بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

نقش رهبرى

قرآن مجید! انبیاء الهى(ع) را به عنوان رهبران مردم معرفى کرده و در تمامى زمینه هاى اعتقادى، نظامى و سیاسى، اطاعت از آنان را بر تمامى مردم واجب کرده است. و مى فرماید: «ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم، مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود.» (نساء، 64) از طرفى دیگر جوامع بشرى در آتش اختلاف سوخته و مى سوزند و ملتهانیز از اختلاف وتفرقه رنج مى برند و از سوى دیگر، خود آنان قادر به رفع اختلاف، از میان خودشان نیستند; چرا که علم آن ها به حقایق عالم از هر جهت محدود بوده و خودخواهى ها، ظلم و فساد و... کمتر اجازه وحدت آنان را مى دهد; ولى انبیاء الهى که علمشان، از دریاى بى پایان علم الهى سرچشمه مى گیرد و هرگز به «خود» دعوت نمى کنند، بلکه مردم را فقط به «خدا» دعوت مى کنند،مى توانند نقش بسیار مهمّى، به عنوان رهبران الهى، در بر طرف ساختن اختلاف هاى مردم داشته و آنان را در مقابل دشمنان دین و خدا، متحد سازند.

تعاریف رهبری از دیدگاه دیگران

جان مکس ول

این تعریف از تعاریف مورد علاقه ی من در مورد رهبری است. این تعریف توصیف بسیار ساده و قابل فهمی است که رهبری را برای همه ملموس می سازد. همه ما می توانیم میزان معینی از نفوذ یا تاثیر را روی یک فرد , در یک نقطه ودر یکمکان بکار ببریم. رهبری , موقعیت, مقام و یا یک نومدار گردشی نیست , بلکه تاثیر یک زندگی روی زندگی دیگر است.

شخصیت هر فرد بیانگر قدرت اوست.

بوکر تی واشنگتن

اولین درسی که هر یک از ما باید یاد بگیریم این است که رهبری وسیع و جامع از یک شخصیت عمیق سرچشمه گرفه است. ساختار و امکانات اساسی و مورد نیاز برای یک کشور , داشتن یک شخصیت بزرگ برای حمایت از یک جریان بزرگ است. اعتماد و تشریک مساعی پیروان ما باید با سطح شخصیت خود ما برابر باشد.

از قدرت خود برای کمک به مردم استفاده کنید ؛ زیرا به ما قدرت اده نشده که فقط اهداف خود را گسترش دهیم یا به آن اهداف برسیم و یا حتی در جهان خودنمای کنیم و یا اسمی از خود بر جای بگذاریم ؛ بلکه تنها استفاده ی مفید از قدرت خدمت به مردم است.

بله درست است ؛ وقتی ما قدرت را برای رسیدن به خواسته های خودمان بکار می بریم از قدرتمان سو استفاده کرده ایم.

اصطلاح رایج دهه نود لغت ( قدرت دادن)

Empower

یعنی قدرت دادن به شخص برای عمل کردن. خیلی ساده این لغت به این معنی است که عمدا قدرت خود را آشکار کنیم. این همان چیزی است که مردم آرزو دارند رهبران آنها انجام دهند. در کتاب انجیل نیز توسط عیسی مسیح به این حقیقت اشاره شده است « ... که هر کس آرزو دارد در بین شما یزرگ و عزیز شد به خدمت شما در می آید.»

پرسیدن این که چه کسی باید رئیس باشد مثل پرسیدن این است که چه کسی باید در بین چهار خواننده با صدای زیر آواز بخواند ؟!

واضح است . کسی که می تواند با صدای زیر آواز بخواند.

هنری فورد

من عاشق این قانون ساده و فروتنانه ی هنری فورد هستم.او نوار قرمز بشری را قطع میکند و می گوید رهبری فقط یک دوره ی صدی و یا کسب مقام نیست بلکه تواایی است. سوال مناسب این است : چه کسی می تواند از عهده ی ظایفش برآید ؟

در طول یک گزارش از تام واتسن مسئول شرکت آی بی ام پرسیده شد که اگر یکی از کارمندان او اشتباهی مرتکب شود و این اشتباه 600000 دلارضرر برای شرکت به همراه داشته باشد او این کارمند را اخراج می کند یا نه ؟

او پاسخ داد : نه , من 600000 دلار برای آموزش او خرج می کنم ؛ چرا باید بخواهم تجربه اش را اجاره دهد؟

پاسخ تام واتسن دیدگاهی را برای یک سری از رهبران به وجود می آورد که مجبور شوند به یک کارمند اجازه دهند به دنبال به ست آوردن یک اشتباه یا شکست باشد. اگر اشتباه انها غیر اخلاقی نبوده و یا به طور اساسی اشکالی در سازمان ایجاد نمی کرد باید بهترین کار را انجام دهیم و او را نگه داریم . چرا به این به عنوان یک تجربه ی آموزنده نگاه نکنیم و آن را یک سرمایه گذاری برای آینده در نظر نگیریم ؟

عقابها در یک جا جمع نمی شوند شما باید آنها را یکی یکی پیدا کنید.

روس پروت

احتمالا شما هم به این نکته توجه کرده اید. بر عکس بیشتر پرندگان عقابها به طور دسته جمعی پرواز نمی کنند زیرا آنها به این راحتی با یکدیگر سازش نمیکند . آنها نمی توانند با فعالیت های دیگر همنوعانشان ع خود را وفق دهند و شما هم نمیتوانید انها را در دسته های بزرگ پیدا کنید. آنها به تنهایی پیشاپیش و بالاتر از سایر پرندگان پرواز می کند . رهبران مانند عقابها هستند.

اگر فردی بخواهد ارکستر را رهبری کند باید پشت به جمعیت باشد.

تفسیر این لغت کوچک ( ارکستر) در برگیرنده ی مفهوم دیگری نیز هست . اگر یک فرد بخواهد ارکستر را رهبری کند باید ابتدا تصمیم قاطعانه صمیم بگیرد چرا که او نه می واند با جمعیت همراه شود و نه می تواد به پاسخ جمعیت نسبت به رهبری او توجه ماید. او باید در کارش تمرکز کند و این اراده را داشته باشد که به تنهایی تحمل کند . او باید خود را وقف افرادی کند که به او کمک می کند , نه گروهی که او را تماشا می کنند در آخر , حتی اگر او دوست داشته باشد که جمعیت برایش کف بزنند , باز این کار نمیتواند هدف او باشد. هدف او باید رهبری گروه ارکستر آن هم با مهارت و ب نحو بسیار خوبی باشد . تشویق یک محصول فرعی است.

یک سوال مهم برای رهبران و مدیران این است : آیا من مردم را می سازم و یا رویاهای خود را . و از مردم برای رسیدن به آن رویاها استفاده می کنم؟

جان مکس ول

جک هی فورد سالها پیش درسی را به من آموخت او گفت : هدف ما ساختن یک کلیسای بزرگ نیست , بلکه ساختن افراد بزرگ است . اگر ما بر روی مردم سرمایه گذاری کنیم و آنها را به عنوان مریدان کارکشته قرار دهیم , در آینده رویای خدمان که همن ساخت و تکمیل لیسا اس تحقق می پذیرد. مردم به سرعت تعیین می کنند که ایا ما داریم انها را می سازیم و یا از انها استفاده می کنیم.

نقش رهبری امام‌خمینی(ره) در عملیات روانی

از گذشته بسیار دور، عملیات روانی یکی از ارکان اساسی رویارویی و تقابل کشورها و نظام‌ها بوده و ابزار و وسیله بسیار مهم و سرنوشت‌ساز در جهت نیل به اهداف کلان و استراتژیک کشورها به حساب می‌آمده است. تاریخ جنگ‌های گذشته، در صدر اسلام، قبل از جنگ جهانی اول و دوم و بعد از آن مثل جنگ ویتنام، دو کره، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و جنگ آمریکا علیه عراق و ... نمایانگر این موضوع است که تا چه حد و اندازه عملیات روانی در پیروزی و یا شکست‌ جنگ‌ها مؤثر بوده است.
با درسی از گذشته و پیشرفت علوم روز، اهمیت عملیات روانی ابعاد وسیع و گسترده‌ای پیدا کرده و مهم‌ترین آن، عملیات روانی استراتژیک است که دامنه‌اش تمام حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی مردمی، نهادهای انقلابی و حتی رهبری نظام را در برمی‌گیرد و در این راستا از شیوه‌ها و ساز و کارهای مختلف برای وارد آوردن فشار همه‌جانبه به طرف مقابل و تحمیل اراده خود و یا تقویت طرف خودی در جهت مقابله با عملیات روانی دشمن از آن استفاده می‌شود. در این زمینه رهبران هر نظام و کشور در رأس قدرت حکومتی نقش بسیار حیاتی و مهمی را ایفا می‌کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی، تهدیدات و جنگ روانی همه‌جانبه قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای او در قالب تحریم‌های اقتصادی و اتهاماتی از قبیل حمایت ایران از تروریسم، دستیابی ایران به سلاح کشتارجمعی و نقض حقوق بشر و مخالفت با صلح خاورمیانه در دستور کار آنها قرار گرفت و به اجرا درآمد تا به زعم خود، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را با فروپاشی و شکست مواجه نمایند. اما به لطف الهی و رهبری‌های خردمندانه حضرت امام و مقام معظم رهبری تمامی این توطئه‌ها و بحران‌آفرینی‌ها با ناکامی و شکست روبه‌رو شد و دشمن طرفی از طرح‌های شیطانی و سلطه‌جویانه خود نبست.
در این راستا کارکرد و مدیریت رهبری کاملاً آشکار و لازم است به نقش بی‌بدیل او در رأس هرم راهبردی نظام اسلامی در جهت خنثی‌سازی تهدیدات و بحران‌سازی‌ها اشاره شود.
در هر نظام و کشور، رهبران رکن اصلی قدرت در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها به ویژه در موقعیت‌های بحرانی هستند و در نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام(ره) به عنوان رهبر از همان ابتدای پیروزی انقلاب با یک استراتژی تهاجمی تمام‌عیار، سیاست‌های ظالمانه و زورگویانه قدرت‌های بزرگ به خصوص آمریکا را علیه ملت ایران و مستضعفان جهان برملا می‌کرد و با درایت، نقشه‌های آینده دشمنان را از قبل پیش‌بینی و با هشدارهای پی‌درپی به مردم و مسئولین، آنها را آگاه و آماده مقابله با توطئه‌های دشمنان می‌نمود.
غائله‌های طرح‌ریزی شده داخلی که با حمایت استکبار جهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت از آن جمله‌اند که با مدیریت و شجاعت علوی و نفس مسیحایی حضرت امام و اتکال او به خداوند متعال، سیل نیروهای مردمی و بسیج نیروهای انتظامی و نظامی را به حرکت درآورد و غائله‌ها یکی پس از دیگری خاموش و دست دشمنان داخلی و خارجی از تعرض به میهن اسلامی قطع شد.
حضرت امام با الهام از اسلام ناب و قرآن و عترت با یک عملیات روانی دقیق و حساب‌شده و با نهیب و تشرهای دشمن‌شکن خود چنان لرزه و رعشه بر اندام دشمن می‌انداخت که فرصت هر گونه تصمیم‌گیری و اقدام را از او سلب می‌کرد. به عنوان مثال:
1-
    معرفی ماهیت جنگ، نخستین راهبردی بود که در عملیات روانی از سوی حضرت امام(ره) ارائه شد. امام(ره) جنگ را جنگ حق و باطل تعریف کردند. یعنی به جنگ، ماهیت عقیدتی، سیاسی و دفاعی فرهنگ دادند.
همه احساس می‌کردند از اسلام دفاع می‌کنند و با این دیدگاه هدف استراتژیک در تمامی سطوح کشور شکل گرفت و اهداف عملیاتی و تاکتیکی جنگ هویدا شد و ضمن تقویت روحیه نیروهای خودی، صدام به عنوان کافر مطرح گشت.
2-
    همین طور طرح دفاع همه‌جانبه و بسیج نیروهای مردمی در مقام مدیریت جنگ از طرف امام(ره) از نمونه‌های دیگر عملیات روانی است.
3-
    در همین رابطه افزایش اعتماد به نفس در مردم و مسئولین و کوچک و حقیر شمردن دشمن محور دیگری بود که حضرت امام با آن روح امیدواری و قوت قلب را در مردم به جریان انداخت و از همان آغاز جنگ، اقدام نظامی عراقی‌ها را به پرتاب یک سنگ از طرف یک دزد تشبیه کرد.

