- خدایا ، از آموزگار مهربان سال گذشته هم سپاس گزارم که خواندن و نوشتن را به من یاد ، داد .
- تو باید بدانی که میکروب ها در دست های کثیف لانه می کنند . پس برای جنگیدن ، با آن ها ، بهتر است همیشه
خود را پاکیزه نگه داری .
- سر انجام ، نوشا به لانه برگشت و در آن جا کوشا را دید که پزشک ماهری شده بود .
- پرچم زیبای ایران در حیاط مدرسه همراه با نسیم تکان می خورد . احساس کردم آن را بیش تر از گذشته دوست دارم .
- ما پروانه ها روی برگ ها تخم می گذاریم . بعد از مدّتی از این تخم ها کرم های کوجکی بیرون می آیند و کم کم
بزرگ و بزرگ تر می شوند .
- چلچراغ های بزرگ همه جا را نور باران کرده بودند . بوی گلاب می آمد . همه دعا می خواندند .
- پدرم گفت : « شاهنامه کتاب بزرگی است که در آن داستان های زیادی در باره ی ایران و پهلوانان بزرگ آن می خوانیم . »