بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

تربیت قرآنی

تربیت قرآنی

مقدمه

شناخت انسان مهمترین امر تربیت است. اینکه حقیقت انسان چیست واین موجود، از چه استعداد وظرفیت وجودی برخورداراست درجهت گیری تربیت نقش تعیین کننده ای دارد نتیجه این معرفت تا بدانجاست که حضرت علی «علیه السلام » می فرماید : « من عرف نفسه فقدانتهی الی غایة کلّ معرفة وعلم » « هر که خود را شناخت به نتیجه وغایت هر شناخت ودانشی دست یافته است».

علم بشر محدود است ونمی تواند تمام ابعاد وجودی ،هدف وغایت آفرینش خود را بشناسد ولذا برنامه صحیح وجامع برای تعلیم و تربیت انسان ، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود.ازاینرو در این نوشتار به بررسی تربیت از نگاه قرآن پرداخته  می شود.

مفهوم تربیت

فراهم ساختن زمینه ها و عوامل برای فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.(واژه «مطلوب » یعنی بیرون آوردن از حد افراط و تفریط و به حد اعتدال سوق دادن[1] )

اهمیت تربیت

« و ما کان المومنؤن لینفرو ا کآفّّة فلولا نفر من کلّ فرقة مّنهم طآئفة لّیتفقّهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعو ا الیهم لعلّهم یحذرون [2]» 

« شایسته نیست مومنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند ، چرا از هر گروهی ، طائفه ای از آنان کوچ نمی کنند  ( و طایفه ای بماند ) تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند و مردم خود را هشدار دهند ، باشد که از زشتکاری (مخالف فرمان خدا ) بترسند و حذر کنند».

در اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که جهادِ با جهل، همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است و اهمیت یکی کمتر از دیگری نیست[3].  

تعریف اخلاق

« مجموعه معارف وفضائل انسانی » را اخلاق می گویند.

تفاوت اخلاق با تربیت

با توجه به تعریف فوق ، تربیت واخلاق از جهاتی باهم متفاوتند :

1- « تربیت» عام است زیرا همه موجودات زنده ( گیاه ، حیوان ، انسان) راشامل می شود . لذا هر موجود زنده ای تربیت پذیر است ، امّا هیچ گیاه وحیوانی اخلاق پذیر نیست[4] .

امّا «اخلاق » اختصاص به انسان دارد آن هم نه هر انسانی ، بلکه فقط انسانی که تحت هدایت انبیاء باشند .

2- اخلاق زیر مجموعه تربیت است .زیرا تربیت مفهوم گسترده ای نسبت به اخلاق دارد وآن شکوفا کردن هرنوع استعدادهای انسان است ولی اخلاق شکوفا ساختن برخی از استعدادهای انسان ، آن هم استعدادهای الهی را گویند .

نتیجه : هرگاه استعدادهای انسان ، تحت «تربیت دینی» قرار گیرد « اخلاق» می شود.

تربیت بدون پشتوانه دینی

هرتربیتی که جنبه دینی ندارد ، « ناقص و بی دوام » است علت این امر آن است که تربیت دینی هماهنگ با فطرت وتربیت غیر دینی به صورت«عادت » شبیه است که قابل  تعویض و ضعف و زوال است [5]. 

تربیت بدون دین انسان را درزندگی ، بامشکلات جدی روبرو می کند ازجمله :

1-  تقویت اعتقادات دینی درانسان مهمترین پشتوانه برای تکالیف فردی واجتماعی است زیرا هر تربیتی که جنبه دینی نداشته باشد ، ناقص و بی دوام است .

2-  بهترین شیوه تربیت آن است که مبتنی برشناخت همه ابعاد وجودی وهمه نیازهای «انسان » باشد .خداوندمتعال در قرآن سوره اسراء آیه 9می فرماید : « إنّ هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم » « همانا این قرآن به آیین درست تر ، واستوارتر راه می نماید» ولذا راه وحی بهترین آئین تربیت است.زیرا این آیین متضمن همه نیازهای بشری است « ونزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل ّ شیء [6]» « وفروفرستادیم برتو این کتاب را که روشنگر هرچیزی است» وهیچ گونه تغییرودگرگونی درآن راه ندارد « لاتبدیل لخلق الله[7] » زیرا آیین اسلام برطبق« فطرت» است وفطرت انسان هم تغییر پذیر نیست. « فطرة الله التی فطر النّاس علیها » پس روی خودرابه سوی یکتاپرستی استوار کن « فأقم وجهک للدّین حنیفا » درحالی که از همه آئین ها روی برتافته . چراکه مکتبهای دیگر ، به خاطر عدم شناخت ابعاد انسان نمی توانند برنامه تربیتی همه جانبه ای دهند ازاین رو تنها مکتب اسلام است که برنامه تربیتی کامل دارد .

حقیقت انسان

انسان موجودی دو بعدی است : 1- بعد حیوانی 2- بعدانسانی

1- دربعد «حیوانی» دارای سه قوّ? «شهویه» ، «غضبیه» و « وهمیّه» می باشد. دراین سه قوه با حیوان مشترک است .

2- در بعد « انسانی» دارای قوّ? «عاقله » است .

انسان دردو بعدش تا بی نهایت می تواندحرکت کند و هم اوموجودی انتخابگرومختاراست واجروپاداش اوبه میزان « عقل » اودرانتخاب است. به این صورت که: اگر بعدحیوانی اش به وسیله «عقل» کنترل ومهارشود وتحت حاکمیت عقل درآید ازفرشتگان بالاتر می رود به جایی می رسد که: « ثمّ دنا فتدلّی* فکان قاب قوسین أوأدنی[8] » « آنگاه نزدیک آمد پس نزدیک شد* بدان نزدیکی که بااو بقدر دو کمان یانزدیکتر ازآن شد» اما اگر ازقوای حیوانی خودپیروی کنند شامل: «أولئک کالانعم بل هم أضلّ.. [9]» « همچون چهارپایانند بلکه ازآنها پست تروگمراه ترند» .

