بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

سیره ی امام علی (ع)

مقدمه

پس ازتدوین زندگی حضرت فاطمه(س)ودخترآن حضرت باپیشنهدی که بعضی دوستان کردندوآرزوهایی که مدتهادرسرمی پروراندم به فکرتدوین زندگی ائمه ی اطهارعلیهم السلام افتادم تابه خواست خدای تعالی بلکه بتوانم دوره ی کاملی اززندگی چهارده معصوم صلوات الله علیهم رابه رشته ی تحریر درآورم.وضمن خدمات ناقابلی که به فرهنگ شیعه می کنم.ان شاءالله تعالی ذخیره ای برای روزجزادرپیشگاه پروردگار متعال داشته باشم.

تاریخ ولادت

میان محدثین مشهوراست که:امیرالمؤمنین درسیزدهم رجب سی سال پس ازعام الفیل به دنیا آمد.شیخ طوسی درکتاب تذییب فرموده است:آن حضرت درشهرمکه ودرخانه کعبه ودرروزجمعه سیزدهم رجب سی سال پس ازعام الفیلولادت یافت.

ازکتاب مصباح روایت شده است:در آن وقت رسول خدا(ص)بیست وهشت سال داشت ودوازده سال قبل ازنبوت آن حضرت بود.

مرحوم علامه ازکتاب بشاندالمصطفی روایت کرده است.ازعمررسول خدا(ص)هنگام ولادت امیرالمؤمنین (ع)سی سال گذشته بودوهمین قول ازمرحوم شهیددرکتاب دروس نیزنقل شده.

مولودکعبه

داستان ولادت علی(ع)درخانه ی کعبه همانندمحدثان شیعه بسیاری ازسیره نویسان واهل تاریخ واهل سنت نیزبه اجمال وتفصیل نقل کرده اند وحاکم نیشابوری ازعلمای اهل سنت درکتاب مستدرک(ج 3،ص 483)این حدیث رامتواتردانسته ومی گوید:

اخبارمتواتراست که فاطمه بنت اسدامیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله وجه رادرخانه ی کعبه به دنیاآورد.وحافظ گنج شفافعی درکتاب کفایه الطالب(ص)(260)ازحاکم روایت کرده است که می گوید. امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب درمکه ودربیت الله الحرام درشب جمعه سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل به دنیا آمدوجزاومولودی در بیت الله الحرام به دنیانیامد.ونه قبل ازاو ونه بعدازاو واین به خاطربزرگ داشت مقام ومحل اوبودکه بدین افتخارنایل گردید.

نام گذاری علی(ع):

آمده است که پس ازولادت علی(ع) فاطمه بنت اسدگوید:چون خواستم ازخانه کعبه بیرون آیم هاتفی ندا داد:

((ای فاطمه نام این مولود راعلی بگذارکه خدای علی اعلی فرماید:من نام اوراازنام خودجداکردم وبه ادب خود ادب آموختم وبرمشکلات علم خویش اوراواقف ساختم.

ازابوعلی بن همام روایت شده است:چون علی به دنیا آمدابوطالب دست فاطمه بنت اسدرادرحالی که علی دربغلش بود گرفت وبه سوی وادی ابطلبیرون آمده و چنین گفت:

{ای پروردگارمن،ای خدای شب تاروماه تابناک ،از فرمان مسلم وحکم قطعی خودبرای مادرمورداین نوزادپسرآن چه رامی پسندی بیان فرما!

گوید:

دراین وقت چیزی همچون پاره ای ابراز زمین برخاسته وبه سینه ابوطالب چسبیده وچون هواروشن شد،دیدلوح سبزی است که درآن نوشته است:

{شمابه فرزندی پاک وپاکیزه وبرگزیده ی مخصوص گشته ونام اوازجایگاهی بلندانتخاب گشته وآن نام علی است که ازنام علی (اعلی)برگزیده شده است.

راوی گوید:این لوح رادرکعبه آویختندوهمچنان بودتازمان هشام بن عبدالملک،که وی آن رابرداشت واجماع اهل بیت برآن است که ان لوح درزاویة ی راست خانه کعبه بوده.

علی دردامان پیغمبربزرگ شد

ازافتخاراتی که نصیب علی(ع)شداین بودکه تربیت وی دردامان رسول خدا(ص)انجام شدوازکودکی درکنارایشان بودبه گونه ای که مورخین نوشته اند این به آن علت بودکه قریش دچارخشکسالی ومضیقه ی سختی شدوابوطالب مردی عیالواربود وازنظرمالی نیزدرمضیقه وفشارقرارداشت وبرادرش عباس بن عبدالمطلب مذدی ثروتمندبودو وضع مالی خوبی داشت،حضرت محمد(ص)که درآن وقت به خاطرازدواج باخدیجه جدای از ابوطالب زندگی می کرد وثروت خدیجه نیزدر اختیارآن حضرت قرارگرفته بود.وبه عمویش عباس فرمود:برادرت ابوطالب عیالواراست وخود شاهداین خشکسالی وسختی هستی ،بیانزداوبریم و مخارج زندگی اوراسبک کنیم.به این ترتیب که من یکی ازفرزندانش رابرگیرم وتویکی را. عباس پذیرفت،وبه اتفاق آن حضرت نزدابوطالب رفتند و منظور خود را با اودرمیان گذارده وگفتند:ما برای سبک کردن بارسنگین خرجی راکه به عهده داری نزد تو آمدیم.و پیشنهادبردن دوتن ازفرزندان او رابیان کردند. ابوطالب ازروی علاقه زیادی که به عقیل داشت اظهارکرد:

{اگرعقیل را برای من بگذارید هر چه می خواهید بکنیدوهرکه راخواهیدببرید.}

اینجابودکه محمد(ص)علی رابرگرفت وبه نزدخود برد.وعباس نیزجعفررابرداشتندوپیش خودبرد.

علی(ع)دربسترپیامبرخدامی خوابد:

درآخرسالهای رسالت بزرگ درمکه یعنی دهم ویازدهم،دوحامی بزرگ ودوپشتیبان باوفای رسول خدایعنی ابوطالب وخدیجه ازدنیارفتندوادامه کار برای پیامبربزرگ اسلام در مکه مشکلات زیادی داشت که مسبب اصلی آن جرئت وجسارت بیشتر دشمنان نسبت به آن حضرت بود.به طوری که در زندگی پیامبراسلام مذکورگردید.

به دنبال جسارت وجرئت زیاددشمنان اسلام بودکه درپی یک نشست وشوردسته جمعی،مشرکان تصمیم به قتل پیامبراکرم گرفتندوشبی که خواستند این بصمیم راعملی کنند،رسول خدابه دستور پروردگارخودازشهرمکه خارج وازطریق غارثور عازم یثرب گردید.

شب سهمگین بودورسول خداازجانب خدای متعال مامورشده بودبدون اطلاع یاران ونزدیکان خوداز شهرخارج گرددوکسی نمیدانست پیامبر به کجا خواهدرفت وسرانجام چه خواهدشد.این باررسول خداخطرناک ترین ودرعین حال حساس ترین   ماموریت رابه علی(ع)سپردواورامامورکردتادر بسترآن حضرت بخوابدوبردمخصوص خودرابه اوپیچید،وخودآن حضرت پس از تاریک شدن شب ازخانه خارج شدوبه سوی غارثورحرکت کرد.

خطرناک بودن ماموریت ازآن جهت بودکه ده، پانزده تن مسلح به پشت خانه ی رسول خداآمده و خودراآماده کرده بودندتاناگهان به کسی که دربستر خوابیده -ودرآن وقت جزعلی کس دیگری نبود-بتازندوهمگی درقتل اوشرکت کردندواورابه قتل برسانند.

هرآن بیم آن میرفت که این حمله انجام گیردوعلی ازاین ماجرا مطلع بود.

وحساس بودن ماموریت ازآن جهت بودکه توطئه گران همگی ازپشت دیوارحرکات ورفتارکسی که دربسترخوابیده بود-به خیال آنهارسول خدا-زیرنظرداشتندوروی دیوارهای کوتاهی که درآن زمان اطراف خانه هاوجودداشتپیوسته سرمی کشیدندومراقب حال خفته دربستربودندوعلی موظف بودبرای حفظ جان رسول خداوسرگرم نگه داشتن مشرکان وتوطئه گران به گونه ای رفتارکند که اورانشناسندوچنان پندارندکهخودرسول خداست که دربسترخوابیده است.

وهبچ گونه عملی که اورابه آنان بشناساندویاسوء ظنی برای آنان ایجادکند انجام نداد.

چون رسول خدا(ص)خواست ازمکه هجرت کند علی ابن ابی طالب رادرمکه به جای خودکندتابدهی های اورابپردازدوامانت هایی راکه نزدآن حضرت بودبه صاحبانش مسترددارد.ودرآن شبی که مشرکان دورخانه اش راگرفته بودندعلی رامامورکردتادربستراوبخوابدوبهاوگفت:

پارچه بردسبزمخصوص مرابه خودبپیچ که ان شاء الله تعالی خطری ازسوی آنهامتوجه تونخواهد شد.علی نیز این ماموریت رابه همان گونه انجام داد.