4-    در این زمینه می‌توان به «بهره‌گیری از ایمان دینی و مذهبی مردم نیز اشاره کرد که جوهره اصلی مبارزه با استکبار را تشکیل می‌داد. هر گاه یک مسلمان، جنگ و دفاع را یک تکلیف الهی بداند خودش پیروزی میدان جنگ است و به تعبیر حضرت امام(ره) چه کشته شود و چه بکشد پیروز خواهد بود.
در همین رابطه حضرت امام در رابطه با تهدیدات آمریکا فرمودند:
«آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و یا «ما شاخ و دندان آمریکا را شکست خواهیم داد»
این پیام‌ها در واقع دو بُعد داشت؛ یکی ایجاد خودباوری و امیدواری و اعتماد به نفس در مردم و دیگری بازدارندگی و ایجاد رعب و وحشت در دل دشمن.
در مقطعی دیگر حضرت امام فرمودند: «این قرن به خواست خدا قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است.»
این فرموده حضرت امام فراتر از مرزهای ایران اسلامی و جهان اسلام بود و مستضعفین عالم را مورد خطاب قرار می‌داد که علیه مستکبرین بپا خیزند و طومار آنها را در هم پیچند.
و در نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام(ره) به عنوان رهبر از همان ابتدای پیروزی انقلاب با یک استراتژی تهاجمی تمام‌عیار، سیاست‌های ظالمانه و زورگویانه قدرت‌های بزرگ به خصوص آمریکا را علیه ملت ایران و مستضعفان جهان برملا می‌کرد
حضرت امام با الهام از اسلام ناب و قرآن و عترت با یک عملیات روانی دقیق و حساب‌شده و با نهیب و تشرهای دشمن‌شکن خود چنان لرزه و رعشه بر اندام دشمن می‌انداخت که فرصت هر گونه تصمیم‌گیری و اقدام را از او سلب می‌کرد
در جایی دیگر حضرت امام(ره) می‌فرمایند:‌ »چنان سیلی به صدام خواهیم زد که از جایش بلند نشود.»
این فرمایش حضرت امام(ره)، پیش‌بینی این بود که صدام در گرداب هلاکت خواهد افتاد و بالاخره نیز او در گردابی که به دست خود به وجود آورد غرق شد.
در همین زمینه، مقام معظم رهبری در راستای تقویت اراده ملت ایران و تضعیف روحیه دشمن می‌فرمایند:‌ »اگر خطری این کشور را تهدید کند اولین نفری که سلاح دست می‌گیرد و جلوی همه با دشمن می‌جنگد من هستم.»
ایشان در پاسخ به حمله نظامی آمریکا نیز می‌فرمایند: «ممکن است شروع تهاجم و حمله نظامی با آمریکا باشد ولی پایانش با او نیست.»
این گفته‌ها و فرمایشات حاکی از یک نوع تهاجم روانی علیه دشمن و بازدارندگی و قوت قلب برای مردم ایران است که محور اصلی آن رهبری است.
فرمایشات و صحبت‌هایی از این دست که حضرت امام و مقام معظم رهبری در این عرصه دارند بسیار زیاد است و یک نوع عملیات روانی محسوب می‌شود که به طور اجمال و اختصار به
  آن پرداخته شد.
اینها نمونه کوچکی از حجم بالای عملیات روانی در جهت تهدیدزدایی و بازدارندگی است که در گفتار و سیره رهبری علیه دشمنان به کار گرفته شده است و در برهه‌های زمانی خاص اثر مطلوب خود را گذاشته و نظام و کشور را از بحران‌ها و چالش‌های احتمالی و یا حتمی در گذشته و آینده نجات داده و باعث عبور نظام از این بحران‌ها و حرکت رو به جلوی کشور شده است.
نکته مهم در این مقاله آن است که همه مسئولین و دست‌اندرکاران و مردم عزیز به این مهم عنایت و توجه کافی مبذول داشته باشند و در شعار و عمل در راستای فرمایشات و منویات حضرت امام و مقام معظم رهبری حرکت کنند
  و با وحدت و انسجام کامل در جهت تحقق آن گام بردارند تا به حول و قوه الهی، روز به روز شاهد عزت و سربلندی هر چه بیشتر نظام اسلامی و خواری و ذلت دشمنان باشیم.

وظیفه ما در مقابل مظلومیت مقام معظم رهبری چیست ؟

بسیاری از بزرگان ما طوری زندگی کرده‌اند که تا وقتی در میان مردم بوده‌ کسی به عظمت و زهد آن‌ها پی نبرده و تنها بعد از رحلت آن بزرگواران بوده است که مردم به پرهیزکاری و دقت‌نظر آن‌ها در زندگی واقف شده‌اند. همین عامل سبب شده بود در موارد بسیاری تصوراتی خلاف واقع در ذهن مردم و حتی نخبگان جامعه شکل بگیرد که فاصله‌ی آن تا حقیقت گاه مثل فاصله شرق تا غرب عالم بوده و اسباب جفایی بزرگ در حق آن عزیزان شده که حتی پای اشخاص با سوابق درخشان نیز در آن امتحانات دچار تزلزل و لغزش گردیده است.حال تصور کنید که این شخص در منصب حکومت نیز قرار داشته باشد. سیل تهمت‌ها و افتراها از یک سو و القائات دشمنان از سوی دیگر عامل مضاعفی بر شکل‌گیری این ذهنیات و شایعات خواهد بود. نگاهی به تاریخ گواه وجود چنین نمونه‌هایی است. بارزترین این نمونه‌ها امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (ع) است که تا سال‌های سال مورد لعن و نفرین واعظین بر منابر بوده و ده‌ها سال مرقد مطهر آن حضرت از عموم مخفی نگه داشته شده است.اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند این است که شاید این وقایع مربوط به قرن‌های گذشته بوده و در عصر حاضر که عصر اطلاعات نامیده شده است دیگر مصادیقی برای آن نتوان یافت. اما با جستار کمی می‌توان فهمید واقعیت چیز دیگری است. گسترش اینترنت و انواع رسانه‌های نوشتاری، گفتاری و شنیداری سبب شده که یک خبر یا یک شایعه در زمان اندکی مثل یک ویروس تکثیر شده و حجم انبوهی از آن همه‌جا را فرا بگیرد. خدا نکند که این شایعات منافعی را هم نصیب بانیان این رسانه‌ها بکند که در آن صورت سرعت انتشار بطور نمایی افزایش خواهد یافت. در دوره‌ی انتخابات شاهد افزایش بی‌سابقه‌ی این تهمت‌زنی‌ها و افتراها از سوی طرفداران نامزدها بودیم. بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج نیز برخلاف انتظار این قضایا نه تنها خاتمه نیافت، بلکه ابعاد گسترده‌تری نیز به خود گرفت. بعنوان نمونه می‌توان به انواع اتهامات و نسبت‌ها برای تقلب در انتخابات و ارایه نمودارها و منحنی‌های مغلطه‌آمیز گرفته تا درآوردن شایعات زیاد مانند کشته شدن پنج نفر در کوی دانشگاه و ریختن اسید از هلیکوپتر و ده‌ها نمونه‌ی دیگر اشاره کرد که اعلام کذب بودن آن‌ها با تاخیر سبب بازی با احساسات مردم و یا بدبینی‌های مقطعی گردید. با الطاف وعنایات الهی این نقشه‌ها تاکنون با شکست مواجه گردیده است و دشمنان اسلام و ایران در اجرای نیات شوم خود ناکام مانده‌اند.آخرین سناریویی که توسط دشمن و برخی از طرفداران داخلی آن‌ها، در دستور کار قرار گرفته ، تضعیف جایگاه رهبری و تخریب اعتقادات مردم نسبت به ولایت‌فقیه و شخص آقای خامنه‌ای (حفظه‌الله) است. متاسفانه تعدادی از طرفداران برخی از کاندیداها نیز خواسته یا نخواسته تحت تاثیر این فضا قرار گرفته و در اشاعه‌ی آن سهیم شده‌اند. هر چند که شان ایشان و خانواده‌ی ایشان اجلّ از آن است که کسی به چنین شایعاتی توجه نماید، لکن اینجانب در این برهه‌ی زمانی سکوت را جایز ندیده و تصمیم به انعکاس مجدد گوشه‌ی کوچکی از زندگی ایشان از زبان اطرافیان‌شان گرفتم.ما که تا آخرین قطره خونمان فدیا رهبریمان هستیم انشا ال....

شهری به آتش می کشم گر تو لبت را تر کنی
من چون گلی در دست تو کاش مرا ‍‍‍پرپر کنی
بر رشته های معجر زینب قسم سید علی
خنجر به حنجر می زنم گر تو هوای سر کنی
رهبری یعنی داشتن تاثیر و نفوذ در دیگران.

رهبری در جامعه اسلامی ایران گره گشاست .مشکلات لاعلاج دولت به دست رهبری حل می شود هر جائی که تبلیغات دشمن کاری کند که مردم را به دولت ها بخواهد بدبین کند اینجا نقش رهبری است که حقیقت را برای مردم روشن می کند و توطئه دشمن را برملا می کند آنجائی که می خواهند مردم را مایوس کنند رهبری است که به مردم امید می دهد آن جائی که یک توطئه سیاسی بین المللی را می خواهند برای ملت ایران به وجود بیاورند رهبری است که قدم جلو می گذارد و تمامیت انقلاب را در در مقابل توطئه قرار می دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می کند آنجا که می خواهند بین جناح های گوناگون مردم اختلاف ایجاد کنند رهبری است که می آید دست ها را در دست همدیگر می گذارد و مایه الفت می شود مانع تفرقه می شود آنجا که می خواهند مردم را از حضور پای صندوق ها مایوس کنند رهبری است که به مردم دلگرمی می دهد و می گوید وظیفه است مردم اعتماد می کنند و وارد می شوند حماسه عظیمی می آفرینند

اخلاق سیاسی: نگاهی به نقش رهبری، دستاوردهای انقلاب و پیشگیری از آسیب گسست نسل ها

امام، سیاسی ترین رهبرمعنوی

رهبری در همه فرآیندها، سازماندهی ها، برنامه ریزی ها، و جریانات اجتماعی در کنار عواملی چون زمینه ها، شرایط اجتماعی و باورهای مردم، نقش اصلی را در به بار نشستن اهداف و آرمان های جامعه دارد. از این منظر، نقش حساس امام خمینی در احیای دوباره اسلام در سطح جهان، به عنوان دینی که مدعی توانمندی اداره جوامع بر اساس احکام الهی است بر کسی پوشیده نیست. او رهبری بود روحانی، مدبر، شجاع، متفکر، آگاه به زمان و مسائل جهانی، که با بهره مندی از شیوه های نوین و بدیع، بزرگ ترین انقلاب معاصر را هدایت کرد. ایشان در کوران انقلاب، به عنوان چهره ای تاریخ ساز و پدیده ای استثنایی و کاریزماتیک جلوه کرد و به قول یودو اشتاین باخ، مدیر مؤسسه شرق شناسی آلمان:

امام خمینی، سیاسی ترین رهبر معنوی جهان بود، با شخصیتی جذاب و کاریزماتیک، و تمام آرمان هایی که جمهوری اسلامی برمبنای آنها ساخته شده است، از افکار امام ریشه می گیرد.

شهید مطهری در کتاب انقلاب اسلامی درباره این شخصیت مذهبی سیاسی می گوید:

من در وجود امام خمینی سه آمَنَ دیدم که بر ایمان من افزوده شد: «آمَنَ بِهَدَفِهِ» ؛ یعنی اگر همه دنیا هم جمع شوند، نمی توانندوی را از هدفش منصرف سازند. «آمَنَ بِقَوْمِهِ» ؛ یعنی ایمان داشتن به روحیه مردم. و از همه مهم تر «آمَنَ بِرَبِّهِ» ؛ ایمان وتوکل بر خدا.

انسانی که دست خدا و عنایت خدا را همواره حس می کند و در راه خدا گام بر می دارد خداوند نیز به مصداق «اِنْ تَنْصُرُواللّه یَنْصُرْکُمْ»، بر نصرتش می افزاید و خود امام خمینی بارها بر این اشاره داشته است که انقلاب اسلامی ایران، یک تحفه الهی و یک هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند به این ملت ارزانی شده است.

پیام متن:

1. رهبری، نقش محوری در به بار نشستن اهداف و آرمان های دینی دارد.

2. از دیدگاه آیت الله مطهری، ایمان به هدف، ایمان به مردم و ایمان به پروردگار، از ویژگی های برجسته امام خمینی رحمه الله بوده است.

ولایت فقیه، مظهر جدایی ناپذیری دین از سیاست

اندیشه استقرار نظام اسلامی فراگیر و حکومت اسلامی مستقل، با پیدایش اسلام پدید آمد و پس از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، در مدینه به منصه ظهور عملی رسید و پس از نبی مکرم صلی الله علیه و آله تا قرن ها به گونه های مختلف در جهان اسلام جریان داشت. بی تردید، حضرت امام رحمه الله نیز از پیروان این تفکر ناب بود و حرکت عظیم انقلاب اسلامی را بر اساس اعتقاد به جامعیت اسلام و توانایی آن در اداره جامعه بنیان نهاد. ایشان برای تحقق اهداف والای خویش، خطرها و موانع بسیاری را از پیش رو گذراند که زیان بارتر از همه، تفکر جدایی دین از سیاست بود. این پندار و نظریه، سالیان متمادی به شکل های گوناگون به متفکران دینی و اجتماعی القا شده بود. با این حال، امام رحمه الله که فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور می خواند و حکومت را فلسفه عملی تمامی فقه در همه جنبه های زندگی بشر می دانست، در نهضت سال 1342، با داشتن مرجعیت دینی، در مقام رهبر سیاسی نیز ظاهر شد. وی در اوج اجتهاد و مرجعیت، مردی مبارز و واقف به اصول مدیریت بود و در گفته ها و نوشته هایش، هندسه سیاسی اسلام را با زبانی همه فهم و در عین حال دقیق ترسیم کرد. حضرت امام برای استقرار حکومت اسلامی، مسئله فراموش شده ولایت فقیه را مطرح کرد. طرح این مسئله در قم و تعلیم آن در حوزه علمیه نجف در ایام تبعید و در نهایت، تدوین کلاسیک آن در قالب رساله ولایت فقیه، محصول این طرز تفکر بود. برخی دیگر از علما نیز به مسئله ولایت فقیه اعتقاد داشتند، با این تفاوت که به عقیده آنها، با اینکه فقیه ولایت دارد و می تواند حکومت تأسیس کند، بر او لازم نیست که این کار را بکند. اما به عقیده امام رحمه الله هر فقیهی که امکان و توان عهده دار شدن حکومت اسلامی را دارد، باید بر این امر اقدام و مقدمات کار را فراهم کند. امام این پدیده را پروراند، بر آن استوار ایستاد و موفق شد آن را به عرصه عمل بکشاند و جامعه را از نعمت ولی فقیه جامع الشرایط بهره مند سازد.

پیام متن:

1. امام خمینی با تأسی به نبی اکرم، حکومت اسلامی را که در آن، دین و سیاست در کنار هم می درخشد، بنا نهاد.

2. از دیدگاه حضرت امام، نه تنها باید حکومت اسلامی به دست ولی فقیه باشد، بر فقیه لازم است در صورت امکان، حکومت اسلامی تأسیس کند.

امام و محبوبیت مردمی

یکی از بزرگ ترین امتیازها و از عوامل قطعی موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی، نفوذ کلام و محبوبیت رهبری میان توده های مردم است. هر چند نیروی حقیقی در امر انقلاب، توده های مردم و خواست و اراده آنهاست، مردم آحاد پراکنده ای هستند که به محورهای جامع و قوی برای وحدت واقعی نیاز دارند. این جاست که نقش مهم رهبری خود را می نمایاند. علت پذیرش رهبری مطلق امام، این بود که وی افزون بر داشتن شرایط فردی لازم برای رهبری، حرکت وی در مسیر روحی و فکری و نیازهای مردم بود. اگر ایشان پیشوایی مذهبی و اسلامی را بر عهده نداشت و مردم ایران در عمق وجودشان انس و الفتی با اسلام نداشتند و در نمی یافند که این ندا، همان ندای پیامبر و علی و امام حسین است، هرگز انقلابی به این عظمت دراین کشور شکل نمی گرفت. اهمیت و تأثیر رهبری حضرت امامبر تحقق پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در مقایسه با برخی از انقلاب های بزرگ معاصر، انکارناشدنی است. ایشان در مقام یک مرجع دینی، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت، در حالی که دیگر انقلاب ها به گونه ای در برابر دین و مذهب و ارباب کلیسا شکل گرفته بودند. امام، طراح و ایدئولوگ انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن. در بررسی انقلاب کبیر فرانسه در می یابیم که نه تنها مکتب و تئوریسین مشخص نداشت. مدیران و مجریان آن از پیش تعیین نشده بودند و رهبری نظام یافته و پایگاه محکم مردمی نیز نداشتند. از این رو، پس از روی کار آمدن دیکتاتوری همه عوامل نابود شدند و از همین زمان، اصطلاح «انقلاب فرزندان خود را می خورد» باب شد. همچنین، در مقایسه با انقلاب 1917 روسیه، با وجود ایده هایی که مارکس بیان می کند ایدئولوک انقلاب نیست. به جرئت می توان گفت که انقلاب اسلامی، تنها نمونه ای میان انقلاب های سیاسی ـ اجتماعی جهان است که رهبری آن، در مواردی چون فراهم کردن زمینه ها، ایجاد انگیزه و سرعت بخشیدن به بسیج و حرکت نیروی عظیم مردمی دست یابی به اهداف، تأثیر محوری داشته است.

پیام متن:

نفوذ کلام، محبوبیت، و گام برداشتن در مسیر روحی، فکری و نیازهای مردم، از بزرگ ترین امتیازهای رهبری حضرت امام و از عوامل قطعی پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.

وحدت، ره آورد انقلاب

دشمن، همیشه هراسناک وحدت، یکپارچگی و یکسویگی اهل حق است. پراکندگی، آشفتگی و رویارویی، ملت ها با یکدیگر زمینه ساز هرز رفتن نیروها و برباد دادن سرمایه هاست. اگر آحاد جامعه اسلامی را همچون ذرات پراکنده نور بدانیم که به تنهایی روشنی و گرمی چندانی نمی آفرینند، هدایت و ولایت الهی را می توان همچون ذره بینی انگاشت که آن نورهای گسسته را در نقطه ای کانونی گرد می آورد. این وحدت و یکپارچگی جامعه چون محور و ولایت، چونان آتشفشانی، خیمه استکبار را در هم می کوبد.

در پرتو رهبری عالمانه حضرت امام و احیای وحدت و همدلی امروز خواه ناخواه پل ارتباط مسلمانان در جهان بسته شده وهمیاری در شرایط دشوار میان مسلمانان رواج و گسترش یافته است.

عظمت این پدیده را از بازتاب ها، پی آمدها، صف آرایی ها و زنجیره امواجی که در جهان آفرید، بهتر می توان دریافت.شکوفایی، خودباوری، یکپارچگی، شور و شعور و پیوستگی و همدلی و وحدت، از دستاوردهای مثال زدنی این انقلاب شکوهمند است.

هر جا که فریاد آزادی خواهی بر می خیزد، دشمن می لرزد و آن را بر ضد خود و منافع خویش می بیند. «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیهِمْ.» (منافقون: 4) به راستی این وحدت و همدلی، تعادل روانی دشمنان را به هم ریخته و آنان را دچار شتابزدگی در تصمیم ساخته است.

پیام متن:

از دستاوردها انقلاب، وحدت و همدلی بود که موجب به هم ریختن تعادل روانی دشمنان و شتابزدگی آنان در تصمیم شده است.

حق شناسی و باطل گریزی، در پرتو انقلاب

در تصویری بسیار لطیف و دقیق از قرآن، حق به جریان آب و باطل به کفی که بر آب نشسته، تشبیه شده است:

أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رابِیًا وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی اْلأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ.(رعد: 17)

در این تمثیل، باطل چونان کفی بر پشت حق یعنی آب معرفی شده است، ولی بر خلاف آب که حیات بخش و پویاست، باطل تهی و میراست. اگر به این تمثیل از چشم اندازی دیگر بنگریم، به نکاتی زیبا و بدیع می رسیم. معمولاً به میزانی که شتاب آب بیشتر باشد، کف آن هم بیشتر جلوه می کند و زودتر زوال می پذیرد. هر چند که بر دوش آب سوار می شود و با بهره گیری از آن می کوشد جلوه گری و چشم نوازی کند، وقتی جریان حق توفنده تر و خروشناک تر نباشد، مرگ باطل نیز کندتر اتفاق می افتد و تکاپوی باطل، برای ماندن بیشتر می شود. بی شک، اگر انقلاب اسلامی و جریان حق خواهانه و توفنده آن نبود، بذر اندیشه های ضد دینی پهلوی با این شتاب فرو نمی پاشید. انقلاب اسلامی، پدیده ای است کم نظیر که قرن ها، حاکمیت نظام سلطنت را در هم پیچید و به جایی رسید که رو در روی تمام باطل ایستاد. هرگز این باور در ذهن قدرتمندان نمی جوشید که روزی این شعله، فراتر از مرزهای جغرافیایی خویش، حضور جهانی بیابد و بی تکیه بر ابزار مدرن تبلیغی تا ژرفای زندگی جهانیان نفوذ کند و در جای جای دنیا امید به اسلام پیروی از قرآن را رقم بزند و جریان حق طلبی را احیا کند. با این حال به کوری چشم دشمنان انقلاب اسلامی، زمینه شناخت دقیق و درست چهره های استکبار را فراهم آورد و حقایق مکتوم بر جهانیان معلوم شود.

پیام متن:

1. باطل، نمود خود را مدیون حق است.

2. حق، ماندنی و باطل رفتنی است.

3. دامنه تفکر رویارویی انقلاب اسلامی با باطل، به کشورهای دیگر نیز کشیده شد.

عزت آفرینی انقلاب اسلامی

در نظام های سلطه وبیداد، ارزش و حرمت انسانی، پایمال تفرعن و خودبزرگ بینی ستم گران می شود. استکبار، پیروسازی را در پرتو سبک شمردن افراد جامعه فراهم می آورد. در حقیقت، آنگاه که انسان برای خویشتن ارزش و اعتباری قائل نباشد یا ارزش های او را در نگاهش پوچ و بیهوده جلوه دهند زمینه سقوط و تباهی او فراهم می آید. متأسفانه برخی از مسلمانان در دنیای معاصر، قربانیان این توطئه و القای شکننده دشمنان بودند. باور اینکه اسلام نمی تواند پاسخ گوی نیاز انسان امروز باشد، القای مدام ناکارآمدی اسلام در عصر تکنولوژی و صنعت و نیز ایجاد فضایی لبریز از تحقیر برای مسلمانان، حتی نسل جوان و مسلمان دانشگاهی ما را بدان امر واداشت که لایه هایی از دیگر مکاتب را وام بگیرند و اسلام را با آن در آمیزند تا جبران کاستی و ضعف موهوم و برساخته ذهن خود یا القای دشمن سازند. تلاش و کوشش واهی برای تطبیق آیات الهی بر نظریه داروین را می توان از این تلاش ها داشت. خداوند در قرآن مجید درباره ویژگی های نظام فرعون می فرماید:

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا فاسِقینَ.(زخرف: 54)

(فرعون) قوم خود را سبک شمرد و در نتیجه از او اطاعت کردند. بدرستی که آنان قومی فاسق بودند.

در رویارویی با این توطئه، خوشبختانه بازآفرینی عزت از دست رفته را پس از انقلاب، نه تنها در جامعه ایرانی، که در سطح منطقه و جهان مشاهده می کنیم. شکوفایی استعدادها، و دست یابی به فن آوری های نوین، قطع زنجیرهای پیدا و پنهان وابستگی، حرکت های شکوهمند مبارزاتی در فلسطین و لبنان و عراق، حضور دختران و زنان مسلمان با پوشش اسلامی در ایران و جهان، تظاهرات سیاه پوستان در پایتخت استکبار و اروپا، از جلوه های شورانگیز این عزت بازیافته است. بدین ترتیب، به برکت انقلاب اسلامی، مسلمانان جهان دریافته اند که عزتمند و سربلند در جهان امروز زیستن، حق آنهاست و همگان می توانندرها از حقارت های دروغین، در پناه و پرتو همت و اراده خویش، جهانی مستقل و آزاد بسازند، که «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُوءْمِنینَ؛ و عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است».(منافقین: 8)

پیام متن:

1. شیوه استکبار برای اطاعت پذیر کردن مردم از او، تحقیر کردن آنهاست.

2. از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی، بخشیدن عزت و شخصیت به مسلمانان است.

آسیب شناسی گسست میان نسل ها

آنچه امروز توجه اهل نظرو کارشناسان مسائل اجتماعی را به خود جلب کرده است، بروز فاصله میان قشرها و طبقه های مختلف جامعه است. فاصله ای که می تواند اجزای جامعه را دچار از هم گسیختگی سازد. شاید سخن گفتن از گسست قشرهای جامعه مسئله خوشایندی نباشد، ولی چشم بستن بر روی واقعیت نیز به سرانجامی ناگوارتر خواهد انجامید.

بی گمان، انقلابی که در بستر وحدت و همدلی گروه های مختلف جامعه به وقوع پیوست، نمی تواند پایداری وپویایی خود را در بستری جز این حفظ کند.

بنابر تعبیر معمار انقلاب، حفظ نظام از اوجب واجبات است. از این رو، بررسی و شناسایی عواملی که تهدید کننده ثبات و اقتدار نظام باشد نیز امری بایسته است. در واقع، بروز فاصله میان یک طبقه، قشر یا گروه سنی با طبقه، قشر یا گروه سنی دیگر را گسست می گویند. این فاصله می تواند یک نوع فاصله فکری، فرهنگی، ایدئولوژیکی، روحی و عاطفی، فیزیکی، جغرافیایی و یا تفاوت در شرایط و سطح زندگی افراد باشد. البته، گسست نسل ها و پدیده ایجاد فاصله فکری و فرهنگی میان پدران و فرزندان، رویدادی نیست که به مقطع زمانی امروز و در موقعیت سیاسی ـ جغرافیایی انقلاب اسلامی منحصر باشد، بلکه با گذری در تاریخ تعداد فراوان، این گسست را در حیات بشر می بینیم. تفاوت در جهان بینی، دیدگاه ها، منش و سلوک حضرت آدم و پسرش قابیل، تا اندازه ای بود که قابیل حتی نتوانست برادرش را برتابد. از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و آله تا حادثه غمبار کربلا، بیش از نیم قرن نگذشته بود که فرزندان تربیت شده در جامعه اسلامی، فرزند پیامبر اسلام را به قتل رساندند. به بیان دیگر، نسلی که به قتل امام حسین علیه السلام برخاست، نه تنها به گسست عمیق با اندیشه ها و باورهای پدران خویش دچار شده بود، بلکه به مبارزه و معارضه ای خونین با نماد این تفکرات و اندیشه ها دست زد. اینان نه تنها قرآن و اهل بیت را تنها گذاشتند، بلکه با آنان جنگیدند. پس از انقلاب اسلامی نیز کم و بیش شاهد این پدیده نامبارک هستیم.

رویدادهای نابهنجار پس از بازی فوتبال معروف ایران و استرالیا، پی آمدهای بازی تیم ملی کشورمان در جام ملت های آسیا در سال های اخیر و از سویی، فاصله موجود در رفتار و منش نسل اول انقلاب و جوان امروزی و مدگرایی و دین گریزی را می توان از این منظر تحلیل کرد.

پیام متن:

گسست فکری، فرهنگی، روحی و عاطفی میان نسل جدید انقلاب با نسل پیش از آن، می تواند به عنوان خطری جدی انقلاب را تهدید کند، بنابراین، نباید این امر، از نظرها پنهان بماند.

برنامه ریزی برای کاهش گسست بین نسل ها

پدیده جوانی معمولاً با شاخصه هایی چون نوگرایی، آرمان گرایی، نشاط و هیجان و کم تجربگی شناخته می شود. نسل اول انقلاب نیز با داشتن همین ویژگی ها به پاخاست که البته پیوند محکم جوانان انقلابی در ده های 50 و 60 با دیگر گروه های جامعه و به ویژه حوزه و دانشگاه، کم تجربگی آنان را جبران می کرد. نسل اول انقلاب آرمانگرا است و برای ایجاد حکومتی بر مبنای اندیشه های اسلامی قیام کرده است. او به ایدئولوژی اسلامی شیعی و مکتبی که ولایت فقیه با اجتهاد در دین باز می تاباند، مؤمن است، به آرمان و مکتبش متعهد است و با شور و نشاط وصف ناپذیری برای حفظ انقلابش می کوشد.

به راستی امروز به این نیازها چگونه، پاسخ می دهیم؟ اگر دولت و جامعه برای بازشناسی ویژگی های جوانی و پاسخ گویی به این نیازها پروژه و برنامه مشخصی نداشته باشد، توان و حرکت حاصل از این ویژگی ها و نیازها، جوانانمان را به بیراهه هایی می برد که روحانیان و معلمان مدارس نیز از جذب آنان ناتوان خواهند بود.

در شرایط کنونی، لازم است نهادهای رسمی و حکومتی و رسانه ها در برنامه های فرهنگی خود، وحدت رویه داشته باشند. تا در پرتو آن، این گسست ها و نابسامانی ها را از میان ببرند. برای رسیدن به این رویه، نخست باید زمینه های بروز گسست میان نسل ها و اهمیت این رویداد بیش از پیش معرفی و عوامل ایجاد کننده و تشدید کننده آن به دقت موشکافی شود. سپس در گام بعدی، باید به فکر همگرایی بود، همگرایی میان نهادهای اجتماعی، اعم از نهادهای رسمی و حکومتی، مردمی و غیر رسمی و نهاد خانواده، تا در پرتو این وحدت رویه، دست یابی اهداف تربیتی آنها و همسویی آنان با یکدیگر محقق شود.

پیام متن:

جوان ها با داشتن روحیه نوگرایی، آرمان گرایی و نشاط و هیجان که در اثر ارتباط با حوزه و دانشگاه جهت یافته بود، انقلاب کردند. اکنون نیز باید برای رهایی از گسست نسل حاضر با نسل اول انقلاب، به فکر وحدت رویه و هم گرایی میان نهادهای اجتماعی، اعم از نهادهای رسمی و حکومتی، مردمی و غیر رسمی و نهاد خانواده بود.

بایسته های از میان بردن گسست نسل ها

در قدیم پیوند میان نسل ها با ابزارهای ساده و ابتدایی و در پروسه ای طبیعی شکل می گرفت. فاصله فکری، فرهنگی پدران و فرزندان کم بود و آنها به آسانی می توانستند ایده و عقیده خود را به نسل بعد منتقل کنند. رسانه های آن زمان نیز، رسانه های ساده ای چون مکتب خانه، منبر، قصه های پدربزرگ و نقالی های قهوه خانه ای و مطالعه کتاب بود. حال آنکه امروزه به مرور رسانه های جدیدی چون روزنامه، رادیو و تلویزیون ماهواره و اینترنت جای گزین رسانه های گذشته شده و به یکه تازی در عرصه فرهنگ سازی و انتقال فرهنگ پرداخته اند. با گذر زمان، از کارآمدی رسانه های قدیمی کاسته شد و در نحوه زندگی اجتماعی نیز تحولاتی رخ داد خانواده ها کوچک شدند و با سودای استقلال، پدرها از پدربزرگ ها فاصله گرفتند. تنگناهای معیشتی و اقتصادی از یک سو و رواج فرهنگ مصرف گرایی از سوی دیگر، پدران و مادران را به شغل های متعدد وا داشت و پس از مدتی آنان را از برقراری ارتباط کافی و سالم با فرزندان خود ناتوان ساخت فرزندان نیز روز به روز با رسانه های جدیدی مأنوس تر و از پدران خسته و غریبه خود دورتر شدند. در چنین شرایطی، نهادهای رسمی و حکومتی موظفند پیش از هر اقدامی سیاست و مشی واحدی را برای تولید فکر و فرهنگ و برخورد با معضلات اجتماعی اختیار کنند. ارائه آموزش های هدفمند به خانواده و مدرسه، به عنوان نهادهایی که در ایجاد پیوندهای اجتماعی و انتقال فرهنگ و اندیشه، بسیار مؤثرند، ضروری است. بدین ترتیب، برای حل این معضل، همکاری همه جانبه نهادهای اجتماعی و دینی لازم و کارساز است. آری، باید با جوانان زیست و با آنان ارتباط درست و صمیمانه برقرار کرد. آنها را درک کرد و با منطق و استدلال، فرهنگ ناب نبوی و آرمان های انقلاب اسلامی را به آنان منتقل کرد تا از آسیب ها و پی آمدهای ناگوار آن در امان بود.

پیام متن:

تغییر شرایط، عامل اصلی گسست نسل هاست که می توان بر اثر آموزش های لازم به خانواده و مدرسه و برقراری ارتباط با جوان و درک او، از پی آمدهای زیان بار این گسست جلوگیری کرد.

رشد اخلاقی جوانان و پیوند آنان با معنویت

بی گمان، یکی از مهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی، رشد اخلاقی مردم به ویژه جوانان انقلابی بود. ما خاطرات شیرینی از ایثارگری ها و رشادت های جوانانی به یاد داریم که در مکتب تربیتی امام خمینی رحمه الله رشد یافتند و به درجات بالای اخلاقی رسیدند. نبردهای خیابانی آن روزها با استبداد و مبارزه با استکبار آن دوران، همگی در سایه فداکاری جوانان و مردم رشد یافته شکل گرفت. امروز نیز باید به صورت علمی و عملی، مردم را با این ضرورت رسالت آگاه کنیم. بر ماست که با برنامه ریزی دقیق و هماهنگ با شئونات زمان و مکان، در راه رشد اخلاقی جامعه بکوشیم. بازگشت به فطرت الهی و خدامحوری در همه جنبه های زندگی، آدمی را به رشد و سعادت و آرامش می رساند. آنچه امروز بشر را دچار انواع اختلالات شخصیتی و اضطراب های درونی کرده است، دوری از خداوند و یاد اوست. همچنین، آنچه جوانان دوران انقلاب و جنگ را از همه مفاسد اخلاقی و رذالت نفسانی به دور نگه داشته و آنان را رشید، دارای اعتماد به نفس، از خود گذشته، صبور، پرتلاش و امیدوار، شاداب و مسئولیت پذیر ساخته بود، همین یاد خداوند و رهایی از غفلت و پای بندی به مبانی اخلاقی بود. در شرایط کنونی، وظیفه مردم به ویژه دست اندرکاران امور فرهنگی است که انتقال ارزش های انقلاب اسلامی و اندیشه های ناب انقلاب اسلامی، حضرت امام رحمه الله و رهبر فرزانه انقلاب به نسل های بعد را، سرلوحه کار خود قرار دهند. کوتاهی در اجرای این وظیفه مهم آثار ناگواری به دنبال خواهد داشت. توجه عملی داشتن به مقولاتی همچون بحران هویت، ازدواج سالم، اشتغال، رشد اخلاقی و علمی، تعادل دینی و رفتار فردی اجتماعی، جلوگیری از اشاعه مظاهر فساد اخلاقی، ایجاد محافل فرهنگی و تفریحی و ورزشی و سعی در برقراری ارتباط نزدیک میان علما و جوانان، از مهم ترین وظایف برنامه ریزان امور جوانان است.

پیام متن:

1. از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، رشد اخلاقی جوانان بوده است.

2. برنامه ریزان امور جوانان، باید به مقولاتی چون بحران هویت، ازدواج سالم، اشتغال، ایجاد فضاهای فرهنگی و تفریحی و ورزشی، توجه بیشتر می کند.

نظرات 2 + ارسال نظر
ساسان م پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:23 http://5071.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
ممنون میشم نظرتو در مورد وبلاگم بدونم. من برای اول شدن به رای شما نیاز دارم.

افزایش بازدید پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:19 http://p30rank.ir/?ref=10938

سلام
افزایش بازدید سایت ووبلاگ 100درصد
قانونی وعملی هرچه زودتر ثبت نام کنید
افزایش رتبه
افزایش بازدید
کاملا پیشرفته
ما منتظریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد