تاریخچه حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى
در دوران کهن، دولتها سعى در حل و فصل اختلافات خود داشتند، ولى مهمترین روشى که آنها براى حل اختلافاتشان به کار مىبردند، توسل به جنگ بود و تا مدتها نیز در حقوق بین الملل مجاز شمرده مىشد و بعضى از دانشمندان جنگ را یک پدیده طبیعى در صحنه بین الملل مىدانستند .
به دلیل خسارتهاى زیاد ناشى از جنگ، توسل به زور به مرور زمان مطرود شد و کشورها سعى کردند اختلافاتشان را از طرق مسالمتآمیز حل و فصل نمایند . تلاشهاى زیادى در باب توسل به شیوههاى مسالمتآمیز براى حل و فصل اختلافات بینالمللى صورت گرفتهاند، ولى تلاش جدى اولیه و فراگیر در سطح جهانى را باید در کنفرانسهاى لاهه و پس از آن یافت . (1)
کنفرانسهاى 1899 و 1907 صلح لاهه
کنفرانسى با پیشنهاد نیکولاى دوم، تزار روسیه، براى خاتمه دادن به توسعه روز افزون تسلیحات و صلحى پایدار براى عموم در 29 ژوئیه 1899 تشکیل شد . کشورها ضمن استقبال از این کنوانسیون، موافقت کردند تا در صورت بروز اختلافات، پیش از آن که به جنگ متوسل شوند تا آن جا که امکان دارد، خواستار وساطت دولتهاى ثالث گردند و ایجاد یک کمیسیون تحقیق بینالمللى براى کشف حقایق از جمله مصوبات این کنوانسیون بود . البته هرگونه تلاش براى حکمیت اجبارى با شکست مواجه شد .
کنفرانس 1907 صلح لاهه بیشتر براى رفع برخى نارسایىها در کنوانسیون 1899 لاهه بود . کنوانسیون سوم لاهه با فراهم شدن مقدمات جنگ جهانى اول، توفیقى نیافت و مجموع کنفرانسهاى صلح لاهه توافق آغازین جامعه ملل براى تدوین حقوق و شیوههاى مسالمتآمیز حل اختلافات بودند .
میثاق جامعه ملل
در مقایسه با کنوانسیونهاى لاهه، «میثاق جامعه ملل» گامى به جلوتر بود . طبق مواد 12 تا 15 میثاق، حفظ صلح و منیتبینالمللى و جلوگیرى از تجاوز و شیوههاى مسالمتآمیز حل اختلافات بینالمللى از جایگاه ویژهاى برخوردار است . در جهت تحقق حفظ صلح و جلوگیرى از توسل به زور، کشورهاى عضو مکلف شدند اختلافات خود را از طریق حکمیت و رسیدگى قضایى و یا از طریق دپیلماتیک و سیاسى حل و فصل نمایند در همین زمینه، درسال1930دیوان دایمىدادگسترىبینالمللىوجود آمد . (2) البته در میثاق جامعه ملل هم توسل به زور ممنوع نشده بود . (3)
تا به وجود آمدن منشور سازمان ملل، توافقهاى دیگرى نیز در زمینه حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى صورت گرفتند; مانند: «پروتکل ژنو» 1924 و پیمان «بریان کلوک» 1928 که در ماده 2 آن آمده است: «اعضا کلیه اختلافات و منازعات را بر هر ماهیت و منشا فقط از راههاى مسالمتآمیز حل و فصل مىکنند .»
منشور ملل متحد
یکى از اسنادى که تا کنون در تاریخ مدون بشریت تهیه شده و مورد قبول قریب به اتفاق کشورهاى جهان قرار گرفته، «منشور ملل متحد» است که از جمله مهمترین اهداف آن حفظ صلح و امنیتبینالمللى و همکارىهاى بینالمللى است که در ماده 1 منشور به آن اشاره شده:
طبق ماده 2 بند 3 منشور، کلیه اعضا اختلافات بینالمللى خود را با وسایل مسالمتآمیز به طریقى که صلح و امنیتبینالمللى و عدالت را به خطر نیندازد، حل خواهند کرد . ماده 2 بند 4 توسل به زور را ممنوع کرده و به سبب اهمیتى که موضوع حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بین المللى داشته، فصل ششم را به آن اختصاص دادهاند .
