماعیل (1378)، "اصول و مبانی مدیریت اسلامی"، قم، انتشارات فقه.10.مشرف جوادی، محمدحسین (1378)، "اصول و متون مدیریت در اسلام"، همدان، انتشارات نور علم.11.نبوی، محمدحسن (1380)، "مدیریت اسلامی"، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. 12.هاشمی رکاوندی، سیدمجتبی (1379)، "رهبری و مدیریت روابط انسانی و سازمانی در ایران، اسلام و غرب" انتشارات باطن، چاپ اول.

13. رستگار،علی، معنویت در سازمان،رساله دکترا، دانشگاه تهران، 138414. کاظمی،خدیجه، مدیریت با تکیه بر معنویت،مجله تدبیر شماره 149،ص 79-80، 138

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد