همه اعضای گروه به صورت دایره ایستادهاند و شعار نمایش خیابانی را دایرهوار فریاد میزنند.
[این شعار میتواند در قالب سرودی باشد که با روحیة جوانان امروزی بیشتر سازگار است.]
هدف، جلب نظر جوانان است.
میتوان رقصی طراحی کرد که به عنوان یک وسیلة سرگرمی در خیابان، جوانان را جذب کند. [هر پیشنهادی در این زمینه پذیرفتنی است.]
کار جذبکردن جوانان را ادامه میدهیم.
صحنة اول:
محوطة دانشگاه: دانشجویان وارد میشوند تا در کلاس ساعت 10 شرکت کنند، آنها سلام میکنند، همدیگر را درآغوش میگیرند، دربارة کلاسها پرس و جو میکنند، دنبال استاد خود میگردند، راجع به تکالیف بحث میکنند، از سالنهای انجمن دیدن میکنند، ...
امیدواریم تا الان جمعیت به اندازه کافی جمع شده باشد، تا بتوانیم کارمان را شروع کنیم.
راوی: سلام دوستان، از اینکه دانشکدة کرایست رو تو هرج ومرج میبینین، تعجب نکنین...این هرج و مرج و آشفتگی بیدلیل نیست.
[بازیگر اول از بین جمعیت ظاهر می شود و فریاد می زند]
بازیگر اول: بس کنین این مزخرفاتو، شما مردم کار بهتری تو زندگی ندارین انجام بدین؟
راوی: او برآشفتهاس، نمی دونه چی میگه و بیجهت بحث میکنه.
بازیگر دوم: همونی که وسط جمعیته، نگاه کنین، مردم اومدن تا اون آشغال رو ببینن. اون، همون...
بازیگر اول: بس کن مردک، زر نزن. این همه قیل و قال واسه چیه؟ دوباره میخوای راجع به همون موضوعای کلیشهای فقر، بردگی کودکان، و آزار و اذیت زنان حرف بزنی؟ گوش همه پرِ این حرفاس. فقط برای اینکه یه خودی نشون داده باشی. این کارا رو نکن. شماها یه مشت آدمای بدبختین که فقط بلدین درس بخونین و درس جواب بدین.
راوی: میشه به خاطر خودتون و دوستاتون یه ربع وقت بزارین؟ ما میخوایم به روی مشکلی که خیال میکنیم همه چیزو راجبِش میدونیم، دریچة جدیدی باز کنیم.
[ همه گروه یک حلقه تشکیل می دهند و بلند می خوانند.]
افراد مختلف با الحان گوناگون و ژستهای مختلف می خوانند: اعتیاد (پستی)، اعتیاد (حیرانی)، اعتیاد (تردید)، اعتیاد (ریشخند)
همه با هم فریاد می زنند: اعتیاد به مواد مخدر!
سرود:
آهای، بیایید، بیایید
بنگرید و بگذرید
آهای، بیایید، بیایید
تنها بچشید و بگذرید
آهای، بیایید، بیایید
میخی بکوبید و بگذرید
آهای، بیایید، بیایید
پکی بزنید و بگذرید
این بدبخت زندگیشو باخته، آری زندگیشو.
تقصیر کیه، شما یا من؟
نوجوانی در میخانه است ومست
دیگری در خیابان و سرگرم دود و دم
هردو در حال هدردادن عمرشان به کیف
ای وای، ای وای
فکر میکنند خیلی آراماند ... فکر میکنند مثل کوهاند ... فکر می کنند حق دارند.
آنها حقیقت را نمیدانند. دارند زندگیشان را خراب میکنند.
راوی: همة ما معتادا رو میشناسیم... اما دوستای عزیز من... تا حالا فکر کردین که چرا این افراد به سوی مواد کشیده میشن...
بازیگر اول: به من چه ربطی داره که بهش فکر کنم؟ چیزای بهتری تو زندگی برای شناختن وجود داره، چرا باید وقتو صرف این معتادای بدبخت کرد.
ولی خیلی وقته کنجکاوم بدونم ... مردم چرا معتاد میشن؟ شما میدونین؟
راوی: به نکتة ظریفی اشاره کردی، کنجکاوی!
گروهی جوان ... [می تواند ترکیبی از دختر و پسر باشد]
پسر1: چرا من نمیتونم مثل آرنولد باشم؟
دختر1: چون آرنولد هندی نیست...
پسر1: من از یکی از دوستام شنیدم که مصرف مواد مخدر بدن آدمو رو فرم میاره...نمیدونم چه جوری؟ من خیلی کنجکاوم که بدونم این ماده واقعاً چیه!
گروه کر:
اعتیاد (پستی)، اعتیاد (حیرانی)، اعتیاد (تردید)، اعتیاد (ریشخند)
همه با هم فریاد می زنند: اعتیاد به مواد مخدر
راوی: این حس کنجکاوی با فشارای عاطفی که هرکسی تو زندگیش تجربه میکنه، تقویت میشه.
دختر2: عمر من تلف می شه... حس میکنم زندگیم بی ارزشه ... هرروز باید این زندگی نکبتی رو تحمل کنم. نمیخوام اینطوری زندگی کنم.
دختر3: آهای! به خودت بیا... زندگی اونقدرها هم بد نیست، فقط باید بدونی چه جوری بهترش کنی. باید خونسرد باشی. من نشونت میدم چه جوری میشه تو زندگی از درد به خوشی رسید ...
گروه کر:
اعتیاد (پستی)، اعتیاد (حیرانی)، اعتیاد (تردید)، اعتیاد (ریشخند)
همه با هم فریاد می زنند... اعتیاد به مواد مخدر
راوی: همة ما موجوداتی اجتماعی هستیم... هیچ شکی درش نیست. سعی میکنیم خودمون رو همرنگ جماعت کنیم و از هنجارهای اجتماعی پیروی کنیم... اما یادمون نره که باید خطوطی رو معین کنیم و مواضع شخصی مونو معلوم کنیم... نصیحت و موعظه خیلی قشنگه اما در عمل...
سرود گروهی: من شراب خود را می نوشم و بالا و بالاتر می روم
پسر2: سیگار یه لعنتیه لذت بخشه... منو از تموم فشارای زندگی خلاص میکنه. اون معلمه امروز کلی حالمو گرفت که چرا تکالیفمو انجام ندادم.
دختر2: البته که حق با اونه... چون اشتباه از طرف تو بوده.
پسر2: دهنتو ببند... هروقت خودت تکالیفتو انجام دادی اینجوری واسه من عرعر کن.
دختر2: مامانم قصد داره منو شوهر بده. دلم میخواد از دستش خلاص شم.
پسر2: سخت نگیر. یه پیشنهادی برات دارم... امروزعصر بیا به انجمن ضد تنش ایکس
راوی: همة ما میدونیم که چهجوری به این راه کشیده میشیم... ولی بعضیهامون که اینجان از اثرات اعتیاد به مخدر غافلن. از نحوة استفاده و حتی سوء استفادهاش هم بیخبرن. صدها تحقیق و پژوهش تو این زمینه انجام شده ولی ما آدمای زیرک ازش غافلیم و غرق خوشی دنبال معنای زندگی هستیم.
پسر1: چرا باید نگران اثرات مخربش باشیم؟... اون مشکلات مارو حل می کنه و احساس آسودگی بهمون میده... نگرانی آینده رو بذار واسة آینده.
راوی: دوست عزیزم تو کاملاًً درست میگی، اما این حرفا تو دنیای کوچیک خودت درسته. اصلاً آینده رو بذار کنار، آیا راجع به اثراتش هیچ اطلاعی داری؟
[در این صحنه چند دوست مواد مصرف می کنند، الکل می نوشند و روابط جنسی دارند]
راوی: با این کارای کثیف، امراض مقاربتی میگیرین. در کمال بیشعوری با بدنتون مثل یه آشغالدونی رفتار میکنین...
در این صحنه دربارة عوامل روانشناختی و زیست شناختی استعمال مواد مخدر صحبت میشود...
[برای نمایش این موارد می توان به طرق مختلف عمل کرد]
مخدر و اثراتش:
داروهای مسکن و خوابآور: دید مهآلود، درک ناقص از زمان و مکان [گذر زمان ممکن است تندتر و یا کندتر به نظر آید و یا اجسام کوچکتر ممکن است بزرگتر به نظر برسند] تفکر معیوب، هیجان کاذب، تاثیر بر عملکرد کبد، افسردگی.
محرکها: این مواد دستگاه عصبی مرکزی را برانگیخته میکنند و شتاب میبخشند [کوکائین، کافئین، تنباکو، بیدیس و غیره]
اثرات: میتواند منجر به رعشه، جنون شدید، توهم وحشتانگیز، رفتار خشن، اضطراب، آسیب به کلیهها، ریه و مغز، از بین بردن اشتها، اختلالات خواب و عصبیت شود.
مرگ و میر سالیانه ناشی از استعمال مواد مخدر: تنباکو: 395000، الکل: 125000، مواد مخدر مجاز: 38000، سوء مصرف مواد مخدر غیر مجاز ماری جوانا: 5200، وقتی دولت برای تنباکو یارانه درنظر گرفته، چگونه میخواهد ما را در بحران اعتیاد به مواد مخدر حمایت کند؟
یکبار کسی گفت: فقط یک دلیل وجود دارد که مردم به مواد مخدر معتاد میشوند و آن خود آدمهای ضعیف هستند. فقط انسانهای قوی درمان میشوند و خود خودشان را درمان میکنند.
«مارتین اچ فیشر»
نه مواد افیونی و نه الکل، هیچ کدوم منبع معضل جامعه نیستن. اگر ما واقعاً دنبال سرچشمة مشکلاتمون هستیم، نباید مردمرو از جهت معتاد بودن مورد آزمایش قرار بدیم، بلکه باید از اونا آزمایش حماقت، جهالت، طمع و عشق به قدرت بگیریم.
«مخدر، ذهن شما را گروگان میگیرد»
«مواد مخدرعمر را تلف میکند. حافظة شما را از بین میبرد، عزت نفس را نابود میکند و هر آنچه را با عزت نفس در ارتباط است بیارزش میسازد.»