در ماده 33 منشور آمده است: «طرفین هر اختلاف را که ادامه آن ممکن استحفظ صلح و امنیتبینالمللى را به مخاطره افکند، باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره، میانجیگرى، سازش، داورى و رسیدگى قضایى و مراجعه به مؤسسات و یا ترتیبات منطقهاى و یا سایر وسایل مسالمتآمیز به انتخاب خود، حل نمایند .»
تاکید منشور ملل متحد به حفظ صلح و حل و فصل اختلافات از راههاى مسالمتآمیز با توجه به مواد منشور کاملا مشخص است و در این منشور، توسل به زور منع شده . مجمع عمومى سازمان ملل تاکنون با صدور قطعنامههایى بر این مهم تاکید کرده است .
ماهیت اختلافات بینالمللى و انواع آن
هرگونه اختلاف نظر بین کشورها را نمىتوان یک اختلاف بینالمللى دانست . به همین دلیل، باید با مفهوم دقیق «اختلافات بینالمللى» آشنا شد تا با اختلافات داخلى مشتبه نشوند . بنا بر بند 3 ماده 2 در صورتى که اختلاف جنبه بینالمللى داشته باشد، دولتها موظف به حل اختلافات از طریق مسالمتآمیز مىباشند . اما اختلافاتى که موضوع آن در صلاحیت داخلى دولتهاست، دولت تعهدى ندارد که آنها را از طریق مسالمتآمیز حل کند .
دیوان دایمى بینالمللى دادگسترى در قضیه «مارو ماتیس» ، اختلاف بین المللى را به صورت ذیل تعریف مىکند: «اختلاف بینالمللى عبارت از عدم توافق در مورد موضوع حقى و یا یک واقعیت و یا تضاد در دیدگاههاى حقوقى و یا منافع بین دو شخص است .» (4)
در این تعریف، چهار رکن وجود دارند که با مشخص شدن آنها، تعریف واضحتر مىشود:
رکن اول: عدم توافق در موضوع حقى; مثل حق حاکمیت درباره جزایر سهگانه که مورد اختلاف بین ایران و امارات مىباشد و هر یک از دو دولت آن را متعلق به خود مىداند .
رکن دوم: عدم توافق در یک واقعیت: یعنى اختلاف باشد در وقوع امرى، مثل اختلاف در آغازگر جنگ به همانگونه که هر یک از دو کشور ایران و عراق دیگرى را در آغازگر جنگ معرفى مىکردند .
رکن سوم: تضاد در دیدگاههاى حقوقى; مثل تضادى که بین اسرائیل و سازمان ملل درباره شخصیتحقوقى سازمان ملل وجود دارد . کنتبرنادوت به عنوان میانجى بین کشورهاى عرب و اسرائیل در سرزمینهاى اشغالى به دست اسرائیلىها کشته شد و سازمان ملل ادعاى غرامت کرد . اسرائیل گفت: سازمان ملل، که ادعاى غرامت کرده است، شخصیتحقوقى ندارد از اینرو، نمىتواند ادعاى غرامت کند . فقط کشور متبوع آن شخص مىتواند ادعاى غرامت کند . در مقابل این نظریه حقوقى، نظریه مشورتى سازمان ملل از دیوان دادگسترى قرار دارد که قایل به وجود شخصیتحقوقى براى سازمان ملل براى انجام اهداف و وظایف خود است .
رکن چهارم: تضاد در منافع دو شخص: تابعان حقوق بینالمللى در ابتدا کشورها بودند و بعدا سازمانها و جدیدا افراد را هم به عنوان تابعان حقوق بینالملل مىدانند . در رکن چهارم، بیشتر دولتها مطرح هستند . البته سازمانها هم جایگاه ویژهاى در اختلافات بینالمللى دارند، ولى افراد هنوز به عنوان طرف در اختلافات بینالمللى مطرح نیستند .
اختلافات بینالمللى از حیث ماهیتبه دو دسته تقسیم مىشوند: اختلافات حقوقى و اختلافات سیاسى .
اختلافات حقوقى به اختلافات مربوط به حق موجود یا مسائل مربوط به تفسیر و اجراى آن گفته مىشود . (5) تعریف دیگرى که آقاى عمادزاده آورده این است: «مناقشات حقوقى، مناقشاتى هستند که در آن اطراف دعوا در مورد اجرا و یا تفسیر حق موجود با یکدیگر اختلاف نظر دارند .» (6)
اختلافات سیاسى تعارض منافع و تضاد میان موضوعات حقوق بینالملل در مورد تغییر و اصلاح حق موجود هستند . (7)
در بعضى از تعاریف، اختلافات سیاسى را به طور کلى به اختلافاتى اطلاق کردند که از طریق حقوقى قابل حل نباشند . (8) البته چنین نیست که اختلافى فقط جنبه حقوقى یا فقط جنبه سیاسى داشته باشد، عموما اختلافات داراى دو جنبه هستند .
