بانک سوال دبستان گرمه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه
بانک سوال دبستان گرمه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

نامه ی یک معلم عزیز به جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور

نامه ی یک معلم عزیز به جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور

بسم ا...الرحمن الرحیم

"خداوندا... تو شاهدی که اگر دغدغه افتادن به ورطه ی گناه نبود کماکان دندان برجگر می نهادیم و صبر پیشه می کردیم. ما را از خودخواهی و غرور مصون بدار"

 

 

جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور:

        بی تعارف برایتان می نویسم ،بی تکلف و با همه احساسم . باشد که با چشم دل بخوانید و به کلید تدبیر بگشایید این قفل زنگاربسته ی سی و چند ساله را.

        همانگونه که حضرتعالی بهتراز هر کسی در جریان تاریخچه آموزش و پرورش کشورها هستید ، زمان نشان داده است که هرکشوری در طول دوران تاریخش، هرگاه به فرهنگ و علم بهای بیشتری داده است ، جهش بزرگی را در همه ی زمینه ها تجربه کرده است. نیازی به مثال زدن نمی بینم چون مطمئنم که حضرتعالی به تمام و کمال واقف به این موضوع هستید.

        آقای روحانی اینجا شما را دکتر خطاب نمی کنم که میخواهم بنشانمتان بر نیمکت های تاریخ، که در محضر معلم به زانوی ادب می نشستید .خوب یادتان هست آن روزها را!!؟؟

  

     روزگارانی که معلم هایتان فرمانروایان مطلق فرهنگی در جامعه و خانواده ها بودند؟ روزگارانی که معلم هایتان براستی انبیاء بودند و چراغی برای هدایت فرزندان این میهن! روزگاری که در کوچه و خیابان معلمی شأنی داشت و مرتبه ای ، روزگارانی که معلمها مفتخر بودند و زیبنده به این نام:  "معلَم"

      یادتان هست آقای روحانی، که قدر و مرتبه معلم هایتان به حدی بود که تک تک آنها  را به اسم" آقای مدیر" صدا میزدید؟؟ آن معلم ها و آن جایگاه ها بود که از زیر دستشان استاد مطهری ها, دکترشریعتی ها , دکتر حسابی ها , پروفسور هشترودی ها و سمیعی ها و دکترروحانی ها و همه ی بزرگانی که امروز بر مسند خدمت بر این مردم تکیه زده اند ، پرورش یافتند .یادتان هست همان " آقای مدیرها " پرورش دهنده ی جوانانی بودند که نسخه شاه و استعمار خارجی را پیچیدند؟یادتان هست شهید همت هاو باکری هاو کلانتری ها و کاوه ها و همه ی گمنامانی که تن در مقابل سرب داغ قرار دادند تا وجبی از خاک این سرزمین به دست اجنبی نیفتد.... یادتان هست معلم هایشان را!؟؟

       آری آقای روحانی : اینها را همان معلمانی تربیت کرده بودند که بدون هیچ دغدغه ای فقط و فقط به فکر تربیت فرزندان ایران زمین بوده اند.

و اما بعد.....

       پس از سقوط حکومت طاغوت و تحمیل شدن جنگی ناجوانمردانه، بدلیل نیاز کشور به حضور همه ی اقشار در میدان نبرد و کمبود معلم برای حضور در      مدارس،فرهنگیان حاضر در سنگر مدرسه ،هریک هفته ای دوساعت بر ساعات تدریس موظف خود افزودند تا دین خود را به کشور در پشت جبهه ها نیز ادا کرده باشند.

      با همه ی کمبودها ساختند تاجنگ خاتمه یافت . دولت سازندگی بر سر کار آمد و تورم 49 % اما معلمان همچنان سکوت کردند که دوران بازسازی بگذرد.

هشت سال هم گذشت و تغییری رخ نداد .خاتمی و اصلاحات با شعار بهبود معیشت فرهنگیان از این قشر رای اعتماد گرفت و.....

اما در نهایت ،فشار زیاد از جانب معیشت بر این قشر مظلوم ، آن ها را وادار به تحصن و اعتراض کرد....

و نوبت رسید به دولت عدالت محور: و باز هم  شعار رفع کمبود های فرهنگیان همیشه محجوب، اولین سیبل هدف بود برای کسب رای.

او نیز رای گرفت به امید بهبود اوضاع....

    این بار به هر دلیل با تدبیر یا بدون تدبیر ،غول تحریم ها نعره کشان همه ی ما را دوباره وادار به سکوت کرد , آنقدر بزرگ کردند این تحریم ها را، که یادشان رفت از درآمد 700میلیارد دلاری آن 8 سال میشد وضعیت را در فرهنگ ارتقا داد.

اما بهبود وضعیت پیشکش ، در مدت چند هفته با کاهش ارزش پول ملی به یک سوم ،قدرت خرید فرهنگیان هم در این رقابت کم نیاورد...!

واما نوبت به دولت تدبیرو امید رسید و ما باز هم امیدوار به تدبیرتان به شما رای دادیم ، به صلابت پشت لبخندتان، و به صراحت پشت کلامتان..! اما از همان آغاز با رد صلاحیت  وزیر مورد نظرتان ، میشد حدس زد که کفه نامیدی سنگینی خواهد کرد.

   قریب یک سال و نیم هم گذشت و اما امروز ........

   بهتر است بدانید که کارمندان محجوب ، مظلوم و سر بزیر شما دیگر نایی برای فریاد کشیدن ندارند. شلاق تورم بی رحمانه گرده های آنان را نوازش میکند و تبعیض ها و تفاوت ها، آشکارا خرخره آنان را می فشارد.

    جناب آقای رییس جمهور: در مورد  وضعیت منزلت و معیشت بوجود آمده برای فرهنگیان در طی این سی و اندی سال ،ذکر چند مورد را که صد البته شما به آن بهتر از بنده واقف هستید ،واجب می دانم.این ها گوشه ای ناچیز از اجحاف و ظلم مادی و معنوی است که در این مدت بر این قشر روا داشته شده است:

1.ساعت موظف کاری:

  این جماعت حدودا ازسال 1360هفته ای 2 ساعت را بطور رایگان کلاس رفته اند، که اگر انصاف حاکم بود پس از پایان جنگ به همان روال قانونی 22 ساعت در

هفته باز می گشت نه اینکه کسی به روی خود نیاورد و سوء استفاده ای آشکار از حجب آنان صورت گیرد.

 

 

2.حقوق :

مزایایی در کار نیست آقای رییس جمهور ،  فقط حقوق است و دیگر هیچ. دریافتی میانگین 1.300.000 یک فرهنگی لیسانس مانند من با 20 سال سابقه ، با محاسبه اجاره  یک خانه ی کاملا معمولی حداقل 700هزار تومانی در ماه ،کفاف 10 روز را نمی کند چه رسد به یک ماه.  

        آقای رئیس جمهور : اینقدر فاصله ها زیاد شده است که دیگر با افزایش 10درصدو 20درصدی حقوق هم شکاف ها پر نمی شود .لطفا چاره ای اساسی بیندیشید.

3.تعطیلات:

           آقای دکتر:در کدام سیستم آموزشی در کشورهای دیگر معلم فاقد تعطیلات مشابه ایران است؟ من از شما می پرسم ،اغلب مردم حتی توان نگهداری یک یا دو فرزند خود را برای چند ساعت در منزل ندارند، حال فشار وارد بر معلم ،با حداقل 30دانش آموز در روز چقدر خواهد بود؟ آیا آنکه سیستم آموزشی را بدین شکل طراحی نموده فکر همه ی اینها را نکرده است؟آیا مطالعه وبروز شدن اطلاعات معلم جزو ساعات کاری او در منزل نیست؟

          در ثانی مگر بیشتر ازاین تعطیلات در آموزش عالی همین کشور نیز رواج ندارد! چرا کسی آنها را با حقوق های حداقل 3برابر ما مثال نمیزند؟ از طرفی شما بگویید ،من معلم در آن سه ماه تابستان میتوانم به چه شغلی مشغول باشم جز مسافرکشی و کار در آژانس !؟ اگر این کار هم از نظر شما برازنده است برای معلم دولت جنابعالی , بر دیده ی منت ، ما پذیراییم.

          و اگر باز هم ازین بابت، اصرار بر عدم تعطیلات تابستانی است ، من مطمئنم که از نظر فرهنگیان هیچ مانعی وجود ندارد .مارا از مسافرکشی و کار در آژانس نجات دهید، ما حاضریم تمام سال را سر کار حاضر شویم و حقوق و مزایایی ،تاکید میکنم مزایایی معادل یک کارمند شرکت نفت ، گاز ، برق ، مخابرات، دارایی و یا هر ارگان دیگری بگیریم. اصلا حاضریم با همین شرایط شغل هایمان را با هر کدام از مدعیان عوض کنیم.

 4 .استفاده ابزاری و قرار دادن افکار عمومی در مقابل فرهنگیان:

یکی از مهمترین دردهای فرهنگیان ،استفاده ی ابزاری از آنهاست. هرجا که به ما نیاز دارند، پای انبیاء را به زندگی ما باز می کنند و چون به مقصودهایشان می رسند،ما را در گوشه طاقچه ی عادت به خاطره ها می سپارند.

جناب آقای روحانی:کارمند دولت در ایران یعنی فرهنگیان و دیگر هیچ.

اما چرا!!؟؟ شما هر گاه اخبار رسانه ها را میبینید و میخوانید این حرف مصداق پیدا می کند.

" مطالبات فرهنگیان پرداخت شد"

"معوقات فرهنگیان پرداخت شد"

"پاداش پایان خدمت فرهنگیان پرداخت شد"

        سوال ؟ مگر پرسنل سایر وزراتخانه ها،ارگان ها و سازمان ها، کارمندان دولت نیستند ؟ چرا در اخبار نمی گویند معوقات کارمندان دارایی یا مطالبات کارمندان شرکت نفت ، یا پاداش پایان خدمت بانک ها و یا....پرداخت شد؟

می دانید چه کرده اند با شأن معلمی !!؟ نمی توانم بطور قطع بگویم اما شبهه ی یک کار برنامه ریزی شده از آن استنباط می شود...!

        آقای روحانی سیستم با این روش مردم را در مقابل فرهنگیان قرار داده و حتی سایر کارمندان را در مقابل ما. تنها اتفاقی که افتاده این بوده که مردم ناآگاه، که نمیدانند مفهوم مطالبات و معوقات چیست مدام فرهنگیان را متهم به پرتوقع بودن ودروغگویی می کنند و سایر ارگان ها نیز به این بهانه با افزایش مزایای کارمندان خود این شکاف را بیشتر می نمایند.

  5. اضافه کار:

 در بیشتر ارگان ها ساعاتی را تحت عنوان اضافه کاری آخر ماه برای کارمند خود بدون آنکه اضافه کاری انجام داده باشد،منظور می کنند در حالیکه در فرهنگ ،اضافه کاری مفهوم واقعی دارد. یعنی اولا برای تعدادی از فرهنگیان اضافه کار وجود دارد نه همه ، ثانیا برای یک فرهنگی باید ساعت اضافه کاری واقعی باشد نه اینکه برای خود ساعتی بسازد واگر اضافه کاری وجود داشت و رفت ، حق الزحمه آن را حداقل 6 ماه بعد ، پس از کسر روزهای تعطیل رسمی (لبخند بزنید) به حسابش واریز می کنند.

        این ظلم ها فقط درپرداخت اضافه کارها خلاصه نمی شود.حتی ازاین جماعت وقتی بعنوان عوامل اجرایی در روزهای رای گیری شوراها و مجلس و ریاست جمهوری استفاده می کنند، حق الزحمه آن را یکسال دیگر میدهند حال آنکه کارمندانی که از سایر ارگان ها در انتخابات فعالیت میکنند ظرف 24 ساعت تا یک هفته ،حق الزحمه خود را دریافت می کنند .این مثال را زدم که ببینید حتی در موضوعات پیش پا افتاده نیز، اجحاف فریاد می زند.

  6. تغییر نگرش در رفتار به جای گفتار:

 آقای دکتر سعی کنید نگرش سیستم را به آموزش و پرورش تغییر دهید تا زمانی که دولت در رفتار نه گفتار ،نگاهش را به فرهنگ تغییر ندهد چیزی تغییر نخواهد

کرد .شما بعنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی با عملکرد خود می توانید نگرش زیر دستان و جامعه را تغییر دهید. تا زمانی که وزرای کابینه شما در تخصیص

بودجه و نمایندگان مجلس درتصویب بودجه ،مارا زیادی بداند و مصرف کننده ، وضع به همین منوال است و چیزی تغییر نخواهد کرد .ما زیاد هستیم اما زیادی نه. که اگر چنین بود وزیر با لیاقت دولت جنابعالی جناب آقای دکتر هاشمی ،نمی توانست اینگونه لیاقت خود را به رخ همه ی وزراء دیروز و امروز بکشد.او با عملکردش ثابت کرد که تعداد پرسنل توجیهی برای عدم توانایی در بهبود شرایط کارمندان تحت امر خود نیست.

  7. اجحاف در تخصیص مزایا :

جناب آقای رئیس جمهور،در یک جمله ، در آموزش و پرورش ما فقط و فقط یک حقوق داریم و والسلام.

اما در سایر ارگان ها بسته به حیطه فعالیت و با توجه به اطلاعات اندک بنده و عدم شفافیت در پرداخت حقوق و مزایا در آن ها، تبعیض های زیر به وضوح مشهود است که البته گله ای به مسئولان و کارمندان زحمتکش آنها نیست .آنها کار خود را درست انجام می دهند،گله از این است که سی و چند سال است معلمان دیده نمی شوند گویا اصلا وجود ندارند و مهم نیستند:

       الف: خانه های سازمانی که بسته به شرایط تا چند سال در اختیار کارمند قرار میگیرد و پس ازاتمام زمان به وی وام های مسکن با مبالغ قابل توجه و سود های اندک، تخصیص داده می شود. البته در مورد بانک ها و موسسات مالی که از همان روز اول وام های کم بهره مسکن به فراخور هر سال در نظر گرفته می شود.

        ب: مزایای جانبی که به هر بهانه ای صرفا جهت کمک به کارمند تحت امرشان اعم از انواع کارانه ها ،حق سفر ، حق خرید لوازم ورزشی، حق آجیل ،حق خرید لوازم منزل، حق ماموریت ، حق ایاب و ذهاب ، حق مسکن ،کارت های خرید غیر نقدی، پاداش های متفرقه ( مثلا همین عیدی دهه فجر) و عیدی پایان سال مجزا از عیدی مصوب دولت و بسیار موارد پنهانی که فقط خودشان مطلع هستند، پرداخت می شود. مثال تاسف برانگیز آنجاست که اگر فرزند هر یک از این کارمندان دیگر دولت در مدرسه معدل خوبی کسب نماید ، آن اداره به ولی دانش آموزهزینه ای را تحت عنوان جایزه یا کمک هزینه تحصیل پرداخت می نماید. حال آنکه فرزندان ما وقتی می خواهند در مدارس دولتی هم ثبت نام کنند از ما تقاضای شهریه می شود ....درد دارد آقای دکتر.....درررد...!!!

        ج: بیشتر ارگان ها کارمندان خود را موظف می کنند که اجبارا به سفر بروند و برای وی حق سفر و مکان مناسب تعریف می کنند و هدف از اینکار را، برگرداندن انرژی از دست رفته کارمند ، فاصله گرفتن از محیط کاری و قرار گرفتن در جو خانواده برای تجدید قوای مجدد می دانند .

       اما .....

       اما در آموزش و پرورش ، همه ی این ها خنده دارست. سفر در آموزش و پرورش یعنی بدون هیچ حق سفری و بدون هیچ استقبال کننده ای باز هم بروی به محیط کار.سفر یعنی باز هم رفتن به مدرسه، به یک هتل بی ستاره ای که شرمندگی آن در پیشگاه زن و فرزند آن چنان است که دیر هنگامیست عطای سفر را بر لقایش بخشیده ایم.

       از تعارفات بگذریم آقای دکتر روحانی: حرف ها بسیار است و مجال اندک.کارد به استخوان رسیده و صورتها کبود از سیلی های پی در پی. اگر پولی نیست برای همه نیست و اگر هست چرا فقط برای آموزش و پرورش نیست!!؟ تا کی باید تحمل کرد. تا کی خودمان را گول بزنیم ؟دیگر نمی شود فرزندان ما رابا جمله "معلمی عشق است "مجاب کرد. آنها نداشته های خود را با داشته های همسالانشان مقایسه می کنند. جامعه نیزفرهنگیان را به چشم نیازمندانی که توانایی خرید ندارند ، می نگرد و به اشکال مختلف چه در گفتار و چه رفتار ، ما را به تحقیر می کشاند .

         آقای دکتر: اگر آینده فرزندان این مرز و بوم برای شما مهم است که حتما هست، بدانید که معلمین شما دیگر انگیزه ای برای کار کردن ندارند.آنها می گویند وقتی کسی دلش به حال ما و خانواده های ما نمی سوزد چرا ما دلسوز باشیم ؟ بیشترشان فقط گذران ایام می کنند و بی اهمیت به هر نتیجه ای.

حرف هایم به درازا کشید ، تمامش میکنم .به قول آن سید بزرگوار:

آقای روحانی!!؟

نامه‌ام باید کوتاه باشد ......
ساده باشد ......
بی حرفی از ابهام و آینه....
از نو برایت می‌نویسم 
حال همه‌ی ما خوب است 
اما تو ......

باور نکن !!!!!

 با احترام

   امضا: 

"معلم"