جنگ خیبروفضیلتهای دیگر:

سال هفتم هجرت نیزفرارسیدورسول خدانیزبه فکریهودخیبرافتاد.که پس ازرفتن یهودیان اطراف مدینه ونابودی آنان به دست مسلمانان به صورت پایگاهی برای سایریهودیان وبلکه دشمنان اسلام درآمده بودوبعضی ازقلعه های آنان انباری ازاسلحه های گوناگون ومرکزی برای توطئه علیه مسلمین گردیده بود.

خیبرمرکب ازهفت قلعه ی محکم بودودرسمت شمال غربی مدینه وفاصله اش تاشهرمدینه نزدیک به دویست کیلومتربود.

رسول خداآماده رفتن به خیبروگرفتن آن شهراز دست این دشمنان کینه توز گردیدوبه همین منظور بالشکری که برطبق نقل برخی مرکب از یک هزار وچهارصد پیاده ودویست نفرسواره بودندبه سوی خیبرحرکت کردومانندغزوات دیگرپرچم جنگ را به دست علی(ع)ودادوشبانه به پای قلعه های خیبر رسیدند.

یهودخیبرکه پیش بینی چنین حمله ای راازمسلمانان کرده بودقبلاتهیه ی جنگ رادیده وآذوقه واسلحه ی کافی برای چنین روزی درقلعه هاذخیره کرده بودندوچون ازورودلشکراسلام مطلع شدندبا مشورت سلاح بن مشکم اموال وزنان خودرادر قلعه ای محکم به نام ((وطیح وسلالم))جای دادندو اندوخته های خودرابه قلعه ی دیگری به نام ((ناعم))بودبردندومردان مسلح وجنگجونیزبه قلعه ای به نام ((نطات))رفتند.

درروزهای نخست بافداکاری وشجاعت مسلمانان برخی ازقلعه های هفت گانه فتح گردید،ولی برای فتح قلعه ی ناعم یاقموص مسلمانان روزهای زیادی آنجارامحاصره کرده وهرروزگروهی برای فتح می رفتندوچون غروب می شد بی آنکه کاری ازپیش ببرندبازمی گشتند.

رسول خدادرخیبرنزول فرمودوتوقف اودرآنجا طول کشید.پس لشکری رابرای فتح به سرکرده گی ابوبکرفرستاد.اوشام که شدبی آنکه قلعه رافتح کند بازگشت.وروزبعدعمررابالشکری فزستادواوهم نیز فتح نکردوبازگشت.

در چند حدیث آمده است که : چون عمر از برابر یهودیان گریخت و به نزذ رسول خدا (ص) آمد همراهان خود را به ترس و جبن متهم می ساخت . همراهان وی عمر را ترسو می خواندند و همین امر سبب ناراحتی رسول خدا (ص) گردید .

و در آن شب رسول خدا با اندوهی بیار به سر برد و چون صبح شد از خیمه بیرون آمد و گفت {من امروز این پرچم را به دست فردی می دهم که رسول خدا را دوست می دارد و رسول خدا نیز او را دوست می دارد ، آن حمله افکنی که فرار نکند }. در این وقت همه ی مهاجرین و انتصار پیش آمدند و خود را برای گرفتن پرچم آماده کردند .

رسول خدا که علی را در میان آنان ندید فرمود :

علی کجاست؟

عرض کردند به چشم درد مبتلا شده است .

 پیامبر خدا ابوذر مسلمان را به دنبال علی (ع) فرستاد و او را آوردند و چنان بود که نمی توانست چشمان خود را باز کند. رسول خدا که چنان دید گفت :

{ خدایا چشم درد و گرما و سرما را از او دور گردان و بر دشمن یاری اش ده و پیروزی را نصیب او گردان که به راستی او بنده توست و تو را دوست می دارد و رسول تو را دوست می دارد و فرار نمی کند .}

و به دنبال این دعا پرچم را به دست علی داد .

و در بعضی روایات نقل شده است وقتی پیامبر اسلام (ص) دید حضرت علی (ع) نمی تواند از چشم درد چشمان خود را باز کند مقداری از آب دهان خود را بر روی چشمان او مالید و علی (ع) از چشم درد آرام شد علی (ع) پرچمی را که پیامبر به دستش داده بود ، برداشت و به پای قلعه آمد و یهودیان به ورسم هر روز با سابقه ای که از فرار کردن ابوبکر و عمر و همراهانش در روزهای پیش داشتند بیرون گریختند و به اهل بسیاری از راویان تاریخ : در همین جا بود که مرحب پهلوان نامی یهود غرق در اسلحه به میدان آمد و رجز خواند و مبارز طلبید و گفت :

