*تشویش*
باران لر آی باران لر
هفته هفته باران لر
باران می بارد
ببین که چه بارانیست
فضا از ذرات رحمت متجلی شده است
خون تازه ی حیات
در رگهای کوچه جاریست
به زیر باران راه میروم و خوش کاریست
طراوت مجانی میبینم
بر دستان خشکیده ی پیرمردی
که بر دسته ی گاریست
سخنورا
بدنبال احساسات موزون مگرد
یا وزن های محسوس
ذهن من لا وبالیست.
میخواند این ترانه به خود
باران لر آی بارن لر
هفته هفته باران لر