روشهاى حل اختلافات سیاسى
براى حل اختلافات سیاسى، نمىتوان از روشهاى حقوقى استفاده کرد . بلکه باید از روشهاى سیاسى سود جست . عمده روشهاى مطرح براى حل این اختلافات، عبارتند از: مذاکره مساعى جمیله، میانجیگرى، تحقیق و سازش .
روشهاى سیاسى حل و فصل اختلافات بینالمللى
1 . مذاکره
مذاکره از رایجترین شیوههاى سیاسى حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى است و نخستین گام و مقدمه توسل به دیگر روشهاى حل مسالمتآمیز مىباشد . حتى پس از وقوع جنگ بین دو کشور، مذاکره اهمیت زیادى دارد . در ماده 33 منشور ملل متحد، مذاکره به عنوان اولین طریق حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى ذکر شده است .
مذاکره از مؤثرترین روش هاست و از انعطاف بسیارى برخوردار مىباشد . البته تاثیر آن در صورتى است که طرفین اختلاف مایل به رفع اختلاف باشند و نیروهاى سیاسى آنها تا حدى برابر باشد . در غیر این صورت، در مذاکرات سیاسى، کشورهاى ضعیف دستخوش امیال و نظرات کشورهاى بزرگ و قوى قرار مىگیرند .
تعریف «مذاکره»: از مذاکرات به سبب تنوع بسیارى که دارند، تعاریف متفاوتى ارائه شده است . پرفسور مارسل مارل مىگوید: «مذاکره، گفتوگو براى حل مساله متنازع فیه بین طرفین اختلاف از طریق توافق، با چشمپوشى احتمالى از قسمتى از ادعاهاى اولیه است .» (9) تعاریف دیگر هم به مذاکره به طور عام و کلى توجه کردهاند .
اگر به مذاکره به صورت خاص و به عنوان یک روش براى حل و فصل اختلافات بینالمللى توجه کنیم، تعریف آتور لعل مىتواند تعریف خوبى باشد: «مذاکرات بینالمللى شیوه بررسى صلحآمیز اختلاف یا اوضاع بینالمللى است، جهتبه حرکت در آوردن یا رسیدن به بعضى تفاهمها، بهبودى، تعدیل یا حل اختلافات بین طرفین درگیر یا طرفین ذى نفع .» (10) این تعریف به مراحل مذاکره اشاره دارد . مذاکره در مرحله اول در حد بسیار مختصر در جهت دستیابى به طرق نزدیک شدن به هم و تبادل نظرات است . در مراحل بعد، به صورت تبادل اطلاعات و نظرات تکمیلى و رسیدن به یک تفاهم یا تعدیل درخواسته مىباشد .
انواع مذاکره
الف . مذاکرات دو جانبه: مذاکره دو جانبه به طور مستقیم توسط نمایندگان قانونى دو کشور درگیر و در مواردى از طریق مکاتبه صورت مىگیرد . مذاکره دو جانبه در اغلب موارد، در سطح کارشناسان آغاز مىشود و پس از انجام کارهاى مقدماتى، مذاکره، در سطح مقامات بلند پایه صورت مىگیرد . موفقیت مذاکرات تا حد زیادى منوط به اراده و حسن نیت طرفین است .
ب . مذاکرات چند جانبه: این مذاکرات زمانى مطرح مىشوند که چند کشور در یک مساله با همدیگر اختلاف دارند، و به صورت یک کنفرانس بینالمللى صورت مىگیرد . البته موفقیت این مذاکرات بستگى به شرکت همه کشورهاى طرف اختلاف دارد .
ج . مذاکرات همه جانبه: امروزه براى مذاکرات چند جانبه، (11) اصطلاح «دیپلماسى پارلمانى» متداول شده است . این اصطلاح توسط دین راسک به کار برده شد . وى مشخصات اصلى آن را چنین بیان کرد: «آنچه که باید «دیپلماسى پارلمانى» نامید نوعى مذاکره چند جانبه است که چهار مشخصه دارد: اولا، سازمانى دایمى با اهداف و مسؤولیتى به مراتب وسیعتر از اجلاسیههاى مامور رسیدگى به امور خاص یا یک کنفرانس بینالمللى با دستور جلسات معین است . ثانیا، مذاکرهاى منظم و عمومى که مرتبط با افکار عمومى جهان است و از طریق وسایل ارتباط جمعى صورت مىگیرد . ثالثا، دربردارنده آیین گفت و شنود خاص جهت پیشبرد و یا مخالفتبا نظرهاى مطروحه است . رابعا، معمولا منتجبه قطعنامههایى که در بعضى مسائل با راى اکثریت و یا اکثریتساده و یا دو سوم و در برخى دیگر با وتو و بدون وتو است، مىگردد . (12)
مکان مذاکرات: مکان مذاکرات بر حسب نوع آن (مذاکرات دو جانبه، چند جانبه و همه جانبه) متفاوت است . در صورت بحرانى نبودن روابط کشورها، مذاکرات دو جانبه و چند جانبه معمولا در پایتختیکى از کشورهاى طرف اختلاف و یا به طور نوبتى در یکى از پایتختها صورت مىگیرند و در صورت بحرانى بودن روابط کشورها، مذاکرات در یک کشور ثابت و بى طرف مانند سوئیس (ژنو) صورت مىگیرند . اما مذاکرات همه جانبه معمولا در مقر یک سازمان بینالمللى انجام مىشوند .
مدت مذاکرات: عوامل گوناگون همچون حسن نیت طرفین، عمق اختلافات، مشاورههاى مقدماتى و اوضاع و احوال سیاسى در مدت مذاکرات تاثیر گذارند . از اینرو، نمىتوان مدت زمان دقیقى براى پایان مذاکرات تعیین کرد
برخى از معاهدات بینالمللى براى جلوگیرى از اطاله مذاکرات، سقف زمانى مشخص براى پایان آنها تعیین کردهاند . براى مثال، ماده 42 کنوانسیون وین 1978، درباره جانشینى دولتها در معاهدات، مدت شش ماه را براى حل و فصل اختلافات تعیین کرده است . (13)
چنانچه پس از انقضاى مدت، مذاکرات به نتیجهاى نرسند، طرفهاى اختلاف موظفند روش حل و فصل دیگرى (سازش، تحقیق، میانجیگرى و مانند آن) را انتخاب کنند .
2 . مساعى جمیله (پاىمردى)
هرگاه دو دولت نخواهند اختلاف خود را از طریق مذاکرات سیاسى حل و فصل نمایند و یا مذاکرات به نتیجه مطلوب منجر نشوند، دولت ثالثیا یک سازمان بینالمللى و یا سایر مقامات صلاحیتدار بینالمللى که مستقیما در اختلاف ذىنفع نیستند، مىتوانند اقدامات لازم را به عمل آورند .
تعریف «مساعى جمیله»: «تلاش دوستانه دولت ثالثى است که مىکوشد تا هم زمینهاى را براى تفاهم و توافق کشورهاى در حال اختلاف درباره از سرگیرى مذاکرات فراهم آورد و هم با اقدامات علنى، پیشنهادهاى خود را به طرفین مناقشه بقبولاند .» (14) در این تعریف، به ارائه پیشنهاد از سوى دولت ثالث توجه شده . اما در تعاریف دیگر چنین نیست: «شیوه حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى که به موجب آن، طرف ثالثبا رضایت کشورهاى طرف منازعه به عنوان واسطه و به نحوى دوستانه مىکوشد تا آنها را به مذاکره جلب کند، بدون اینکه براى حل و فصل، به این کشور پیشنهادهاى ماهوى ارائه نماید .» (15)
با توجه به تعاریف گوناگون مساعى جمیله داراى چند مشخصه است: اولا، توسط دولت ثالث صورت مىگیرد . ثانیا، با رضایت طرفین اختلاف است . ثالثا، طرف ثالث دخالتى در ماهیت اختلاف ندارد . رابعا، کشور ثالث درباره نحوه حل و فصل اختلافات پیشنهادى ارائه نمىدهد، بلکه زمینه را آماده مىکند .
از جمله اختلافاتى که در آن مساعى جمیله به کار گرفته شده است، مىتوان به اختلافات آمریکا با ویتنام جنوبى و شمالى اشاره کرد که در آن مساعى جمیله فرانسه به کار رفت و در این تصمیم، دولت فرانسه امکانات لازم را براى تشکیل اجتماع طرفین اختلاف فراهم کرد . همچنین مىتوان به مساعى جمیله دبیر کل سازمان ملل متحد در سال 1975 درباره حل اختلاف دو جامعه یونانى و ترک قبرس اشاره نمود . (16)
3 . میانجیگرى
میانجیگرى سابقهاى طولانى دارد و سوابقى از آن را حتى در جوامع یونان قدیم، چین باستان و هند مىتوان یافت . همچنین میانجیگرى در جوامع مسیحى اروپا، به دلیل نفوذ معنوى پاپ سابقه طولانى داشته است . اما میانجیگرى به شکل کنونى و در قالب قراردادهاى دو جانبه و چند جانبه از اواسط قرن نوزدهم رایجشد; مثلا، در کنوانسیون 1856 پاریس، ماده 2 مقرر مىدارد: چنانچه اختلافى بین کشورهاى امضاکننده (دولت عثمانى و دولتهاى اروپایى) رخ دهد، از طریق میانجیگرى حل و فصل خواهند کرد . (17)
اساس آیین میانجیگرى در کنفرانسهاى صلح لاهه (1899 و 1907) پىریزى شد . در کنوانسیون 1907 آمده است: دولتها باید قبل از توسل بهزور اختلافات خود رابامیانجیگرى حل و فصل کنند .
در میثاق جامعه ملل، با توجه به اختیاراتى که طبق ماده 15 میثاق به شوراى جامعه ملل داده شده بود، این شورا بارها با توسل به شیوه میانجیگرى اقدام به حل و فصل اختلافات بین کشورها کرد . در ماده 33 منشور هم میانجیگرى به عنوان یکى از طرق حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات آمده است .
تعریف میانجیگرى: «میانجیگرى از طریق ثالثى است که با توافق کشورهاى طرف اختلاف فعالانه در جریان مذاکرات شرکت مىکند و درباره شرایط فیصله، پیشنهادهاى ماهوى ارائه مىدهد .» (18) تعریف دیگرى آقاى موسىزاده آورده است: «میانجیگرى عبارت از اقدام داوطلبانه و فعال یکى از تابعین حقوق بینالملل (دولتها، سازمانهاى بینالمللى و افراد) جهت دستیابى به زمینههاى توافق و رفع اختلافات موجود است .» (19)
در تعریف آقاى موسىزاده، توافق و رضایت کشورهاى طرف اختلاف نیامده است، در حالىکه رضایت طرفین اختلاف یکى از شرایط میانجیگرى محسوب مىشود . اگر تعریف را به این شکل بیان کنیم . جامعتر خواهد بود: میانجیگرى اقدامى داوطلبانه و فعال توسط یکى از تابعین حقوق بینالملل با توافق کشورهاى طرف اختلاف، جهت دستیابى به زمینههاى توافق و رفع اختلافات موجود است .
میانجیگرى اولا، اقدامى داوطلبانه است; یعنى کشورى را نمىتوان ملزم به قبول میانجیگرى کرد .
ثانیا، اقدامى فعال است . میانجى مشارکت فعالى در رفع اختلافات دارد و پیشنهادات لازم را براى حل و فصل اختلافات ارائه مىدهد .
ثالثا، میانجیگرى لزوما توسط دولتها صورت نمىگیرد، بلکه سایر تابعین حقوق بینالملل (افراد و سازمانهاى بینالمللى) نیز مىتواند میانجى باشند .
رابعا، میانجیگرى با توافق کشورهاى طرف اختلاف صورت مىگیرد و طرفین اختلاف مکلف به رجوع به این شیوه نیستند، مگر آنکه موافقتنامهاى بین آنها باشد که رجوع به میانجیگرى را الزامى کند .
انواع میانجیگرى
1 . میانجیگرى قبل از وقوع درگیرى: حل اختلافات پیش از بحرانى شدن روابط آسانتر و سریعتر است . در این مرحله، میانجیگرى روشى کارامد و مؤثر شناخته شده است، از این نوع میانجیگرى مىتوان به میانجیگرى انگلستان در سال 1868 بین فرانسه و پروس در مورد امور لوگزامبورک اشاره کرد .
2 . میانجیگرى پس از وقوع درگیرى: میانجیگرى در مرحلهاى که نیروهاى نظامى طرفین درگیر هستند، مشکل مىباشد و احتمال موفقیت تا حدى کاهش مىیابد . در اینگونه اختلافات، باید ابتکارات دقیقى به کار گرفته شوند . علىرغم مشکلات این نوع میانجىگرى . نمونههاى موفقى از آن را مىتوان یاداور شد; میانجیگرى فرانسه در جنگ امریکا و اسپانیا که در نهایتا منجر به انعقاد معاهده صلح دسامبر 1898 شد و نیز میانجىگرى امریکا در جنگ روسیه و ژاپن که باعث انعقاد معاهده صلح پرتموت دسامبر 1905 شد . (20)
تفاوت میانجیگرى با مساعى جمیله: (21)
1 . در میانجیگرى رضایت طرفین اختلاف لازم است، ولى در مساعى جمیله جلب رضایت طرفین اختلاف براى اقدام طرف ثالث لازم نیست .