        قد عملت خبیرانی مرحب                                شاکی الصلاح بطل مجرب

                                    اذاالحروب / قلبت ملتهب

علی علیه السلام به جنگ او رفت و با ین رجز پاسخ او را داد و فرمود :

انا الذی سمتنی امی حیدره           کیث غابات شدید قسوه

             اکلیلکم بالسیف کیل السندره

سپس پس از دو ضربت مرحب را بر زمین انداختو یهودیان دیگر که چنین دیدند به قلعه گریختند و با سرعت در قلعه را بستند که مسلمانان نتوانند وارد آن شوند . در این وقت علی (ع) به پای قاعه آمد و پنجه مشکلگشای خود را به حلقه در انداخت و حرکت سختی داده ، آن را از جای برکند و به سوی سپری بر روی دست گرفت و سپس او را به دور افکند و به دنبال آن مسلمانان وارد قلعه شدند و آن را فتح کردند .

به نقل ابن هاشم هنگامی که پرچم را به دست علی داد فرمود : این پرچم رت بگیر و پیش بر تا خداوند درب های محکم قلعه را برای تو و سایر یاران تو بگشاید .

علی (ع)درفت و با اعتماد به خدای یگانه و پشتکار محکمی که اشت رفت و باعث موفقیت او شد .

حضرت علی (ع) داماد رسول اکرم (ص)

عمر و ابوبکربا مشورت باسعد معاد رئیس قبیله اوس دریافتند جز علی (ع) کسی شایستگی زهرا را ندارد . لذا هنگامی که علی (ع) در میان نخلستان های باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در رمیان نهاد و ایشان فرمود :

دختر پیامبر (ص)میل و علاقه من است

به سوی خانه رسول به راه افتاد وقتی به حضور رسول اکرم رسید عظمت محض پیامبر (ص) مانع از آن شد .

غدیر خم

پیامبر پس از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی به نام غدیر خم در نزدیک جحفه دستور توقف داد . زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر (ص) باید رسالتش را به اتمام برساند . پس از نماز ظهر پیامبر (ص) بر بالای منبری از جهاز اشتران رفت و به همه ی افراد حاضر فرمود :

ای مردم نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم . درباره ی من چه فکر می کنید

مردم گفتند : گواهی می دهیم که آیین خدا را تبلیغ می کردی .

پیامبر فرمود : آیا شما گواهی می دهید که جز خدای یگانه ،خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟

مردم گفتند : آری گواهی می دهیم .

سپس پیامبر (ص) دست حضرت علی را بالا گرفت و فرمود :

ای مردم! در نزد مومنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟

مردم گفتند : خداوند و پیامبر او بهتر می داند ؟

سپس پیامبر فرمود :ای مردم ! {هر کس که من رهبر و مولای او هستم علی هم مولا و هم رهبر اوست }و این جمله را سه مرتبه تکرار نمود.

و بعد از اتمام شدن همه ی حرف های پیامبر در غدیر خم همه ی افراد و مردمی که در آنجا حضور داشتند به حضرت علی (ع) تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند .

نماز خواندن حضرت علی (ع)

پیامبر از روز دوشنبه و حضرت علی از روز سه شنبه شروع به نماز خواندن کرد . امیر المومنین هفت سال پس از مردم نماز را آغاز کرد . همچنین اولین کسانی که با پیامبر نماز خواندند : خدیجه و حضرت علی (ع) بودند .

حضرت علی نخستین باور پیامبر

پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد (ص) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجامپیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد .

در این میان تنها حضرت علی (ع) مجری طرح های پیامبر (ص) در دعوت هایش و تنها همراه و دلسوزان آن حضرت در صفاتی بود که وی برای آشنا کردن خویشاوندان با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد

در همین ضیافت پیامبر(ص) از حاضران سوال کرد چه کسی از شما مرا در این امر یاری می کند تا برادر و وصی من در میان شما باشد . فقط علی پاسخ داد ای پیامبر خدا ! من تو را در این امر یاری می کنم . پیامبر خدا (ص) پس از سه بار سوال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان من و بستگان من ، بدانید کهعلی (ع) برادر و وصی و خلیفه ی مسلمین پس از ن است . از افتخار حضرت علی (ع) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه ی مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر را به طور کامل و مطمئن آماده ساخت .

بعثت پیامبر (ص)دو حضرت علی (ع) :

شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداوند در آیات بسیاری بندگانش را برای انجام آنها و سبقت گرفتن بر یکدیگر دعوت فرموده است.

از فضایل حضرت علی (ع) آمده است که او نخستین فرد ایمان آوردهه بر پیامبر (ص) باشد.

ابن ابی الحدید در این باره می گوید :

بدان که در میان اکابر و بزرگان متکلمین گروه (معتزله ) اختلافی نیست که علی ابن ابی طالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورد و پیامبر خدا را تایید کرده است . 

حضرت علی (ع) پس از رحلت رسول اکرم (ص)

پس از رحلت رسول اکم به علت شرایط خاصی که به وجود آمده بود . حضرت علی (ع) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد .

نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت .

فعالیت های امام در این دوران به طور خلاصه این گونه است .

1.عبادت خدا آن هم در شان حضرت علی (ع)

2.تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکمی حوادثی که در طول زندگی پیامبر اسلام (ص) که مشابه نداشت

3.پاسخ به پرسش های دانشمندان ملل و شهر های دیگر

4.بیا حکمی بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت .

5.حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست رو به رو می شد 6.تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده برای سیر و سلوک برخوردار هستند

7.کار و کوشش برای تامین بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویشپباغ احداث می کرد و قنات استخر می نمود و سپس آنان را در راه خدا وقف می نمود

8.حتی در بعضی از شبها از خانه خارج می شد و در هنگان نیمه های شب با کوله هایی از نان و خرما به درب منزل افراد فقیر و یتیم می رفت .

سخنرانی امام (ع) هنگام حرکت برای جنگ با معاویه :

امیر المومنین در هنگام حرکت به سوی شام و جنگ با معاویه سخنان و خطبه های مختلف و گوناگونی نقل کرد که برخی طولانی و برخی کوتاهند . و از همه ی /انانجامع تر خطبه ای است که شیخ مفید (ره)درارشاد نقل کرده  که ضمن جامعیت،مشتمل بر پند و اندرزهاو اتمام حجت ها و معارف دیگری است که نیزر به خاطر همین امتیاز آن را برای شما انتخاب نموده و ترجمه ی آیات را برای شما نقل می کنیم .

که پس از حمد و ثنای پرودگار و درود بر رسول خدا فرمود: ای بندگان خدا بترسید از خدا و نکردن پیروی او، و پیروی از امام پیشوای خود کنید زیرا که مردم نیک رفتار و شایسته به وسیله پیشوای عادل نجات یابند ، آگاه باشید که مردم بد کردار به وسیله پیشوای نادرست نابود گردند .

معاویه امروز حق مرا که در دست اوست به ناحق گرفته و بیعت مرا شکسته و در دین خدای عز و جل عیب آورده . و به حقیقت شما ای مسلمانان می دانید مردم دیروز چه کردند که درباره ی من می دانید .

برای کار خود پیش من می آمدید تا اینکه مرا برای بیعت از خانه به امر بیرون کشیدید. و من از بیعت با شما خوداری کردم تا آنچه در نزد شماست آزمایش کنم . پس سخن را چندین بار از سر گرفت ( و در خواست پذیرش خلافت و بیعت مرا کردید ) و من نیز سخن خود را از سر گرفتم ( و از بیعت خود داری کردم ) و شما از روی حرصی که بر بیعت من داشتید بر من هجوم آوردید ، مانند هجوم شتران بر گودالهای آب (هنگام آشامیدن ) بدانسان که من ترسیدم برخی از شما مرا بکشند.

پس چون چنین دیدم در خود وقتی اندیشه کردم و با خود گفتم : اگر من در کار ایشان اقدام نکنم و سخنانشان را نپذیرم به کسی که جایز من باشد دست نخواهند یافت ،( کسی که مانند من به عدالت و دادگستری رفتار کند پیدا نخواهند کرد ) و گفتم به خا سوگند : من بر ایشان فرمان روایی می کنم و حق برتری مرا بشناسند نزد من محبوب تر است از اینکه اینان بر من فرمانروایی کنند و برتری و حق مرا نشناسند ، پس دست خود را برای بیعت باز کردم و شما گروه مسلمانان با من بیعت کردید . در صورتی که در میان شما مهاجر و انصار و پیروان نیکو کار بودند ، پس من پیمان بیعت خود را و آنچه در این دست دادن واجب بود از شما برگرفتم و آنچه از عهد و پیمان خداوند، سختترین پیمان و عهد پیامبران الهی بود از شما گرفتم که با من وفاداری کنید و دستور مرا بشنوید و پیروی کنید و درباره خیر اندیشی نموده و در همراهی من با هر ستمکار و دشمنی یا با هرکه از دین خدا بیروم رود بجنگید و شما همه ی اینها را پذیرفتید .

پس من پیمان خدا و عهد او و ضمه خدا و رسولش را در این باره از شما گرفتم و شما آن را پذیرفتید و خداوند را برای شما گواه گرفتم و برخی از خودتان را بر برخی دیگر گواه ساختم ، آنگاه در میان شما کتاب خدا و سنت پیغمبرش (ص) را به پا ساختم .

پس با این همه احوال شگفت از معاویه ابن ابی سفیان که با من در باره ی خلافت ستیزه می کند و پیشوایی و امامت مرا نادیده گرفته و انکار می کند و پندارد که او سزاوارتر است به خلافت از من و اینن جرئت و دلیری است از او به ساحت قدس خداوند و رسولش ، با اینکه هیچگونه حق و برهانی برای او در خلافت نیست ، زیرا نه مهاجرین با او در خلافت بیعت کرده اند و نا انصار و نه مسلمانان سر تسلیم در برابرش فرود آورده و نه آن را به او واگذار کرده اند .

اکنون بشنوید از کتاب خداوند که بر پیغمبرش نازل شده ، آنچه را بر شما می خوانم تا از آن پند گیرید ، زیرا که آن به خدا سوگندی اندرزی است برای شما ، پس به اندرزهای خداوند سود گیرید و خود را از نا فرمانی خدا باز دارید ، زیرا خداوند شما را به جز خودتاناندرز داده ( و به وسیله داستان های گذشتگان و دیگران شما را پند داده است ) به پیغمبرش فرموده :

{آیا ننگری بدان گروه بنی اسرائیل پس از موسی هنگامی که به پیامبر خود گفتند برانگیز بر ما فرمانهی تا جنگدر راه خدا ، گفت : آیا چنین نیست ، که اگر جنگ بر شما نوشته شود ، نکنید (انجام ندهید) گفتند : چه شود ما را و چرا جنگنکنیم در راه خدا در صورتی که از خانه های خود بیرون رانده شده ایم ، اما گاهی برایشان جنگ نوشته شد جز کمی از ایشان پشت کردند و خدا داناست به ستمگران گفت بدیشان پیامبرشان همانا خداوند برانگیخت طالوت را به فرماندهی و پادشاهی ، گفتند: چگونه او را فرمانروایی باشد با اینکه ما سزاوارتریم از او به پادشاهی ، به او داده نشده است گشایشی در مال ؟ گفت همانا خدابرگزید او را بر شما و بیفزودش گشایش در دانش و پیکر وخداوند پادشاهی را به هر که بخواهد بدهد وخداست گشایش دهنده دانا } 

ای گروه مردم همانا برای شما در این آیات پند و عبرتی است ، تا بدانید خداوند خلافت و زمام داری را پس از پیامبران در بازماندگان آنها نهاده و بدانید که خداوند طالوت را برتری داد و با برگزیدن او وی را بر مردمان پیش انداخت . فزونی در دانش و پیکر به او داد ، پس آیا هیچ پندارید و می یابید که خداوند بنی امیه را بر بنی هاشم برگزیده باشد و معویه را در دانش و پیکر فزونی داده باشد ، پس ای بندگان خدا بترسید از خدا و در راه او پیکار کنید ، پیش از آنکه خشم او شما را به واسطه نافرمانیش فرا گیرد . خدای عز وجل فرماید :{لعنت شدند آانکه کفر ورزیدند از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی ابن مریم ، این بدان است که نافرمانی کردند و بودند از تجاوز کنندگان که دست بر نمی داشتند از زشتی که می کردند ، چه زشت بود آنچه انجام می دادند}

{جز این نیست که مومنان آنان اند که ایمان آوردند به خدا و پیامبرش و سپس شک نیاوردند و جهاد کردند و با مال ها و جانهای خود در راه خدا ، آنان اند راستگویان }

{ای آنان که ایمان آورده اید ، آیا راهنمایی نکنم شما را به سوداگرایی که برهاند شما را از عذابی دردناک ، ایمان آرید به خدا پیامبرش و جهاد کنید در راه خدا به مال ها و جانهای خود ، این برای شما بهتر است اگر بدانید ، بیامرزد برای شما کاناهانتان را وارد کند  شما را در بهشت هایی که روان است زیر آنان جوی ها و جایگاه هایی در بهشت هایی جاویدان این است رستگاری بزرگ }

بترسید از خدا ، ای بندگان خدا و برانگیزید (مردم را) برای پیکار و جهاد به همراهی امام و پیشوای خود و اگر به جای شما برای من گروهی بر شماره ی مردم جنگ بدر بود (که سیصو سیزده تن بودند)که چون دستورشان می دادم فرمانبرداریم می کردند و چون آنان را بر می انگیختم با من بر می خواستند هر آینه به وسیله آنان از بسیاری از شما بی نیازی می جستم و شتابان به جنگ با معاویه و یارانش می رفتم . زیرا جهاد واجب همان است .

