اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ. (علق: 1 ـ 6)
بخوان به نام پروردگارت، پروردگاری که آفرینش را پدید آورد، انسان را از خون بسته آفرید. بخوان به نام پروردگار کریمت که به وسیله قلم تعلیم داد و به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست.
در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیامبر نازل شده، خداوند به معلمی بهعنوان جلوهای از قدرت لایزال الهی اشاره کرده است. در این آیات خداوند، خود را معلم میخواند و جالب این که معلم بودن خود را پس از آفریدن پیچیدهترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرار دارد. انسان را که هیچ نمیدانست، به وسیله قلم آموزش داد که این، از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد.
خدای تعالى، بیان خلقت را از عَلَق (خون بسته) که پستترین چیز است شروع کرده، و به تعلیم که بالاترین مراتب است ختم کرده است. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرم» بیان شده است. چنین تعبیری میفهماند که عالیترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.[1]
خداوند، معلم حقیقى
الرَّحْمَنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ. (الرحمن: 1 و 2)
خداوند بخشنده، قرآن را آموزاند، تعلیم داد.
از نظر قرآن، تعلیم نیازمند مهربانی و بخشندگی است و ضرورت دارد که معلم در امر تعلیم و تربیت، دلسوز و مهربان باشد. همچنین از آیه شریفه فهمیده میشود که هر چند معلمان بکوشند و استادان تلقین کنند و آموزش دهند، همه اىن کارها وسیله و اسبابى بىش نیست و در واقع معلم و آموزگار حقیقى، خداوند است، که در این آیات نیز بدان اشاره شده است:[2]
1. حضرت آدم(ع) را علم اسامی آموخت: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا» (بقره: 31)
2. حضرت داوود(ع) را صنعت ساختن زره یاد داد: «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ» (انبیا:80)
3. حضرت عیسی(ع) را کتاب و حکمت تعلیم داد: «وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ» (آلعمران: 48)
4. حضرت خضر(ع) را علم و معرفت آموخت: «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا» (کهف: 65)
5. حضرت محمد(ص) را اسرار نظام جهان آموخت: «وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ» (نسا: 113)
6. انسانها را بیان آموخت: «خَلَقَ الْإِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ» (الرحمن: 3 و 4)
یک جرعه آفتاب
حضرت محمد(ص): «إِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً؛ من معلم برانگیخته شدم».[3]
حضرت محمد(ص): «أَجْوَدُکُمْ مِنْ بَعدی رَجُلٌ عَلِمَ عِلْماً فَنَشر عِلمه؛ بخشندهترین شما پس از من، کسی است که دانشی بیاموزد، آنگاه دانش خود را بپراکند».[4]
حضرت محمد(ص): «مَنْ تَعَلَّمْتَ منهُ حَرفاً صِرتَ لَهُ عَبداً؛ از هر کس که حرفی آموختى، بنده او شدی».[5]
حضرت محمد(ص): «اللهمَّ اغْفِر لِلْمَعَلِّمینَ وَ أطِلْ اَعْمارَهُمَ وَ بارِکْ لَهُمْ فِی کَسْبِهِمْ؛ خدایا! آموزگاران را بیامرز، عمرشان را دراز و کسبشان را با برکت کن».[6]
امام علی(ع): «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِأَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَإِنْ کُنْتَ أَمْرِاً؛ به احترام پدر و معلمت از جای برخیز، گرچه فرمانروا باشی».[7]
امام سجاد(ع): «حَقُّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ، اَلتَّعْظِیمُ لَهُ وَ التَّوقیهُ لِمَجلِسِه وَ حُسْنُ الْإِسْتِماعِ إلَیْهِ وَالْإِقْبالَ عَلَیْهِ وَأَنْ لاتَرْفَعْ عَلَیْهِ صَوْتَکْ؛ حق استاد تو این است که بزرگش داری و محضرش را محترم شماری و با دقت به سخنانش گوش بسپاری و روی خود را به او کنی و با او بلند سخن نگویی».[8]
امام باقر(ع): «زَکاهُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبادَ اللهِ؛ زکات دانش، یاد دادن آن به بندگان خداست».[9]
امام صادق(ع): «تَواضَعوا لِمَنْ طَلَبْتُم مِنْهُ الْعِلْمِ؛ در پیشگاه کسی که از او دانش میآموزید، فروتن باشید».[10]
رسول اکرم(ص): «عَلِّمُوا وَلا تُعَنِفُو فَاِنَّ المْعَلِّمَ خَیْرٌ مِنَ الْمُعَنِّفْ؛ بیاموزید و در آموزش خود سختگیر نباشید، زیرا معلم (با حلم و بردبار) از انسان سختگیر و مستبد با ارزشتر است».[11]
اشاره
ارزش و جایگاه معلم
تعلیم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و از این روست که تعلیم و تعلم، سنت نیکوی آفرینش است. انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خود را در این گروه، در قالب واژه مقدس معلم ثبت کرده است. حیات انسان در گرو علم و عمل صالح است و علم و تربیت نیز در گرو وجود معلم است. اهمیت و رفعت جایگاه معلم در اسلام تا آنجاست که خداوند زمانی که دریچه روح حضرت محمد(ص) را اولین بار به جهان بیپایان علم ابدی گشود و او را به کسوت رهبری بشر و نبوت مفتخر ساخت، برنامه اجتماعی او را به طور آشکار، خواندن و علم و دانش تشکیل داد. این حقیقت نشان از اولویت دانش و معرفی خداوند به عنوان اولین معلم برای بشر است.
خداوند یکی از اهداف بعثت انبیا را معلمی دانسته و فرموده است: «اوست خداوندی که در میان ناآموختگان، پیامبری از میان خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد». (جمعه: 2)
در این آیه شریفه، تزکیه و پاک ساختن اخلاق ناپسند انسانها و آموزش کتاب و حکمت از اهداف بزرگ بعثت پیامبر دانسته شده است.
در فرهنگ قرآن، معلمى، کاری شگفتانگیز و معلم دارای مقامی والاست. گستره و شعاع کار معلم، از سطح کلاس و مدرسه فراتر است و جامعه و ملت و بلکه همه انسانها را در بر میگیرد. چنانکه تربیت و هدایت یک فرد با زنده کردن همه افراد بشر برابر است و گمراه ساختن یک فرد همانند نابود کردن تمام بشر است.
هنر و نقش معلمى
معلمى، تنها شغل و حرفه نیست؛ بلکه ذوق و هنری است که ریشه در اعماق روح بیتاب انسانهایی دلسوخته دارد و رسالتی است پیامبرگونه. ازاینرو، معلمى کاری است دشوار و مهم. از میان نقشهای متفاوتی که معلم دارد، نقش الگویی او از اهمیت بسیاری برخوردار است.
معلم افزون بر تدریس، درس زندگی میدهد. نقشهایی که معلم بر عهده دارد عبارتند از: نقش آموزشى، پرورشى، مشورتى، اصلاحگرى، فرهنگی و... .
نقشهای گوناگون معلمى در هم تنیده و به هم پیچیدهاند. اگر معلمى تنها به صورت یک بُعدی، تنها به ایفای یک نقش بپردازد، این راه تکامل را بسیار دور. دسترس میکند. ازاینرو، موفقیت یک معلم، در بهرهمندی و بهکارگیری همه نقشها به اقتضای موقعیتهای متفاوت است. برای مثال اگر هدف از علمآموزى، تنها افزایش محفوظات دانشآموز باشد، بدون آنکه فرد فهمی از آن حاصل کند، چنین هدفی ارزنده نیست و محفوظاتی که مبتنی بر فهم و درایت نباشد، نمیتواند موجبات افزایش عقل انسان را فراهم کند. ضمن اینکه حفظ کردن، شرط لازمی در جریان تعلیم و تعلم است، ولی کافی نیست.[12]
تأثیر معلم بر فرد و جامعه
تأثیر معلم و شخصیت او بر دانشآموزان و جامعه قابل انکار نیست. به بیان دیگر، سعادت هر جامعه بستگی به وجود معلمان موفق، مقبول و با صلاحیت دارد.
به همان اندازه که دانش و تجربیات و مهارتهای آموزشی معلم در یادگیری و افزایش معلومات دانشآموز مؤثر است، منش او بر رفتار دانشآموزان نیز تأثیر میگذارد. حتی برخی از مشخصههای ظاهری معلم مانند کیفیت و نحوه لباس پوشیدن و آراستگی او، تا حدودی بازتاب شخصیت و خلق و خوی اوست و مورد توجه دانشآموزان قرار میگیرد. همچنین صدای شخص، حتی بیش از لباس او، ویژگیهای شخصیتیاش را آشکار میکند. صدایِ زیر و گوشخراشی که همواره فرمانهای کوتاه و خشن صادر میکند، مُعَرِّف فردی عصبى، هیجانزده و بیثبات است. ازاینرو، نحوه بیان و صدا و کیفیت سخن گفتن، عامل مهمی در موفقیت معلم است و بر رفتار دانشآموزان و سرعت و کیفیت یادگیری آنان تأثیر میگذارد.[13]
یکی دیگر از جنبههای تأثیرگذار معلم بر دانشآموزان، تأکید بر جنبههای مثبت آنان است. یکی از راههای تأکید بر جنبههای مثبت و تقویت آنها، ایجاد اعتماد بهنفس در دانشآموزان است. همچنین اعتماد معلم به درایت، خرد و توانایی دانشآموزان در اداره امور خود، حاکی از نگرش مثبت است. تأکید بر ویژگیهای مثبت افراد، در هر سنی که باشند، آنها را به بهتر بودن تشویق میکند. ستایش و تحسین به جای عیبجویى، ارائه پیشنهادهای سازنده به جای طعنه زدن و سرزنش کردن، لبخند به جای اخم و ترشرویی و امید بخشیدن به جای نومید کردن، همگی حاصل نگرش مثبت هستند. معلم خوب و موفق کسی است که با بهکارگیری اىن شیوهها بر رفتار دانشآموزان اثر بگذارد و افزون بر شایستگیهای علمی و آموزشى، از ویژگیهای شخصیتی مطلوب برخوردار باشد. چنین معلمى انسانهای شایسته، خلاق، آزاداندیش، شاداب و بانشاط به جامعه تحویل میدهد و جامعه نیز در راه سعادت پیش میرود.[14]
گفتار مجرى
معلم، ماندگارترین واژه است که نام او برای همیشه با دیروز و امروز و فردای اهل خرد و اندیشه همراه است؛ زیرا اساس عالم هستی بر تربیت انسان قرار دارد و معلم هدایتکننده انسانهاست.
خداوند، آدم را به خاطر فراگیری اسمای الهی بر فرشتگان برتری داد. پیامبران را معلم انسانها قرار داد. این همه تجلیل و رفعت جایگاه معلم به خاطر نقش انسانسازی و تربیتی اوست.
جهان چون باغی است و انسانها درختان این باغ و معلم، باغبان و پرورش دهنده آن درختان است. دهقانان و آموزگاران، بهترین خدمتگزاران هر جامعه و کشورند. دهقان، نان میبخشد و معلم جان. تن نادان با مرده یکسان است و معلم به چنین تنهایی جان میبخشد. او الفبای زندگی و چگونه زیستن را میآموزد.
چراغ راه
آداب معلمى
استاد بزرگ اخلاق شهید ثانی(ره) در کتاب ارزندهاش منیه المرید، آدابی را برای معلم ذکر کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. اگر معلم میخواهد از شاگردی سؤال کند نباید منظورش به زحمت انداختن یا ثابت کردن عجز او در پاسخگویی باشد، بلکه به قصد تعلیم و ارشاد و برای یادگیری در راه رضای خدا باشد. در این حالت است که درخت علم بارور و نتیجه مطلوب حاصل میشود.
2. از یادگیری غافل نباشد. هر چند از کسی که دارای رتبه علمی پایینتر باشد. بنا به روایتی از امام صادق(ع) که میفرماید: «مردم که هلاک میشوند فقط بهخاطر آن است که نمیپرسند.» و کسی که از پرسیدن خودداری میکند جاهل است و به زیان و خزان دچار میگردد.
3. در برابر سؤالاتی که پاسخ آنها را نمیداند، بدون هیچ ترسی حقیقت را بگوید. میتواند بگوید به این حقیقت نرسیدهام، باید دقت بیشتری کنم تا به جواب درستتری دست یابم. یا طبق فرمایش حضرت علی(ع) عمل کند که میفرماید: «هنگامی که سؤال شدید از چیزی که نمیدانید، از سؤال بگریزید. عرض کردند: راه گریز چیست؟ فرمود: بگویید خدا داناتر است».
پس لازم است معلم بداند که گفتنِ «نمیدانم» نه تنها از مقام اجتماعی او نمیکاهد، بلکه مقام او را در دیده دیگران بالا میبرد؛ زیرا در صورتِ ندانستن، جواب نادرستی میدهد که عین جهالت است.
4. اگر بر حسب اتفاق اشتباهی کرد به سرعت اشتباه خود را اعلام کند تا سخن نادرست در ذهن دانشآموزان ثبت نشود که رفع آن مشکل است. در ضمن اینکه این عمل باعث میشود که صفتی خوب در دانشآموزان پیدا شود و آن اینکه حاضر به تصحیح اشتباهات خود میشوند و مقصد اصلیشان در زندگی و مسائل دیگر، روشن شدن حق و حقیقت میشود.[15]
امام خمینی(ره):
تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.[16]
امام خمینی(ره):
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند.[17]
مقام معظم رهبرى:
دست توانای معلم است که چشمانداز آینده ما را ترسیم میکند.[18]
استاد مطهرى:
معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند.[19]
شهید رجایى:
معلمى شغل نیست؛ معلمى عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کردهاى، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد.[20]
شهید ثانى:
معلم باید درباره شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند و از هرگونه شر و بدی که برای خویش نمیپسندند برای شاگردانش نیز نپسندد، زیرا اینگونه دلسوزی و برابراندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمال اىمان معلم و حسن رفتار و برادرى، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان میباشد.[21]
زلال قلم
الف قامت یار
معلمى، هنر آموختن است و مهر پروردن، معلمى نوری است که سیاهی جهل را از دلها میزداید و زلال دانایی را بر جانها میفشاند.
معلم، اى آموزگار مهر و راستى! در جاری نگاه تو میتوان نهال عاطفه را بارور ساخت و خوشه خوشه از کلامت آگاهی چید. دستهای نوازشگرت، مشفقانه بر لوح دل، الفِ قامتِ یار میکشد و واژه ایثار را بر خطوط صحیفه حیات ترسیم میکند.
محضر تو، گرمای آفتاب است و حضورت، شکوه ماهتاب. تو باغبان گلها و ریشهها و اندیشههایى. دل و اندیشه، وامدار گامهای تو در محفل آسمانی علم است. اندیشه از تو تابیدن گرفته و دل از تو بالیدن. نامت، آویز عرش است و شوق ستایشت، ستارهوار در قلبها میدرخشد. تو، حکایت آن سپیداری که سایه سپیدش صفابخش و نوازشگر خستگان و در راه ماندگان است که مرغ اندیشه را در پناه خود میپروراند.
دمی با بوسههای شوق
محمدکاظم بدرالدین
همیشه مدرسه و ماه مهر، با آن نگاه صمیمی و برخورد مهربانت آغاز میشود. نامت، ادامه روزهای دلانگیز بهاری است که به قلّههای چشمگیر دانایی میانجامد؛ نام لطیف تو را نه زبان، که قلبها تکلّم میکنند و هر چه سالها عبور میکنند، در جایگاه دل شکوفاتر و بىشتر شناخته میشوى.
معلم خوب و محبوب من! هر وقت که بخواهم از تو حرف بزنم، خود به خود عاشقانهترین کلمات به میان میآیند. بىجهت نیست نسبت نزدیک تو با عشق و با نوروزهای دلدادگى.
همیشه همراه تو، یک بغل واژههای نو و صمیمی وارد کلاس میشوند تا همه ما را مقیم آینهزارهای اردیبهشتی کنند و وارد کلاس که میشوى، عطر حضورت ما را با ساعات دوست داشتنیِ کمال آشنا میکند. و من بوسههای شوق را میبینم که میخواهند به پرواز درآیند تا بر دستانت بنشینند.
معلم عزیز! تو خورشیدی تمام نشدنی و پایدار هستی در شبهای رفتنیِ جهالت. کارِ تو پر کردنِ سینهها از ذوق دانستن است. کار تو آمادهسازی دلهای ما برای سفر است؛ سفر از تاریکی به روشنایی شعور. اینها همه از مهربانی توست؛ ازاینرو نامت، نقطه عطف زندگی من است.
روزها میآیند و میروند و من درسها را یکی یکی میخوانم: ریاضى، ادبیات، تاریخ... اما طعم عاطفهات در هیچ کتابی نیست. نباید هم باشد؛ اصلاً زبان کتابها از وصف مهربانیهای تو الکن است.
... و امروز روزِ قدردانی از توست؛ قدردانی از تو که همه ما را با مسیر قلم و بوی کتاب آشنا کردهای و دریچههای فهم و حکمت را رو به نگاههای ما گشودهاى.
روزت مبارک!
معلمى، شغل نیست
فاطره ذبیحزاده
میگویند معلمى شغل نیست. آرى! به خدا که راست گفتهاند؛ کدام شغلی است که ابزار کارش انسان باشد و هدفش و محصولش انسانسازى؟! معلمى عشق است؛ معلمى همان راهی است که پیش از اىن، رسولان عشق پیمودهاند و من اکنون تمام افتخارم این است که مسافر همان راهم!
من معلمم و تو ای کودک امروز کلاس من! همان درختی هستی که فردا، سایهات را بر سر من نیز خواهی کشید. آنچه من به تو میدهم، آموزش است و آنچه تو در من میپرورى، شور آموختن! تو اکنون چون نهالی در دامانِ من هستى، شور و انرژی در اندامهایت متراکم است و رشد و تعالی در ساقههای جوانت جریان دارد. تو سرشار از استعداد و خلاقیتی و من این را خوب میدانم! پس من برایت چون زمینی گرم و مهربان خواهم بود که ریشههای تو را غنی میکند و اجازه رشد و گسترده شدن به ریشههای تو میدهد.
هر صبح به اشتیاق دیدار تو برمیخیزم و تمام توان و انرژیام را برای لحظهای کنار میگذارم که با تو قسمت میکنم. طوری آماده آمدن میشوم که گویا به میهمانی بزرگی دعوتم! آرى، من میهمان چشمان صمیمی توام که لایق بیش از این است!
همان ابتدای رسیدن، سلام و احوالپرسیام بهانهای میشود تا در چشمان تکتک شما نگاه کنم! نکند در کنج نگاهی کسالتی کز کرده و یا غمی خانه گزیده باشد.
شروع کلاسم با نوشتن نام خدا بر تن سیاه تخته است؛ آخر تختهسیاه هم باید از امید به خدا سهمی ببرد.
شعر
معلم
زنده یاد محمدحسین شهریار
میتوان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم
پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتّیِ نجات روح ما
ای به توفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم و یقین
آوردهاند که...
احترام به معلم
آوردهاند که اسکندر به معلم خویش احترام زیادی میگذاشت. از او پرسیدند: چرا معلم خود را بىش از پدر تعظیم و احترام میکنى؟ گفت: به سبب آنکه پدرم، مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.
معلم فروتن
روزی عیسی بن مریم(ع) خطاب به حواریون فرمود: «از شما درخواستی دارم، آن را به جا آورید.» یاران گفتند: ای روح الله! حاجتت برآورده باد! پس آنگاه حضرت برخاست و پای آنها را شستوشو داد. یاران گفتند: یا روح الله! ما بر این کار سزاوارتر بودیم. فرمود: «شایستهترین فرد برای خدمتگزارى، دانشمند و عالم میباشد. من در برابر شما اینگونه تواضع کردم تا شما نیز بعد از من در میان مردم متواضع باشید».
سپس فرمود: «بنای علم و حکمت با فروتنی آباد میگردد نه با تکبّر و خودخواهى، دانه در زمین نرم و فرودست میروید نه در جای سخت و بلند».
با خاطرات
لطفاً خوش خط بنویس!
آن روز میخواستم از بچهها امتحان بگیرم. دانشآموزی داشتم که بسیار بد خط بود. وقتی ورقهها را جمع کردم شروع کردم به صحیح کردن. بىتوجه به تأکیدهای من برای استفاده از ورقه امتحانى، سه ورق از دفترش کنده بود و هر شش صفحه را پر کرده بود. اما چه نوشتههایى!!! فوقالعاده بد خط. بیانصاف حتی توی قسمتهای سیمی کنده شده ورقهاش مطلب نوشته بود!! در برگه اول نمرهاش را دادم 25/11. در برگه دومی کمی نصیحتش کردم. در برگه سوم نوشتم لطفاً خوشخط بنویس. فردای آن روز که برگهها را دادم، بدو بدو پیشم آمد و برگهاش را نشانم داد و گفت: خانم اینجا چی نوشتید؟؟!! به برگهاش نگاهی کردم، دیدم هنگام نوشتن لطفاً خوش خط بنویس. آنقدر کلافه و عصبانی بودم که بهطور عجیبی بد خط نوشته بودم که کسی قادر به خواندن نبود.[22]
چه سؤالی بپرسیم؟
یک روز سر کلاس بودم و از بچهها امتحان میگرفتم. سکوتی کلاس را فرا گرفته بود که صدای معلم کلاس مجاور ناخداگاه به گوش میرسید. علوم داشتند و همکارم داشت از بچهها سؤال میکرد. از بچهها پرسید: شخم زدن با گاو بهتره یا با تراکتور؟ همه بچهها جواب دادند با تراکتور. ولی یکی از بچهها گفت: با گاو. معلم گفت: نه پسرم با تراکتور. ولی دانشآموز به حرف خود اصرار داشت. معلم با عصبانیت گفت: تراکتور. من به فکر فرو رفتم که چگونه با همکارم صحبت کنم که او مجاب شود که بعضی از سؤالات واگرا هستند و جواب ثابت و کلی ندارند و خیلی از پاسخهای دانشآموزان میتواند درست باشد.[23]
کوتاه و گویا
معلم واقعى، کسی است که بتواند از راه تمایلات قلبی وارد شود و آنها را پرورش دهد.
معلم حقیقى، چگونه اندیشیدن، چگونه انتخاب کردن و چگونه زیستن را میآموزد.
معلم، محرم اسرار شاگردان، طبىب بىماری نادانى، شریک اندوه و شادی شاگردان است.
معلمى موفق است که بتواند افکار صحیح را با نسیم بهاری، روانه ذهن و اندیشه دانشآموزان سازد.
معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک میکند و ندای فطرت را به گوش همه میرساند.
معلم، معما و روح انسانهاست.
معلمى هنر است؛ هنر آموختن هر آن چه سالها با سعی و تلاش اندوخته است.
معلمى عشق است؛ عشق الهی و آسمانی که پروردگار مهربان به انسان عطا کرد تا با همت بلند خویش، روشنایی شبهای تار جهالت و نادانی باشد.
معلمى، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی رهنمون شوند.
معلم، سیاهی جهل را از دلها میزداید و نادان دانایی را در روان بشر جاری میسازد.
معلم، مهمترین رکن تربیت است.
معلم وارسته، وجودش همواره سرشار از گیراترین جاذبههاست.
معلم صبور و مهربان، کلامش محبتآمیز، بیانش منطقی و نگاهش رحمت است.
همانگونه که طبیب، بیماری را درمان میکند، معلم نیز نادانی را از بین میبرد.
معلم، انسانساز است.
روز معلم، روز بزرگداشت سنتهای پسندیده خدا و تعظیم علم و معرفت است.
نکتهها
در جریان آموزش و پرورش، معلم تمامی ابعاد و شاخههای وجود شاگرد را متأثر میکند و هر قدر که از محبوبیت بیشتری برخوردار باشد، تأثیرگذاری عمیقتر و پایدارتر خواهد داشت.
بچهها، معلم محبوب خود را بهترین دوست و حامی و پشتیبان خود میدانند. در سایه اىن رابطه زیبای شاگرد و معلمى، بچهها، همه آرزوی معلم شدن را در دل میپرورانند.
نظر شما چیه؟
1. دانشآموزان در برابر معلم چه وظیفهای دارند؟
2. چه عواملی موجب موفقیت معلم در کارش میشود؟
3. بهترین هدیه دانشآموز به معلم چه میتواند باشد؟
4. چه راهکارهایی برای ارتقای مهارتها و دانشهای مورد نیاز یک معلم در حین اشتغال به معلمى وجود دارد؟
5. وظایف دولت در برابر معلمان چیست؟
6. وظایف و نقشهای معلم چیست؟
7. چرا دانشآموزان از معلمان خود تأثیر میپذیرند؟
8. دیدگاه اسلام درباره معلمى چیست؟
9. در فرآیند تعلیم و تربیت، رابطه معلم با دانشآموز باید چگونه باشد؟
10. چه آسیبهایی میتواند حرفه معلمى را به خطر اندازد و بازدهی آن را کاهش دهد؟
نظر ما اینه...
محوریابى
سزاوار است برنامهسازان ارجمند به محورهای زیر توجه فرمایند:
ـ جایگاه معلم در قرآن و روایات
ـ ارزش و مقام معلم
ـ نقشهای معلم
طرح و بنای شخصیت
علمآموزى
پرورش اخلاقى
انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعى
شکوفایی استعدادها
تربىت عقلانى
ـ ویژگیهای معلم موفق
بیان خوب
اخلاص
مدیریت
خونسردى
تواضع
ادب
مهربانى
نظم
آراستگی ظاهر
ایجاد رقابت مثبت
احترام به شخصیت شاگردان
جانبداری از ارزشهای مثبت نهفته در دانشآموز
برخورد منطقی و استدلالى
توجه به احساسات دانشآموز
مثبتنگرى
ایجاد اعتماد به نفس در دانشآموزان
ـ اشتباههای معلم
برخورد منفى
عدم رعایت عدالت
تبعیض
بىاحترامى
تنبىه بدنی و انتقامجویى
جدال و پرخاشگرى
لجاجت
اجبار
ـ وظایف معلم
آگاهی از مهارتهای آموزشی و اصول تربىتى
داشتن طرح درس و برنامه درسى
افزایش سطح علمى
نظارت بر فعالیتهای دانشآموزان
ایجاد انگیزه در دانشآموزان
توجه به احساسات دانشآموزان
تحکیم آموزههای دینى
تقویت تعلّقات مذهبى
پیشنهاد
ـ تهیه برنامههایی در قالب فیلم و سریال و انیمیشن از زندگی معلمان برجسته و الگو
ـ آموزش مهارتهای معلمى و روشهای تدریس جهت موفقیت بىشتر معلمان، در شبکه آموزش
ـ تهیه برنامه با موضوع مقایسه سیستم آموزشی و حرفه معلمى در کشورهای مختلف
ـ مصاحبه با معلمان در رابطه با مهمترین دغدغههای شغلی آنان و راهحلهای پیشنهادی
ـ میزگردی با حضور رؤسای آموزش و پرورش و گفتوگوی تلفنی با معلمان در رابطه با مشکلات خود
ـ دعوت از معلمان موفق در برنامه تلویزیونی و بیان علل موفقیت آنها
ـ مباحثی درباره ویژگیهای معلم شایسته از نظر اسلام
ـ فیلمی در باب شخصیت فرهنگی و جایگاه معلمى استاد مطهرى
ـ بازشناسی ویژگیهای علمی و رفتاری استاد مطهرى
ـ میزگردی در باب ارزش علم و حرمت عالم
ـ گزارش از دانشآموزان و دانشجویان در باب نقش معلمان و اساتید در ترغیب به دانشاندوزی و فهم محوری
ـ میزگردی در باب اهمیت نقش معلم در تشکیل و تقویت هویت دینی دانشآموزان
ـ میزگردی در باب نقش آموزش و پرورش در فرهنگسازی و تعمیق ارزشهای اسلامى
ـ میزگردی در باب آسیبشناسی آموزش و پرورش با تأکید بر فهم محوری و حذف حفظ محورى.
کتابستان
1.بافکار، حسین، مشعل هدایت، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1382.
2. حجتى، محمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1359.
3.حیرت سجادى، عبدالمجید، گلههای یک معلم، قم، قدس، 1370.
4.دهنوى، حسین، معلم موفق، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1372.
5.رئوف، على، تربىت معلم و کارورزى، تهران، فاطمى،1371.
6. رایت، تونى، نقشهای معلمان و دانشآموزان، ترجمه: محمدرضا مصباحى، مشهد، آستان قدس، 1375.
7.رشیدپور، مجید، معلم نمونه، تهران، کعبه، 1373.
8.زندپور، طیبه و بانودخت نجفیان، حماسه معلمى، تهران، دانشگاه الزهرا، 1374.
9.سادات، محمدعلى، راهنمای معلم، تهران، شرکت چاپ و نشر ایران، 1370.
10. شرفى، محمدرضا، تربىت اسلامی با تأکید بر دیدگاههای امام خمینى، تهران، پنجره، 1378.
11. شهید ثانى، زین الدین بن على، منیه المرید فی آداب المفید و المستفید: دانش در سایه ادب، ترجمه: سید روحالله طاهرى، قم، الهادى، 1380.
12. صافى، احمد، سیمای معلم، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1376.
13. فرهادیان، رضا، آنچه معلمان و مربیان باید بدانند، قم، رئوف، 1371.
14. ـــــــــــــــ ، معلم محبوب، شرایط مقبول، مدرسه مطلوب، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379.
15. فهرى، سید احمد، تعلیم و تعلم از دیدگاه شهید ثانى و امام خمینی، قزوین، طه، 1362.
16. کاستل، اى.بى، آموزش و پرورش کهن و نوین، ترجمه: مهین میلانى، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگى، 1364.
17. گینات، هایم، روابط معلم و دانشآموز، ترجمه: سیاوش سرتیپى، تهران، نشر فاخته، 1375.
18. محمدى، مسعود، معلمى چیست و معلم کیست؟، تهران، گویش، 1371.
19. مطهرى، مرتضى، تعلیم و تربىت در اسلام، تهران، الزهرا، 1364.
20. مظاهرى، حسین، ویژگیهای معلم خوب، قم، صحفى، 1370.
مظلومى، رجبعلى، گامی در مسیر تعلیم و تربىت، تهران، رشد، 1361.
پینوشتها:
[1]. سید احمد فهرى، تعلیم و تعلم از دیدگاه شهید ثانى و امام خمینی، قزوین، طه، 1362، صص 7 و 8.
[2]. اکبر دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1379، صص 572 و 573.
[3]. کنزالعمال، ح 28873.
[4]. میزان الحکمه، ح 13825.
[5] . عوالی اللئالى، ج 1، ص 292.
[6]. تاریخ بغداد، ج 3، ص 64.
[7]. غررالحکم و دررالکلم، ح 2341.
[8]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 620.
[9]. الکافى، ج 1، ص 41.
[10]. همان، ص 36.
[11]. أَلْمِنَیةُ الْمُرِید، ص 69.
[12]. محسن اىمانی، تربىت عقلانى، تهران، امیرکبىر، 1378، ص 144.
[13]. هارولد برنارد، «تأثیر برخی از عوامل شخصیتی معلم بر رفتار دانشآموزان»، ترجمه: میترا آل یاسین، تربىت، ش 16.
[14]. همان.
[15]. تعلیم و تعلم از دیدگاه شهید ثانى و امام خمینی، صص 76 ـ 84.
[16]. تربىت و تعلیم از دیدگاه امام خمینی(ره)، تبىان دفتر هیجدهم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، 1378، ص 190.
[17]. همان.
[18]. تقیزاده انصارى، پدر و معلم، تهران، مؤلف، 1373، ص 53.
[19]. همان، ص 248.
[20]. حسین دهنوى، معلم موفق، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1372، ص 49.
[21]. تعلیم و تعلم از دیدگاه شهید ثانى و امام خمینی، ص 75.
[22] .http://bazbaranbatarane.blogfa.com
[23]. همان.