2 . میانجى نقش فعال و دخالت وسیعى در موضوع اختلاف دارد، در حالىکه در مساعى جمیله نقش طرف ثالث چیزى جز ایجاد زمینه و ارتباط بین طرفین اختلاف نیست .
3 . در میانجیگرى، میانجى با دادن پیشنهادات لازم در ماهیت دعوا وارد مىشود، ولى در مساعى جمیله شخص ثالث در ماهیت دعوا دخالتى ندارد .
4 . تحقیق
این شیوه در کنفرانس اول صلح لاهه در سال 1899 به پیشنهاد دولت روسیه مورد توجه دولتشرکت کننده قرار گرفت و در کنفرانس دوم صلح لاهه در سال 1907، ضمن مواد 9 تا 13 مقررات مربوط به کمیسیونهاى بینالمللى تحقیق تنظیم شد . (22)
شیوه تحقیق در میثاق جامعه ملل آمده (23) و در منشور ملل متحد نیز پیشبینى شده (24) و مجمع عمومى سازمان ملل در قطعنامههاى زیادى بر روش تحقیق تاکید کرده است و مجمع عمومى در قطعنامه 2329 از دبیرکل سازمان ملل خواسته است که فهرستى از متخصصان حقوق و دیگر رشتهها را که ممکن استبا استفاده از روش «تحقیق» در مورد یک اختلاف در خدمت طرفین دعوا قرار گیرند، تهیه کند .
تعریف «تحقیق» و ویژگىهاى آن: «تحقیق یک روش مسالمتآمیز است که در مواردى به کار گرفته مىشود که ریشهیابى یک اختلاف نیاز به بررسى کیفیت و چگونگى وقایع پیشین داشته باشد .» (25) تحقیق مىتواند هم به عنوان تنها روش حل مسالمتآمیز اختلاف به کار رود و هم به طور هم زمان با سایر روشهاى حل اختلاف به کار گرفته شود .
تحقیق مىتواند بر اساس یک موافقتنامه دو جانبه براى حل اختلاف دو کشور توصیه شود و یا در معاهدات چند جانبه و همه جانبه پیشبینى شود . نحوه تشکیل کمیسیون تحقیق مىتواند در برخى معاهدات توسط کشورهاى عضو مشخص شود و در مواردى نیز طبق مقررات یک معاهده، رجوع یک جانبه یکى از اصحاب دعوا به کمیسیون تحقیق پیشبینى شده است .
توسل به این شیوه اختیارى است و کمیسیونهاى تحقیق بینالمللى با موافقت طرفین اختلاف، به موجب قرار دادهاى خاصى تشکیل مىشوند و گزارشى که کمیسیون تحقیق ارائه مىدهد هیچگونه الزامى ندارد و اصحاب دعوا مختارند که از آن استفاده کنند و یا اصلا توجهى به آن نکنند . (26) البته بیشتر سعى مىکنند آن را بپذیرند، بخصوص آن که در صورت نپذیرفتن، در عرف بینالملل اعتبار آنها کم مىشود . براى نمونه، در سال 1904 هنگام جنگ روسیه و ژاپن، چند کشتى جنگى روسى موقع عبور از دریاى شمال با چند کشتى ماهىگیرى انگلیسى مواجه شدند و فرمانده کشتى روسى تصور کرد که در بین کشتىهاى ماهىگیرى انگلیسى اژدرافکنهاى ژاپن وجود دارند . به همین دلیل به آنها حمله کرد و خسارات زیادى وارد ساخت . دولت انگلیس به شدت به این عمل اعتراض کرد . در این موقع، فرانسه میانجیگرى کرد و قرار شد کمیسیون تحقیقى به این امر بپردازد . کمیسیون تحقیق علت این اشتباه را، تصور نادرست فرمانده روسى عنوان کرد روسیه با این که مىتوانست قبول نکند، ولى حاضر به جبران خسارت شد . (27)
5 . سازش (آشتى)
از لحاظ تاریخى، سازش یکى از روشهاى نسبتا جدید در زمینه حل و فصل سیاسى اختلافات بینالمللى به شمار مىآید، به گونهاى که حتى کنوانسیون 1907 لاهه و یا میثاق جامعه ملل نیز به آن اشاره نکردهاند . این روش نخستین بار در معاهده 1909 منعقد شده بین امریکا و کانادا (28) و سپس در سال 1911 در معاهدات منعقد شده توسط امریکا با فرانسه و انگلیس پیشبینى شده است . (29)
این روش همچنین در سال 1928 به عنوان یک قاعده بینالمللى پذیرفته شد (30) و در سال 1966 در میثاق حقوقى، مدنى و سیاسى سازمان ملل متحد پیش بینى گردید (31) و در ماده 33 منشور نیز آمده است .
تعریف «سازش» و شروط و ویژگىهاى آن: «فرایند حل و فصل مسالمتآمیز اختلاف بینالمللى توسط طرف ثالث که از طریق ارجاع به یک کمیسیون دایمى و یا یک کمیسیون ویژه سازش که با توافق طرفین تعیین شده و وظیفه آن روشن ساختن واقعیات به طور عینى و بىطرف و صدور گزارش حاوى یک پیشنهاد ملموس براى حل و فصل مىباشد .» (32)
سازش از طریق کمیسیونهایى صورت مىگیرد که معمولا از سه یا پنجشخص مورد اعتماد طرفین تشکیل مىشوند و تعیین شخص ثالث در اینگونه کمیسیونها با توافق طرفین اختلاف و یا اشخاص مورد اعتماد طرفین است .
کمیسیون آشتى پس از بررسى، براى حل و فصل اختلافات فقط پیشنهادهایى ارائه مىدهد و نمىتواند حکم قضایى صادر کند . قبول تصمیمات کمیسیون آشتى جنبه الزامى ندارد و دولتها در مقایسه با داورى و رسیدگى قضایى و با توجه به اصل حاکمیت، آشتى را ترجیح مىدهند; زیرا آزادى عمل بیشترى براى کمیسیون سازش وجود دارد .
انواع کمیسیونهاى سازش: (33)
1 . کمیسیون سازش اجبارى: هرگاه کشورها پیش از وقوع اختلاف، ضمن موافقتنامهاى رضایتخود را مبنى بر رجوع به یک کمیسیون سازش پذیرفته باشند، این کمیسیون تشکیل مىشود .
2 . کمیسیون سازش اختیارى: چنانچه کشورها پس از وقوع اختلاف، براى حل آن به آیین سازش متوسل شوند، این کمیسیون منعقد مىگردد .
3 . کمیسیون سازش دایمى: کمیسیونى است که به شکل دایمى براى حل هرگونه اختلافى بین کشورها تشکیل مىشود . کشورهایى همچون بلژیک، دانمارک، فرانسه، سوئیس و ایتالیا با انعقاد موافقتنامههایى به تشکیل کمیسیونهاى دایمى اقدام کردهاند .
4 . کمیسیون سازش موقت: کمیسیونى است که به طور موقت و در خصوص حل یک مساله خاص تشکیل مىشود
تفاوت میانجیگرى و سازش
1 . میانجیگرى نهادى غیر سازمان یافته است، در حالیکه آیین سازش نهادى سازمان یافته (در قالب کمیسیونها) مىباشد .
2 . معمولا براى تشکیل کمیسیون سازش، بین طرفین اختلاف، قراردادى به نام «قرارداد سازش» منعقد مىشود، در حالى که در میانجیگرى وجود چنین قراردادى لازم نیست .
3 . در میانجیگرى، تابعان حقوق بینالمللى (دولتها، افراد و سازمانهاى بینالمللى) شخص ثالث را تشکیل مىدهند، در حالى که در آیین سازش، کمیسیونها جایگزین آنها مىشوند . (34)
4 . سازش از میانجیگرى رسمىتر و انعطافناپذیرتر است . در صورتى که پیشنهاد میانجى مورد قبول واقع نشود، او مىتواند با ارائه پیشنهادهاى جدید، به میانجیگرى ادامه دهد، در حالى که مصالحهکننده به دلیل آنکه تحقیقات خود را درباره واقعیات به عمل آورده و مسائل را در پشت پرده با طرفین در میان گذاشته، فقط یک گزارش رسمى حاوى نتایج و پیشنهاد ارائه مىدهد . (35)
پىنوشتها:
1 - سیدباقر میر عباسى، حقوق ژبینالملل عمومى، تهران، دادگستر، 1376، ج 2، ص 26 .
2 - البته آقاى موسى زاده در کتاب حقوق بین الملل عمومى (ج 2، ص 144) تشکیل دیوان را در 1922 مىداند .
3 - سیدباقر میرعباسى، پیشین، ص 29 .
4و5 - رضا موسىزاده، حقوق بین الملل عمومى، تهران، وزارت امور خارجه، 1376، ج 2، ص 149/ص 150 .
6 - محمدکاظم عمادزاده، حقوق بینالملل عمومى، تهران، اتسا، 1369، ص 293 .
7 - محمدرضا ضیائى، حقوق بینالملل عمومى، تهران، گلشن، 1369، ص 282 .
8، 9و10 - اختلافات سیاسى نوعا در محضر قاضى غیرقابل اقامه و ناشى از تعارض منافع و کشور و یا تغییر و اصلاح حق موجود هستند . سیدباقر میرعباسى، پیشین، ج2، ص19/ص55/ص 56 .
11 - آقاى میرعباسى مذاکرات با به دو جانبه و چند جانبه تقسیم کرده ولى آقاى موسىزاده براى دیپلماسى پارلمانى، مذاکرات همه جانبه را به کار برده است .
12 - سیدباقر میرعباسى، پیشین، ج 2، ص 59 .
13 - رضا موسى زاده، پیشین، ج 2، ص 158 .
14 - سیدباقر میرعباسى، پیشین، ص 75 .
15 - رابرت بلهسو، بوسلاو بوسچک، فرهنگ حقوق بینالملل، ترجمه علیرضا پارسا، تهران، قومس، 1375، ص 362 .
16 - دومینک کارو، حقوق بینالملل در عمل، ترجمه مصطفى تقىزاده، تهران، قومس، بىتا، ص 466 و 467 .
17 - رضا موسىزاده، حقوقبینالمللعمومى، پیشین، ص162و 163 .
18 - رابرت بلهسو، بوسلاو بوسچک، پیشین، ص 374 .
19 - رضا موسىزاده، پیشین، ص 164، همچنین ر . ک: سیدباقر میرعباسى، پیشین، ص 77 عبدالکریم علوان، الوسیط فى القانون الدولى العام، المجلد الثانى، ص 186 .
20و21 - رضا موسىزاده، پیشین، ص 168/ص 172 و 173 .
22 - سیدباقر میرعباسى، پیشین، ص 79 .
23 - ماده 15 میثاق: «شوراى جامعه ملل مکلف است که به مجرد اطلاع از وقوع اختلاف بین دو دولت اقدام به تحقیق درباره چگونگى آن بنماید تا راه حل مطلوب را به دست آورد .»
24 - ماده 34 منشور: «شوراى امنیت مىتواند نسبتبه هر نوع اختلافى که بین دولتها پیش بیاید، تحقیق و بازرسى کند تا معلوم گردد دوام اختلاف براى صلح و امنیتبینالمللى تهدیدآمیز مىباشد یا نه .»
25 - رضا موسىزاده، پیشین، ص 173 .
26و27 - سیدباقر میرعباسى، پیشین، ص 80/ص 81 .
28 - این روش نخستین بار توسط سوئیس پیشنهاد شد و توسط کشورهاىاسکاندیناوىپذیرفتهگردید . (کارو دومینیک، پیشین، ص470).
29 - رضا موسىزاده، پیشین، ص 178 .
30 - در بند یک ماده 15، «سند عمومى داورى» .
31 - ماده 42 میثاق حقوقى مدنى و سیاسى .
32 - رابرت بلهسو، بوسلاو بوسچک، پیشین، ص 356 .
33و34 - رضا، موسىزاده، پیشین، ص 179/ص 180 و 181 .
35 - رابرت بله سو، بوسلاو بوسچک، پیشین، ص 356 .
سایر منابع
1 . محمد ابراهیمى، اسلام و حقوق بینالملل عمومى، تهران، سمت 1377، ج 2;
2 . ملکم شاو، حقوق بینالملل، ترجمه محمد حسین وقار، تهران، اطلاعات، 1374;
3 . هوشنگ ناصرزاده، اعلامیههاى حقوق بشر، تهران، جهاد دانشگاهى، 1372;
4 . ربهکا والاس، حقوق بینالملل، ترجمه محمد شریف، تهران، نشرنى، 1378;
5 . احمد سرحال، قانون العلاقات الدولیة، بیروت، دارالکتاب للنشر و الطباعة، 1410;