در نهج البلاغه است که چون خواست حرکت کند چنین گفت :

«اللهم انی اعوذبک من وعثنا السّغر وکاابه المنقلب و سو المنظر فی الاهل و المال اللهم انت الصاحب فی الیسّر ، و انت خلیفه فی الاهل و لا یجمعها غیرک لان المستخلف لا یکون مصتسحماً والمحتسحب و لا یکون مستخلصاً» 

 [ خدایا به تو پناه می برم از رنج سفر و اندوه بازگشت و مواجه شدن با منظره بد در خاندان و مال ، خدایا تویی همراه با ما در سفر و تویی جانشین ما در خاندان و کسی جز تو نتواند میان آن دو را جمع کند ، زیرا آن کس که بجا ماند همراه نتواند بود و آنکه همراه اوست جانشین نخواهد بود ] 

بیعت با امیر المومنین (ع)

باری پس از قتل عثمان مردم برای بیعت با علی (ع) به خانه ی آن حضرت هجوم آوردند به گونه ای که خود آن حضرت در خطبه های شقشقیه می فرمایند:

{فَمّا راعَنی الا و النّاسُ کَعُرِفَ الضّعُ اِلّی یَنَثالونَ عَلّی....}

[پس از قتل عثمان چیزی مرا به هراس نینداخت جز آنکه مردم را دیدم مانند یال کفتار «زنجیره وار» به سوی من از هر طرف هجوم آورده و به سرم ریختند تا جایی که حسن و حسین زیر دست پا رفتند . دو طرف جامه ی من پاره شد و مانند گله گوسفند دور من جمع شدندو چون به کار خلافت قیام کردم ، گروهی پیمان شکستند ،گروهی دیگر از دین بیرون رفتند و دسته ی دیگر هم ستم کردند . گویا اینان نشنیده اند که خدای تعالی فرماید: این خانه آخرت را قرار دهیم برای آنان که نجویند برتری در زمین و نه تبهکاری و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است چرا که به خدا سوگند ، این آیه را شنیده و به ذهن خود سپرده اند .ولی دنیا در چشمشان آراسته شد و زیورش آنان را فریفته است .

آگاه باشید سوگند بدن خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید . و اگر آن گروه بسیار (برای بیعت با من حاضر نمی شدند و با بودن باور حجت در آن روز بر من تمام نشده بود و اگر نبود آن پیمانی که خداوند از علما و دانشمندان گرفته که تن به سیری ستمکار و گرسنگی ستم دیده ندهند ، هر آینه مهار شتر خلافت را به کوهانش می افکندم ( و او را به حال خود وا می گذاشتم تا هر جا که خواهد برود 9 و آب می دادم پایان آن را به جام آغاز آن ( و مانند دوران سه خلیفه گذشته کنار می رفتم و مردم را رها می کردم ) و شما دانسته و فهمیده اید که دنیای شما در نزد من بی ارزش تر است از عطسه بز ماده ]

علت اصلی مخالفتهای حضرت علی چه بود ؟

علت اصلی مخالفتها و پیمان شکنی ها همان علاقه ای بود که اینان در اثر آلودگی به دنیا و فریفته شدن به زندگی مادیّات نا پایدار دنیا پیدا کرده و از خانه یباقی و سرای جاودان بی خبر و غافل ماندند.

شاهد دیگر این که انگیزه ی مخالفت و دشمنی با علی (ع) همان عدالت امیرالمومنین و مبارزه ی آنحضرت با تبعیضها و فداکاری هایی بود که در رزمان عثمان انجام شده بود ، و در خطبه ی دیگری که قسمتی از آن در نهج البلاغه آمده است و تممی آن را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل کرده شاهد زنده ای بر این مطلب است که از ابن عباس روایت شده که گوید :

در دومین روزی که مردم مدینه با علی (ع) بیعت کردند سخنرانی کرد و فرمود:

[الّا اِنَ کُلّ قطیعهٍ اقتعتُها عثمانُ و کلِّ مال اعطاهُ و هو مردودُ فی بَیت المال فانَّ الحقَّ القَدیمَ لا یبطلهُ شیٌولو وَ وجَدتُ قد تَزَّوجَ به النساءُو فرقَ فی البلدان الی حالِ فَاِنَ فی العَدَلَ سِعَهٌ و من ضاق عنه الحقُ فألجورُ عَنهُ اُضیَق ] { ای مردم آگاه باشید هر مراع وزمینی را که عثمان تیول اشخاص قرار داده و هر مالی را که از مال خدا به کسی بخشیده همه و همه به بیت المال باز خواهد گشت .زیرا حق ثابت و قدیم را چیزی باطل نخواهد کرد .(و خلاف کاری های عثمان نمی تواند قانون ثابت بر حق اسلام را از بین ببرد و حتی اگر ببینم با آن اموال زنان را به همسری و ازدواج در آورده و در شهر ها پراکنده گریده ، همه را به حال خود و به جایگاه اصلی آن باز می گردانم زیرا که در عدالت فراخی است و کسی که حق بر او تنگ آید و او را در تنگناه قرار دهد ظلم و جور بیشتر او را در تنگناه قرار خواهد داد .]