جنبه های تربیت اسلامی

1- تربیت عقیدتی

اسلام انسان را به سوی پرستش خدای واحدی که هیچ شریکی برای او جود ندارد راهنمایی می کند [10] « وما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون [11]  » .

2- تربیت فکری

تربیت فکری این است که به طرز تفکر و اندیشه انسان معیارها و ضوابطی حاکم باشد که از منابع اصیل اسلامی گرفته شده باشد [12]. «یکفربالطّاغوت ویؤمن بالله»

3- تربیت روحی

روح انسان نیز همانند جسم و اندیشه اش نیازمند تغذیه است تربیت روحی یعنی  همزمان با رشد تفکر ، پیوند وی  با جهان غیب و بویژآفریدگار بزرگ برقرار شود تا ازاین طریق بتواند سیر تکامل و ملکوتیش را ادامه دهد[13]  .

« فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره * و من یعمل مثقال ذره شرّا یره [14] »

4- تربیت اخلاقی

این ویژگی های بارز اسلام  است که توانسته در زمینه اخلاق و رفتار پسندیده ، بهترین و ارزنده ترین تعلیمات رادر دسترس پیروانش قرار دهد  « انّ اللّه یامر بالعدل و الاحسان » .

5- تربیت جهادی

مهمترین تفاوت انسان مسلمان با پیروان دیگر ادیان ، رسالت سنگینی است که در زمینه اصلاح جامعه انسانی و مبارزه با مفاسد گوناگون را بر عهده دارد[15].

« یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللّه و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّهم تفلحون [16] »  ترجمه : « ای اهل ایمان از خدا بترسید ، به خدا توسل جوئید ، و در راه خدا جهاد کنید ،باشد که رستگار شوید » .

زمان تربیت

پرورش از روز تولّد ، آغاز می گردد ، بدین معنی که درهمان روز ،  « فکر و وجدان » پرورش می یابد ، « عادات شکل می گیرد » با « انفعالات وعواطف » بر انگیخته می شوند [17] .

عوامل موثردرتربیت

عواملی که می تواند درتربیت اثرگذارباشندعبارتند از:

1- وراثت یاژن

2- تغذیه

3-محیط

4- تربیت

1) وراثت یا  ژن

وراثت عبارت است ازانتقال صفات وخصوصیات جسمانی وروانی وحالات وویژگی های اخلاقی ورفتاری از پدر ومادر به نسل های بعدی[18]قرآن نیز به تاثیر وراثت درتربیت اشاره می کند ومی فرماید :«وقال نوح ربّ لاتذر علی الارض من الکافرین ..... [19]» یعنی : نوح گفت : « پروردگارا هیچ یک از کافران رابرروی زمین باقی مگذار آن ها را باقی گذاری بندگانت راگمراه می کنندوجز نسلی فاجر وکافربه وجود نمی آورند»

بی شک بحث وراثت در تربیت تاثیر بسزایی دارد مثلاآن که دارای شاکله ای معتدل است ،راه یافتن به سوی کلمه ی حق وعمل صالح وتسلیم بودن دربرابر حق آسان تر است ولی آن که در شاکله ای غیر معتدل دارد ،اوهم می تواند به سوی کلمه ی حق وعمل صالح راه پیدا کند اما برای او دشوارتر است[20] .

امیرالمومنین «علیه السلام» نقش وراثت را دررفتارآدمی چنین توصیه می کند :«وإذا اکرم أصل الرّجل کرم مغیبه ومحضرة [21] » «وقتی اصل وریشه انسان خوب وشریف باشد نهان وآشکارش خوب وشریف است» .

اسلام به نقش وراثت درازدواج اززبان پیغمبر«صل اله علیه وآله »اینگونه  اشاره می کند:«ایاکم وخضراء المن » « ازسبزی روی پهن بپرهیزید» وقتی توضیح خواستند فرمود:«زن زیبائیکه ازخانواده بدکارباشد »

همچنین اسلام وراثت را در«ایمان» و«کفر» موثرمی داند . خانواده بنی هاشم وبنی امیه ازیک اصل وریشه اند ولی نیکوکاری وپاکی یک برادر وبدکاری ویابی عفتی برادر دیگر ونسل متباین را به وجود آوردوهرچه زمان می گذشت ودرهرپشت برعده ی مفسدان وجنایتکاران ومیزان فساد وجنایت دریک خانواده برشماره ی مصلحان ونیکوکاران دریک خانواده افزوده می شد تا جائیکه یک برادر تا اعلی علیین ارتقاءیافت ونژادپلید یک برادر تااسفل السافلین انحطاط پذیرفت .امیرالمومنین «علیه السلام»  درنامه اش به معاویه مقایسه ای میان چند تن ازشخصیتهای برجسته ی طرفین نموده است ومی گوید: ازماست پیغمبر«صل اله علیه وآله » وازشما مکذب دین (ابوجهل ) وازماست شیرخدا (حمزه)وازشماشیرپیمانها (ابوسفیان، که پیمانها برضددین وبرای جنگ با پیغمبربه وجود آورد ) وازما هستند آقا وسرور جوانان اهل بهشت وازشما هستند کودکان آتش (فرزندان مروان )وازماست بهترین بانوی بانوان جهان وازشماست حمالة الحطب واینها اندکی از فضائل بسیار ما ورذائل بیشمار شما[22].

نتیجه اینکه : وراثت عاملی «موثر» در تربیت است ونه عامل« مسلط »در تربیت ، به گونه ای که انسان با وراثتی نادرست می تواند به درستی گراید وانسانی با وراثت درست می تواند به نادرستی  میل کند «یخرج الحیّ من المیّت ویخرج المیّت من الحیّ[23]» .

2) لقمه

تغذیه درتکوین شخصیت انسان موثراست چه قبل از تشکیل نطفه وچه هنگام انعقاد وچه بعد از تولد. درهمه حال باید مراقب « لقمه » بود. اگرنطفه ای از مال «حرام» منعقد شود ویا والدین درزمان بارداری از مال حرام تغذیه کنند ، زمینه ی «شقاوت» درنهاد فرزند هموار می گردد . قرآن کریم هم به این امراشاره می کند :« فلینظرالانسان الی طعامه [24]» « باید انسان به طعامش بنگرد» درروایات هم به این مطلب اشاره شده است .مثلا آمده که درزمان بارداری به همسران خود خرما بدهید تا فرزندان تان بردبار وحلیم شوند [25]. احادیثی نیز دراین زمینه آمده که به چند مورد آن اشاره می کنیم :

حضرت رسول «صل الله علیه وآله» فرمودند :« من اکل لقمة حرام کم تقبل له صلوة اربعین لیلة ولم تستجب له دعوة اربعین صباحا وکلّ لحم ینبته الحرام فالنّار اولی به [26]» « کسی که یک لقمه حرام بخورد، چهل شب نمازاو مورد قبول درگاه حق قرارنخواهد گرفت وچهل روز دعایش نیز مستجاب نخواهد شد وهر مقدارگوشتی که از حرام بربدنش روئیده باشد به آتش جهنم سزاوارتر است »

درحدیث دیگری حضرت علی «علیه السلام » دراندرزهایی به کمیل می فرماید :  « ای کمیل ! زبان ازقلب ظهور می کند یعنی هرچه درقلب است به زبان می گوید چیزی است که ازدل تراوش کرده است وقلب از «غذا» پابرجاست ، پس نظر کن در آنچه درقلب وجسم تو ازآن تغذیه می کند اگر حلال نباشد خداوند تسبیح وشکر تورا قبول نمی کند[27]» .

مدرک دیگربراین قضیه رسول خدا «صل الله علیه وآله» نیزچهل شبانه روز به غار حرارفت وبه عبادت پرداخت .حضرت خدیجه «سلام الله علیها » این مدت درخانه عزلت گزیدند وبا کسی تماس نداشتند. پس دستورآمد که پیامبر«صل الله علیه وآله» به منزل برو شب چهلم «جبرئیل » پیام الهی را بدو رساند وگفت : یامحمد خداوند توراسلام می رساند واین سیب رااز بهشت برای تو فرستاده است . پیامبر سیب راگرفت وبه سینه ی خود فشرد وهنگامیکه سیب را دونیم کرد، نوری ازآن درخشید جبرئیل گفت : یارسول الله این نور با نوری است که درآسمان «منصوره» ودرزمین «فاطمه » است [28]. 

3) محیط

کانون خانواده ، محیط آموزشگاه ، دوستان وهمسایگان ومعاشران ،زمامداران ، وسائل جمعی ،محل کار و......بخش های مختلفی ازمحیط هستند .محیط واجتماع تا آن حد اثر سازنده یا مخرب دارند که بسا افراد شایسته ودارای استعدادهای فوق العاده که در کانون خانواده هایی پاک پرورش یافته اند، باقدم گذاشتن درمحیط فاسد ،تمام برنامه های تربیتی سابق خود را تحت تاثیر سوء محیط واجتماع از دست دهند . برعکس کم نیستند افراد نالایقی که دراثر قرار گرفتن درمحیطی مناسب وپاک به انسان هایی با فضیلت وافرادی صالح متحول گشته اند [29] . درقرآن کریم می فرماید : « یاویلتی لیتنی  لم أتّخذ فلا نا خلیلا* لّقد أضلّنی عن الذّکر بعد إذ جآء نی  وکان الشّیطان للإنسان خذولا[30]» « ای وای برمن ، کاش فلانی رادوست خود نگرفته بودم که مرا به گمراهی کشانید واز پیروی قرآن ورسولان حق پس ازآنکه به من رسید محروم ساخت ،شیطان انسان همواره مایه ی خذلان وگمراهی انسان است »

انسان محکوم به محیط واجتماع نیست درمحیطی که زمینه ی فساد وتباهی برای انحراف جاهعه دامنگیر او گردد کمر همت خویش رابرای تهذیب نفس وتطهیر جان وروح از ظلمت وتاریکی ، با اتکا به نور« ایمان» می تواند درراه خودسازی واصلاح خویش محکم واستوار گام برداشته وهرگز تسلیم جاذبه های گمراه کننده جامعه فاسد قرار نگیرد .خدای متعال می فرماید : « یاأیّها الذین ءامنوا علیکم ....بما کنتم تعملون[31] » « ای کسانی که ایمان آورده اید مراقب خودتان باشید اگرشما (به راه راست ) هدایت یافته اید گمراهان عالم به شما زیان نمی رساند بازگشت همه به سوی خدا وروز قیامت شما رابه آنچه انجام می دهید  آگاه می سازد» .

3) تربیت

آنچه حقیقتا دررشد وتعالی افراد دخالت دارد « تربیت» است .اگر تربیت، تربیت صحیحی باشد ، یعنی اگر آدمی مسیرش رادر زندگی ، مطابق موازین دینی واخلاقی وانسانی ترسیم کرده باشد، کمتر دچار انحراف می شود .خداوندمتعال درقرآن مجید می فرماید :«... إنّا سمعنا قرءانا عجبا *یهدی إلی الرّشد فامنّا به...[32] » «ماقرآنی شگفت شنودیم (که) به رشد هدایت می کند ،ازاین رو به آن ایمان آوردیم ». هرنوع انحراف فردی واجتماعی که درجهان مشاهده می شود در نتیجه ی عدم «تربیت دینی» است [33] . حضرت علی «علیه السلام » می فرماید: «عدم الادب سبب کلّ شرّ [34]» « فقدان ادب وتربیت ،سبب وریشه ی هربدی است» .

نتیجه گیری :

نتیجه اول:

اگر« ژن » و« لقمه » و «محیط » انسان، نادرست و«منفی» باشد ، ولی ،«تربیت» اگر «صحیح» و«مثبت» باشد ،هرسه اثرمنفی راازبین می برد .مانند پسر یزید که ژن ولقمه ومحیط اومنفی بود ولی تربیتش تربیتِ درستی بود . به این ترتیب که وقتی یزید مرد ، جُهّال دورپسرش راگرفتند وگفتند : توباید جانشین پدرت شوی او هم پذیرفت وبه مسجد رفت وقتی همه ی مردم جمع شدند شروع به سخنرانی کرد وگفت : ای مردم ،ما به وسیله ی شما امتحان شدیم وشما به وسیله ی ما وهمانا نیاکان من با کسی درامر خلافت به نزاع پرداخت که درخویشاوندی باپیامبر خدا از او سزاوارتر ودراسلام ازاوشایسته تر بود کسی که پیشرو ومسلمانان بود واولین مؤمن وپسر عموی پیامبر بود.آنگاه که پدرم عهده دار حکومت شد بااین که ازاو امید خیر نمی رفت ، برمرکب هوس نشست به توجیه گناهانش پرداخت ، آنها رانیک پنداشت معاویة بن یزید شروع به گریستن کرد وگفت : یزید رامی دانیدچه اوعترت پیامبرراکشت و.... اکنون خود می دانید وخلافت درحال حاضر امام برحق علی بن الحسین «علیه السلام » است .

نتیجه دوم :

«ژن» و «لقمه» و«محیط» انسان اگر مثبت باشد ، ولی «تربیت» اگرتربیت «صحیح» نباشد هرسه عوامل راکنار  می زند مثل پسر نوح که لقمه وژن ومحیط اومثبت بود ولی تربیتِ او صحیح نبود .فرزند نوح که ازپیامبر« صل الله علیه وآله»، صاحب شریعت است باآن همه شایستگی ولیاقت ، دراثر معاشرت با افراد آلود وتاثر ازروحیات وصفات مادر نالایق ، از دایره ی خاندان نوت بیرون رفت وهمان طور که قرآن بدان اشاره دارد ، دراثر اعمال ناشایست خطاب :« إنّه لیس من أهلک إنّه عمل غیر صالح [35]» یعنی : « اواز خاندان تونیست ، وفردی نالایق است».

پسر نوح بابدان بنشست / خاندان نبوتش گم شد

اصول تعلیم و تربیت قرآنی

تربیت قرآنی بر چند اصل استوار است که برخی از آنها عبارتند از:

1- اصل آمادگی

مفهوم «آمادگی» اینست که اصولا آمادگی ذهنی و روانی فرد و نیز شرایط مناسب ، بر افزایش یادگیری  موثرند . « و أمّا الّذین فی قلوبهم مّرض فزادتهم رجسا الی رجسهم و ماتوا و هم کافرون[36] »  ترجمه : «اما آنان که در دلهایشان مرضی است ، جزانکار بر انکار شان نیفزود و همچنان کافر بمردند » .

همچنین درسوره اسراء آیه82 می فرماید :« وننزّل من القرآن ما هوشفاء و رحمة لّلمؤمنین ولایزیدالظّالمین إلاّ خسارا» ترجمه: «ماآنچه را که نازل می کنیم شفا ورحمتی است برای مؤمنان ولی برای ظالمین ،فقط برخسران وزیان آنها می افزاید» قرآن کریم در آیات بالا این واقعیت را تائید می کند که تنها وجود برنامه و تعلیمات خوب وشفابخش کافی نیست ،بلکه برای سعادت فرد یا گروه ، «آمادگی» زمینه ها نیز لازم است[37].

2- اصل تغییرتدریجی

تغییر تربیتی را نباید آنی و کاملا آشکار به شمار آورد ، باید توجه داشت همواره ترک عادتهای  دیرینه وتبعیت از احکام عقل مشکل است برهمین اساس تغییرات باید « تدریجی»  ومرحله ای باشد[38]. برای نمونه ، در قرآن آیات تحریم « شراب» ، طی چهار مرحله بیان شد : اول: « اثم » تحریم شد واین حالتی است که مانع انجام نیکیها می شود  دوم : فرمود در حال « مستی» بنماز نزدیک نشوید سوم : همین آیه است که با نرمی حکم « تحریم خمر» را اعلام می کند و می فرماید: آنها «اثم کبیر» هستند « یسئلونک عن الخمر والمسیر قل فیهآ إثم کبیر ومنافع للنّاس وإثمهمآ أکبر من نفعهما و...» [39]چهارم : تحریم قطعی است « انّما الخمر والمسیر و.... رجس من عمل الشیطان »این آیه زیان وگناه بزرگ خمر وقمار رادر مقابل نفع ناچیز آنها بیان می کند ( از این منطق می توان برای رفع سایر مفاسد اجتماعی واخلاقی بهره گرفت )[40] .

3- اصل اعتدال

اسلام دین «اعتدال» و«میانه روی»  است . به طور کلی برای رسیدن به اهداف تربیت قرآنی بهترین وکوتاهترین راه ، مسیر«اعتدال» است. اعتدال به معنی میانه روی وراه وسط است ودر اصطلاح اخلاق ، تعادل همه ی قوای نفسانی است که ازتعادل آنها عدالت به وجود می آید وصاحب عدالت کسی است که قوای نفسانی خودراتحت قوه ی عقل قراردهد .عدالت اصلی است که انسان می تواند به وسیله ی آن همه صفات خود را اززیاده روی ونقصان به حدوسط بیاورد[41] .

خداوندمتعال درقرآن کریم به این حقیقت اشاره می کند: « و کذالک جعلنا کم امّة وسطا لّتکونوا شهداءعلی النّاس و یکون الّرّسول علیکم شهیدا.... »[42]. « و ما شما مسلمین رابه آئین اسلام  هدایت نموده و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه سا یر مردم باشید ،تا نیکی و درستی را از شما بیاموزند ، همان گونه که پیامبر « صل الله علیه و آله» را گواه شما کردیم تا از او بیاموزید...» .

و لذ اهر کار تربیتی هم ، باید بر اعتدال بنا شود و به افراط و تفریط کشیده نشود ، تا کاری مطلوب باشد. جلوه هایی از افراط و تفریط در جامعه مانند:

تربیت فرزند :

 زیاده روی در مراقبت از کودکان، ویا آزادگذاردن آنها در همه شئون زندگی، هریک ازآنها آثار نامطلوبی بر روحیه آنان خواهد گذاشت. محبت بیش از حدّ عواقبی مثل لوس بار آمدن و طفیلی گری .... می انجامد و سخت گیری زیاد از حدّ نیز به خستگی، کسالت، خشونت و پرخاشگری او منجر  خواهد گردید.

روابط اجتماعی:

اسلام ازنظر دوست ودشمنی سفارش می کند که آنقدر ، باکسی دوست شوید که احساس صمیمیت ومحروم بودن بکنید ( اطمینان بی حساب وفاش کردن همه ی اسرار) ونه دشمنی افراطی  :« إنّ الله یأمر بالعدل والإحسان » .

4ـ اصل فطرت توحیدی

« فطرة الله الّتی فطر النّاس علیها» اصل غیرقابل تغییر درطبیعت انسان  فطرت است وآن عبارت از این که: خدای تعالی مردم را طوری آفرید، که طبعاً به وجود صانع اعتقاد پیدا کنند.  اگر چه فطرت صبغه الهی دارد ، ولی در اثر معاصی و غفلتها ، نورانیت خود را از دست می دهد وبه ظلمات تبدیل می شود اگر از روحانیت خود محجوب شد و به واسطه اشتغال به عالم طبیعت ، ظلمانی گردیدو سلطان شهوت و جهل و غضب و شیطنت  بر آن غلبه گردد وجهه باطنش از عالم روحانیت  وملکوت منصرف و تناسبش با آن عوالم نورانی منقطع می گردد و آنچه از عالم نور وطهارت و قدس است در ذائقه او تلخ ودر سامعه اش سنگین و ناگوار می آید[43].

5ـ قرار دادن  تعلیم و تربیت بر حسب تفاوتهای فردی

بدیهی است استعداد هر فردی محدود و مخصوص به خود اوست وبراین اساس نباید بالاتر از توانایی او بر او تحمیل کرد .این حدیث پیامبر« صل الله علیه و آله»که می فرماید: « نحن معاشر الا نبیاء امر نا ان تکلّم النّاس علی قدر عقولهم» « یعنی ما گروههای پیامبران مأ موریت داریم که با مردم در حدود عقلهائی که دارند سخن بگوئیم» ناظر به همین معناست. در این حدیث شریف یک نوع مبدأ تربیتی وجود دارد مبنی بر اعتراف به تفاوتهایی که در عقول مردم هست.در قرآن کریم هم به تفاوت نیروهای افراد و استعدادها  ولیاقتهای انسان اشاره می کند به اینکه در هر فرد ، متناسب با توانایی اوبرخوردمی کند و هیچگونه تکلیفی  و وظیفه ای را بالاتر از آن بر فرد تحمیل نمی کند[44] . در سوره بقره آیه 286می فرماید: « لا یکلف الله نفساً الاّ وسعها ... » « خداوند هیچکس را جز به اندازه توانائیش مکلف نمی سازد» .

6- دعوت به تفکر و اندیشه

اولین رسالت تعلیم وتربیت ، ساختن انسان ها به ذخایر درونی باید باشد تا به تدریج به پرورده ساختن آن ذخایر پرداخته به استخراج آن توفیق یابند علی« علیه السلام» می فرماید: « لا مال اعود من العقل [45]» «هیچ مالی سودمند تر از خرد نیست»، زیرا در پرتو عقل، آدمی می تواند خود را مهذب ساخته ارزش  وجودی خویش را آشکار سازد. بدیهی است انسانی که عقل فطری خود را پرورده نسازد، نمی تواند از موقعیت های مناسب و مطلوبی که در محیط اجتماعی در اختیارش قرار می گیرد درست استفاده کند . خداوند متعال از کسانی که از این سرمایه بدرستی استفاده نمی کنند می فرماید:« إنّ الشرّالدوابّ عندالله الصم البکم الّذین لایعقلون» ترجمه : « بدرستیکه بدترین جنبنده هاوحیوانات کرولالهایی هستند که عقل خودرابه کارنمی برند».

7- تربیت به همراه تزکیه

روح و روان انسان بسان آئینه است همانطور که اگر آئینه تمییز وپاک باشد، صورت ها در آن بهتر منعکس می شود ، همچنین ضمیر انسان اگر از اخلاق نکوهیده و صفات زشت و کردارهای بد پاک گردد ، حقایقی از جهان غیب در آن منعکس می گردد. چرا که تا خودسازی نباشد نور معرفت بر دل نمی تابد واصولا این دو از یکدیگر جدا نیستند [46] « امّن هو قانت انآء اللیّل ساجدا و قائما.... قل هل یستوی البذین یعلمون والذّین لا یعلمون ....»[47] این آیه با عمل خود سازی شروع می شود و با علم ومعرفت پایان می یابد چرا که تا خود سازی نباشد نور معرفت بر دل نمی تابد و اصولا این دو ازیکدیگر جدا نیستند [48]»

«و اهدیک الی ربّک  فتخشی» [49] در این آیه نیز ذکر « هدایت» بعد از « پاک شدن» دلیل بر این است که باید در آغاز شستشویی کرد، سپس به کوی دوست گام نهاد. و مشابه این در آیه دیگر سوره بقره می فرماید: « الله ولی الذّین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور » اول نفس خود رااز آلودگی پاک کن بعد ازآن حقایق رابهترمی بینی .جوشش حکمت بعد از تزکیه  وپاکی از گناهان است « یوتی الحکمة من یشاء و من یوت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً »[50] از این آیه کریمه نیز معلوم می شود که خداوند، حکمت را به همه کس نداده است.همچنین در حدیثی آمده است: « من اخلص لنا اربعین صباحاً، جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه [51]».

8- اثر « خوف » و « رجا »

این اصل یکی از بهترین شیوهای تربیت معرفی شده است .اسلام درتعالیم خود همیشه مردم رابین خوف ورجا نگه داشته است ، بمردم سفارش می کند که مغرور نشوند وهرگز خودرااز عذاب ومکرالهی درامان نپندارید وهرگز خودرااز رحمت آمرزش پروردگار ناامید ندانند « قل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رّحمة الله إنّ الله یغفروا الذّنوب جمیعا إنّه هوالغفورالرّحیم[52] »  قرآن از بعد تربیتی روی آنها تاکید فراوان دارد ودربیدار کردن وجهت دهی صحیح آندو با لحنهای مختلف ودرمناسبت های گوناگون اهتمام می ورزد که لازمست در اینجا به بعضی ازآیات اشاره کنیم[53]:

1- آیاتی که پیامبررابه عنوان بزرگترین معلم بشری، باروش تربیتی خوف و رجا معرفی می کند :

خداوند متعال در آیه 56 از سوره کهف می فرماید :

« وما نرسل المرسلین الا ّ مبّشرین ومنذرین...» ترجمه :« وما پیامبران را نفرستادیم جز برای بشارت (نیکان ) وترسانیدن (بدان ) ....».

و همین طور در آیه 213 سوره بقره می فرماید:«...فبعث الله النّبیین مبشّرین ومنذرین...» ترجمه :« خداوند پیامبران را که  نوید دهنده وانذار کننده اند ، برانگیخت » .

2- دسته دیگر آیاتی هستند که برای سعادت ابدی، خوف را تاکید دارند :

« إنّ الذّین یخشون ربّهم بالغیب لهم مّغفرة وأجرکبیر[54]»ترجمه:« کسانی که درپنهان خشیت از پروردگارشان کنند برای آنها است بخشش وپاداش بزرگ»

3- گروه دیگری از آیات، خشیت را شرطی برای پذیرش حق معرفی می کند :

« أنّما تنذرمن اتّبع الذّکر وخشی الرّحمن بالغیب فبشّره بمغفرة وأجر کریم [55]» ترجمه : « توفقط بیم می دهی آنکس را که از ذکر ( قرآن که منشا یادآوری است ) پیروی کند ودر خلوت در خشیت از خدا باشد»

4- برخی از آیات خوف وخشیت را باتعابیر مختلف ،عامل  انجام وشتاب در کار خیر معرّفی کرده اند:« انّ  الذّین  من  خشیة  ربّهم  مشفقون  والّذین  هم  بایات ربّهم یؤمنون....راجعون اولئک یسارعون فی الخیرات وهملها سابقون[56] » ترجمه:« کسانیکه از خشیت پروردگارشان درهراسند وکسانیکه به آیات پروردگارشان ایمان آوردند وکسانیکه نسبت به پروردگارشان  شرک نورزند آنان درانجام کارهای نیک شتاب کنند وهمانان بسوی آنها پیشی گیرند» .

برای اثر بخشی تبشیر وانذار، مربی  باید از چند صفت برخودار باشد :

الف : باید با افراد پیوند عاطفی داشته باشد

ب :  از لحاظ تقوی وایمان یک الگو باشد

ج :  از لحاظ علمی و فکری در درجه والایی باشد[57].

9- زهد

« زهد »  یعنی دل نبستن به دنیا ونعمت های آن به خاطر آخرت .« زاهد » کسی است که همه نعمت های دنیا را به اندازه ی نیاز وضرورت استفاده کند . زاهد همه ی غمهای دنیا را ازدل خود بیرون کرده ،نه چیزی که ازدنیا به او برسد شاد می شود ونه چیزی که ازدست اوبیرون می شود محزون می گردد، پس اوهمیشه در آرامش است. درروایات آمده که زهد بین دوکلمه قرآن قرار دارد[58]:« لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولاتفرحوا بما آتاکم [59]» « آن چه از دست داده اید ناراحت نشوید وازآن چه بدست آورده اید خوشحال مباشید » .

10- اصل کرامت

«کرامت » درلغت به معنی بزرگوارشدن وشرافت وحرمت داشتن است این کرامت ذاتی است که خدای متعال انسان را بدان افتخار نایل کرده است . « ولقد کرّمنا بنی آدم » « به راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم » .

پیامبر « صل الله علیه وآله وسلم» جامع کمالات وکرامات بود .علاوه برآنکه مبنای کاررا کامل کردن ارزشهای اخلاقی قرارداد، درعمل نیز التزام به آنها داشت .حال به نمونه ای از سیره ی آن حضرت اشاره می کنیم : هرکس برپیغمبر« صل الله علیه وآله وسلم» وارد می شد ، پیغمبر به اواحترام می کرد چه بسا عبای خود را جای فرش ، زیر پای او می گسترانید وبالشی که تکیه گاه خودش بود ، به او می داد [60].

در روایت دیگری آمده که :رسول اکرم« صل الله علیه وآله وسلم» تنها در مسجد نشسته بود ، مردی وارد شد وبه طرف حضرت آمد، حضرت ازجاحرکت کردوبه احترام او قدری عقب رفتند ، آن مرد عرض کرد جا وسیع است ، چرا قدمی به عقب رفتید ،فرمودند : از حقوق مسلمانی برای واردین ، حریم گفتن وقدمی به عقب رفتن است[61] . 

11- اصل عزّت

« عزّت » آن حالتی است درانسان که نمی گذارد مغلوب کسی وچیزی گردد وشکست بخورد . هرکه خواهان عزت است باید آن راازخدا بخواهدزیرا تمام عزّت واصل عزّت ازآن خداست چنانچه آیات قرآن کریم گواه این حقیقت است : « من کان یریدالعزّة فللّه العزّة جمیعا[62] »« هرکه عزّت خواهد ، پس( بداند که) عزّت همه ازآن خداست وبه هرکه بخواهد می دهد » عزّت جویی وعزت یابی راهی است درتربیت .اگر آدمی به این حقیقت توجه نماید که خداوند «عزیزعلی الاطلاق» است وهر عزیزی دربرابر اوذلیل است واینکه همه موجودات ذاتا فقیرودرنفس خویش ذلیلند« یاایّهاالنّاس أنتم الفقراء الی الله ...»  ومالک هیچ چیز برای خود نیستند مگر آنک خدای رحمان از سر رحمت خویش بهره ای از عزّت به آنان  ببخشد« والله العزّة ولرسوله وللمؤمنین[63] » پس عزّت حقیقی راازربّ العزّة به روش « بندگی » طلب می کنند[64] .

مربی و صفات او

از جمله صفاتی که مربی باید داشته باشد:

الف : اخلاص

 روح دینداری اخلاص است « فإن تولّیتم فما سالتکم مّن أجر إن أجری الّا علی الله.....   » [65] ترجمه :« پس اگر روی گردان شوید بدانید که من پاداش از شما نخواستم ، چرا که پاداشم تنها بر خداوند است .... » .

ب: علم

 کسانی که علم و اخلاص را با هم توام نساخته مصداق این حدیث شریف قرار می گیرند: « حتی اذا لم یبق عالم اتّخذ النّاس رئوسا جهّالا فافتوابغیر علم فضلّوا واضلّوا » « هنگامی که عالمی باقی نماند ، مردم پیشوایان نادان برگیرند وآنان هم بدون علم دست به فتوا گشایند ودر نتیجه هم  خود گماه می شوند وهم دیگران را گمراه سازند[66].

ج: علم با عمل

 امام علی «علیه السلام » می فرماید : « عالمی که به غیر دانش خود عمل کند ، همانند جاهل سرگردانی است که هرگز از جهلش بیرون نمی آید ، بلکه حجت براو عظیم تر وحسرت بر اوثابت تر واونزد خدا سزاوارسرزنش بیشتر است [67].

د: حلم و برد باری

امام علی «علیه السلام » می فرماید : « ... از نشانه های متقین این است که : در دین نیرومند ، نرمخو ودوراندیش وبا ایمانی مملو از یقین ، حریص در کسب دانش ودارای علم توام با حلمند ... علم وحلم را با هم در آمیخته  وگفتاررابا کردار هماهنگ نموده اند[68]» .

تنظیم کننده : نسرین طاهری 

«اللهم اهدنا الصراط المستقیم »

پی نوشتها:

[1] - تعلیم و تربیت و مراحل آن ،دکتر غلامحسین شکوهی ، ص 2.

[2] - (توبه /122).

[3] - کاربرد دریچه های پنهان ، ص 30 .

[4] - مبانی اخلاق وتربیت نفس ، عسکر نصیرائی ، ص11.

[5] - همان ،ص195.

[6] - (نحل /89) .

[7] - (روم /30) .

[8] - (نجم / 9) .

[9] - ( اعراف /179) .

[10] - مجموعه مقالات تعلیم و تربیت دینی ، مترجم : شهاب الدین مشایخی راد ، ص71.

[11] - (ذاریات /156).

[12] - آشنایی با روش تربیت در اسلام ، محمد محق ،ص23.

[13] - همان ، ص26 .

[14] - ( زلزله /8-7 ).

[15] -  آشنایی با روش تربیتی در اسلام ، صص30-32.

[16] - (مائده /35).

[17] - گامی در مسیر تربیت اسلامی ، رجب علی مظلومی ،136.

[18] - سیری درتربیت اسلامی ،مصطفی دلشادتهرانی ، ص115.

[19] - (نوح/27-28).

[20] - تفسیر المیزان ،ج13، ص189.(به نقل از: سیری درتربیت اسلامی ،ص113)

[21] - شرح غروالحکم ،ج3،ص188 .(به نفل ازهمان)

[22] - نهج البلاغه ،نامه 28(به نقل از:خلافت وولایت ازنظر قرآن وسنت ، محمد تقی شریعتی مزینانی ،ص207 ).

[23] - (روم/19) .

[24] - (عبس /24).

[25] - گفتار نراقی ، ج1 ، ص153.

[26] - سفینة البحار ، ج1،ص24(به نقل از گفتار نراقی ،ج1،ص166) .

[27] - ره توشه ی راهیان نور،ص220 .

[28] - بحارالانوار، ج43(به نقل از: خانواده دراسلام ، حسین مظاهری ، ص159).

[29] - فرهنگ تربیت ، عباس اسماعیل یزدی ، ص74.

[30] - (فرقان/28-29) .

[31] - (مائده /105) .

[32] - (جن/1-2) .

[33] - اسلام وحقوق کودک ، احمد بهشتی ، ص117.

[34] - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، 20/258( به نقل از فرهنگ تربیت ،ص47) .

[35] - (هود/46) .

[36] - (توبه /125-124). 

[37] - کاربرد دریچه های پنهان تربیت ،ص49.

[38] - تفسیر نمونه ،ج 8 ،ص200(به نقل از کاربرد دریچه های پنهان تربیتی ،ص49).

[39] - (بقره /219).

[40] - خلاصه تفسیر المیزان ونمونه ، پورسیف ،ص70.

[41] - تفسیر نمونه ، ج11،ص291.

[42] - ( بقره /143) .

[43] - تربیت اسلامی با تاکید بر دیدگاههای امام خمینی «  رضوان الله تعالی علیه»  محمد رضا شرفی ، ص71.

[44] - تربیت از دیدگاه قرآن، محمد فاضل جمالی، ص 64.

[45] - ( معجم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی، تألیف علی رضا برازش( ماده عقل)

[46] - شناخت در فلسفه اسلامی ، آیة الله جعفر سبحانی ،159.

[47] - ( زمر /آیه 9) .

[48] - تفسیر نمونه، ج23 ، ص 395.

[49] - ( نازعات/19) .

[50] - (بقره/ 272) .

[51] - مجلسی، علامه محمد باقر ، بحارالانوار، ج 67، ص2630(به نقل از تربیت اسلامی با تاکید بر دیدگاههای امام خمینی « رضوان الله تعالی علیه» ،ص162).

[52] - (زمر/53) .

[53] - اخلاق درقرآن ،محمد تقی مصباح یزدی ،ص385.

[54] - (ملک /12).

[55] - ( یس/ 11) .

[56] - (مؤمنون /57 تا 61) .

[57] - کاربرد دریچه های پنهان تربیت ،ص29.

[58] - مبانی اخلاق وتربیت نفس ، ص104 .

[59] - (حدید / 23) .

[60] - مجلسی ، علامه محمد باقر ،  بحارالانوار ،ج67 ، ص71(به نقل ازتربیت اسلامی باتاکید بردیدگاههای امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه » ،ص183.

[61] - راغب اصفهانی ، روش بزرگواری دراسلام ، ص4(به نقل ازهمان) .

[62] - (فاطر /10) .

[63] - ( منافقون /8) .

[64] - منظر مهر (اصول تربیت در نهج البلاغه ) ، ص154 .

[65] - ( یونس /72) .

[66] - آشنایی با روش تربیت در اسلام ، ص85 .

[67] - نهج البلاغه ، خطبه ی 110 .(به نقل از تعلیم وتربیت در نهج البلاغه ،ص67 ).

[68] - همان ، خطبه /193 .

منا بع:

1- آشنایی با روش تربیت اسلامی ، محمد محق ،  نشر احسان ، چاب اول 1382 ، تهران .

2- کاربرد دریچه های پنهان تربیت ، شهین لودین ، انتشارات واسع ،چاپ اول 1383 ، مشهد .

3- گامی در مسیر تربیت اسلامی ، رجب علی مظلومی ، ج1 ، نشرآفاق ، چاپ نهم 1386 ،تهران .

4- تعلیم وتربیت ومراحل آن ، دکتر غلامحسین شکوهی ، انتشارات آستان قدس رضوی ، چاپ چهارم 1366،مشهد .

5- مجموعه مقالات تعلیم وتربیت دینی ، مترجم : شهاب الدین مشایخی راد ، انتشارات حوزه ودانشگاه  ، چاپ اول 1380 ، قم .

6- خلاصه تفاسیر المیزان ونمونه ، عباس پورسیف ، نشر شاهد ،چاپ پنجم 1383 ،تهران .

7- اخلاق در قرآن ،مؤلف :محمدتقی مصباح یزدی ، تحقیق ونگارش :محمدحسین اسکندری ، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (قدس سرّه ) ، چاپ ششم ،تابستان 1380،قم.

8- خلافت وولایت ازنظر قرآن وسنت ، محمد تقی شریعتی مزینانی ،موسسه اسلامی حسینیه ارشاد، دی ماه 1349،تهران.

9- مبانی اخلاق وتربیت نفس ، عسکر نصرائی ،انتشارات ، چاپ اول ،پائیز 1382، بابل .

10- فرهنگ تربیت ، عباس اسماعیل یزدی ، انتشارات مسجد مقدس جمکران ، زمستان 1382، چاپ اول ،قم.

11- اسلام وحقوق کودک ،احمد بهشتی ، موسسه بوستان کتاب ، چاپ پنجم 1385،قم.

12- منظرمهر ، اصول تربیت درنهج البلاغه ، مصطفی دلشادتهرانی، چاپ دوم ،زمستان 1381،انتشارات دریا ،تهران.

13- تربیت اسلامی باتاکیدبردیدگاههای امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه » ،دکتر محمدرضا شرفی ،موسسه نشر پنجره ،چاپ دوم ،بهار1381،تهران.

14- سیری درتربیت اسلامی ، مصطفی دلشاد تهرانی ، انتشارات دریا ، چاپ ششم ،زمستان 1383، تهران .

15- گفتارنراقی ،علی محمد حیدری نراقی ،ج1،انتشارات مهدی نراقی ،چاپ دوم ،تابستان 1387.

16- ره توشه ی  راهیان نور،دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، موسسات بوستان کتاب قم ،چاپ اول 1382،قم.

نظرات 2 + ارسال نظر
شهاب یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 19:33 http://www.far30tak.blogveb.com

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبا و پر محتوایی داری در صورت تمایل برای تبادل لینک من رو با نام جدیدترین تم های موبایل لینک کن بعد بهم بگو که با چه اسمی لینکت کنم.منتظرتماااا

MyTheme یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 19:05 http://www.mytheme.ir

سلام دوست عزیز
وب سایت MyTheme.ir (قالب من) گرافیک منحصر بفرد و بسیار جذابی برای قالب های رایگان وبلاگ در همه موضوعات و زمینه ها ارائه داده. اگه می خوای وبلاگت جذابیت زیادی واسه بازدید کنندگان داشته باشه پیشنهاد می کنم حتما یه سر بزن قالب ها رو ببین و انتخاب کن. موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد