از معلم تعاریف زیادی در فرهنگ های تخصصی و عمومی شده است. درفرهنگ آکسفورد، معلم به شخصی گفته شده است که "تدریس می کند به ویژه تدریس درمکتب " .
درفرهنگ فارسی عمید معلم را معادل با واژه های مانند : تعلیم دهنده ، آموزاننده و آموزگار آورده است . درلغت نام دهخدا نیز معلم را به معنی آموزاننده ، مدرس و آموزگار معنی شده است. شعاری نژاد، درفرهنگ علوم رفتاری دو تعریف از واژه معلم ارائه کرده است : کسی که به منظورآموزش معین به یک عده دانش آموز یا دانشجودریک موسسه تربیتی استخدام شده است، کسی که دوره تربیت معلم را تمام کرده است. کارترز، درفرهنگ آموزش وپرورش چندین تعریف ازمعلم نموده است :
الف)معلم کسی است که براساس توان ویژه ای به استخدام درمی آید تا مقاصد هدایت وراهنمایی تجربه های یادگیری دانشجویان رادریک موسسه آموزشی دولتی برعهده گیرد .
ب) معلم کسی است که دارای توانمندی ویژه ای تجربی وتربتی برای هدایت و رهنمایی افراد متعامل (شاگردان ) با اوست .
ج) معلم فردی است که بر نامه درسی (مسلکی)رادریکی ازمراکزتربیت معلم آموخته است ودرجه آموزش معتبری را بدست آورده است .
د) معلم شخصی است که به دیگران آموزش مید هد. ویا معلم کسی است که دارای توانمندیهای تجربی وتحصیلی ویژه ای برای سازمان دهی وهدایت تجارب یادگیری ، دانشی ،عاطفی وحرفه ای است. 1
- معلم کسی است که آموزش به کمک او بصورت فردی ودسته جمعی انتقال می یابد و درسلوک ورفتارشاگرد تغیرمطلوب ومثبت را رونما میسازد .
- معلم کسی است که درآموختن درس به شاگردان کمک میکند ، بطورمثال :
الف) جهت آموزش امکانات و منابع را تهیه می کند .
ب) جهت آموزش زمینه را مساعد میسازد .
ج) طریقه آموزش را به شاگردان نشان مید هد .2
- معلم کسی است که علاوه بر شایستگی های تحصیلی وصلاحیت حرفه ای خود هنرتدریس وسازندگی همه جانبه شاگردان رادراختاردارد. اوپیوسته درجوش و خروش برای ساختن خود وایجاد تغییروتحول درشاگردان است 3.
اما جدید ترین تعاریف که از معلم شده است چنین است :
- معلم کسی است که با یک یا چند شاگرد یا متعلم به رفتار تعاملی می پردازد و هدفش ازاین کاراین است که در وجود متعلم تغییری ایجاد کند ، این تغییربه هرنحوی که ایجاد می شود نزد معلم بمثابه یک تغییرهدفمند است .
- معلم کسی است که به دلیل ارتباط نزدیک باشاگردان می تواند نیازهای آنانرا تشخیص داده وبراساس آن با تنظیم مطالب آموزشی به عنوان یک رهبرآموزشی درصنف، جریان یادگیری را رهبری میکند. اومیتواند باجهت دادن به یادگیری شاگردان معلومات آنهارا افزایش مید هد وسرانجام آنها را به حد کمال برساند .
- معلم کسی است که درفکررشد و پرورش سالم شخصیت شاگردان خود وبر آورده سا ختن نیازهای روحی وروانی آنان با شد. ویا معلم کسی است که قبل ازهرچیز خودراشاگردمی پندارد که تشنه یادگیری است وهرلحظه زندگی اش رادرآموزش سپری میکند بیش ازاینکه خود را یک معلم تصورکند یک شاگرد یا آموزنده ما دام العمرمی پندارد .4
درنتیجه گفته میتوانم که معلم مهمترین عامل ایجاد کننده شرایط مطلوب یادگیری ویا ددهی است که بعداز شاگرد دومین عنصرمهم نظام آموزش و پرورش به شمارمیرود، این معلم است که شرایط لازم یادگیری را بین شاگردان ومحتوای درسی بوجود می آورد وکارآن غنی سازی همین مضمون است.معلم ازطریق ایجاد حلقه های عاطفی با شاگردان ودرک درست تفاوتهای فردی واستعدادهای آنها میتواند شاگردان رابسوی یک هدف مطلوب ومعین که همانا بلند بردن سویه علمی شاگردان است سوق مید هد. معلمی نه تنها شغل و پیشه نیست بلکه شوق ،علاقه وعشق بوده که پیام آوردن ورسولان الهی این منصب را دارا بوده اند وحتی پروردگار مهربان نیزمربی ومعلم بشریت بوده است .
ازطرف دیگرآدم علیه اسلام نخستین دانش آموزمکتب خلقت بود که با تعلیم الهی "اسما" را فراگرفت و پس ازآن فرشتگان ازمقام آدم، سرتسلیم فرود آوردند وبرمقام عظمت الهی انسانیت تواضع نمودند.معلم پیام آورهدایت، نگاه نوبه آفرنیش، بصیرتی بیشتر برای دست یابی به حقیقت ونسیمی صفا بخش درعرصه فکروفرهنگ و فرزانگی خواهد بو د .
معلم امانت داری است که انسان امانت اوست. معلم است که انسان را ازجهل و نادانی، ازظلمت وتاریکی به سوی دانایی وروشنایی هدایت میکند معلمی شغل شریف انسان سازی است که به عنوان سرپرست دوم شاگردان محسوب می شود و شاگردان میتوانند ازاو درزندگی الگو گیرند .
معلم الگوی شاگردان است آنچه که درشخصیت معلم جلوه میکند دروجود شاگردان نیزجلوه گرمی شود. درپروسه تدریس رفتاروکردارمعلم برای شاگردان ازاهمیت خاصی برخورداراست، اغلب برای شاگردان دوره ابتدایی،عمل ورفتار معلم برای شاگردانش معیارمناسبی است وبرای ارزشیابی مطالب ،گفته ها، وصایا و رهنمود های او. بنابراین معلم باید دررفتارواعمالش آنقدربزگوارباشد که نمونه والگوی شاگردش قرار گیرد. معلم که منحیث پدر معنوی شاگردان درمیدان رهبری فکری آنها گام برمیدارد وبه عنوان معماران فردا آینده یک کشور را می سازد و میتواند جامعه را ازفساد و تباهی وگمراهی پاک ومنزه سازد. معلم چراغ هدایت،کشتی نجات، راهنمای خوبی ها ونیکی ها وهدایت گروبیدارکننده است، سرنویشت جوامع بشری مرهون سعی و تلاش معلمان است .
ویژگی های معلم مسلکی
ویژگهای شخصیتی معلم و نقش آن در آموزش :
اولین ویژگی که برای یک معلم می توان درنظرگرفت، فضایل اخلاقی وویژگهای شخصیتی والا میباشد. ازآنجایکه داروندارفکری، معنوی وشخصیتی افراد یک جامعه درگرونحوه تعلیم ومربیان آن جامعه است. لازم به نظرمی رسد که شخصیت معلم دارای یک سلسله خصوصیات وویژگی های پسندیده باشد. زیرا ویژکی ها وصفات شخصیتی معلم نقش بسزای درشکل گیری شخصیت آینده اطفال بازی میکند وطفل رفتارهای معلم خودرا به عنوان الگو وسرمشق هویت اجتماعی خویش قرارمیدهد. شاگردان به شکل پیوسته ومداوم نسبت به نگراشها، ارزشها و شخصیت های معلمان خویش واکنش نشان میدهند
تقلید ازمعلم، یکی ازروشهای معمول دریادگیری شاگردان دوره ابتدایی به شمارمیرود ومعلم میتواند الگوی پرقدرتی برای شاگردان به حساب آید. یکی ازجنبه های مهم یادگیری ازطریق تقلید آن است که رفتار میتواند به آسانی ازطریق مشاهده کسب شود، لذا شاگردان بطورثابت درحال جذب وکسب اظهارات، حالت ها و نگرشهای معلمان خود از نقطه نظرروش صنفی هستند واین کاربدون اینکه معلم رجوع خاصی به این نوع رفتارها داشته باشد انجام میگیرد. درمواردیکه معلم باطعنه و کنایه ویا استهزا به اشتباهات شاگردان جواب بدهد احتمال اینکه شاگردان نیزچنین عکس العمل هائی نسبت به همدیگرنشان دهند افزایش خواهد یافت .
باید توجه داشت که هرنوع رفتاری درهرزمانی می تواند بشکل یک الگوعمل کند. ازاین جهت شاگردان رفتارهای مثبت ومنفی، هردو را ازمعلمان خود خواهند آموخت. اگرشخصیت معلم دارای صفات انسانی ازقبیل محبت،دوستی،اخلاص، راستی، همکاری، صداقت، بردباری ،اخلاق، تعهدوایمان باشد طبعیتآً تقلید چنین و یژگیها، سلامت روانی طفل را تضمین میکند ولی اگرشخصیت معلم د چاراختلال و نابسامانیها باشد یعنی رفتارهای خلاف معیارهای فرهنگی واجتماعی ازاوسربزند یا فاقدصفات انسانی باشد پس طفل ازمعلم خود حاصلی جزء رفتارها واختلالات نابهنجاروناسازگارنخواهد داشت. واضح است که اطفال دوره ابتدایی مکتب میتواند ناسازگاریها را ازمعلمان ناسازگاروسازگاریها را ازمعلمان سازگارتقلید خواهد کرد. پس درپروسه تدریس وآموزش، تنها تجارب ودیدگاه های علمی معلم نیست که مؤثرواقع شود، بلکه کل شخصیت اوست که درایجاد شرایط یادگیری، تغیروتحول شاگردان تاثیرمیگزارد .
بناءً برشمردن ویژگی های معلم کار چندان آسانی نیست زیراجوامع مختلف با فلسفه ها ودیدگاهای مختلف، انتظارات متفاوتی ازمعلم دارند، ولی میتوان دراینجا کم و بیش به برخی ازویژگی ها وخصوصیات برجسته و ضروری شخصیت معلم اشاره کرد :
1- سلامت جسمی وروانی :
سلامت وعدم سلامت انسان شامل وضع جسمی وروحی وی می گردد . درابتدا سلامت جسمی برای هرانسان واغلب برای معلمین یک ضرورت خیلی اساسی و مهم برای انجام موفقانه وظایفش به حساب می آید. چنانچه گفته اند " عقل سلیم دربدن سالم است ". لذا بدون صحت کامل معلم نمیتواند بصورت بهترتدرس نماید تا شاگردان آموزش خوب بیگیرند ودرپهلوی سلامت جسمی، سلامت روانی هم مانند سلامت جسمی بالای کارمعلم تاثیرگزاراست .
((سلامت روانی: عبارت است ازنظم عملکرد، کنترل عکس العمل، استقامت در برابرحوادث، قبول شرایط وموقعیت ها، حفظ تعادل موقعیت ازنظرسن و موقعیت های اجتماعی،تعادل جریان های عقلی، هیجانی، رفتارهای کلامی وغیرکلامی ،تسلط برهیجانها، کنترل هیجان های خشونت بار، قدرت اراده وتصمیم گیری های متفکرانه ، قابلیت عاطفی و غیره )) .5
هرچند انسان ازسلامت جسمی وروانی بیشتر برخوردار باشد توانایی فعالیت های روانی اش بهتر ،سالم تروسازگارترمی باشد. به این معنی که شخص ازنظر روانی وقتی سالم گفته میشود که فعالیت های ذهنی وی بدون مانع باشد و برعکس به همان اندازه بیماراست که راه عملکرد های ذهنی اش بوسیله موانع مسدود شده باشد .
پس درحقیقت ازآنجایکه سروکارمعلم با اطفال است باید ازحیث جسم سالم و دارای روح قوی و بشاش باشد. چه اگرمعلمی سلامت جسمی وتعادل روانی نداشته باشد درهنگام تدریس زودخسته شده درس مورد نظررا به وجه احسن به شاگردان خود ارایه کرده نمیتواند. معلم سالم وصحتمند علاوه برآنکه میتواند درتمام فعالیتهای صنفی شاگردان سهیم گردد ودارای روحیه بشاش ومتعادل بوده و بخصوص وضع ضاهری او نشان دهنده مسرت وهمکاری میباشد. سلامت جسمی وتعادل روانی از ویژگی های مهم هر معلم است. کسی که شغل معلمی را برعهده دارد باید از نظرجسمی وروانی متعادل باشد . داشتن بیماری های روانی وعصبی ازقبیل فشار، افسردگی،عقده های روانی ،حقارت ،عصبانیت وبی عاطفه بودن معلم فوق العاده بالای روحیه شاگردان تاثرات منفی بجاگذاشته و پروسه آموزش را خدشه دارمیسازد. دیگراینکه چون جامعه معلم رانماینده خود درانتقال دانشها واعتقادات انسانی واجتماعی میداند وانتظارات مردم از معلم نسبت به دیگران بیشتراست ومعلم سرمشق والگوی فرزندان جامعه بخصوص برای اطفال ونو جوانان نمونه برازنده انسانیت وعضوشایسته درجامعه میباشد .
2- سلامتی فکری :
داشتن قدرت تفکروتعقل، برخورداری ازتفکرمنطقی واستدلال ، قدرت درک مفاهیم وموضوعات، قدرت قضاوت واستنتاج، جهان بنی وایدیولوژی روشن ونظایرآن، ازویژگی های مهم دیگری معلم به شمارمیرود وهرمعلم موفق ومسلکی باید ازاین سجایای مهم برخوردارباشد .
3- اعتقاد وایمان به خداوند "ج"و احترام به ارزشهای دینی و کرامت انسانی :
انسان برای پرواز بسوی کمال ،به دوبال "علم وایمان " نیازدارد و معلم که جاده کمال را به شاگردانش مینمایاند ،بیش ازد یگران نیازمند این دوگوهر است . معلمی که به خدواند "ج" ایمان ندارد ،تنهااگاهی های خودرا به شاگردانش منتقل میکند و شاگردان از دانشها در امور دنیایی خود استفاده میکند، ولی اثری در کمال انسانی انها نخواهد داشت چرا که دانشمندان حقیقی خداپرست وباایمان بوده اند . چنین نیست که هرکس قوت حافظ وانبار کردن وتحویل دادن اصطلاحات علمی وادبی را بدست اورده وانها را به کسی انتقال داد . معلم است که مقام معنوی و شایستگی روحانی را به خویش اختصاص داده است ، دانش اکتسابی اگر با ایمان ،رفتار درست و صادقانه نباشد نه تنها سرچشمه هدایت ورشد نخواهد بو د بلکه مایه ضلالت وگمراهی است . علمی که مقصود ش تحصیل امور دینوی ، ریاست طلبی وبالانشینی های کاذب و جاه طلبی بر مردمان جامعه باشد در واقع علم نیست بلکه جهالتی است د رپوسستین علم ودارنده اش جاهل عالم نماست . علم حقیقی باید مایه صفای روح وروشنایی با طن باشد ، خیرو برکت ، صلاح ونیکی به همراه داشته، نفاق، بخل وحسد رانابود سازد وصاحبش را عاری از هرگونه خود ستائی وتکبر نماید. معلم باید دانشی رافرابیگرد و به شاگردانش بیاموزاند که مایه اخلاق تزکیه نفس ،اعتقاد واحترام به ارزشهای دینی و کرامت انسانی گردد تاشایسته این مسلک مقدس معلمی را داشته باشد و جاه دارد که معلمان را ستین وخداپرست وباایمان به این شغل شریف معلمی علاقمند بوده و خداوند عالم را سپاس گزارمیباشند .
پس هرمعلم با ایمان و معتقد به خداوند "ج" به ارزشهای دینی و کرامت انسانی سخت پابند بوده ودرراه رسیدن به اهداف ،حصول رضای خداوند را در نظر بگیرد تا بتواند شاگردان با ایمان ، متعهد ، معتقد وانسان دوست تربیه نماید .
4- شخصیت رشد یافته و مودب ، پابندی عمیق به اصول اخلاقی ، صدافت، جمیت در رفتار و گفتار وهماهنگی میان حرف وعمل :
معلمی دارای شخصیت عالی ، پسندیده ،با اخلاق ،ومحبت میتواند حس دوستی و برادری را دربین شاگردان استوار و برقرارسازد و هرگاه ازطرف شاگردان پیشنهاد ویاانتقاد معقولی درامور تربیتی واصلاح تدریس وی تقدیم گردد انرا بابسیار محبت و صمیمیت گوش نموده ودرصورت حقیقت قبول و درغیران با دلایل قانع کننده انانرا قانع میسازد که البته چنین رفتار و کردار وی شاگردان را متوجه ساخته ازپشنهادات غیر معقول وغیرمنطقی جلوگیری خواهند کرد.
تقوی،عفت وپاکدامنی لازمه هرانسان نیکوسرشت بوده خصوصا برای معلمان عنصرعمده و ضروری محسوب می گردد زیرا یک معلم پسندیده و بااخلاق حتما باید مهربان ،پرحوصله ،باانضباط ویادارای تمام خصایل انسانی حمیده باشد ، انچه میگوید به آن عمل میکند ، رفتار وی باشاگردانش طوری صمیمی وهریک انهارا بدون تبعیض یکسان دوست داشته باشد تا با این رویه خویش شاگردان را واداربه سهم فعال در پروسه اموزش نماید .
معلمی که خوش خلقی و مهربانی را روش خود قرار مید هد شاگردان را بسوی خود جذب مینماید، درسش شرین ودرحضوراو شاگردان احساس ارامش وامنیت روانی می کنند و چنین همدلی وصمیمیت از یکطرف بازدهی آموزشی را بالا میبرد واز طرف دیگربالای شاگردان اثرات خوبی بجاگذاشته و انان را به خلق وخوی انسانی علاقمند می سازد. برعکس معلم سخت گیرخصوصاً دردوره ابتدایی باروش د یکتاتورانه خود که شاگردان در حضور اوحق نفس کشیدن راهم ندارد ،روحیه و جرئت اخلاقی شاگردان را سلب نموده و محیط صنف را به یک محیط خشونت بار وعقده مند تبدیل کرده و اعتماد به نفس و سلامتی روانی شاگردان را د چارمخاطره می اندازد و شاگردان نسبت به درس اورغبت وعلاقه مندی نشان نمی هند وحتی ازمکتب گریزان می شوند و احتمال دارد ترک تحصیل ومکتب نماید. درصورتیکه به قول شاعر :
درس معلم گربود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آوردطفل گریزپای را
اگر معلم با اخلاق وصفای باطن و بامحبت به امر تعلیم و تر بیت روی اورد در انصورت است که تدریس و تعلیماتش بالای متعلمین تاثرات عمیق بجامیگزارد . معلمی که بااین خصلت آراسته باشد درنظرشاگردان باوقار جلوه میکند و محبوبیت او هر روز افزایش می یابد .
5- تقوی :
یکی ازویژگی های مهم معلم، تقوی است، اگرمعلمی آراسته به خوی و خصلت تقوا نباشد، نسلی که تحت تعلیم وتربیت اومیباشد عاری ازاین صفت خواهد بود و کسی که تقوای نداشته با شد تحت تاثیر فرهنگ های مخرب قرار خواهد گرفت و پدیده های تهاجم فرهنگی را با استقبال خواهد پزیرفت ویا اینکه دچارغرورعلمی کاذب خواهد گردید .
6- تعهد و وظیفه شناسی :
یکی دیگری ازخصلت های مهم معلم تعهد ووظیفه شناسی است. اگرمعلم همگام با جامعه پیشرفت کرد و برتمامی زوایا ی علوم و فنون جدید دست یا فت امادرکارش ومسولیت اش به خصلت تعهد ووظیفه شناسی آراسته نگشت واززیربار مسولیت به بهانه های مختلف گریزان بود، تعهد درانجام و ظایفش نداشت ، جز زیان و خسارات و ناکامی برای جامعه و شاگردان ارمغان دیگری نخواهد آورد. اگرمعلم انچه را میداند وانجام میدهد یعنی تعهد درکارش موجود است ، از زیربارمسولیت به بها نه های مختلف نمی گریزد ، تاخیردرکارندارد، وقت درسش را تلف نمی کند ، ایثاروفداکاری درکارش موجود است فقط به جنبه های مادی وظیفه معلمی نمی نگرد ، میتواند به حیث یک معلم مسلکی و متعهد، صادقانه برای تربیت اولاد وطن خدمت نماید بناًء مهمترین ویژگی برای یک معلم، داشتن تعهد واحساس مسولیت در برابرسرنویشت متعلمین است. بسا معلمین پیدامی شود که متاسفانه روحیه تعهد ووظیفه شناسی ندارد و فقط "اخذمعاش " برایش اصالت دارد ،در چنین حالتی کیفیت آموزش نهایت پایین آمده واستعداد ها خفته می مانند ، لهذا ویژگی تعهد در امرتعلیم و تربیه موفق بسیار اولویت دارد .
تعهد موجب درست استفاده کردن از اطلاعات و یافته های علمی میشود و راه بکار گیری صیحح آنها را به معلم نشان مید هد و گرنه علم هیچ سودی نخواهد داشت مثل اینکه مقوله ای است : " عالم بی عمل به مانند درخت بی ثمر است "
7- اخلاق :
بارزترین و یژگی هرمعلم درعرصه شگوفایی علم، اخلاص است. مکتب ، صنف ، درس ، رفتاروگفتارهمه باید بوی اخلاص بدهد. رفتاروگفتارمعلم نباید بخاطرریا وخود نمایی باشد بلکه باید اخلاص وصداقت درکارداشته باشد وتنها خودرا نبیند بلکه هدفش پیشرفت جامعه وتعالی آن باشد واگرنمونه اخلاص درکارمعلم نباشد هرچند درزمینه ای علمی، معلم موفق باشد اماارزش معنوی نخواهد داشت. د لسوزی نسبت به شاگردان، ارزش واحترام گزاشتن به یکا یک شاگردان بهترین عامل جلب اعتماد شاگردان نسبت به معلم می باشد و معلم شاگردان خود را بهترین دوستان و حتی فرزندان خود محسوب مینماید وحتی راه ورسم وروش تصمیم گیری دریک کار را باآنان درمیان بگزارد. باخلوص نیت وقصد خدمت کارکند، عدالت را همیش در نظر داشته با شد .
8- نشاط ، شادابی و آراستگی ظاهر:
معلم باید شاداب و بالباس نظیف وپاک و سرو صورت اراسته با شد و هنگام داخل شدن به صنف درسی نگرانی ها و مشکلات زندگی خود را که ناشی از تغییرو تحولات جامعه اش می باشد همه را کنار بگزارد و با روحیه شاداب و پر نشاط، با لباس منظم و پاک و فکرارام داخل صنف شده درس را آغاز نماید . در غیران اگر بی میلی ، کسلی وافسردگی بالای او غلبه کند موجب انتقال ان به شاگردان نیزمی شود . به قول نیچه " هیچ کاری که درآن روحیه ای شاد نقش نداشته با شد پیش نمی رود . ( رشد تکنالوژی 82 )
ازمهمترین ویژگیهای اخلاقی معلم موئمن ، رعایت خوشرویی و شادابی در صنف هنگام روبروشدن با شاگردان است . حضرت محمد(ص) توصیه می کند که با برادرانت باخوشروئی بر خورد کن که خداوند "ج" ترشرویان را دوست ندارد . و همچنان شادی یکی از نیازهای اساسی روح انسان و لازمه زندگی اوست ، خداوند "ج" با افرنیش انسان شادی و نشاط را نیز در نهاد وی جای داد .
پس معلم باید با ظاهر اراسته وارد صنف شود چنانچه رسول اکرم "ص" قبل از خروج از منزل ، مقابل ایینه می رفت و ظاهر خود را مرتب می کرده است. ودرجواب این سوال که چرا تا این اندازه به این موضوع اهمیت مید هند، می فرمودند : نمی خواهم باعث غیبت مردم شوم . هر معلم باید از رسول اکرم "ص" که الگو و اسوه ای اخلاق است درس بیاموزد . شایستگی معلم باید در تمام مظاهر و جودش پدیدار با شد یعنی سیما ، طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیت او باشد ، خوش صحبت بوده و دارای بیان فصیح باشد ، تناسب بدنی وپاکی ظاهری بر عملکر د معلم ورابطه مستقیم او باشاگردان اثر میگذارد.
9- استقامت و پشتکار ، صبر و حوصله وتلاش مداوم برای رشد و پیشرفت یکایک شاگردان :
معلم موفق و مسلکی در راه تعلیم وتربیت شاگردان وازبین بردن جهل و نادانی آنان ثابت قدم و صبور بوده واز هیچگونه سعی وتلاش برای پشرفت شاگردان دریغ نمی ورزد . ممکن است او بارها وبارها مطلبی را به شاگردان خود بگوید ، ولی انان نیاموزند پس دراین را ه باید صبر کرد ودانست که نتیجه صبر ، موفقیت است . دل های شاگردان کند ذهن ، از سنگ سخت ترنیست وهمان گونه که قطرات آب باگذشت زمان دل سنگ را می شگافد، تکرار ویادآوری مطالب توسط معلم نیز دل های سخت را خواهد شگافت.6
10- عدالت و انصاف :
یک معلم عادل شاگردان را بطور یکسان با یک نگاه در نظر می گیرد . مثلا شاگردان معلم خود را غیر منصف میدانند اگر معلم شان با یک گروه از شاگردان یا یکی از انان به طور متفاوت عمل کند، این کاملاً بی انصافی است چنانچه معلم با یک تعداد شاگردان اسان گیر وبا تعداد دیگری سهل گیر باشد . شاگردان به خوبی این مسایل را درک می کنند بنابر این با شاگردان خیلی بادقت باید برخوردشود . بی عدالتی معلم شاگردان را بدبین ، عقده مند وستیزه جو بار آورده و تاثرات منفی در پروسه آموزش و طرز برخورد شاگردان بامعلم را دارد ویا مثلا : در قسمت ارزیابی و گرفتن امتحانات و قایل شدن نمرات برای شاگردان عدالت و انصاف معلم فوق العاده ضرور است و معلم باید در برخورد با هر نوع فعالیت شاگردان از عدالت کار بگیرد چرا که ممکن است شاگردان از معلم خود در صورت بر خورد غیرعا دلانه با انها بی عدالتی را یادمیگیرند وبالاخره ریشه بی عدالتی از طریق شاگردان وقتکه بعد از فراغت به جامعه تقدیم میشوند نشات کند در آن وقت است که اطفال ، نوجوانان ،جوانان که آینده یک جامعه به دست آنهاست جامعه را بطرف بی عدالتی وبی انصافی می کشاند .
11- انعطاف پذیری :
یکی از ویژگی های مهم دیگری معلم داشتن روحیه انتقادی پذیری و انعطاف پذیری است. داشتن یک نگرش انعطاف پذیری ، نه فقط برای کنترل اعصاب معلم ، بلکه برای خود شاگردان نیز مفید است . زیرا شاگردان انتظار دارند که معلم با توجه به مو قعیت ، تغییراتی ایجاد نماید و موقعیت را تحت کنترل خود داشته باشد چرا که شرایط ، زمان و علوم پیوسته در حال تغیر و تنوع است و یجاد اختلال وتنوع در روند تدریس بصورت یک امر عادی و جود دارد .زمانیکه معلم در مقابل سوالات وپیشنهادات شاگردان خود قرار میگیرد در آن وقت است که معلم باید اتقاد پذیر بوده با پیشانی باز وباحوصیله مندی به سوالات وانتقادات سالم شاگردان بدون احساس خستگی وغضب، جواب قناعت بخش بدهد. بنا داشتن روحیه انتقاد پذیری برای هرمعلم ضروری است .
12- نوآوری :
یکی دیگری از ویژگی های مهم که برای یک معلم ضروری می باشد ویژگی نو آوری است ،از اینکه حرکت تکاملی انسان دایماً در معرض تغیر و تحول است و روز به روز نیازها و مقتضیات فکری بشر تحول مینما ید. لذا برای یک معلم ضرور است که از همه اولتر در تدریس شان نو آوری داشته باشد و مطابق مقتضیات و نیازهای عصرو زمان حرکت نماید . چون عدم نوآوری ، آموختن وآموزش دادن را فاقد مفهوم میسازد . معلمان کنجکاو ، نوآور ، خلاق و حساس به این باور اند که کنجکاوی اساس و تهداب هر گونه علم و معرفت است . چرا که علم کشف مجهولات است . که این کار فقط به وسیله کنجکاوی و پالیدن می تواند انجام یابد ، معلمان کنجکاو می خواهند بیش از د یگران در یابند که پدیده های جهان چگونه بوجود آمده است ؟ ماهیت آنها چه است ؟ در میان آنها چی روابطی و جود دارد ؟ این کنجکاوی معلم را مکلف به این می سازد تا بصورت دوامدار وپی گیر بیاموزد و مطالب را بیش از دیگران درک کند و بفهمد . معلمان کنجکاو حساس اند .
13- مراعات نمودن اداب ورسوم اجتماعی :
بسیاری از سعادت های اجتماعی مرهون ادب و مراعات آداب و رسوم اجتماعی است . معلم که الگوی اخلاق و ادب برای شاگردان خود است ، نباید به بهانه پیشرفت علم و تحولات و جهانی شدن ، آداب ور سوم اجتماعی خود را کنار گذارد و تحت تاثر خرافات رفته و حریم عفت و پاکدامنی جامعه را کنار بگزارد 7.
علاوه بر این ویژگی های شخصیتی معلم که تذکر داده شد . میتوان معلمین را از لحاظ شخصیتی و دیدگاه های آنها به اقسام مختلف طبقه بندی کرد. چراکه بسیار کم امکان دارد یک معلم بصورت عموم در یک طبقه خاص بیاید بلکه امکان میرود از لحاظ خواص و عادات انسانی ، هر معلم یک یا چند خواص و عادات هر طبقه را دارا بوده بر علاوه آن هیچگاه قبول شده نمیتواند که یک معلم د ر طول سالهای زیاد یکنوع سلوک داشته باشد . زیرا که انسان تغییر و تکامل می یابد و تجارب معلمی اورا ازحالت یکنواخت می کشد ، پس ازاین جهت هر نوع تغییری در آن رونما می گردد .
حال بصورت مختصر به اقسام ذیل معلمین را می شناسیم :
1- معلمین شاگرد نگر : این گروه از معلمان شاگردان را مرکز فعالیت خود قرار مید هد. رشد و انکشاف همه جانبه شاگردان نزد انها اهمیت دارد و به پرورش استعدادهای شاگردان علاقه فراوان دارند . البته نباید چنین تصور کرد که معلمان دیگر هیچ توجهی به شاگردان ندارند بلکه میتوان گفت که این دسته از معلمان بیشتر ازد یگران استعدادهای شاگردان را شناسائی نموده و بیشتر شاگردان را مرکز فعالیت های اموزشی قرار میدهد . این نوع معلمین نیز به دوقسم اند :
الف ) شاگرد نگرفردی
ب ) شاگرد نگر جمعی
الف ) شاگرد نگرفردی : به ویژگی های فردی شاگردان ، بیشتر توجه دارند ویکایک آنانرا شناسایی وباهر کدام مطابق خصوصیات فردی اش رفتار می کند . این نوع معلمین شاگردان رابه منزله اولاد خود فکر کرده،به استعداد،ظرفیت وروحیه شان آشنابوده واز استعداد شاگردان توقع زیاد و بیمورد نمی کند . امادر ردیف اینگونه معلمین ، شاگردان کم استعداد کنار گذاشته شده و در آموزش رشد نمی یابند .
ب : شاگردنگرجمعی : این دسته معلمین که شاگردان را بقسم مجموعی محور اساسی قبول می کنند و به هر فرد طور جداگانه توجه نمی نمایند . بلکه برای پشرفت تمام شاگران صنف بطور کلی اهمیت قایل می شوند. با همه شاگردان یکنوع سلوک و پش آمد می کنند و در صنف او هیچ شاگردی گوشه گیر نمی شود . لیکن جهت توسعه ورشد استعداد های خصوصی زمینه کمتر مساعد می گردد و به درخواست های فردی و عواطف شخصی شاگردان توجه ندارند .
2- معلمین درس نگر : این نوع معلمین به درس زیاد اهمیت مید هند و شاگردان نزد شان آنقدر مقام و ارزش ندارند . تمام کوشش انها بر این است که به هر طریقی که شود ، درس را به شاگردان انتقال دهند یعنی به مسایل تر بیوی آنقدر متوجه نمی باشند. بسیار جدی معلوم میشوند به شاگردان و تفاوت های فردی آنها توجه ندارند . به نظر این گروه شاگردان مجبور و مکلف اند که درس را بطور کامل یاد بیگرند و به معلم پس بد هند .
این گونه معلمان هم به دوبخش کوچکتر تقسیم شده میتوانند :
الف : درس نگر علمی : ساحه معلو مات این چنین معلما ن خیلی و سیع می باشد و بیشتر به رشته های علمی علاقمند هستند و تلاش میکنند تا از این نظر دانش خودرا روز به روز گسترش دهند و به سبب اطلاعات وسیعی که در رشته های علمی دارند می توانند شاگردان را بسوی خود خوبتر جذب کنند وهم می خواهند که شاگردان خود را نیز به همین را ه سوق دهند . تاثیری که معلمان درس نگر علمی بالای شاگردان می گذارند ، ناشی از شخصیت آنان نیست بلکه زاده و سعت اطلاعات آنها است چنین تاثیری معمولا تعلیمی است نه تربیتی ، ولی بطور غیر مستقیم شاهد تاثیرات تربیتی هم هستیم.
این گونه معلمان برای تربیه و پرورش فضایل اخلاقی چندان توجه ای نمی داشته باشند. که این کار بالای شاگردان تاثیرات نامطلوبی دارد. علاقه این گونه معلمان بیشتر به رشته های علمی و مواد درسی است تا شاگردان ، اما دلبستگی و علاقه مندی آنها به علم باعث میشود که گاهی شاگردان با علاقه فراوان در صنف درس شان حاضر شوند.
ب: درس نگرفلسفی : این معلمان هم به درس زیاد توجه دارند و جوانب فلسفی و سایر مسایل اجتماعی زندگی شاگردان را تحقیق مینماید . مسایل فکری را مطرح و به مسایل فلسفی شاگردان را تشویق می کنند . شاگردان را بخود جلب میکنند و صنف درسی شان جذاب می باشد . شاگردان نسبت به این معلمان گرایش ورغبت بیشتری دارند و کوشش می کنند که سلوک خودرا مثل همین معلمان عیار و شخصیت خودرا به ان آراسته نماید . چنین معلمان به فردیت شاگردان توجه چندانی نمی کنند و به روش تدریس هم اعتنایی ندارند ، امابه علت آرما نگرائی خاص و شخصیت بارزی که دارند ، شاگردان جذب انها می شوند و گاه تمام رفتار و عقاید معلمان خودرا موبه مو اجرامیکنند و هیچ گونه ابتکار و نوآوری از خود نشان نمی د هند .8
نوع دیگر تقسیم بندی معلمان :
درطبقه بندی قبلی معلم را به ارتباط شاگرد و درس تحقیق نمودیم. حالا ارتباط با سلوک شان مورد بررسی قرار مید هیم ، یعنی اینکه معلم امکان دارد که یکی از چار خواص ذکر شده را دارا باشد و درعین حال در تقسیمات ذیل هم بیاید:
1- معلمان اقتدارطلب:
یک عده معلمین برعلاوه داشتن توجه به درس وشاگردان می خواهد که به شاگردان خودرا قدرتمند نشان بدهد وبه دوقسم می باشد:
الف) اقتدار طلب مثبت : گروهی از معلمانی هستند که حکمروایی خود را می خواهند ولی شاگردان از انها اموزش اخلاقی نادرست کسب نمی کنند بلکه در دلهاشیان جایگزین گردیده و از سلوک او بطور نمونه کار میگرند و آنها رویه شاگردان را خوب می شناسند ، از زور کار نمی گیرند ، به درس جدی می باشند و به طریقه جزئیات تدریس می فهمند و به روش خویش همیشه توجه دارند ،همرای شاگردان محبت داردوبه هر کس یکنوع احترام قایل است .
ب ) اقتدارطلب منفی : دراین ردیف معلمانی می آیند که همیش تند خو ، قهر آمیز ، تسلط طلب و ترسومی باشند که شاگردان همیشه از آنها نفرت دارند . وی گمان می کند که به صادر کردن احکام خشک خویش طریقه خوب وعالی را انتخاب کرده است ، پرگوئی می کند و درصنف یک فضای بیروح را حاکم میسازد .
2- معلمان رفاقت طلب:
یکتعداد معلمین بر خلاف گروه یادشده اقتدار طلب نمی باشند و کوشش می کنند همرای شاگردان دوستی و رفاقت بر قرار نمایند . بدودسته ذیل تقسیم میشوند :
الف ) رفاقت طلب منفی : بعضی معلمین چنان هستند که امید موفقیت کسب و کار را در هر جا از دست مید هند و غرض گرفتن آن مقام پر از مسولیت مکتب ، درس و شاگردان ،نسبت نداشتن کفایت و لیاقت ، طریقه های نادرست را بکارمی برندتابتوانند زندگی خویش را تامین نمایند . این نوع معلمین در کار خویش بدون هدف ودرتدریس خود بدون پلان میباشند . پلان نداشتن ووقت را ضایع نمودن ازنشانه های بارزانها می باشد .
ب) معلمین رفاقت طلب مثبت :
برخلاف معلمین رفاقت طلب منفی ، دراین ردیف قرار میگیرند . که خصوصیات نوع درس نگروشاگردنگر را دارند . درعین حال این نوع معلمین که رفاقت طلب مثبت هستند کوشش اینرا هم مینمایند که شاگردان را از راه های نادرست جلوگیری می کنند . و درموضوع درس خود بسیار مطالعه می کنند و روش درسی خوبی دارند و در واضح کردن موضوع و فنون و باریکی های مطلب می فهمند وبه شاگردان این فرصت را نمی دهند که از سلوک نیک او استفاده نادرست نمایند.9
ویژگیهای علمی (تخصصی ) معلم ونقش آن در آمو زش شاگردان:
نخستین صفت یک معلم مسلکی وشایسته، مسلط بودن به رشته ای است که درس می دهد. معلومات علمی وتخصصی معلم شرط اصلی واولی فن معلمی بو ده و رابطه مستقیم با مو فقیت او در تدریسش دارد. معلم به هر اندازه دارای رفتار وعملکرد انسا نی مطلوبی باشد ولی ازنظر علمی ضعیف ونا توان با شد مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعا دل همرا ه با تسلط علمی معلم، او را درنظر شاگردان با ارزش وبا اعتبارمیسا زد، چون شاگردان معلم خود را دانا ترین وبرازنده ترین شخص در مقا بل خود میدانند .
تسلط بر محتوای درس از نخستین ویژه گی های مهم مسلک معلمی است. معلم مسلکی قبل ازهر چیز باید با لای موضوع درس خود که تدریس میکند تسلط کا مل داشته باشد وبداند به چه منظور آنرا تدریس میکند؟
با وجود اینکه دا منه علوم حتی دریک رشته خاص بسیا ر وسیع شده است وکمترمعلمی میتواند به همه آنها دست یا بد، اما لازم است که معلم حد اقل برمطا لبی که تدریس میکند مسلط باشد.
معلمیکه بالای موضوع درسش تسلط داشته باشد میتواند صنفش را گرم وزنده نگه دارد، توجه وعلاقه شاگردانش رااز راه ها ی مختلف بطرف موضوع درس جلب کند وبخصوص میتواند شا گردانی راکه استعداد وعلاقه زیادبه فراگیری معلومات بیشتر ومطا لعه دارند به کا روکوشش بیشتر وا دا رد . میبنیم بسیا ری از شا گردان حس کنجکا وی وعلاقه فرا وان به در س دا رند در با ره هرموضوع سوا لات بسیا ر جالبی را از معلم خود میکنند که جواب آنها حتی در کتاب پیشبینی نشده است، معلم با ید باکما ل خوشی وحضور ذهن با ز به آن سوالات جواب های صحیح وقنا عت بخش بدهدکه به این طریق علاوه بررفع مشکلات درسی شا گردان، مغزوذهن آنها را به کنجکاوی وتفکرترغیب میکند ودرآنصورت است که شاگردان به آموزش وتد ریس معلم علاقه مندی نشان مید هند.اما غفلت ازین ویژگی مهم سبب میشود که شا گردان معلمش را دوست نداشته با شند واورا اهمیت ندهند، در نتیجه به مکتب بی علا قه وبد بین میشوند. وعلاوه براین، اگرمعلمی این مشخصه را نداشته با شد، امکان بروزچند مشکل وجود دا رد :
الف) اگرمعلمی با لای مضمون خود تسلط علمی نداشته با شد، برای پو شاندن ضعف خود، اصول را مراعت نمی کند و به پرخاشگری، دکتاتوری وایجاد ترس می پردا زد تا شا گردان را ازسوال کردن، دلایل گفتن وابراز نظروتوانا ئیهای شا ن منع کند. درین صورت شاگردان دردرازمدت انسان های بی کفا یت میشوند که نه نظر میدهند، نه سوال میکنند ونه درکارهای گروهی مشا رکت میکنند .
معلمی موفق است که وقتی سوالی را درصنف مطرح میکند بیش ازنصف شاگردان، دست بالا کنندودرحل جواب سوال یکی بر دیگری سبقت گیرند نه اینکه کسی حاضرنشود که سوال راجواب بگوید.
ب) اگر معلمی بالای مضمون وموضوع درس اش تسلط نداشته باشد،اشتباه درس میدهدومعلومات غلط، بی ارتباط وبه دورازحقیقت رابه شاگردان انتقال میدهد. نظم صنف ازدستش خارج می گردد هرج ومرج در صنف درسی بر پا میشود که درهر دو صورت لطمه بزرگی به روند آموزش و پرورش می زند. 10
ویژ ه گیهای مسلکی معلم و نقش آن در آموزش
الف) دانش وبه کاربرد مهارتهای روانشناسی:
یکی ازعمده ترین مشکل درنظام آموزش وپرورش عدم آگاهی معلمین ازدانش روانشناسی وعدم کاربرد اصول روانشناسی در تدریس میباشد. به همین دلیل عدم رغبت وعدم توجه به خواسته ها، نگرشها، علایق ،ایجاد انگیزه درشاگردان وبخصوص عدم توجه ودرک کامل ازخصوصیات رشد جسمی وذهنی شاگردان است که آموزش بشکل درست آن صورت نمیگیرد.
درگذشته عقیده بر این بود که فردی چیزی را بداند می تواند آنرا به دیگران انتقال بدهد. یعنی شرط تدریس را تنها داشتن معلومات معلم میدانیستند. اما امروز صاحب نظران تربیتی را عقیده براین است که اگرچه تخصص یاتسلط علمی معلم با لای موضوع درس یکی ازارکان مهم این مسلک به حساب می آید، اما تنهامسلط بودن بالای موضوع برای تدریس وآموزش کافی نبوده بلکه شرایط دیگری نیز بایدوجوداشته باشد که آن شرایط عبارت ازدانش روانشناسی ومهارتهای پیداگوژیکی معلم است. معلم میتواند به کمک علم روانشناسی، شناخت کامل ازخصوصیات آموزشی شاگردان داشته باشد ومطابق توانائی های طبیعی، استعداد، علایق وخواسته های آنان فعالیت های آموزشی مناسبی را طراحی وبه آنان ارائه دهد.
شناخت شاگردان و تاثیر آن در آموزش:
نخستین گام برای تاثیرگذاری معلم آن است که ویژگیهای سینی و شخصیتی گروهی راکه باآنها در تعامل است، دریابد. شناخت و درک اندیشه ها، تواناییها وخواسته های شاگردان که ارتباط میگیرد به علم روانشناسی، در امرآموزش و پرورش ضروری می باشد.داشتن یک ارتباط یا تعامل صحیح با شاگردان در صنف درسی مستلزم آشنا شدن با و یژگیهایی عمده رفتاری آنهاست. درواقع داشتن تعامل مناسب با شاگردان بدون شناخت صحیح آنها ازلحاظ رشد جسمی، ذهنی، روانی وتفاوتهای فردی که در صنف وجود دارد، امکان پزیرنخواهدبود.
دانستن مراحل رشد شاگردان و خصوصیات آنها، معلمان را کمک مینماید تا تدریس ورهنمائی های خود را طوری عیارنمایند که به آموزش و انکشاف موثرشاگردان کمک نماید. گر چه دررابطه با خصوصیات شاگردان دوره ابتدایی درعنوان بعدی مختصراً توضیحات خواهد داده شد، اما در اینجا میخواهم بصورت عموم طی دو بخش دررابطه با شناخت شاگرد و نقش آن در آموزش به تفصیل معلومات ارائه نمایم.
الف) شناخت استعدادها و ظرفیت آموزش شاگردان:
یکی ازخصوصیات معلم مسلکی در آموزش دروس، شناخت استعدادها،ظرفیت هاوروحیات شاگردان است. به این معنی که انتظارمعلمین ازمتعلمین فراترازاستعداد شان نیست،یا به عبارت دیگر به تفاوت های فردی شاگردان توجه کافی دارند. سطح درک، اندیشه وظرفیت شاگردان راازراه های گوناگون بدست می آورند. بعضی اوقات اینگونه معلمین شاگردان خود را قبل از آغاز درس ارزیا بی نموده واستعداد های شانرا بخود معلوم میکند بعداً نظر به تفا وت ها ی که وجود دا رد شا گردان را دسته بندی نموده وهر کدام آنرا در پروسه آموزش سهم مید هند. یعنی معلم میتواند به کمک دانش روانشناسی، استعداد ها وظرفیت آموزش شاگردان خود را درک نموده وآنان را به طرف آموزش بهتر سوق دهد.11
ب ) شناخت شا گردان وتوجه به تفا وتها ی فردی آنان :
آگا هی از خصوصیا ت رشد ،جسمی ، ذهنی، عا طفی و اجتماعی شاگردان در سنین مختلف ازمهمترین وظا یف معلم است. زیرا جر یا ن رشد ، علایق، میزان انگیزش ،بلوغ عاطفی، سوابق اجتما عی وتجا رب گذشته شاگر دان از جمله عوا ملی هستند که هموا ره در روش کا رمعلم درصنف درسی اثرمی گزارند.
شا گردان صفات زیا دی ما نند ،راستگوئی ،دروغ گوئی، شها مت وجرئت ،ترس واضطراب ،پرخا شگری ، تلاش وزحمت کشی وبسیاری از صفات مطلوب ونا مطلوب را با خود از خا نوا ده به داخل مکتب می آورند. اگر معلمی تصور کند بدون شناخت شا گردان وبدون آ گا هی از خصو صیا ت وجر یان رشد ذهنی ، واجتما عی انان وحتی بدون همکا ری والدین میتواند در ادای وظایف آموزشی موفق باشد، سخت در اشتباه است.معلم نمیتواند بدون توجه به ویژه گی های شاگردان انا ن را به کا ر کردن درامرآموزش وا دارد ویا کا ر را به آنان تحمیل کند. زیرا ساخت ذهنی اطفال با بزرگسالان متفا وت است. بنابراین معلم با ید پروگرام یا موا د آموزشی را مطابق با سطح درک،فهم ونیا زها ی شا گردان عرضه کند تا برای آنا ن قا بل جذب با شد. همرای هر شاگرد مطا بق به استعدا د خا صی او بر نا مه آموزشی را تنظیم کند . همچنان معلم باید بداند که اگر چه همه شاگردان تا جائی ویژگی های مشابهی دارند، امآ ازنظراستعداد، درک وموقعیت خاصی تربیتی درخانواده شان همه در شرایط یکسان نیستند. و تدریس معلم باید بر اساس نیاز، علاقه و توانمندی های ذهنی شاگردان تنظیم شود. البته این بدان معنی نیست که شاگردان هر چه دلشان خواست میتوانند انجام دهند ،بلکه بدان معنی است که فعالیت های آموزشی مکتب باید مورد علاقه و دلخواه شاگرد باشد. آنان باید خود شخصآ عامل باشند نه اینکه اعمال و وظایف از طرف معلم برای آنها تحمیل شوند.معلمان بادرنظرگرفتن شرایط ذهنی،اجتماعی واخلاقی شاگردان بهتر میتواند آنهارا درمسیر آموزش رهنمائی کند. توجه به شرایط و تفاوتهای فردی شاگران خود می تواند پایه و اساس انتخاب شیوه های خاص و جالب تعلیمی و تربیتی باشد و میزان توقعات معلم از شاگردانش به اندازه توان آنهاست.
معلم بعد ازشناخت تفاوتهای فردی شاگردان باید بداند که برخورد با هرفرد ظرافت خاصی را می طلبد و بهتراست به نکات ذیل توجه نماید:
· زمانی شاگرد به کارهای ناشایسته دست میزند که درمکتب به کارهای خوب او توجه نشود.
· شناسائی نقاط ضعف ، امرحیاتی و مهم است ، اما تمرکز کامل بالای ضعفها می تواند نا امید کننده باشد.
· معلم با شناخت نقاط قوی و ضعیف شاگردان باید سعی کند تا نقاط قوی اوراتقویت کندودرصددبرطرف کردن نقاط ضعف اوبرآید. 12
آشنائی معلم از خصوصیات مرحله رشد شاگردان سن مکتب دور ابتدائیه:
د راین مرحله شاگرد با دنیای محسوس مادی و فزیکی آشنا و جسماًقویترشده و به آسانی تفاهم کرده میتواند. ذهن اوبه طرف دنیای بزرگتر توجه پیدا میکند. و جسماً و ذهناًعلاقمند جستجوو کاوش میباشد.
به هر چیزعلاقه میگیرد ذهن اوآماده درک و شناخت اشیا میباشد .در ذهنش تصوارت زیاد پید ا میشود از شنیدن قصه ها و افسانه ها لذت میبرد. میخواهد چگونکی فعالیت اشیای دور و پیش خود را بداند و از اشیائی که خود قبلآ ندیده و لمس نکرده است بیشتر از تصورما می آموزد.
البته به شرطی که تشویق شده و ذهن شان تحریک شده باشد . نکته مهم اینست که شاگرد باید به اشیائی اطراف و جهان علاقه مند ساخته شود. در این مرحله شاگرد بسیارمتجسس بوده میکوشد مفاهیم درست و نادرست یا صحیح و غلط را بداند. در اینست که ارزش های مانند عدالت و اخلاق را در خود انکشاف میدهد. اگر در این مرحله یک شاگرد به بی عدالتی و بی انصافی مواجه ساخته شود او در تفکیک خوب و بد (صحیح وغلط )در ابهام واقع می شود و احساس گنگ و مبهم در وی رشد میکند.
شاگردانی که عمر شان بین 6 و 12 سال است غرض رشد اراده و سلوک درست به آزادی انتخاب و عمل ضرورت دارند. البته آزادی محدود غرض رشد شخصیت که درآن، باید حق غلطی کرد ن و انتخاب به شاگردان داده شده است. درین مرحله شاگردان راجع به جامعه و جهان وسیع میآموزند و بسیار اجتماعی میباشند. بنآ داشتن دوستان و همبازیها برای شان بیسیار مهم است. همبازیهای که باایشان یکجاکاروبازی کنند. شاگردان دراین مرحله گروپهای خویش را مانند یک جامعه دانسته گپ زدن ومکالمه با یگدیگررامی آموزند و به این ترتیب جزء جامعه بشری می گردند.
علاوه بر این خصوصیات که در ارتباط به شاگردان دوره ابتدائی مکتب تزکر داده شده است لازم به ذکر چند ویژگی دیگری اطفال این دوره به صورت مشرح بشکل فهرست وارکه ازدیدگاه روانشناسی اطفال است بحث خود را ادامه میدهیم:
1- اطفال این دوره همیشه به مهر و محبت نیاز دارند بخاطر اینکه اینها از محیط پر محبت والدین خود تازه وارد مکتب میشوند و از معلمین خود توقع همان مهر و محبت را که از پدر و مادرخود کسب نموده اند آرزو دارند. معلم است که باید شاگرد را درک کند ، کاستی ، و کمبودی ها و خلاهای آنها را با محبت بر آورده نماید.زیرا مهرو محبت معلم باعث تشویق اطفال گردیده وباعلاقمندی به مکتب می آیند. همچنان محبت از دیدگاه روانشناسان یکی از احتیاجات روانی انسان به حساب میآید که عدم تامین آن سبب پر خاشگری ، کینه و عقده ، حسادت ، بی اعتمادی ، مایوسی ، کوشه نشینی وصد ها تکالیف روانی در انسان میشود.
2- اطفال همیشه کوشش دارند که از وحشت واضطراب خود را نگهدارند. روی این ملحوظ معلم هیچ گاه از تهدید و چوب بالای شاگردان استفاده نه نماید. و حتی با صدای بلند شاگرد را مورد تهدید قرار ندهند. معلم پیوسته متوجه حالت شاگردان خود باشد. معلم زمینه را در صنف طوری مساعد کند تا شاگردان بدون ترس و هراس سوالات خود را از معلم نمایند و حرکات معلم باید همیشه در صنف محتاطانه باشد.
3- اطفال همیش خواستار علاقمندی و جلب توجه میباشند. معلم باید با میتود وروش های لازم فضای درس را دلچسپ نماید و جهت رفع خستگی شاگردان از گفتن قصه های آموزنده ، فگاهی و یا دیگر فعالیتهای را در صنف پیاده سازد.
4- اطفال بقدر و عزت ضرورت دارند. شاگردیکه به سوال معلم جواب میدهد یا کار راحسب دستور معلم انجام میدهد. باید توسط معلم مورد قدر دانی و تشویق با کلمات ارزشمند قرار گیرد.
5- گاهی یک شاگرد در داخل صنف باعث آزار و اذیت بعضی از همصنفی های خویش می گردد حین آگاهی از این موضوع معلم طوری ملایم بر خورد نماید ، تا شاگردان کار را بار دیگر تکرار نکند و هم شاگرد طور قهر آمیز مورد تهدید معلم قرار نگیرد.
6- اطفال قصه ها و بازی کردن را خوش دارند. معلم برای شان طوری قصه بگوید تا بتواند روح شاگرد و اندیشه آنرا سالم رشد دهد.
معلمی خلق گل واژه های محبت است !
معلمی بیان زیبائیهای عالم هستی است !
معلمی شعله ور کردن حرارتهای امید است !
معلمی عاشق نمودن شاگرد است !
معلمی بیان لطافت های طبیعت زیباست !
معلمی بر چشم گذاردن عینک خوشبینی است !
معلمی ارائه رنگها و درخششهای پنهان زدیده ادمهاست !
معلمی هدایت بسوی پاکیها ست !
معلمی افروختن چراغ دلهاست !
معلمی هموارکردن راه بی انتهای زندگی است !
معلمی سوختن و افروختن است !
معلمی رفتن و بردن بسوی معبود و رب العالمین است !
ودر یک کلام معلمی رسالت انبیاء است !
چگونه معلمی حرفه ای باشیم
اشاره :
همه می دانیم ، هرگاه افرادی بخواهند در کار خود همچون عنصری حرفه ای مطرح شوند ، باید شرایط و ملزومات آن را هم داشته باشند . اصولاً حرفه ای شدن در هر کاری قواعد خاص خود را دارد .حرفه ی معلمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . اغلب به غلط تصور می کنیم که معلمان با تجربه و برخوردار از دانش و اطلاعات سطح بالا معلمان حرفه ای نیز هستند. هر چند موارد ذکر شده برای هر معلم حرفه ای شرط لازم است ، اما کافی نیست . چه بسا معلمانی را سراغ داریم که دررشته ای که تدریس می کنند سوابقی بس طولانی دارند ، اما نتوانسته اند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند ؛ به عبارتی در جلب توجه علاقه ی دانش آموزان چه به لحاظ روش تدریس و چه به لحاظ مدیریت کلاس موفق نبوده اند و همچنین با معلمانی مواجه بوده ایم که از لحاظ روش تدریس و مدیریت در وضعیت مطلوبی قرار داشته اند ، اما به هیچ وجه نتوانستند کلاس جذابی را برای فرا گیرندگان فراهم آورند . سوالی که در اینجا مطرح می شود ، این است که چه عواملی سبب شده تا اینگونه افراد نتوانند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند . و اصولا به غیر از دانش و سابقه تدریس ، آیا متغییر های دیگری نیز در حرفه ای شدن یک معلم دخالت دارد ؟ این مقاله بر آن است تا روش هایی را به معلمان معرفی کنند تا در امر تدریس به منزله ی فردی حرفه ای عمل کنند .
معلم حرفه ای کیست ؟
معلم حرفه ای ، کسی است که دانش و تجربه ی کافی دارد و روش تدریس نیز می داند ؛ یعنی اینکه می داند چه روش ها و فنونی را در کجا و چگونه به کار گیرد تاکلاس کارآمد و اثر بخشی داشته باشد . معلمانی که هر سه ویژگی دانش ، تجربه و روش را توأمان دارا باشند ، معلم حرفه ای قلمداد می شوند وگرنه هر یک از ویژگی های مذکور به تنهایی نمی تواند فردی را به معلمی حرفه ای تبدیل کند . در واقع ،آنچه که معلم حرفه ای را از سایر معلمان متمایز می کند ، استفاده ی مناسب و به جا از روش های مطلوب تدریس است . هرچند نبود هر یک از دو عامل دانش و تجربه ی کافی مشکلاتی برای معلم به وجود می آورد ، نداشتن روش مناسب ، سبب از بین رفتن دو متغییر دیگر می شود . برای تبیین مطلب ، مثالی ذکر می کنیم . معلمی را تصور کنید که دانش و تجربه ی کافی در رشته ی مورد تدریس خود دارد و می داند دانش آموزان پس از پایان تدریس باید چه چیزهایی دست یابند ، چه مهارت هایی را کسب کنند و به چه نگرش هایی برسند ، به طور کلی ، اگر اهداف درس را به خوبی بشناسند ، اما روش های رسیدن به آن را نداند ، آیا امکان حصول به آن اهداف مسیر است ؟
آیا او می تواند دانش آموزان را راضی از کلاس بیرون بفرستد ؟ در این جاست که تفاوت یک فرد حرفه ای یا غیر حرفه ای کاملاً آشکار می شود . معلم حرفه ای می داند که چگونه و با چه روش هایی تدریس خود را آغاز کرده ، ادامه دهد و آن را به اتمام رساند ، و مطالب را کی و چگونه عرضه کند ، تا دانش آموزان را به حداکثر فعالیت وا دارد و آن ها را قدم به قدم به اهداف تدریس نزدیک کند .
منظور از روش ، در اینجا ، تنها دانستن انواع روش های مرسوم تدریس که اغلب معلمان ، کم و بیش از آن ها استفاده می کنند ، نیست ؛ بلکه فراتر از آن مدنظر نگارنده است . هر چند استفاده ی به موقع و مناسب از آن روش ها هم مورد تأکید است ، اما در اینجا روش ها و فنونی ذکر خواهد شد که بتواند همه ی معلمان را به سوی حرفه ای شدن رهنمون سازد . دیدگاهی که این مقاله به دنبال آن است ، کاملاً متفاوت با دیدگاه ها و برداشت هایی است که احیاناً معلمان در گذشته آن ها را یاد گرفته ، و به کارگرفته اند . دیدگاهی است که برای همه ی معلمان و در تمام سطوح کاملاً جنبه ی کاربردی دارد ، تا از این طریق همگان بتوانند با استفاده از آن ، کلاس جذاب و پرکششی را برای خود و فراگیرندگان فراهم آورد .
انتظار می رود افرادی که علاقه مند هستند به منزله ی معلمی حرفه ای عمل کنند ، روش های ارائه شده را به دقت مطالعه و آن ها را در کلاس های خود اجرا کنند . به خوانندگان توصیه می شود در مطالعه ی روش ها ، تقدم و تأخر مطالب را رعایت کنند تا بتواند قدم به قدم به مرز حرفه ای شدن نزدیک شوند.
چگونه کلاس جذابی برای دانش آموزان خود فراهم کنیم ؟
فرض کنید وارد کلاس شده اید . اولین قدم تدریس شما پس از ورود به کلاس چیست ؟ به عبارت دیگر ، چه کارهایی را باید انجام دهید ؟ و از انجام چه کارهایی باید بپرهیزید ؟ اگر کلاس شلوغ بود چه باید کرد ؟ و ...
فرآیندی را که را که در پی می آید ، مرحله به مرحله طی کنید ، و مطمئن باشید که کلاس جذابی خواهید داشت . • مکث کنید ، منتظر بمانید تا همه ی کلاس آماده شود . تک تک دانش آموزان را از نظر بگذرانید ، قبل از آن که همه ی کلاس آماده شود ، تدریس خود را شروع نکنید . • اگر کلاس شلوغ است ، به دانش آموزان شلوغ ، خیره شوید ، تغییر فعالیت دهید ( مثل جابه جایی صندلی کلاس ، نگاه به دفتر نمره و نگاه به دانش آموزان و ... )• هرگز تدریس خود را با ارعاب و تهدید آغاز نکنید . صحبت های خود را دوستانه و به آرامی آغاز کنید . • از مطالب درس قبلی سوال کنید ، بدون یادآوری درس قبلی درس جدید را آغاز نکنید . • برای تدریس درس جدید ، دانش آموزان را آماده کنید ، و برای آماده سازی ، سوألات غیر مستقیم اما در ارتباط با درس جدید از دانش آموزان نکنید . • تدریس خود را با مثال های ساده ، به روز و کاربردی آغاز کنید . از بیان مثال های تکراری و اصطلاحات فنی تا حدامکان بپرهیزید . • مقدمات تدریس را آن قدر طولانی نکنید که دانش آموزان برای یادگیری موضوع اصلی درس ، خسته شوند . • در این مرحله ، بر موضوع درس تمرکز کنید ، و تدریس خود را پی بگیرید .
چرا باید برای دانش آموزان ایجاد انگیزه کرد ؟
انگیزه را ، محرک هر فرد برای رسیدن به اهداف خود تعریف کرده اند .اگر معلمی نتواند از این عامل برای بهتر شدن تدریس استفاده کند . یک ابزار بسیار قوی را از دست داده است . از این رو ، توصیه می شود قبل از هر تدریس ، انگیزه ی دانش آموزان را برای یادگیری درس جدید افزایش دهید. « بیان اینکه چرا باید در دانش آموز ایجاد انگیزه کرد ؛ » می توان به این موارد اشاره کرد :• برانگیختن علاقه دانش آموزان • درگیر کردن دانش آموزان با موضوع تدریس • معطوف کردن توجه دانش آموز، به آنچه که باید یاد بگیرد .
فنون ایجاد انگیزه در یادگیرندگان
بیان اهداف درس :
اهداف درس را برای فراگیرندگان به روشنی بیان کنید ، یعنی مشخص کنید که دانش آموزان پس از پایان درس به چه دانش و یا توانمندیهایی دست پیدا می کند .
معنا دار کردن یادگیری :
کاربردهای درس را در موقعیت های متفاوت زندگی ، برای دانش آموزان بازگو کنید ؛ یعنی طوری عمل کنید که دانش آموزان احساس کنند با یادگیری این درس می توانند مشکلی از مشکلات زندگی خود را حل کنند . در واقع، یادگیری ر ا برای دانش آموزان معنادار کنید .
مشارکت کردن دانش آموزان در بحث :
از روش هایی استفاده کنید تا کلاس درگیر بحث شود ، طوری عمل کنید که دانش آموزان خود را در یادگیری سهیم بدانند . برای مثال ، در حین تدریس از سوالاتی استفاده کنید تا دانش آموزان نیز مجبور به مشارکت شوند و پس از هر پاسخ منطقی از تشویق های کلامی و یا غیر کلامی استفاده کنید و ....
انجام تدریس از ساده به مشکل :
بکوشید ابتدا مباحث ساده را برای دانش آموزان ارائه کنید سپس به مباحث پیچیده برسید .
استفاده از مثال های ساده ، آشنا و دلنشین :
در سرتا سر تدریس ، برای تبیین و تفهیم هر چه بیشتر درس ، از مثال های ساده ، آشنا و دلچسب که موجب افزایش انگیزه یادگیری دانش آموزان می شود ، استفاده کنید .
تذکر نمره و آزمون :
برای درگیر کردن بیشتر دانش آموزان ، می توانید با تذکر نمره و آزمون آنان را برای یادگیری هر چه بیشتر درس ترغیب کنید . اما این ترغیب نباید جنبه ی تهدید به خود گیرد . برای مثال از این عبارت استفاده کنید : به احتمال زیاد از این درس ، یکی دو نمره در امتحان است . پس دقت کنید تا آن را خوب یاد بگیرید .
یادآوری :
از مورد آخر ( تذکر نمره و آزمون ) ، وقتی استفاده می کنیم که روش های قبلی جواب نداده باشد . دانشمندی می گوید : اکثر مردم غالباً به مسائل کم اهمیت ، بیش از مسائل مهم و مهمتر می پردازد ، و مسائل جنبی را چنان می پندارند که گویی امری حیاتی است ولی از بحث جدی درباره ی آن ها خودداری می کنند .در فرهنگ ما « آموزش – پرورش » عموماً و « تربیت معلم » و حتی خود « معلم » ، به رغم گردهمایی های رنگارنگ ، هنوز آن چنان که شاید و باید مورد بررسی ها جدی علمی قرار نمی گیرند . متأسفانه درباره ی بیشتر آن گردهمایی ها هم عبارت معروف « نشستند و گفتند و برخاستند ! » صادق است . در بحث از معلم و معلمین ، عمدتاً به جنبه های عشقی وذوقی آن توجه داریم و آن را صرفاً استعدادی خدادادی تلقی می کنیم و برای معلم شعر می سرایم و او را « فرشته ای » می پنداریم که ماشین پند و اندرز های سودمند است ؛ انسانی است معنوی و جز درباره معنا و نیکی ها نمی اندیشد و مسائل مادی – کم و زیادی حقوق – برایش مطرح نیست ! غافل از این که :
1. معلمی ، مهارتی کارملاً آموختنی است . چون پیچیدگیهای متعدد و متنوعی دارد ، به ویژه در روزگار اخیر که روز به روز پیچیده تر شده و می شود .
2. معلمی هم مانند سایر حرفه ها ، بی تردید ، مستلزم استعداد و عشق و ذوق است . استعداد ، خلاقیت ، استعداد کنجکاوی ، استعداد اندیشیدن انتقادی ، استعداد کلامی و استعداد یادگیری موثر و عشق و ذوق نیز در همه ی مشاغل از عوامل بسیار موثر در موفقیت به شمار می روند . اما به قول معروف در حرفه ی معلمی ، شاید هم در همه ی حرفه ها ، وجود این استعدادها شرط « لازم » است ، نه « کافی » . حتی یک نابغه مسلم ، لزوماً معلم موفقی نخواهد بود ؛ و با دارنده ی مدرک تحصیلی عالی در رشته های ، به اصطلاح ، « علوم تربیتی » لزوماً معلم موفقی نمی شود . از این رو ، شخصی را صرفا ً به سبب داشتن مدرک تحصیلی عالی نباید به حرفه ی معلمی گماشت . بلکه ضرورت دارد که حداقل دو سال ، به کارآموزی جدی در مهارت معلمی بپردازد و در ارزشیابی های عملی موفق شود .
3. معلمی با هیچ یک از مشاغل قابل مقایسه نیست : زیرا هیچ کار دیگری پیچیدگی های مسئولیت آموزش و پرورش را ندارد . به این معنا که مخاطب معلم ، انسان است ؛ مخلوقی که هنوز هم ناشناخته است و هنوز هم پیچیده ترین مخلوقات خداوندی تلقی می شود . روانشناسان در تلاش برای شناخت انسان هنوز اندرخم یک کوچه اند . البته ، امیدوارند روزی به این شناخت ، موفق شوند که امید شرط اساسی هر گونه پژوهش و شناخت است . و حتی آموزش و یادگیری بدون امید و انتظار پیامدهای مطلوب ( فیدبک یا بازخود) غیر ممکن است .
4. معلمی ، فلسفه و علم و هنر با هم است : چرایی ؟ چگونگی ؟ و چگونه خلاقیتی؟ از این رو ، معلم موفق یا موثر را « فیلسوف » و « عالم » و « هنرمند » - هر سه با هم – می نامند .
5. معلمی ، تدبیر است و تلاش : تلاش هدفمند ، نظام دار « سیتماتیک » ، و برانگیخته .
6. مهم تر از آن ها معلمی ، مدیریت حساس افراد بشر است : مدیریت همزمان مغزها ( معلومات ، افکار، عقاید ) ، دستها ( مهارتها ) و دل ها ( احساسات و عواطف ، گرایش ها ، ارزش ها ) به عبارت دیگر ، مدیریت معلمی ، مدیریت یادگیری ، مدیریت آموزش ، مدیریت موفقیت و هرچند غیر مستقیم ، مدیریت خانواده و در سطحکلان مدیریت جامعه و جهان است .
با توجه به نکات مذکور ، می توان سنگینی و حساسیت مسئولیت معلمان را به راحتی دریافت به همین سبب ، گفته اند بی توجهی یا کم توجهی به معلمی ومعلمان ، بدون تردید ، بی توجهی و کم توجهی به انسانیت و انسان است و ارزش نهادن به معلم ، در واقع ، ارزش قائل شدن برای بشریت است .
امروزه معلم فردای دانش آموزان ، و فردای دانش آموزان فردای جهان و جهانیان است . از این رو: • نباید شخص معلم و کار او را دست کم تلقی کرد ؛• باید سلامت زندگی او را در سلامت زندگی همگان در حال و آینده تلقی کرد ؛• اگر او سالم و شاد باشد ، یعنی از آرامش و آسایش فردی واجتماعی برخودار باشد ، طبعاً اثرگذاری های سودمندی خواهد داشت ؛• از معلمانباید انتظار داشت که متفاوتو انتقادی بیندیشند ؛• معمولاً معلمان امر و نهی را بر نمی تابند . بنابراین ، راهنمایی ایشان ، که یقیناً ضروری است ، باید با محبت و احترام انجام گیرد ؛• معلمان مانند همه ی مردم به رفاه در خور شأن خود نیاز دارند ؛• ضعف علمی و حرفه ای معلم ، بدون تردید به ضعف کودکان و نوجوانان ، ضعف علمی ، ضعف عاطفی و ... و درنتیجه به ضعف جامعه منجر می شود؛• شاید اغراق نباشدکه بگوییم : تقویت علمی و حرفه ای مداوم معلمان در همه ی سطوح تحصیلی ، به قول معروف ، از نان شب هم ضروری تر است . زمان یا موقعیت متغییر طبعاً مردم را ، اعم از خردسال و بزرگ سال ، تغییر می دهد . بنابراین معلم ، حتی دارنده ی بالاترین مدرک تحصیلی از معتبرتریندانشگاهجهان بهتجهیز و تقویت علمی وحرفه ای مداوم نیاز دارد ؛ که غفلت از این ضرورت و اکتفای معلمان به اطلاعات موجودشان ، فاجعه ی انسانی بسیار ناگوار تلقی می شود .
7. همه ی معلمان به شناخت هایی از این قبیل نیازمند ند :• شناخت خویشتن • شناخت فلسفی وعلمی و هنری • شناخت دانش آموزان و دانش جویان؛• چه نیازهایی دارند ؟• جامعه و جهان چه انتظارهایی از ایشان دارند ؟• در چه شرایطی زندگی می کنند ؟• چگونه یاد می گیرند ؟• چه چیزهایی و چه مقدار باید یاد بگیرند ؟• چه برداشت هایی از موفقیت ها و جامعه و جهان دارند ؟• چه فرهنگی بر زندگی ایشان حاکم است ؟• به چه نوع کمک های جنبی نیاز دارند ؟• اوقات فراغت خود را در کجا و چگونه می گذرانید ؟• از مدرسه ومدیر و معلمان خود چه انتظارهای مخصوصی دارند ؟• شناخت فرهنگ جامعه و جهان معاصر . • شناخت گذشته ، حال ، آینده ی احتمالی جامعه و جهان .• شناخت مواد و موضوعات درسی گذشته و آینده ی آن ها .• شناخت چگونگی آموزش دروس گوناگون در جهان امروز .• شناخت چگونگی آموزش .
• یادگیری یادگرفتن ( یادگیری مداوم ).• یادگیری به کاربستن ( یادگیری انتقال ).• یادگیری زیستن ( یادگیری سالم زیستن ).• یادگیری هم زیستی ( یادگیری تحمل افکار ).• یادگیری منبع معتبر یافتن یا فرهنگ های مخالف .• یادگیری استنباط و استنتاج و استدلال مؤثر .• یادگیری سخن مؤثر گفتن .• یادگیری بازاندیشیدن و فراتر اندیشیدن و انتقادی اندیشیدن. • شناخت چگونگی جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردند .• شناخت انواع و چگونگی اجرای مؤثر فعالیت های آزاد یا فوق برنامه و چگونگی مؤثر سازی آن ها در تغییر رفتار مطلوب در شرکت کنندگان .www.zibaweb.com
• شناخت چگونگی آموزش خانواده ها در جهان امروز .• شناخت چگونگی کاربرد مؤثر فناوری در آموزش و پرورش جامعه ی خویش .• شناخت چگونگی شرکت در خدمات اجتماعی و چگونگی آموزش آن ها به کودکان و نوجوانان .• شناخت فنون و روش های گوناگون تغییر رفتار در دنیای امروز .• شناخت چگونگی مدیریت زمان .• شناخت چگونگی مدیریت استعدادها و توانایی ها. • شناخت چگونگی تشکیل و مدیریت خانواده .• شناخت چگونگی ارزشیابی شناخت های خود و دانش آموزان و دانش جویان .• شناخت شرایط و ویژگی های مدرسه و پیش دبستانی ، دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان سالم و مؤثر در جامعه و جهان معاصر.• شناخت چگونگی در جریان یافته های جدید علوم و معارف بودن .• شناخت چگونگی آموزش انتقادی برنامه ها و کتاب های درسی و سایر وسایل آموزشی .• شناخت چگونگی تشکیل و تجهیز کتاب خانه های مدرسه و کلاس .• شناخت انتظارهای جامعه و جهان از مدارس و معلمان و چگونگی پاسخ دادن به آن ها .
پس :
ای کاش خود را " آن چنان که هستیم و باید باشیم یا می توانیم باشیم ، می شناختیم !
ای کاش آموزش – پرورش جامعه و جهان امروز و آینده احتمالی را می شناخیم !
ای کاش شرایط زندگی سالم و فراهم ساختن آن ها در دنیای امروز را می شناختیم !
ای کاش محدوده ی وظایف معلمان را می شناختیم !
ای کاش نقش معلمان در جامعه و جهان امروز را می شناختیم و ارزش آن را درمی یافتیم !
ای کاش به ضرورت رفاه و آسایش معلمان ، معتقد می شدیم !
ای کاش می توانسیتیم بیشتر بیندیشیم و کم تر حرف بزنیم !
ای کاش می توانستیم به راحتی بگوییم « نه » !
ای کاش می توانستیم در تدابیر و تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های آموزشی به جامعه و جهان با هم و هم زمان بیندیشیم !
ای کاش می توانستیم کودکان و نوجوانان را اشخاصی « مسئولیت پذیر » بار آوریم !
ای کاش می توانستیم بپذیریم ، که آموزش و پرورش عمل است نه سخنرانی های هیجان انگیز!
ای کاش می دانستیم که مدرسه جایگاه زندگی است نه آمادگی برای زندگی !
ای کاش می دانسیتم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که مدرسه ی پیشرفته از لحاظ علمی و آموزشی ، منبع معتبر یادگیری برای همگان ، حداقل برای اولیای دانش آموزان و ساکنان منطقه ی پیرامون مدرسه است ؛ و دَرَش همیشه به روی ایشان باز است ! مدرسه به مردم تعلق دارد نه صرفاً به دانش آموزان .
ای کاش می دانستیم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که آموزش خانواده ها نیز از جمله وظایف اساسی مدرسه است .
و این آموزشی ، شامل :• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی فرزندان خود با علم به اینکه خود ایشان نخستین منبع معتبر کودکان هستند .• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی به وجود آوردن جو عاطفی سالم و خوشایند در خانه . • کمک به والدین در آشنایی با برنامه های آموزشی مدرسه و چگونگی همکاری با مدرس زیر نظر مدیریت آن . • کمک به والدین در چگونگی و محدوده ی کمک به فرزندان خود در انجام دادن تکلیف های درسی . • کمک به والدین درشناخت شرایط و مقتضیات جامعه و جهان امروز در تشکیل و اداره ی خانه و خانواده . • کمک و راهنمایی والدین در چگونگی ایجاد و نگهداری محیط زیست سالم . • کمک به والدین در چگونگی هدایت فرزندانشان در حفظ محیط زیست
کمال معلم و معلم کمال
یزدفردا -انتخاب مطلب : فاطمه جعفرییزدی:
کمال معلم در آن است که: • متواضع و فروتن باشد و از کبر و عُجب پرهیز نماید و از انجام اموری که در عهده و توانایی او نیست خودداری کند. و از فراگرفتن چیزی که نمیداند استنکاف ننماید و تصنع و صحنه سازی نسبت به چیزی که میداند بکار نبرد. • روش او در تربیت، عمل به علم باشد! یعنی به چیزی که دیگران را به آن امر می کند عامل باشد و همه حالات و سکنات او حاکی از کمال و وقار باشد. • برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف آنان با اشاره و کنایه عمل نماید و در صورت لزوم، آشکارگویی و تصریح او برای شاگردان همراه با لطف و محبت و صبر و مودت باشد و شاگردان را جهت تخلف و سوء رفتار سرزنش و توبیخ ننماید زیرا آشکارگویی و بیان صریح، هیبت و ابهت مربیان را از هم می گسلد و موجب جرأت و جسارت شاگردان در انجام عمل سوء اخلاقی می گردد. • در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان کوشا باشد زیرا اگر دانشآموز دچار عدم اعتماد به نفس گردد دائماً خود را از امور محوله ناتوان می یابد و این خطری است که اگر پیشگیری نشود دانش آموز دچار مشکلات رفتاری می گردد. • جهت پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی در محیط های آموزشی از محرک هایی چون تحسین، تقدیر، تشویق و تحریض، ترغیب، پاداش و نظایر آنها استفاده نماید. • خوبی ها را افشا کند و بدی ها و عیب ها را بپوشاند و زشتی را آشکار نکند زیرا این خود باعث می شود که بدیها و زشتیهای فاعل عمل، کم شود. • تصور صحیحی از خود داشته باشد و خویش را چنان که هست بپذیرد و درغیر این صورت نمی توان شایستگیها و لیاقت های خود را تشخیص دهد و همواره مضطرب و منتظر و در حال احتیاط باقی می ماند و بجای ابتکار و خلاقیت پیوسته درصدد کشف روش هایی است که عدم صلاحیت او را بپوشاند. • در کلاس به جهت رشد و شخصیت اجتماعی دانشآموزان به اصول ارتباط کلام توجه کافی بنماید. • نسبت به آنچه که می خواهد تعلیم دهد آگاه باشد و عنایت داشته باشد که نیمی از شرایط حُسن اداره کلاس به این امر اختصاص دارد. • دارای ثبات عاطفی باشد که بهترین عامل جلب اعتماد دانش آموزان نسبت به معلم می باشد. • در صورت بروز رفتار نامناسب از سوی دانشآموز رفتارهای گذشته او را بر علیه آنان بکار نگیرد و به عبارتی گذشته نا مطلوب او را همچون بر چسبی بر پیشانی فراگیر نزند. • در هنگام رسیدگی به رفتارهای نابجا و یا در هنگام تغییر رفتار دانش آموزان به زمینه اساسی و احتیاجات او توجه نماید. • خود را کامل نداند و دائماً در صدد ایراد گرفتن از دیگران نباشد که روش فوق زمینه را جهت بروز رفتارهای نامناسب فراهم می سازد. • دانش آموز را به عنوان یک انسان قبول داشته باشد و او را درک کند. از ارزشیابی شخصیتی او خصوصاً جنبههای منفی شخصیت در حضور جمع اجتناب ورزد. • به عنوان یک الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تصمیم گیری او متأثر از حالات هیجانی او نباشد. عنایت داشته باشد که دانش آموزان با اظهار نظر معلم و مربی در مورد خودشان خیلی اهمیت می دهند، لذا چنانچه آنان احساس کنند که ارزشیابی معلم بدون غرض بوده و با رعایت کامل انصاف صورت گرفته است، برای آن ارزش قائل می شوند. و در نواقص و نقاط ضعف خود تلاش می کنند. ولی اگر ارزشیابی منصفانه نباشد، موجب کینه و عناد و در نتیجه دوری گزیدن آنان از مربی و یا معلم می شود که پی آمد های نامطلوب دیگری را نیز در بر خواهد داشت. www.zibaweb.com
• بطور مستمر از کار خود ارزیابی به عمل آورد یعنی با توجه به هدف های آموزش و رفتاری که در شروع درس در نظر دارد. بیندیشد که تا چه حد به هدف های خود نائل گردیده است و تا چه حد توانسته است در دانشآموزان نفوذ کند و مورد تأیید واقع شود. • خوش صحبت بوده و دارای قدرت بیان باشد. زیرا قدرت بیان و نفوذ کلام معلم در ایجاد رابطه با دانش آموزان و تفهیم مطالب درسی به آنان بسیار مؤثر است. • از لحاظ وضع ظاهری مرتب و آراسته باشد. به عبارت دیگر پوشش و آرایش او در عین سادگی متناسب با محل و فضا ی آموزشی باشد و همواره پاکیزگی و نظافت را رعایت نماید. • در عین معلم بودن، مربی نیز باشد یعنی علاوه برتعلیم دانش آموزان، به تزکیه و تهذیب اخلاق آنان اهتمام ورزد و بررسی نماید که این درس آموزی ها، تکالیف دادن ها، تشویق ها و یا تنبیه ها چه اثری در کار شاگرد می گذارد. • از برنامه های تکراری و غیر ضروری پرهیز نماید و دارای ابتکار و خلاقیت باشد. • همچون یک باغبان تمام وجود و اندیشه اش رادر خصوص شکوفایی دانش آموزان که گردانندگان جامعه فردا می باشند بکار گیرد. • شاگردان خود را بهترین دوستان و حتی فرزندان خود محسوب نماید و راه و رسم کار و روش تصمیم گیری در یک امر را با آنان در میان بگذارد. • با خلوص نیت وقصد خدمت کار کند و توقع تقدیر، جز از خدای سبحان نداشته باشد. • به تحولات جوامع آگاه باشد. • عملش، قولش را تکذیب نکند. • حتی الامکان از وضع خانوادگی، طرز فکر، رفتار و استعداد دانش آموز آگاه باشد. • نجیب، آزاده، پاکدل، شکیبا، وظیفه شناس، شجاع، متین، مقاوم، مودب، شریف، معتدل و بلندنظر باشد و برکنار از تلون مزاج، حسد، کینه، دون همتی، بخل، تنبلی، تملق گویی، بیهوده گویی وتندخویی باشد. • با شیوه های پرورش و روشهای آموزش آشنا باشد. • فن تدوین و تربیت اطفال را بداند. • توانایی استقرار عدالت در مدرسه وکلاس را دارا باشد. • وظیفه شناس باشد و در ایجاد نظم وامنیت محیط آموزشی خود کوشا باشد. • به شغلش مفتخر باشد و عملش را با نیت قربت انجام دهد و از خدمت خود لذت ببرد. • از طبقه بندی دانش آموزان در صورتی که به لحاظ استعداد مختلف باشند، پرهیز نماید. • به پرسشهای دانش آموزان توجه داشته باشد و عادلانه پاسخ گوید به حدی که هیچ کس از سوال کردن محروم نماند. • به توسعه فعالیت های گروهی توجه داشته باشد. به افراد ممتاز و سرآمد کلاس به عنوان سه گروه مسئولیت تقویت درسی دانش آموزانی که متوسط یا ضعیف هستند واگذار کند. • عوامل مهمی که رشد علمی دانش آموزان را به تعویق می افکند بشناسد واز آنها اجتناب کند. • کلامی که به کار می گیرد خود درس علم وعبرتی برای متعلمان باشد. • محبت و عظمت در نگاه او باشد نه در آنچه بدان می نگرد! چرا که نهال دوستی ومحبت در دل انسان ریشه و سایه آن بر اشیاء می افتد..
• برخی از لغزش های دانش آموزان را با نظر اغماض بنگرد و از آن در گذرد. • شمع معرفت و چراغ شهود در دلها برافروزد تا در پرتو آن گوهر دانش بیفشاند. • سخن به اندازه گوید و از گفتار بیهوده بپرهیزد. • گمان بد نبرد و تحقیق نکرده قضاوت نکند و پس از آنکه حقی مسلم شد در تصمیم گیری قاطع باشد. • نه کسی را تحقیر کند و نه به حقارت تن دهد. • دانش آموزان را بیهوده سرزنش نکند وآنان را آزار ندهد. • آنی از نعمت های خدا غافل نماند و پیوسته از اواستعانت جوید. • دانش آموزان در کنار او احساس امنیت وآرامش کنند. • احساس مسئولیت را به دانش آموزان بیاموزد. • ایمان وتقوا را از راه تفکر در خلقت و شناخت انسان آموزش دهد. • کلاس او به گونه ای باشد که شوق فراگیری علم و حکمت در دانش آموزان ایجاد شود. • رفتار و گفتارش، دانش آموزان را به یاد خدا و اولیاء الله بیندازد. • از قبول مسئولیت نگریزد. • در پی جست وجوی تقصیر در متعلمان نباشد. • الگوی ایمان، معیار محبت وکانون مهرورزی باشد.
منابع:
1- کاربرد روانشناسی در آموزشگاه تألیف: دکتر مقدم
2- زمینه تربیت اثر: دکتر علی قاسمی
چگونه توانستم دانش آموزی را از حالت انفعالی خارج کنم
روستای تولون یکی از روستاهای مرزی شهرستان گرمی با جمهوری آذربایجان بشمار میرود. روستای تولون با شهرستان گرمی حدود 25 کیلومتر فاصله دارد که حدود 10 کیلومتر (فاصله روستا با جاده ی اردبیل ـ گرمی) خاکی بوده و رفت و آمد با مشکل روبرو می باشد و این امر در فصل زمستان و با بارش برف سختر نیز می شود.
روستای فوق از یک طرف به جمهوری آذربایجان و از طرف دیگر با روستاهایی چون اولی کندی ـ عزیزلو ـ سلیمان لو ـ لوسکه درق و مشهدلو همسایه است. روستای مذکور مانند اکثر روستاهای شهرستان گرمی در یک منطقه ی کاملاً کوهستانی قرار گرفته و این امر باعث می شود که آب و هوای این روستا در اکثر زمانهای سال از برودت و سرمای زیادی برخوردار شود و با توجه به اینکه راه ارتباطی این روستا در دامنه ی کوه ها است برخی مواقع در زمستان ، برف برخی از مسیرها را پر می کند و رفت و آمد معلمین غیر بومی را با مشکل روبرو میکند.
طرح مسئله :
با توجه به اینکه علل اکثر اختلالات روانی ، ارثی می باشد ولی محیط نیز تأثیر زیادی در تشدید یا کمرنگ شدن آن اختلال را دارا می باشد و از آنجاییکه درونگرایی صرف در فرآیند یادگیری و آموزش نقش منفی را دارد به همین جهت باید اقدامات لازم به منظور از بین بردن این نوع از اختلال باید برداشته شود. با توجه به موقعیت نامناسب روستای تولون که قبلاً گفته شد (دوری از جاده ـ شرایط سخت آب و هوایی ـ خاکی بودن جاده و ..) اکثراً دبیران مقطع راهنمایی تمایلی برای آمدن به این روستا را ندارند تا دروس تخصصی خویش را تدریس نمایند و با توجه به اینکه پژوهشها نشان داده است که بین تدریس دبیران متخصص و پیشرفت دانش آموزان رابطه ی مستقیمی وجود دارد ، عدم حضور معلمان گوناگون و با تخصص های مختلف باعث شده است که اکثراً برای مقاطع راهنمایی از معلمین هم روستایی و غیر مرتبط استفاده شود. این امر باعث شده است که دانش آموزان نوعی دیدگاه توأم با استرس و اضطراب به معلمان بیگانه وجود داشته باشد و اگر این اضطراب در گذشته برای یک یا چند دانش آموز تجربه شده باشد ، دانش آموز فوق در معرض اضطراب مزمن قرار می گیرد « سیستم های عصبی رتیکلو آندوتلیال آنها به گونه ای خود را تنظیم می نمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری ، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان دهد. این امر طبیعتاً سبب می شود که نیاز با محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نشده باشد به سوی درونگرایی متمایل می شوند». (بنزیگر ـ 1999)
آشنایی با برخی از اصطلاحات
اضطراب : اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه تجارب دردآور گذشته تکرار شوند. از دیدگاه فروید کششهای غریزی نامطلوب موجب اضطراب می شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشأ خارجی دارد ولی اضطراب منشأ درونی دارد (شفیع آبادی ـ 1378 صفحه 52)
درونگرایی : شامل مجموعه اعمالی می شود که با دیدگاه درونی و ذهنی همراه بوده و فرد درونگرا آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهد (آیزنگ ـ 1947)
برونگرایی : رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است ، افراد برونگرا ، آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند (آیزنگ ـ 1947)
ویژگیهای شخصیتی افراد درونگرا :
1. علاقمند به افکار و احساسات خودشان ، نیاز به داشتن قلمرو شخصی ، کم حرف ، ساکت و متفکر .
2. دوستان زیادی ندارند ، در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارند ، علاقمند به سکوت و تمرکز اند و از دید و بازدیدهای ناگهانی بیزارند.
3. در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می کند. بیشتر از دست کرده خودشان خشمگین می گردند تا دیگران ، معمولاً کمرو هستند و درکشان مشکل است.
4. از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران ممانعت می کنند. از مشاهده ی تجربه ی دیگران درس می آموزند.
این شاخصه ها و ویژگیها در دانش آموزان بر خلاف شاخصه های لازمه برای یادگیری و آموزش می باشد بنابراین تا زمانی که این شاخصه ها بسوی متعادل شدن پیش نرود ، یادگیری را در دانش آموزان با مشکل روبرو خواهد کرد. لازم بذکراست که این نوع از دانش آموزان در محیط بیرون نیز نمی توانند موفق باشند.
با توجه به اینکه دانش آموزان درونگرا مد نظر ما می باشند از ذکر ویژگیهای افراد برونگرا خودداری می کنیم. فقط ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مشخصات افراد برونگرا برخلاف مشخصات افراد درونگرا می باشد که در بالا به آنها اشاره شد.
شایان ذکر است که خود درونگرا یا برونگرا بودن یک پدیده ی منفی نمی تواند باشد بلکه دو بعد از شخصیت انسانی می باشد ولی اگر برونگرایی و درونگرایی افراد شدیدتر باشد ، آنوقت است که دچار بیماریهای روانی شدید می شود که در دانش آموزان این عوامل علاوه بر اختلال در یادگیری و رشد و شکوفایی وی در زندگی آینده او تأثیر گذار خواهد بود. بنابراین اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصیت نابهنجار قرار می دهند که اولی بصورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی بصورت اختلال هیستری خواهد بود.
اسکیزوفرنی ® درونگرایی ® متعادل - برونگرایی - هیستری
توصیف وضعیت و بررسی اولیه :
در هنگان تدریس مشاهده می کردم که برخی از دانش آموزان ساکت و بی سروصدا به بنده می نگرند و هیچ گونه مشارکتی در جریان کلاسی نداشتند (علی رغم اینکه از روشهای مشارکتی استفاده می کردم) انگار اینکه یک عامل اضطراب زا را می دیدند و این مسئله با گذشت زمان برا ی اکثر آنها حل شد و آنها کم کم عادت کرده و در جریان یادگیری در کلاس مشارکت داشتند ولی یکی از دانش آموزان همچنان ساکت و بی سر و صدا بود.
گردآوری اطلاعات
عوامل فوق سبب شدند که بنده از آنها تست شخصیت (برونگرایی ـ درونگرایی) بگیرم. شایان ذکر است که تمامی سئوالات تک به تک برای دانش آموزان تشریح و توجیه می شد و آنها گزینه دلخواهشان را انتخاب می کردند نتیجه ی سئوالات آنطوری بود که انتظارش می رفت. اکثر دانش آموزان دچار درونگرایی بودند (8 نفر از 11 دانش آموز) حتی برخی از آنها وضعیت خطرناکی داشتند همانطوریکه قبلاً گفته شد اکثر این افراد به مرور زمان در فعالیتهای کلاسی و در جریان یادگیری مشارکت کردند به استثنای یک نفر.
تجزیه و تحلیل داده ها :
نوع رفتار این دانش آموز باعث شد که با مدیر مدرسه در مورد وی صحبت کنم ، وقتی که از مدیر مدرسه در مورد درخود ماندگی ، عدم گرایش به جمع و عدم مشارکت وی در فعالیتهای کلاسی سئوال پرسیدم وی اظهار داشت که دانش آموز فوق در سالهای گذشته به همین صورت تحصیل کرده است و نوع رفتار وی به همین شکل می باشد. این امر باعث شد که انگیزه ام نسبت به انجام این اقدام پژوهی بیشتر شود.
سئوالات پیش آمده برای من معلم
- چگونه می توانم دانش آموز فوق را از حالت انفعالی خارج کنم؟
- چگونه می توانم مهارتهای یادگیری وی را که بعلت داشتن روحیه ی انزوا طلبی ، تحت تأثیر منفی قرار گرفته است را تقویت نمایم؟
- چگونه می توانم به دانش آموز کمک کنم تا با دوستان خود روابط بیشتری داشته باشد؟
اقدام اول
در جریان تدریس از دانش آموزان خواسته شد که پرسشها و پاسخهای خودشان را (هر چند غلط) بیان کنند وقتی که سئوالی می پرسیدم از وی نیز می خواستم که نظرش را بیان کند و هر وقت که وی ابراز عقیده می کرد او را تشویق می کردم و سعی می کردم که از نظر وی استفاده بکنم و مواقعی که خاموش بود با تشویق کسانی که در جریان تدریس مشارکت داشتند، موجب می شدم که او نیز ترغیب به ابراز نظر کند بنابراین نوع تدریس خودم را طوری تنظیم می کردم که از روشهای تدریس مشارکتی و فعال بیشتر استفاده کنم و بصورت ضمنی دانش آموز مورد نظر را به فعالیت می کشاندم.
تقویت رفتار مثبت (میزان مشارکت وی در کلاس) خاموشی رفتار غلط (ساکت بودن و عدم مشارکت)
تقویت رفتار مثبت (میزان مشارکت وی در کلاس) ، خاموشی رفتار غلط (ساکت بودن و عدم مشارکت)
اقدام دوم
دانش آموزانی که در جریان تدریس فعال بودند آنها در کلاس تشویق شدند و بعنوان سرمشق به دانش آموزان معرفی می شدند و این نوع سرمشق دهی باعث می شد که دانش آموزان خود به خود ترغیب شوند و هر طوری که بود در جریان تدریس مشارکت داشتند و سعی داشتند نظر بنده را به خود جلب نمایند و دانش آموزی که در موردش قبلاً گفته شد نیز به همراه سایر دانش آموزان نظراتش را هر چند غلط و گاهی هم برگرفته از نظرات سایر دانش آموزان ارائه می داد و از آنجایی که بنده بصورت ضمنی و گوشه چشمی به وی نظر داشتم با بروز فعالیت از وی ، تشویق و تمجید می کرد و کم کم وی را بعنوان الگو به کلاس( بعنوان دانش آموز فعال) معرفی می کردم.
اقدامات دیگر
در جریان اقدامات فوق ، اقدامات دیگری نیز انجام شد از جمله جرأت آموزی و حساسیت زدایی منظم در جهت از بین بردن شاخصه های درونگرایی از جمله کمرویی ـ عدم مشارکت در جریان تدریس ـ نداشتن روابط عمومی و اجتماعی با سایر دانش آموزان ـ انزوا طلبی و ... دانش آموز مذکور را به یک محیط آرام فراخوانده و به وی این نکته را دیکته کردم که تو هیچ چیزی کمتر از دانش آموزان ممتاز نداری و تو هم می توانی مثل آنها یا بهتر از آنها باشی این امر باعث شد که وی با جرأت بیشتری در سر کلاس حاضر شود.
همچنین سعی کردم رفتار های سکوت پیشگی را در دانش آموز حساسیت زدایی کنم. یعنی به تدریج و به مرور زمان ، حساسیت وی نسبت به جواب دادن و مشارکت داشتن کم شد و کم کم بر مشارکت دانش آموز در جریان تدریس اضافه شد.
بدیهی است که تنها یک یا دو روش در جهت بهبودی درونگرایی دانش آموز مورد نظر
، نمی توانست از کارایی لازم برخوردار باشد. بنابراین این مجموعه روشها (تشویق و تنبیه ـ جرأت آموزی ـ سرمشق دهی و حساسیت زدایی) است که موجب می شود که شاخصه های درونگرایی کم شده و فرد بطرف یک شخصیت متعال سوق پیدا کند.
گردآوری اطلاعات (2)
در این مرحله نتایج بدست آمده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم و برای اینکه از نتیجه ی کارم مطمئن شود از سایر همکاران و مدیر مدرسه در خصوص فعالیتهای وی در کلاس درس سئوال پرسیدم . محور سئوالات بنده از همکاران این بود که آیا دانش آموز فوق در سر کلاس نسبت به قبل تغییر کرده است؟ آیا با سایر دانش آموزان در تقسیم بندی های گروهی مشارکت دارد؟ و ...
نظر همکاران : دانش آموز فوق نسبت به قبل فرق کرده و در فعالیتهای کلاسی مشارکت دارد و در کلاس با انگیزه حضور می یابد.
نظر مدیر : دانش آموز فوق با سایر دانش آموزان روابط اجتماعی بیشتری پیدا کرده و از انزوا طلبی خارج شده است.
در میان صدقه هایی که مردم می دهند، هیچ صدقه ای ارزنده تر از یاد دادن علم و دانش نیست.
************ پیامبر اکرم (ص) **************
در برابر کسی که به او دانش می آموزید و یا از او دانش فرا می گیرید نرمی کنید.
************ پیامبر اکرم(ص)**************
کسی که در مقام هدایت و آموزش قرار می گیرد باید پیش از آموختن به دیگران،خود را پالایش روحی کند و ادب رفتاری اش بیش از ادب گفتاری اش باشد.
************* امام علی (ع) *************
اگر معلم وظیفه معلمی را بداند و به آن عمل کند، خداوند نعمت دانش را بر او بیشتر خواهد کرد.
************ امام سجاد(ع) **************
در برابر کسی که از او علم می آموزید فروتنی کنید.
************ امام صادق (ع)**************
چون عالم به علم خویش عمل نکند موعظه او از دلها می لغزد چنان که باران از سنگ سخت و صاف.
************ امام صادق(ع) **************
و اما حق پیروان تو در علم و دانشجویانت آن است بدانی خداونت عز وجل به وسیله علمی که عطایت فرموده و خزائن آن را بر تو گشوده، تو را سرپرست آنها نهاده است. پس اگر در آموختن به مردم به نیکی عمل کنی و آنان را سرگشته نسازی و میازاری خداوند فضلش را بر تو افزون خواهد کرد و اگر علمت را از مردم بازداری یا چون از تو علم طلب کنند حیرانش سازی، بر خداوند است که علم و درخشش آن را از تو گیرد و تو را از دلهای مردم بیاندازد.
************رساله الحقوق امام سجاد (ع)**************
حکمت را به جاهلان مگویید، که به آن ظلم می کنید و از اهلش باز ندارید که به آنان ستم می کنید.
************* حضرت عیسی(ع)*************
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاء ست.
************ امام خمینی (ره)**************
معلم امانت داری است که امانت او غیر از همه امانت هاست، انسان امانت اوست.
************امام خمینی(ره) **************
معلمی شغل نیست، عشق است، اگر به عنوان شغل انتخابش کردی رهایش کن و اگر عشق توست، مبارک باد.
************ شهید رجایی **************
اگر مسیح مرده ای را جان می بخشد معلم می تواند امتی را زنده کند.
************ گریت ویکتور*************
سلام خوبی؟
عجب وبلاگ باحالی داری ممنون
به منم سر بزن
راستی اگه تبادل لینک میکنی منو با عنوان شهر سرگرمی و دانلود لینک کن بعدش لینکت رو برام بفرست
راستی به کاربران هدیه وی پی ان رایگان میدم پس حتما بیا
شما هم با این جانسوخته ی تنها همراه شوید،
تا آن پیدای پنهان ،
شاید جوابی دهد...
با من هم آوا شوید...