تاریخ بیعت مردم با امیرالمومنین (ع)

روزی که مردم با حضرت علی (ع)بیعت کردند ، جمعه 25 ذی الحجه سال 35 هجری بود . بنا به نقا ابن ابی الحدید روز بیعت، روزجمعه 18 ذی الحجه بود و سپس گوید : روز بعد که شنبه بود علی (ع) به مسجد آمد و خطبه ای ایراد کرد که در آن خطبه خطوط کلی سیاست خود را که بر عدالت عمومی استوار بود ترسیم کرد و همان خطبه موجب شد تا دنیا پرستان و شهوت پرستان از آن حضرت کناره گرفتند . و صف شیطانی خود را در برابر آن بزرگوار تشکیل دهند و به فرمایش خود آن حضرت غربال گشته و آزمایش شوند .

شهادت حضرت علی (ع)

بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمن بن ملجم مرادی و برک بن عبدالله تمیمی عمرین بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگ های داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سر انجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادر کشی ،حضرت علی ،معاویه و عمروعاص است .و اگر این سه نفر از میان برداشته نشوند مسلمانان تکلیف خود را نخواهند دانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردند .

ابن ملجم متعهد بر قتل امام علی شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند آن شب حضرت علی در خانه ی دخترش مهمان بود و از واقعه صبح با خبر بودند وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ام کلثوم گفت : فردا جعد را به مسجد بفرستید : حضرت علی (ع) فرمودند از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد و کمر خود را برای مرگ محکم بست زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد . ابن ملجم در حالی که حضرت علی (ع) در مسجد بودند ، ضربتی بر فرق مبارک زده و خون سر حضرت در محراب جاری شد و محاسن شریفش را رنگین کرد . در این حال آن حضرت فرمود «فزتُ وَ رَبَ الکعبهَ » به خدای کعبه قسم که رستاگار شدم سپس آیه ی 55 سوره طه را تلاوت فرمود .

« شما را از خاک آفریدیم و در آن باز میگردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان می آوریم »

حضرت علی (ع) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر اصلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین فرمود : شما را به پرهیزگاری سفارش می کنم و این که کارهای خود را منظم کنید و این که همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید .

یتیمان را فراموش نکنید ،حقوق همسایگان را رعایت کنید ، قرآن را برنامه عملی خود قرار دهید نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست .

حضرت علی در شب 21 ماه رمضان به شهادت رسیدند و در نجف اشرف به خاک سپرده شدند و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد .

فهرست منابع و ماخذ

آل فقیه ، محمد جواد، ابوذر غفاری وجدان بیدار آدمیت ،( مترجم هوشنگ اجاقی )، نشر آفاق تهران 1404هجری

آینی ، عبدالمحمد (مترجم )، قرآن مجید ، انتشارات سروش ، تهران ،1371

آیتی ، محمد ابراهیم ، تاریخ پیامبر اسلام محمد (ص) انتشارات دانشگاه تهران 1369چاپ پنجم

ابن ابی الحدید ، جواد تاریخ در شرح نهج البلاغه ، (مترجم محمود مهدوی دامغانی ) نشر تهران 1375چاپ اول و دوم

ابن ابی یعقوب ، احمد تاریخ یعقوبی (مترجم محمد ابراهیم آیتی ) انتشارات علمی و فرهنگی تهران جلد اول

الصدر ، سید محمد صادق ، امیالمومنین (ع) ، در عهد پیامبر اسلام (ص) ،( مترجم سید جمال موسئی اصفهانی ) انتشارات اهل بیت ، بی جا ، 1372

انصاری تلمساری

0بری) ، محمد ابن ابی بکر ، جوهر ( در نسب و شرح احوال علی علیه السلام و آل او ) ، ( مترجم دکتر فیروز حدید چی ، موسسه انتشارات امیر کبیر تهران 1361

بحر الطوح ، محمد ، اصحاب امیر المومنین ،(مترجم محمد گلزاری ) انتشارات حکمت 1405 هجری 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد